به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 23 از 31 نخستنخست ... 313141516171819202122232425262728293031 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 221 تا 230 , از مجموع 306
  1. #221
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 03:31]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    30,655
    سطح
    100
    Points: 30,655, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    138
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    نقل قول نوشته اصلی توسط elina
    سلام
    خدا رو شکر خیلی وقته که کسی از ما قدیمیا درباره مشکل با خانواده همسرش صحبتی نمیکنه
    من فکر نمیکنم هیچ کدوم از ما مشکلاتش حل شده باشه ولی هممون یاد گرفتیم که به اون مشکلات بی اعتنا باشیم
    شاید به خاطر اینه که دیدیم بهترین سالهای عمرمونو صرف ناراحت شدن از حرف کسایی میکنیم که نمی تونیم تغییرشون بدیم
    و همینطور دیدیم خیلیها هستند که چنین مشکلی دارند و تنها ما این مشکلو ندارم
    واسه همتون آرزوی خوشبختی میکنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط shad
    وقتی به گذشته و مشکلاتی که داشتم فکر می کنم، میبینم در واقع چیزی خارج از وجود خودم تغییر نکرده، اگه من همون شادی گذشته باشم هنوز همون مشکلات رو خواهم داشت، تنها چیزی که عوض شده من هستم، نحوه ی نگرشم به زندگی تغییر کرده، به خیلی چیزها عادت کردم و خیلی مسائل رو سخت نمی گیرم. اما خوشحالم که این تغییراتم باعث منفعل شدنم نشد، بلکه باعث شد اطرافیانم هم به شکل دیگه ای به من نگاه کنن.
    تا وقتی که به فکر تغییردادن اطرافیانمون هستیم، کاری جز تلف کردن وقت و انرژی و زندگیمون نمی کنیم.



  2. 8 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    baran.68 (سه شنبه 14 اردیبهشت 89)

  3. #222
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
    نقل قول نوشته اصلی توسط rsrs1380

    ولی عیب نداره ان شا الله شما در تاپیک مرگ هیچ کاری هیچ زمان نداشته باشید..
    ممنونم.
    دوستتون دارم.
    سلام خدا صبر بده بهتون
    و توان و هوشیاری بهتون بده تا بتوانید حس صحیح تری نسبت به مرگ داشته باشید.
    اما فرمایش شما یه تعارف رایج بین مردم هست که ناخودآگاه آنها را به خطا می اندازد.
    در واقع ما بیشتر از هرچیزی سروکارمان با مرگ هست.
    همانطور که قبلا تاکید شد:
    تنها چیزی که کاملا مساوی بین همه انسانها تقسیم میشه و هیچ کس بی نصیب نمی مونه مرگ هست.

    مرگ امتداد مهیج و ناشناخته زندگی هست. که هر کس خلاق تر، کنجکاوتر و پویا تر باشه بیشتر بهش فکر می کنه و بهش کار داره.

    همانطور که دوره های زندگی از نوزادی تا سالمندی هر کدام هیجانها و مزایای خود را دارند ، همه مقدمه ای بر امتداد زندگی بسوی جاودانگی است که نقطه آغازش را مرگ می نامیم.


    تا وقتی که با ابروی در هم گره خورده و اخم آلود به مرگ نگاه می کنیم. و تا وقتی که پس از میلیونها یا میلیاردها سال هنوز جلوی لفظ مرگ «خدایی نکرده» قرار می دهیم. نمی توانیم لذت این حقیقی ترین بخش زندگی را خوب بفهمیم.


    آری ، ما به صورت تومور وار به بخشی از زندگی چسبیده ام و جا را بر بخش طبیعی، جاودان و بی نهایتی که از مرگ شروع می شود و تمامی ندارد، تنگ کرده ایم.



