به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 56
  1. #31
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اسفند 95 [ 19:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    792
    امتیاز
    10,009
    سطح
    66
    Points: 10,009, Level: 66
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,528

    تشکرشده 4,871 در 817 پست

    Rep Power
    96
    Array
    سلام خانمی...
    متاسفانه اثری از حرفام که گفتی خیلی روت تاثیر گذاشته در روند زندگیت نمی بینم.
    آیا در حالت مریضی از همسرت درخواست کردی بهت کمک کنه یا "انتظار" داشتی بهت کمک کنه؟ اگر انتظار داشتی کمکت کنه خب این اشتباهه باید درخواست می کردی، اونم محترمانه و بدون نیش و کنایه. اگر هم درخواست کردی و نکرده طبق مواردی که برات نوشتم باید ازش میگذشتی و کس دیگری از خانواده ات رو برای پرستاری به خونه می آوردی و اگر اعتراض می کرد بهش میگفتی که ازش درخواست کردی و جواب نه شنیدی.
    اینکه با اون حال بد از جات بلند شدی و کارهای خونه رو هم انجام دادی اشتباه خودته. همسرت اینو به حساب زن خوب بودن تو نمی گذاره. بلکه پیش خودش فکر می کنه پس اونقدرها هم حالش بد نیست و خودش از پس خودش برمیاد.

  2. 4 کاربر از پست مفید سرافراز تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 26 بهمن 92), paiize (پنجشنبه 01 اسفند 92), میشل (شنبه 26 بهمن 92), شارلوت (یکشنبه 27 بهمن 92)

  3. #32
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    197
    Array
    سلام عزیزم منم با سر افراز عزیز موافقم فکر میکنم اینطور نیست که همسرت دوستت نداره بلکه اونم مثل همه مردای دیگه و شاید یه کم شدید تر بلد نیست که دوست داشتنش رو نشون بده . و تو باید با رفتار های خودت ضمن اینکه رو خودت کار میکنی با رفتار جراتمندانه وظایف اونم بهش یاد بدی . مثلا خریدی که وظیفه اونه نباید تو انجامش بدی چون اگه انجامش بدی اون به این نتیجه میرسه که تو خودت اینکارو میکنی و احتیاجی نیست اون به خودش زحمت بده . مثلا همین موردی که تو مریض بودی ایا ازش خواستی که فلان کارو بکنه ؟ ونکرد یا اصلا ازش نخواستی و فقط انتظار داشتی خودش بفهمه . عزیزم مردا طرز تفکرشون با ما فرق داره باید خیلی چیزا رو ساده و صریح ازشون بخوای وگرنه انگار خودشون تشخیص نمیدن که باید چکار کنن . مثلا بهش بگو نیاز به هوا خوری داری و چطوره باهم برین پیاده روی . عزیزم وقتی کسی پول تو جیبش نداره دوست نداره تو خیابونم پیاده روی کنه . جایی که مغازه های رنگوارنگ هست باید بهش حق بدی و هواشو داشته باشی . زیادم روش زوم نکن و ازش فاصله بگیر نه اینکه قهر باشی نه به کارای خودت برس .

  4. 4 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 26 بهمن 92), paiize (پنجشنبه 01 اسفند 92), میشل (شنبه 26 بهمن 92), شارلوت (یکشنبه 27 بهمن 92)

  5. #33
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببخشید وسط نظرات کارشناسانه دوستان میام ولی این جمله واحد گرامی به من یکی خیلی برخورد این چه طرز نوشتنه؟

    سلام عزیزم منم با سر افراز عزیز موافقم فکر میکنم اینطور نیست که همسرت دوستت نداره بلکه اونم مثل همه مردای دیگه و شاید یه کم شدید تر بلد نیست که دوست داشتنش رو نشون بده

