تشکرشده 61 در 21 پست
sookoot (چهارشنبه 26 تیر 92), taraneh89 (چهارشنبه 26 تیر 92), یکی مثل شما (چهارشنبه 26 تیر 92), بی نهایت (چهارشنبه 26 تیر 92)
تشکرشده 36,065 در 7,430 پست
نتیجه خوبی گرفتی
خوشحالم که پیمان نامه را توافق کردی
چون الآن باید دنبال کاری برم و حرفهای مفصلم را نمیتونم بگم . فقط یک سئوال چند وجهی دارم که دوست دارم دقیق پاسخ
بدهی احساسی و سریع پاسخ ندهی بلکه روی اون خوب دقیق بشو حتی از دیگران بپرس و راجع بهش بخون :
به نظرت چشم و دل سیر یعنی چه کسانی می گویند چشم و دل سیر و چرا و چه خصوصیاتی دارند که اینگونه خطابشون می
کنند ؟
( یعنی هم این اصطلاح چشم و دل سیری را تعریف میکنی . هم می گویی چرا این اصطلاح بوجود آمده یعنی ریشه و واقعه ای
که این اصطلاح ضرب المثلی را به وجود آورده را پیدا می کنی . هم می گویی آدمهای چشم و دل سیر چه خصوصیاتی دارند
یعنی به چه کسانی گفته میشه چشم و دل سیر )
نقطه مقابل آدمها چه کسانی هستند ، به اونها چه نامی می دهند یعنی اصطلاحی که در موردشون به کار می برند چی
هست و چرا این اصطلاح را در موردشون بکار می برند ؟
( اصطلاح را پیدا کن ، و تعریفش کن و خصوصیات افرادی که این اصطلاح را دارند را بگو )
baran.68 (چهارشنبه 26 تیر 92), del (چهارشنبه 26 تیر 92), rozaneh (چهارشنبه 26 تیر 92), sookoot (چهارشنبه 26 تیر 92), taraneh89 (چهارشنبه 26 تیر 92), گل آرا (شنبه 29 تیر 92), بی نهایت (چهارشنبه 26 تیر 92), بهار.زندگی (چهارشنبه 26 تیر 92), باران بهاری11 (پنجشنبه 27 تیر 92)
تشکرشده 61 در 21 پست
تشکرشده 36,065 در 7,430 پست
به سئوالم کامل پاسخ ندادی بخصوص در خصوص ویژگیهای آدم چشم و دل سیر . عجله نکن و با حوصله برو دنبالش و پاسخ بده .
حالا در میان عامه مردم به آدم سیری ناپذیر با اون خصوصیاتی که اشاره کردی چی میگند ؟
باران بهاری11 (پنجشنبه 27 تیر 92)
تشکرشده 61 در 21 پست
چشمو دل سیر ینی چشمش دنبال پولو مال دیگران نیست ینی وقتی یکیو میبینه بیشتر داره دلش نمیخواد آه نمیکشه
به سیری ناپذیر میگند حریص
همینو میدونم درسته ؟
- - - Updated - - -
تایپیکه کنترل و تعدیل احساساتو دیدم خعلیی مشکله مقابل بعضیا احساسات بدمونو کنترل کنیم.ما توی خونمون یه دارت بزرگ داریم وقتی شووهرم از یکی ناراحته اگ عکسش باشه عکسو به دارت میچسبونه با تیر عکسشو سوراخ سوراخ میکنه میگه حالش خوب میشه
من امتحان کردم درست میگه
تشکرشده 390 در 142 پست
فرشته مهربان
سلام
خانمم این هفته مشاوره ها رو با من نیومدن
میگن اون مشاور حرفهای الکی میزنه و... واقعا نمیدونم چکار بایست انجام بدم.
کسی حرف منو انگار نمیفهمه
مرده زنده،خواب و بیدار نمی فهمه
کسی تنهاییمو از من نمی دزده
درد ما رو در و دیوار نمیفهمه
واسه تنهایی خودم دلم میسوزه
قلب امروزی من خالی تر از دیروزه
تشکرشده 36,065 در 7,430 پست
آگوای عزیز
چند روزی نبودم و نمیدانم شما چه کرده اید ، اما با توجه به پست همسرتان نگران زندگی شما شدم ، چون متأسفانه اگر روند به
همانگونه که بوده پیش بره ممکنه خطر ماجرای زندگی آوا زندگی شما را هم تهدید کند .
