به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 11 از 12 نخستنخست ... 23456789101112 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 101 تا 110 , از مجموع 119
  1. #101
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    همان طوری که فرشته مهربان به شما توضیح داده است رفتار کنید. گفتی به زودی دادگاه داری. پیشنهاد می کنم یکبار دیگر پست های مدیر همدردی و فرشته مهربان را مرور کن.

  2. کاربر روبرو از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده است .

    فرشته مهربان (شنبه 07 تیر 93)

  3. #102
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    63
    Array
    خیلی برام جالبه اینجا تا کسی براش مشکلی پیش میاد اولین حرف اینه که منفعلانه برخوررد کردی برو فلان و فلان پست را بخوان بعد روی خودت کار کن
    بعد خیلی راحت به من میگن کارت را رها کن! آیا رها کردن یکماهه و یا حتی یکساله من دردی از د دهاد اون آقا درمان میکند؟
    و اسمش را میگذارند گذشت مظلوم نمایی و هر چیز دیگر
    یا میگویند بخاطر دخترت
    یا میگویند مگر دم از عشق و عاشقی نمیزنی؟

    خسته شدم
    بریدم
    کم آوردم دیگر

    راستی مگر او چه دارد که هرروزم را باید با گریه و بغض برایش بگذرانم؟
    دیگر تحمل ندارم چقدر لبخند بزنم و بخودم تلقین کنم که او مرا دوست دارد غرورش شکسته
    چقدر بشنوم ازت متنفرم
    مگر این ازت متنفرم برای امروز و دیررز من است؟

    مدتهلست که این کلمه را مشنوم حتی وقتی درکنارش بودم
    حتی وقتی در خانه اش بودم و صبح تا شب کارهای منزل را میکردم منتش را سر کسی نمیگذارم برای کارهایم دست مزد هم نمیخواهم همه آنها رو از رویرعشق کردم ولی بجای همه آنها شنیدم داری مفت مفت میخوری و میگردی غذایی که میخوری حرومه من راضی نیستم هیچ کاری نمیکنی برو بیرون برو خونه بابات من دیگه.تمکین نمیدم فقط برو از جلو چشمام نبینمت
    برو مهریه ات را ببخش چون ارزش هفت صد سکه را نداری!

    بس است دیگر خسته شدم دلم گرفته
    مگر چه گناهی کردم دختر شدم
    چه گناهی کردم که زن این آقا شدم


    اهای آقایون محترم زن جایگاه داره مقام و منزلات داره زن یه علف هرز نیست که دو روز باهاش باشید بعد هم دلتونو بزنه و بگید مهرتو ببخش برو از زندگین برو بیرون

    ببخشید تند حرف زدم دلم گرفته خیلی

  4. 6 کاربر از پست مفید بهار_68 تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (شنبه 07 تیر 93), m.reza91 (شنبه 07 تیر 93), کاغذ بی خط (سه شنبه 10 تیر 93), مصباح الهدی (شنبه 07 تیر 93), veis (شنبه 07 تیر 93), شایسته89 (یکشنبه 08 تیر 93)

  5. #103
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    192
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار_68 نمایش پست ها
    اهای آقایون محترم زن جایگاه داره مقام و منزلات داره زن یه علف هرز نیست که دو روز باهاش باشید بعد هم دلتونو بزنه و بگید مهرتو ببخش برو از زندگین برو بیرون
    کاملا درسته.
    از همچین فرهنگی متاسفم.
    به نظر میرسه الان یکم ناراحت و احساساتی شده باشید،سعی کنید آروم بشید.
    دادگاه چی شد ؟ هر چند میشه حدس زد چی شد.

  6. کاربر روبرو از پست مفید m.reza91 تشکرکرده است .

