به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 86
  1. #31
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 10 بهمن 94 [ 18:14]
    تاریخ عضویت
    1393-4-05
    نوشته ها
    158
    امتیاز
    3,088
    سطح
    34
    Points: 3,088, Level: 34
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 112
    Overall activity: 49.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    150

    تشکرشده 176 در 92 پست

    Rep Power
    33
    Array
    سلام حق با شماست من همین دوماه پیش وقتی زنگ زد گفتم زشته بیام گناهه و... کلی توجیه کرد اصلا انکار

    کرد کاری میکنه گف مگه من چیکار میکنم؟؟؟گف دوس پسر داشتی زشت نبود خونه من میای زشته؟اینایی که

    میگین یه جور دیگه بهم دوماه پیش گف بهم گف تو وسواس داری منظورش این بود باز برمیگردم گف نه میتونی

    مذهبی باشی نه میتونی نباشی نمیتونی ثبات داشته باشی

    راس میگید من نمیتونم در مقابل حرفای به ظاهر منطقی اون چیزی بگم اولا اعتماد به نفسم ضعیفه بعضی وقتا

    بخاطر بعضیا از باورام میگذرم کوتاه میام یا سعی میکنم بحثی رانندازم که اخرش باور طرفو تائید کنم

    شاید من اینارو بعضیاشو که میگین بدونم ولی یادم نیست که وقتی شما میگین یاداوری میشه

    من چجوری این مشکلمو حل کنم که واقعیتارو نمیبینم ؟ مثلا همین دکتر وقتی داره دس میزنه من باورم نمیشه

    یه جورایی شوکه ام باورم نمیشه این همون دکتر مورداعتماده اصلا باورم نمیشه وقتی اون یه حرکتی میکنه که

    من انتظارشو نداشتم ازش خشکم میزنه شوکه میشم

    - - - Updated - - -

    کلی بگم کارا و بدی های دکتر برا من مثل یه خواب میمونه باورم نمیشه - مرگ دوس پسرم برا مثل یه خواب

    میمونه باورم نمیشه انگار کلا خوابم هرزگاهی از خواب بیدار میشم میبینم واقعیت چیه ناراحت میشم باز فوری

    خوابم میبره

  2. کاربر روبرو از پست مفید parvaaz تشکرکرده است .

    danger (شنبه 24 مرداد 94)

  3. #32
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1390-1-14
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    12,728
    سطح
    73
    Points: 12,728, Level: 73
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    640

    تشکرشده 935 در 291 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    71
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط parvaaz نمایش پست ها
    کلی بگم کارا و بدی های دکتر برا من مثل یه خواب میمونه باورم نمیشه - مرگ دوس پسرم برا مثل یه خواب

    میمونه باورم نمیشه انگار کلا خوابم هرزگاهی از خواب بیدار میشم میبینم واقعیت چیه ناراحت میشم باز فوری

    خوابم میبره
    خب این مشکل بزرگی هست که شما گریبانگیرش شدین و به نظرم ریشه روانی داره و یک متخصص روان شناس باید در این رابطه راهنماییت کنه.
    .
    و توجیه کردن های این دکتر هم کاملا طبیعی هست ... اینطور آدم های رند برای جلو بردن اهدافشون حتی شده از پیغمبر هم برای شما حدیث موقوف میارن و کارهاشون رو موجه هم که حتی ی طوری جلوه میدن که رو سر شما منت میزارن....
    اینکه میگه دوست پسر داشتی زشت نبود و ... اصلا به ایشون مربوط نیست روابط بیشن شما و دوست پسرتون چی بود و حق نداره در این رابطه نظری بده یا برای توجیه رفتار خودش از این ابزار استفاده کنه ... مگه دکتر دوست پسر شماست که خودشو با اون مقایسه یا برتر از اون میدونه ؟! اینکه میگه تو وسواس داری و روی رفتار شما عیب میزاره و ... با این حرف ها هدفش "ازبین بردن اعتماد به نفس" کمی که تو وجودتون هست و ممکنه ابتدای جسارت هاش مانع کارش بشه هست و موفق هم میشه و یه جور شمارو به خماری میبره که حتما ایشون راس میگن و شما اشتباه میکنین و تو کارش موفق میشه ...

