به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 41
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    268
    Array
    سلام

    اول آرامش خودتون را حفظ کنید. احتمالا جور بدی جلسه را کنسل نکردند که خانواده دختر اجازه جلسه بعد را دادند. احتمالا گفتند ببخشید جمعه مشکلی برامون پیش اومده.و نمی تونیم بیاییم.و گرنه که خانواده دختر اجازه جلسه بعد را نمی دادن. پس چیز بدی رد و بدل نشده.
    یکمی الان وضع خانوادگی شما را حس کردم. فکر می کنم شما تک پسر باشید و روتون خیلی حساسیت دارند.

    الان هم که دیگه جلسه بعد گذاشته شده دیگه نمی شه جلسه بعد را کنسل کرد.

    فقط اینکه شما باید قدرت مدیریتتون را بالا ببرید. از همین الان و با سیاست کامل.
    مدیریت هم یعنی اینکه در عین داشتن احترام همه نگذارید کسی در زندگیتان دخالت کند. یعنی نه سیخ بسوزد و نه کباب. یه جورایی همین رفتار جراتمندانه که در تالار می تونید سرچ کنید.
    این خواستگاری را نمی گم. فردا با هر کس ازدواج کنید باید جوری رفتار کنید که کسی به خودش اجازه نده تو زندگیتون دخالت کنه. یعنی رفتار جراتمندانه داشته باشید.

    الان به نظر من یک روز کل خانوادتون(اعضای اصلی خواهران و مادر) را دعوت کنید بعد ازیکم حال و احوال و خوش و بش بگید من می خوام چند تا کلام با همه صحبت کنم.

    مادرتون صدر مجلس باشند. اول خیلی محترمانه به مادرتون می گید مامان اجازه می دین من صحبت هایم را بکنم.
    مادر که اجازه داد شروع می کنید به صحبت.
    می گید که خواهران عزیزم خدا می دونه من تو این دنیا هیچ کس را بیشتر از خانواده ام دوست ندارم . مادرم که جای خود داره.
    اما واقعا انتظار چنین برخوردی از شما نداشتم! به من واقعا برخورد!

    من ناسلامتی می خوام ازدواج کنم ها! ازدواج یعنی اینکه من می خوام مستقل بشم.
    شما واقعا چرا همچین رفتاری ازتون سر زد؟
    بعد بذارید حرفاشون را بزنند و شما هم تا آخرش گوش بدین.احتمالا همون بهانه فلان شهر و... را می آورند.

    بعد بگویید شما نظر شخصی خودتان هست و محترم. اما من منظورم اینه که چرا به من احترام نمی گذارید. مگر من تو ازدواج شما دخالت کردم که در ازدواج من دخالت می کنید. چرا از من چیزی نپرسیدین.
    شما خواهرمی .دوستت دارم.درست. هر وقت خواستی می تونی نظرت را بهم بگی یا هر وقت ازت خواستم بهم مشورت بدی اما این با دخالت خیلی فرق داره!!!!

    من از شما انتظار داشتم بتونید این مسائل را درک کنید.
    بعد کامل شفاف سازی کنید بگید من منظورم این خواستگاری نیست.
    من منظورم کل مساله ازدواجمه! فردا خواستگاری های دیگه می ریم. افراد دیگه را می بینیم. من نگرانم شما همین رویه را داشته باشید. اصلا من نگرانم فردا بعد ازدواج چنین برخوردی داشته باشید.

    آخرش بگید من خواستم با صحبت هام اینو به شما بفهمونم که من تمام نظرات را می شنوم و برای همه ارزش قائل هستم.ولی حاضر نشید برادرتون یه آدم بچه ننه باشه و از خودش اراده ای نداشته باشه. مطمئنا شما اگر دلسوز من باشید چنین چیزی را نمی خواهید.مگر اینکه مساله چیز دیگه ای باشه ...
    مگه غیر از اینه که اصل کار من هستم که باید تصمیم نهایی را بگیرم.
    بعد احتمالا خواهراتون می گن نه داداش ما منظورمون این نبود.اشتباه شد و...

    آقای غلامزادگان معمولا مادر پسر هماهنگ می کنه. به نظرم بهتره گید از این به بعد مادر زحمت هماهنگی جلسات را چه در این خواستگاری و چه در خواستگاری های دیگه بکشن.

    شما هم مادرتون را توجیه کنید. با محبت باهاش صحبت کنید. اولش قربون صدقه اش برید. بعد بگید مامان شما خودتون دختر داشتین. شما خودتون بهتر از من می دونید که دختران روحیشون لطیفه. من می دونم شما خودتون چقدر مراعات می کنید چقدر براتون مهمه کسی دلش نشکنه. می دونم شما چقدر باایمان هستین. و می دونید اگر حرمت کسی را بشکنیم حالا کلا تو خواستگاری های مختلف خداوند ممکنه همین دنیا جوابمون را بده !

