به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 49
  1. #11
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 بهمن 02 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,633
    امتیاز
    42,408
    سطح
    100
    Points: 42,408, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveVeteranTagger First Class25000 Experience Points
    تشکرها
    5,992

    تشکرشده 8,207 در 1,574 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    366
    Array
    مقالات سایت را مطالعه بفرمایید.

    مهارت هاتون را بالا ببرید.

    به نظر می یاد خیلی اهل منطق و گفتگو هستید.

    در زندگی مشترک به جای منطقی رفتار کردن باید عاطفی رفتار کرد.

    زندگی از حساب دو دوتا چها رتا خیلی فراتره پس اونقدر براش قانون و روال قرار ندهید.

    در خیلی جاها باید منعطف بود توجه داشته باشید انعطاف با انفعال متفاوت است.

    زندگی صحنه مناظره نیست. وبا حساب ها وقوانین روزمره نمی شه آرامش را در آن برقرار کرد. مهارت می خواهد.صبوری می خواهد. گذشت می خواهد.

    همسر شما امتیازات مثبت کمی ندارند و اتفاقا اینهایی که مثال زدید بسیار مهم هستند که در هر مردی نیست.

    قدر نعمت هاتون رو بدونید وسعی کنید به جای کنترل عصبانیت همسرتون مدبرانه مدیریت موقعیت هایی که احتمال برانگیختگی را دارند داشته باشید.

  2. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 مهر 02 [ 02:24]
    تاریخ عضویت
    1395-4-03
    نوشته ها
    57
    امتیاز
    6,162
    سطح
    51
    Points: 6,162, Level: 51
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 188
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 92 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ممنونم از پاسختون. الان بسیار بهتر میشه پاسخ داد. مشکلتون کاملا قابل حله و خدا رو شکر حاد نیست.
    اولا در مورد حرف ها و صحبت های توی مشاجره بهتره بدونید که زمانی که هر انسانی وارد مشاجره میشه شیوه کارکرد مغز و از نظر علم عصب شناسی شیوه ارتباطات عصبی مغزی با هم تغییر میکنه. به زبان عامیانه مغز انسان مثل قبل کار نمیکنه. کارکرد و سطح فکر به سطح پایین تری تنزل میکنه و ماحصل این مساله ناهنجاری هایی هست که از طرفین بروز میکنه. این ها رو میگم تا بدونید طرف مقابل خودش نیست و حرف هایی که در اون زمان ازش میشنوید دقیقا نظراتش نسبت به شما یا زندگیش نیست. این مساله ابدا توجیح رفتار ما در عصبانیت نمیشه و هر فردی باید رفتار هاش رو در این زمان کنترل کنه و نمیخوام در موردش بحث کنم. این نکته رو گفتم که بدونید حرفهای همسرتون از ضعفش در کنترل خودشه نه از بدسرشتی و بد طینتی و یا نفرت و انزجار نسبت به شما و زندگیش. لذا با یادآوری و تکرار حرف هاش قضاوتش نکنید و مرتب خودتون رو عذاب ندید. با تکرار این کار بیشتر ازش دور میشید و در نهایت بیشتر از هم دور میشید. در وضعیتی که الان شما دو نفر دارید رفتارهاتون توی یه چرخه افتاده. اون رفتار نامناسبی انجام میده شما تلافی میکنید و پیرو تلافی شما ایشون هم رفتار نامناسبی میکنه و مجددا همین روند و سیکل ادامه پیدا میکنه تا .... . این سیکل یا چرخش دقیقا مثل چرخی میمونه که از سرازیری سقوط کرده. هر چقدر جلوتر برید با سرعت بیشتری سقوط میکنید تا به دره برسید. فقط یک چیز میتونه این سیکل رو متوقف کنه و اون خرد و فهمه یکی از طرفین هست. اگر یکی از طرفین ادامه نده، گذشت کنه و فداکاری کنه این سیکل قطع میشه هر چند ممکنه زمانبر باشه. با پرخاش و تندی نمیتونید به خودتون یا همسرتون کمک کنید. میفهمم که جواب پرخاش ایشون رو ندادن سخته ولی در 90 درصد تمام زوج هایی که دیدم فقط خانم ها توان این کار رو داشتن و آقایون توی این مساله بسیار ضعیفن و نمیتونن سکوت کنن. در درون خودتون بدونید که دارید بزرگواری میکنید، دارید فداکاری میکنید. هم در حق خودتون و هم در حق ایشون و همچنین در حق زندگیتون. اینگونه نگاه کنید که همرتون در اون زمان شخصی هست که نیاز به کمک داره و داره بدترین اشتباهات زندگیش رو مرتکب میشه.
    دوم. باید تحت نظر یک مشاوره با تجربه هر دو اصلاح بشید. بله هر دو. اگر از ایشون انتظار یک قدم دارید شما هم باید یک قدم بردارید و انعطاف نشون بدید. در مورد کنترل خشم خیالتون راحت باشه. اگر ایشون نتونه با متد های آموزشی مشاور روی خشم و عصبانیتشون کنترل لازم رو داشته باشه مشاور شما رو به روانپزشک معرفی میکنه و با تجویز داروهای مناسب روند بهبودی مشکل به طور محسوس شروع میشه.
    سوم. ظهور فرزند در یک زندگی روی خیلی از مشکلات حاد سرپوش میزاره. تاکید میکنم سرپوش میزاره. حل نمیکنه. خیلی اوقات این سرپپوش ها تا آخر عم باقی میمونن(که فرقی با حل شدن اون مشکل ندارن). برخی اوقات خیلی زود میرن کنار. گاهی هم وقتی کنار میرن مشکل رو رشد دادن و بزرگتر کرد که نادره. پیشنهاد میکنم اول مشکل بینتون رو حل کنید و بعد از اون در مورد بچه دار شدن تصمیم بگیرید. این نکته رو گفتم چون در ابتدا بهش اشاره کردید.
    و نکته آخر برای اصلاح چیزی که دارید تلاش کنید. من به همه زوج ها این نکته رو گفتم و به شما هم میگم. اگر ذات دو انسان درست باشه و علاقه در بینشان و اراده ای برای اصلاح در درونشان وجود داشته باشه میتونن مشکلات رو به گونه ای حل کنند که یک زندگی رضایتمند داشته باشن.
    ا
    ویرایش توسط زندگی بهتر : دوشنبه 07 تیر 95 در ساعت 01:47

