RE: سرنوشت من در انتخاب همسر
متاسفم بابت این اتفاق ناگوار
دیگه جواب این پرسش ها مهم نیست و هر چه بوده رو باید بریزید دور.
این دختر خانم تصمیمش رو گرفته و از این به بعد اگر بهش فکر کنید یعنی دارید به یک زن شوهر دار فکر می کنید
یک مدت سوگوار این رابطه خواهید بود ولی بعد از مدت دست می گیرید به زانوتون. یه یا علی می گید و بلند می شید.
خیلی ها چنین دل کندنی رو چشیدن. شما اولین نفر نیستید. اخرین نفر هم نخواهید بود
شاد باشید
RE: سرنوشت من در انتخاب همسر
خیلی از ماها چنین اتفاقاتی برامون افتاده...
من هم کلی از این دلایل میچیدم و میگفتم به این دلایل اینطوری شد.....
اما الان که خوب گذشته میبینم فقط و فقط به دلیل بی عرضه بودن طرفم بود. و البته با توجه به زندگی الانش فهمیدم کسی که عاشق باشه و به همین راحتی پا پس بکشه، یعنی عرضه حل مسئله رو نداره. و همون بهتر که نشد...
الان تو زندگیش میبینم که به هزاران مشکل خورد و بارها به سمت طلاق رفت، چون قدرت کلام نداره. نمیتونه رو حرفش وایسه. حرفهای بقیه خیلی روش اثر دارن و ...
همین عیب ها باعث شد رابطه 2 ساله و کلی خواستگاری و ... سر حرف های هیچ و پوچ و بی اساس تموم شه!! و خیلی سریع بره با یکی دیگه....
RE: سرنوشت من در انتخاب همسر
سلام خدمت شما
درک میکنم شرایط شما رو و میفهمم که چقدر الان ذهن شما اشفته و بهم ریخته شده...اما اینا دیگه اهمیتی نداره...
چیزیه که تموم شده و رفته.
انقدر برای خودتون چرا چرا نکنید...دنبال دلیل نباشید چون به جوابی نمیرسید فقط ذهنتون به بن بست میخوره و حالتون بدتر میشه
اگر میزان وفا و علاقه اون خانوم به شما فقط در اون حد بوده باشه که با اصرار پدر دست بکشه از شما بهتر که کشید و رفت.
الان دیگه عهد دقیانوس نیست که پدرا دخترا رو مجبور کنن...اون خانومم خودش میخواسته احتمال زیاد
اما چیزی که مهمه اینه که شما وراد این ازدواج نشدید و منی که از بیرون ماجرا رو میبینم مطمئنم که به نفع شما بوده
توکلتون به خدا باشه...خدا بنده هاش رو تنها نمیذاره و به شما کمک میکنه ..
مطمئن باشید اگر چیزی رو میگیره چیز بهتری به جاش به شما میده
اگر میتونید از یه مشاور حضوری کمک بگیرید و اگر دوست امینی دارید یا برادری یا خواهری یا حتی مادر...سعی کنید باهاشون صحبت کنید تا از لحاظ روحی تخلیه بشید
ما هم اینجا همراه شما هستیم...کم نبودن بچه هایی که اینجا شرایط شما رو داشتن...و بدونید اوین و اخرین کسی که این مشکل براش پیش میاد نخواهید بود.
بهتره خودتون رو در زمینه کار و تحصیل و درامد قوی کنید و بعد از مدتی که اروم شدید به فکر انشالله خواستگاری رفتن باشید
همه کارها رو نباید در این دنیا حسابشو پس داد...پدر اون خانوم و خودش رو به خدا بسپرید و مطمئن باشید اگ در حق شما بدی کرده باشیند قطعا در زندگی خودشون سرشون خواهد امد....
موفق و موید باشید
RE: سرنوشت من در انتخاب همسر
سلام دوست عزیز , ببین منطقی باش اون اگر علاقه ای به ازدواج با تو رو داشت جلوی همه دنیا می ایستاد و مقاومت و تلاش میکرد ...حتما شمارو مناسب ندیده و گزینه بهتری نصیبش شده...
