به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: بخون شايد...!

  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 13 بهمن 91 [ 23:57]
    تاریخ عضویت
    1387-2-21
    نوشته ها
    582
    امتیاز
    6,583
    سطح
    53
    Points: 6,583, Level: 53
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    564

    تشکرشده 574 در 212 پست

    Rep Power
    76
    Array

    بخون شايد...!

    سلام !
    دوستان اين مطلبو از وبلاگ روزهاي پرتقالي به شرط سه تا صلوات برداشتم!
    بخونيد فكر ميكنم با حال و هواي اين روزها هم همخواني داشته باشه شايدم يه كمي دير!

    اصل مطلب و خاطره براي كسي ديگه است!

    [color=#808000]حدود ده سال است که ساکن مجيديه هستيم و در تمام اين مدت با يک خانواده ارمني همسايه ايم که انسانهاي شريفي هستند، حدود يک سال پيش دختر همسايه مبتلا به بيماري اي شد که باعث فلج شدن هر دو پايش گرديد. از آن روز مدام مداوا و طبابت و عوض کردن اين دکتر و آن دکترشان شروع شد، ولي فايده اي نکرد. يک روز که مرد همسايه داشت ميرفت سر کار من هم از در بيرون ميرفتم و باهم روبرو شديم و پس از سلام و احوالپرسي جوياي احوال دخترش شدم. گفت: اين همه دکتر متخصص و گران قيمت هيچ تاثيري نداشت و هنوز دخترم قادر به حرکت نيست. به او گفتم: ميخواهي دکتر متخصصي را به تو معرفي کنم که حتما اين درمان از دستش بر مياد؟؟
    گفت: اگر چنين کسي هست و فکر ميکني ميتونه خوب بگو! گفتم: ما مسلمونا يه بانوي بزرگواري داريم به اسم حضرت فاطمه زهرا(س) اگر به او متوسل شوي و از او بخواهي مطمئنم مشکلت حل مي‌شود. وقتي اين را شنيد لبخندي زد و سوار ماشين شد و گفت: از اينهمه دکتر فوق تخصص و متخصص چکاري بر آمد که از توسل بربياد؟ ولي دوستام چند تا فوق تخصص که تازه از اروپا آمده اند بهم معرفي کردند. سراغ اونها ميرم ببينم چکار ميکنند، و خداحافظي کرده و رفت.
    من هم به دنبال کارم رفتم و ديگر از آنها خبر نداشتم تا اينکه چند هفته بعد به در خانه ما آمد زنگ زد و مرا کار داشت.
    رفتم دم در و پس از سلام و احوال پرسي جوياي حال دخترش شدم. با چشم گريان گفت: بعد از آن روز که باهم صحبت کرديم من سراغ چندين متخصص ديگر رفتم ولي هيچ اثري نکرد. در صف انتظار يکي از متخصصين بودم و دخترم در کنارم خواب بود ، ناگهان ياد حرفهاي تو افتادم و در دلم متوسل شدم به همان کسي که گفتي و گفتم: اي خانم بزرگواري که فلاني تو را معرفي کرد و من اسمت را يادم نيست ، من تاجر فرش هستم، نذر ميکنم که اگر دخترم را شفا بدهي ، براي تمام صحن هاي حرمت فرش دستباف هديه ميکنم، در همين حال و هواي خودم بودم که ديدم دخترم مرا تکان ميدهد، به خودم آمدم ، دخترم گفت : بابا ببين من راه ميرم. اون خانم گفت: بابات از من خواسته که تورو خوب کنم. از جات بلند شو و منو بلند کرد و من تونستم رو پاهام واستم و راه برم. و حالا در حالي که از تو براي معرفي اين خانم خيلي ممنونم ، ازت خواهش ميکنم آدرس حرمش رو بدي تا من نذرمو ادا کنم.

    اينجا ديگه من بودم که زار مي‌زدم که اي مرد ، تو بي خبري که خانم بزرگ و با کرامت ما زهراي اطهر نه که حرم ندارد بلکه قبر مشخصي هم ندارد.
    صلي الله عليک يا فاطمه الزهرا(سلام الله عليها)

    وبلاگ حيدريون[/color]

  2. 12 کاربر از پست مفید niloofar 25 تشکرکرده اند .

    niloofar 25 (سه شنبه 11 خرداد 89), salehe92 (یکشنبه 03 فروردین 93)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    143
    Array

    RE: بخون شايد...!

    ممنون دوست خوب! به نظرم فوق العاده بود و یه حال و هوای دیگه ای به تالار بخشید!
    امیدوارم که هممون بتونیم با کمک گرفتن از اون بانوی عزیز؛ بهترین راه ها رو برای زندگی کردن انتخاب کنیم.
    ان شاء ا...
    السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)

  4. 5 کاربر از پست مفید del تشکرکرده اند .

    del (سه شنبه 11 خرداد 89)

  5. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 13 بهمن 91 [ 23:57]
    تاریخ عضویت
    1387-2-21
    نوشته ها
    582
    امتیاز
    6,583
    سطح
    53
    Points: 6,583, Level: 53
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    564

    تشکرشده 574 در 212 پست

    Rep Power
    76
    Array

    RE: بخون شايد...!

    وقتش شده نگاه به دور و برت کني
    فکري براي اين همه خاکسترت کني
    عذر مرا ببخش، دوايي نداشتم
    تا مرهم کبودي چشم ترت کني
    امشب خودم براي تو نان مي پزم ولي
    با شرط اينکه نذر تب پيکرت کني
    مجبور نيستي، که براي دل علي
    يک گوشه اي بنشيني و چادر سرت کني
    من قبله و تو در شرف روبه قبله اي
    پس واجب است روي به اين همسرت کني
    زحمت مکش خودم به حسين آب مي دهم
    تو بهتر است، فکري براي پرت کني
    اي کاش از بقيه ي پيراهن حسين
    معجر ببافي و کفن دخترت کني
    من، زينب، حسن، همه ناراحت توايمsize]

    /http://www.askdin.com/attachment.php?attachmentid=2168&stc=1&d=127410839 2
    وقتش شده نگاه به دورو برت کني


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.