به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 49
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام

    چرا هر چی مینویسم پاک میشه!!!! ای خداااااا


    فردا عصری میام مینویسم. دیگه نمیتونم کلی نوشته بودم همش پرید!!!!!
    ان شا ءالله که خوب هستید

    من همیشه قبل از زدن آیکون ارسال پاسخ سریع کلمتنم رو که نوشتم با ctrl+A انتخاب میکنم بعد کپی اش میکنم(ctrl+c) این طور اگر متنم اگر همون شرایطی که گفتید پیش بیاد یه نسخه اش توی کلیپ بورد سیستم هست ،بعد دوباره از همدردی خارج میشم و دوباره وارد میشم و متنم رو paste میکنم و این بار دیگه مشکلی به وجود نمیاد و آیکون ارسال پاسخ سریع رو که بزنید متنتون توی همدردی قرار میگیره.
    این مشکل توی همدردی به این خاطر هست که سایت بعد از مدتی از استفاده نکردن نام کاربری تون (سر نزدن به بقیه پست ها و فقط تایپ کردن)به طور خودکار فعالیت کاربر رو محدود میکنه و برای این که دوباره بتونید از امکانات گذاشتن متن استفاده کنید باید دوباره خارج بشید و دوباره وارد بشید.

    این نگاه به این پست کنید شاید براتون جالب باشه و شاید کمی هم بخندین

    http://www.hamdardi.net/thread34189-3.html#post339162

    در پایان هم بهتون بگم که آدم باید خیلی صبور باشه ، و صبر کردن هم فرمول نداره ،صبر کن یعنی برو صبر کن راه میون بری نیست

    گر مرد رهی غم مخور از دیری و دوری
    دانی که رسیدن هنر گام زمان است

    یه چیزم بگم اگه واقعا میخواید همه مشکلاتتون حل بشه خیلی برای فرج آقامون دعا کنید ، به خدا همه مون به بهترین وجه ممکن نجات پیدا میکنیم ، به خدا ایشون از غم ها و گناه های ما خیلی بیشتر از خود ما غصه میخورن خیلی خیلی بیشتر ، نگید چه جوری میتونند نمیخوام بحث امام شناسی بکنم خدا بهشون این توان رو داده ، برای خودتون و خیلی مشکل دار تر از خودتون این دعا رو بکنید ، فکر کنید امام زمان پدر گمشده تون هستند (توی روایت هست ائمه پدر امت هستن) چقدر دوست دارید روی ماهشون رو ببینید ،چقدر دوست دارید بار سنگین غم تمام مردم مظلوم عالم از دوش ایشون برداشته بشه و با فریاد بگید میدونم لیاقت سروری شما رو که این گونه عبد گونه به ما نظر میکنید ندارم ولی ذوست دارم تا زنده ام روی ماه تون رو ببینم ،واقعا اگر میتونستم این حقیقت رو توی دلمون زنده کنیم که ایشون چقدر نگران همه ما هستند هم احساس تنهایی نمیکردیم و هم سعی میکردیم باری از دوش خسته ایشون برداریم ،من بیچاره که نتونستم ان شاء الله شما حتماََ بتونید.

    اللهم عجل لولیک الفرج،یا مهدی ادرکنی.

  2. 4 کاربر از پست مفید hamed-kr تشکرکرده اند .

    parsa1400 (دوشنبه 14 مهر 93), rayehe (دوشنبه 21 مهر 93), تیام (دوشنبه 14 مهر 93), رزا (دوشنبه 14 مهر 93)

  3. #12
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 15 آذر 93 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-19
    نوشته ها
    311
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    958

    تشکرشده 757 در 256 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    45
    Array
    ممنون آقا حامد. داستانتون جالب بود ولی چقدر کتک خوردینا. بقیه اش کجاست پیدا نکردم. اگه لینک دارید اینجا بذارید وگرنه بنویسید من بخونم.

    راستی منم اول ابتدایی کلاسمون مختلط بود یه سیلی زدم به یه پسره هیکلی قد بلند. اونم سطل آشغالو خالی کرد رو سرم داداشم نبود من همون موقع کشته شده بودم.

