به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 27 , از مجموع 27
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 اسفند 92 [ 20:19]
    تاریخ عضویت
    1392-9-19
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    273
    سطح
    5
    Points: 273, Level: 5
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 114 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خدمت دوستان غیر کروکودیل

    بقول مهران مدیری،خانمها دو دسته هستن :

    دسته اول خانمهایی که تحصیلکرده هستن ، شغل دارن ، استقلال مالی دارن ، بعد با خودشون میگن خوب ازدواج کنیم که جی؟ یک نره غول! بیاریم بالاسرمون که چی بشه !؟ بعد این دسته از خانمها کلا قید ازدواج رو میزنن بعد میرن تو کار برگزاری کلاسهای مثبت اندیشی و مربی گری یوگا و مشاوره خانواده دادن

    اما دسته دوم خانمهایی هستن که تحصیلکرده هستن ، شغل دارن ، استقلال مالی دارن ، قصد ازدواج هم دارن ، بعد خوب طبیعتا این دسته از خانمها دنبال یک شوهر خوب و تحصیلکرده و با شغل مناسب و پولدار میگردن ، که خوب اون مدل شوهر ها اگه وجود داشته باشه که یا قبلا ازدواج کردن یا که کلا اهل ازدواج نیستن ، بنابراین این دسته دوم خانمها هم قید ازدواج رو میزنن و اینها هم میرن تو کار برگزاری کلاسهای مثبت اندیشی و مربی گری یوگا و مشاوره خانواده دادن

    بنابراین توی یک دسته بندی دیگه خانمها دو دسته هستن ، یا اونهایی که قبلا ازدواج کردن یا اونهایی که قید ازدواج رو زدن و قصد ادامه تحصیل دارن

    میگن یک اقایی هم میره خواستگاری یک دختر خانم ، بعد دختر خانمه پسره رو میپسنده ، میگه بزار یکم براش کلاس بزارم ، بعد تو اتاق به پسره میگه ، من فعلا قصد ازدواج ندارم میخوام ادامه تحصیل بدم و درس بخونم ، پسره هم نامردی نمیکنه یهو پا میشه میره ، بعد دختره هول میکنه ،میگه بابا حالا یک چیزی گفتم ، دو صفحه دیگه بیشتر از درسام نمونده


    ولی سوای این حرفا ، واقعا دلیل این همه اصرار خانمها بر کار کردن و ادامه تحصیل دادن جهت کسب مشاغل بهتر و جایگاه اجتماعی بهتر زمانی که ممکنه این اصرار بحث ازدواجشون رو تحت تاثیر قراره بده، برام روشن نیست ...

    مثلا جناب مصباح الهدی و سفینه النجاه گفته بودن ، که خواستگارشون باید مذهبی باشه فوق لیسانس باشه ، با ادامه تحصیل و اشتغال ایشون هم مشکلی نداشته باشه ، ته دلشون میخواد طرفشون پولدار باشه و کار خوب هم داشته باشه مثل من هم خوش تیپ باشه وووو این یعنی طرف باید نمره 20 داشته باشه تا برگزیده بشه این طرز تفکر کار رو سخت میکنه و باعث میشه سن ازدواج روز به روز بالاتر بره ...

    به نظر من به یک سوال پیش خودتون پاسخ بدید ، ملاکهایی که از طرف مقابلتون انتظار دارید رو در یک لیست قرار بدید ، ببینید اگه قرار باشه بین ازدواج نکردن و یا نادیده گرفتن برخی از ملاکها یکی رو انتخاب کنید ، کدوم ملاکها رو حاضرید نادیده بگیرید و کدومها حتما باید سرجاش باشه حتی به قیمت ازدواج نکردن تا سالهای دور و حتی شاید تا اخر عمر! مثلا یک نفر حتما باید همسرش مذهبی و مقید باشه ، این فرد حاضره حتی قید ازدواج رو بزنه تا اینکه بخواد با یک فرد غیر مذهبی ازدواج کنه ، ولی همین فرد حاضره با یک ادم با ظاهر معمولی ازدواج کنه تا یک فرد زیبا! پس برای این فرد زیبایی ملاک جدی نیست، در مورد کار کردن و ادامه تحصیل هم به این شکل عمل کنید.....

