به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 35
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 فروردین 94 [ 22:07]
    تاریخ عضویت
    1393-6-07
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    1,792
    سطح
    24
    Points: 1,792, Level: 24
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    203

    تشکرشده 153 در 66 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم اولا صبوری اولین کمک بزرگه به خودته دوما شما باید خدارو شکر کنین که خانواده همسرت سر قولشون بودن و دارن براتون یه خونه میخرن که از الاخون بالاخونی اجاره نشینی در بیاین قرار نیست اول بسم الله اونم با پول یکی دیگه بهترین خونه شهرتونو بخری پس همسرتون چه نقشی دارن نباید یه تلاشی هم اون واسه زندگیش بکنه اگه خانواده همسرت میخوان براتون بخرن از لطفشونه نه از رو وظیفه که ایراد هم رو کارشون بذاری.
    شماهم توقعتون کمی احساس میکنم بالا رفته و اینجاست که میگن؛ طمع را ببین که چندان کند، صاحب طمع را پشیمان کند.
    عزیزم منم ابتدای خواستگاری ونامزدی خیلی قول وعده وعید شنیدیم تازه انجام هم ندادن منت هم داشتن رو سرمون.ولی دونستم بالج بازی زندگی به جایی نمیرسه.

    قدر عافیت را همیشه بدون که بعد پشیمون نشی عزیزم.

  2. 6 کاربر از پست مفید pbsm تشکرکرده اند .

    Aramesh!!!! (یکشنبه 21 دی 93), inventor (جمعه 19 دی 93), khaleghezey (پنجشنبه 18 دی 93), واحد (جمعه 19 دی 93), دختر بیخیال (پنجشنبه 18 دی 93), شمیم الزهرا (پنجشنبه 18 دی 93)

  3. #22
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    باتوجه به اینکه نوشتی 25 سال داری و اینکه مدرک ارشد گرفتید برعکس در ضمینه ثبات شخصیتی و استقلال در تصمیم گیری و دوری از تصمیمات هیجانی و احساسی بسیار ضعیف هستید.

    من یک مرد متاهل سی ساله هستم و با توجه به همین نوشته های اندک شما به خانواده شوهرت حق میدم که دنبال گرفتن طلاق و خاتمه دادن به این زندگی باشن.یک فرد وقتی ازدواج میکنه که به استقلال شخصیتی رسیده باشه و قدرت تصمیم گیری داشته باشه که شوربختانه در شما این مسئله وجود نداره.
    وقتی دو نفر باهم ازدواج میکنند یعنی اعلام استقلال کردند و اینکه تشخیص داده اند میتوانند یک زندگی مشترک تشکیل بدهند چه استقلال فکری چه استقلال مالی و چه استقلال شخصیتی و استقلال در تصمیم گیری و حل مشکلات.خیلی برام جالبه بعضی از دختران فقط بعضی فکر میکنند همان اول زندگی باید یک شغل با درآمد خوب و یک خانه مستقل و ماشین طرف مقابل داشته باشه یا خانوادش حتما باید براش تهیه کنند!!!

