به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 60
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط doubt نمایش پست ها
    ممنون از كامنت و نظر جالبتون اما ميخوام بدونم وقتي مي تونم با موردهاي بهتر ازدواج كنم أيا منطقي نيست كه اين رابطه تموم بشه؟ يا اينكه نه واقعا راهيه كه بايد تا اخرش برم؟
    من ادم انعطاف پذيري هستم اما هميشه خانواده و سطح فرهنگ ادما توي انتخاب ادماي اطرافم تاثير داشته

    خب من فکر کردم شما عاشق شدید و به دلیل حرف مادرتون کمی تردید کردید.

    اگه خودتون فکر می کنید که مورد بهتر هست پس اصلا برای دلسوزی ازدواج نکنید!!!



    چون برای این خانوم دکتر مورد بهتر بیشتره.مردی که دوستش داشته باشه و بهش افتخار کنه که همچین همسر تحصیل کرده ای داره .خانواده های عادی هم مثل خیلی از ما که خیلی پولدار نیستیم و خیلی هامون شهرستانی هستیم و پدر و مادرامون با نون حلال ما را بزرگ کردن و ارزش و اصلیت برامون عشق و انسانیت و صداقت هست؛وجود دارند.



    چرا این دختر نباید همسر یک همچین آدمی بشه.من اگه جای این دختر بودم باهاتون ازدواج نمی کردم.چون برام خیلی مهمه که همسرم چه در دلش و چه در ظاهر برای پدر و مادرم که این قدر زحمتم را کشیدن و منو به اینجا رسوندن ارزش قائل بشه.و تو دلش فکر نکنه که ما فرهنگمون پایین تره .



    توی این مدت که تو تالار بودم دلیل بعضی اختلافات زناشویی را تکبر یکی از طرفین دیدم.که با نام اختلاف فرهنگی بروز کرده بود.که مثلا خانواده ما فلان ولی خانواده او .... .تحصیلات من فلان ولی تحصیلات او...

    با خودتون رو راست باشید.اگه اینا براتون مهمه مطمئن باشید که بعد از چند ماه اول که احساساتتان فروکش کرد اینا براتون چندین برابر مهم میشه.

    من معتقدم زن و شوهر نباید اصلا برای هم منم منم داشته باشن.اصطکاک زندگی را بالا می بره.جرقه می ده.ممکنه آتش سوزی رخ بده. با کسی ازدواج کنید که مثل خودتون باشه و بعدا برای هم منم منم نداشته باشید.

    من همین چند ساعت پیش یک خواستگار داشتم که قطعا بهش جواب منفی خواهم داد.

    پدر و مادر انسان های تحصیل کرده؛پولدار؛بالا شهر نشین؛پسر دارای شغل بسیار خوب و بادرامد؛دارای خانه؛ماشین و...

    اما طرز نشستن این آقا متکبرانه بود.وقتی از منزل ما خارج شد جلو تر از پدر و مادرش بیرون رفت!!!!(این فرهنگه؟!!! )

    البته من برایش دعا می کنم که خداوند عاقبت بخیرش کند و یک ازدواج موفق بکنه.دلم هم براش سوخت.اما برای من احترام به پدر و مادر از واجباته.اگه کسی همه خصوصیات مثبت را داشته باشه فقط همین یک نکته را نداشته باشه بدون هیچ درنگی جوابم منفی است.اگه در آینده بفهمم که همسرم حتی تو دلش برای پدر و مادر من که این قدر زحمت منو کشیدن اون ارزش واقعی را قائل نیست؛به خدا قسم که او را دوست نخواهم داشت و ازش متنفر می شوم.هر چه قدر هم که قبلا عاشقش باشم.



    این حق را از اون خانم نگیرید.این حق از هر حق الناسی بیشتر است!برای من که این طوره.

    براتون دعا می کنم بهترین تصمیم را بگیرید.تصمیمی که به نفع هردوتون باشه.
    ویرایش توسط مصباح الهدی : جمعه 11 بهمن 92 در ساعت 23:23

  2. 9 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (شنبه 12 بهمن 92), ayda86 (شنبه 12 بهمن 92), hanie_66 (سه شنبه 15 بهمن 92), khaleghezey (شنبه 12 بهمن 92), فرهنگ 27 (شنبه 12 بهمن 92), بی نهایت (دوشنبه 14 بهمن 92), دختر بیخیال (جمعه 11 بهمن 92), ستیلا (شنبه 12 بهمن 92), شیدا. (شنبه 12 بهمن 92)