    در مورد دعا هم چشم. خیلی وقت بود برا امام دعا نمیخوندم ولی حالا سر نماز قضای صبح که ظهرا میخونم!!! دعا میکنم. حالا شاید به برکت ایشون نماز دست و پا شکسته ی منم خدا

    قبول کنه.

    یه چیزی هست میگن من اگه بخوام برم مکه ، مکه کجا بره!!!

    والا اگه قرار باشه من به امام زمان کمک کنم که دیگه وای به حال امام. فک کنم اونقدر از دست من حرص بخورن که دیگه نخوان منو از هزار فرسنگی با تیر بزنن.

    من خودم مشکلم و باری به دوش مردم اضافه میکنم. جرات ندارم از این دعاها بکنم. من از این دعاها بکنم خدا چی میگه؟ نمیگه تو که عرضه نداری صب از خواب پاشی حالا میخوای به امام

    کمک کنی؟ نه تو رو خدا!!! من دیگه آبرو واسه خودم نذاشتم. به خدا از تاریکی اونقدر میترسم که صب از جام بلند نمیشم نماز بخونم!!!!

    ممنون

  4. 2 کاربر از پست مفید تیام تشکرکرده اند .

    parsa1400 (چهارشنبه 16 مهر 93), رزا (پنجشنبه 17 مهر 93)

  5. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    تیام .سلام اومدی تاپیکت اونچه ازت خواستم بنویس تا باهم برسیش کنیم .

  6. #14
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 15 آذر 93 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-19
    نوشته ها
    311
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    958

    تشکرشده 757 در 256 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    45
    Array
    سلام آقا پارسا براتون نامه زدم. ندیدم اینجا گفتین بنویس. ولی باشه اینجا هم مینویسم.

    من واقعا از فاصلا طبقاتی بین خودم و دوستام ناراحتم. ما خیلی زیاد پایینیم و اونا هم خیلی زیاد بالا. مخصوصا یکیشون که اخیرا مهمونی داشت ما رو دعوت کرده بود خونه شون.

    مهمونی خیلی مفصل و عالی ای بود.

    اگه اون دختری بودم که روز اول اومده بود سایت مطمئن باشید دو تا کار انجام میدادم یا هر چی پول داشتم رو خرج لباس و آرایش میکردم بعدشم کلی ناراحتی ایجاد میشد چون واقعا به پای

    اونا نمیرسم یا اینکه نمیرفتم. بعدشم شاید می اومدم تو سایتو از بدبختی ها و زشتی و دور بودن از جامعه و روابط اجتماعی پایینم ناله سر میدادم. در حالی که هیچ چی و واقعا هیچ چی کم

    ندارم. نه تو ظاهر و نه تو تیپ فقط کمی لاغرم که اونم اگه این همه غصه نخورم خوب میشه.

    ولی الان ساده بودن و مرتب بودن گزینه ی انتخابی من بود. دارم با پوست و گوشت احساس میکنم روابط اجتماعی هیچ ربطی به خوشگلی و خوش تیپی نداره. قبلا واقعا این جوری فکر

    میکردم!!!

    آدم باید مرتب باشه و اینم به خاطر خودشه نه بیشتر، شیک بودنم خوبه اما به اندازه ی وسع. منم پول داشته باشم لباس مارک دار میپوشم. ندارم خوب ساده و مرتبشو میپوشم.

    اما الان چرا ناراحتم؟

    دیروز از بس از دست خودم عصبانی بودم که چرا هر چی میشه میرم پی خدا، تقصیر خدا، کار خدا و همش خدا خدا خدا.

    تصمیم گرفتم دست از سرش بردارم اصلا نمیخوام دیگه منو جز بنده هاش حساب کنه خیالشم راحت هیچ گله گی ندارم. فقط میخوام تو زندگیم نباشه و راحت باشه. میدونم خدا هست و

    تکلیف اجباری نمازمم سر جاشه ولی من دیگه هیچ مشکلی رو تو زندگیم گردن خدا نمیندازم. میتونه تقصیر آدما باشه میتونه تقصیر خودم باشه اما خدا نه. خسته شدم از دست تنبلی های

    خودم و انداختن گردن خدا !!!