    نخیر خواهر گلم

    شما مشکل وسواس بودن و مذهبی بودن و کهنه فکر بودن ندارین ... شما فقط اعتماد به نفستون کمه ... اگه شما یک بار در موقع اقدام به جسارت قاطعانه و حتی برخورد فیزیکی منفعلانه همراه با تهدید و ... داشته باشین برق از کلش میپره و کاملا شوکه میشه و دستو پاشو جمع میکنه و میره تو لاک دفاعی.

  4. 3 کاربر از پست مفید saeeded تشکرکرده اند .

    danger (شنبه 24 مرداد 94), maryam240 (دوشنبه 26 مرداد 94), شیدا. (شنبه 24 مرداد 94)

  5. #33
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 اسفند 95 [ 03:59]
    تاریخ عضویت
    1394-1-03
    نوشته ها
    300
    امتیاز
    10,581
    سطح
    68
    Points: 10,581, Level: 68
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 269
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First Class1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    1,164

    تشکرشده 917 در 282 پست

    Rep Power
    85
    Array
    سلام

    نقل قول نوشته اصلی توسط parvaaz نمایش پست ها
    انگاری من بیهوشمو چیزی نمیفهمم اون انگاری هیپنوتیزم ذهنی کرده منو مثل ویروس داره پیشرفت میکنه و من نمیتونم یه انتی ویروس خوب نصب کنم یا انتی ویروسمو اپدیت کنم
    مثل كسي كه سياهي جلوي چشمش را گرفته و نابينا ميشه ............. جلوي چشمش را نمي بينه و به چشم ديگران نياز داره تا به چاه عميق نيفتد كه اگر بيفتد .......... البته اينها بيشتر به تلقين ذهني شبيهه............... قدرت انديشه را با اين افكار از خودت ميگيري.


    نقل قول نوشته اصلی توسط parvaaz نمایش پست ها
    کسی که این تدریسو معرفی کرده بود مرد متاهل بود که قصد دوستی با منو داشت که من رو ندادم برا همین از همین دکتر که پدر بچه هاست می ترسیدم میگفتم شاید منو لقمه گرفته برا دکتر یا شرطبندیه با کلی تحقیق و اولین جلسه رو با بزرگترم رفتم بزرگترم تائید کرد
    بعضي ترسها نشانه ي هشداره ........ كاش اين بار جدي مي گرفتي اين ترس رو
    كسي كه خودش اعتباري ندارد ضمانتش هم معتبر نيست.


    نقل قول نوشته اصلی توسط parvaaz نمایش پست ها
    همش از کمکای خودش به بقیه میگف از روانشناسی بلد بودنش منم که هف سال پیش دوس پسرم از دنیا رفته هرچن سال یه بار فکر میکنم زنده اس میرم دنبالش همیشه وقتی این دکتر از روانشناسی میگفت با خودم میگفتم کاش به این میگفتم کمکم کنه از طرفیم همش ازش ترس داشتم.
    اون كه روانشناس بود قصد سواستفاده داشت از اين چه انتظاري داشتي؟


    نقل قول نوشته اصلی توسط parvaaz نمایش پست ها
    تو اتاق رفتیم این فکر من که گفته بودن اگه دونامحرم تنها باشن سومیش شیطانه باعث میشد بترسم یا طوری نشون بدم که احساسی دارم
    كاش اين ترس مانع رفتنت به درون اتاق او مي شد...... هر دختري در اين شرايط خواهد ترسيد........ اين ترس منفي نبود ......... ترسهاي به جا و منطقي را از خودت دور نكن .
    هيچ دختري با حضور در يك خانه يا اتاق با وجود مردي نامحرم از خطر سواستفاده ايمن نخواهد بود.