    بگید: مامان نمی خوای منو داماد کنی؟ حالا حالا ها ممکنه با هم کلی خواستگاری بریم! مامان جون می دونم شما خودت تو اخلاق سالاری.خودت حتما بیشتر حواست هست. ولی باز هم خواستم بگم که تو دلم نمونه: یکمی بیشتر رعایت رسم و رسوم را تو خواستگاری های بعدی کنیم.
    قربون شما بشم. ان شاالله من فداتون بشم. اجازه بدین دستتون را ببوسم و...

    این جوری دل مادرتون هم نشکستین و از این به بعد مادرتون با رضایت قلبی با شما مشورت می کنند و دیگه هماهنگ کننده فقط مادرتون باشند. نه خواهراتون!!! و این را کامل تو منزلتون برای دفعات بعد قانون کنید!

    چون یک نفر را توجیه کردن خیلی راحت تره. همیشه هم قبل از تلفن ها با مادرتون محترمانه و با محبت صحبت کنید.توجیهشون کنید. وقتی به جمع بندی رسیدین مادرتون زنگ بزنند.


    نگران نباشید.هر چی خیره همون پیش میاد. الخیر فی ما وقع
    ولی اگر هم این خواستگاری نشد، به نظر من کلا خوب شد همین اوایل تو تجربه اولتون همچین موضوعی پیش اومد تا خطوط قرمز و استقلال فردیتون را با رفتار جراتمندانه به خانوادتون با احترام نشون بدین.
    همین رفتار با سیاستتون در آینده می تونه تو زندگی مشترک آیندتون تاثیر بذاره.

    سعی کنید این قدر روی خودتون مسلط باشید که وسط صحبت ها عصبانی نشید.خودتون را کنترل کنید.

    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
    ویرایش توسط مصباح الهدی : سه شنبه 17 تیر 93 در ساعت 22:37

  2. 4 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    Gholamzadegan (سه شنبه 17 تیر 93), فدایی یار (جمعه 23 مرداد 94), فرشته اردیبهشت (چهارشنبه 18 تیر 93), شیدا. (سه شنبه 17 تیر 93)

  3. #22
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    791
    Array
    انشاله که صحبتهای نامناسبی رد و بدل نشده و همه چیز خوب باشه.
    حالا فرصت هست که از خواهرتون بپرسید چی گفتن.

    این نکته را هم توجه داشته باشید که اگر احساس کنند نقش مادر و خواهرهای شما در این جلسات، بیشتر از حدی هست که باید باشه
    و به جای مشاوره و راهنمایی شما، نقش مسلط و تعیین کننده دارند، روی تصمیمشون اثر می ذاره.

    باید مطمئن بشن که تصمیمات زندگی آینده را شما می گیرید و خدای نکرده زندگیتون به خاطر تصمیمات و نظرات خواهرها و مادرتون تنشی نخواهد داشت.

    این موضوع را طی این فرصتی که دارید بهتر هست بین خودتون و خانواده حل کنید.
    اتفاقا این فرصت باعث می شه در زمان مناسبی راجع به این مساله صحبت کنید و با آمادگی بهتری بقیه مراسم را انجام بدین.

    در مورد ادامه تحصیل و کار، در جلسات بعدی کمی واضح تر صحبت کنید.
    اگر خانمتون بخوان برای ادامه تحصیل برن شهر دیگه (به جز مساله هزینه) می تونید قبول کنید؟
    حتی برای کار.

    همین روزها دو مورد کار در شهر دیگه و تحصیل در شهر دیگه در تالار هست که یکی از دلایل خانم برای درخواست جدایی است.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  4. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    Gholamzadegan (سه شنبه 17 تیر 93), فرشته اردیبهشت (چهارشنبه 18 تیر 93), مصباح الهدی (سه شنبه 17 تیر 93)

  5. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    100
    Array
    سلام خانم مصباح الهدی ،انشاالله نماز و روزه هاتون قبول ،خودمونی همچین مو رو از ماست میکشید بیرون آدم زهره ترک میشه ،همه خانمها از جزییات رفتار این همه برداشت دارن؟

  6. 2 کاربر از پست مفید hamed-kr تشکرکرده اند .

    Gholamzadegan (چهارشنبه 18 تیر 93), شیدا. (چهارشنبه 18 تیر 93)

  7. #24
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    268
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط hamed-kr نمایش پست ها
    سلام خانم مصباح الهدی ،انشاالله نماز و روزه هاتون قبول ،خودمونی همچین مو رو از ماست میکشید بیرون آدم زهره ترک میشه ،همه خانمها از جزییات رفتار این همه برداشت دارن؟
    سلام آقای حامد

    طاعات و عبادات شما هم قبول باشه.

    نه بابا چرا زهره ترک شدین آخه! نترسید!

    آقای غلامزادگان خودشون گفتند که :

    لطفا یک راهنمایی با ریزبینی تمام بکنید

    منم برای همین سعی کردم تو نوشتنم خیلی ریز بنویسم. کلا وقتی یه کسی با فرهنگ باشه ناخوداگاه تمام این چیزها را رعایت می کنه و اصلا نمی خواد روی این ها دقت کنه.

