به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 29
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 اسفند 93 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1390-5-11
    نوشته ها
    588
    امتیاز
    7,524
    سطح
    57
    Points: 7,524, Level: 57
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    4,002

    تشکرشده 4,006 در 737 پست

    Rep Power
    71
    Array

    RE: مشکل با نامزدم درباره ی اصلاح زندگی و خودمون

    نقل قول نوشته اصلی توسط sanam2000
    پاییزان به خدا بریدم همه ی حرفای مهربان درسته واقعا میخوام بمیرم بهش گقتم دیگه خسته شدمو خودمو خلاص میکنم
    صنم جان اخه این چه حرفیه که میزنی؟

    اخه وابستگی یعنی چی من مگه چیکار میکنم که میگه وابستمی..مدام میگه من نمیخوام عاشقم باشی من فقط میخوام دوستم داشته باشی

    وابستگی یعنی همون کاری که داری انجام میدی .درس و زندگی خودتو ول کردی و هر چند دقیقه یه بار به نامزدت پیام میدی و چون نامزدت نمیتونه درس و زندگیشو رها کنه و ساعت ها باهات حرف بزنه میخوای خودتو بکشی



    .میگه اون موقع که شاگردم بودی قوی بودی زرنگ بودی ایمانت قوی بود.ولی الان بیخیال همه چیز شدیو فقط منو میپرستی.

    اون موقع دختری بودی که با پشتکار خودش و توکل برخدا عزمشو جزم کرده بود که تو امتحان المپیادش موفق بشه ولی الان چی ؟

    راست میگه من با یکی دوسال پیشم یعنی قبل نامزدیم فرق کردم.تو درسم افت کردم نمازمو نمیخونمو شاید کم میخونمو خدارو فراموش کردم ذهنم کار نمیکنه.اخه من پس محبتم در چه حد باشه چه غلطی باید بکنم؟چطوری باید باهاش حرف بزنم چی باید بهش بگم؟چطوری خودمو تغییر بدمو بشم همونی که بدوم بخدا خودمو گم کردم ...از رندگی بیزار شدم...

    خانومی تو را خدا زندگیتو خراب نکن .باور کن هیچ مردی از زنی که آویزونش باشه خوشش نمیاد .

    عزیزم دوست داشتن مثل پرنده ای میمونه که تو دستت گرفتی اگر دستت رو باز کنی می پره ولی اگر خیلی دستتو محکم ببندی و بهش فشار بیاری هم طاقت نمیاره .

    لینک زیر رو هم بخون

    عش دلبستگی یا وابستگی

    اینجا خیلی مطلب در مورد مهارت های همسرداری هست لطفا سرچ کن و بخون.


  2. 2 کاربر از پست مفید پاییزان تشکرکرده اند .

    پاییزان (سه شنبه 19 اردیبهشت 91)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 91 [ 15:22]
    تاریخ عضویت
    1391-2-10
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    764
    سطح
    14
    Points: 764, Level: 14
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم درباره ی اصلاح زندگی و خودمون

    اخه مشکل از من هست مگه؟چرا حسرت؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط پاییزان
    نقل قول نوشته اصلی توسط sanam2000
    پاییزان به خدا بریدم همه ی حرفای مهربان درسته واقعا میخوام بمیرم بهش گقتم دیگه خسته شدمو خودمو خلاص میکنم
    صنم جان اخه این چه حرفیه که میزنی؟

    اخه وابستگی یعنی چی من مگه چیکار میکنم که میگه وابستمی..مدام میگه من نمیخوام عاشقم باشی من فقط میخوام دوستم داشته باشی

    وابستگی یعنی همون کاری که داری انجام میدی .درس و زندگی خودتو ول کردی و هر چند دقیقه یه بار به نامزدت پیام میدی و چون نامزدت نمیتونه درس و زندگیشو رها کنه و ساعت ها باهات حرف بزنه میخوای خودتو بکشی



    .میگه اون موقع که شاگردم بودی قوی بودی زرنگ بودی ایمانت قوی بود.ولی الان بیخیال همه چیز شدیو فقط منو میپرستی.