    شیدا. (شنبه 07 تیر 93)

  7. #104
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    63
    Array
    امروز با یکی از دوستام حرف زدم دوستی که از دبیرستان باهم بودیم وبعدم دانشگاه شاید هم قرار باشه همکار شیم برای همینم زنگ زده بود

    بعد از سوال درمورد محیط کار و شرایطش و بقیه اوصاف حرف زندگی شد

    اخ که دلم سوخت که اونم همدرد با منه اخ از دروغ متنفرم
    از ریا
    از ظاهر سازی


    آهای اونایی که میرید خولستگاری همه چیزو خوب جلوه میدید هر چی شما بگید هر چی شما بفرمایید
    بدونید یه دختر تنها سرمایه ای که یک عمر داره اونم دو دستی تقدیم شما میکنه عفت و پاک دامنیشه
    تمام غرور یک دختر اینه که دست نامحرمی بهش نخورده

    اونوقت میاید گولش میزنید اسمتونو میزارید روش و بعد یادتون میره که چی گفتید برای بدست آوردنش چه کارا کردید حالا یادتون رفت

    چیه چتونه چی میخواهید این همون دختریه که ارزوی با او بودنو داشتید
    حالا دستاش براتون تکراری شده
    حالا طعم لبهاش تلخ شده
    حالا.. .....


    دلم گرفته داغونم اینبار نه برای خودم برای دوستم که هشت سال باهاش بودم
    عین خواهر بودیم
    تو غم و شادیای هم
    دردش درد منه
    با پسرخاله اش ازدواج کرد یه پسرخاله مجید میگفت ده تا از دهنش در میومد
    الان کار اونا هم به طلاق کشیده چرا؟؟؟؟؟؟

    چون آقای محترم بقول دوستم شازده از خودش اراده نداره

    هر چی مامانش بگه
    هرچی خواهرش بگه

    اه ه

    دلم بدجور شکست حتی بیشتر از خودم دلم به حال او سوخت

    اخه چرا؟

    جریان خواستگاریشم میدونم خاله و مامانش باهم نشستع بودن دوستمم هم بوده تو یه مجلسی یه خانومی از دوستم خوشش میاد برایخواستگاری پسرش و خاله جان دست و پایش را گم میکند با هزار وعده و وعید به خواستگاری میرود آنها هم قبول میکنن گول میخورن


    آخ که چقدر درد داره از خودی خوردن

    دلم شکسته دلم شکسته دلم شکسته
    دوستم میگفت تا این لحظه نفرینشون نکردم منم گفتم تو نفرین نکن ولی من بجای تو نفرین میکنم خدایا آنچه بر سر ما آوردند سر عزیزترین کسانشان بیاور

    تا بفهمن چه زجری داره
    البته اگه میفهمیدن که این کارارو نمیکردن خدایا من نمیگذرم لز سر تقصیراتشون

    به همین ماه مبارک قسمت میدم دردی رو که گذاشتن رو دلمون به قشنگ ترین شکل ممکن از رو دلمون بردار تا بدونن تعز من تشا و تذل من تشا


    آبروی یه دخترو بردن هنر نیستt_t

  8. 5 کاربر از پست مفید بهار_68 تشکرکرده اند .

    m.reza91 (شنبه 07 تیر 93), کاغذ بی خط (سه شنبه 10 تیر 93), veis (شنبه 07 تیر 93), آرام دل (شنبه 07 تیر 93), شایسته89 (یکشنبه 08 تیر 93)

  9. #105
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    63
    Array
    دلم برای عشق هایی گرفته
    که بعد هر سکس، به شک افتادند
    برای عقیده هایی که فقط در تخت خواب شنیده شد..
    برای بغض های نُه ماهه ای که شکسته نشد

    دلم برای زن گرفته
    که انحنای تنش بیشتر از تفکرش به چشم آمد
    برای آزادی اش که فحشا نامیده شد
    برای استقلالش که در سر جامعه هوای هوس انداخت..
    برای دفتر شعر و خاطراتش که عصیان نام گرفت
    برای خانه بختی که خوش بختی را انکار کرد..

