به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 36
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 آبان 97 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1392-2-03
    نوشته ها
    230
    امتیاز
    5,609
    سطح
    48
    Points: 5,609, Level: 48
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 315 در 142 پست

    Rep Power
    36
    Array
    ببخشیدا من شاید نباید در نظر بدم اما اینقدری میدونم اون طفلی به این خاطر همش قهر میکنه ، به این امید قهر میکنه که برید و نازشو بکشید .. نه اینکه بدتر شما هم لج کنید و محلش نزارید ..

    آقایون فکر میکنن اگه خانومی قهر بکنه یعنی متنفره و میرن تو فاز لج و لج بازی اونا هم قهر میکنن ، اما این قهر کردن معنیش این نیست.

    وقتی یه دختر قهر میکنه یعنی اینکه بیشتر از هر وقتی نیاز داره بهش محبت بشه بهش توجه بشه ..

  2. 3 کاربر از پست مفید Elena1994 تشکرکرده اند .

    tamanaye man (شنبه 02 آذر 92), فرهنگ 27 (جمعه 01 آذر 92), ستاره قطب (جمعه 01 آذر 92)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    64
    Array
    سلام بی وفا، آخرش نیومدی باهم رفاقت کنیم. هر چند خیلی بهت انتقاد دارم ولی با این وجود رفیق خوبی به نظر میرسی.

    در مورد این مطلبت هم دو نکته وسط حرفات بود که با شناخت قبلی که ازت دارم فقط روی همونها تاکید کردم وگرنه من هم با دوستان مخالف و نظراتی که لایک کردم کاملا موافقم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط بی وفا نمایش پست ها
    ادمی هستم که با یه دید می تونم به ذات طرف پی ببرم و به حدس و گمانم 140% اطمینان دارم
    این یک نشونه خیلی بده. یعنی تو هنوز اونقدر بزرگ نشدی و با آدمهای جورواجور و حتی با خودت در شرایط مختلف برخورد نداشتی که بدونی آدمیزاد که 24 ساعته با خودشه هم

    نمیتونه صددرصد خودش رو بشناسه و در مورد خودش این نظر رو داشته باشه چه برسه که با یک نگاه بخواد به ذات بقیه پی ببره.

    نقل قول نوشته اصلی توسط بی وفا نمایش پست ها
    تحمل هدر رفتن زندگیم رو ندارم حتی 1دقیقه
    هدر رفتن زندگی از نظر تو یعنی چی؟ اگه صرف وقت برای همسر و مجبت کردن و بودن باهاش وقت هدر دادنه پس چرا ازدواج کردی؟ چون ازدواج که کلن یکسری کار تکراریه و کامل وقت هدر دادن!

  4. 4 کاربر از پست مفید toojih تشکرکرده اند .

    shabnam z (شنبه 02 آذر 92), فرهنگ 27 (جمعه 01 آذر 92), فرانک بانو (جمعه 01 آذر 92), ستاره قطب (جمعه 01 آذر 92)

  5. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام جناب بی وفا
    کاش اسمتون را عوض کنید.آخه چرا بی وفا؟؟؟
    ان شالله که همیشه روی عشق و محبتی که به همسرتون دارین؛وفادار بمونید و این وفاداری را به خوبی ابراز کنید.

    ببینید من خودم یه دختر مجردم.اولین نیازی که برای من در مورد ازدواج هست؛این هست که همسرم بهم محبت کنه!یعنی اگر ازدواج کنم و ببینم اون محبت و عاطفه ای که باید از همسرم دریافت نمی کنم؛از ازدواج باهاش کاملا پشیمون می شم!!!(جدی می گم!)
    اون موقع فکر می کنم که من که داشتم مثل آدم زندگی می کردم.داشتم مثل آدم درس می خوندم.پس چرا برای خودم یه مسئولیت بزرگ به نام ازدواج درست کردم.قبلا راحت تر بودم که.قبلا که بهتر می تونستم به درس و اهدافم برسم....
    بعد احتمالا اون موقع پیش خودم فکر می کنم ؛حالا که کار از کار گذشته و راهی برای بازگشت نیست تا با یه آدم باعاطفه ازدواج کنم؛سعی می کردم که به یه طریقی همسرم را تغییر بدم.شاید هم بهانه گیر می شدم و اگر اهل مطالعه و... نبودم شاید روش های غلطی را هم در پیش می گرفتم.و کار را هم خراب تر می کردم...

