به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 آذر 89 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1389-1-18
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,550
    سطح
    30
    Points: 2,550, Level: 30
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ازدواج با یک بیمار

    من 22 سالمه. 3 سال پیش با یکی از همکلاسی هام تو دانشگاه به قصد ازدواج آشنا شدم که بهم گفت مبتلا به یه بیماری چشمی بسیار نادر هستش و ممکنه حتی نابینا بشه. من همون زمان این موضوع رو به خانواده ام گفتم )البته اون مخالف بود و می خواست خودمون فعلا تصمیم بگیریم اما وقتی بهش گفتم من هیچ رابطه ای به جز در مورد ازدواج با کسی برقرار نمی کنم قبول کرد بیاد خواستگاری. البته پیش پدرم رفت و پدرم هم وقتی بیماریش رو فهمید مخالفت جدی کرد. الان 2 ساله که با وجود مخالفت پدرم باهاش رابطه دارم و نمی دونم چرا. دوستش دارم اما یه وقتایی که سر بعضی مسائل دعوامون میشه به دوست داشتنم هم انگار شک می کنم و حس می کنم دلسوزیه.تو فکرمون اینه که بعدا پدر و مادرم رو راضی می کنیم و ازدواج می کنیم اما...من می ترسم. چند وقتیه حس می کنم دارم اشتباه می کنم. اون داره منو تغییر میده و تا حالا باعث شده از خیلی عقایدم برگردم. مثلا من هرگز حاضر نبودم با کسی به اسم دوستی رابطه داشته باشم اما الان...می ترسم از اینکه حتی اگه بتونیم ازدواج کنیم هم بدبخت بشم. تو رو خدا منو راهنمایی کنین

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 شهریور 99 [ 16:54]
    تاریخ عضویت
    1387-12-29
    نوشته ها
    359
    امتیاز
    14,355
    سطح
    77
    Points: 14,355, Level: 77
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    655

    تشکرشده 679 در 210 پست

    Rep Power
    53
    Array

    RE: ازدواج با یک بیمار

    1. آيا از نظر فرهنگي، مادي، اعتقادي، تحصيلي و ... در يك سطح هستيد؟
    2. اگر ايشون اين بيماري رو نداشتند، باز هم با ترديد انتخاب مي كرديد؟
    3. دليل مخالفت پدرتون فقط همين بيماري است؟ يا دلايل ديگري هم دارند؟
    فراموش نكنيد كه زندگي با يك نابينا، مطمئنا مشكلاتي خواهد داشت كه همين الان براي شما غير قابل پيش بيني هستند. پيش پا افتاده ترين آنها تغيير خلق و خوي فردي است كه تازه نابينا شده و شما هيچ آگاهي از آن شرايط نداريد.

  3. 4 کاربر از پست مفید mostafun تشکرکرده اند .

    mostafun (سه شنبه 31 فروردین 89)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 آذر 89 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1389-1-18
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,550
    سطح
    30
    Points: 2,550, Level: 30
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ازدواج با یک بیمار

    بله حق با شماست و من هم از همین مشکلات می ترسم.
    در مورد مسائل مالی اون کمی از ما پایین تره اما از نظر تحصیلات و موارد دیگه در یک سطح هستیم. تو این 3 سال به شکلهای مختلف بهم ثابت کرده که واقعا دوستم داره و چون من از نظر اخاقی عیبی ندیدم اگه این بیماری رو نداشت بدون شک باهاش ازدواج می کردم. دلیل مخالفت خانواده ام هم دقیقا همین بیماریه.
    اما راستش الان حس می کنم مشکل چشمهاش یه جورایی اون رو از جامعه جدا کرده و می ترسم این کناره گیری اون رو بعدها نتونم تحمل کنم. از طرفی به این فکر می کنم که درسته مجازات بشه؟ خودم هم تو این 3 سال خیلی بهش عادت کردم

  5. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 خرداد 04 [ 02:44]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    33,210
    سطح
    100
    Points: 33,210, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    140
    Array

    RE: ازدواج با یک بیمار

    سلام

    ازدواج از سر دلسوزی و یا عادت اصلا کار درستی نیست . بنابراین سعی کنید که احساستون رو بشناسید اگر می بینید که نسبت به ایشون احساس ترحم دارید بنابراین با این حس ازدواج کردن صحیح نیست .


    بعد از ازدواچ کم کم این حس در شما کمرنگ میشه و احساس می کنید که اشتباه کردید و زندگیتون رو از دست دادید .
    بنابراین با تصمیم گیری اون هم از سر دلسوزی شما هم به خودتون هم به ایشون ظلم کردید .