    نقل قول نوشته اصلی توسط parvaaz نمایش پست ها

    دکتر اون روز که خدافظی کردم اخم کرده بود با خودم گفتم نکنه فکر کرده در موردش فکر بد دارم بهش برخورده


    فكر او خيلي مهم بود؟ مهم تر از خودت؟

    تو اصلا اشتباه كردي وارد اتاقش شدي.

    نقل قول نوشته اصلی توسط parvaaz نمایش پست ها
    بعد یهوو گف فردا بیا به من کامپیوتر یاد بده بچه ها خونه نیسن بچه ها باشن نمیذارن منم فکر نکرده یهوو اعتماد کردم گفتم باشه بعد که با خودم فکر کردم تو خونمون از ترس داشتم می میمردم معده درد داشتم میگفتم وای من خرم یا یه مرد تنها تو یه خونه؟؟؟تا صبح تو اینترنت با اینو اون مشورت کردم نمیدونسم چیکار کنم اکثرا گفتن نرو بعضیا گفتن بستگی به ادمش داره ولی من نمیدونسم چجوری صب بپیچونمش نرم خواب مونده بودم دیدم زنگ میزنه برداشتم گفتم ببخشید خواب موندم میشه خواهرمو هم بیارم؟؟؟گف نه اون میاد اون گوشه تنها میشینه حوصلش سر میره
    اين موضوعي نيست كه خيلي راحت بشود گفت بستگي به ادمش دارد..... اينها نشانه هايي بود از يك اتفاق بد ....... او كه مصر است بر تنهايي با تو و براي عدم حضور شخص ديگري بهانه اي جور مي كند.


    نقل قول نوشته اصلی توسط parvaaz نمایش پست ها
    اومدم به دکتر که خبری ازش نبود زنگ زدم ازش راهنمایی بخوام حس کردم راضی نیس راهنمایی کنه منت میذاره بعد گف من شهرستان نیسم برگردم زنگ بزن دقیق بگو چیشده راهنماییت کنم
    گفتم ببینید بنظر شما من اشتباه کردم ؟به دکتر زنگ زدم حرفامو گفتم من زود اعتماد میکنم برا همینه اومدم عوض شم اونم گف من نمیتونم نظری بدم بستگی به باورای خودت داره اخه اینو از هربچه ای بپرسی میگه اشتباهه
    از وقتی دوس پسرم فوت شده من دسام تب میکنه اذیت میکنه بعد گف تو این روزا زنگ میزنم بیای تدریس بچه ها خونه نیسن

    در مورد دوست پسرت خيلي راحت حرف مي زني؟
    مي دوني از نظر يك مرد دوست پسر براي يك دختر چه معنايي داره؟

    اين معني:

    نقل قول نوشته اصلی توسط parvaaz نمایش پست ها
    گف دوس پسر داشتی بد نبود خونه من میای زشته؟؟؟
    فكر كرده تو كسي هستي كه اهل اين ارتباط هستي .......... فكر كرده مي تونه راحت به دستت بياره ......... فك كرده راحت مي تونه ازت سوءاستفاده كنه.


    نقل قول نوشته اصلی توسط parvaaz نمایش پست ها
    روک به دکتر گفتم بیام زشته؟شما تنهایین خونه بعد گفتم نمیخوام به خانومتون خیانت کنم بعد گفتم حس میکنم خانومتون راضی نیس ناراحته فهمیده انگاری هیچی دکترم برگش گف وسواس فکری داری گف نمیتونی ثبات داشته باشی
    اين طرف اصلا مي دونه وسواس فكري چيه؟ ثبات چه معنايي داره؟
    هر كس چهار تا مقاله خوند و چند تا جمله روانشناسي گفت يعني ميتونه بيماري روانشناختي را تشخيص بده و تجويز انجام بده؟
    به متخصصش نميشه اطمينان كرد از غير متخصص چه انتظاري ميشه داشت؟


    نقل قول نوشته اصلی توسط parvaaz نمایش پست ها
    خب میگم من این رابطه رو نمیخواسم ولی الان عادت شده برام دیوونه میشم از طرفیم فکر کنیم من نامرد من نامحرم محرم سرم نمیشه
    خب من خیلی تلاش کردم مثلا سرکار رفتم تا نرم پیش دکتر چون نمیتونسم نه بگم ولی متاسفانه نتونسم ثابت برم سرکار چون پولمو خورد معتاد در اومد