    ما تعارضهای بیشماری در زندگی داریم .... اما حل هیچکدام از آنها به شیرینی حل این تعارض نیست :
    تعارض بین وابستگی به نیش و نوش این زندگی از یک طرف
    و ابهام حیات جاودانه و متفاوت پس از مرگ از طرف دیگر
    [align=justify]

    ما در زندگی عادت کرده ایم خود محور باشیم و در رابطه با هر شخص ، شی ، موضوع یا موقعیتی به احساسات خود توجه کنیم.
    این میان بینی در مرگ عزیزانمان پررنگ تر می شود.
    افراد در مرگ عزیزان به خاطر این آسیب می بینند، که از دریچه احساس خود مرگ دیگران را ادراک می کنند.
    اما اگر برون از خود شویم ، مرگ فرا مکانی و فرا زمانی بوده و مفهومش در همه ثانیه های عمر جاری هست. و هر لحظه تک تک سلولهای ما طعم مرگ را در ذائقه خود حس می کنند و جان می دهند و سلولی جدید به جای آن .
    و یک روز دیگر سلولی جدید ایفای نقش نمی کند.[/align]و همه ما نیازمند مرگیم....
    ضرورت مرگ....
    نمی گویم مرگ برای ما اجباریست.
    می گویم مرگ برای ما لازم و ضروریست است.
    چون بدون مرگ یکنواختی چشیدن نوش و نیش این زندگی بشر را از پا درخواهد آورد. و بی نهایت خواهی او را هر دم سراب گونه ، عطشناکتر خواهد ساخت.....
    آری ما به آنکس که مرگ را در آغوش می گیرد و بی نهایت را طور دیگر آغاز می کند ، نمی اندیشیم.
    ما به تعلق و وابستگی خود می اندیشیم. و وابستگی همشه آفت زاست.



    غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
    ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزادست.


    در داغ عزیزانمان هم قال و مقالی با مرگ داشتیم.....



    =========================================

  4. 4 کاربر از پست مفید setareh تشکرکرده اند .

    setareh (پنجشنبه 13 خرداد 89)

  5. #223
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 اردیبهشت 03 [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    نقل قول نوشته اصلی توسط ani
    20_بزرگترين درسي كه حالا تو زندگيت ياد گرفتي چي بوده

    صبوری و گذشتن و دل نبستن

  6. 4 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (شنبه 08 خرداد 89)

  7. #224
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    نقل قول نوشته اصلی توسط ani
    1-
    توی سوالات قبلی فرموده اید 3 چیزی که اموخته اید صبوری گذشتن و دل نبستن است چرا دل نبستن ؟ یعنی شما به همسرتون و فرزندانتون دل نمی بندید ؟ . این دل نبستن در چه حدی هست ؟ و چه مزایایی می تونه داشته باشه ؟


    برای اینکه به غیر از خدا هیچ چیز در این دنیا پایدار نیست . پس دلبستگی های ما هم پایدار نیستند و.....
    مال دنیا پایدار است ؟ پدر و مادر پایدار و جاودانه هستند ؟! همسر ؟! بچه ؟!

    من بنا بر تجربه خودم به خیلی از چیزهایی که دل بسته بودم در آزمونی سخت از من گرفته شد مگر یک مورد که در آزمایش سخت قرار گرفتم و خداوند تا مرز گرفتن و...من را برد و آن را به من برگرداند ( پسرم و ماجرای تصادف و به کما رفتنش و....) و در این زمان تماما فکرم به سمت ابراهیم (ص ) بود که چطور می توانست با دستان خودش از دلبستگی به اسماعیل در راه خدا بگذرد و......



  8. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (چهارشنبه 05 خرداد 89)

  9. #225
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 اردیبهشت 03 [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    نقل قول نوشته اصلی توسط setareh
    - -فهمیدم !قبل از تربیت فرزندم باید خود را تربیت کنم وقتی شروع به این کار کردم متوجه سختی و فشار اون شدم آن گاه کار تربیت فرزندم آسان تر شد.

    - فهمیدم! اگر برنامه ریزی نداشته باشی برایت برنامه می ریزند .