    اینایی هم که اینجا نوشتم چون همین قبل ماه رمضون یه خواستگار داشتم که خیلی پسر خوبی بود(از نظر شخصیتی) فکر می کردم چه کارهایی کرد که برای آقای غلامزادگان بنویسم. و قبلا ها هم یک خواستگار داشتم که واقعا کمترین آداب را بلد نبود و مثلا جلو تر از پدرش یا وسط حرف پدرش حرف می زد که خب این یک چیز تابلو هست دیگه. یا پایش را روی پایش می انداخت.خب این هم تابلوست و نیازی به دقت و مو را از ماست کشیدن بیرون نداره.

    این ها تو ذهنم آمد .از آن طرف هم خود آقای غلامزادگان گفتند که راهنمایی با ریز بینی بکنید.من هم با ریزبینی راهنمایی کردم.


    وگرنه خواستگار که میاد آدم خیلی شاید به وجود نکات توجه نکنه ولی وقتی اون نکات نیست توجهش جلب می شه. یعنی عدم وجود بیشتر جلب کننده توجه میشه.


    مثلا این دیگه خیلی طبیعیه که پسر اول صبر کنه پدر و مادرش از منزل خارج بشن. شاید من خیلی رو این موضوع دقت نمی کردم. یا طبیعیه که وقتی می رن صحبت کنند بهم تعارف می کنند که بنشینید و... .شاید خیلی ها دقت نکنند.
    ولی وقتی این نکات برخلافش اجرا میشه آدم متوجه میشه.و خیلی تابلوست!

    من بیشتر خواستگارانم را از نظر شخصیتی ایرادی نمی گرفتم. یعنی اصلا خوب بودند. فقط دو تا مورد بود که واقعا برام جای تعجب داشت! و اون هم که توجهم جلب می شد به خاطر اینکه رعایت نکردن نکات بیشتر از رعایتشون تو چشم می خوره.
    و واقعا هم به نظر من خیلی وقت ها آدم حس می کنه این آدم حیا نداره. یا احترام به پدر و مادرش نمی ذاره و...
    آدمی هم که احترام پدر و مادرش را نگه نداره فردا قطعا نمی تونه احترام همسرش را که پدر و مادر بچش میشه را نگه داره!


    اونم تو مجلس خواستگاری که همه خودشون را خوب نشون می دن و اگر تو خونشون هم با صدای بلند با پدرشون صحبت می کنند تو خواستگاری خیلی مثبت می شن! فرض کنید من اون خواستگاری که گفتم بی ادب بود وسط حرف پدرش می پرید!!!! جلو تر از من می نشست.اصلا تعارف نمی کرد.صحبتهامون که 10 دقیقه هم نشد چون تمایلی نداشتم.ولی تو همون 10دقیقه قشنگ نشست میوه خورد! بعد از تموم شدن صحبت هامون هم پاشد و جلو تر از من از اتاق بیرون رفت!!!!
    خودم هم دارم تعجب می کنم که همچین خواستگاری داشتم! این ها مشخصه دیگه.این ها به نظرم مو نیست.کامواست:دی

    ولی دکترفرهنگ وقعا ریز بینی دارند!

    یه سخنرانی تایپ شده از دکتر فرهنگ خونده بودم که زبان بدن خواستگار را گفته بود که از کجا بفهمیم حرفاش دروغه یا راسته!!!!


    و اصلا دکتر فرهنگ یه نکاتی اشاره می کردند که پسر وقتی وارد فضای خانه دختر میشه باید به چیا نگاه کنه که من واقعا تعجب می کردم از این همه ریز بینی. بعد تو خونه خودمون دقت کردم دیدم به طور اتوماتیک و ناخوداگاه مشکلی نیست.
    ولی واقعا به نظر من نمیشه رو حرف های دکتر فرهنگ خیلی حساب کرد و این قدر ریز بینی داره که عملا خیلی کار سخت میشه. اما چیزهای کاملا مشخص را من خودم تو تجربه به دست آوردم به نظرم قابل اتکا تره.

    کلا بهترین نتیجه از این ماجرا اینه که:
    فقط خودمون باشیم. تا طرف مقابل هم همین خودمون را ببینه و انتخاب کنه!
    شاید اشتباه باشه آدم این نکات را به کسی بگه و اونم رعایت کنه. درحالیکه این ها از شخصیت اون آدم تراوش نکرده و فقط ظاهریست.
    موفق باشید
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه
    ویرایش توسط مصباح الهدی : چهارشنبه 18 تیر 93 در ساعت 14:01

  8. 4 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    Gholamzadegan (چهارشنبه 18 تیر 93), فدایی یار (جمعه 23 مرداد 94), آزرم (چهارشنبه 18 تیر 93), شیدا. (چهارشنبه 18 تیر 93)