    خدا بیامرزه مادرمو نور به قبرش بباره تعریف میکرد توی یک خانه قدیمی با چنتا اتاق و چنتا مستاجر زندگی میکردند از این خونه قدیمی ها که وسطش حوض داره صاحبخانه اینقدر خسیس بود حتی آب حوض را هم به زور عوض میکرد اینقدر که رنگ آب سیاه میشد اونوقت دخترهای امروزی با توقعات بسیار بالا و خواسته های تمام نشدنی سوال من اینه واقعا شخصیت و رفتار و لیاقت مادرهای ما بیشتر بود یا دخترهای امروزی؟اکثرا پدر مادرها زندگیشان را از صفر شروع کردند خیلی از زوجین همین حالا هم ازدواج کردند اول زندگی مستاجر هستند خود من همسر توی یک خانه سیصد متری زندگی میکرد وضع مالی پدرش هم خیلی خوبه ولی اول ازدواج رفتیم توی یک خونه ای که به زور 60 متر میشد با مدرک فوق لیسانس از دانشگاه تهران خواهرهای خودم هم به همین صورت زندگیشان را شروع کردند خیلی ها اینجوری شروع کردند اونوقت برام جالبه این طرز فکر و نوشته شما:
    همسرم رفت با پدرش بنگاه خانه اي ١٧٠ متري رهن كردن به من زنگ زدن خانه را ببين اگه خوبه رهنش كنيم من اول قبول كردم ولي شب ناراحت بودم چون شوهرم گفت اگه اينو نخواي خودت برو دنبال خانه اين بهترينه.بعد شب من خيلي جيغ و دادكردم بابام و ماما نم هم گفتن جهاز تو اين خانه نمي برن و از خانواده ي همسرم انتقاد كردند.
    بعد پدر همسرم خيلي خسيس هستش
    تمام ناراحتي من از اينه كه بزرگترا خيلي دخالت دارن من جلوي حرفه همه مي ايستم ولي همسرم نه بعد بهش گفتم بيا قيد هر دو خانواده را بزنيم خيلي راحت گفت نه,خيلي راحت گفت قيد تو را مي زنم,گفت ديگه دوستم نداره
    واقعا نمیدونم چی بنویسم فقط میتونم اینو بگم خانوادش و شخص شوهرت حق داره به دنبال طلاق و جدایی باشه.خیلی از دخترها آرزو دارن که جای شما باشن و اول زندگی توی یک خانه 170 متری زندگی کنند حتی اجاره باشه.دیگه حرفی برای گفتن ندارم ولی حتی اگر این مشکل هم حل بشه که با توجه به شخصیت و طرز فکر شما و خانواده تان امکانش بسیار کمه توی زندگی به مشکلات بسیار بسیار زیادی برمیخورید.

    راه حل:
    1.از نظر قانونی مرد موظفه برای همسرش خانه تهیه کنه و همسر موظفه در مکانی که شوهرش انتخاب میکنه زندگی کنه
    یک پیامک بده به شوهرت و بهش بگو هرچی شما بگید و من باخودم فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که هر جایی که شوهرم انتخاب کنه زندگی کنم و از رفتار اشتباهی که داشتم عذر میخواهم.و ازت سپاسگزارم که اینقدر دوسم داری و بفکرمی که همین اول زندگی یک خونه بزرگ اجاره کردی ایشالله با کمک همدیگه بتوانیم بعد چند سال یک خانه بزرگتر بخریم

    شاد و سربلند و پیروز باشید
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  4. 8 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    Aramesh!!!! (یکشنبه 21 دی 93), inventor (جمعه 19 دی 93), nikon (جمعه 19 دی 93), pbsm (پنجشنبه 18 دی 93), واحد (جمعه 19 دی 93), آنیتا123 (پنجشنبه 18 دی 93), امیر مسعود (جمعه 19 دی 93), شیدا. (جمعه 19 دی 93)

  5. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 05 تیر 94 [ 11:34]
    تاریخ عضویت
    1393-7-19
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    1,243
    سطح
    19
    Points: 1,243, Level: 19
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    219

    تشکرشده 73 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    من نمیدونم وضعیت مالی شما و خونواده همسرتون چطوریه. اگه خیلی خوب باشه اجاره یه خونه 170 متری به نظر من کم نیست ! حالا هرجا هم که میخواد باشه...
    شما تو اکثر پست هاتون اشاره کردید که ما همدیگرو خیلی دوست داریم

    تعریف شما از دوست داشتن چیه؟ آیا احترام متقابل به خواسته های همدیگه داشتین؟ آیا همدیگرو درک هم کردین؟ آیا قدردان کارهای خودتون و خونواده ها بودین؟