  6. 8 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    baran.68 (سه شنبه 31 فروردین 89)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 آذر 89 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1389-1-18
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,550
    سطح
    30
    Points: 2,550, Level: 30
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ازدواج با یک بیمار

    من از اول سعی کردم بدون دلسوزی تصمیم بگیرم و بهش علاقمند بودم. اما الان نگرانم که بعدا نتونم باهاش کنار بیام وچون خانواده ام هم مخالفن اونوقت بگن خوب خودت کردی! تحمل کن! به نظر شما چطور می تونم تصمیم درست بگیرم؟ خودم فکر کردم یه سری به انجمن کم بینایان بزنم و با مشکلاتشون آشنا بشم اما...تردید دارم. بیشتر از بیماری اون مخالفت پدر مادرم مرددم میکنه؟

  8. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 خرداد 04 [ 02:44]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    33,210
    سطح
    100
    Points: 33,210, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    140
    Array

    RE: ازدواج با یک بیمار

    خوب پدر و مادر شما نگران زندگی آینده شما هستند .
    اون قاطعیت اول شما و این ترس و تردید امروزتون نشون دهنده اینه که خودتون دچار تردید شدید و مشکلتون فقط پدر و مادرتون نیستند .

    شما فکر کنید که خانوادتون هیچ مخالفتی ندارند حالا تصمیمتون چیه ؟ آیا هیچ تردید دیگه ای برای ازدواج با این آقا ندارید ؟

    شما اول با خودتون و تردیدهاتون کنار بیاید و یک تصمیم قاطع بگیرید .

    اگر می بینید که نمیتونید ترس ها و تردید هاتون رو کنار بگذارید پس بهتره با ترس و نگرانی وارد زندگی مشترک نشید حتی اگر خانوادتون مخالفتی نداشتند .

    این که می گید خانوادتون بگن کاریه که خودت کردی ، اونها اگر امروز هم موافق باشند به هر حال شما تصمیم گیرنده هستید و این شما هستید که نسبت به آیندتون مسئول هستید نه هیچ کس دیگه ای حتی خانوادتون .

  9. 4 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    baran.68 (چهارشنبه 18 فروردین 89)

  10. #7
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array

    RE: ازدواج با یک بیمار

    دوست عزیز

    یک تصمیم درست تصمیمی است که عقلانیت بر آن حاکم باشد . و در اینگونه تصمیمی تمام جوانب سنجیده می شود ، هزینه های لازمه بطور واقع بینانه در نظر گرفته می شود ، فرد توانایی ها و داشته های خود را برای پرداخت این هزینه ها در نظر می گیرد . و با سنجش این موارد تصمیم می گیرد و در این صورت با قاطعیت به تصمیمش عمل می کند .

    شما هم نیازه ، روند تصمیم گیری را به طور صحیح پی گیری کنی که در شرایط شما مهمترین چیزی که باید برای تصمیم گیری به آن توجه کنید ، هزینه های ازدواج با چنین شخصی است ، برای مثال ببینی :

    بعدها که ایشان به نابینایی رسید ، قبول کنی که ایشان یک معلولیت دارد و متناسب با آن بسیاری از مسئولیت های زندگی را به شخصه نمی تواند به عهده بگیرد و این مسئولیتها به پای شما می افتد ، مثل ، خرید مایحتاج زندگی ، رتق و فتق امور فرزندان در بخشهایی که کار همسر شماست اما نیاز به بینایی دارد و ایشان نمی تواند . و در یک کلام تمام مسئولیتهای یک مرد که وابسته به بینایی اوست به عهده شما خواهد بود.
    ممکن است شغلی با درآمد مناسب با توجه به نقص جسمی وی پیدا نشود و شما نیاز باشد کار کنید و بخشی از هزینه های مالی را از درآمد خود تأمین کنی و....
    این نمونه ای از هزینه هایی است که تو باید پرداخت کنی ( از نظر جسمی ، روحی ، و شاید مالی )

    یا هزینه ای مثل هزینه های مقابله با مخالفت خانواده و احتمال از دست دادن حمایت آنها ، یا سرکوب هایشان و....

    به این هزینه های حتمی و حتی هزینه های احتمالی لازمه فکر کنید و لیست کنید و سپس با تواناییهای خود بسنجید و ببینید آیا این توان و سرمایه را برای پرداخت این هزینه ها داری و طوری زندگی خواهی کرد که همه این هزینه ها را بپردازی و شاداب و با نشاط و راضی و بون ترحم و توقع نسبت به همسرت با وی زندگی کنی ؟

    مثلاً یکی از تواناییهای لازمه برای شما ، فداکاری بیش از حد معمول است بدون منت و چشم داشت .