  3. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 فروردین 97 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1392-5-26
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    4,283
    سطح
    41
    Points: 4,283, Level: 41
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 17 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Psychologist. نمایش پست ها
    خیلی ممنونم از پاسختون. الان بسیار بهتر میشه پاسخ داد. مشکلتون کاملا قابل حله و خدا رو شکر حاد نیست.
    اولا در مورد حرف ها و صحبت های توی مشاجره بهتره بدونید که زمانی که هر انسانی وارد مشاجره میشه شیوه کارکرد مغز و از نظر علم عصب شناسی شیوه ارتباطات عصبی مغزی با هم تغییر میکنه. به زبان عامیانه مغز انسان مثل قبل کار نمیکنه. کارکرد و سطح فکر به سطح پایین تری تنزل میکنه و ماحصل این مساله ناهنجاری هایی هست که از طرفین بروز میکنه. این ها رو میگم تا بدونید طرف مقابل خودش نیست و حرف هایی که در اون زمان ازش میشنوید دقیقا نظراتش نسبت به شما یا زندگیش نیست. این مساله ابدا توجیح رفتار ما در عصبانیت نمیشه و هر فردی باید رفتار هاش رو در این زمان کنترل کنه و نمیخوام در موردش بحث کنم. این نکته رو گفتم که بدونید حرفهای همسرتون از ضعفش در کنترل خودشه نه از بدسرشتی و بد طینتی و یا نفرت و انزجار نسبت به شما و زندگیش. لذا با یادآوری و تکرار حرف هاش قضاوتش نکنید و مرتب خودتون رو عذاب ندید. با تکرار این کار بیشتر ازش دور میشید و در نهایت بیشتر از هم دور میشید. در وضعیتی که الان شما دو نفر دارید رفتارهاتون توی یه چرخه افتاده. اون رفتار نامناسبی انجام میده شما تلافی میکنید و پیرو تلافی شما ایشون هم رفتار نامناسبی میکنه و مجددا همین روند و سیکل ادامه پیدا میکنه تا .... . این سیکل یا چرخش دقیقا مثل چرخی میمونه که از سرازیری سقوط کرده. هر چقدر جلوتر برید با سرعت بیشتری سقوط میکنید تا به دره برسید. فقط یک چیز میتونه این سیکل رو متوقف کنه و اون خرد و فهمه یکی از طرفین هست. اگر یکی از طرفین ادامه نده، گذشت کنه و فداکاری کنه این سیکل قطع میشه هر چند ممکنه زمانبر باشه. با پرخاش و تندی نمیتونید به خودتون یا همسرتون کمک کنید. میفهمم که جواب پرخاش ایشون رو ندادن سخته ولی در 90 درصد تمام زوج هایی که دیدم فقط خانم ها توان این کار رو داشتن و آقایون توی این مساله بسیار ضعیفن و نمیتونن سکوت کنن. در درون خودتون بدونید که دارید بزرگواری میکنید، دارید فداکاری میکنید. هم در حق خودتون و هم در حق ایشون و همچنین در حق زندگیتون. اینگونه نگاه کنید که همرتون در اون زمان شخصی هست که نیاز به کمک داره و داره بدترین اشتباهات زندگیش رو مرتکب میشه.
    دوم. باید تحت نظر یک مشاوره با تجربه هر دو اصلاح بشید. بله هر دو. اگر از ایشون انتظار یک قدم دارید شما هم باید یک قدم بردارید و انعطاف نشون بدید. در مورد کنترل خشم خیالتون راحت باشه. اگر ایشون نتونه با متد های آموزشی مشاور روی خشم و عصبانیتشون کنترل لازم رو داشته باشه مشاور شما رو به روانپزشک معرفی میکنه و با تجویز داروهای مناسب روند بهبودی مشکل به طور محسوس شروع میشه.