  9. #25
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما مرد هستید. یک مرد با خانم های خانواده اش مشورت می کند.اما اختیار زندگی اش دست هیچ زنی نیست. نه مادر نه همسر نه خواهر نه دختر. یک مرد با همه این زنان مشورت می کند و آنها را مدیریت می کند و خوش رفتار است. اما هیچ یک از اینها باعث نمی شود که اختیار زندگی و تصمیم گیری های خودش را به دست زنان خانواده بدهد. مردی که این کار را می کند از جذابیت مردانه اش بسیار کاسته می شود و این یک نقص محسوب می شود. خداوند هم در قرآن فرموده مردان نسبت به زنان حفظ کننده و نگهدارنده هستند و واژه ( قوامون ) به کار برده است . یعنی شما باید حافظ و نگهدارنده و مدیر زنان خانواده باشید نه تحت سلطه و اختیار آنها.

    بگذار از ازدواج برادرم بگویم. برادرم دختری را انتخاب کرد و به مادرم معرفی کرد. همسر برادرم در شهر ما دانشجو بود و خانه اش شهر دیگری بود. به هر حال قرار شد آنها چند جلسه با هم صحبت کنند و همدیگر را بشناسند. چندین جلسه به همین منوال گذشت و آنها در جایی قرار گذاشتند و صحبت کردند. مادرم دو سه بار رفت و با دخترخانم صحبت کرد و در خوابگاه او را دید. اما در طی این مدت فقط مادرم و برادرم با دخترخانم دیدار داشتند و مادرم به هیچ وجه به من و خواهر بزرگترم اجازه نداد که دخترخانم را ببینیم یا در کار برادرم دخالتی بکنیم. برادرم تحت نظارت مادر در کمال راحتی و آرامش حرف هایش را با همسرش زد. وقتی توافق نسبی صورت گرفت من از برادرم درخواست کردم که دخترخانم را به من نشان دهد. به اتفاق همدیگر جعبه ای توت خریدیم و رفتیم دم خوابگاه و دخترخانم را دیدم و با هم سلام و احوالپرسی کوتاهی کردیم. بعد هم برگشتیم به خانه و قرار شد برای خواستگاری به شهر دخترخانم برویم و تصمیم نهایی را بگیریم.

  10. 2 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    Gholamzadegan (چهارشنبه 18 تیر 93), آزرم (چهارشنبه 18 تیر 93)

  11. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 مرداد 95 [ 12:56]
    تاریخ عضویت
    1393-2-25
    نوشته ها
    52
    امتیاز
    2,272
    سطح
    28
    Points: 2,272, Level: 28
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    92

    تشکرشده 38 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    خیلی ممنون از راهنمایی های عالیتون
    با مادرم صحبت کردم و نظر مادرم رو با خودم یکی کردم کامل گوش دادم که حرفش چی بعد با ارامش تمام فکرم رو بهش گفتم و قبول کرد

    خواهرام بعد اتفاق دیروز دیگه کاری انجام نمیدن ولی سعی می کنم باهشون قرار بزارم حتما

    متوجه شدم موقع لغو و گذاشتن قرار مجدد هم حرف بدی رد و بدل نشده که باعث کوچک شدن خانواده من بشه خدا رو شکر

    در آخر هم اگر باقی سوالات من رو پاسخ بدین ممنون میشم

  12. 2 کاربر از پست مفید Gholamzadegan تشکرکرده اند .

    مصباح الهدی (چهارشنبه 18 تیر 93), شیدا. (چهارشنبه 18 تیر 93)

  13. #27
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اینبار هم فقط اعضای خانواده که در یک خانه بودیم ( خواهر بزرگم ازدواج کرده بود و نیامد ) بدون هیچ شخص دیگری رفتیم و خواستگار را انجام دادیم. وقتی به هتل می رفتیم و صحبت می کردیم هیچ کس نظرش را به برادرم تحمیل نمی کرد و بیشتر از من پدر و مادرم حرف می زدند با او و من بیشتر نظاره گر بودم و همکاری می کردم. بعد هم که قرار عقد گذاشتند. و برای بله برون خواهر بزرگترم و خانواده اش و بقیه فامیل آمدند.

    یعنی می خواهم به شما بگویم نقش خواهر در زندگی زناشویی برادر آن طور نیست که خواهران شما انجام می دهند . نقش اصلی با شما و مادرتان است و آنها فقط می توانند نظرات محدودی بدهند. آن هم نه همه خواهر ها . شما مدیریتی که باید ندارید. خواهر ها جوان هستند و بی تجربه . این مادرتان است که تجربه دارد و بزرگتر شما است و خود شما هستید که تصمیم می گیرید.
    از این به بعد قاطع باشید و برای ادامه جلسات خواستگاری یا هر خواستگاری دیگری برنامه ریزی دقیق داشته باشید و نقش هر کس را معین کنید .

  14. کاربر روبرو از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده است .