    اون موقع دختری بودی که با پشتکار خودش و توکل برخدا عزمشو جزم کرده بود که تو امتحان المپیادش موفق بشه ولی الان چی ؟

    راست میگه من با یکی دوسال پیشم یعنی قبل نامزدیم فرق کردم.تو درسم افت کردم نمازمو نمیخونمو شاید کم میخونمو خدارو فراموش کردم ذهنم کار نمیکنه.اخه من پس محبتم در چه حد باشه چه غلطی باید بکنم؟چطوری باید باهاش حرف بزنم چی باید بهش بگم؟چطوری خودمو تغییر بدمو بشم همونی که بدوم بخدا خودمو گم کردم ...از رندگی بیزار شدم...

    خانومی تو را خدا زندگیتو خراب نکن .باور کن هیچ مردی از زنی که آویزونش باشه خوشش نمیاد .

    عزیزم دوست داشتن مثل پرنده ای میمونه که تو دستت گرفتی اگر دستت رو باز کنی می پره ولی اگر خیلی دستتو محکم ببندی و بهش فشار بیاری هم طاقت نمیاره .

    لینک زیر رو هم بخون

    عش دلبستگی یا وابستگی

    اینجا خیلی مطلب در مورد مهارت های همسرداری هست لطفا سرچ کن و بخون.



    الان دیگه اون نیستم خودمو گم کردم...یک ذره هم به اونی که بودم شباهت ندارم...

  4. #13
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,197

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشکل با نامزدم درباره ی اصلاح زندگی و خودمون


    نقل قول نوشته اصلی توسط sanam2000

    اخه مشکل از من هست مگه؟چرا حسرت؟

    الان دیگه اون نیستم خودمو گم کردم...یک ذره هم به اونی که بودم شباهت ندارم...
    میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست *** تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

    نامزدت ، هیچ مورد خاصی نداره ، اما شما داری دستی دستی زندگی ات رو خراب می کنی



    نامزدت بهت گفته ، موقعی که شاگردش بودی ، قوی بودی

    نامزدت ، عاشق اون قدرت و توانمندی ات شده بود ، اون شخصیت محکم تو ، اون شخصیت با عزم و اراده ، اون دختر مستقل و هدفدار
    اگه همین جوری رفتار کنی و روی خودت کار نکنی ،دیر نمیشه که نامزدت بهت بگه : " صنم ، تو با اون چیزی که فکر می کردم ، خیلی فرق می کنی!!!! " و این جمله یعنی زنگ خطر برای زندگیت

    خانومی با خوندن کتاب ها و مقاله ها سعی کن شخصیت یک مرد را بشناسی

  5. 2 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (سه شنبه 19 اردیبهشت 91)

  6. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 91 [ 15:22]
    تاریخ عضویت
    1391-2-10
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    764
    سطح
    14
    Points: 764, Level: 14
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم درباره ی اصلاح زندگی و خودمون

    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت

    نقل قول نوشته اصلی توسط sanam2000

    اخه مشکل از من هست مگه؟چرا حسرت؟

    الان دیگه اون نیستم خودمو گم کردم...یک ذره هم به اونی که بودم شباهت ندارم...
    میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست *** تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

    نامزدت ، هیچ مورد خاصی نداره ، اما شما داری دستی دستی زندگی ات رو خراب می کنی



    نامزدت بهت گفته ، موقعی که شاگردش بودی ، قوی بودی

    نامزدت ، عاشق اون قدرت و توانمندی ات شده بود ، اون شخصیت محکم تو ، اون شخصیت با عزم و اراده ، اون دختر مستقل و هدفدار
    اگه همین جوری رفتار کنی و روی خودت کار نکنی ،دیر نمیشه که نامزدت بهت بگه : " صنم ، تو با اون چیزی که فکر می کردم ، خیلی فرق می کنی!!!! " و این جمله یعنی زنگ خطر برای زندگیت