    سوم. ظهور فرزند در یک زندگی روی خیلی از مشکلات حاد سرپوش میزاره. تاکید میکنم سرپوش میزاره. حل نمیکنه. خیلی اوقات این سرپپوش ها تا آخر عم باقی میمونن(که فرقی با حل شدن اون مشکل ندارن). برخی اوقات خیلی زود میرن کنار. گاهی هم وقتی کنار میرن مشکل رو رشد دادن و بزرگتر کرد که نادره. پیشنهاد میکنم اول مشکل بینتون رو حل کنید و بعد از اون در مورد بچه دار شدن تصمیم بگیرید. این نکته رو گفتم چون در ابتدا بهش اشاره کردید.
    و نکته آخر برای اصلاح چیزی که دارید تلاش کنید. من به همه زوج ها این نکته رو گفتم و به شما هم میگم. اگر ذات دو انسان درست باشه و علاقه در بینشان و اراده ای برای اصلاح در درونشان وجود داشته باشه میتونن مشکلات رو به گونه ای حل کنند که یک زندگی رضایتمند داشته باشن.
    ا
    سپاس فراوان از توجه و پاسخگویی دقیق و با حوصله ی شما
    من و همسرم چند جلسه به مشاور(دو مشاور و یک روانپزشک )مراجعه کردیم .هر سه نظرشون این بود که ایشون باید مدیریت خشم یاد بگیرن و حتی دارو رو پیشنهاد دادن.ایشون در مقابل مصرف دارو مقاومت کردن و با اینکه داروی خاصی هم در ابتدا نبود(فلوکستین و کلرو دیاز)دارو رو دور انداختن.
    از این قضیه که بگذریم
    میخام بدونم من چطور میتونم در برابر حرف های آزار دهنده یا بی منطق ایشون عکس العمل نشون ندم.واقعا سخته چیزی که ذهن آدمو مشغول میکنه روی رفتار هم تاثیر گذاره و من نمیتونم بیتفاوت باشم.
    مثلا:مادرم مارو یه شب دعوت کرد طبق معمول ایشون گفتن اگه خواهرتم هستن من نمیام.هر بار که میخایم بریم این بحث هست.برادری دارن تو خونه که من با ایشون به خاطر یه سری مسایل ازش ناراحتم و چندان دل خوشی ندارم.بهشون گفتم که ما مهمون خانواده من هستیم.بالاخره پدر مادر دوست دارن با بچه هاشون گاهی دور هم باشن.میگه منکه نیستم برو تنهایی.گفتم من هم با برادر شما مشکل دارم قرار نیست ما کشته مرده ی همه حضار مهمونی باشیم(میدونم که لازم به مقایسه نبود) اما به خاطر پدر مادرت میام یهو با پرخاش اومد طرفم با داد گفت دلتم بخاد اصلا صد سال سیاه نیاه.تو هیچ جایگاهی تو خونه ما نداری.برادرم اصلا به تو اهمیت نمیده.از این حرفش ناراحت شدم که من حق هیچ اظهار نظری ندارم اما ایشون تا فقط بگم مامانت یا .... باید سریع ازشون دفاع کنه انگار حقی ازشون ضایع شده.
    بعد از نیم ساعت موقع ناهار چون خودم روزه بودم همه چیزو اماده کردم واسش گفتم غذات امادست بکش هر وقت خاستی
    بعد میگه کلکتو بکن از تو آشپزخونه برو بیرون.واقعا اینجور مواقع نمیدونم چکار کنم.چطور واکنش نشون ندم.سکوت کردنم هم باعث نمیشه شرمنده بشن.واقعا کجای حرف من باعث شد بگه کلکتو بکن.به نظرش حرف خاصی هم نیست.این یه نمونه خوب از حرف های بدش بود.بعد عصر من کمی ناراحت بودم میگه چیه.گفتم به خاطر حرف هات.میگه خوب کردم گفتم چیز بدی نیست.گفتم مثل گفتن اینه که بگی گورتو گم کن.میگه اگه شعور و فهمت اینا رو یکی میدونه که مشکل خودته و ....ادامه بحث.
    واقعا من چطور واکنش نشون بدم که چیزی توی ذهن و دل خودم نمونه و همسرم هم بفهمه اشتباه کرده بدون اینکه جنجالی به پا بشه
    سکوت فایده نداره.دعوا هم همینطور.
    حالم از حرفاش بد میشه و بدنم میلرزه و خیلی دگرگون مبشم.گاهی حس میکنم دارم از هم میپاشم.
    میخام بدونم مشکل من کجاست و واکنش صحبح چیه
    ممنون و سپاسگزارتونم

