+بر سر دو راهي

[Delbaste]

با سلام.
بدون هيچ مقدمه اي ميرم سر اصل مطلب.خواهشا هركي ميتونه خوب راهنماي وكمكم كنه.واقعا خسته شدم.
من 19 سالمه.مهندسي كامپيوتر ميخونم.2ساله كه با آقاپسري 21ساله ارتباط دارم.ما بهم خيلييي وابسته شديم.اون به خانوادش گفته كه منو ميخواد.حتي با خواهر خودمم حرف زده و به اونم گفته.تصميمش واقعا جديه.مافقط تلفني باهم ارتباط داريم و تنها 1 بار با اون ملاقات كردم.من خواستگارايه زيادي دارم.جديدا يه خواستگار با شرايط تقريبا خوب اومده خواستگاري.اما اون خيلي ناراحته ، نميخواد من ازش جدا بشم.خيلي نااميد شده.منم موندم سر دوراهي.نميدونم چيكار كنم.ميگه بايد درسمو بخونم وقتي ليسانسمو گرفتم ميام خواستگاري.يعني 1 سال ديگه.اما تو اين مدت ميدونم كه خواستگارايه زيادي ميان.من بايد چيكار كنم؟هرچي هم كه باهاش حرف ميزنم قانع نميشه.ميگه نميخوام از دستت بدم.بنظرتون من بايد چي بهش بگم؟بايد صبر كنم تا 1 سال ديگه؟خواهشا خيلي دقيق راهنماييم كنيد.

[sogand66]

.منم موندم سر دوراهي.نميدونم چيكار كنم.ميگه بايد درسمو بخونم وقتي ليسانسمو گرفتم ميام خواستگاري.يعني 1 سال ديگه.اما تو اين مدت ميدونم كه خواستگارايه زيادي ميان.من بايد چيكار كنم؟هرچي هم كه باهاش حرف ميزنم قانع نميشه.ميگه نميخوام از دستت بدم.بنظرتون من بايد چي بهش بگم؟بايد صبر كنم تا 1 سال ديگه؟خواهشا خيلي دقيق راهنماييم كنيد.

سلام

با توجه به اینکه هنوز دانشجو هستید آمادگی لازم برای ورود به زندگی مشترک را دارید ؟

معیارهای شما کاملا مشخص و تثبیت شده هست ؟

تا چه اندازه نسبت به این آقا پسر 21 ساله شناخت دارید ؟؟

ارتباط تلفنی برای بدست آوردن شناخت کافی هست ؟؟

مشکل ایشان فقط با یک سال صبر کردن حل می شود با مشکلاتی از قبیل تهیه مسکن ،کار ،سربازی و .............روبه رو نیستند ؟؟

بعد از یک سال نظرشون تغییر نمی کند و صبر شما بی ثمر نخواهد بود ؟؟

[Delbaste]

با توجه به اینکه هنوز دانشجو هستید آمادگی لازم برای ورود به زندگی مشترک را دارید ؟

معیارهای شما کاملا مشخص و تثبیت شده هست ؟

تا چه اندازه نسبت به این آقا پسر 21 ساله شناخت دارید ؟؟

ارتباط تلفنی برای بدست آوردن شناخت کافی هست ؟؟

مشکل ایشان فقط با یک سال صبر کردن حل می شود با مشکلاتی از قبیل تهیه مسکن ،کار ،سربازی و .............روبه رو نیستند ؟؟

بعد از یک سال نظرشون تغییر نمی کند و صبر شما بی ثمر نخواهد بود ؟؟



چندان آمادگي كه ندارم.بله معيارهام مشخصه، اما كاملا زير سلطه احساساتم قرار گرفتم.مسكن دارند.ميگن عقد ميكنيم در زمان عقد ميرم سربازي.كارم كه نه!!!ميگه ژيدا ميكنم.من از كجا بايد بدونم نظرشون تغيير ميكنه يانه؟؟اتفاقه به خودشم گفتم اما اون منكر ميشه و ميگه چنين چيزي نيست.نميدونم چيكار كنم؟؟خواهشا بهتر راهنماييم كنيد..

[sogand66]

چندان آمادگي كه ندارم.بله معيارهام مشخصه، اما كاملا زير سلطه احساساتم قرار گرفتم.مسكن دارند.ميگن عقد ميكنيم در زمان عقد ميرم سربازي.كارم كه نه!!!ميگه ژيدا ميكنم.من از كجا بايد بدونم نظرشون تغيير ميكنه يانه؟؟اتفاقه به خودشم گفتم اما اون منكر
ميشه و ميگه چنين چيزي نيست.نميدونم چيكار كنم؟؟خواهشا بهتر راهنماييم كنيد..