    من حقیقتو نمیبینم یادم میره بدی ها زود یادم میره
    اره دس خودمه که نرم اون مخمو زده نیازامو فعال کرده حالا گذاشته به اختیار خودم که برم یا نرم حتی وقتی زنگ میزنه اصرار نمیکنه بیا میگه حوصله داری بیا - این ذهن منو انگاری دس خودش گرفته حتی امروز دس خودم نبود داشتم بهش فکر میکردم یهووو زنگ زد یه عالمه حرف زدیم بعدشم رفتم پیشش



    این وسواس فکری لعنتی منه نمیذاره درست فکر کنم من داشتم به بچه هاش بدون رابطه با دکتر ادامه میدادم ولی خودم بهونه رو باز دادم دسش

    وقتی بهم دس نمیزد و بیخیالم بود انگار دنیارو بهم داده بودن ولی تا کم میارم تو خونه انگار برا خودکشی میرم پیشش


    اکه من ریز به ریز تعریف کردم خواسم بهم بگین که کجا بوده نقطه ضعف من کجا باید اشتباه نمیکردم کجا باید اعتماد نمیکردم اصلا چی باعث شد برم که حلش کنم
    به هيچ مرد غريبه اي حتي اگر دكتر يا روانشناس بود نبايد اطمينان كني.

    چرا باورت نميشه ؟ ...... داره ازت سوءاستفاده ميشه باورت بشه.

    بدترين آسيبي كه كسي ميتونه به يك دختر بزنه همينه .

    وقتي ادمي اشتباه مي كنه و يا اشتباهي براش عادت ميشه از نفسش چه دروغهايي كه نمي شنوه.

    خدا ميگه كسي كه گمراه ميشه نابينا و ناشنوا ميشه اونقدر كه واقعيت را نميتونه ببينه و سخنهاي هشدار دهنده را نمي تونه بشنوه ...... خدا نكنه كسي جزء اين دسته باشه.

    چرا از اون دكتر گرفته تا بقال سركوچتون به هر كس مي رسي راحت صحبت مي كني؟

    درد دل با هر كس و ناكسي چه معني داره؟

    چرا از جزئيات زندگيت راحت حرف مي زني و از دوست پسرت اينقدر راحت حرف مي زني ؟ چرا؟

    ساده نباش ....... يا خودت را به سادگي نزن...... مي كشوندت اونجا به موفعش ضربه ي نهايي رو هم ميزنه ...... هدفش همينه....... اين موقعيت را ديگه براش به وجود نيار .

    مخمو زده .... بيهوشم كرده ...... كار ندارم ...... تو خونه مشكل دارم .......حقيقت يادم ميره....... اينها را كنار بگذار ...........از دختر باهوشي مثل تو بعيده اينها را باور كني.

    وقتي ذهنت اينطوريه تلقين درست كن :

    كسي نمي تونه مخ منو بزنه ....... من ارزش خودمو مي دونم ........ حق من نيست ازم سوءاستفاده بشه ........ تو خونه هر مشكلي داشته باشم حلش مي كنم .......... اگر از ناراحتي زمينو هم چنگ بزنم تن به اين ذلت نمي دم ........ ديگه اجازه نميدم مردي با من راحت باشه چه برسه به اينكه بخواد اينطوري سوء استفاده كنه.
    ویرایش توسط اعجاز عشق : جمعه 23 مرداد 94 در ساعت 12:50

  6. 4 کاربر از پست مفید اعجاز عشق تشکرکرده اند .

    danger (شنبه 24 مرداد 94), maryam240 (دوشنبه 26 مرداد 94), parvaaz (جمعه 23 مرداد 94), saeeded (جمعه 23 مرداد 94)