  3. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    64
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط doubt نمایش پست ها
    بحث من اصالته
    بذار يه مثال بزنم كه متوجه بشي، سنگ آهك و الماس هر دو سنگ هستن اما الماس به خاطر اصالتشه كه جذاب و گرون و پرطرف داره...
    يا حتي در مورد اسب، يكي كه واقعا بخواد اسب خوب داشته باشه ميره دنبال اصالت اسب و بهاش رو ميده كه اسب اصيل داشته باشه

    و اما من به ايشون مرتب ميگقتم كه من نمي خوام ازدواج كنم، و اينكه اونم از اين رابطه سود برده به هر حال اگه بد بود نمي موند و اينكه من تا حالا هر كمكي و هر كاري تونستم براش كردم چون واقعا دوستش دارم اما در مورد ازدواج باهاش مرددم
    سلام، به نظر من مقایسه اصالت انسان با اسب و همچنین دلایل و صحبتهایی که در ادامه آوردی کاملا منطقی و انسانی اومد. و نشون میده که از یک خانواده اصیل، فرهنگی و باشعوری هستی. به نظر من حیف شماست که به پای این دختر زندگی ات رو خراب کنی. و ضمن اینکه انتخاب حق شماست.

    به خودتون و مخصوصا ایشون لطف کنین و باهاش ازدواج نکنین.

  4. 12 کاربر از پست مفید toojih تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (جمعه 11 بهمن 92), dokhtare kordestan (شنبه 12 بهمن 92), hanie_66 (سه شنبه 15 بهمن 92), kamran2007 (شنبه 12 بهمن 92), khaleghezey (شنبه 12 بهمن 92), sanjab (شنبه 12 بهمن 92), فرهنگ 27 (شنبه 12 بهمن 92), فرشته اردیبهشت (جمعه 11 بهمن 92), مصباح الهدی (جمعه 11 بهمن 92), بی نهایت (دوشنبه 14 بهمن 92), دختر بیخیال (شنبه 12 بهمن 92), شیدا. (شنبه 12 بهمن 92)

  5. #23
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط doubt نمایش پست ها
    حالا كه درسمون تموم شده ميخوام واقعا يه تصميم بگيرم ولي نمي تونم، از يه طرف موردهايي هست مورد تأييد خانواده ام و به ظاهر خيلي بهتر، از يه طرف ديگه اين هم كلاسم من رو خيلي دوست و منم دوستش دارم و همش ميگه ما ٤ سال با هم بوديم بأيد ازدواج كنيم اگه كات كنيم من زندگيم نابود ميشه...اينو هم بگى كه من تو اين ٤ سال واقعا سعي كردم هر كاري كه ميتونم براش بكنم كه اگه بعدا جدا شديم زياد ديني نباشه...
    به نظر شما چه بايد كرد؟ من كه مخم پوكيده بس كه فكر كردم
    من فکر می کنم نمی خوای باهاش ازدواج کنی و داری دنبال توجیه و تایید می گردی.

    پیشنهاد من این هست که ازدواج اجباری نکنید. به هیچ وجه.
    بهش بگید که نمی تونید باهاش ازدواج کنید و رابطه را تمام کنید. اگر امتحان داره یا شرایطش الان مناسب نیست، تا مناسب شدن شرایطش (دو سه هفته ) می تونید عقب بندازید، اما زیاد طولش ندید.

    فقط وقتی ندای وجدانت بهت می گه نامردی کردی، اون جمله قرمزه را بهش نگو.
    چون اصلا در مقابل به بازی گرفتن احساس و روج و روان و آبروی یک دختر، جواب مناسبی نیست.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  6. 10 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (شنبه 12 بهمن 92), kamran2007 (شنبه 12 بهمن 92), khaleghezey (شنبه 12 بهمن 92), sanjab (شنبه 12 بهمن 92), فرهنگ 27 (شنبه 12 بهمن 92), فرشته اردیبهشت (شنبه 12 بهمن 92), مصباح الهدی (شنبه 12 بهمن 92), بی نهایت (دوشنبه 14 بهمن 92), دختر بیخیال (شنبه 12 بهمن 92), ستیلا (شنبه 12 بهمن 92)

  7. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 بهمن 95 [ 01:37]
    تاریخ عضویت
    1392-3-28
    نوشته ها
    191
    امتیاز
    3,793
    سطح
    38
    Points: 3,793, Level: 38
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    146

    تشکرشده 406 در 140 پست

    Rep Power
    30
    Array
    سلام همه
    من صادقانه میگم رهاش کن.چرا؟چون شما مرد مناسبی برای این خانم نیستین پس بهتره الان ناراحت بشه تا بعدا
    اون دختر خانم صادقانه به شما همه چیو گفته پس اگه حتی کوچکترین شکی داشتین حق نداشتین دلشو خوش کنید.وقتی ایشون حقیقت رو بیان کردن و شما در جواب گفتین مهم نیست یعنی چی؟عزیزم این یعنی اون خانم رو به ازدواج امیدوار کردین واسه همین اون ادامه داده نه اینکه با شما بهش خوش گذشته باشه
    دختری که از یه مامان بابای روستایی و معمولی دکتر از آب در میاد حقش و ارزش بیشتر از اینه که در آینده زخم زبون بشنوه.پس رهاش کنید