    از خدا ناراحت بودم چرا بابای دوستم این همه پول جمع کرده و بابای من نه!!!! خوب به خدا چه؟؟؟؟؟ تقصیر بابامه و مامانم. من تو این خونه به دنیا اومدم و خوب هر گندی که زده شده تو

    روحیه ام تقصیر خدا نیست. بخش عمده ی مشکلات من خودمم و طرز فکرم.

    ولی ناراحتی اصلیم بحث دیگه اس. چرا حاشیه چرا گیر دادن به قیافه به خونه ی مردم و ... به من چه اصلا. داره مبارکش باشه.. مرگ من درد من در حال حاضر اینه که یه پسره هست خیلی

    بچه مایه داره. پدرش و مادرش و زندگیش همه و همه عالی. نمیدونم چی شده به من علاقه پیدا کرده و پیگیر منه. از نظر منم پسر خوبیه .

    ولی مشکل اصلی در حال حاضر وضعیت مالی افتضاحه ما هست. من مطمئنم اگه با اون پسره هم به مشکلی نخورم خانواده اش قطعا قرار نیست منو قبول کنه.

    دم درمون نرسیده بر میگردن. منم واسه همین یه بار غیر مستقیم علارقم میل باطنی گفتم قبولش نمیکنم و نمیخوام باهاش ازدواج کنم.

    فقط و فقط و فقط به خاطر اینکه نیاد خونه مون من ضایع بشم و اونا منو پس بزنن.

    بابتش خیلی ناراحتم و نمیدونم اصلا باید چه جوری با خودم کنار بیام. اونقدر ناراحتم که نگید. بحث اصلا گریه اینا نیست این خیلی سنگینه برام که من هیچ غلطی نتونم بکنم.

    پسر به این خوبی، اصلا بحث مادیات برا من مهم نیست واقعا از لحاظ اخلاقی، رفتاری، ادب و احترام و سر به زیری و ... نمونه اس. خودشم که مهندسه. به هر حال امسال شغل ثابت

    نداشته باشه سال بعد که پیدا میکنه. تحصیل کرده با شعور و به قول خودمون گوسفند!!! عاشق هم نشدم و به نظرم واسه یه عمر زندگی باید چشم و گوشمو خوب باز کنم و گول ظاهر

    نخورم. اما میبینید تو رو خدا من باید تاوان بی پولی رو تا کی پس بدم آخه!!! تا کجا!!!

    تا الان این همه عمرمو هدر دادم و روزایی که میتونستم شاد باشم رو با غم و غصه گذروندم فقط و فقط به خاطر بحث پول ، از این به بعدم به خاطر پول باید موقعیت های خوب ازدواج رو از

    دست بدم.

    ناراحتیم اینه که نمیتونم هیچ غلطی بکنم!!!

    کاش پول داشتم میرفتیم یه جای یه کم بهتر از جای فعلی خونه اجاره میکردیم و من این همه شرمنده گی رو تحمل نمیکردم.

    اصلا قضیه گول زدن نیست. خودتون نگاه جامعه به پایین شهری ها رو میبینید دیگه. طرف کلی خرج پسرش کرده و با هزار تا امید بزرگش کرده خوب یه زن درست و حسابی میخواد براش

    بگیره دیگه!!! حق داره واقعا. 12 تا پسر نداره که یه دونه اس.

    کاش میتونستم به جز نشستن و آه کشیدن یه کاری بکنم.

  7. #15
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    دلیلی نداره فرصت های زندگیتو از دست بدی شاید ده سال دیگه یادت بیفته و پشیمون شی
    اگه پسره رو می تونی دوست داشته باشی و به دلت نشسته و اگه مناسب هست برات و تنها مشکل پول خونواده ات هست به نظر من یه اشتراک ازاد یه ماهه بگیر کارشناسای اینجا بهت دقیقا بگن چی بگی چی نگی تا بیاد جلو و به ازدواج هم برسین. این کار ها رو فکر می کنم خوب بلد باشن کارشناسان :)
    البته ممکن هم هست بلد باشی و ناخوداگاه از یه طرف دورش می کنی و از یه طرف به سمت خودت می کشونیش. اینطوری کارشناس نیاز نداری خودت از همه بهتر م می تونی به دستش بیاری اونم با التماس که بکنه برای اینکه قبولش کنی :)
    در هر حال موفق باشی