    به عنوان یک دختر این قدر نیاز عاطفی و ابراز محبت برای من مهمه که بعضی از خواستگارام را فقط به این دلیل که عاطفی نیستن رد می کنم!شاید باورتون نشه ولی نیاز عاطفی در خانم ها اولویته.حتی مسائل جنسیشون را هم تحت تاثیر قرار می ده!

    به نظرم شما انسان عاطفی هستین.اما در ابراز این عواطف مشکل دارین.
    خب بهترین راهکار اینه که در این زمینه مطالعه کنید.
    حتی شاید به نظرتون خنده دار باشه ولی به نظرم فیلم هندی هم زیاد نگاه کنید تا این ابراز عواطف براتون عادی بشه.

    اول از کم شروع کنید.بعد یواش یواش زیادش کنید.البته نه تا این حد که خانمتون بگه از دست ابراز احساسات شما خسته شده ها!

    سعی در ابتکار و تنوع در نحوه ابراز محبتتون هم داشته باشین

    با آرزوی موفقیت برای شما

    - - - Updated - - -

    این تاپیک ها را هم پیشنهاد می کنم که مطالعه بفرمایید:
    روزی فقط 5 دقیقه
    " خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم"
    خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم (2)

  6. 2 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    del (شنبه 02 آذر 92), ستاره قطب (جمعه 01 آذر 92)

  7. #14
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 شهریور 93 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    316
    امتیاز
    168
    سطح
    3
    Points: 168, Level: 3
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive100 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    157

    تشکرشده 226 در 130 پست

    Rep Power
    42
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ستاره قطب نمایش پست ها
    آقای بی وفا
    من توضیحات شمارو کاملا وچندبار خوندم
    وبرمبنای همون توضیحات مطالبم رو نوشتم
    نمیدونم کجای مطالبم بی ربطه؟من کی گفتم شما از انتخابتون راضی نیستین؟
    اگه ایشون مقصرن که اذیتتون میکنن باید بدونین دلیل اذیتاشون چیه وگرنه آدم سالم بدون علت اذیت نمیکنه
    شما باید اول انتقاد پذیریتونو بیشترکنین وبعد روشهای کاهش استرس وفشار کاری رو یاد بگیرین
    سپس نحوه ی رفتار صحیح با همسر جوان وپراز نیاز واحساسشو
    وگرنه این دعواها روزبه روز بیشتر میشه بعد تبدیل به قهر که یواش یواش مدتش بیشتر میشه وبعد احساس خلا وپوچی وافسردگی درهمسرتون وعواقب آن....به بارمیاد
    به قول آنی دوربینو بچرخونین سمت خودتون...
    متاسفانه نظرهمه ی افراد مطابق میل ما وخوشایند نیست...
    وگرنه هیچ بهبودی ایجاد نمیشد
    شما چون همیشه درمقام رییس بوده اید عادت دارید که همه گوش به فرمان شما ومطابق میل شما کار کنند حرف بزنند نظر بدهند حتی مشاوره بدهند
    وطاقت هیچگونه نظر مخالف وگرفتن ایراد ازخودشما وگفتن اشتباهاتتان راندارید...
    به قول خودتان همان غرور زیاد باعث این مساله است وعادت کردن شما به روال رییس بودن وامرونهی....
    من حقایق رو گفتم وخواستم کمکی درجهت بهبود زندگیتون کنم
    ودرقبالش انتظار چنان حرفایی رو نداشتم...
    چون خودم هم به همسرتان همذات پنداری میکنم
    بهتره اول تاپیکتون مینوشتین کسی حق ایراد گیری ازمن وکارام نداره وهمتون بیاین فقط به من حق بدین و
    ایشالا بقیه کمکتون میکنن
    موفق باشین

    با سلام

    من انتقاد پذیر هستم + حقیقت پذیر ولی حوصله ی انتقاد های الکی و کذبی رو علیه خودم ندارم و به شدت باهاش برخورد هم می کنم می دونم اشتباه من در همینه که انتقاد پذیر نیستم