  4. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    30
    Array
    همسر شما خیلی شبیه همسره من با این تفاوت که اون اصلا قبول نداره مشکل داره و باید بریم پیش مشاور!! من تنها میتونم باهات همدردی کنم و بگم با تمام وجود میفهمم چی میگی عزیزم ودرک میکنم که چه قدر سخته شنیدن اون حرفای ناشایست و در ادامش سکوت کردن و دم نزدن....همسر من فقط تو این جور مواقع فحاشی میکنه و به خانوادم توهین میکنه و من یه بار جلوش وایسادم و فقط گفتم حرف دهنت رو بفهم من در مورد مادرت حرفی میزنم که تو اینطوری به مادرم فحش میدی که چشمت روز بد نببینه قاطی کرد و دست روم بلند کرد....خلاصه گذشت...من همیشه در رابطه با این رفتارش سکوت میکنم و حس میکنم اینطوری بهتره حداقل جلوی بدتر شدن اوضاع رو میگیره....سعی کن شرایطی به وجود نیاد که باعث بشه حالش خراب بشه و عصبی بشه و توی ارامشتون ازش ملتمسانه بخواه که اگر میخوادت و زندگیتون رو دوست داره فحاشی نکنه بهش بگو با این حرفات من اونیکه تو میگی نمیشم که فقط ارزش خودت رو پیش من کمرنگ تر میکنه و منو از خودت دورتر میکنی..
    صحبتهای دوست عزیزمون Psychologist خیلی کارشناسانه بود به نظرم من خودم خیلی استفاده کردم...کاش میشد به تاپیکه منم سر میزدن و نظرشون رو میدادن:
    همسرم بیماره.....اصلاح نمیشه..بمونم یا جدا بشم