    در مورد موضوعی که دخترخانمها میگن که این همه زحمت کشیدیم و درس خوندیم حتما باید کار کنیم تا زحماتمون هدر نره و فکر نکنن ما گاو نه من شیر ده هستیم و فلان!... ببخشیدا! مگه این همه اقا پسر که درس خوندن از رشته های مهندسی و پزشکی بگیر تا تاریخ و جغرافی و اجتماعی ومدنی! مگه همه اینها سر یک کار مرتبط هستن یا اصلا جایی که دارن کار میکنن ، دارن بخاطر مدرکی که دارن اونجا کار میکنن؟ اکثر اقا پسرها هم به شکل دیگه نتیجه زحمتی که کشیدن رو بصورت مستقیم و مربوطه نمیبینن .. بحث دفاع از این روند نیست ، صحبت سر این هست که ادم میتونه اشپز دانشگاه باشه و احساس مفید بودن کنه و میتونه استاد همون دانشگاه باشه ولی احساس رضایت بخاطر نقشش نداشته باشه.... یک زن هم میتونه حس مهم بودن کنه زمانی که مرکز گرم عاطفی یک زندگی باشه ،زمانی که بتونه دلیل اصلی ارامش همسرش باشه ، زمانیکه بتونه فرزندان بزرگ وارزشمند تربیت کنه (مخصوصا الان که قرار شده هر کدوم از ما 5-6 بچه داشته باشیم و دیگه اون دوران رفاه و سوسول بازی که هر خونه فقط یک بچه بود تموم شده و کار تو خونه زیاد و سخت شده )

  2. 3 کاربر از پست مفید کروکودیل تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 13 بهمن 92), فرهنگ 27 (شنبه 12 بهمن 92), تهمتن (سه شنبه 15 بهمن 92)

  3. #22
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    آقای کروکدیل سلام
    چقدر شما دست می زنید!!! گوشم رفت!!!
    خب شما نکات ارزشمندی گفتین.اما من می خوام راجع به اون قسمت حرفتون که منظورتون من بودم حرف بزنم.
    اتفاقا من فکر نمی کنم که کمال گرا باشم.من اصلا برایم قیافه؛قد ؛هیکل مهم نیست.فقط در این حد که به دلم بشینه و بدم نیاد.
    برام واقعا مادیات مهم نیست.فقط مطمئن باشم که جربزه کار را داره.
    از این به بعد هم تحصیلات هم فقط اینکه دیگه حتما لیسانس داشته باشه.و مطمئن باشم در آینده با ادامه تحصیلاتم مخالفت نداره.و دوست داشته باشه که خانمش تحصیل کرده باشه.
    اینکه دیگه دوست دارم حتما همسرم آدم باایمان و بااخلاقی باشه و منو برای رسیدن به علاقه ام حمایت کنه؛فکر نمی کنم کمالگرایانه باشه.(خب من به علم علاقه دارم و رشته ام هم کاملا تحقیقی و علمیه)
    در مورد اشتغال هم راست می گید که مردها هم موندن....
    اینو دیگه باید با آقای روحانی صحبت کنید.تقصیر ما خانوما نیست که نباید به علاقمون برسیم.
    بیشتر این عذاب آوره که یکی به زور به آدم بگه تو نباید سر کار بری!!! لج آدم درمیاد خب! حالا اگه کار نباشه که خب تقصیر شوهر بیچاره چیه؟ اما اگه امکانش باشه و شوهر عمدا نخواد همسرش به علاقش برسه.........


    - - - Updated - - -

    راستی من یک قسمت از جوابی که در یک تاپیک دیگه(میخوام کار کنم ، همسر دیکتاتور من نمیزاره) نوشتم را اینجا هم برای شما می ذارم:
    این خانم تحصیل کرده و کلی زحمت کشیده.به تحصیلات و شغلش علاقه داره.بهش انرژی می ده.روحیش بهتر میشه.
    باعث می شه زندگیش از یک نواختی در بیاد.
    شما خودتون اگه سر کار نرید فقط خونه باشید و هرروز یک سری کارهای تکراری بکنید چه حسی بهتون دست می ده؟
    *
    اگه به یک امیدی برای یک کاری زحمت بکشید و آخرش یکی دیگه چون دوست نداره نذاره اون کار را انجام بدین چه حسی بهتون دست می ده؟
    *
    اگه آدم با استعدادی باشید و بدونید که می تونید توی یک عرصه ای موفق باشید و یکی دیگه نذاره؛چه حسی بهتون دست می ده؟
    *
    می گن آن چیز را که برای خودت می پسندی برای دیگران هم بپسند.
    من می گم صورت مساله را نباید پاک کرد.