  7. #34
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 20:51]
    تاریخ عضویت
    1394-1-26
    نوشته ها
    249
    امتیاز
    2,867
    سطح
    32
    Points: 2,867, Level: 32
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 327 در 165 پست

    Rep Power
    50
    Array
    تا حالا توی اینترنت یا هر جای دیگه تجربه های تلخی از تجاوز به کودکان یا اسیب های خانگی دیدی؟
    رفتاری عین تو دارند
    ذاتا حس میکنند و میدونند کار بدیه
    میترسند واز اون کار واقعا منزجر میشند
    شوکه میشنند وسکوت میکنند
    همچی میفهمن اما عین مسخ شده ها فقط نگاه میکنند حتی گاهی گریه نمیکنند
    مثل برده اون فرد میشن وبا اینکه متنفرند اما ناخوداگاه بازم تکرارش میکنند
    از خودشون بدشون میاد وهمچی تقصیر خودشون میدونند و.....

    اما متاسفانه اونا بچن اما تو یک دختر بزرگی میفهمی؟
    فکر نمیکنم حتی توی جایی از نوشته هات اشاره کردی که کودک درونم فعال بود میخواستم گریه کنم ولوس شم
    اینا چیز بدی نیست همه گاهی دچارش میشن ولی من حس میکنم همیشه توی این حالتی فقط ظاهری بزرگ شدی درونت بچست محتاج توجه ومهربانی های پدرانه ومادرانه محتاج حس امنیت زود باوری و میگی اون دکتره لابد چیزی میگه درسته بعد میای اینجا بچه ها چیزی میگنند میگی لابد درسته هیجان زده میشی اماده میشی بری وایندفعه این بت اقای دکتر بشکنی اما تا جلوش میرسی زنگ میزنه به زانو درمیای

    هیچ جریان فکری مستقلی نداری
    ظاهری وعملی بهت توهین میکنند اما هیچی نمیگی میفهمیا ولی نمیگی
    اینجا بهت توهین شد اما فقط ناراحت شدی و یه بغض از خودت نشون دادی
    اون پسر که همین جوری باهم حرف میزنید تورو دم دستی تصور کرد وبهت توهین کرد اما فقط ناراحت شدی اون دکتر مدام داره ازت میدزده اما فقط عذاب روحیشو میکشی ودم نمیزنی

    انگار به همه باج میدی تا به حرفات گوش بدن بهت توجه کنند

    باید اون کاراهای کثیفش بکنه تا به خودت بیای؟واقعا لذت میبری؟نه
    اصلا از زندگی اون گم وگور شو سیمکارتت بشکن وکلا دیگه هرگز نبینش فکر کن انگار هرگز نبوده
    در اخر اقای سعیید مطالب فوق العاده ای از دید یک پسر عنوان کردن درکشون کن

  8. 6 کاربر از پست مفید دختر جوان تشکرکرده اند .

    danger (شنبه 24 مرداد 94), maryam240 (دوشنبه 26 مرداد 94), parvaaz (جمعه 23 مرداد 94), saeeded (جمعه 23 مرداد 94), اعجاز عشق (جمعه 23 مرداد 94), شیدا. (شنبه 24 مرداد 94)

  9. #35
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 10 بهمن 94 [ 18:14]
    تاریخ عضویت
    1393-4-05
    نوشته ها
    158
    امتیاز
    3,088
    سطح
    34
    Points: 3,088, Level: 34
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 112
    Overall activity: 49.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    150

    تشکرشده 176 در 92 پست

    Rep Power
    33
    Array
    سلام دوستان

    ممنون از راهنمایی هاتون

    چیکار کنم بچه نباشم اینو خودمم بعضی وقتا حس میکنم مث بچه هام - روز به روزم بچه تر میشم

    حتی دکترو زنش منو بچه حساب میکنن من میخواسم بچه هارو با خودم ببرم بیرون نرم افزار بخریم دکتر هی

    سکوت میکرد نه میگف اره نه بله اخر سر زنش بهم گف اخه تو بچه ای برا همین بچه ها رو نمیسپره

