نوشته اصلی توسط
دلسا
همسر من مرد خیلی خوبیه
ولی شوهر خوبی برای من نبوده گناهی هم نداره.
.
اگر مرد خوبی هست و تو دوسش داری ، برای بدست آوردنش تلاش کن ، واقعا می گویم ، اگر خواهانش هستی پس تلاش کن تا بدستش بیاوری ... انسان وقتی چیزی رو می خواد برای داشتنش همه گونه تلاشش رو میکنه
نوشته اصلی توسط
دلسا
همسر من ، منو نمیخواد.
پس خواستنی شو ، فقط همین ( یه لحظه فکر کن ، آیا تو واقعا خواستنی هستی؟ آیا آنچه را که باید برای خواستنی بودن و جذاب بودن ، لازم هست را دارا هستی؟ )
داستان زیر ، واقعیت انکار ناپذیری هست ، که من خودم تجربه اش کرده ام
یکی از دوستانم با یک زن بازیگر معروف که فوقالعاده زیبا است ازدواج کرد.
اما درست زمانی که همه به خوشبختی این زن و شوهر غبطه میخوردند، آنها از هم جدا شدند.
طولی نکشید که دوستم دوباره ازدواج کرد. همسر دومش یک دختر عادی با چهرهای بسیار معمولی است.
اما به نظر میرسد که دوستم بیشتر و عمیقتر از گذشته عاشق همسرش است.
عدهای آدم فضول در اطراف از او میپرسند : فکر نمیکنی همسر قبلیات خوشگلتر بود؟
دوستم با قاطعیت به آنها جواب میدهد: نه! اصلاً! اتفاقا وقتی از چیزی عصبانی میشد و فریاد میزد، خیلی وحشی و زشت به نظرم میرسید.
اما هسمر کنونیام این طور نیست. به نظر من او همیشه زیبا، با سلیقه و باهوش است.
وقتی این حرف را میزند، دوستانش میخندند و میگویند : کاملا متوجه شدیم...
زنها به خاطر زیبا بودنشان دوست داشتنی نمیشوند، بلکه اگر دوست داشتنی باشند، زیبا به نظر میرسند.
بچهها هرگز مادرشان را زشت نمیدانند؛
سگها اصلا به صاحبان فقیرشان پارس نمیکنند.
اسکیموها هم از سرمای آلاسکا بدشان نمیآید.
اگر کسی یا جایی را دوست داشته باشید، آنها را زیبا هم خواهید یافت.
نوشته اصلی توسط
دلسا
گناه من لاغر بودن و نداشتن آگاهی اوایل ازدواج بود.
الان چی؟ آگاهی ات نسبت به زندگی زناشویی و مهارت های ارتباطی در چه حدی هست؟ ایا همچنان در سپر انفعال خود را محفوظ نگه داشته ای؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)