  5. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 فروردین 97 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1392-5-26
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    4,283
    سطح
    41
    Points: 4,283, Level: 41
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 17 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط abs نمایش پست ها
    همسر شما خیلی شبیه همسره من با این تفاوت که اون اصلا قبول نداره مشکل داره و باید بریم پیش مشاور!! من تنها میتونم باهات همدردی کنم و بگم با تمام وجود میفهمم چی میگی عزیزم ودرک میکنم که چه قدر سخته شنیدن اون حرفای ناشایست و در ادامش سکوت کردن و دم نزدن....همسر من فقط تو این جور مواقع فحاشی میکنه و به خانوادم توهین میکنه و من یه بار جلوش وایسادم و فقط گفتم حرف دهنت رو بفهم من در مورد مادرت حرفی میزنم که تو اینطوری به مادرم فحش میدی که چشمت روز بد نببینه قاطی کرد و دست روم بلند کرد....خلاصه گذشت...من همیشه در رابطه با این رفتارش سکوت میکنم و حس میکنم اینطوری بهتره حداقل جلوی بدتر شدن اوضاع رو میگیره....سعی کن شرایطی به وجود نیاد که باعث بشه حالش خراب بشه و عصبی بشه و توی ارامشتون ازش ملتمسانه بخواه که اگر میخوادت و زندگیتون رو دوست داره فحاشی نکنه بهش بگو با این حرفات من اونیکه تو میگی نمیشم که فقط ارزش خودت رو پیش من کمرنگ تر میکنه و منو از خودت دورتر میکنی..
    صحبتهای دوست عزیزمون Psychologist خیلی کارشناسانه بود به نظرم من خودم خیلی استفاده کردم...کاش میشد به تاپیکه منم سر میزدن و نظرشون شدادن:
    همسرم بیماره.....اصلاح نمیشه..بمونم یا جدا بشم
    ممنون دوست عزیزم ازینکه باهام همدردی کردی.تاپیک های شما رو خوندم.همسرم خوشبختانه به خانوادم کاری نداره و تا به حال برخورد فیزیکی نداشته خدارو شکر.خودش میدونه که کارش بده و رفتارش درست نیست و میگه متنفرم از اینکه بخام حرف بدی بزنم حداقل واسه شأن خودم هم که شده اما تو منو مجبور میکنی.که این حرفش بیربطه چون منم از ایشون ناراحت میشم ولی توهین نمیکنم.یک بار یه کارشناس تلفنی به من گفت همسرت چون با تو صمیمیه از این الفاظ استفاده میکنه.شاخ در اوردم.مگه با پدر و مادر و دوست و ...که صمیمیه اینجور حرف میزنه.مگه از دست دیگران عصبانی نمیشه.پس میشه کنترل کرد.یعنی این نوع رفتار گزینشی هست.
    سکوتی که تغییر رفتار و یا پشیمانی در پی نداشته باشه چطور میتونه به بهتر شدن اوضاع کمک کنه.
    ممنون از توجهتون