    خانومی با خوندن کتاب ها و مقاله ها سعی کن شخصیت یک مرد را بشناسی
    هر کاری بگی همون کارو میکنم.کمکم کن زندگیو نجات بدم .هر کاری باشه میکنم
    تو بگو چیکار کنم؟

    کدوم مقاله کدوم کتاب؟هر چی بدید همین الان میخونم

    همین الان رفتم معذرت خواهی کردم.پیام داد گفت من از دستت ناراحت نیستم که ببخشمت فقط میخوام واسه کنکورت بخونیو همونی بشی که بودی.
    وقتی میگه عاشقم نباش یعنی چی؟یعنی چی میگه فقط تو دلت خدا باشه و منو فراموش کن و امید زندگیت نباشم.منظورش از این حرفا چیه؟

  7. #15
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,197

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشکل با نامزدم درباره ی اصلاح زندگی و خودمون



    نقل قول نوشته اصلی توسط sanam2000

    هر کاری بگی همون کارو میکنم.
    1) میدونی جمله بالا یعنی چی؟
    یعنی صنم از خودش استقلال فکر ، رای ، نظر نداره ،

    عزیز م ، درکت می کنم چه حال و روزی داری
    می فهمم ، چقدر بی تاب زندگی ات هستی
    می دونم از هیچ محبتی برای نامزدت دریغ نکرده ای
    می دونم دلتنگش هستی و کلافه
    همه اینها را لمس می کنم

    اما ، راهی که میرفتی اشتباه بود
    رفتارهایی که داشتی ، و نوع ابراز محبت و علاقه به همسرت نادرست بود
    شما جوری به همسرت عشق می ورزیدی که یک زن دوست دارد بهش ورزیده شود !

    شما طوری با همسرت رفتار می کردی که دلت می خواست او با رفتار کند !
    اینجا بود که با وجود این همه عشقی که ایثار می کردی ، نتیجه مناسب نمی گرفتی و بیشتر کلافه و سردرگم می شدی

    شما می بایست روی تعدیل احساساتت ( ابراز علاقه به شوهر و همچنین ابراز علاقه به خودت ) کار کنی
    شما می بایست روی استقلال داشتن به عنوان یک همسر در زندگی زناشویی ات کار کنی
    شما می بایست روی مهارت های گفتگو بین زن و مرد مطالعه کنی و یاد بگیری



    =====================
    خوب حالا که اون ترس لازم و درست را برای زندگی ات دریافت کردی ، این اطمینان را هم داشته باش که تو بهترینی ، زیباترینی ، معشوق ترینی منتها باید تصمیم بگیری و بخواهی که ضعف هایت را اصلاح کنی ، و این خواستن یعنی تلاش و صبور بودن

    ================
    یه روز با خودت خلوت کن و با آرامش با خودت فکر کن
    صنم چه کسی هست؟
    از این دینا چی می خواد
    اهدافش چی ها هست
    چه مدل زندگی رو می خواد
    چه مدل ارتباط های رو می خواد
    دوست داره چه شخصیتی داشته باشه
    دلش می خواد دیگران اون رو با چه ویویژگی ای بشناسن؟
    ....
    هدف های ما در هفت حوزه تفکیک می شوند

    1-حرفه و آینده شغلی
    2-زندگی خانوادگی و روابط شخصی
    3- پول و دارایی ها
    4-سلامتی و تناسب اندام
    5-پرورش علمی و رشد فردی
    6-فعالیت های اجتماعی و خیرخواهانه
    7-شکوفایی معنوی و آرامش درونی

    در خصوص هریک از موارد خوب فکر کن و بنویس در هر قسمت به کجا می خواهی برسی
    دقت کن اهدافت نباید وابسته به شخص و یا چیز دیگری باشد



    این تاپیک رو هم بخون ، بعد نکات مهمش رو بنویس



    صنم ، ای خدا از دست تو ، واسه چی معذرت خواهی ؟!