    - فهمیدم! چیزهایی که امروز برایم مهم است به این دلیل است که ازمن دورند وقتی آن ها را به دست می آورم و کنار خود دارم دیگر کم اهمیت می شوند .

    - فهمیدم! کار و تلاش و فعالیت مفید و سازنده , جولانگاه تفکر زائد را تنگ و محدود می کند.

    - فهمیدم! هرگاه از داشتن چیزی مغرور و شاد و مسرور شدم جای خالی آن به همان اندازه اندوهگینم کرد .

    - فهمیدم! کسانی که مهرورزی می کنند بدون اینکه مهر طلبی کنند دامانشان پراز مهر می شود و آنانی که مهرطلبی می کنند پیاله اشان همیشه خالی ست .

    - فهمیدم! فهمیدن عمق روح یک انسان کار ساده ای نیست .

    - فهمیدم! حتی آدم های نرمال و بسیار خوب اگر گاهی تحت فشار قرار بگیرندرفتارهایی ازشون سر میزند که تورا خیلی متعجب خواهد کرد پس باید از پیش آماده باشم تا خیلی حیران نمانم .

    - فهمیدم! بعضی حرف ها را فقط باید به خدا گفت .

    - فهمیدم! فهمیدن, رنج تورا زیاد می کند مادامی که آن ها رابه عمل نرسانی .










    فهمیدم ! بعضی زخمها هستند که هیچ گاه نمی شود آن ها را درمان کرد فقط باید مراقب بود روی آن نمک پاشیده نشود.

  10. 7 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (سه شنبه 11 خرداد 89)

  11. #226
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    نقل قول نوشته اصلی توسط مي مي
    از صميم قلب آرزو دارم يک دختر نمونه براي پدر و مادرامون،يک خواهر خوب براي برادر و خواهرامون،يک زن خوب براي همسرامون ، يک مادر خوب براي بچه هامون ، يک عروس خوب براي مادر و پدر شوهرامون و يک مادر شوهر يا مادر زن خوب براي عروس و دامادامون باشيم

  12. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (پنجشنبه 13 خرداد 89)

  13. #227
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 03:31]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    30,655
    سطح
    100
    Points: 30,655, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    138
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
    سلام بر همه شما خوبان
    قبلا از اينكه اين پست ضد حال رو در اين تاپيك مقدس مي زنم معذرت مي خواهم نه به خاطر اينكه كارم اشتباه هست، بلكه از اينكه ميدونم ممكن است احساسات بدي ايجاد كند، اما چاره اي ندارم. چون مي طلبه در اين تاپيك به آن اشاره كنم.

    قبلا مقاله اي نوشته بودم (انرژی احساسی صلح آمیز ) كه در بخشي از آن به سرنخهاي كلامي كودك درون اشاره كرده بودم.

    يكي از حفره هاي خطرناك و آسيب زاي رواني همه ما محوريت و كنترلگري ناهوشياري هست كه از كودك درون ما ريشه مي گيرد.

    يعني با اينكه ما هم منطق داريم، و هم والد درون داريم و هم بالغ درون، و از آنها هم استفاده مي كنيم،‌اما مركز تصميم گيري و بار انساني ما بر دوش احساسات (بخوانيد كودك درون)، هست.

    در اين وقت هست كه غم ها و رنجها، تفسيرات، تعبيرات، و فشارها را با احساس خود آناليز مي كنيم و بيشترين گيرنده آن كودك درون هست. اين كودك درون زيادي رشد كرده، و زيادي مراكز گيرنده، آناليز كننده و تصميم گير و اجرايي ما را در كنترل و اختيار خود گرفته است.

    حرف منطقي مي زنيم،‌اما در پس آن احساس (كودك درون)، مي گويد كدام منطق را پياده كن.

    تصميم هاي مهم و والدگونه مي گيريم اما اين كودك درون هست كه ناخودآگاه سكان دار اين كشتي وجوداست.