  4. 2 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    hanie_66 (سه شنبه 15 بهمن 92), khaleghezey (یکشنبه 13 بهمن 92)

  5. #23
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 تیر 00 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    10,303
    سطح
    67
    Points: 10,303, Level: 67
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    388

    تشکرشده 576 در 165 پست

    Rep Power
    44
    Array
    از تک تک دوستانی که راهنماییم کردند بی نهایت سپاسگزارم
    ممنون که وقت گذاشتید و نوشته های طولانی منو خوندید
    من به آقای خواستگارم جواب منفی دادم چون مشکلاتمون ریشه ای تر از مسئله ای مثل کار بود
    اما افکار خودمم کنارشون تا حدی تغییر کرد
    موفق باشید و خوشبخت

  6. 2 کاربر از پست مفید hanie_66 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 15 بهمن 92), شیدا. (سه شنبه 15 بهمن 92)

  7. #24
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 تیر 93 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1392-8-10
    نوشته ها
    71
    دستاوردها:
    250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    14

    تشکرشده 148 در 55 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مصباح الهدی نمایش پست ها
    برام خیلی جالبه که یک آقای دکتر همچین دیدگاهی در مورد ادامه تحصیل و حضور شما در اجتماع داره.
    ببخشید آیا ایشون خیلی مذهبی هستند؟


    من با وجود اینکه خودم آدم مذهبی هستم ولی همیشه تو خواستگاری هام می ترسم که طرفم اگه مذهبی باشه بعدا نخواد منو محدودم کنه.

    به تحصیلات یا مذهبی بودن ربط نداره.

    این پست مدیر همدردی یکی از بهترین نوشته های کل این سایت هست

    http://www.hamdardi.net/thread-31970.html#post315709

  8. 2 کاربر از پست مفید Assertive Boy تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 15 بهمن 92), مصباح الهدی (سه شنبه 15 بهمن 92)