    راستی اینکه آدم مامان باش دکتر باشن و خودشم در آینده دکتر بشه چیز عجیبی نیست ولی از یه مامان بابای سیکل،دختر دکتر داشتن تحسین بر انگیزه
    لطفا اینم به تعریف اصالت اضافه کنید جای ماشینو خونه ی آنچنا


    تقصیر شمام نیست البته.اینا همش تعریف جامعه ی خودمونه.این رابطه اگه به ازدواجم ختم بشه تهش عذاب و تحقیره واسه اون دختر خانم.وقتی شما الان اومدین تو تالار این مسایل رو بیان میکنید یعنی باورتون اینه ،یعنی در اون خانم کمبود میبینید،یعنی از الان مقایسش میکنید،یعنی تو آینده بهش گوشزد میکنید واینا واسه زندگی علامت خطر هستن واسه اون دختر خانم
    راستی یه چیز جالبو دقت کردی؟اون خانم بی اصالت که مامان باباشم روستایی هستن با پرستیژ و در حد یک دکتر رفتار میکنه تا جاییکه شما جا خوردین ولی شمایی که از یه خانواده ی با اصالت تحصیل کرده هستین اومدین اصالت انسانو با حیوون مقایسه کردین.جالبه،آره؟

    تعریف اصالت عوض شده ما خبر نداشتیم.چقد عقبیم از زمونه
    ویرایش توسط dokhtare kordestan : شنبه 12 بهمن 92 در ساعت 01:44

  8. 9 کاربر از پست مفید dokhtare kordestan تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (شنبه 12 بهمن 92), hanie_66 (سه شنبه 15 بهمن 92), khaleghezey (شنبه 12 بهمن 92), sanjab (شنبه 12 بهمن 92), sima.aass (شنبه 03 خرداد 93), فرهنگ 27 (شنبه 12 بهمن 92), بی نهایت (دوشنبه 14 بهمن 92), دختر بیخیال (شنبه 12 بهمن 92), شیدا. (سه شنبه 15 بهمن 92)

  9. #25
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    من الان میترسم ایشون با خوندن این حرفا بیشتر عذاب وجدان بیاد سراغشون و تصمیم لحظه ای بگیرن و بعد باز بیاین تاپیک بزنن ازدواج کردم حالا پشیمونم یا اینکه تحمل مشکلات پیش اومده رو ندارم.
    خداییش یوقت از رو دلسوزی و عذاب وجدان باهاش ازدواج نکنین که بدبختش میکنین. خواهشا بیشتر فکر کنین.و اگه تصمیم به ازدواج شد از روی عقل و منطق و احساس انتخابشون کنین.نه از روی دلسوزی کلی برایخودتون دلیل بیارین و اولویتاتونو ردیف کنین و طبق اونا انتخابشون کنین.

  10. 6 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    ayda86 (شنبه 12 بهمن 92), kamran2007 (شنبه 12 بهمن 92), khaleghezey (شنبه 12 بهمن 92), فرهنگ 27 (شنبه 12 بهمن 92), مصباح الهدی (شنبه 12 بهمن 92), شیدا. (سه شنبه 15 بهمن 92)

  11. #26
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 آبان 00 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1388-2-15
    نوشته ها
    532
    امتیاز
    15,820
    سطح
    80
    Points: 15,820, Level: 80
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    2,510

    تشکرشده 2,960 در 521 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    77
    Array
    سلام،


    داشتم فکر می‌کردم اگر جای تو بودم چه می‌کردم. چه سؤال سختی!

    واقعیت اینه که اول از خودم می‌پرسیدم که اگر ۴ سال پیش به این خانم می‌گفتم: ببینید خانم، من دلم می‌خواد چهار سال همینطوری با هم باشیم، خوش باشیم، اما در عوض من قول میدهم توی این ۴ سال هر کاری بتونم براتون بکنم که اگر بعداً جدا شدیم دینی نباشه، این خانوم اصلا من رو نگاه هم میکرد!؟