    ده دقیقه صبر می کردی ، داشتم واست پست می زدم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


  8. 6 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (سه شنبه 19 اردیبهشت 91)

  9. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 91 [ 15:22]
    تاریخ عضویت
    1391-2-10
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    764
    سطح
    14
    Points: 764, Level: 14
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم درباره ی اصلاح زندگی و خودمون

    اخه چیکار کنم.فکر کردم من اشتباه کردم

    باشه گوشیو خاموش کردم دیگه هیچی نمیفرستم.

    همین الان هر چی تو پست نوشتینو عمل میکنم.درست همین الان
    ببخشید دیگه تا وقتی که نگید هیچی بهش نمیگمو پیامی چیزی نمیدم.

  10. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 اسفند 93 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1390-5-11
    نوشته ها
    588
    امتیاز
    7,524
    سطح
    57
    Points: 7,524, Level: 57
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    4,002

    تشکرشده 4,006 در 737 پست

    Rep Power
    71
    Array

    RE: مشکل با نامزدم درباره ی اصلاح زندگی و خودمون

    خانومی خاموش کردن گوشیتم اشتباهه

    این یعنی قهرهستی . میدونی که نامزدت از این بچه بازی ها خوشش نمیاد . کارهایی که بالهای صداقت عزیز

    گفتند انجام بده.فعلا با نامزدت هم تماسی نداشته باش اگر خودش تماس گرفت میتونی بگی سرگرم برنامه ریزی هات بودی.

  11. 5 کاربر از پست مفید پاییزان تشکرکرده اند .

    پاییزان (سه شنبه 19 اردیبهشت 91)

  12. #18
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,197

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: مشکل با نامزدم درباره ی اصلاح زندگی و خودمون

    صنم جان ، گوشی موبایلت رو روشن کن ، شما اونقدر بالغ هستی که رفتارهای درست داشته باشی ، پس درگیر احساسات بچگانه ات (کودک درون) نشو

    صنم جان به ذهنت استراحت بده ، یه مقدار دست از فکر کردن به نامزدت بردار ، بهت قول می دهم نه تنها علاقه نامزدت بهت کم نمیشه ، بلکه عاشقانه تر هم میشه

    خانومی این قدر سریع تصمیم نگیر ، این قدر سریع هیجانی نشو ، اینقدر سریع اقدام نکن

    بهترین مشاوره برای شما این هست که روی آرام بودن خودت کار کنی و هیچ اقدامی نکنی !

    گفتنی ها رو گفتیم ، حالا دیگه خودت میدانی

  13. 5 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (چهارشنبه 20 اردیبهشت 91)

  14. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 91 [ 15:22]
    تاریخ عضویت
    1391-2-10
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    764
    سطح
    14
    Points: 764, Level: 14
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم درباره ی اصلاح زندگی و خودمون

    متوجه شدم.....فقط میرم رو حرفایی که گفتید فکر کنم.سوالی مشکلی پیش اومد میتونم باز بپرسم؟

    الان از پستایی که معرفی کردین پرینت گرفتممو میخوام برم همین الان بخونم.شب میام
    خیلییییییی ممنونمممم

  15. 2 کاربر از پست مفید sanam2000 تشکرکرده اند .

    sanam2000 (سه شنبه 19 اردیبهشت 91)

  16. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 91 [ 15:22]
    تاریخ عضویت
    1391-2-10
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    764
    سطح
    14
    Points: 764, Level: 14
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Exclamation RE: مشکل با نامزدم درباره ی اصلاح زندگی و خودمون