دیگه دوره اینکه بابای طرف مجبورش کنه به کسی جواب مثبت بده سر اومده! پس این خیالات رو از سرتون بیرون بریزید که مثلا دل دختره هنوز پیش شماست و به اجبار به یکی دیگه جواب مثبت داده...
اصلا هدف از این 10 ماه دوره شناخت چی بود!!؟ جز این بود که ببینید با هم تفاهم دارید یا نه؟؟ خب یکی از طرفین به این نتیجه رسیده که تفاهم نداره و رابطه رو قطع کرده,این کجاش عجیبه!؟
اگر قضیه برعکس بود و خود شما به این نتیجه رسیده بودی که طرف به دردت نمیخوره ,مطمئنا این حق رو برای خودت قائل بودی که رابطه رو به هم بزنی ولی حالا برای اون این حق رو قائل نیستی!؟
*راستی دوست عزیز توی نوشته هات 17 بار از واژه "دختر خانوم" استفاده کردی!!که موقع خوندن بدجوری روی اعصاب خواننده میره!!:102:
RE: سرنوشت من در انتخاب همسر
نقل قول:
اما الان که خوب گذشته میبینم فقط و فقط به دلیل بی عرضه بودن طرفم بود. و البته با توجه به زندگی الانش فهمیدم کسی که عاشق باشه و به همین راحتی پا پس بکشه، یعنی عرضه حل مسئله رو نداره. و همون بهتر که نشد...
این حرفت حرف دل من بود . انگار که شما از دلم اومدی بیرون و حرف دلم رو زدی . این دختر عاشق من بود ولی خیلی خیلی راحت پا پس کشید و فقط به خاطر حرف پدرش که به دروغ به خوردش داده بود پا پس کشید
این دختر هم همینطوری بود و عرضه حل کردن مسائل ساده رو نداشت
نقل قول:
الان تو زندگیش میبینم که به هزاران مشکل خورد و بارها به سمت طلاق رفت، چون قدرت کلام نداره. نمیتونه رو حرفش وایسه. حرفهای بقیه خیلی روش اثر دارن و ...
اینم یکی دیگه از حرف های دلم بود که زدی
تمام متن های چتی که باهاش کردم رو دارم الان باهاش حرف می زدم و راضیش می کردم و سه ساعت بعد که باباش و عموش حرف می زد 180 درجه عوض می شد . متن های چت نشون می ده که حرف دیگران خیلی روش اثر می ذاشتن
نقل قول:
همین عیب ها باعث شد رابطه 2 ساله و کلی خواستگاری و ... سر حرف های هیچ و پوچ و بی اساس تموم شه!! و خیلی سریع بره با یکی دیگه....
این یکی حرفت هم حرف دلم بود
پدرش اتیش گرفته بود که چرا من توی این ده ماه چرا زودتر اقدام نکردم و بعد از این رو اورد به حرف های پوچ
پدرش نتونست روی من هیچ عیبی بذاره و رو اورد به حرف های چرت و پرت ( یکی از حرف های چرت و پرتش این بود که باباش بهم گفت تو منو چند بار دیدی و من رو سلام نکردی ) ( یکی دبگه از حرف های چرت دیگش این بود که تو اخمو هستی ) یه حرف هایی می زد که مخ ادم اتیش می گرفت .این حرفش صحت نداشت و یک سری حرف و حدیث های پیش اومد که این خانوم هم سریع سر یک هفته بره
منم به هر کسی که قضه من رو فهمیده بهش گفتم که اینا صد در صد در اینده به مشکل بر می خورن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط maryam123
سلام خدمت شما
درک میکنم شرایط شما رو و میفهمم که چقدر الان ذهن شما اشفته و بهم ریخته شده...اما اینا دیگه اهمیتی نداره...
چیزیه که تموم شده و رفته.
انقدر برای خودتون چرا چرا نکنید...دنبال دلیل نباشید چون به جوابی نمیرسید فقط ذهنتون به بن بست میخوره و حالتون بدتر میشه
اگر میزان وفا و علاقه اون خانوم به شما فقط در اون حد بوده باشه که با اصرار پدر دست بکشه از شما بهتر که کشید و رفت.