  8. 3 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    parsa1400 (شنبه 19 مهر 93), بانوی آفتاب (جمعه 02 آبان 93), تیام (جمعه 18 مهر 93)

  9. #16
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 15 آذر 93 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-19
    نوشته ها
    311
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    958

    تشکرشده 757 در 256 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    45
    Array
    ممنون مینوش جون. نه بابا ، من اگه سیاست داشتم اینجا چیکار میکردم!!!!

    باشه اشتراک میگیرم .

  10. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    تیام ج سلام . دارم میخونم از نوشته هات یه چشم قرق گریه شده اونیکی هم چشمم هم همینطور البته اونیکی از خنده (گوسفندت خیلی جالب بود ). صبر کن تازه رسیدم یه هات چاکلت گذاشتم . بیارمش .



    - - - Updated - - -

    تیام ج سلام . دارم میخونم از نوشته هات یه چشم قرق گریه شده اونیکی هم چشمم هم همینطور البته اونیکی از خنده (گوسفندت خیلی جالب بود ). صبر کن تازه رسیدم یه هات چاکلت گذاشتم . بیارمش .



    - - - Updated - - -

    سلام ببخشید حواسم نبود بفرما برا اعصابت خوبه

    خب کمی بهت توضیح دادم و ادامه اینکه در مورد خاستگار حتما مشاوره بگیر تا با کمترین هزینه بتونی کسی که یه دونس بدست بیاری . حرف بانو مینوش کاملا متینه و عقلانیه پس حتما اشتراک و داشته باش .

    خب حالا کی قرار بیان .نزدیکه. یا شما حس کردی از شما خوشش اومده و احتمال داره بیاد. دوم اینکه تیام اگه وضعیت شما هر طوری باشه ولی شخصیت شما و ادب و فرهنگ مناسب و یا رفتار مناسب در مقابلشون داشته باشی میتونی عروسشون بشی .
    ودیگه اینکه هرگز نیومده جواب رد نده تو خودتو دست کم نگیر خودتو نباز درسته کمی به رنج روزگار تو سختی قرار داری ولی تو همون خونه ایکه توش نشستی پدرو مادری هستن که دخترشونو برعکس بقیه فامیل فرستادن درس خونده مهندس شده .
    پس فکرشون بازه فرق خوبی بدی درک میکنن و مادر و پدرت هم آرزو دارن تو رو جای خوب عروس کنن بهتر از بقیه دامادهای دیگشون مگه نه .

    یادته از زحمتی که پدرت داره برا شما میکشه برام گفتی اینکه چقدر دوسش داری و دلت براش میسوزه . میخوام بگم پدرتم زیاد تو قضیه رفاه و پول داری مقصر نیست شک ندارم ایشون تمام تلاششو کرده و لحظه ای رو به هدر نداده شاید زحمتو کشیده شانس نداشته . همین

    هیچکس تو هیچ دوره ای از زندگی از پول بدش نمیاد و این مشکلی که تو داری مشکل همه ست حتی فول پولداراش حرس میزنن . الان من خودم با آدمای مایه دار که پول تو جیبی دخترشون روزانه بالای 100 هزار تاست یعنی ماهی سه تومن فقط پول تو جیبی سر کار دارم ولی باورت نمیشه بازم حرس میزنن هم پدرشون هم دختره شون . به همون خداییکه گفتی خوشبخت نیستن . سر سفره هم نیستم . برا شکستن چراغ ماشینش گریه میکنه .