    سلام سلام سلام
    اول یه چیزی بگم الان خیلی خوشحالم و حس میکنم سبک سبک شدم
    وقتی داشتم پست های تایپیک سارا بانو رو میخوندم هر صفحه که جلوتر میرفتم ارومترو سبکتر میشدم درست همون مشکلی بود که داشتم با همون ویژگی های اخلاقی تو خونه احساساتیو شلوغ و پر جنب و جوش ولی بیرون از خونه جدیه جدی و محکم.تایپیک سارابانو مسئله ای بود که منو نامزدم هر روز باهاش مشکل داشتیم و سرش بحث و دعوا بود. تمام قسمت هایی که بهم کمک میکردو تو کادر انداختم هر جا برم تصمیم گرفتم این تاپیک رو بخونم تا مدام بهم یاداوری بشه من این حرف نامزدم رو که گفته بود حداکثر محبت رو بهم بکن اشباه فهمیده بودم و فکر میکردم با زنگ زدن مداوم و اینکه مدام بهش بگم دوستت دارم ...دارم حداکثر محبت رو بهش میکنم و وقتی جواب درستی نمیگرفتم کل دنیا رو سرم خراب میشد و چشمام از شدت گریه سرخ سرخ میشد اونم گریه ی بیصدا چون از اول قرارمون اینه مشکلاتمونو خودمون حل کنیمو فقط مشورت بگیریم. در صورتی که داشتم هر روز با ادامه ی این کارم بیشتر به رابطمون لطمه وارد میکردم ولی خودم خبر نداشتم به قول یکی از پست هایی که یکی از کاربرا گذاشته بود دیگه کم کم اشکام دوستت دارم ها برای نامزدم داشت تکراری میشد اول بهم میگفت مرگ من گریه نکن گریه بکنی منم گریه میکنم ولی یواش یواش میدیدم که فقط میگه گریه نکن و این بیشتر عذابم میدادو بیشتر گریه میکردم سر این مشکلات درسمو هفته ها رها میکردمو مشاورم دعوام میکردو مینشستم باز برای اون گریه میکردم .وقتی جواب نمیداد خودم حس میکردم با این رفتارام سرد شده باهام دیگه دوستم نداره و حتی فکر میکردم عشق شده که الان میفهمم چقدر با این حرفام که چیزی شده عاشق شدی؟اذیتش کردم ولی خودم خبر نداشتم.پست هایی که گذاشته بودن اسم کاربرا یادم نیست ولی یکی از کاربرا گفته بود عاشق خود همسرت باش به خاطر خودش نه به خاطر عشقی که بهت داره کمی درک و هضمش برام سخت بود ولی حالا میفهمم نامزدم از تغییر من چقدر عذاب کشیده و من درک نمیکردم اینکه مدام التماس میکرد همونی باش که من عاشقش شدم ولی من فکر میکردم با رفتار ها و ابراز علاقه ی افراطیم علاقه ش بهم بیشتر میشه در صورتی که همونطور که خودشم میگفت برعکس کمتر میشد چون از اون ادم ایده الی که از من تو ذهنش ساخته بودو دو سه سال پیش بودم فاصله میگرفتم.من نمیدونستم مشکل اصلی ما چی هست واقعا نمیدونستم و وقتی کسی نبود تا خوب راهنماییم کنه باعث شده بود مشکل هر دومون روز به روز حادتر بشه.
    من تو این یه سال خیلی خودخواهانه عمل کردم هر دومون رو ازار دادم انقدر خودمو اذیت کردم سر اینکه در اون حدی که سر اینکه من بهش محبت و ابراز علاقه میکردم ولی جوابی نمیگرفتم کارم به دیوانگی کشیده بودو از رندگی بیزار شده بودم.