    Gholamzadegan (چهارشنبه 18 تیر 93)

  15. #28
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    268
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Gholamzadegan نمایش پست ها
    سلام
    خیلی ممنون از راهنمایی های عالیتون
    با مادرم صحبت کردم و نظر مادرم رو با خودم یکی کردم کامل گوش دادم که حرفش چی بعد با ارامش تمام فکرم رو بهش گفتم و قبول کرد

    خواهرام بعد اتفاق دیروز دیگه کاری انجام نمیدن ولی سعی می کنم باهشون قرار بزارم حتما

    متوجه شدم موقع لغو و گذاشتن قرار مجدد هم حرف بدی رد و بدل نشده که باعث کوچک شدن خانواده من بشه خدا رو شکر

    در آخر هم اگر باقی سوالات من رو پاسخ بدین ممنون میشم
    خیلی خیلی خوشحالم براتون که تونستین این وضع را مدیریت کنید.

    حتما با خواهراتون هم با آرامش و با اعتماد به نفس صحبت کنید. حتی اگر خدای نکرده چیز بدی رد و بدل می شد و این خواستگاری بهم می خورد؛من خوشحال می شدم که این اتفاق افتاد تا مدیریت خودتون را بالا ببرید.
    چون تمام ارزش یک شوهر خوب به مدیریت درست و منطقیش هست.مدیریتی که توش دیکتاتوری نباشه.عصبانیت نباشه.و حتی با پنبه سر ببره.و گرنه همه مردا دادکشیدن را بلد هستند!

    این هم بگم یکی از ملاک های خیلی خوب برای انتخاب همسر همین احترام به والدینه. مثلا شما اگر نتونید با مادرتون وقتی اختلاف نظر داشتین؛با احترام صحبت کنید و مساله را با گفتگو حل کنید فردا نمی تونید با خانومتون سر مسائلی که پیش میاد و اختلافاتی که طبیعی هست بین دو نفر از دو خانواده مختلف پیش بیاد، مشکلات را با تدبیر و مدیریت حل کنید.و خیلی ها با دعوا و مرافه مشکلشون را حل می کنند.
    که خدا را شکر شما تونستین!

    با خانم ها به خصوص مادر هم فقط از در محبت و آرامش میشه وارد گفتگو شد و در این صورت تاثیر می گیرن. اینو یادتون باشه. به خصوص بعد ازدواج.

    بقیه سوالاتون را هم در پست بعد سعی می کنم جواب بدم. با ریز بینی:دی


    - - - Updated - - -

    امیدوارم دوستان هم بیان راهنمایی های خوبشون را بکنند اما نظر شخصیم را برای بقیه سوالاتون می نویسم:


    12-خانواده دختر خانم شلوغ سه تا دختر و سه تا پسر که یکی از پسرا تو عقد هست باقی مجردن و خانواده من پنج خواهر دارم و تک پسر هستم به نظر شما مشکلی پیش نمیاد؟
    شما اگر مدیر خوبی باشید و دهن بین نباشید مشکلی پیش نمیاد. کلا تو زندگی اگر مرد مدیر خوب و با سیاستی باشه خیلی از تنش ها و مشکلات از قبیل روابط خواهرشوهری،مادر شوهری و عروس و... پیش نمیاد.

    هماهنگی خانواده هم مهم هست. شما هم خانوادتون شلوغ هست و به نظر من به هم می خورید.فقط این قدرت مدیریته باید در شما باشه. به نظر من تو جلسات خواستگاری باید راجع به استقلال خانواده صحبت بشه و اینکه زن و شوهر اول نظر هم براشون مهم باشه و نذارن بقیه دخالت کنند. و در مورد اینکه همسر باید بیشتر از هر کی نزدیک باشه باید صحبت بشه و خیلی مشکلات هم تا اونجا که فهمیدم اینه که زن و شوهر با هم صحبت نمی کنند.مشکلاتشون را بهم نمی گن.ولی مثلا می رن به خواهرشون می گن! یعنی احساس هم دلی اون طور که باید نیست. و گاهی به دلیل تجربه تلخ بین زن و شوهره. مثلا خانوم اوایل زندگی دوست داره مطلبی را به شوهرش بگه و شاید اون مطلب یکم خوشایند نباشه وقتی به شوهرش میگه با دعوا و جر و بحث مواجه میشه. دفعه بعد به جای اینکه چنین مطالبی را با شما درمیون بذاره و مشکلش را حل کنه می ره با اعضاء خانواده اش حل می کنه.

    من خودم برای فهمیدن این مطالب یه سری سوال می پرسم. نمی دونم آقایون هم می تونن همچین سوالی را بپرسند یا نه.

    الف)تا حالا با کسی اختلاف نظر داشتین؟ چه کار می کنید.
    بعضی می گن بله.مثلا مسائل اعتقادی برام خیلی مهمه. فلانه بصاره...
    ولی بعضی می گن: بله طبیعیه . آدم ها با هم متفاوتند.و اصرار ندارم طرف مقابلم حتما حرف منو قبول کنه.ولی نظر خودم را هم می گم.