  9. #25
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام دوستان
    ببخشید من یک سری حرف ها بود که می خواستم هم توی این تاپیک و هم تو تاپیک چرا من بعنوان یک دختر حق کارکردن ندارم؟ بزنم که بسته شد. این آخرین حرف منه.و دیگه قصد ندارم پاسخ دیگه ای در این تاپیک ها با توجه به حل شدن مشکلشون ارسال کنم.
    آقای 1234567 گرامی من با بخشی از حرف های شما موافقم.
    به نظر من اصلا اشکالی نداره که شما بخواهید که خانمتان سر کار نرود.اما این در صورتیه که همون اول شفاف موضوع را مطرح کنید.به هر حال هر کسی برای خودش نظری داره.
    من بهتون پیشنهاد می دم که با خانم شاغل ازدواج نکنید.
    شاید بعضی از شما دوستان در مورد من یا شاید دختر بی خیال فکر کردید که ما از اون خانومایی هستیم که فقط به فکر خودمونیم.
    .
    شاید باورتون نشه اما من تو خواستگاری هام خیلی دقت می کنم که طرفم بیش از حد اهل کار و درس نباشه و حتما اهل تفریح هم باشه.
    حتی یک خواستگار داشتم که فوق العاده از نظر تحصیلی موفق و خیلی کاری بود.اتفاقا یه همچین آدمی دنبال یه خانم مثل خودش می گشت که بیشتر دنبال درس و کار باشه (لابد به این خاطر که خانمش بهش هی گیر نده که مثلا بیا با من تفریح یا...)
    همون جلسه اول که این آقا داشت مداوم از علاقش به کار و... می گفت.من گفتم که دوست ندارم همسرم فقط در نقش تدارکات چی باشه.دوست دارم همسرم آدمی باشه که به تمام ابعاد زندگی توجه کنه.نه اینکه فقط به یک بعد نگاه کنه.من معتقدم پدر فقط برای تامین نیازهای مادی خانواده نیست .معتقدم پدر باید در خونه حضور موثر داشته باشه و از نظر عاطفی و نشاط و تربیتی خونه را به خوبی مدیریت کنه.
    (همان طور که پدر من این طور بودند و هیچ وقت کارشان را به ما ترجیح ندادند.)
    .
    من خودم شاید جای یک مرد بودم و خودم را نمی شناختم شاید موضع می گرفتم.چون واقعا نقش مادر در خانه انکار ناپذیره.مادر من قلب خانه ماست.و باورتون نمیشه که الان که سرما خورده هممون حالت افسردگی گرفتیم و انگار خونمون روح نداره.
    من خودم اگه مرد بودم و خواستگاری دختری می رفتم که حجابش را رعایت نمی کرد و حریم درستی با نامحرم نداشت؛حتما و حتما دلم راضی نمی شد که سر کار بره.
    من اگه مرد بودم و می دیدم که این دختر تنها یک بعدی به زندگی نگاه می کنه؛قطعا دلم راضی نمی شد که اصلا باهاش ازدواج کنم چه برسه بره سر کار!!!
    من اگه مرد باشم وقتی می رم خواستگاری دقت می کنم که مادر خانواده چگونه رفتار می کنه و مدیریت خانواده و رابطه دختر با مادرش چه طوره.اگه دختران با مادرانشون رابطه عاطفی خوبی داشته باشند؛یعنی مادر خیلی خوب تونسته با فرزندان ارتباط عاطفی داشته باشه.اگه تو اون خانواده صمیمیت باشه می فهمم که برای اون دختر اینا مهم هست و در آینده احتمال اینکه خودش هم خانه را اون طور مدیریت کنه بیشتره.(الان چقدر شاهد تفاوت بین مادر و دختر هستیم.می بینیم مادر کاملا محجبه و کاملا سنتی و خانه دار ولی دختر کاملا فشن و بی حجاب! خب این تناقض دلیلش چیه؟این شکاف بین نسل ها دلیلش چیه؟ مادری که تو اجتماع نبوده چقدر حرفش پیش دخترش اعتبار داره؟چرا این جوانان می گن پدر مادرمون ما را درک نمی کنند؟در صورتی که شاید هم این جوانان اشتباه می کنند.)
    .
    **مواردی که آقای 1234567 (در پست 56 تاپیک چرا من بعنوان یک دختر حق کارکردن ندارم؟) بیان کردند در مورد فقر عاطفی و تربیت صحیح فرزندان حقیقت تلخی است که من نه تنها در مورد پدر مادرهایی که هردو تا ساعت 8 شب کار می کنند دیدم.بلکه در مورد خانم های خانه دار که تمام وقتشان در اختیار خودشون هست هم خیلی دیدم.(اتفاقا چون وقت زیادی دارند برنامه ریزی ندارند)
    خانمهایی که مدام فکر آرایش و فلان فیلم وسریال ماهواره ای هستند.(آخرشم این فرهنگ ماهواره باعث می شه که این قدر فکر کردن به قضیه خیانت قبحش بریزه!!!!)
    خانم هایی که اصلا حال و حوصله مطالعه ندارن.فقط شاید وقتی که وضعیتشان بحرانی بشه یه مشاوره ای چیزی بگیرن.
    اصلا فکر نمی کنند که باید روی اصول تربیت فرزند تاکید کنند.نمی گن شخصیت بچشون همون اول شکل می گیره.می گن بچه است ولش کن.فقط به بچشون محبت بی جا و قربون صدقه بیش از حد می کنند.تا حدی که بچه لوس میشه و به پدر و مادرش دستور هم می ده(فرزند سالاری که کاملا مشهوده!!!!)
    .من مادرم از همون اول رابطه عاطفی خوبی با ما داشت و با مهربانی و محبت مداوم مواظب این بود که نمازمان قضا نشود.مواظب بود که نمازمان را اول وقت بخونیم.مواظب حجاب من بود و خیلی از موارد دیگه که خیلی ها می گن بچه باید خودش بفهمه .........
    در صورتی که مادر من خودشون شاغل بودن و عاشق کارشون بودند.اما کارشون تا ساعت 2 بود البته.ایشان حضور موثر داشتند نه حضور مداوم ولی غیر موثر.
    .
    من خودم یک خانواده کامل و چند بعدی می خوام.و گرنه که این قدر دوست نداشتم که در مورد ازدواج و مسائل و مشکلات بین زن و شوهر ها مطالعه کنم.
    حتما در آینده شغلی انتخاب می کنم که ساعت کاریش تا 3 بیشتر نباشه.من هم دوستی دارم که البته در جای خصوصی کار می کنه و کارش 3 روز در هفته بیشتر نیست و به همان اندازه هم حقوق می گیرد.
    .
    من می گم اگه آقایی منو واقعا بشناسه دلیلی نداره که با ادامه تحصیل و اشتغال من مخالفت کنه.چون من شخصیتم آدم خوش حال و خون گرمی هستم.روابط اجتماعی خوبی دارم.تک بعدی هم اصلا نیستم.اولویتم هم حتما و حتما شوهر و فرزندانم هست.همان طور که دوست دارم همسر آینده ام هم اولویتش من و فرزندانش باشد.
    .
    با تشکر از این که دغدغه هایتان را در این موارد بیان کردین و من ذهنم در مورد این مساله و اینکه یک مرد نگاهش در این مورد چه می تواند باشد؛ بیشتر باز شد