    یا صبوری و خویشتن داری بیش از حد معمول در مقابل اتفاقات و حوادثی که ممکنه به خاطر نقص همسرت برای وی و یا خانواده پیش آید .

    یا در نظر داشتن این که زندگی شما ، یک زندگی مثل بقیه افراد نیست و به تبع وضعیت همسرتان زندگی شما با دیگران تفاوتهایی دارد که لازمه برای آن هم مهارتهای مخصوص به این تفاوت را علاوه بر مهارتهای لازم برای همه زندگیها راداشته باشید ، آیا این مهارتها را دارید ؟

    مخلص کلام اینه که همه جانبه به پیامدهای انتخابتون فکر کنید و با توجه به این جوانب تصمیم بگیرید و بدانید که مسئولیت این انتخاب پای خودتونه .....

    در ضمن از کنار تردیدی که دارید سطحی و سرسری نگذرید ، بلکه بهش اهمیت بدید و توجه به این تردید کمک می کنه بفهمید می توانید تبعات و هزینه های این انتخاب را با اطمینان بپذیرید یا خیر .

    موفق باشید

  11. 8 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (چهارشنبه 06 مرداد 89)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 آذر 89 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1389-1-18
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,550
    سطح
    30
    Points: 2,550, Level: 30
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ازدواج با یک بیمار

    از همگی ممنونم.
    حرفهاتون خیلی به فکرهام نظم داد.
    شاید ساده ترین کار دادن یک جواب نه و فراموش کردن همه چیز برای همیشه باشه تا اینکه ادم خودشو وارد یه زندگی پردردسر بکنه.

  13. 3 کاربر از پست مفید yas66 تشکرکرده اند .

    yas66 (دوشنبه 04 مرداد 89)

  14. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 آذر 89 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1389-1-18
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,550
    سطح
    30
    Points: 2,550, Level: 30
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مخالفت خانواده به علت بیماری پسر

    سلام
    اگه کسی خودش به این نتیجه رسیده باشه که توانایی ازدواج با یک فرد بیمار رو داره و به همه ی مشکلاتش هم آشنا باشه به نظرتون چه راهی برای راضی کردن پدر و مادر وجود داره؟ کسی از دوستان چنین تجربه ای رو داشتن؟
    کاملا میفهمم که اونا نگران آینده هستن اما یعنی ازدواج یک فرد سالم با یک بیمار همیشه محکوم به شکسته؟ آیا نمیشه منطقی بود و با چنین فردی زندگی خوبی داشت؟
    ممنونم

  15. #10
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    426
    Array

    RE: مخالفت خانواده به علت بیماری پسر

    سلام yas66


    این گونه تصمیمات ،تصمیمات بسیار مهمی هستند و.....

    اشکالی ندارد اگر کسی چنین تصمیمی بگیرد اما این فرد باید یک سری پیش نیاز و قابلیتهای خاص و ویژه بسیار محکم را در خود داشته باشد .

    شروع زندگی ادعای کلامی نیست بلکه مباحث مختلفی را طلب می کند و در این مورد خاص مباحث خیلی عمیق تر است . بحث مهارت در کنار آن آگاهی است که شما از آن صحبت کردید و البته توانایی .

    این واقعا کافی نیست که شما بدانید این بیماری چه مشکلاتی ایجاد می کند بلکه باید خودتان و توانایی های خود را در بحران های ایجاد شده توسط بیماری بسنجید . شما باید بسیار قوی باشید.


    با توجه به تاپیک قبلی شما من فکر نمی کنم شما امروز آماده چنین تصمیم گیری باشید

    نقل قول نوشته اصلی توسط yas66
    از همگی ممنونم.
    حرفهاتون خیلی به فکرهام نظم داد.
    شاید ساده ترین کار دادن یک جواب نه و فراموش کردن همه چیز برای همیشه باشه تا اینکه ادم خودشو وارد یه زندگی پردردسر بکنه.




    اینگونه تصمیم گیری و نتیجا اقدام به ازدواج با فردی بیمار که هر آن ممکن است نابینا بشود کار هر کسی نیست و به نظر من مخالفت پدر شما با این مسئله دقیقا به شناخت ایشان از شما بر می گردد.




  16. 2 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (سه شنبه 05 مرداد 89)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.