    دلم برای زن گرفته است
    زنی شبیه رقص، درست در وسط عقده های مرد
    زنی سنتی شبیه ناموس مرد
    زنی مدرن شبیه تمام شهوت های مرد..
    و هیچ کس هم به روی خودش نیاورد
    این همه اکران شدن به سازهای ناکوک مردان را

    - - - Updated - - -

    زن آشفته عزیز از همدردیت ممنونم ولی بعضی چیزا هستن که دل آدمو به درد میارن اینم از اوناش بود
    دردم گرفت خیلی
    براموون دعا کن

  10. کاربر روبرو از پست مفید بهار_68 تشکرکرده است .

    کاغذ بی خط (سه شنبه 10 تیر 93)

  11. #106
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    128
    Array
    بهار جان نمیدونم چی بگم....... ولی امیدوارم شوهرت ارزش این همه اشک و اه و شکستن وخرد شدن تو رو داشته باشه!
    مرا با حقیقت
    بیازار
    اما،
    هرگز با دروغ
    آرامم نکن.


  12. کاربر روبرو از پست مفید abi.bikaran تشکرکرده است .

    m.reza91 (یکشنبه 08 تیر 93)

  13. #107
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 آبان 00 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1388-2-15
    نوشته ها
    532
    امتیاز
    15,820
    سطح
    80
    Points: 15,820, Level: 80
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    2,510

    تشکرشده 2,960 در 521 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    79
    Array
    سلام بهار،


    این خیلی‌ خوب هست که با بیرون ریزی احساسی‌ سعی‌ میکنی‌ خودت رو آروم کنی‌. من هم مثل دوستت، مثل خیلی‌ از عزیزان در اینجا می‌توانم به این بیرون ریزی احساسی‌ کمک کنم؛ آره بهار، حق با تو هست، همهٔ ما مردها مزخرف و ظالمیم، تنها بلدیم دروغ بگوییم و با آبروی شما دختر‌ها بازی کنیم، برای همین زن میگیریم و زیر بار این همه مسئولیت می‌رویم. راستی‌ شنیده‌ای که می‌گویند، حرمت امامزاده را باید متولی آن نگاه دارد؟

    خوب، بگذریم، این حرفها مشکلات را حل کرد؟

    متأسفانه، این حرفها هیچ مشکلی‌ از تو دوا نمیکنند. بنابرین، بهتر هست به جای این واکنش‌های احساسی‌، چشم‌هات رو خوب باز کنی‌ و با منطق به توصیه‌هایی‌ که مشاوران در اینجا بهت دادند عمل کنی‌. وقت برای مرثیه سرایی زیاد هست، اما فرصت برای گرفتن تصمیم درست همیشه وجود ندارد. به جای این حرفها، به این تصمیم درست فکر کن.

    یکی‌ از دوستان نوشته بود، دخترت باید از داشتن چنین مادری خوشحال باشد و وقتی‌ بزرگ بشود به تو بابت این همه از خودگذشتگی افتخار خواهد کرد. متاسفم، اما من در مورد چنین چیزی مطمئن نیستم.

    و کمی‌ بیشتر از این، باور نمیکنم در همه این زندگی‌ مشترک، تنها مقصر شوهر هیولای تو باشد. او را هیولا مینامم، چون در اینجا تو این تصویر را از او برای همه ساخته ای. به نظر تو، هیولایی که او از تو میتواند بسازد چقدر میتواند وحشتناک باشد؟ سهم تو از اشتباهات در این زندگی‌ مشترک چقدر بوده است؟ و البته کجا‌ها بوده است؟


    به اینها فکر کن، چون چه با شوهرت دوباره زندگی‌ کنی‌، چه از او جدا شوی، پاسخ این سوال‌ها را حداقل برای آینده خودت و برای دخترت لازم داری. برای یک بار هم که شده، به خاطر خودت و دخترت، جلوی این واکنش‌های احساسی‌، این فکر‌های بی‌ ارزش را بگیر و این مساله مهم زندگی‌ات را منطقی‌ بررسی‌ کن.



    یک مرد ظالم
    .