    حتي وقتي آگاهي كسب مي كنيم، مطالعه مي كنيم، ارتباط مي گيريم و فكر مي كنيم... اما نمي دانيم كه همه اينها تحت كنترل مخفي احساسات دروني و نهفته ماست.


    و اينها همه يعني عميق تر و گسترده تر شدن حفره اي آسيب زا در درون روان ما.
    (اشتباه نشود، مسئله نفي و نهي از احساسات نيست ، حتي كمي و زيادي آن هم بحث ما نيست. بلكه صرفا كنترل گري ، مديريت و تصميم گيري هاي احساس ما در پس شخصيت ماست. )



    اما چرا اين بحث را تحت اين تاپيك ظريف ايجاد كردم؟
    دلم مي خواد...
    آرزو دارم.....
    اي كاش....
    اگر اينطور مي شد يا نمي شد.....

    ادبياتي هست كه به پر و بال گرفتن احساسات در مديريت انسان منجر مي شود.



    وقتي فكر ما از طريق مرغ خيال به «باغ دلم مي خواهد » سر مي كشد ، عادت مي كند. پس از مدتي يا اجزاء و رفتار و افكار ما در خدمت چنين خيالات احساسي و قشنگ در مي آيد. اينطور مي شود كه در صورت برخورد كردن با مانع و شكست احساسي، تصور شكست خويشتن مي كنيم.

    وقتي احساس= همه اجزاء شخصيت ما مي شود.


    آنگاه:

    وقتي احساس به در بسته بخورد ، تصور مي كنيم شخصيت ما شكسته شد.


    در حاليكه ناكامي احساسي يكي از بديهي ترين و مستمرترين حادثه هاي زندگي هر آدمي هست.

    و در هنگام مشكل احساسي، فقط آن فردي شكست خورده و مستاصل هست، كه غير از احساس چيزي نباشد. يا صرفا حكومت روانش با احساس باشد. در اينصورت ناكامي احساس، يعني شكست يك انسان.



    خلاصه:
    دلم مي خواد ها بايد مثل يك چاشني و بسيار كم باشد.
    مخصوصا افراد احساسي بايد يك رژيم كم چاشني را در روزانه خود بگنجانند. چون آلرژي فوق العاده اي كه دارند منجر به آسم رواني آنها مي شود. و ريه و ناي وجودشان با اين چاشني ها و احساسات انسداد پيدا مي كند.

    چنين افرادي همواره احساس آسيب و مشكل مي كنند، اما نمي دانند ريشه اين مشكل در كجاست.
    آري اين فقط احساس و مديريت احساسي اوست كه با ادبيات و رفتار و افكار احساسي تقويت مي شود.

    پس دلم مي خواد و يا نمي خواد ها را كمتر كنيم. (نه اينكه سركوب كرده و ناديده بگيريم)

    واقعا عدم کنترل احساس یکی از مشکلات شایع هست . به خصوص که امروزه با هرکسی که برخورد داریم افرادی احساسی هستند و گاها از آنها رفتارهایی چه مثبت و چه منفی می بینیم که کاملا برخواسته از احساسات است .

    شاید اگر فرمان این احساسات را بتوان در دست گرفت ، بسیاری از مشکلات حل شود .

  14. 3 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    baran.68 (پنجشنبه 13 خرداد 89)

  15. #228
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    نقل قول نوشته اصلی توسط rroogg

    راجع به سوال آنی که چرا بعضی از مردها خیانت نمیکنن..........من راجع به خودم میگم....برای من رابطه جنسی (به نظر من عامل اول خیانت در صورت وجود رابطه عاطفی با همسر) و خیانت به همسرم...ارزش خورد شدن عزت نفسی که پیش خودم دارم رو نداره....در واقع من نمیتونم زیر بار همچین کاری برم....مطمئنم که اگر روزی بخواد چنین چیزی رخ بده..قبلش زنم رو طلاق داده ام (از رابطه خارج شدم)...شاید نتونم این رو به خوبی توضیح بدم ولی حاضر به انجام هر پستی نیستم .... به خصوص رابطه صرف جنسی به نظر من علیرغم غریزه ای بودن ولی دون شان انسانیه....میدونم اینا شعار به نظر میاد ولی من دیدی مثبتی نسبت به خودم دارم....