    ب) اگر با خانومتون اختلاف نظر یا مشکلی داشتین چی؟
    می گن خب اول گفتگو می کنیم.و سعی می کنیم حل کنیم.
    بعدمی گم اگر نتونستین حل کنید چی؟
    بعضی می گن خب از یک شخص بزرگتر راهنمایی می خواهیم.
    اینجا می پرسم به نظرتون تو چه مواردی میشه از دیگران مشورت کرد؟
    یا از چه کسانی میشه مشورت گرفت؟ بعد دقت می کنم نظر چه کسانی براش مهمه و...
    مشکلات را تا چه حد میشه بیرون از خانواده برد و...
    بعضی می گن مرد باید مدیر باشه و حرف آخر را مرد بزنه.( واقعا یکی همینو گفت.البته تو بعضی موارد واقعا باید بالاخره حرف یکی باشه که اونم مدیر خانه است ولی... )

    بعدش من می گم من پیشنهادم اینه وقتی مشکل خاصی پیش اومد که زن و شوهر نتونستن خودشون مشکلشون را حل کنند. گفتگو کردند،مطالعه کردند و کتاب خوندند و... ولی باز هم مشکلشون حل نشد به مشاوره رجوع کنند. نظر شما چیه؟ حتما می گه : بله خیلی خوبه و...

    بعد خودم نظرم را می گم: می دونید آقای فلانی برای چی این پیشنهاد را می دم؟ اول اینکه خیلی خوبه که آدم مشکلاتش را روشمند حل کنه. بعد اگر نتونست مشکلش را حل کنه نباید تحت هیچ شرایطی مشکلات خانوادگی بیرون از خانه بره.در چنین شرایطی بهتره دو نفر به جای اینکه با افراد دیگه مشورت کنند که ممکنه حتی با واکنش های احساسیشون مشکل را حاد تر کنند و یا اینکه حتی اگر خیلی منطقی هم باشندممکنه تو ذهنشون بمونه ؛ بهتره مشاوره بریم.

    نکته: انتظار چنین جواب هایی هیچ وقت نداریم. اما این روند را پیش می گیریم که همین قبل ازدواج چنین روندی برای بعد پیش گرفته بشه. و همچین توافقاتی لااقل لفظا انجام شده باشه.


    14-در مورد چهره دختر خانم بعد خواستگاری دودل بودم ولی الان عقلم میگه خوب بود و دوست داشتنی نظرتون چی؟

    خب مشکلی که فعلا نیست. تو جلسه بعد هم دقت کنید ببینید به دلتون میشینه یا نه.

    من تو این موضوع خیلی صحبت کردم.برای همین تاپیک هایی که مرتبطه را می ذارم. از خیلی جهات می تونه براتون کمک کننده باشه. و اینکه به دل نشستن فقط ظاهری نیست. رفتار و منش و... هم خیلی مهمه که چه بسا همین ها باعث بشه ظاهر یکی در نظر ما دلنشین و همون ظاهر با شخصیت بد از چشم آدم بیفته. لطفا تاپیک های زیر را مطالعه بفرمایید:

    تردید در انتخاب بعد از سه جلسه خواستگاری! (تو این تاپیک در مورد بیرون رفتن در جلسات خواستگاری و روحیات و ... هم صحبت شده. شاید معیارهای خودتون را این طوری بهتر متوجه بشید)


    15-در مورد موسیقی در مجالس عروسی پرسید گفتم در مجالس خواهرام بوده ولی من دوست ندارم البیته گفت همینطوری موسیقی گوش میدی گفتم بعضی مواقع این پاسخ خوبی بود یا اینکه بد نظرتون چی؟

    پاسخ خوب همان پاسخ صادقانه شماست. اگر همان که هستین را گفتین بهترین پاسخ بوده.

    شما خودتون را نگاه کنید که آیا واقعا بعدا توی مجالس عروسی مشکلی پیش نمیاد. بینید مادر و خواهرتون اجازه می دن مجلس عروسیتون مثلا بدون رقص ولی با شادی و مولودی برگزار بشه؟ این ها را با خانوادتون چک کنید. ببینید خودتون براتون مهمه مجلس عروسیتون حتما توش رقص باشه یا نه. یا اگر شما براتون این ها مهم نیست ببینید واقعا می تونید خانوادتون را قانع کنید یا نه. اول تکلیفتون را با خودتون کامل مشخص کنید. بعد حساسیت های دختر را در این مورد بسنجید.مثلا بپرسید اگر مجلس فلان شد شما چه واکنشی نشون می دین یا این موضع چقدر براتون مهمه و...
    اتفاقا همین دیروز در مورد مجلس عروسی یکی از اعضا به مشکل برخورده بود تاپیکش هست:
    ببینید قدرت مدیریت همچین چیزی در شما و اون خانم هست یا نه.


