ببخشید من یک سری حرف ها بود که می خواستم هم توی این تاپیک و هم تو تاپیک چرا من بعنوان یک دختر حق کارکردن ندارم؟ بزنم که بسته شد. این آخرین حرف منه.و دیگه قصد ندارم پاسخ دیگه ای در این تاپیک ها با توجه به حل شدن مشکلشون ارسال کنم. آقای 1234567 گرامی من با بخشی از حرف های شما موافقم.
به نظر من اصلا اشکالی نداره که شما بخواهید که خانمتان سر کار نرود.اما این در صورتیه که همون اول شفاف موضوع را مطرح کنید.به هر حال هر کسی برای خودش نظری داره.
من بهتون پیشنهاد می دم که با خانم شاغل ازدواج نکنید.
شاید بعضی از شما دوستان در مورد من یا شاید دختر بی خیال فکر کردید که ما از اون خانومایی هستیم که فقط به فکر خودمونیم.
شاید باورتون نشه اما من تو خواستگاری هام خیلی دقت می کنم که طرفم بیش از حد اهل کار و درس نباشه و حتما اهل تفریح هم باشه.
حتی یک خواستگار داشتم که فوق العاده از نظر تحصیلی موفق و خیلی کاری بود.اتفاقا یه همچین آدمی دنبال یه خانم مثل خودش می گشت که بیشتر دنبال درس و کار باشه (لابد به این خاطر که خانمش بهش هی گیر نده که مثلا بیا با من تفریح یا...)
همون جلسه اول که این آقا داشت مداوم از علاقش به کار و... می گفت.من گفتم که دوست ندارم همسرم فقط در نقش تدارکات چی باشه.دوست دارم همسرم آدمی باشه که به تمام ابعاد زندگی توجه کنه.نه اینکه فقط به یک بعد نگاه کنه.من معتقدم پدر فقط برای تامین نیازهای مادی خانواده نیست .معتقدم پدر باید در خونه حضور موثر داشته باشه و از نظر عاطفی و نشاط و تربیتی خونه را به خوبی مدیریت کنه.
(همان طور که پدر من این طور بودند و هیچ وقت کارشان را به ما ترجیح ندادند.)
من خودم شاید جای یک مرد بودم و خودم را نمی شناختم شاید موضع می گرفتم.چون واقعا نقش مادر در خانه انکار ناپذیره.مادر من قلب خانه ماست.و باورتون نمیشه که الان که سرما خورده هممون حالت افسردگی گرفتیم و انگار خونمون روح نداره.
من خودم اگه مرد بودم و خواستگاری دختری می رفتم که حجابش را رعایت نمی کرد و حریم درستی با نامحرم نداشت؛حتما و حتما دلم راضی نمی شد که سر کار بره.
من اگه مرد بودم و می دیدم که این دختر تنها یک بعدی به زندگی نگاه می کنه؛قطعا دلم راضی نمی شد که اصلا باهاش ازدواج کنم چه برسه بره سر کار!!!
من اگه مرد باشم وقتی می رم خواستگاری دقت می کنم که مادر خانواده چگونه رفتار می کنه و مدیریت خانواده و رابطه دختر با مادرش چه طوره.اگه دختران با مادرانشون رابطه عاطفی خوبی داشته باشند؛یعنی مادر خیلی خوب تونسته با فرزندان ارتباط عاطفی داشته باشه.اگه تو اون خانواده صمیمیت باشه می فهمم که برای اون دختر اینا مهم هست و در آینده احتمال اینکه خودش هم خانه را اون طور مدیریت کنه بیشتره.(الان چقدر شاهد تفاوت بین مادر و دختر هستیم.می بینیم مادر کاملا محجبه و کاملا سنتی و خانه دار ولی دختر کاملا فشن و بی حجاب! خب این تناقض دلیلش چیه؟این شکاف بین نسل ها دلیلش چیه؟ مادری که تو اجتماع نبوده چقدر حرفش پیش دخترش اعتبار داره؟چرا این جوانان می گن پدر مادرمون ما را درک نمی کنند؟در صورتی که شاید هم این جوانان اشتباه می کنند.)
**مواردی که آقای 1234567 (در پست 56 تاپیک چرا من بعنوان یک دختر حق کارکردن ندارم؟) بیان کردند در مورد فقر عاطفی و تربیت صحیح فرزندان حقیقت تلخی است که من نه تنها در مورد پدر مادرهایی که هردو تا ساعت 8 شب کار می کنند دیدم.بلکه در مورد خانم های خانه دار که تمام وقتشان در اختیار خودشون هست هم خیلی دیدم.(اتفاقا چون وقت زیادی دارند برنامه ریزی ندارند) خانمهایی که مدام فکر آرایش و فلان فیلم وسریال ماهواره ای هستند.(آخرشم این فرهنگ ماهواره باعث می شه که این قدر فکر کردن به قضیه خیانت قبحش بریزه!!!!)
خانم هایی که اصلا حال و حوصله مطالعه ندارن.فقط شاید وقتی که وضعیتشان بحرانی بشه یه مشاوره ای چیزی بگیرن.
اصلا فکر نمی کنند که باید روی اصول تربیت فرزند تاکید کنند.نمی گن شخصیت بچشون همون اول شکل می گیره.می گن بچه است ولش کن.فقط به بچشون محبت بی جا و قربون صدقه بیش از حد می کنند.تا حدی که بچه لوس میشه و به پدر و مادرش دستور هم می ده(فرزند سالاری که کاملا مشهوده!!!!)
.من مادرم از همون اول رابطه عاطفی خوبی با ما داشت و با مهربانی و محبت مداوم مواظب این بود که نمازمان قضا نشود.مواظب بود که نمازمان را اول وقت بخونیم.مواظب حجاب من بود و خیلی از موارد دیگه که خیلی ها می گن بچه باید خودش بفهمه .........
در صورتی که مادر من خودشون شاغل بودن و عاشق کارشون بودند.اما کارشون تا ساعت 2 بود البته.ایشان حضور موثر داشتند نه حضور مداوم ولی غیر موثر.
من خودم یک خانواده کامل و چند بعدی می خوام.و گرنه که این قدر دوست نداشتم که در مورد ازدواج و مسائل و مشکلات بین زن و شوهر ها مطالعه کنم.
حتما در آینده شغلی انتخاب می کنم که ساعت کاریش تا 3 بیشتر نباشه.من هم دوستی دارم که البته در جای خصوصی کار می کنه و کارش 3 روز در هفته بیشتر نیست و به همان اندازه هم حقوق می گیرد.
من می گم اگه آقایی منو واقعا بشناسه دلیلی نداره که با ادامه تحصیل و اشتغال من مخالفت کنه.چون من شخصیتم آدم خوش حال و خون گرمی هستم.روابط اجتماعی خوبی دارم.تک بعدی هم اصلا نیستم.اولویتم هم حتما و حتما شوهر و فرزندانم هست.همان طور که دوست دارم همسر آینده ام هم اولویتش من و فرزندانش باشد.
با تشکر از این که دغدغه هایتان را در این موارد بیان کردین و من ذهنم در مورد این مساله و اینکه یک مرد نگاهش در این مورد چه می تواند باشد؛ بیشتر باز شد
علاقه مندی ها (Bookmarks)