  6. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 فروردین 97 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1392-5-26
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    4,283
    سطح
    41
    Points: 4,283, Level: 41
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 17 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    همسرم سر مسخره ترین چیزا و مسائل دل منو خون میکنه و داد و بیداد و پرخاش و توهین
    آی کیو و سطح فهم و شهور و ادب منو زیر سوال میبره و:بیشعور و بی ادب و ....
    به نظر خودش این رفتار قاطعانست.
    دارم دق میکنم از دست تحقیرا و رفتارش.اخه مگه مبشه ادم مدام خودشو بزنه به نشنیدن و سکوت
    اما خودش تحقیر و سرخورده بشه
    کاملا آگاهانه این حرفارو میزنه و روشون مصره و حتی در حالت غیر عصبانیت هم به خودش حق میده و منو مستحق
    من اگر یه حرفی بزنم که ایشون اشتباه برداشت کنه یا ناراحت بشه و بلافاصله شروع به واکنش غیر محترمانه میکنه.واقعا من چکار کنم تو اون لحظه.تازه اگرم اصلاح کنم یا عذر بخام فایده نداره و ایشون ار توهیناش عذر نمیخاد
    کم اوردم والا

  7. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام عزیزم خیلی متاسفم اما شما باید چندتا کار انجام بدی اول تو سایت مطالعه کن مهارتهای ارتباطی رو بخون دوم احساس کردم خیلی با همسرت یکه به دو میکنی یعنی یه چیز او میگه شما میخای بگی نه اینطور نیست
    یعنی کلا در حال توجیهی
    دختر خوب با اینجور مردا اصلااااآاااااااااا ه نباید بحث و جدل کرد حتی اگه حقبا شما باشه نباید اون لحظه قانعش کنی باید تو یه فرصت مناسب گفته بشه
    من طبق چیزایی که در سایت میخونم 90%مردا مثل همسر شما هستن البته یکی بیشتر یکی کمتر
    پس تاپیکها میتونن کمکت کنن
    مثلا شما که همسرت می شناسی وقتی میگه خاهرت اونجاست ازش بدم میاد نمی رم شما میگی منم از برادرت بدم میاد پس چرا میرم؟؟؟؟
    این کار شما همون جدل و مقابله به مثله یکم سیاست داشته باشی میگی عیب نداره هرکسی حق داره از کسی خوشش نیاد اما میدونم بخاطر من تو مهمونی شرکت میکنی
    هروقت ایشون شروع کرد به غر زدن بهترین راهکار اینه که اول با طرفت همدلی کنی و از دید او نگاه کنی وقتی همسرت ببینه که شما داری باهاش همدردی میکنی و طرف همسرت رو میگیری براش بسیار لذت بخشه و اصلا گاهی غر میزنن تا همدردی بشن
    مردا براشون بسیار مهمه که احساس کنن الویت اول همسرشونن اگه اینطور نباشه زمین و زمان بدوبیراه میگن
    از نیازهای اساسی مرد
    نیاز به تاییدو تعریف
    احترام کردن بهشون
    احساس اقتدار
    حس تامین کنندگی
    احساس تکیه گاه بودن
    مردا عاشق زنایی اند که از کلمه معجزه آسای * چشم*استفاده میکنند
    سخنرانی های دکتر حبشی بخصوص کلید مرد ایشون و اقتدار مرد دکتر رو گوش کن
    ویرایش توسط ستاره زیبا : چهارشنبه 16 تیر 95 در ساعت 01:32

  8. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 مهر 02 [ 02:24]
    تاریخ عضویت
    1395-4-03
    نوشته ها
    57
    امتیاز
    6,162
    سطح
    51
    Points: 6,162, Level: 51
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 188
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    20