    شما چقدر نسبت به خرید خونه یا ماشین یا بقیه انتظارات مادی روی حرفاتون پافشاری کردید؟ (یا بهتر بگم همسرتون رو آزرده کردید؟)

    من که خودم شخصا این جورآدمی هستم وقتی ببینم یه نفر بیشتر از خودم تو فکر خواسته های مادی نامعقول باشه و اصرار کنه برای خواسته هاش و تو بازه زمانی زیادی باشه فکر می کنم ازش خسته میشم. فکر می کنم شما انتظارات غیرمنطقی زیادی داشتین و روی خواست هاتون پافشاری کردید و همسرتون تا یه جایی تونستن تحمل کنن و بعد صبرشون تموم شده...


    قدر خودتون و همسرتون، خونواده همسرتونو بدونین
    . این که سه سال به گفته خودتون با هم دوست بودین و عاشق هم بودین.این خیلی خوبه. من همیشه دوست داشتم چنین شرایطی قبل از ازدواجم باشه که یه نفرو کامل بشناسم تو بازه زمانی زیاد و بعد باهاش ازدواج کنم. اما هیچ وقت موقعیتش پیش نیومد... حالا که میینم شما با این شرایط ازدواج کردین و بعد سر چنین مساله ای با هم به مشکل خوردین جا خوردم...

    قدر داشته هاتونو بدونین. و اگه زندگیتونو دوست دارین خواسته هاتونو منطقی کنید و اینو به همسرتون نشون بدید. امیدوارم ایشون برگردن...

    (صحبت های من براساس نوشته های کوتاه شما بود. امیدوارم منو دوستان درست متوجه مشکلتون شده باشیم.)

    موفق باشید.
    ویرایش توسط inventor : جمعه 19 دی 93 در ساعت 11:33

  6. 6 کاربر از پست مفید inventor تشکرکرده اند .

    Aramesh!!!! (یکشنبه 21 دی 93), asal2013 (جمعه 19 دی 93), khaleghezey (شنبه 20 دی 93), واحد (جمعه 19 دی 93), امیر مسعود (جمعه 19 دی 93), دختر بیخیال (جمعه 19 دی 93)

  7. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 20 دی 93 [ 22:47]
    تاریخ عضویت
    1393-10-16
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    112
    سطح
    2
    Points: 112, Level: 2
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام ديروز بين خانواده ها صحبت شد به خصوص مادر شوهرم خيلي از فرزندش دفاع مي كرد بعد قرار شد كلا خانواده ها هيچ دخالتي نكن,مامان من مي گه من نمي توانم دخالت نكنم از ان طرف 2روز به من وقت دادن فكر كنم كه با شرايط همسرم مي توانم كنار بيايم .مامان من مي گه اگه منو دوست داري فقط طلاق ,حالا من مانده ام بين خانوادم و طلاق همسرمو دوست دارم ولي از خانوادش متنفر شدم

    - - - Updated - - -

    من از اين ناراحتم همسرم تو اين چند روز جواب تلفن منو نمي داد ولي تا پدرش زنگ زد سريع خودش را رسوند و خيلي بد با پدر و مادر من صحبت مي كرد ,من مادرمو دوست دارم ولي بدون همسرم نمي توانم زندگي كنم

  8. #25
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : جمعه 19 دی 93 در ساعت 14:05

  9. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    asal2013 (جمعه 19 دی 93), khaleghezey (شنبه 20 دی 93), امیر مسعود (جمعه 19 دی 93)