سلام
دوست عزیز
قبل از اینکه بخواهی مزایا و معایب خواستگاران را بررسی کنی بهتر هست مهارت های مورد نیاز برای شروع زندگی مشترک را کسب کنید . شناخت از خود و پذ یرش مسئولیت های ازدواج در اولویت قرار دارد .بررسی شرایط خواستگار بعد از بدست آوردن مهارت و آمادگی فرد برای ازدواج قرار می گیرد . کنترل احساسات برای بدست آوردن شناخت از مسائل بسیار مهم هست و این موضوع در شرایط سنی شما از حساسیت بیشتری برخوردار هست امیدوارم با تامل و تفکر بیشتری تصمیم گیری کنید .

[Delbaste]

دوست عزيز، من از شما ميخوام راهنماييم كنيد كه اگه بخوام بهش بگم ميخوام با يكي ديگه ازدواج كنم چطور قانعش كنم؟؟؟؟؟هرچي بهش ميگم قبول نميكنه!!خيلي احساساتيه.اون ازدواج من با يكي ديگه رو اوج بدبختي خودش ميدونه.خيلي ناراحت شد كه بهش گفتم.به من بگيد چيكار كنم؟؟؟؟؟؟؟

[keyvan]

2ساله كه با آقاپسري 21ساله ارتباط دارم.ما بهم خيلييي وابسته شديم
.........اما تو اين مدت ميدونم كه خواستگارايه زيادي ميان.من بايد چيكار كنم؟هرچي هم كه باهاش حرف ميزنم قانع نميشه.ميگه نميخوام از دستت بدم.بنظرتون من بايد چي بهش بگم؟بايد صبر كنم تا 1 سال ديگه؟خواهشا خيلي دقيق راهنماييم كنيد.

باید دو سال پیش به این فکر میکردید؛ که اگر وابسته هم شدید؛ آیا همسفر خوبی برای هم خواهید بود؟ آیا در زمانی که به هم وابسته شدید؛ به موقعیت او فکر کردید؟ یا فقط حرفهای شیرین نثار هم میکردید؛ ؟ آیا به این فکر کردید که با شرایط او میتوانید منتظر بمانید؟
نه اینکه بعد از دوسال که بدون هیچ شناختی پیش رفته اید؛ و وابسته هم شده اید به این فکر کنید که من خواستگارهای خوبی دارم و نمیتونم این موقعیت رو از دست بدم,!اگر شما این مسیر را انتخاب کردید؛ نباید اجازه میداید که این دوستی تا به این حد برسد؛تکلیف دوست شما چیست؟ چرا باید قربانی یک شوخی ؛و بعد دوستی و بعد وابستگی و علاقه شود؛ و چه رؤیا های که در سر نپرورانده؛
ما پیش تر در این تاپیک شما را راهنمایی کردیم,اما متأسفانه به آن توجه نکردید
http://www.hamdardi.net/thread-7125.html

این جوان عزیز , به شما علاقه دارد؛ و شما پس از دوسال تازه متوجه شده اید که چه میخواهید؟
بنده نمیخواهم شما را به سوی ادامه این رابطه سوق دهم ,بلکه خواستم تلنگری باشد.

[parnian1]

گويا شما هنوز هم نميدوني داري چي كار ميكني....از يه طرف تاپيك خواستگاري و...كه ايا قبول بكنم كه با فلاني كه حقوقش كمه ازدواج كنم يا نه.....و از طرفي تاپيك بهش وابسته شدم و بر سر دوراهي و .....
شما ميگي ما بهم وابسته هستيم بعدش حرف از خواستگار ديگه ميزني....اين چه جور وابستگي هست كه شما دائم در حال فكر كردن به محاسن و معايب خواستگارات هستي؟
اول خودت با خودت كنار بيا بعد وارد زندگي كسي بشو...
ايا به دوستت كه دو سال باهاش هستي علاقه داري؟
اين علاقه به حدي هست كه بتوني صبر كني تا شرايط ازدواج رو پيدا كنه....
چرا با اين سن اينقدر اصرار داري براي ازدواج و ....؟!؟
يا رومي روم يا زنگي زنگ.....يا به فكر ازدواج و خواستگارات و .....باش و تكليف دوست پسر بيچاره ات رو مشخص كن....يا وفاداري پيشه كن و صبر كن تا دوست پسرت بياد خواستگاري.....
اين جوري كه نميشه.....هم خدا رو ميخواي هم خرما رو..........

[sml]

سلام . من این تاپیک رو خوندم و یه سوال واسم پیش اومد :
آیا واقعا شما به ایشون علاقه دارید؟ بزارید این جوری بگم که وقتی دو نفر به هم علاقه مند می شن بازم در این صورت خانوم به خاستگارای دیگشم فکر می کنه؟ اگه آره پس این چه جور علاقه ایه . خوب اونوقت نباید به طرف گفت بهت علاقه دارم . من خودم تو یه همچین مساله ای گیر کردم . نمی دونم این حق دخترهاست که مردم رو این جور سرکار بذارن ؟ یه نفر اینو بهم بگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