    من فقط از رفتار بچه گانه همسرم ناراحتم من نمی تونم 24 ساعته بشینم خونه بشم عروشک سخنگو من نمی تونم زنم رو رها کنم تو عمق مشکلات زمونه نمی تونم سکوت کنم رو بعضی مسائل شاید خیلی ها بتونن یا شوهر شما بتونه ولی به تیپ شخصییتی من نمیاد
    من بارها باهاش صحبت کردم گفتم به این دلیل میگم اینکار جالب نیست ولی این خانوم من همه چیز رو سطحی می بینه تموم دنیاش شده رویا ولی زندگی واقعی زمین تا اسمون با رویا فرق می کنه
    اینارو عرض کردم تا به شما بگم که بنده نه براش از نظر احساسی کم گذاشتم نه با غرورم مانع بروز احساسش شدم همیشه هم بهش ابراز علاقه کردم چه خونه خودمون چه خونه مادرم چه پیش همکارام ولی باز از من بیشتر از اینا انتظار داره
    باورتون شاید نشه تو شرکتم جوری رفتار می کنم تا هیچ گاه حس مقایسه براش پیش نیاد تو زندگیم از نظر عاطفی براش کمبودی نزاشتم پس این قدر با این دید به افراد نگاه نکنید

    دوست دارم یکی باشه منو حداقل راهنمایی کنه نه سرزنش دوستان

    از شما هم متشکرم که برام نوشتی و ممنونم ولی بدونید که همیشه تو زندگی یک طرفه قضاوت کردن درست نتیجه نمی ده منظورم شما نیستیا امیدوارم مشکلات شما هم حل شه بلکه اگر مشکلی داشته باشید اینگونه پی بردم که خودتون خودتون رو دانای عالم فرض کرده اید ما رو .....
    امیدوارم این احساس بنده بیشتر رویا باشه تا واقعیت
    تازه داشت یادم میرفت وقت کردی یه سری هم به تاپیک زیر بزن و از مشکلات دوستان با خبر باش
    http://www.hamdardi.net/thread-31242.html


    تشکر




    - - - Updated - - -

    دوستان عزیز مصباح گرامی دختر بیخیال عزیز و بقیه دوستانی که برای من وقت گذاشتن لطف کردن نوشتن که واقعا از همتون متشکرم ولی بدونین امشب دسترسی ندارم به کامپیوتر لذا نمی تونم جواب دوستان رو بدم امیدوارم این رو جنبه - از بنده نبینید انشالله به یاری الله فردا به همتون پاسخ می دم انگار مسائلی هست باید حتما ذکر شه تا بهتر دوستان با من اشنا بشند

    ممنون از همه باز هم بسیار شرمنده و پوزش می طلبم

  8. #15
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 شهریور 93 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    316
    امتیاز
    168
    سطح
    3
    Points: 168, Level: 3
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive100 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    157

    تشکرشده 226 در 130 پست

    Rep Power
    42
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر بیخیال نمایش پست ها
    سلام آقای بی وفا

    خب شما تازه ازدواج کردین. حتما خیلی هم احساساتیه دوست داره شوهرش هنه جا بهش ابراز محبت کنه تا همه بفهمن که فقط اونه که واسه شما مهمه خصوصااااا جلو همکارای خانومتون با گذشته ای که خب هم خودتون هم اوشون درجریانش هستنی دیگه.
    داره اینکاااو میکنه تا همکاراتون دیگه بیخیال شما بشن با خودشون بگن شما زندگیتونو دوست دارین.هیجوره بکس دیگه ای فکر میکنین. من نمیگم اینطوری هستین. اما اونا که اینو نمیدونن. خانومتون هم هنوز دوماهه که باشما زندگی میکنین خیللیییی مدت کمیه. هرچی هم اعتماد داشته باشن بازم یه زن هستن بالاخره احساس خطر میکنن خصوصا با جریانات قبلی. دوست ندارن دوباره تکرار بشه.
    شما هم نه به اون شوری که 24ساعته قربون صدقش برین باشین. نه به این بی نمکی که بگین غرور دارم نمیشه.
    بله همه بلدیم ابراز احساسات اما غرور اجازه نمیده.
    چه اشکال داره یچند بار ابراز احسااست کنین هم زندگیتون شیرین میشه هم دیگران میبینن شما خوبین دیگه تو فکرشون راهای ناجور نمیاد.

    تو زندگی دونفره منی وجود نداره ما وجود داره. نه خانومتون باید بگه من دوست دارم 24ساعته بهم بگن عشقم.... نه شما بگین من غرور دارم نمیشه.
    هدوتون یکم از انتظاراتتون بیاین پایین حد وسط و انتخاب کنین.
    هدو حق دارین.