    کامران
    عاشق همه سال مست و رسوا بادا

    ديوانه و شوريده و شيدا بادا

    با هوشياري غصه هر چيز خوريم

    چون مست شديم هرچه بادا باد

    ویرایش توسط kamran2007 : یکشنبه 08 تیر 93 در ساعت 05:17 دلیل: حذف تکرار

  14. 8 کاربر از پست مفید kamran2007 تشکرکرده اند .

    del (دوشنبه 09 تیر 93), فرشته مهربان (یکشنبه 08 تیر 93), مهربونی... (دوشنبه 09 تیر 93), بی نهایت (یکشنبه 08 تیر 93), بالهای صداقت (یکشنبه 08 تیر 93), سرگشته دوست (چهارشنبه 15 مرداد 93), شیدا. (یکشنبه 08 تیر 93), شایسته89 (یکشنبه 08 تیر 93)

  15. #108
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array
    بهار چقدر راهنماییهای مدیر در بخش خصوصی را توجه می کنی ؟ اصلاً به اینکه علت این رفتار و اکنشهاش چی هست توجه کردی ؟ اهمیت دادی ؟ و ایشان که به عنوان یک متخصص گفت ، باور کردی ؟ یادت بیار اوائل ورودت را و نوع حرفهایت را و راهنماییها و پستهای ما بخصوص رستگار و بالهای صداقت را ...... آیا اشتباهات تو بهت گفته نشد آیا به مرور به پذیرش اینکه اشتباهاتی داشتی و باید تو سهم خودت را بپذیری و کار کنی نرسیدی ..... دقت می کنی که تا یه جایی با راهنماییها خوب پیش می روی اما چون احساسی هستی و احساسی برخورد می کنی یک دفعه همه زحمتت را به باد می دهی و برمی گردی سر خونه اول و شوهرت هم می بینه تغییری پیش نیامده و ..... این پستت نشون میده آماده واکنشهای منفی و تند هستی که همه زحمتهای تا کنونت را هدر میده امیدوارم واکنشی نشون نداده باشی ...

    لطفاً از هم نشینی و هم صحبتی با افرادی که مشکل مشابه دارند و از سنگ صبور بودن این نوع مشکلات و حتی از خوندن تاپیکهای اینچنین در تالار پرهیز کن
    . بجای بستر زدایی از احساسات منفی برعکس رفتی بستر سازی کردی ... عجبا از شما !!!!

    شما و امثال شما در شرایطی که دارند و سعی می کنند راه درست را بروند لازم هست از احساسات منفی دوری کنند به هیچ وجه نباید در فضای دیدن و شنیدن مشکلات مشابه از دیگران قرار بگیرند بلکه درست برعکس با کسانی باید همنشین شوند که به آنها امیدواری و آرامش تزریق می کند .

    مواظب خودت باش








  16. 8 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    del (دوشنبه 09 تیر 93), مهربونی... (دوشنبه 09 تیر 93), بی نهایت (یکشنبه 08 تیر 93), بالهای صداقت (یکشنبه 08 تیر 93), سرگشته دوست (چهارشنبه 15 مرداد 93), شیدا. (یکشنبه 08 تیر 93), شایسته89 (یکشنبه 08 تیر 93), صبا_2009 (یکشنبه 08 تیر 93)

  17. #109
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    63
    Array
    اقا کامران اینجا مرثیه ثرایی نکردم نیاز به دلسوز ی و ترحم کسی ندارم

    قصدم ندارم از زندگیم کتاب بنویسم و بخوام توش اشک مردمو در بیارم که فروش کتابم بره بالا
    اومدم اینجا تا مشکلم حل شه تا به قول شما اشتباهاتم.تو زندگی رو بشناسم و اصلاحش کنم

    یه چیزو خوب میدونم اگه او بمن دروغ نمیگفت و من احساس گول خوردگی نمیکردم به اینجا نمیرسیدم تو تمام مراحل زندگی تو تمام برخوردهای بد من با شوهر و مادر شوهرم آینده روشنی برای خودم نمیدیدم چون به یه سال نکشیده تمام حرفها قبل ازدواجشون دروغ از آب در اومد تمام ارزشهای من برایشان بی ارزش بود و مسخره