    خوب شوووهر ایشون بلد نیست چرا به همه نسبت میدی شما؟راهنمایی که کردین درسته به ایشون ولی همه اینجوری نیستن یکیش خود من به زور همسرم رو میبرم بازار هودم پولش باشه تشویقش میکنه خرید کنه خیلی کارای خونه هم انجام میدم مریضم باشه میریم خونه باباش خواهشا اگه کار یه مرد اشتباه توی سر بقیه نکوبین

    ولی در کل راهنمایی بانو سرافراز و واحد گرامی جفتش کاملا درسته و اینکه آقایون یکم تنبل تشریف دارن شما بیاد بهشون نشون میدادی مسئولیت پذیر باید باشن پیشنهاد بانو سرافراز واقعا خوب بودش بزار احساس مردونه داشته باشه شما بهتره بهش تکیه کنی خودت رو لوس کن یکم خودت رو ضعیف نشون بده بزار هرچندوقت یکبار احساس کنه قوی و محکم هستش و تکیه گاهتونه حس خیلی خوبیه خواهشا این حس رو بهش بیشتر بدین خیلی لذتبخشه احساس غرور میکنه شوهرتون

  6. 3 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    paiize (پنجشنبه 01 اسفند 92), میشل (شنبه 26 بهمن 92), شارلوت (یکشنبه 27 بهمن 92)

  7. #34
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 12:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-13
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    11,898
    سطح
    71
    Points: 11,898, Level: 71
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    387

    تشکرشده 325 در 143 پست

    Rep Power
    48
    Array
    ممنونم
    من خیلی واضح گفتم عزیزم میبینی که من زیاد حالم خوب نیست و آنژوکت تو دستمه(اونم دقیقا روی مچ)اگه ممکنه امروز شستن ظرفا با تو(غذارو خودم درست کرده بودم)
    اونم گفت باشه بزار حالا بعد میشورم
    اما نشست که نشست منم دیگه هیچی نگفتم و دیروز که آنژوکت رو باز کردم شستم
    سرافراز عزیز شما میگی اشتباه من بوده که با اون حال کار میکردم اما اگه آشپزی نمیکردم گرسنه میموندیم
    شوهر من اصلا قبول نداره من مریضم و فکر میکنه تظاهر میکنم
    باورتون میشه سرمم رو بزور وصل میکرد و همش میگفت ولش کن نمیخاد
    یا مثلا بیمارستان بودم تو اتاق نمیومد که بدم میاد
    پرستار چندبار صداش زد تا اومد
    سرافراز عزیز اتفاقا دیگه خبری از اون حساسیت ها و گیر دادنا نیست
    من واسه خودم یه سری اهداف تعیین کردم و دارم برای رسیدن به اونا تلاش میکنم و اصلا غر نمیزنم و گیر نمیدم و کاری هم ازش نمیخام
    خودم واسه خودم خوبم و به اون کاری ندارم که میخاد خوب باشه یا نه

    - - - Updated - - -

    ممنونم
    من خیلی واضح گفتم عزیزم میبینی که من زیاد حالم خوب نیست و آنژوکت تو دستمه(اونم دقیقا روی مچ)اگه ممکنه امروز شستن ظرفا با تو(غذارو خودم درست کرده بودم)
    اونم گفت باشه بزار حالا بعد میشورم
    اما نشست که نشست منم دیگه هیچی نگفتم و دیروز که آنژوکت رو باز کردم شستم
    سرافراز عزیز شما میگی اشتباه من بوده که با اون حال کار میکردم اما اگه آشپزی نمیکردم گرسنه میموندیم
    شوهر من اصلا قبول نداره من مریضم و فکر میکنه تظاهر میکنم
    باورتون میشه سرمم رو بزور وصل میکرد و همش میگفت ولش کن نمیخاد
    یا مثلا بیمارستان بودم تو اتاق نمیومد که بدم میاد
    پرستار چندبار صداش زد تا اومد
    سرافراز عزیز اتفاقا دیگه خبری از اون حساسیت ها و گیر دادنا نیست
    من واسه خودم یه سری اهداف تعیین کردم و دارم برای رسیدن به اونا تلاش میکنم و اصلا غر نمیزنم و گیر نمیدم و کاری هم ازش نمیخام
    خودم واسه خودم خوبم و به اون کاری ندارم که میخاد خوب باشه یا نه