    راستش هیچکس نمیتونه خودش رو جای تو بگذاره چون تعریف آدمها از خوشبختی‌ متفاوته، هر کسی‌ بر اساس معیار‌های خودش این خوشبختی‌ رو تعریف میکنه و بر اساس همین تعریف زندگیش را برنامه ریزی میکنه. به هر حال، من اگر جای تو بودم، با توجه به چیز‌هایی‌ که نوشتی‌ این لطف رو هم به این خانوم و هم به خودم می‌کردم و هیچوقت با این خانم ازدواج نمیکردم.
    زندگی‌ مشترک در جامعه امروز ما که پر از مشکلات هست، گذشت می‌خواهد، و برای این گذشت کردن ها، باید عاشق همدیگر بود. اما شما بعد از چهار سال رابطه با این دختر، نه تنها عاشقش نیستی‌، بلکه متر و ترازو گرفتی‌ دستت و حالا داری همه چیز رو اندازه میزنی‌، وزن میکنی‌! به هیچ عنوان فکر نکن که با ازدواج نکردن با او به او ظلم میکنی‌، بلکه اگر راهی‌ باشد که ظلمی را که در حق او کرده‌ای جبران کنی‌، همین تصمیم تو به عدم ازدواج با او هست.


    راستی‌ وقتی‌ خواستی‌ با او تمام کنی‌، حتما حرفهایی‌ که اینجا نوشتی‌ را رک و مستقیم با او در میان بگذار. مثلا حتما بگو خانواده‌ام مورد‌های خیلی‌ بهتری از تو بهم پیشنهاد دادن، که موقعیتشون از تو خیلی‌ بهتره و تازه از خانواده اصیلی هم هستند! خلاصه بگذار او هم جنس طرفش را بهتر بشناسد و بفهمد چیز خاصی‌ را از دست نداده و حداقل در میا‌‌ن همه این دلشکستگی هایش، بهانه‌ای برای شکر کردن خدا داشته باشد.


    کامران

    عاشق همه سال مست و رسوا بادا

    ديوانه و شوريده و شيدا بادا

    با هوشياري غصه هر چيز خوريم

    چون مست شديم هرچه بادا باد


  12. 9 کاربر از پست مفید kamran2007 تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (دوشنبه 14 بهمن 92), khaleghezey (شنبه 12 بهمن 92), sanjab (شنبه 12 بهمن 92), sara 65 (سه شنبه 15 بهمن 92), فرهنگ 27 (شنبه 12 بهمن 92), فرشته اردیبهشت (شنبه 12 بهمن 92), مصباح الهدی (شنبه 12 بهمن 92), بی نهایت (دوشنبه 14 بهمن 92), شیدا. (سه شنبه 15 بهمن 92)

  13. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 بهمن 92 [ 12:08]
    تاریخ عضویت
    1392-11-02
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    114
    سطح
    2
    Points: 114, Level: 2
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    خب دوستان عزیزی که پاسخ دادین بذارین چندتا چیز رو خدمتتون عرض کنم

    اول اینکه من این خانم دکتر رو دوست دارم چون براش وقت گذاشتم ( همون جریان شازده کوچلو وگلش ) اما دلیل نمیشه آدم با هرکس که دوست داره فورا تصمیم برا ازدواج بگیره
    دوما، ایشون مجبور نبود 4 سال با من بمونه در حالی که من همش می گفتم بهش که "من نمی خوام ازدواج کنم" یکی گفته بود به این امید 4 سال باهات مونده که فکر میکرده باهاش ازدواج میکنی! میخوام بپرسم شما وقتی یکی همش میگه من نمی خوام ازدواج کنم و باهاش میمونی و 4 سال میگذره حق داری که برگردی بهش بگی چرا باهام ازدواج نمیکنی من 4 ساله صبر کردم؟!! چی جوابتو میده؟ میگه من که از اول گفتم نه یه بار بلکه بارها و بارها!
    سوما متاسفانه دید یه سری از دوستان اینقدر پایینه که فکر میکنن من انسان رو با سنگ یا اسب مقایسه کردم!!!!! من اگه اون مثالها رو زدم میخواستم نشون بدم که انسان که اشرف مخلوقات هست و از نعمت عقل و تفکر بهره می بره حتی در چیزهای پستی مثل سنگ و اسب هم باز دنبال اصالت میره و به اون اصالته ارزش میده...چه برسه به ازدواج که مهمترین تصمصیم زندگیه آدمه...و به یه سری از دوستان که نظر دادن باید بگم که زندگیه واقعی با رویا و داستان خیلی فرق داره بدونین که عشق و دوست داشتن "هرگز" برای ازدواج کافی نیست....و یه جاهایی باید منطقی بود و چرتکه انداخت

    من به پدر و مادر و خانواده اون خیلی احترام می گذارم و خوب هم میدونم زحمتهایی رو که کشیدن. اتفاقا با مادرش خیلی خیلی خوبم و هر عیدی چیزی باشه زنگ میزنم و تبریک میگم بهشون ...بحث من احترام نذاشتن یا ندونستن ارزش نیست....بحث من تضادی هست که در بعضی زمینه ها وجود داره که در "آینده" ممکنه مشکل ساز بشه ممکن هم هست نشه....اون صداقتش برای من قابل احترامه و اگه بین ازدواج کردن و نکردن باهاش شک دارم یکی از بزرگترین دلیل هاش همینه...

