سلام مهربانان. من 29 سالمه 6 ساله که ازدواج کردم و بچم 4 سالشه. از نظر تحصیلات و خانواده من از اعضای خانواده همسرم سر تر هستم ( البته ببخشید اینقدر راحت و بی تعارف می گم می خوام شما هم یه شمه ای از این زندگی دستتون بیاد ) من لیسانس زیست هستم پدرم سرهنگ بازنشسته هست و مادرم دیپلم و خانه دار.اما خانواده همسرم خواهر و برادر بزرگش زیر دیپلم دو تا خواهر دیگه هم دیپلم پدر و مادرش هم بی سواد
خودش لیسانس حسابداری. اما نمی دونم چرا با وجودی که تحصیلاتش از دیگر اعضای خانوادش بیشتره اما درامدش از بقیه کمتره. در اکثر مواقع که خانواده همسرم می خوان برن بازار من نمی رم چون می دونم نمی تونم چیزی بخرم. یا در جمع مهمانیها لباس های من و همسر م تقریبا ساده هست اما اونا لباسای ان چنانی می پوشن باور کنید برای من سر سوزن هم اهیت نداره اما حرفاشون اذیتم می کنه. مثلا وقتی می خوایم جایی بریم مادر شوهرم به من زنگ می زنه ومی گه تمیز لباس بپوش می دونم منظرش اینه که شیک بپوشم من اصلا نمی خوام به همسرم در ارتباط با این چیزا فشاری بیارم بارها وقتی با اونا صحبت کردم بهشون گفتم که پسر شما وسعش همینه منم نمیخوام بیشتر بهش تحمیل کنم اون خودش به فکر هست اما اونا طعنه می زنن. که پولاتون و چیکار می کنید مگه می شه تو حتی یه انگشتر اضافه تر از حلقت نداری. اولا حس خوبی داشتم فکر می کردم به فکر منن که می خوان منم شیک بپوشم اما الان فهمیدم این طور نیست مثلا اونا با جاریم بیشتر پز می دن در واقع جاریم با نوع تیپ هایی که می زنه باعث سر بلندی اوناس اما من با تیپهای سادم اما افکارم هنرم و .... باعث سر افکندگی اونام .شاید باورتون نشه اما خیلی از موارد من بعدا می فهمم اونا دور هم بودن و من و دعوت نکردن.
یه بار به همسرم گفتم تو حسابداری سابقه کار هم داری دو جا کار کن از پنجشنبه و جمعت هم استفاده کن اما اونقدر همسرم ناراحت شد که نگو و نپرس. گفت من که کل هفته نیستم این 2 روزم استراحت نکنم. البته می دونم اگر کار خوبی براش پیشنهاد بشه می ره اما نمی دونم چرا جبهه گرفت منم هیچ وقت ادامه ندادم. برام تیپ زدن خدم و طلا و .... اصلا مهم نیست. اما خیلی به فکر پسرمون هستم من نمی خوام اونم در اینده به پای این مشکلاتمون بسوزه. لطفا راهنماییم کنید. ممنونم.
![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)