  8. کاربر روبرو از پست مفید شارلوت تشکرکرده است .

    khaleghezey (یکشنبه 27 بهمن 92)

  9. #35
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 12:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-13
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    11,898
    سطح
    71
    Points: 11,898, Level: 71
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    387

    تشکرشده 325 در 143 پست

    Rep Power
    48
    Array
    دیشب ساعت 3 اومد خونه.مثلا سر کار بود
    حتی یک عذرخاهی خشک و خالی هم نکرد
    وسط مهمونی بودیم که گذاشت رفت و من اومدم خونه وساعت 3 و نیم اومد خونه
    جالب اینجاست که کلید هم نمیبره با خودش و من باید درو واسش باز کنم
    وقتی اومد بدون هیچ حرفی خابید و منم از کنارش رفتم تو هال خابیدم
    دلم میخاد باهاش قهر کنم و هیچوقت آشتی نکنم
    چرااین بشر این مدلیه
    خیلی احساس بدبختی میکنم
    خدا چرا منو نمیبینه

    - - - Updated - - -

    از طرفی هم خودم دل میسوزه واسش
    تا 3 صبح سرکار باشی و باز صبح ازت انتظار داشته باشن بیای سر کار ساعت 6 و وقتی نری کلی تهدیدت کنن به حقوق ندادن واخراج و اینا
    اما خودمم خیلی دلم گرفته
    دیشب فهمید رفتم اما نگفت نرو
    صبح پاشد دید تو هال رو زمین خابم بازم محلم نزاشت
    پر از بغضو اشکم

  10. #36
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    197
    Array
    اقای خاله قزی (دختر خاله)از اینکه بهتون توهین کردم عذز میخوام از پستهاتون معلومه که شما بیشتر از مردای دیگه بلدید به همسرتون محبت کنید و از این بابت خوشحالم ولی مطمئنم شمام صد در صد بلد نیستید میگید نه از خانمتون بپرسید . خانم شارلوت عزیز محبت مثل یه اهن ربای خیلی قوی ادما رو جذب میکنه یه بار ازش بپرسید ایا دوستتون داره ؟ منتظر جوابش نمونید در ادامه بگید حاضرید تا آخر دنیا بهش محبت کنید چون شما واقعا دوستش دارید اینو زمانی که حالش خوبه و در شرایط خوبیه بهش بگید و دیگه هیچ انتظار دیگه ای ازش نداشته باشید مطمئنم این حرف شما تا ابد به یادش میمونه و هر وقت محبت های شما رو میبینه یاد اون حرف شما می افته اهن ربا کار خودشو میکنه .

    - - - Updated - - -

    اقای خاله قزی (دختر خاله)از اینکه بهتون توهین کردم عذز میخوام از پستهاتون معلومه که شما بیشتر از مردای دیگه بلدید به همسرتون محبت کنید و از این بابت خوشحالم ولی مطمئنم شمام صد در صد بلد نیستید میگید نه از خانمتون بپرسید . خانم شارلوت عزیز محبت مثل یه اهن ربای خیلی قوی ادما رو جذب میکنه یه بار ازش بپرسید ایا دوستتون داره ؟ منتظر جوابش نمونید در ادامه بگید حاضرید تا آخر دنیا بهش محبت کنید چون شما واقعا دوستش دارید اینو زمانی که حالش خوبه و در شرایط خوبیه بهش بگید و دیگه هیچ انتظار دیگه ای ازش نداشته باشید مطمئنم این حرف شما تا ابد به یادش میمونه و هر وقت محبت های شما رو میبینه یاد اون حرف شما می افته اهن ربا کار خودشو میکنه .