    نمیخواهم بیشتر از این ادامه بدم چون اگر در خانه کس است یک حرف بس است
    مسؤول حراستمون بهم گفت خوب بشینید منطقی حرف بزنید گفتم اگه او منطق داشت پا نمیشد بیاد اداره و داد و هوار او که دادخواست منع اشتغال داده بود منتظر نتیجه میموند دیگه چیزی نداشت برای گفتن
    وخیلی جالب بود که تو برخورد اول توپش پر بود و حق را به او میداد بعد که حرفهای من را شنید گفت من حرفهای شما رو نشنیده بودم حتما با وکیل مشورت کن حق و حقوقت رابگیر مهریه را نبخش

    بگذریم گفتم تایید یا رد صحبتهای من دردی از من دوا نمیکند

    آقا کامران یه سوال ازتون پرسیدم جواب ندادید؟ شاید ندیدی پستمو چون اگه میدید دیگه اینجوری برام پست نمیزاشتید!

    به فرض که من مقصر صد در صد و او بیگناه و معصوم آیا زندگی مان دخترمان ارزش نداشت که بخاطرش منو ببخشه و یه فرصت دوباره بههم بده؟

    - - - Updated - - -

    ممنون فرشته مهربون

    تذکر کاملا بجایی بود واقعا حق با شماست کاملا احساسی بود من باهاش دردو دل نکردم او بهم گفت دلم بدجوری سوخت از عمق وجود قضیه غم مرگ برادر مرده را بردار مرده میداند!

    باید برگردم و پستها رو دوباره بخونم
    ویرایش توسط بهار_68 : یکشنبه 08 تیر 93 در ساعت 06:07

  18. کاربر روبرو از پست مفید بهار_68 تشکرکرده است .

    فرشته مهربان (یکشنبه 08 تیر 93)

  19. #110
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 آبان 00 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1388-2-15
    نوشته ها
    532
    امتیاز
    15,820
    سطح
    80
    Points: 15,820, Level: 80
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    2,510

    تشکرشده 2,960 در 521 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    79
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار_68 نمایش پست ها
    اقا کامران اینجا مرثیه ثرایی نکردم نیاز به دلسوز ی و ترحم کسی ندارم
    بهار،

    خیالت راحت باشد. دل‌ هرکسی برای تو بسوزد و ترحم کند، دلم من برای تو نمی‌سوزد!


    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار_68 نمایش پست ها
    قصدم ندارم از زندگیم کتاب بنویسم و بخوام توش اشک مردمو در بیارم که فروش کتابم بره بالا
    اومدم اینجا تا مشکلم حل شه تا به قول شما اشتباهاتم.تو زندگی رو بشناسم و اصلاحش کنم
    خیلی‌ خوبه، اما کافی‌ نیست! تو باید عمل کنی‌.


    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار_68 نمایش پست ها
    یه چیزو خوب میدونم اگه او بمن دروغ نمیگفت و من احساس گول خوردگی نمیکردم به اینجا نمیرسیدم تو تمام مراحل زندگی تو تمام برخوردهای بد من با شوهر و مادر شوهرم آینده روشنی برای خودم نمیدیدم چون به یه سال نکشیده تمام حرفها قبل ازدواجشون دروغ از آب در اومد تمام ارزشهای من برایشان بی ارزش بود و مسخره
    با خودت رو راست باش، چند مورد هست که او در مورد آنها احساس گول خوردگی می‌کند؟ میدانی‌ گاهی‌ اوقات همه چیز در تئوری و روی کاغذ کار می‌کند، اما در عمل...تو چه قول‌هایی‌ به او دادی که نتوانستی عمل کنی‌؟
    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار_68 نمایش پست ها
    نمیخواهم بیشتر از این ادامه بدم چون اگر در خانه کس است یک حرف بس است
    مسؤول حراستمون بهم گفت خوب بشینید منطقی حرف بزنید گفتم اگه او منطق داشت پا نمیشد بیاد اداره و داد و هوار او که دادخواست منع اشتغال داده بود منتظر نتیجه میموند دیگه چیزی نداشت برای گفتن
    وخیلی جالب بود که تو برخورد اول توپش پر بود و حق را به او میداد بعد که حرفهای من را شنید گفت من حرفهای شما رو نشنیده بودم حتما با وکیل مشورت کن حق و حقوقت رابگیر مهریه را نبخش