    تشکرشده 92 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    خانم مایکا دقت کنید. هوشیار باشید. شما هستید که باید این رابطه رو اصلاح کنید. درسته که مقصر نیستید ولی این نقش به عهده شماست چون عاقلتر هستید. من متوجه شدم که همسر شما یک خصوصیت خوبی که دارن اینه که وقتی شما ناراحت میشید خودش میاد سراغتون. این نکته خیلی مثبتیه چون نشان دهنده علاقه و محبتی هست که در درونش نسبت شما داره. یادمه نوشته بودید روزی هم که باهاش تماس گرفتید و تبریک تولد بهشون گفتید و اونطوری جواب دادن بعدش خودشون زنگ زدن جویای حالتون شدن که یک نوع عذر خواهی توأم با غرور بود. شما از همین مساله (که ایشون طاقت ناراحتی شما رو ندارن) میتونید بهترین استفاده رو بکنید. ببینید من با هیچکدومتون صحبت نکردم و فقط از مطالبی که مینویسید میتونم برداشت هایی از شخصیت شما و ایشون و رابطه بینتون داشته باشم. اما اینطوری که فهمیدم شوهر شما به خاطر مشاجره هایی که با هم داشتید یک نوع حساسیت عجیب درونش به وجود اومده. به بیان بهتر هر مردی به صورت روحی و روانی و غریزی نیاز داره تا نسبت به همسرش برتری داشته باشه و از همسرش کاملتر باشه. در مشاجره هایی که با هم داشتید شما به دنبال حق خودتون بودید و ایشون به دنبال حق خودش بوده. این شما رو در یک حالت برابر نسبت به هم قرار داده و موجب شده تا شوهر شما پیرو نیاز غریزی و روحیش به هر کاری دست بزنه تا به نقش مطلوبش یعنی برتری نسبت به شما برگرده. زنهایی که با سیاست و درایت رفتار میکنن به تمام خواسته هایی که دارن میرسن. ولی از مسیر و راهش. و راه هر مردی با مرد دیگر متفاوته و این مسئولیت شماست که راه مناسب و یا به اصطلاح عامیانه رگ خواب شوهرتون رو پیدا کنید. همسر شما داره از روش بدی برای بازگشت به نقشش استفاده میکنه و هر چقدر شما بیشتر جلوشو بگیرید بدتر میشه. برای شمایی که میخواهید زندگی کنید اینگونه مینویسم: بگذارید همسرتو در نقش مطلوبش قرار بگیره. بهش فرصت بدید. اگر هدف شما رفتن به خانه مادریتان به قصد دیدار بود و ایشون به خاطر حضور خواهرتان مخالفت کردند باید میپذیرفتید و میگفتید به خاطر شما من هم نمیرم. قدم بعدی این بود که غم و ناراحتی خودتون رو به گونه ای محسوس بدون اینکه بیان کنید و بدون رفتارهای لجبازانه به ایشون نشون بدید. این نشان دادن نباید به شکل به حوصلگی و یا پرخاش ظهور کنه. با متانت زنانه. مثل یک زن آرام و صبور. اینجاست که شوهرتون گذشت میکنه و خودش پیشنهاد میکنه که همراهیتون کنه. البته انتظار نداشته باشید از همون بار اول این اتفاق بیافته. شاید بارها طول بکشه تا به این باور برسه که به نقش خودش برگشته و در اداره زندگی بر شما برتری داره. نقش مرد در زندگی تأمین اقتصاد و امنیت و از همه مهمتر تأمین آرامش خانواده هست. وقتی مرد در این جایگاه قرار بگیره برای آرامش و تأمین روحی شما نه تنها خواهرتون رو تحمل میکنه بلکه خیلی فراتر از این ها همراهیتون میکنه. هیچوقت در این موارد تنهاش نذارید. مثلا اگر جایی دعوت شدید وقتی ایشون نمیاد شما تنها نرید و ایشون رو تنها نذارید. رفتارهایی که موجب تنش میشه رو کم کنید. شما زن عاقل و بالغی هستید و بعد از 5 سال و نیم زندگی میدونید که نقاط حساس و خط قرمزهای شوهرتون کجاست. به این نکته فوق العاده دقت کنید که همیشه با لحن خوش ازشون درخواست کنید. و قبل از اینکه درخواست کنید با خودتون مدتی فکر کنید که امکان داره جواب همسرتون به درخواست شما منفی باشه اینطوری میتونید با خودتون کنار بیایید که اگر جوابشون منفی بود رفتار کنترل شده ای داشته باشید و با سیاست مساله رو بتونید پیش ببرید. دو الی سه ماه همین روند رو پیش بگیرید و نتیجه رو مجددا بنویسید. اگر میخواهید زندگی کنید گذشت کنید.
    ویرایش توسط زندگی بهتر : شنبه 19 تیر 95 در ساعت 15:32

  9. 2 کاربر از پست مفید زندگی بهتر تشکرکرده اند .

    مهرسا مامان (یکشنبه 20 تیر 95), ستاره زیبا (شنبه 19 تیر 95)

  10. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 05 دی 99 [ 03:11]
    تاریخ عضویت
    1393-10-29
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    6,907
    سطح
    54
    Points: 6,907, Level: 54
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    57

    تشکرشده 80 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان منم دقیقا همین مشکل رو دارم که با شوهرم به طلاق توافقی رسیدیم که امروز با وکیل قرار داریم چطور بگم پشیمون شدم چون به خانواده ها هم گفتیم چطور بگم که بیشتر از این کوچیک نشم؟