    16-راجب آینده پرسید و اینکه با شغل فعلی می تونید یک زندگی رو پیش ببرید و اینکه نمی خواهید تو رشته خودشتون مشغول بشید؟گفتم تا دانشگاه تمام بشه همین شغل هست و بعد از داشنگاه اگر ببینم این شغل کفاف مخارجم رو نمیده کم کم با کسب تجربه در رشته تحصیلیم وارد بازار میشم تو رشتم و احتمالا دو شغله ادامه بدم شایدم مجبور بشم یکی رو انتخاب کنم و اینکه تا داشنگاهم تموم بشه به فکر این هستم که کارم رو بهتر کنم و درسم رو تموم کنم و درامد بیشتری داشته باشم و اینکه بعد تحصیل جدی تر ادامه میدم
    البته راجب اهداف هم پرسید که من طیاد نتونستم توضیح بدم ولی جلسه بعد می خوام براش توضیح بدم این رو توصیه می کنین؟

    بله حتما در مورد هدف هاتون صحبت کنید. هدف های ایشون را هم ببینید چیه. هدف ها خیلی شخصیت آدم را نشون می ده. اینکه طرف چقدر بی هدفه یا تلاشگره و یا حتی نشون بده چقدر کمال طلبه!
    بگید ببخشید من زیاد فرصت نشد جلسه پیش بیشتر در مورد برنامه های آیندم باهاتون صحبت کنم. اگه اشکال نداره الان صحبت کنم.

    در مورد شغل و احتمالات شغلیتون هم خیلی خوب صحبت کردین.

    راستی اگر دوست داشتین دو تا تاپیک (آیا من در ازدواج سختگیرم) من را بخونید تا یه موقع سخت گیر نشین و حد و حدود سخت گیری و... دستتون بیاد. شاید از جنبه اینکه نظر دختران را هم بهتر درک کنید براتون مفید باشه.

    موفق و خوشبخت باشید
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  16. 4 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    Gholamzadegan (چهارشنبه 18 تیر 93), فدایی یار (جمعه 23 مرداد 94), آزرم (چهارشنبه 18 تیر 93), شیدا. (چهارشنبه 18 تیر 93)

  17. #29
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    100
    Array
    سلام خانم مصباح الهدی ،انشاالله که نماز روزه هاتون خیلی خیلی بیشتر مقبول باشه(باور کنید پاچه خواری نبود)،از جواب منطقی تون هم خیلی ممنون
    در مورد اون سخنرانی دکتر فرهنگ من با اینکه در ارتباط با خانم ها در موارد ضرورت کاملا حدود رو رعایت میکنم و آدم خجالتی هم توی این موضوع نیستم وقتی همون سخنرانی مطالعه کردم دیدم تعدادی از اونها در مورد من اصلا مصداق نداره و اگر کسب بخواد من رو با اونها تحلیل کنه برداشت در ستی از من نخواهد داشت،اطز نظرات خوبتون هم به این علت خوشم اومد که هم عام تر هستند و هم وقتی به صورت مجموعه ای از عوامل(البته به نظرم نه تک تک چون ممکن کم تجربگی و اضطراب موجب اونها بشه)میتونن شناخت تقریبا خوبی رو به آدم بدن

    با آرزوی سعادت در هر دو دنیا

  18. 2 کاربر از پست مفید hamed-kr تشکرکرده اند .

    Gholamzadegan (پنجشنبه 19 تیر 93), مصباح الهدی (پنجشنبه 19 تیر 93)

  19. #30
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 مرداد 95 [ 12:56]
    تاریخ عضویت
    1393-2-25
    نوشته ها
    52
    امتیاز
    2,272
    سطح
    28
    Points: 2,272, Level: 28
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    92

    تشکرشده 38 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    خیلی ممنون از خانم مصباح الهدی و بقیه دوستان

    من می خوام جلسه بعد یکسری سوال بپرسم از دختر خانم اینجا سوال ها رو می نویسم شما اگر کم و کاستی داره به من کمک کنید تا کاملتر بشه
    ۹
    در ضمن می خوام رو کاغذ یا داخل موبایلم بنویسم ببرم ولی به نظرم زیاد جالب نمیاد وسط جلسه من کاغذ در بیارم یا از تو موبایلم بپرسم نمیدونم بازم