  16. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (یکشنبه 16 خرداد 89)

  17. #229
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    نقل قول نوشته اصلی توسط مریم 86
    وای که چه تایپیک خوبی بعضی وقتها این واقعیت های سخت زندگی انشان را به شدت آشفته و درهم می کنه.
    فقط 11 سالم بود که فمیدم مادرم سرطان داره وای چه واژه وحشتناکی مادرم عمرم روزم تمام امید و تکیه گاهم و همه زندگی من ، کم کم داشت به آخر خط نزدیک می شد ذره ذره آب شدنش را میدیدم و کارم فقط دعا بود و لی این امیدواریهای واهی جوابم را نداد مادرم از دست رفت یه کا ماه حال خودم را نمی فهمیدم غافل از اینکه پدرم هم این وسط داره از غصه دق می کنه بعد از اون بود که بیماریهای پدر شروع کرد از غصه مادر هزار تا درد داشت آسم فشار خون بالا و ...
    روزها می گذشت و ما روزها را بدون مادر پشت سر می گذاشتیم تا اینکه دانشگاه قبول شدم وای نه شهرستان . باید پاپا را تنهاش می ذاشتم . نمی تونستم ولی به اصرار بابا رفتم ترم سه بود که هر روز زنگ می زدم نمی تونسم با بابا حرف بزنم
    امتحانات تموم شد و برگشتم خونه ، خدای من باورم نمی شد دیوارهای خونه مون پر شده بود از پارچه های سیاه
    بابا رفته بود . و من موندم و تنهایی داشتم دیوانه می شدم به حد جنون می رسیدم .
    و بعد بیماریهای خواهرم یه کلیه اش را از دست داده و همسرش فوت کرده و کلیه دیگرش تحت درمان ولی بازهم خدا را شکر ما امیدواریم و خداوند بزرگ را می ستییم
    خدایا به خاطر همه محبتهایت شکر.

  18. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (سه شنبه 18 خرداد 89)

  19. #230
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مرداد 94 [ 18:18]
    تاریخ عضویت
    1387-8-04
    نوشته ها
    1,150
    امتیاز
    16,194
    سطح
    81
    Points: 16,194, Level: 81
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 156
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,211

    تشکرشده 1,247 در 437 پست

    Rep Power
    132
    Array

    RE: نت برداری از همدردی

    reihaneh نوشته :

    سلام دوست عزیز.
    یه سوالی
    اگر روزی، زبونم لال، همسرت تو رو از دست بده، باز هم هر روز صبح با انگیزه از خواب بیدار می شه؟
    باز هم هر روز صبح با انگیزه می ره سر کار؟ همون میزان پشتکار در زمینه ی کاریش رو خواهد داشت؟
    باز هم ...........................؟؟؟؟

    مسلما نه.
    وجود تو این انگیزه ها رو بهش داده. وجود تو درونش آرامش ایجاد کرده.

    اگر همسرت خصوصیات مثبتی که تو دلت می خواد رو نداره، دلیل نمی شه بقیه خصوصیات مثبتش رو ندیده بگیری


    تمام این خصوصیات مثبت رو، و خیلی های دیگه که فقط خودت می تونی بفهمی رو، داره؛ چون تو در زندگیش وجود داری.
    http://www.hamdardi.net/thread-11541-post-108908.html#pid108908


  20. 2 کاربر از پست مفید digitalman تشکرکرده اند .

    digitalman (دوشنبه 24 خرداد 89)


 
صفحه 23 از 31 نخستنخست ... 313141516171819202122232425262728293031 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.