  11. #20
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 فروردین 97 [ 23:21]
    تاریخ عضویت
    1392-5-26
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    4,283
    سطح
    41
    Points: 4,283, Level: 41
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 17 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ستاره زیبا و psychologist عزیزم از توجه و پاسخگویی و راهنمایی شما بسیار سپاسگزارم.
    ببخشید دیر جواب دادم چند روز درگیر اسباب کشی به خونه خودمون بودم.
    ستاره زیبا من در بیشتر مواقع باهاش همدلی میکنم با اینکه میدونم در اکثر موارد ایشون مقصر هستن به عنوان مثال مشکلاتش با خواهرم بیشتر زاییده ذهن منفی و برداشتهای اشتباه همسرمه
    اما چیزی که گاها نمیتونم تحمل کنم و ندیده بگیرم که منجر به مقابله به مثل میشه اینه که من گذشت میکنم بارها و بارها اما ایشون نمیبینه.مثلا خانوادش رفتارهای بسیار بدی دارن که منو میرنجونه اما ایشون مدام درحال توجیه و جانبداری اوناست.
    مثلا یه نمونه قرار بود 5 تومن پول نقد بده پدرش گفتم چرا به حساب نمیریزی کسی اینقدر پول نقد نگه نمیداره بعد بلافاصه جلو مادرم با لحن تند گفت دیگه به خودش مربوطه میخاد چکار کنه.یعنی به تو چه.پدر مادری که هیچ محبتی نمیکنن اما همش سنگشونو به سینه میزنه.تو اسباب کشی نه یه کلمه گفتن کمک نمیخاید.نه هیچکدوم اومدن نه حتی تلفن زدن تبریک بگن.نه گفتن حالا سر و سامان ندارید بیاید اینجا یا واستون غذا بیارم.هیچ هیچ هیچ....این در حالیه که اگر خودش لب به شکایت باز کنه من اصلا هیچ حرفی نباید بزنم.
    Psychologist گرامی فکر کنم برعکس برداشت کردید.تماس روز تولد صرفا برای تلافی بیدار شدن و اذیت کردن من بود نه به منظور دلجویی
    تقریبا در بیشتر مواقع خودم باید برم بگم از فلان رفتار ناراحت شدم.که بعضی وقتا میگه تو کلا ادم ناراحتی هستی واسم مهم نیست ناراحتیت.
    من هرگز نقش تامین کنندگی ایشونو زیر سوال نبردم و مدام هم تشویق و تشکر کردم
    رفتیم سفر حواسم نبود در ماشین خورد به شلوارش.جلو دایی و زن داییم داد زد خاک خالی شدم چکار میکنی...
    یا یه جای دیگه داییم داشت کلی میپرسید بچه ها هندوانه بخرم.داشتم میگفتم خیلی بزرگ نخر که...هنوز حرفم کامل نشده جلو 4 تا غریبه گفت باز این حرف زد که حتی داییم خیلی ناراحت شد .من ادرس میدادم میگفت تو حرف نزن.بعد از حرف زن داییم بسیار استقبال میکرد.خب همه اینا با اینکه کوچیکه اما باعث شکست آدمه منکه کاری به کارش نداشتم.اقتدار ایشون سر جاشه اما غرور و روح و شخصیت من....
    با اینکه انگیزه وواشتیاقی ندارم
    باز هم تلاش میکنم و مطالعه
    ممنون از همگی

  12. کاربر روبرو از پست مفید مایکا تشکرکرده است .

    نیلوفر:-) (چهارشنبه 23 تیر 95)


 
صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شوهرم میگه منو با این زندگیو نمیخواد
    توسط پروانه 71 در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: شنبه 12 اردیبهشت 94, 10:34
  2. نمی دونم دارم با یک فرشته زندگی می کنم یا یه دیو
    توسط poopak111 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: شنبه 21 تیر 93, 16:00
  3. وقتی عصبیو نا آرومم نمیتونم خودم رو کنترل کنم
    توسط پونیو در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: شنبه 27 اردیبهشت 93, 11:01
  4. بیو گرافی
    توسط sara_star در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: شنبه 16 آذر 87, 19:55

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.