    میدونین چی توی اون دختر هست که برای من جذابش کرده؟ اینکه دختر کمالگراییه همش میخواد پیشرفت کنه چه از نظر مادی چه علمی...یه بار یه حرفی بهم زد که هم خوشم اومد و هم نگرانم کرد.....گفت من دوست دارم باهات ازدواج کنم چون برام مهمه بچم خانواده پدرش خانواده خوبی هستن عموش و عمه و پدربزرگش جزو قشر بالای جامعه هستن حتی اینکه مثلا شوهرعمه اش فلانی میشه خیلی خوبه .....این دید اون به قضیه هم باعث شد که من نسبت به اون مطمئن تر بشم چرا که دختر باهوشی رو دارم انتخاب میکنم و هم باعث شد از یه طرف نگران بشم و نگرانیم هم به این دلیله که من اینقدر دقیق و حساب شده عمل نکردم...
    و یه نکته دیگه اینکه خودش بعضی وقتا میگه که من ( یعنی خودش ) با فامیلام خیلی فرق دارم و اصلا دوست ندارم باهاشون زیاد رفت و آمد کنم و این در حالیه که من همیشه دوست داشتم و تو ذهنم بوده که با خانواده زنم جور باشم و رفت وآمد کنم
    و اما در مورد خیلی کارهایی که من گفتم واسش کردم....آره هنوزم میگم و با قدرت هم میگم اما منتی نیست چون خودم خواستم.....مثلا من تو دانشگاه جزو دانشجوهای خوب بود همیشه نمرهام خوب بود فقط و فقط یک بار یک درس مهم رو افتادم اونم به خاطر اینکه این دختری که دوستش دارم اون درس رو پاس بشه، میدونین چقدر برای من که نمرهام خوب بود و کسی انتظار نداشت بیوفتم سخت بود اون لحظه؟؟ و چند وقت بعدش که باهاش بحثم شده بود گفتم انگار یادت رفته که من به خاطر اینکه تو پاس بشی فلان درس رو افتادم....میدونین چی گفت؟ گفت مرسی ولی خودت اینجوری خواستی میتونستی این فداکاری رو نکنی! با اینکه خیلی خورد تو ذوقم اما دیدم حرف حساب جواب نداره آره من خودم خواستم که اون پاس بشه و من بیوفتم....

    همه اونایی که گفته بودین تازه بعد 4 سال میخوای تصمیم بگیری و 4 سال عمر اونو تلف کردی....باید خدمتتون بگم که من دارم به 30-40 سالی که قراره باهاش زندگی کنم یا نکنم فکر میکنم این 4 سال توی اون سالها گمه چه خوشبخت بشیم چه بدبخت چه باهم بمونیم چه نمونیم....

    یه چیز جالبه دیگه هم هست که اینجا متوجهش شدم یه سری آدما هستن که از آدمایی که وضع مالیشون خوبه یا جزو قشر تحصیل کرده هستن بدشون میاد، با اینکه خودشون دوست دارن و تلاش میکنن که خودشون رو بالا بکشن!! به این آدما باید بگم که دوست عزیز فازت چیه؟ عینک بدبینی و تعصبت رو بردار و روی آدمها انگ نذار سعی کن طرفت رو بشناسی درک کنی و بد قضاوت کنی، مطمئنا همون موقع که من با این دختر خانم اشنا شدم و فهمیدم داستانش چیه 100تا دختر بهتر با موقعیت های بهتر و با پرستیژتر و با کلاس تر هم توی بچه های پزشکی داشتیم هم دندانپزشکی که میتونستم برم باهاشون پس نگو که 4 سال باهاش بودی که تنها نباشی بد حالا که میخوای ازدواج کنی میخوای ولش کنی....اون 4 سال رو کسی مجبورش نکرد که بمونه کسی هم من رو مجبور نکرد که بمونم.....اون 4 سال ما با کمک هم پیشرفت کردیم و روزای سختمون رو گذروندیم...منم قول ندادم که حتما ازدواج میکنیم...و هم اون و هم من مشکلاتی که برا ازدواج ممکن بود باشه رو میدونستیم حتی اون میدونست که من مادرم مخالفت کرد و میدونس که من دو دل هستم برا ازدواج....من اینجا نیومدم که کسی بخواد برام قصه بگه یا موعضه کنه که چرا فلان کار رو کردی یا نکردی من ایتجا اومدم که دیدگاهاتون رو نسبت به ازدواج ببینم که اگه کسی تجربه ای داره یا چیزی بلده بهم یاد بده
    چون من دوست دارم در کارهام زیاد مشورت کنم نظر چند نفر رو بشنوم و نهایتا تصمیم بگیرم در مورد ازدواج هم با خیلیها مشورت کردم...اینجا هم از 2-3 نفر واقعا حرف منطقی و قشنگ شنیدم( برای مثال خانم آیدا، دختر بیخیال و مصباح الهدی) که یه بار تشکر کردم و باز هم تشکر میکنم و در همین حد برام کافیه....
    و به بعضی از دوستان هم توصیه می کنم کتاب بیشتر بخونین مخصوصا در زمینه روانشناسی و دیدتون رو نسبت به آدمها بازتر کنین