    مثلا وقتی اینجا فحش و بد وبیرا دادن باد یچکار میکردم منم فحش میدادم؟؟؟تنها کاری که ازدسم اومد گزارش بود

    که حذفش کردن

    اره واقعا بخاطر توجه بقیه یا اینکه ناراحت نشن خودمو فدا میکنم

  10. 4 کاربر از پست مفید parvaaz تشکرکرده اند .

    danger (شنبه 24 مرداد 94), maryam240 (دوشنبه 26 مرداد 94), اعجاز عشق (شنبه 24 مرداد 94), باغبان (شنبه 24 مرداد 94)

  11. #36
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 اسفند 95 [ 03:59]
    تاریخ عضویت
    1394-1-03
    نوشته ها
    300
    امتیاز
    10,581
    سطح
    68
    Points: 10,581, Level: 68
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 269
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First Class1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    1,164

    تشکرشده 917 در 282 پست

    Rep Power
    85
    Array
    سلام

    براي اينكه بزرگ شوي بايد در حد يك دختر خانمانه و با شخصيت رفتار كني با مردها اصلا راحت نباشي.

    اعتماد به نفس داشته باشي و ارزش خود را بداني و شهامت دفاع از خودت را داشته باشي.



    مشكلاتت را با هر بي سر و پايي در ميان نگذاري.

    به آنچه آموخته اي و بزرگترها درست مي دانند و عقلت تاييد مي كند عمل كن و نگران ناراحتي ديگران يا نظر مخالفشان نباش.

    مثل : تنها ماندنت با مرد غريبه در يك اتاق و يك خانه را نادرست مي دانستي اما اعتنا نكردي و فكرت رفت سمت اينكه نكند طرف مقابل را ناراحت كرده باشي و تا اخم او را ديدي ترسيدي از تو رنجيده باشد .

    رفتار و گفتارت در حد سنت باشد........... با غريبه ها خصوصا جنس مخالف بيش از ضرورت صحبت نكن .

    در رويارويي با مردان و پسران مغرور و سرسنگين باش.


    بايد مستقل باشي ........... هر مشكلي داري ............ خونه و خانواده ........روحي و رواني و ..... به اندازه ي سنت رفتار كن مشكلاتت را حل كن از طريق درست مشكلاتت را حل كن اگر بيكاري آنقدر جستجو كن تا كاري در خور شانت پيدا كني.

    اگر دچار آشفتگي يا اختلالات رواني شده اي بايد به متخصص اين كار مراجعه كني . اگر متخصص يا مشاور قابل اعتماد نبود آن را عوض كن .


    مثل بچه اي نباش كه هر كس به او لبخندي زد يا شكلاتي داد با او دوست مي شود........ محبت غريبه ها را باور نكن ......... اگر كسي حتي به تو هزار بار لطف كرد فريبش را نخور هميشه محتاط باش ........... بعضي ها آنقدر دانه مي پاشند تا پرنده اي جذب كنند و اعتماد جلب مي كنند تا پرنده را به دست بياورند يا در قفس بياندازند يا ...........


    به هر كسي اعتماد نكني ............ دختري كه خانم و بزرگ شده مثل شما به هر كسي اعتماد نمي كند.


    با هر كسي درد دل نكني ............. هر چه به زبانت مي آيد نگو و در پي دلجويي بيگانه ها براي آرام شدنت نباش.




    »»»»»»»»»»»»»»»»»«««««««««««««««««««



    ما آدمها چقدر بد شده ايم


    پيشترها با يكديگر خريد و فروش مي كرديم


    اين روزها يكديگر را خريد و فروش مي كنيم


    با كلامي آرامبخش ، لبخند ، آغوش


    به خصوصي ترين حريم يك دختر


    وارد مي شوند


    دختري كه مي داند


    به حريمش تجاوز شده است


    دم نمي زند انگار


    ارزش خود را نمي داند هنوز


    كه بايد به تنش عشق بورزد


    كه نعمتي از جانب خداست


    تن يك دختر قداست دارد


    در وجود يك زن


    يك مادر


    آدم ، آدم مي شود


    نطفه اي بي ارزش به اشرف مخلوقات


    تبديل مي شود.