  11. 3 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 01 اسفند 92), paiize (پنجشنبه 01 اسفند 92), شارلوت (چهارشنبه 30 بهمن 92)

  12. #37
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 12:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-13
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    11,898
    سطح
    71
    Points: 11,898, Level: 71
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    387

    تشکرشده 325 در 143 پست

    Rep Power
    48
    Array
    من خودم دیگه شک دارم دوسش داشته باشم
    دلم میخاد حرفای دلمو بهش بگم
    بگم که خیلی وقته جای یه مرد که دوسم داشته باشه تو زندگیم خالیه
    خیلی وقته دلم یک نفرو میخاد که بشینم و باهاش حرف بزنم یه نفر که مرد باشه و دوسم داشته باشه.
    میخام بگم خیلی وقتا اونقدر از دستت ناراحتم که به هرچیزی فکر میکنم خودکشی و سیگار و خیانت اما هیچکدوم دوای دردم نیست
    اگه اونقدر بی وجدان بودم که خیانت میکردم و آدم حسابت نمیکردم شاید حل میشد و منم میشدم مثل خودت.اما من وجدان دارم.هرچقدر هم ناراضی باشم اما اهل خیانت نیستم ولی بعضی وقتا فقط میخام یه مرد باشه تا باهاش حرف بزنم
    مشاور و راهنما نمیخام.فقط یه مرد که بهم گوش بده
    کاش میدونستی چقدر محتاج محبتم.کاش میشد یکی جاتو بگیری تا توئه بی انصاف از دلم بری
    کاش میشد بهت بگم نکن این کارارو.شارلوت با این کارات حسرت مردای دیگه رو میخوره.شارلوت با این کارات خیلی از انتخابت پشیمون میشه و به خیلی چیزا راضی میشه
    آه
    چقدر دلم میخاد همه حرفامو از نگام بخونه
    دلم یه آغوش میخاد که بهم آرامش بده اماندارمش
    شوهرم ازم دریغ کرده و منو رها کرده با دردام
    کاش میشد....

    - - - Updated - - -
    ویرایش توسط شارلوت : چهارشنبه 30 بهمن 92 در ساعت 13:47

  13. 3 کاربر از پست مفید شارلوت تشکرکرده اند .

    paiize (پنجشنبه 01 اسفند 92), shabnam z (چهارشنبه 30 بهمن 92), دختر بیخیال (چهارشنبه 30 بهمن 92)

  14. #38
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 دی 96 [ 22:59]
    تاریخ عضویت
    1392-11-30
    نوشته ها
    297
    امتیاز
    6,423
    سطح
    52
    Points: 6,423, Level: 52
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    625

    تشکرشده 345 در 183 پست

    Rep Power
    52
    Array
    اعصابم خورد شد 20خط تایپ کردم همش حذف شد
    حالا چند دقیقه دیگه میام برداشتمو نسبت به زندگیتون مینویسم

  15. 2 کاربر از پست مفید baitollah-abbaspour تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 01 اسفند 92), شارلوت (چهارشنبه 30 بهمن 92)

  16. #39
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 26 آذر 93 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-13
    نوشته ها
    165
    امتیاز
    1,059
    سطح
    17
    Points: 1,059, Level: 17
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    131

    تشکرشده 275 در 125 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم شارلوت ، خیلی وضعییت ناراحت کننده ای دارید ، چیز مفید و موثری الان به ذهنم نمی رسه که بگم اما آرزو میکنم که حال شما بهتر بشه....

    - - - Updated - - -


    خانم شارلوت ، خیلی وضعییت ناراحت کننده ای دارید ، چیز مفید و موثری الان به ذهنم نمی رسه که بگم اما آرزو میکنم که حال شما بهتر بشه....