    کامران بهم گفت اگه او دوستت نداشت پا نمیشد بیاد اداره و داد و هوار او که دادخواست منع اشتغال داده بود منتظر نتیجه میموند دیگه چیزی نداشت برای گفتن


    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار_68 نمایش پست ها
    بگذریم گفتم تایید یا رد صحبتهای من دردی از من دوا نمیکند

    آقا کامران یه سوال ازتون پرسیدم جواب ندادید؟ شاید ندیدی پستمو چون اگه میدید دیگه اینجوری برام پست نمیزاشتید!

    به فرض که من مقصر صد در صد و او بیگناه و معصوم آیا زندگی مان دخترمان ارزش نداشت که بخاطرش منو ببخشه و یه فرصت دوباره بههم بده؟
    خیلی‌ خوبه، مدتی‌ سکوت کن. جلوی هجوم افکار منفی‌ را بگیر، فقط روی عمل به راهنمایی‌‌ها تمرکز کن.


    و اما در مورد سوالت، چرا دیدم، اما راستش من دوست ندارم وارد بازی‌های احساسی‌ بشوم، درواقع، اصولا بلد نیستم در این بازی‌ها خوب بازی کنم. در مورد سوال خاص تو هم مطمئن نبودم جوابش چیزی باشد که تو میخواهی‌ بشنوی، پس چیزی ننوشتم، اما الان چون اصرار داری مینویسم؛

    به نظر من، خیر!
    زندگیمان؟ دخترمان؟


    آیا تو همسر خوبی‌ برای او بوده ای؟ مادر خوبی‌ برای دخترتان بوده ای؟

    اوکی، می‌گوییم اشتباهاتی داشته ای. آیا آنها را پذیرفته ای؟ اصلاح کرده‌ای که الان انتظار بخشش داری؟

    چه تضمینی هست که اگر دوباره برگردی سر زندگی‌ با او، این اتفاق‌ها دیگر تکرار نشود؟ این مشکلات را دیگر نداشته باشید؟ دخترتان دیگر آواره نباشد؟


    به نظر تو، با این وضعیت، به خاطر زندگی‌ خودش و دخترتان، بهتر نیست فرد دیگری را جای تو انتخاب کند؟ فردی که او را بهتر درک کند؟ او را واقعا دوست داشته باشد؟ از کجا معلوم، شاید این فرد جدید بهتر از تو برای آیدا مادری و برای او همسری کند. نه؟


    مشکل اساسی‌ او الان تنها دوست داشتن تو هست. و این چیزی هست که او را سر در گم کرده!


    کامران
    عاشق همه سال مست و رسوا بادا

    ديوانه و شوريده و شيدا بادا

    با هوشياري غصه هر چيز خوريم

    چون مست شديم هرچه بادا باد


  20. 6 کاربر از پست مفید kamran2007 تشکرکرده اند .

    del (دوشنبه 09 تیر 93), مهربونی... (دوشنبه 09 تیر 93), بی نهایت (یکشنبه 08 تیر 93), بالهای صداقت (یکشنبه 08 تیر 93), شیدا. (یکشنبه 08 تیر 93), شایسته89 (یکشنبه 08 تیر 93)


 
صفحه 11 از 12 نخستنخست ... 23456789101112 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وقتی ناراحتم به سختی می تونم حرف بزنم(دوستان قدیمی لطفا باهام صحبت کنید)
    توسط ستاره آشنا در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 مهر 97, 23:46
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 بهمن 96, 14:47
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مهر 94, 23:08
  4. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 آبان 93, 00:32
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 30 فروردین 92, 11:55

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.