  10. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 مرداد 95 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1393-1-12
    نوشته ها
    74
    امتیاز
    2,977
    سطح
    33
    Points: 2,977, Level: 33
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 220 در 65 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز از مدل نوشتاریتون میشه حدس زد که خیلی پریشان هستید بطوریکه ذره ای تمرکز ندارید. فکر کنم حتی پاسخ های دوستان رو کامل نمیخونید. به نظرم شما نیاز به مشاوره حضوری دارید. قطعا طلاق گرفتن تصمیم درستی توی این مقطع نیست. شما باید اول از همه از همسرتون و خانوادتون مهلت بگیربد تا آروم بشید. انقدر اصرار نکنید که با همسرتون مستقیم صحبت کنید. الان هر کلمه ای که با همسرتون بگید اوضاع رو بدتر میکنه چون هیجانی و عصبی هستید. هرچه زودتر از یک مرکز مشاوره یه وقت مشاوره حضوری بگیرید و سر فرصت برای زندگیتون تصمیم بگیرید. عجله نکنید فوقش اینکه عروسیتون دو سه ماه میفته عقب بهتر از اینکه اینطور عجولانه و پریشون تصمیم بگیرید

  11. 3 کاربر از پست مفید شمیم بهار تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 20 دی 93), واحد (شنبه 20 دی 93), امیر مسعود (جمعه 19 دی 93)

  12. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 تیر 97 [ 17:25]
    تاریخ عضویت
    1393-7-06
    نوشته ها
    129
    امتیاز
    5,905
    سطح
    49
    Points: 5,905, Level: 49
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    369

    تشکرشده 377 در 121 پست

    Rep Power
    38
    Array
    سلام وقت همه دوستان بخیر.
    میلاد پیامبر رحمت (ص) و همچنین امام صادق (ع) را خدمت همه عزیزان تبریک عرض میکنم.
    به نظر من ضعف در تصمیم گیری در شما و همچنین شوهرتون کاملا مشهوده.
    همش دارید به دیگران نگاه میکنید که چی میگن که شما اون رو اجرایی کنید.
    بعد متاسفانه نگرشی هم که خانواده‌ها به این موضوع دارن کاملا غلطه، گویا نشستن پشت میز مذاکره و هر کسی که بیشتر امتیاز بگیره اون برنده بازی میشه. و حتی تصمیماتی که میگیرن مبتنی بر عقل و تدبیر نیست، و کاملا احساسی تصمیم گیری میکنن.و شما دو نفرم ابزار دست خانواده ها شدید.
    شما الان همسر اون مرد هستید ولی نه خودتون و نه خانوادهاتون درک درستی از زندگی مشترک ندارید،
    زندگی مشترک معادله ریاضی نیست. توی زندگی مشترک دو دو تا هیچ وقت چهار نمیشه مگه با گذشت.
    یعنی دو طرف برای طرف مقابل از انتظارات خودش بگذره،
    به نظر خودتون این حرف مادرتون( اگه منو دوست داری طلاق بگیر) رو چطور میشه با منطق و عقل توجیه کرد؟
    یه حرف کاملا احساسی که در انتها شمایید که بیشترین صدمه رو از اجرایی کردن اون میخورید.
    یا همین ضرب العجل 2 روزه برای شما از سمت خانواده شوهرتون، واقعا خانوادهاتون شرایط پیچیده و سختی رو ایجاد کردن.

    قدم اولی که شما و شوهرتون باید بردارید اینه که خانواده و دوستان از سر خیر خواهی میتونن مشاوره بدن ولی در انتها شمایید که تصمیم می‌گیرید که چطور زندگی تون رو جلو ببرید.و این مستلزم اینه که دیپلماسی کار رو بلد باشید، تحت هیچ شرایطی به خانواده خودتون و همچنین خانواده شوهرتون مستقیم نگید که این موضوع به شما مربوط نمیشه، بلکه وقتی نظر میدن شما طوری رفتار کنید که طرف مقابل احساس کنه به نظرش احترام گذاشتی هر چند که در عمل به این نتیجه برسی اون نظر اصلا مناسب نیست.