    من دیگه عرضی ندارم از همگی که وقت گذاشتین پست من رو خوندین و راه حل دادین و نصیحت کردین و مسخره کردیمن و دعوام کردین ممنونم
    اینشاالله موفق و شاد باشید
    خدانگهدار

    هر دست که دادیم همان دست گرفتیم
    هر نکته که گفتیم همان نکته شنیدیم
    ( حضرت مولانا )

  14. #28
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 بهمن 93 [ 16:12]
    تاریخ عضویت
    1392-2-18
    نوشته ها
    209
    امتیاز
    2,399
    سطح
    29
    Points: 2,399, Level: 29
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    536

    تشکرشده 560 در 192 پست

    Rep Power
    33
    Array
    سلام. این که این خانم میگه من دوست دارم خانواده پدر بچم فرهنگشون بالا باشه اشتباه کرده به شما اینو گفته. شما هم بهتره ازدواج نکنی چون واقعا این مورد خیلی بعدا مشکل ساز میشه . ولی اینم در نظر بگیرید ایشون هی میگه ازدواج شما هی میگی نمیدونم! خب شما اگه واسه ازدواج دوسش نداشتی میتونستی دورشو خلوت کنی تا یه پسر پزشک با یه خانواده روستایی با فرهنگ پایینتر! (اینو گفتم چون ارزش آدمها به چیزیه که بدست میارن نه چیزی که هستند البته نباید تفاوتها رو نادیده گرفت) بیاد باهاش رابطه برقرار کنه ولی شما این شانسو تو دانشگاه ازش گرفتی ،البته دختر خانم هم کم مقصر نیست .

    اینم یادمون باشه فقط محبت دیدن نیاز نیست ،محبت کردن هم نیازه پس نباید واسه محبت کردنمون توقع داشته باشیم از کسی، چون نیازمونو برطرف کردیم . حالا گذشته از اشتباهات هر دوتون (دخترخانم هم شاید بخاطر موقعیت شما با شما رابطه برقرار کرده همونطور که خط اول گفتم) این اختلاف خودش خیلی مشکل ساز میشه بعدا مگر اینکه شما عاشق طرف باشید که نیستید که حتی اگه عاشق هم باشید بعد از مدتی این مشکلات شروع میشه.
    ویرایش توسط capitan : شنبه 12 بهمن 92 در ساعت 08:56

  15. کاربر روبرو از پست مفید capitan تشکرکرده است .

    دختر بیخیال (شنبه 12 بهمن 92)

  16. #29
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 95 [ 01:43]
    تاریخ عضویت
    1392-1-31
    نوشته ها
    326
    امتیاز
    4,077
    سطح
    40
    Points: 4,077, Level: 40
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,507

    تشکرشده 858 در 268 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    45
    Array

