پاییزان به خدا بریدم همه ی حرفای مهربان درسته واقعا میخوام بمیرم بهش گقتم دیگه خسته شدمو خودمو خلاص میکنم
صنم جان اخه این چه حرفیه که میزنی؟
اخه وابستگی یعنی چی من مگه چیکار میکنم که میگه وابستمی..مدام میگه من نمیخوام عاشقم باشی من فقط میخوام دوستم داشته باشی
وابستگی یعنی همون کاری که داری انجام میدی .درس و زندگی خودتو ول کردی و هر چند دقیقه یه بار به نامزدت پیام میدی و چون نامزدت نمیتونه درس و زندگیشو رها کنه و ساعت ها باهات حرف بزنه میخوای خودتو بکشی
.میگه اون موقع که شاگردم بودی قوی بودی زرنگ بودی ایمانت قوی بود.ولی الان بیخیال همه چیز شدیو فقط منو میپرستی.
اون موقع دختری بودی که با پشتکار خودش و توکل برخدا عزمشو جزم کرده بود که تو امتحان المپیادش موفق بشه ولی الان چی ؟
راست میگه من با یکی دوسال پیشم یعنی قبل نامزدیم فرق کردم.تو درسم افت کردم نمازمو نمیخونمو شاید کم میخونمو خدارو فراموش کردم ذهنم کار نمیکنه.اخه من پس محبتم در چه حد باشه چه غلطی باید بکنم؟چطوری باید باهاش حرف بزنم چی باید بهش بگم؟چطوری خودمو تغییر بدمو بشم همونی که بدوم بخدا خودمو گم کردم ...از رندگی بیزار شدم...
علاقه مندی ها (Bookmarks)