    تیام بهت گفتم اگه فکر میکنی پدرت کم گذاشته مادرت بلد نبوده چیکار کنه درست وامروز از اونا گذشته ولی سعی کن تو مثل اونا نشی فرزندت فردا نشه تیام امروز . که پر از گله شکایت باشه . برا دخترت تلاش کن برا آینده خودت تلاش کن

    نگو از کجا از کار ..مهم نیست حقوقش ......مهم تو اجتماع بودن وتجربه کسب کردن بعد حقوق خودش کم کم درست میشه

    از یه جا شروع کن خودت میگی من مشکل زیبایی و غیره ندارم فقط کار و طبقه مشکل ساز شده این دو که راحته ولی باید صبور باشی و قبول کنی جهشی نمیشه رفت جلو .
    تیام . قرار نیست بری مهمونی و هویت خودتو گم کنی یه شب مهمونی با ده شب دپرسی ناراحتی غر غر کردن سر خودتو خدا و بقیه خالی کنی . این عادت بدیه و تو زندگی آینده ات تاثیر بدی داره و مخرب . پس سعی کن با خود باوری بر تلاش خودت قدم به قدم حرکت کنی و فقط سرت به جلو باشه و به گذشته نگاه نکن افسوس برگذشته تاخیر شیطان در کار و پیشرفت شماست

    بیشتر عاقل باش و نذار تو وسوسه پوچ قرار بگیری در حالیکه بقیه دارن ازت پیشی میگیرن .

    خب برمیگردم فعلا

  11. کاربر روبرو از پست مفید parsa1400 تشکرکرده است .

    تیام (شنبه 19 مهر 93)

  12. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    تیام ج سلام اومدی تالار منوخبر کن ببینم در چه حال فکری هستی . برا خودت برنامه داری یا خدا نکرده نشتی زانو بقل کردی تا معجزه بشه .

    در هر حال منو بیخبر نذار نگفتی قرار این شاهزاده کی بیاد . مشاوره خصوصی تونسته باری از دوشت برداره . در هر حال شاد باشی و شاد .
    من منتظر خبرخوبم .

  13. کاربر روبرو از پست مفید parsa1400 تشکرکرده است .

    تیام (دوشنبه 21 مهر 93)

  14. #19
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 15 آذر 93 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-19
    نوشته ها
    311
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    958

    تشکرشده 757 در 256 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    45
    Array
    سلام.

    نه بابا مگه من میذارم بیاد؟؟؟؟ اول باید بدونم چی بگم بهش بعد. همین جوری که نمیشه. بالاخره اول باید با خودم تکلیفمو مشخص کنم بعدش تکلیف پسر مردمو. حالا نه من فرار میکنم نه

    اون!!! چه عجله ایه.

    بعدشم خودش میدونه من کنکور ارشد دارم عمرا دور و برم بپلکه ولی اگه چیزی بگه واقعا نمیدونم چی بگم بهش. اون جدی به نظر میاد مشکل منم.

    مشاوره خصوصی یه پیام گذاشتم آقای مدیر دیده ولی هنوز جواب ندادن. منم اومدم تو سایت مقالات ازدواج و خواستگاری و ... رو بخونم اما هر چی تایپیک بود رو خوندم!!! به جز ازدواج.

    حالا اینا رو بی خیال خودتون کسالت داشتین رفع شد ؟ الان بهترید؟

  15. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اسفند 99 [ 10:31]
    تاریخ عضویت
    1393-3-04
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    20,258
    سطح
    89
    Points: 20,258, Level: 89
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialOverdriveTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,890

    تشکرشده 2,698 در 675 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    138
    Array
    سلام

    عیدت مبارک . تیام تکلیفت مشخصه اومد جلوشو نمیگیری . . بذار بیاد تو هم خودتو از طریق خصوصی و مطالب تالار آماده کن . تو کم نذار و روال معمول یه خاستگارو برو جلو و شرایط و معیار هاتو بیان کن .

    سولات و اطلاعات لازم ازش بپرس و برا خودت برسی کن . مطب دیگه اینکه زیاد خودتو در گیر اوضاع احوال و وضعیت فعلی خودتو خودتون نکن . بهت گفتم اینا کمی مهم هست ولی نه به اندازه برخورد و فهم کمالات یه دختر . نقاب نزن خودت باش واقعی ولی خانم تر شایسته تر .