    یه چیز جالبه دیگه هم هست که اینجا متوجهش شدم یه سری آدما هستن که از آدمایی که وضع مالیشون خوبه یا جزو قشر تحصیل کرده هستن بدشون میاد، با اینکه خودشون دوست دارن و تلاش میکنن که خودشون رو بالا بکشن!! به این آدما باید بگم که دوست عزیز فازت چیه؟ عینک بدبینی و تعصبت رو بردار و روی آدمها انگ نذار سعی کن طرفت رو بشناسی درک کنی و بد قضاوت کنی، مطمئنا همون موقع که من با این دختر خانم اشنا شدم و فهمیدم داستانش چیه 100تا دختر بهتر با موقعیت های بهتر و با پرستیژتر و با کلاس تر هم توی بچه های پزشکی داشتیم هم دندانپزشکی که میتونستم برم باهاشون پس نگو که 4 سال باهاش بودی که تنها نباشی بد حالا که میخوای ازدواج کنی میخوای ولش کنی....اون 4 سال رو کسی مجبورش نکرد که بمونه کسی هم من رو مجبور نکرد که بمونم.....اون 4 سال ما با کمک هم پیشرفت کردیم و روزای سختمون رو گذروندیم...منم قول ندادم که حتما ازدواج میکنیم...و هم اون و هم من مشکلاتی که برا ازدواج ممکن بود باشه رو میدونستیم حتی اون میدونست که من مادرم مخالفت کرد و میدونس که من دو دل هستم برا ازدواج....من اینجا نیومدم که کسی بخواد برام قصه بگه یا موعضه کنه که چرا فلان کار رو کردی یا نکردی من ایتجا اومدم که دیدگاهاتون رو نسبت به ازدواج ببینم که اگه کسی تجربه ای داره یا چیزی بلده بهم یاد بده
    چون من دوست دارم در کارهام زیاد مشورت کنم نظر چند نفر رو بشنوم و نهایتا تصمیم بگیرم در مورد ازدواج هم با خیلیها مشورت کردم...اینجا هم از 2-3 نفر واقعا حرف منطقی و قشنگ شنیدم( برای مثال خانم آیدا، دختر بیخیال و مصباح الهدی) که یه بار تشکر کردم و باز هم تشکر میکنم و در همین حد برام کافیه....
    و به بعضی از دوستان هم توصیه می کنم کتاب بیشتر بخونین مخصوصا در زمینه روانشناسی و دیدتون رو نسبت به آدمها بازتر کنین

    سلام مجدد
    اینجا چون روی صحبتتون با من بود ترجیح میدم جواب شما رو بدم (اول از همه اینکه من اینجا مشاوره توی تالار نگرفتم پس از خودم به دوستان نگفتم،ولی مشاوره خصوصی داشتم و کامل در مورد خودم توضیح دادم که از یه قشر بسیار مرفه ،تحصیلکرده و با شان اجتماعی بالا هستم(که البته خدارو صدهزارمرتبه شاکرم) و نکته مهمتر اینکه کمترین میزان تحصیلات در خانواده رو من دارم اون هم بامدرک فوق لیسانس معماری. اتفاقا من به شما توصیه میکنم شما اون عینک رو از چشمتون بردارید و برای این هم یک دلیل موجه دارم به کتاب شازده کوچولو اشاره کردید توصیه میکنم ترجمه شده توسط استاد شاملو رو مطالعه کنید و بارها و بارها این پاراگراف رو بخونید
    بزرگ ترها عاشق عدد و رقم اند. وقتی با آن ها از یک دوست تازه تان حرف بزنید هیچ وقت ازتان درباره ی چیزهای اساسی اش سوال نمی کنند. هیچ وقت نمی پرسند: “آهنگ صداش چطور است؟ چه بازی هایی را بیشتر دوست دارد؟ پروانه جمع می کند یا نه؟” می پرسند: “چند سالش است، چند تا برادر دارد؟ وزنش چقدر است؟ پدرش چقدر حقوق می گیرد؟” و تازه بعد از این سوال ها است که خیال می کنند طرف را شناخته اند.
    اگر به آدم بزرگ ها بگویید یک خانه قشنگ دیدم از آجر قرمز که جلو پنجره هاش غرق شمعدانی و بامش پر از کبوتر بود محال است بتوانند مجسمش کنند. باید حتما به شان گفت یک خانه صد میلیون تومنی دیدم تا صداشان بلند شود که: وای، چه قشنگ…

    اگه زاویه دیدتون هم عوض کنید یقینا مسئول گلتون خواهید بود و مهمتر اینکه دلتون واقعا اهلی میشه.من همه این چیزهایی که میگم رو تجربه کردم،تا چند سال قبل (عذر خواهی میکنم از کل شهرستانی هایی که توی این سایت هستن از جمله خود شما)ولی طرز فکر من این بود که طرفم اصالتا ریشه در ریشه اش تهرانی الاصل باشه تا باهاش همکلام بشم چه برسه به چیزهای دیگه،یا مثلا از خیابون جردن پایین تر رو دیگه نمیدیدم .اینا همه یه دلیل داشت اونم اینکه زاویه دید من 10 درجه بوده ،و اینجا اصالت خانواده معنی پیدا میکنه که منو متوجه اشتباهم کردن که از روی ظاهر چیزی رو قضاوت نکنم نه اینکه تشویقم کنن ظاهر بین باشم،ارزش و شخصیت آدمها فراتر از اون چیزیه که ما روشون نرخ بذاریم یا با روح و روانشون بازی کنیم.
    موفق باشید

  17. 6 کاربر از پست مفید asemaneabi222 تشکرکرده اند .

    kamran2007 (شنبه 12 بهمن 92), khaleghezey (شنبه 12 بهمن 92), فرهنگ 27 (شنبه 12 بهمن 92), فرشته اردیبهشت (شنبه 12 بهمن 92), مصباح الهدی (شنبه 12 بهمن 92), دختر بیخیال (شنبه 12 بهمن 92)