    یه پیغام به شوهرتون بدید و به اشتباه خودتون اعتراف کنید، و از ایشون هم بخاید وظایفش رو به عنوان یه مرد، به عنوان کسی که قرار تکیه گاه شما باشه انجام بده. و این مشکل رو با عقل و تدبیر و تعامل حل کنید.
    قرار نیست که ایشون فقط اسم شوهر رو یدک بکشه و سر هر موضوعی بره پشت خانوادش قایم بشه.
    بگید من به عنوان همسر شما هر تصمیمی که بگیری حمایتت میکنم و تنهات نمیزارم. ولی ازت انتظار دارم تو هم به وظایف خودت عمل کنی و این مشکل رو مدیریت کنی تا حل بشه.
    به مادرتون هم بگید که چقدر براش عزیزید ولی زندگی مشترک رو نمیشه با این حرفا و صحبتا خرابش کرد و بایستی همه برای حل موضوع تعامل و انعطاف به خرج بدن.

    من فقط یه سوالی دارم اونم اینه که این همه حاشیه و اتفاق سر خرید خونه اتفاق افتاده؟ شما صحبتی که باعث رنجش و بی احترامی به شوهرتون یا خانواده ایشون نکردید؟
    این همه لاف زن و مدعی اهل ظهور

    پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم!

    سالها منتظر سیصد و اندی مردانیم ...

    آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم

    اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید

    به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم!!!

  13. 3 کاربر از پست مفید امیر مسعود تشکرکرده اند .

    asal2013 (جمعه 19 دی 93), inventor (جمعه 19 دی 93), واحد (شنبه 20 دی 93)

  14. #28
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 20 دی 93 [ 22:47]
    تاریخ عضویت
    1393-10-16
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    112
    سطح
    2
    Points: 112, Level: 2
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من با همسرم مشكلي ندارم پدر و مادرم به ايشان در مورد پدرشان يكم توهين كردند يعني با لحن خوب بعد أيشان چون توي دوران عقد به اجبار من يه ٥ماه باپدر و مادر من بودن مشكل ايجاد شد از طرفي مادر شوهرم عادت بدي داره هيچ وقت به بچه هاش چيزي نمي گه

  15. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 شهریور 94 [ 23:22]
    تاریخ عضویت
    1393-9-03
    نوشته ها
    183
    امتیاز
    5,161
    سطح
    46
    Points: 5,161, Level: 46
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    588

    تشکرشده 383 در 141 پست

    Rep Power
    47
    Array
    سلام، من با خوندن همين چند پست شما متوجه شدم شما در رسوندن منظورتون به مخاطب مشكل دارين، جون خيلى كوتاه كوتاه و بريده بريده و جسته گريخته پست ارسال كردين، اميدوارم اين موضوع رو اشتباه برداشت كرده باشم و تو زندگى عادى و برخورد با اطرافيان اين حالتتون وجود نداشته باشه، چون ممكنه همين مشكلى كه الان دارين هم مربوط به همين عدم توانايى در ارتباط و صحبت باشه!

  16. 4 کاربر از پست مفید sasha تشکرکرده اند .

    inventor (جمعه 19 دی 93), khaleghezey (شنبه 20 دی 93), pbsm (شنبه 20 دی 93), واحد (شنبه 20 دی 93)

  17. #30
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    با نظر شمیم بهار کاملا موافقم شما نیاز به مشاور حضوری دارید . اگه نمیتونید از مشاوره اختصاصی همین تالار استفاده کنید . حتما به مطالعه در زمینه کسب مهارتهای زندگی بها بدید . مادر شما مشاور خوبی براتون نیست . و بیشتر شما رو تحریک میکنه تا اینکه بخواد به شما مهارتهای همسر داری یاد بده . خانواده همسر شما اصلا مجبور نبودند برای شما خونه بخرند و شما باید ازشون ممنون میبودید ولی برعکس خیلی هم بد برخورد کردید . اگر برخورد شما و خانواده تون در همه زمینه ها اینطوری بوده باشه اونها حق دارند فرار کنند .


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.