  10. 4 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    hanie_66 (جمعه 18 بهمن 92), khaleghezey (چهارشنبه 16 بهمن 92), دختر بیخیال (چهارشنبه 16 بهمن 92), صبوری (چهارشنبه 16 بهمن 92)

  11. #26
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    از تک تک دوستانی که راهنماییم کردند بی نهایت سپاسگزارم

    ممنون که وقت گذاشتید و نوشته های طولانی منو خوندید
    من به آقای خواستگارم جواب منفی دادم چون مشکلاتمون ریشه ای تر از مسئله ای مثل کار بود
    اما افکار خودمم کنارشون تا حدی تغییر کرد
    موفق باشید و خوشبخت
    بنظرم ایشون کسیو میتونن خوشبخت کنن که ، عقایدشون شبیه بهم باشه ! هم کفو هم باشن .

    چون به هیچ عنوان انعطاف پذیری خوبی ندارن! و در برابر عقاید مخالف عقیده خودشون بدجور گارد میگیرن. اما امان از روزی که بهشون اثبات بشه که خودشونم اشتباهاتی دارن خیلی قشنگ میگن تلاش کردیم اشتباه و اصلاح کنیم اما نشد!!!!!:))
    فکر نکنم حرف قشنگی باشه که یه اشرف مخلوقات اینو بگه!
    واقعا جالب شد
    يادمه در تايپيك دختر بيخيال جان گفتم مسئله كار كردن يا نكردن نيست مسئله همون آقاست وبازم يادمه درتايپيك تمنا جان گفتم
    آقايون وقتي با يك موضوع مبهم مواجه ميشن گارد مي گيرن.اينجا هم دقيقا همون موضوع پيش اومده ببينيد هم هانيه جان هم دختر بيخيال جان در تصميم گيري در مورد شخصيت خود خواستگار ترديد داشتند وگرنه مطمعنا وقتي طرف مقابل رو انتخاب صحيحي بدونن و عقايدو باور هاش رو قبول داشته باشن در مورد كار كردن و درس خوندن ميتونن با هم صحبت كنند و به توافق برسن.وقتي آقايي ميگه نميخوام كار كني خيلي نمي خوام هاي ديگه هم به دنبال داره.
    اصلا چرا كار كردن مگه دختر خانوم ها خانوادشون رو دوست ندارن پس چرا گاهي پيش مياد تا اون سر كشور هم ميرن پس بازم ميگم موضوع كار كردن يا نكردن نيست موضوع اينه كه آقايون بايد بپذيرن وقتي به خواستگاري دختري ميرن كه شاغله يا تصميم به شاغل بودن داره به نظرش احترام بذارن.
    يكي نيست به اين خواستگارها بگه شما كه ميبيني طرفت شاغله و براي شغلش زحمت كشيده مسلما طرف ميخواد شاغل باشه دوست ندارم بري سر كار اينجا اصلا درست نيست...
    ویرایش توسط صبوری : چهارشنبه 16 بهمن 92 در ساعت 18:08

  12. 4 کاربر از پست مفید صبوری تشکرکرده اند .

