به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 خرداد 04 [ 02:44]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    33,210
    سطح
    100
    Points: 33,210, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    140
    Array

    معجزه روبـان آبى

    معجزه روبان آبى






    آموزگارى تصمیم گرفت از دانش‌آموزان کلاسش به شیوه جالبى قدردانى کند. او دانش‌آموزان را یکى‌یکى جلوى کلاس می‌آورد و چگونگى اثرگذارى آنها بر خودش را بازگو می‌کرد. آن‌گاه به سینه هر یک از آنان روبانى آبى‌رنگ می‌زد که روى آن با حروف طلایى نوشته شده بود: "من آدم تاثیرگذارى هستم"
    سپس آموزگار تصمیم گرفت پروژه‌اى براى کلاس تعریف کند تا ببیند این کار از لحاظ پذیرش اجتماعى چه اثرى خواهد داشت. آموزگار به هر دانش‌آموز سه روبان آبى اضافى داد و از آنها خواست که بیرون از مدرسه همین مراسم قدردانى را گسترش داده و نتایج کار را دنبال کنند و ببینند چه کسى از چه کسى قدردانى کرده است و پس از یک هفته گزارش کارشان را به کلاس ارائه کنند.




    یکى از بچه‌ها به سراغ یکى از مدیران جوان شرکتى که در نزدیکى مدرسه بود رفت و از او به خاطر کمکى که در برنامه‌ریزى شغلى به وى کرده بود قدردانى کرد و یکى از روبان‌هاى آبى را به پیراهنش زد. و دو روبان دیگر را به او داد و گفت: ما در حال انجام یک پروژه هستیم و از شما خواهش می‌کنم از اتاقتان بیرون بروید، کسى را پیدا کنید و از او با نصب روبان آبى به سینه‌اش قدردانى کنید.
    مدیر جوان چند ساعت بعد به دفتر رییس که به بدرفتارى با کارمندان زیردستش شهرت داشت رفت و به او گفت که صمیمانه او رابه خاطر نبوغ کاری‌اش تحسین می‌کند.
    رییس ابتدا خیلى متعجب شد آن‌گاه مدیر جوان از او اجازه گرفت که اگر روبان آبى را می‌پذیرد به او اجازه دهد تا آن را بر روى سینه‌اش بچسباند.
    رییس گفت: البته که می‌پذیرم. مدیر جوان یکى از روبان‌هاى آبى را روى یقه کت رییس، درست بالاى قلب او، چسباند و سپس آخرین روبان را به او داد و گفت: لطفاً این روبان اضافى را بگیرید و به همین ترتیب از فرد دیگرى قدردانى کنید.
    مدیر جوان به رییسش گفت پسر جوانى که این روبان آبى را به من داد گفت که در حال انجام یک پروژه درسى است و آنها می‌خواهند این مراسم روبان‌زنى را گسترش دهند و ببینند چه اثرى روى مردم می‌گذارد...

    آن شب، رییس شرکت به خانه آمد و در کنار پسر ١۴ ساله‌اش نشست و به او گفت: امروز یک اتفاق باور نکردنى براى من افتاد. من در دفترم بودم که یکى از کارمندانم وارد شد و به من گفت که مرا تحسین می‌کند و به خاطر نبوغ کاری‌ام، روبانى آبى به من داد. می‌توانى تصور کنی؟ او فکر می‌کند که من یک نابغه هستم! او سپس آن روبان آبى را به سینه‌ام چسباند که روى آن نوشته شده بود: "من آدم تاثیرگذارى هستم."
    سپس ادامه داد: او به من یک روبان اضافى هم داد و از من خواست به وسیله آن از فرد دیگرى قدردانى کنم.
    هنگامى که داشتم به سمت خانه می‌آمدم، به این فکر می‌کردم که این روبان را به چه کسى بدهم و به فکر تو افتادم. من می‌خواهم از تو قدردانى کنم.
    مشغله کارى من بسیار زیاد است و وقتى شب‌ها به خانه می‌آیم توجه زیادى به تو نمی‌کنم. من به خاطر نمرات درسی‌ات که زیاد خوب نیستند و به خاطر اتاق خوابت که همیشه نامرتب و کثیف است، سر تو فریاد می‌کشم. اما امشب، می‌خواهم کنارت بنشینم و به تو بگویم که چقدر برایم عزیزى و مى‌خواهم بدانى که تو بر روى زندگى من تاثیرگذار بوده‌اى. تو در کنار مادرت، مهم‌ترین افراد در زندگى من هستید. تو فرزند خیلى خوبى هستى و من دوستت دارم...
    آن‌گاه روبان آبى را به پسرش داد. پسر که کاملا شگفت‌زده شده بود به گریه افتاد. نمی‌توانست جلوى گریه‌اش را بگیرد. تمام بدنش می‌لرزید. او به پدرش نگاه کرد و با صداى لرزان گفت: پدر، امشب قبل از این که به خانه بیایى، من در اتاقم نشسته بودم و نامه‌اى براى تو و مامان نوشتم و برایتان توضیح دادم که چرا به زندگی‌ام خاتمه دادم و از شما خواستم مرا ببخشید!
    من می‌خواستم امشب پس از آن‌که شما خوابیدید، خودکشى کنم. من اصلاً فکر نمی‌کردم که وجود من برایتان اهمیتى داشته باشد. نامه‌ام در اتاقم است!
    پدرش با تعجب و پریشانی زیاد از پله‌ها بالا رفت و نامه پرسوز و گداز پسرش را پیدا کرد...