الان دیگه عهد دقیانوس نیست که پدرا دخترا رو مجبور کنن...اون خانومم خودش میخواسته احتمال زیاد
اما چیزی که مهمه اینه که شما وراد این ازدواج نشدید و منی که از بیرون ماجرا رو میبینم مطمئنم که به نفع شما بوده
توکلتون به خدا باشه...خدا بنده هاش رو تنها نمیذاره و به شما کمک میکنه ..
مطمئن باشید اگر چیزی رو میگیره چیز بهتری به جاش به شما میده
اگر میتونید از یه مشاور حضوری کمک بگیرید و اگر دوست امینی دارید یا برادری یا خواهری یا حتی مادر...سعی کنید باهاشون صحبت کنید تا از لحاظ روحی تخلیه بشید
ما هم اینجا همراه شما هستیم...کم نبودن بچه هایی که اینجا شرایط شما رو داشتن...و بدونید اوین و اخرین کسی که این مشکل براش پیش میاد نخواهید بود.
بهتره خودتون رو در زمینه کار و تحصیل و درامد قوی کنید و بعد از مدتی که اروم شدید به فکر انشالله خواستگاری رفتن باشید
همه کارها رو نباید در این دنیا حسابشو پس داد...پدر اون خانوم و خودش رو به خدا بسپرید و مطمئن باشید اگ در حق شما بدی کرده باشیند قطعا در زندگی خودشون سرشون خواهد امد....
موفق و موید باشید
من ایمیل ها و متن چت هایی که باهم کردیم رو دارم هنوز . بیش از صد بار تاکید کرده که من روی حرف بابام حرف نمی زنم . خیلی برای باباش احترام قائل بود ولی پدرش احترام براش قائل نبود و یه سری حرف های دیگه زده بهم که نشون می ده که خودش نخواسته و به اجبار این انتخاب براش تهمیل شده . این می ترسید از طرف باباش ترد بشه و به خاطر همین برای رسیدن به من هیچ تلاشی نکرد
خودش و خانوادش رو به خدا سپردم ... چون من هیچ عیبی نداشتم و روی من عیب گذاشتن
RE: سرنوشت من در انتخاب همسر
عزیز جان دیگه فکرشو نکن.
به هر حال به نظر میاد که خواستگار بهتری پیدا کرده بودن که بعد 10 ماه یکهو به شما گفتن که دیگه رابطه قطع بشه و کلی هم ایراد گرفتن ازتون. حتی احتمالا استخاره هم نکردن. یکی بهتر بوده با اون ازدواج کردن. تو هم اگه واقعا دختره رو دوست داری رهاش کن بره و براش ارزوی خوشبختی کن. دیگه هم فکرشو نکن. امیدوارم خودت خوشبخت بشی.:72:
در مورد اینکه ادم از بی عرضگی و این چیزا بذاره کسی که دوست داره از دستش بره همیشه هم این نیست. یه وقتایی هست که ادم می بینه برای کسی که خیلی دوسش داره بهتر اینه که پیشش نباشه. واسه همینم خودشو می کشه کنار. البته این درباره ایشون صدق نمی کنه.
RE: سرنوشت من در انتخاب همسر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mehrdad_m
سلام دوست عزیز , ببین منطقی باش اون اگر علاقه ای به ازدواج با تو رو داشت جلوی همه دنیا می ایستاد و مقاومت و تلاش میکرد ...حتما شمارو مناسب ندیده و گزینه بهتری نصیبش شده...
دیگه دوره اینکه بابای طرف مجبورش کنه به کسی جواب مثبت بده سر اومده! پس این خیالات رو از سرتون بیرون بریزید که مثلا دل دختره هنوز پیش شماست و به اجبار به یکی دیگه جواب مثبت داده...