آیا قول خود به ما را در این تاپیک شکسته ای یا هنوز سر قولت با ما هستی تا مشاوره را ادامه دهیم ؟
تشکرشده 699 در 298 پست
سلام. خیلی خیلی عذر میخوام از فرشته مهربان گرامی و خانم آکوا و همسرش آقا پژمان.
واقعا شرمنده ام که خلاف توصیه فرشته مهربان اینجا پست گذاشتم اما واسه مطلع کردن فرشته مهربان راه دیگه ای به ذهنم نرسید.
فرشته جان خواهش میکنم یه سری به این تاپیک بزن. خانم قلمکار تو بخش متارکه و طلاق خیلی منتظر شماست.
http://www.hamdardi.net/thread29221-6.html
پژمان و آکوای عزیز، خیلی عذر میخوام. خواهش میکنم بعد از مطلع شدن خانم فرشته مهربان، این پست حذف بشه تا ظرفیت تاپیک این دو عزیز پر نشه.
باز هم شرمنده و ممنونم.
asemani (پنجشنبه 03 مرداد 92), sahelneshin (جمعه 04 مرداد 92), shapoor (چهارشنبه 02 مرداد 92), یکی مثل شما (پنجشنبه 03 مرداد 92)
تشکرشده 61 در 21 پست
تشکرشده 61 در 21 پست
فرشته جون شووهرم بدون رضایته من ماشینمونو فروخت خونه یجای دیگه گرفت العانم به من میگه توی اون خونهه بریم
خعلییییییی این چنروزا تحمل کردم.چرا هیچکس شووهرمو نصیحت نمیکنه کاراشو اینجوری انجام نده.
یکارایی میکنه همرو با ما بد کرده پدرشووهرمم راضی نیست جابجا بشیم.این تازه هیچی از روز اول بابای من گفتند من دخترمو مستاجری نمیدم العانه شووهرم صاف همین کاریو کرده بابام بدشون می آد. آخه آدم باباش داشته باشه بابای شووهرش داشته باشه یه عالم طلا و نقره توی خونش باشه بره مستاجری؟
ینی من الانه چه حقی توی این خونه دارم اصن من حق دارم واسه جایکه زندگی میکنم نظر بدم؟ اینجوری که نشد
به من میگه امسال اونجا باشیم سال دیگه خونه میخریم.میگه مگه این خونه ایکه گرفتم چشه سه خوابه اس پارکت داره همونیه که میخواستی عین خونه ی خودمون.آخه درد من این چیزا نیست نمیخوام توی خونه اجاره ای بشینم.
میگه جهیزیتو خواستی بیار نخواستی بذار بمونه خودم وسیله میگیرم. می بینی همش داره با من لجبازی میکنه.
بابای بیچاره من بهم گفت تو نمیخواد واسه خونه ی که میسازیم پول بدی من یه واحد واسه دخترم میسازم. شووهرم میگه من صدسال اونجا نمیام از العان گفته باشم .میگم نیا ولی حداقل دیگه این کارو نکن چرا وقتی خونه اینجا توی خونه باباش داریم بریم جایی اجاره کنیم. من میخواستم جدا بشم ولی نه اینطوری میخواستم خونه بخریم و جدا بشم.
نتیجه آزمون شرکت نفت اومده آقا قبول شده حالا من چه گلی به سرم بگیرم.بعد ماه رمضونی مصاحبه حضوری دارند اگه قبول بشه دیگه کی ما ببینیمش کی میخواد خونه باشه .خونه مونو میخواد جدا کنه چطوری با یه بچه تنهایی زندگی کنم
- - - Updated - - -
من که میدونم عمدن این کارارو میکنه تا یک سال قبل میگفت مرد هرجا باشه شب باید پیش زنو بچش باشه یجایی کار میکنم دور نباشم. از وقتی مشکلاتمون شروع شد دنبال یه راهی میگشت کمتر توی خونه باشه العانم راهشو پیدا کرده.
ویرایش توسط aqua_68 : شنبه 05 مرداد 92 در ساعت 15:48
یکی مثل شما (شنبه 05 مرداد 92)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)