سلام !
دوستان اين مطلبو از وبلاگ روزهاي پرتقالي به شرط سه تا صلوات برداشتم!
بخونيد فكر ميكنم با حال و هواي اين روزها هم همخواني داشته باشه شايدم يه كمي دير!
اصل مطلب و خاطره براي كسي ديگه است!
[color=#808000]حدود ده سال است که ساکن مجيديه هستيم و در تمام اين مدت با يک خانواده ارمني همسايه ايم که انسانهاي شريفي هستند، حدود يک سال پيش دختر همسايه مبتلا به بيماري اي شد که باعث فلج شدن هر دو پايش گرديد. از آن روز مدام مداوا و طبابت و عوض کردن اين دکتر و آن دکترشان شروع شد، ولي فايده اي نکرد. يک روز که مرد همسايه داشت ميرفت سر کار من هم از در بيرون ميرفتم و باهم روبرو شديم و پس از سلام و احوالپرسي جوياي احوال دخترش شدم. گفت: اين همه دکتر متخصص و گران قيمت هيچ تاثيري نداشت و هنوز دخترم قادر به حرکت نيست. به او گفتم: ميخواهي دکتر متخصصي را به تو معرفي کنم که حتما اين درمان از دستش بر مياد؟؟
گفت: اگر چنين کسي هست و فکر ميکني ميتونه خوب بگو! گفتم: ما مسلمونا يه بانوي بزرگواري داريم به اسم حضرت فاطمه زهرا(س) اگر به او متوسل شوي و از او بخواهي مطمئنم مشکلت حل ميشود. وقتي اين را شنيد لبخندي زد و سوار ماشين شد و گفت: از اينهمه دکتر فوق تخصص و متخصص چکاري بر آمد که از توسل بربياد؟ ولي دوستام چند تا فوق تخصص که تازه از اروپا آمده اند بهم معرفي کردند. سراغ اونها ميرم ببينم چکار ميکنند، و خداحافظي کرده و رفت.
من هم به دنبال کارم رفتم و ديگر از آنها خبر نداشتم تا اينکه چند هفته بعد به در خانه ما آمد زنگ زد و مرا کار داشت.
رفتم دم در و پس از سلام و احوال پرسي جوياي حال دخترش شدم. با چشم گريان گفت: بعد از آن روز که باهم صحبت کرديم من سراغ چندين متخصص ديگر رفتم ولي هيچ اثري نکرد. در صف انتظار يکي از متخصصين بودم و دخترم در کنارم خواب بود ، ناگهان ياد حرفهاي تو افتادم و در دلم متوسل شدم به همان کسي که گفتي و گفتم: اي خانم بزرگواري که فلاني تو را معرفي کرد و من اسمت را يادم نيست ، من تاجر فرش هستم، نذر ميکنم که اگر دخترم را شفا بدهي ، براي تمام صحن هاي حرمت فرش دستباف هديه ميکنم، در همين حال و هواي خودم بودم که ديدم دخترم مرا تکان ميدهد، به خودم آمدم ، دخترم گفت : بابا ببين من راه ميرم. اون خانم گفت: بابات از من خواسته که تورو خوب کنم. از جات بلند شو و منو بلند کرد و من تونستم رو پاهام واستم و راه برم. و حالا در حالي که از تو براي معرفي اين خانم خيلي ممنونم ، ازت خواهش ميکنم آدرس حرمش رو بدي تا من نذرمو ادا کنم.
اينجا ديگه من بودم که زار ميزدم که اي مرد ، تو بي خبري که خانم بزرگ و با کرامت ما زهراي اطهر نه که حرم ندارد بلکه قبر مشخصي هم ندارد.صلي الله عليک يا فاطمه الزهرا(سلام الله عليها)
وبلاگ حيدريون[/color]
علاقه مندی ها (Bookmarks)