  18. #30
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام
    مثل اینکه به تصمیم درست رسیدین.
    فقط پیشنهاد می کنم که اولویت ها و معیار هاتون برای ازدواج را دقیق تر بررسی کنید.
    و یک چیز دیگه: تجربه را تجربه کردن خطاست!
    از این به بعد اگر از دختری خوشتان آمد قدم اول را با خانواده بردارید.یعنی جلسه اول دوم برای آشنایی خانواده ها و یک سری حرف های کلی بین شما و دختر خانم در اتاقش باشد.(تنها هم پدر و مادر هر دوتون در جریان باشن.نه اینکه همه فامیل بفهمن که شما خواستگاری رفتین یا ایشون خواستگار دارن)
    بعد هم زیر نظر خانواده ها یک دوره آشنایی بذارید و حتی با هم مشاوره برید.و تلفنی زیاد صحبت کنید.
    بعضی ها فکر می کنند خواستگاری یعنی 2 تا 4 جلسه و سریع تموم می شه.بعضی ها فکر می کنند که خواستگاری یعنی جواب مثبت!!! خب این طرز تفکر کاملا اشتباهه.وقتی چنین طرز تفکری باشه؛معلومه بعضی جوان ها به دوستی رو میارن!!! که خطرات و عواقب خودش را داره.
    خواستگاری تازه شروع کاره!
    من یک تجربه خودم را خدمتتون بگم:
    من اوایلی که تصمیم به ازدواج گرفتم یک خواستگاری داشتم که پدر و مادرش روستایی؛سطح تحصیلات بسیار پایین.خود آقا پسر تحصیل کرده.از نظر اقتصادی هم از ما پایین تر.
    اما آقا پسر بسیار آدم مودبی بود.بسیار با حیا بود.(می تونم قسم بخورم).
    پدر و مادرش انسان های بسیار صادقی بودند.با ایمان و پاک و با ادب.و من مطمئنم نان حلال به بچشون داده بودن.همه بچه های اون خانواده که زیاد بودن همشون بدون استثنا به درجات تحصیلی خوبی رسیده بودن.همشون باایمان و پاک بودن.
    صداقت و پاکی و حیایی که در این آقا دیدم بعدش در هیچ کس دیگری ندیدم.ادب؛اخلاق و تواضع و خیلی خصوصیات مثبت دیگه....
    بسیار به پدر و مادرش احترام می گذاشت و خیلی آدم منظم و دقیقی بود.بسیار اهل مطالعه بود و تنها خواستگاری بود که با مطالعه و یک برگه سوال حساب شده برای خواستگاری به منزل ما می آمد.
    چند جلسه با هم صحبت کردیم.یک جلسه هم بیرون رفتیم.هر چه قدر از ادب و رفتارش در بیرون بگم کم گفتم.
    پدرم فکر نمی کرد که من درنهایت از این آقا خوشم بیاد. خودشون در نهایت به نحو بدی به همون دلایل شما(مثلا اختلاف فرهنگی و...) ماجرا را تموم کردند.
    خدا می دونه بعد از ایشون من چقدر خواستگار پولدار و تحصیل کرده داشتم.ولی تا حالا هیچ کدوم اون ادب و حیا را نداشتن.هیچ کدوم برای ازدواج زحمت نمی کشیدن یکم مطالعه کنند و سوال طرح بکنند.
    نمی دونم این خواستگارای بعدی با فرهنگ ترن یا اون آقا؟
    الان برای من معنی فرهنگ خیلی تفاوت داره. خدا کنه شخصی بیاد که هم از نظر من با فرهنگ باشه(ادب و حیا و مطالعه و....) و هم از نظر پدرم.که من این قدر اذیت نشم: (


    - - - Updated - - -

    راستی این تاپیک ها را هم بهتون پیشنهاد می دم:
    امیدوارم دختری را این بار با روش منطقی و مناسب انتخاب کنید.

  19. 3 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (شنبه 12 بهمن 92), ayda86 (شنبه 12 بهمن 92), khaleghezey (شنبه 12 بهمن 92)


 
صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بدهكاري همسرم و قرض كردن چيكار كنم؟
    توسط Maleka در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 دی 95, 15:01
  2. شما جاي من بودين چي كار ميكردين
    توسط sepide2 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: شنبه 04 خرداد 92, 15:23
  3. پاسخ ها: 42
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 دی 91, 13:13
  4. با مامانم چيكار كنم ؟
    توسط حنان در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: چهارشنبه 19 فروردین 88, 19:55
  5. نميدونم چيكار كنم؟
    توسط ساقی جان در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 08 فروردین 87, 07:40

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:07 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.