اصلا هدف از این 10 ماه دوره شناخت چی بود!!؟ جز این بود که ببینید با هم تفاهم دارید یا نه؟؟ خب یکی از طرفین به این نتیجه رسیده که تفاهم نداره و رابطه رو قطع کرده,این کجاش عجیبه!؟
اگر قضیه برعکس بود و خود شما به این نتیجه رسیده بودی که طرف به دردت نمیخوره ,مطمئنا این حق رو برای خودت قائل بودی که رابطه رو به هم بزنی ولی حالا برای اون این حق رو قائل نیستی!؟
*راستی دوست عزیز توی نوشته هات 17 بار از واژه "دختر خانوم" استفاده کردی!!که موقع خوندن بدجوری روی اعصاب خواننده میره!!:102:
سلام
هر کسی که خانواده من و خانواده پسره رو میشناسه می گه خاک بر سر دختره برای این انتخابش
خانواده ما از نظر مالی اصلا قابل قیاس با خانواده پسره نیست . خانواده پسره از نظر مالی از خانواده ما پایین تره
خود پسره سیکل داره ولی من لیسانس . از نظر اخلاق و از نظر اراده , من از پسره خیلی سر تر هستم .
از همه نظر خودم رو می بینم و با اون مقایسه می کنم می بینم از همه نظر من سر تر هستم و به خاطر این می گم که اجبار بوده در انتخابش . پس این نظریه شما که می گی گزینه بهتری رو انتخاب کرده رو رد می کنه
اگه کسی رو انتخاب می کرد که سر تر از من بود اصلا ناراحت نمیشدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط meinoush
عزیز جان دیگه فکرشو نکن.
به هر حال به نظر میاد که خواستگار بهتری پیدا کرده بودن که بعد 10 ماه یکهو به شما گفتن که دیگه رابطه قطع بشه و کلی هم ایراد گرفتن ازتون. حتی احتمالا استخاره هم نکردن. یکی بهتر بوده با اون ازدواج کردن. تو هم اگه واقعا دختره رو دوست داری رهاش کن بره و براش ارزوی خوشبختی کن. دیگه هم فکرشو نکن. امیدوارم خودت خوشبخت بشی.:72:
در مورد اینکه ادم از بی عرضگی و این چیزا بذاره کسی که دوست داره از دستش بره همیشه هم این نیست. یه وقتایی هست که ادم می بینه برای کسی که خیلی دوسش داره بهتر اینه که پیشش نباشه. واسه همینم خودشو می کشه کنار. البته این درباره ایشون صدق نمی کنه.
خواستگاره جدیده از همه نظر زیر منه و من از اون سر تر بودم . یکی از دلایلی که باباش با من مخالفت کرد این بود که استخاره گرفت من رو , چون بد اومد من رو قبول نکردن . چند بار به باباش گفتم که اگر قرار به استخاره بود چرا همون روز اولی که دخترت ازت اجازه گرفت که با من رابطه داشته باشه چرا همون موقع استخاره نگرفتی ؟؟ و چرا گذاشتی بعد ده ماه که ما دو تا بهم وابسته شدیم استخاره گرفتی
اون هیچ جوابی بهم نداد چون جوابی نداشت
من به کسی گفتم و اون دیروز زنگ زد به دختره و گفت قراره در مورد فلانی باهات حرف بزنم .. اگر واقعا نمی خواست من رو . می تونست خیلی راحت بگه که قضه من و فلانی تموم شده و رفته و هیچ حرفی نیست و بعد هم تلفن رو قطع کنه ولی اون تلفن رو قطع نکرد و خیلی هم استقبال کرد و با هم کلی حرف زدن
RE: سرنوشت من در انتخاب همسر
تو از نظر خودت از اون پسره سرتر هستی ولی آیا نظر دختره هم همینه!؟ علف باید به دهن بزی...
تو نمیخوای با حقیقت رو به رو بشی و این تو جیهات رو برای آروم کردن ذهنت میتراشی!!
درضمن تو چطور به خودت اجازه میدی با دختری که الان نامزد یه شخص دیگست ارتباط داشته باشی!؟
RE: سرنوشت من در انتخاب همسر
برادر گرامی
دور اون خانوم رو خط قرمز بکشید و دست از این واسطه بازیها بردارید که کار واقعا خطرناکیه
با این کار شما نمیذارید اون خانوم حواسش رو به زندگیش جمع کنه
و از طرفی هم خودتون در حالی که الان دارید میمونید
اون خانوم اگر صد در صد هم دلش با شما باشه الان همسر کس دیگه ایه....بذارید زندگیشو بکنه و شما هم زندگیتونو بکنید