    صبح روز بعد که رییس به اداره آمد، آدم دیگرى شده بود. او دیگر سر کارمندان غر نمی‌زد و طورى رفتار می‌کرد که همه کارمندان بفهمند که چقدر بر روى او تاثیرگذار بوده‌اند.
    مدیر جوان به بسیارى از نوجوانان دیگر در برنامه‌ریزى شغلى کمک کرد...
    یکى از آنها پسر رییسش بود و همیشه به آنها می‌گفت که در زندگى او تاثیرگذار بوده‌اند. و به علاوه، بچه‌هاى کلاس، درس باارزشى آموختند که: "انسان در هر شرایط و وضعیتى می‌تواند تاثیرگذار باشد."
    با توجه به نتیجه‌ای که از این داستان می‌گیریم کلید این تاثیرگذاری در این است که باید به شخص مورد نظر بها داد و به شیوه‌ای صحیح حس اعتمادبه‌نفس را در او تقویت کرد. چراکه دیگران از روی بصیرت از ما جدا هستند و از تجرد روح، و خلق و خوی مستقل برخوردارند. پس بهتر این است، به گونه‌ای عمل کنیم و نشان دهیم که بدون هیچ‌گونه انتظار و یا احساس وابستگی به شکلی صحیح و واقعی دوستشان داریم و در نتیجه با این روش "استقلال ذاتی" را که همانا هدیه راستین خدا به همه بندگان است، به او یادآور شویم.
    چقدر خوب است که در گیرودار فراز و نشیب‌ها، شادی‌ها و سختی‌های زندگی حواسمان باشد که آدم‌هایی هستند که بیشترین تاثیر را در زندگی بر روی ما گذاشته‌اند و شاید زمان از دست برود اگر دیر روبان آبی را تقدیمشان کنیم. همین امروز می‌توانید این کار را انجام بدهید و از کسانی که بر زندگی شما تاثیر مثبت گذاشته‌اند قدردانی کنید.
    یادتان نرود که روبان آبی را از طریق ایمیل هم می‌توان فرستاد!



    موفقیت183

  2. 4 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    baran.68 (یکشنبه 29 فروردین 89)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 اسفند 89 [ 16:24]
    تاریخ عضویت
    1388-1-18
    نوشته ها
    519
    امتیاز
    5,952
    سطح
    50
    Points: 5,952, Level: 50
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,677

    تشکرشده 1,685 در 458 پست

    Rep Power
    68
    Array

    RE: معجزه روبـان آبى

    [align=justify]باران جان لطفا کلی روبان آبی به من بده که دلم می خواد از همه ی دوستان تاثیر گذار تالار همدردی تقدیر کنم و بهشون بگم از نظر من ویژگی های زیبا و موثر اخلاقیشون کدوم ها هستند.


    اولین روبان آبی تقدیم به آنی عزیزم، که با شخصیت محکم و در عین حال انعطاف پذیرشون برای ما مثل یه معلم هستند.

    و من به شخصه در مدتی که عضو تالار بودم توجه بسیاری به منش و اخلاق ایشون داشتم و خیلی وقتها ازشون یاد گرفتم.


    هم محکم و فهمیده، و هم انعطاف پذیر و مهربون.

    دوستت داریم آنی عزیز و این مدتی که کمتر تالار میاید، جاتون حسابی خالیه.[/align]





    <img src="http://www.hamdardi.net/imgup/17638/1269775720_17638_e65e8e4d89.jpg" />








    [align=justify]در ضمن این روبان آبی تکثیر پذیره و شما و سایر دوستان هم می تونید به وسیله ش از هر کس که دوست دارید قدردانی کنید.
    [/align]

  4. 4 کاربر از پست مفید THEN تشکرکرده اند .

    THEN (شنبه 27 فروردین 90)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.