    حيف است اين تن


    با آتش هوس يك مردآلوده شود.


    در ازاي توجهي اينگونه آزرده شود.


    هر كس به خلوت مي رود تنها مي شود


    در اينگونه خلوت تن ها كه تنهايي فراموش نمي شود.


    در اين خلوتها روح و قلب يك دختر فراموش مي شود .


    همه وجود زن تن مي شود.



    »»»»»»»»»»»»»»»»»«««««««««««««««««««


    در مورد مطالب بالا .... نمي دونم چي نوشتم اما براي تو نوشتم .


    با تو درد دل كردم براي دامي كه خودت را گرفتارش كردي دلواپست هستم .


    راستش از وقتي تاپيكت را خوندم انگار در هاون كوبيده شدم


    درك مي كنم خودت را درگير چه بلايي كرده اي


    ارزشت خيلي بالاست اما


    انگار بر خودت قيمت گذاشته باشي


    به توجه آدمهاي پست نيازي نداري.


    سيم كارتت را بشكن


    فراموشش كن


    مواظب خودت باش پرواز عزيز
    ویرایش توسط اعجاز عشق : شنبه 24 مرداد 94 در ساعت 00:32

  12. 6 کاربر از پست مفید اعجاز عشق تشکرکرده اند .

    danger (شنبه 24 مرداد 94), maryam240 (دوشنبه 26 مرداد 94), parvaaz (شنبه 24 مرداد 94), اقای نجار (شنبه 24 مرداد 94), باغبان (شنبه 24 مرداد 94), شیدا. (شنبه 24 مرداد 94)

  13. #37
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 19 مهر 98 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1392-4-12
    نوشته ها
    105
    امتیاز
    6,968
    سطح
    55
    Points: 6,968, Level: 55
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 182
    Overall activity: 39.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    700

    تشکرشده 145 در 78 پست

    Rep Power
    27
    Array
    خانوم پروازعزیز این دکتر هرزه تورو فقط یه تیکه گوشت میبینه مثله نگاهی که بعضی موجودات پست نسبت به زنان مطلقه دارند (با توجه به اینکه میدونه دوست پسر داشتی).توبراش یه شکار هستی که داره قدم به قدم بهت نزدیک میشه خودت هم که انگار مسخ شدی، انگار تحت تاثیر یه جور مخدر هستی (.اگه خواهرم بودی میبستمت به تخت که ترک کنی :))با توجه به آسیب پذیر بودن و شکنندگی تو همونطور که خودت هم بوبردی هیچ بعید نیست که موضوع همون شرطبندی باشه یاحتی زنش هم یه پایه ماجرا . چطور انقدر راحت حرف میزنی حتی اینجا یکی هرچی از دهنش دراومد گفت توهم داری قانعش میکنی با کلماتی شبیه خودش.. درسته محیط مجازیه ولی انگار قبح یه سری مسائل برات ریخته خودت هم که اصلن حواست نیست .. حیفه تودختر به این معصومی نیست آخه.
    هرکار میکنی یا هرطور فکر میکنی فقط تورو پیغمبر دیگه پاتو خونه اون هرزه نزار.
    ویرایش توسط danger : شنبه 24 مرداد 94 در ساعت 03:03

  14. کاربر روبرو از پست مفید danger تشکرکرده است .

    parvaaz (شنبه 24 مرداد 94)

  15. #38
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 10 بهمن 94 [ 18:14]
    تاریخ عضویت
    1393-4-05
    نوشته ها
    158
    امتیاز
    3,088
    سطح
    34
    Points: 3,088, Level: 34
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 112
    Overall activity: 49.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    150

    تشکرشده 176 در 92 پست

    Rep Power
    33
    Array
    اخه اونی که بهم تو این تاپیک توهین کرد من چیزی نگفتم نخواسم تو تاپیکم بحث و دعوا رابندازم من اومدم برا