    من فکر میکردم فقط باید تا اونجایی که میتونم محبت کنم ولی چطوری تا چه حد برام مشخص نبودو خودمم هیچی نمیدونستم و این باعث شد کار دست خودم بدم.نامزد من عاشق رفتار های مداوم کودکانه ی من نشده بود اگه این رفتار های بی منطق و بچگانه رو اونموقع سر کلاس هم داشتم مطمئنم واسه تموم شدن کلاس لحظه شماری میکرد.تاحالا چندین بار بهم گفته عاشق ایمانت شدم عاشق قوی محکم بودنت اعتماد به نفست زرنگیت شاد بودنت منطقی بودنت ولی من هیچکدوم از این حرفارو نمیشنیدم و با رفتار های بچه گانم هر دومونو ازار میدادمو از خودم نامزدم رو میروندم دیگه تصمیم گرفتم ارزش دوستت دارم هایی رو که ازم میشنوه رو بالاتر ببرم ارزش اشکامو بالاتر ببرمو برای نامزدم تبدیل به یه عادت همیشگی نکنم درسته نامزدم سرش خیلی شلوغه و من درک نمیکردم که همه ی این کار هارو به خاطر زندگی ایندمون میکنه خستگی مانع میشه که برام اونطور که میخواد وقت بذاره.
    همینطور جواب مسئله ی دوم رو هم گرفتم هر وقت خواستم متعادل رفتار کنم و احساساتی برخورد نکنم همه بهم گیر میدادن از دوستام تا خانوادم مدام میگفتن چی شده چی شده الان جوابمو از تایپیک سارا بانو گرفتم که باید تو گرفتن تیزی احساساتم تعادل رو برقرار کنم.این حرف رو هیچ وقت فراموش نمیکنم که احساسات دو لبه هستند باید یاد بگیرم در مقابل احساسات و محبت متعادلی که به همسرم خرج میکنم بی توقع باشم همسر من دو سه سال پیش یه دختر محکم قوی و زرنگ و مهربون دیده بود نه یه دختر لوس و ضعیف و ناتوانو عصبانی .من باید به خودم به همسرم بدون توقع محبت کنم من نباید زندگیم طوری باشه که خوشبختیم وابسته به رفتار همسرم باشه باید عشقمو نسبت به نامزدم خالص کنم خالصه خالصه خالص از همین ثانیه شروع کردم تا کم کم محبتمو نسبت به همسرم متعادل کنم میگه درستو بخون و پزشکی قبول شو یا هم کار کنیم به همدیگه کمک کنیم من میخوام دانشمند بشم و بهت نیاز دارم ولی من درکش نمیکردم تا اینکه کار به اینجا کشید من لج کرده بودم و فکر میکردم فقط پزشک بودنه من رو میخواد نه خود من رو که الان فهمیدم اشتباه بوده.خیلی ارومم خیلی سبکککککککککک شدم از امروز تغییر میکنم میشم خود واقعیم اونی که بودم و باهاش پیشرفت میکردم.



    اما یه سوال:
    بنظرتون دعوایی که دیشب با هم داشتیمو من گفتم خودمو خلاص میکنمو....(میدونم اشتباه کردم) رو چیکار کنم؟تصمیم هایی که الان گرفتم رو بهش بگم؟چون الان وضعیت بینمون هنوز به همون صورت هست بعد پیام اخر دیگه به نامزدم هیچی نگفتم اونم چیزی نگفته الان چیکار کنم تا وضعیت به حالت اروم و بهتر برگرده؟ چطوری رفتار کنم و جلو برم تا وضعیت خوب شه؟اخه مقصر درصد بیشتری من بودم.الان موندم چطوری به حالت بهتر برگردونم و بدونه که میخوام و تصمیمم مثل تصمیم های قبل نیستو این دفعه خیلی جدی هستم.؟


    خیلی طولانی شد واقعا ازتون عذر میخوام میدونم چقدر خوندنش انرژی میگیره واقعا عذر میخوام.مدیونتون هستم و جبران میکنم

  17. 3 کاربر از پست مفید sanam2000 تشکرکرده اند .

    sanam2000 (سه شنبه 19 اردیبهشت 91)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:36 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.