  17. 3 کاربر از پست مفید alireza35 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 01 اسفند 92), paiize (پنجشنبه 01 اسفند 92), شارلوت (پنجشنبه 01 اسفند 92)

  18. #40
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 مهر 03 [ 03:24]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,691
    امتیاز
    44,059
    سطح
    100
    Points: 44,059, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,911 در 1,649 پست

    Rep Power
    349
    Array
    شارلوت جان،

    عزیزم مشکل اینه که

    رویکردت جراتمندانه نیست. انفعال تو رو به پرخاشگری رسونده، و حالا بین این دوتا در نوسانی...

    لطفا این تاپیک رو خیلی با دقت بخون: http://www.hamdardi.net/thread-19883.html

    لطفا یه تاپیک جدید ایجاد کن و بگو که دنبال چه راهکاری هستی؟ میخوای چیکار کنی؟ (قبلش بشین قشنگ فکر کن ببین میخوای چیکار کنی و به چه سمتی بری؟)

    حتی عنوان این تاپیکت هم منفعلانست...

    در مورد حرفایی که گفتی دوست داری به همسرت بگی:

    نقل قول نوشته اصلی توسط شارلوت نمایش پست ها
    من خودم دیگه شک دارم دوسش داشته باشم
    دلم میخاد حرفای دلمو بهش بگم
    بگم که خیلی وقته جای یه مرد که دوسم داشته باشه تو زندگیم خالیه
    خیلی وقته دلم یک نفرو میخاد که بشینم و باهاش حرف بزنم یه نفر که مرد باشه و دوسم داشته باشه.
    میخام بگم خیلی وقتا اونقدر از دستت ناراحتم که به هرچیزی فکر میکنم خودکشی و سیگار و خیانت اما هیچکدوم دوای دردم نیست
    اگه اونقدر بی وجدان بودم که خیانت میکردم و آدم حسابت نمیکردم شاید حل میشد و منم میشدم مثل خودت.اما من وجدان دارم.هرچقدر هم ناراضی باشم اما اهل خیانت نیستم ولی بعضی وقتا فقط میخام یه مرد باشه تا باهاش حرف بزنم
    مشاور و راهنما نمیخام.فقط یه مرد که بهم گوش بده
    کاش میدونستی چقدر محتاج محبتم.کاش میشد یکی جاتو بگیری تا توئه بی انصاف از دلم بری
    کاش میشد بهت بگم نکن این کارارو.شارلوت با این کارات حسرت مردای دیگه رو میخوره.شارلوت با این کارات خیلی از انتخابت پشیمون میشه و به خیلی چیزا راضی میشه
    آه
    چقدر دلم میخاد همه حرفامو از نگام بخونه
    دلم یه آغوش میخاد که بهم آرامش بده اماندارمش
    شوهرم ازم دریغ کرده و منو رها کرده با دردام
    کاش میشد....

    - - - Updated - - -

    این حرفات پر از برچسب های رنگ به رنگه... هرچند اینها رو بهش نگفتی اما تو رفتارت نمود پیدا کرده...

    این همه سرزنش... این همه باید .... باور کن من هم جای همسرت بودم ازت فاصله می گرفتم...

    از طرفی این بین حرفایی هست که باید انتقال پیدا میکرده، مثلا اینکه به محبتش نیاز داری... الان دیگه تو این شرایط فکر می کنم بهتر باشه صراحتا هم گفته نشه، بلکه با خلاقیت عاشقانه بدستشون بیاری...

    کلا اول باید این فضای پرتنش برطرف بشه، بعد به فکر رفع نیازهات باشی...

    اولویت بندی کن عزیزم...

    خودتو از این شرایط نجات بده...

    تو توانشو داری، پس پاشو... به خودت رحم کن...

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  19. 3 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 01 اسفند 92), paiize (پنجشنبه 01 اسفند 92), شارلوت (پنجشنبه 01 اسفند 92)


 
صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:01 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.