    راهنمایی گرفتن برا همینه صادقانه گفتم حرفامو

    - یادمه من به یکی از دوسام پیشنهاد شراکت داده بودم یه خدمات باز کنیم اونم فکراشو کرد گف بابام نمیذاره

    بعدها یه روز باهم بیرون بودیم گف بیا بریم یه مغازه رو نشون بدم گف ببین میگن اینجا خدمات باز کنی خوب

    میتونه کار کنه بیا باهم باز کنیم گفتم کی میگه گف یکی هست اون میگه حتی خودمم راهنمایی تون میکنم

    گفتم این ادم کیه مشخصاتشو که گف دیدم همون نامردیه که منو به دکتر معرفی کرد گفتم وای بیخیال این شو

    ادم درستی نیس میخواس با من دوس شه من برخورد کردم باهاش - دوسمم برگشت گف من با این از ایننترنت

    اشنا شدم میگه نوشته بود میتونه کار جور کنه و.. باهاش چت کردم بعد دوسه بار چت کردن بهم گف عاشقمه

    دوسم داره تا اخر عمرش عاشق میمونه (با وجود اینکه زن داره و متاهله)میگه منم گفتم نه میگه بهم فحشو

    بدوبیرا داد ولی بعد یه مدت برگشتو معذرت خواست حتی این دوست من مغازشم رفته بود بعدها هم همش به

    دوسم زنگ میزد حرف میزد دوسمم جوابشو میداد من اگه بتونم ادم بکشم و ادم کشی گناه نباشه اول این

    معرف کثیفو میکشم که منو فرستاد به بچه های روباه درس بدم

  16. #39
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 فروردین 98 [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1394-1-19
    نوشته ها
    275
    امتیاز
    7,709
    سطح
    58
    Points: 7,709, Level: 58
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    521

    تشکرشده 526 در 206 پست

    Rep Power
    63
    Array
    سلام
    شما نیازی نیست آدم بکشید همین که ارتباطتت رو با دکتر قطع کنی و پا رو خواسته های نفسانیت بزاری کافیه
    بالاخره چه تصمیمی گرفتید
    دوستان این همه گفتن ارتباطت رو قطع کن
    این کار رو کردی؟
    سیمکارتت رو شکستی؟
    راه های ارتباطیت رو قطع کردی؟

  17. 3 کاربر از پست مفید alireza198 تشکرکرده اند .

    maryam240 (دوشنبه 26 مرداد 94), parvaaz (شنبه 24 مرداد 94), شیدا. (شنبه 24 مرداد 94)

  18. #40
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    پرواز

    جسمت مهم تره یا روحت؟

    شما مرتب تکرار می کنی که من جسمم را در اختیارش نذاشتم و رابطه جنسی نداشتم و ....


    روحت چی؟
    می دونی چند بار تا حالا روحت را دست به دست کردی؟ از دوست پسرت تا روانپزشکت و دکتر و پسر مغازه دار و ....


    تا کی می خوای دست به دست بشی؟

    این پست اعجاز عشق را با دقت بیشتری بخون.
    برای هر خطش باید بارها تمرین و تلاش کنی.

    اولین پست خودت را هم بخون.
    یه بار دیگه برای خودت تغییراتی که می خوای و پیشرفتی که داشتی و برنامه ای که برای رسیدن بهش داری بنویس.


    همونطور که یکی از دوستان هم اشاره کردن ادبیات و لغاتی که به کار می بری خیلی زشته
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  19. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    parvaaz (شنبه 24 مرداد 94)


 
صفحه 4 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سوشیال فوبیا شدید (دیگه خسته شدم)
    توسط hhhh. در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 22 شهریور 95, 11:51
  2. پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 بهمن 92, 14:10
  3. خواستگاری و سوال در مورد گذشته
    توسط hanie_66 در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: جمعه 31 خرداد 92, 00:16
  4. جلوگیری از سوء استفاده از چک ضمانت حسن انجام کار
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 مرداد 91, 19:09
  5. سوالات مطرح شده د رجلسه خواستگاري
    توسط ELECTRONIC84 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 30 مرداد 87, 11:09

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.