    hanie_66 (جمعه 18 بهمن 92), فرهنگ 27 (چهارشنبه 16 بهمن 92), مصباح الهدی (چهارشنبه 16 بهمن 92), دختر بیخیال (چهارشنبه 16 بهمن 92)

  13. #27
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    )یه چیزی و من متوجه شدم تو این سه تاپیک تقریبا مشابه.
    اونم اینه که :
    بعضی موضوعات هست، مثله این موضوع که تفاوت های نگرشی بین قشر مذکر و مونث جامعه وجود داره . و هرکدوم هم فکر میکنن عقاید و نظرات خودشون درسته و طرف مقابل اشتباه میگه، جالبه که نه آقایون از موضع خود پایین میاین نه خانوم ها.

    من بیشتر که فکر کردم دیدم خب ممکنه همونطور که من اینقد مطمعنم درست میگم اقایون هم همین فکر و در مورد نگرش خودشون داشته باشن.

    بنابراین اصلا لزومی نداره من بعنوان یه دختر به تمام آقایون اثبات کنم که من درست میگم من راست میگم شماها دارین اشتباه میکنین. چون بالاخره وقتی من میگم دوست دارم استقلال داشته باشم و به عقایدم احترام گذاشته بشه یه اقای دیگه ممکنه قدرت درک یا انعطاف پذیری لازمه رو نداشته‌باشه، یا اصلا ممکنه محیطی که توش بزرگ شده نذاشته باشه قدرت درک کار کردن یه خانوم و بهش درست القا کنه.

    یا چیز هایی که از جامعه دیده، این موضوع و خیلی بد براشون نمایان کردن و نگرششون کلا بد شده.
    (البته درمورد خانومها هم همینطوره ممکنه تو محیطی بزرگ شدن و موردهایی دیدن که نتونن اینگونه دلایل و بپذیرن)
    بنابراین حالا من نوعی (خانومها)هرچیم بگیم و دلیل بنظر خودمون منطقی بیاریم باز هم هیچ تغییر نگرشی ایجاد نمیشه. برعکسشم صادقه، آقایون هم هرچی از موضع خودشون بگن و دلایل بنظر خودشون منطقی بیارن باز هم تغییر نگرشی در خانوم ها ایجاد نمیشه. همونطور که بحثم شد و مشخص شد، همه باز هم سر حرف خودشون بودن.

    پس مهم اینه که من بعنوان دختری که همچین نگرشی دارم با کسی ازدواج کنم که بتونه درکم کنه و اونقدری انعطاف پذیری لازم و داشته باشه که بمن این اجازه رو بده خودم تصمیم بگیرم حالا یا درمورد این موضوع یا سایر موضوعات از این قبیل. من نمیگم نظرشو نگه، اتفاقا خوبه که اقایون نظرشونم بگن اما قدرت انتخاب نهایی و بازم بذارن بعهده خود شخص.
    (یعنی بهتره من بتونم از پس راضی کردن همون یه نفر شریک زندگیم بر بیام نه کل اقایون جامعه یا این تالار)
    شاید اگه این اقای طرف من اینقد محکم و قاطع جلوی کار یه تابلو ورود ممنوع قرار نمیدادن. و فقط نظرشونو میگفتن و بازم تصمیم نهایی و بعهده من میذاشتن، منم سعی میکردم نظرشونو بپذیرم.

    راسی این تاپیک هم به نتیجه رسیده، بنظر من که لازم نیس اینقد زحمت بکشیم تاپیک بزنیم هرکسی نظرش برای خودش محترمه و طبق تجربیات خودش در زندگی هست پس نمیشه گفت کی درست میگه کی اشتباه ما باید بتونیم تو انتخاب شریک زندگیمون درست عمل کنیم و یکی و انتخاب کنیم که بقول دوستان هم کفو هم باشیم. ورگرنه مشخصه که همه افراد جامعه که باهم هم نظر نیستن.
    ویرایش توسط دختر بیخیال : چهارشنبه 16 بهمن 92 در ساعت 19:54

  14. 3 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    hanie_66 (جمعه 18 بهمن 92), مصباح الهدی (چهارشنبه 16 بهمن 92), صبوری (چهارشنبه 16 بهمن 92)


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.