    1-هدف شما از ادامه تحصیل چی هست؟(موقعیت شغلی خوب-تفریحی یا ...)
    1-1-تا حالا به کاری مشغول بودید؟(شغل داشتید)
    2-برای رفتن به سرکار اولویت شما چه کاری هست؟(حسابداری که رشته خودشون یا کار دیگه)
    3-شرایط محیط کاری شما باید چطوری باشه تا کار رو قبول کنید؟(محیط سالم و مناسب از نظر حضور نامحرم)
    4-چند ساعت کار در روز رو قبول می کنید؟(نیمه وقت یا تمام وقت)
    5-کار در چه جاهایی رو قبول می کنید؟(بیرون شهر یا اطراف شهر باشه قبول می کنند یا ...)
    6-به جز رشته تحصیلی در زمینه خاص دیگه ای فعالیت دارید مثلا حرفه یا هنر خواصی؟
    7-ورزش والیبال برای شما کلا جنبه سرگرمی داره یا اینکه بطور جدی هم می خواهید یا دارید پیگیری می کنید؟
    8-چقدر اهل رفت و آمدهای فامیلی هستین؟بیشتر با خانواده پدر رفت و آمد دارید یا خانواده مادر؟
    9-چقدر اهل رفت و آمد با دوستانتون هستید؟معمولا باهم کجا میرید؟از نظر شما همسرتون هم رابطه خودش رو با دوستان دوران مجردی ادامه بده؟
    10-دوستان صمیمی شما چه ویژگی های خوبی دارند که باعث شده شما با اون ها صمیمی بشید؟
    11-در بین دوستان شما کسانی هستند که ازشون اصلا یا کمی خشتون نیاد؟ویژگی هایی که باعث شده شما احساس بدی نسبت به اون ها داشته باشین چی؟
    12-اگر در زندگی مشکلی بین شما و همسرتون پیش بیاد چطوری این مشکل رو حل می کنید؟اگر از پس حل مشکل بر نیامدید چه کار می کنید؟
    13-مجلس عروسی باید چطوری باشه؟
    14-...




    -من می خوام هدف ایشون رو از ادامه تحصیل بدونم اصلا فکری دارند برای آینده یا اینکه همینطوری دارن ادامه میدن چون جلسه اول به من گفتند کنکور شرکت کردند.
    -علت سوال کردن من از کاری که در آینده ممکنه انتخاب کنند این هست ببینم نظر خودشون چی تا اگر با مواردی که من در ذهن خودم دارم اختلاف داشت متوجه بشم.
    -در مورد ورزش والیبال هم من از تفریحات پرسیدم ایشون گفتند والیبال ولی چون گفتند خیلی این ورزش رو دوست دارند گفتم بپرسم بد نیست.
    -حرفه و هنر هم که مشخص
    -من خودم اهل رفتن به منزل دوستان یا رفت و آمد با دوستام نیستم خیلی کم پیش میاد ولی دوست دارم چون بیشتر مواقع هم سرکارم اصلا فرصت ندارم ولی گاهی با دوستام میرم بیرون شهر
    -رفت و آمد فامیلی ما هم بیشتر با خانواده مادر هست چون با خانواده پدرم از زمان فوت پدرم اختلاف پیدا کردیم و هنوز من از کارهایی که کردند دلخورم
    خانواده مادرمم دور هستن قم و یزد و نمی تونم بگم خیلی رفت و آمد فامیلی داریم
    این رو نمیدونم چطوری باید براشون توضیح بدم

    -دوستان صمیمی که دارم هم ویژگی هایی که دارن:
    1- سالم هستن و این اولویت انتخاب دوست هست برای من
    2- خانواده دار هستند و خانواده خوبی دارند که این خیلی برای من مهم هست
    3- معمولا اجتماعی هست و روابط اجتماعی خوبی دارند
    4- خندان و خوش برخورد هستند
    5- شاید اهل درس خوندن خیلی نباشن ولی کاری هستن البته بینشون درس خون هم هست ولی اونیم که درس نمی خونه چون کارش اجازه نمیده ولی همه دوستای من بالا فوق دیپلم هستند
    6-سطح فکری خوبی دارن منتقی هستن و معمولا فهمیده هستن
    7-مسولیت پذیر هستند
    و.... فکر می کنم کافی باشه
    -دوستانی که ازشون خوشم نمیاد:
    1-بد دهن هستند که این خیلی برای من مهم
    2-بی بند و بار و بی فرهنگ هستن
    3-دوستانشون آدمهای درست و حسابی نیستن و یا خانواده خوبی ندارن
    4-معمولا سطح فکری پاتیینی دارن و هدف ندارن از زندگی
    5- سالم نیستند
    و....
    -من همیشه مشکلاتم رو با مذاکره حل میکنم و سعی می کنم اگر قابل حل نیست و با کمی عقب نشینی من حل میشه اگر عقب نشینی من باعث حادتر شدن مشکل نشه الان یا آینده
    اما اگر حل نشه در درجه اول خصوصی با مادرم در میان میزارم اگر راهنمایی مادرم از نظر خودم خوب باشه و قابل انجام باشه و به کسی اسیب نزنه انجام میدم و اگر نه میرم پیش مشاوره همینطور که الان مشکلم از طریق خانواده قابل حل نبود و راهنمایی می خواستم اومدم مشاوره بگیرم اونجا هم همینطوری هستم
    -تالار و تو خونه بسته به وضعیت مالی من-اینکه اهنگ نباشه تو مجلس مولودی خوان بیاریم-مرد و زن از هم جدا باشند-باقی موارد هم با توافق طرفین هست دیگه
    ویرایش توسط Gholamzadegan : پنجشنبه 19 تیر 93 در ساعت 11:37


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.