    نکته . اول اینکه سعی کن اگه پا پیش گذاشت چند جلسه خودت باهاش آشناشی بدون خانواده و معیار هاتون برسی کنید و توانایی خودتونو در خوشبختی هم بسنجید
    2 تو آشنایی میتونی کم کم اونو با وضعیت آشنا کنی و خودتو بهش ثابت کنی .

    3 تیام از خودت ضعف نشون نده به اونچه که داری و دارین افتخار کن و جلو پسره سر خم نکن

    4 تو صحبتهات نسبت به اونچه که نداشتی حریص نباش . خود دار باش مال دنیا کثیفه . طوری رفتار کن که برات ارزشی نداره نه برا این شاهزاده بلکه برا کل زندگیت . هرچی هم بیشتر به فکرش نباشی بیشتر میاد سراغت

    خب پس نیت داری خودتو بکشی بالاتر بری برا ارشد . فکر خوبیه ولی با برنامه

    تیام ازت ممنونم راستش که بهتر نیستم تمام وسائل جمع کردم با هر دونش شکستم . حالا تابیاد ببره مونده . خیلی سخته .

    وسائلش برام ارزش نداره یکی پیدا میشه یه روز دوباره بیاره ولی پاشیدن زندگیم به خاطر نافهمی همسرم داره عذابم میده .
    دیروز صبح از خواب بیدار شدم دیدم بالشم خونیه وقتی رفتم جلو آینه دیدم از چشمام خون میاد و قرمزه خودمو رسوندم بیمارستان فارابی قسمت اورژانس بدون نوبت رفتم تو . گفت نگران نباش کیسه اشکت زخم شده ()چیزی نیست . گفت گریه نمیتونه از دست رفته هارو برگردونه پس دیگه گریه نکن . میبینی برا تخلیه درد درون گریه هم نمیشه کرد .

    به قول بانو مصباح و بانو آرام فقط ذکر و یاد خدا شاید بتونه دلمو آروم کنه . ولی از همش بهتر معنی قرآنه اونم صبح

    تیام خدا مقصر نیست اینا همه جزئی از سرنوشت ماست . ما نمیدونیم فردا برامون چی نوشته شده و جامون اون دنیا کجاست . ولی رفتار و تصمیمات درست و تلاشهای امروز ما میتونه تاثیر گذار باشه .

    . ازت ممنونم عزت و احترام خانوادتو نگه دار و بهش افتخار کن تو هیچی کم نداری خیلی هم دختر باهوش و زرنگی هستی تو از دوستاتم که همین چند وقت پیش شون بودی بهتری . به این لحاظ که تو درد سختی چشیدی و فرداروز اگه باهمسرت به سختی افتادی میتونی تحمل کنی ولی اونا چی ؟ اونا میتونن یه روز سختی تو رو تحمل کنن .
    تو لیاقت یه زندگی خوبو داری و بهش خواهی رسید . شک ندارم . ولی مواظب باش با زیاده خواهی و زیاده روی خرابش نکنی .هیچی جای یه شونه با محبتو نمیتونه پر کنه . فردا سرلوحه زندگیتو ایمانت و بعد عشق به همسرت قرار بده بعد مال پوشاک مارک ماشین خونه . این چند خط آخر برا آینده ات گفتم .

    به خودت سخت نگیر بدروووووووووووود

  16. کاربر روبرو از پست مفید parsa1400 تشکرکرده است .

    تیام (دوشنبه 21 مهر 93)


 
صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نمیتونم از حق خودم دفاع کنم.
    توسط Pooh در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 خرداد 94, 00:32
  2. چه طوری میتونم بخشی از حافظه مو پاک کنم
    توسط ribbon در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: چهارشنبه 03 مهر 92, 17:59
  3. نه میتونم ادامه بدم نه جدا بشم
    توسط sheidajojo در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 مرداد 92, 10:57
  4. با خانواده افسرده ام چه کار میتونم کنم؟
    توسط pardis 1995 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: شنبه 15 مهر 91, 05:48
  5. هرچی به شوهرم میگم میگه نمیتونم!خوب منم نمیتونم چیکار کنیم؟؟؟؟؟؟
    توسط matra در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: شنبه 29 بهمن 90, 22:27

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.