    منکه حق و بهردو میدم. بهتره بشینین باهم حرفاتونو بزنین یه حد وسط انتخاب کنین. که نه اوشون ناراحت شه که شوهرش غرور داره نمیخواد جلو دیگران بگه زنمو دوست دارم . نه شما ناراحت بشین که غرورم شکسته شد جلو همه گفتن زنمو دوست دارم.


    درود بر شما

    ضمن معذرت بابت دیر پاسخ گویی

    خواهر من من کی گفتم نمی دونم اصلا ابراز علاقه نمی کنم؟؟؟؟

    من تو تاپیک های قبلیم به دوستان گفتم واقعا طبع گرمی دارم و یکی از خصوصیات طبع گرم همون ابراز عواطف و اینجور چیزاس
    بنده برای خانومم از نظر احساسی کم نزاشتم ایشون هم همینطور ولی مشکل ایشون اینه که بیشتر از حد واسط از من انتظار داره پس پیش داوری نکنید دوستان

    من شخصییتم ایجاب نمی کنه ببخشید ببخشید 24 ساعته بشینم بگم قربونت برم مخصوصا تو شرکت جلو این همه کارمند ولی خانوم من همینو انتظار داره پس تقصیر من نیست نه تنها در محل کارم بلکه جلوی فامیل هام هم همینطوره جلوی فامیل هاشم اینگونه هستش
    هر چیز به گفته خودتون حدی داره منم مثل هر مردی می دونم چجوری رفتار کنم ولی ......
    بازم میگم ادم بی ذوقی نیستم که با خودم 24 ساعته قهر باشم نه وقت برای اینکارا زیاد میزارم نمونه اش روز تولد همسرم
    ببین من تو زندگیم از دو چیز نمی گزرم :
    1: حق ام
    2: روز تولد و سالگرد ازدواج
    برخلاف دیگر دوستان هم جنسم که شاید روز ازدواجشون و اصلا به یاد نداشته باشند بنده رو این دو تا روز نه اینکه حساس باشم خیر برام بسیار شیرین و دلچسب هستش که اینم نشانه علاقه به همسرم هستش وگرنه کس دیگه ای باشه اصلا برام مهم هم شاید نباشه کما پیش اومده اصلا تولدی برای هیچ یک از اعضای خانواده خودم نگرفته باشم
    چندی پیش تولدش بود از صبح تا شب به یه بهونه ای اول فرستادمش خونه خواهرش و بعد شروع کردم به درست کردن خونه خلاصه براش می خواستم روز تولد بگیرم و اولین جشن تولد رو تو خونه خودمون در زمان متاهلی داشته باشیم باتور کن بهترین شب عمرم بود بهترین شب

    مطمئن باش اگه ادم بی ذوقی بودم قادر به انجام این کارا نبودم و هرگز اینجا نمی اومدم تا از این افراد کمک و راهنمایی بگیرم ولی چون برام مهمه از وقتم زدم دارم از همین شرکت پیگیری می کنمش وگرنه می رفتم پیش یه مشاور خصوصی ولی نخواستم چون همین دوستان همدردی به من راهکار برای ازدواج دادند و خواستم این مسئله رو همین جا بیان کنم و به فکر این دوستان البته نه همشون امر بر بی ادبی نزارن دوستان ایمان دارم مخصوصا کارشناسای عزیز

    امیدوارم دوستان دیگر هم بخونن تا بدونن مشکل من کجا بود دیروز تموم پیغام هارو خوندم خیلی ناراحت شدم و نمی خواستم جواب بدم به این دوستان ولی چون قبلش گفتم که صبح حتما جواب میدم امروز تو شرکت دارم می نویسم
    این توضیحات رو داشته باشید تا در جای های دیگر بتونیم بیشتر منو راهنمایی کنید البته راهنمایی نه اتهام


    با تشکر از شما

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرهنگ 27 نمایش پست ها
    دختر بیخیال،ایشون نه تنها جلوی همکاراش بلکه در خانه هم حاضر نیست محبت کلامی

    کنه،حتی این کارو کوته فکری می دونه.شما حاضری یک عمل بی خردانه رو حتی به میزان

    اندک انجام بدی؟پس اول باید طرز فکر اصلاح بشه.


    فرهنگ عزیز من حرفی از نزدن محبت کلامی فکر نمی کنم زده باشم که اینگونه جبهه گرفتی عمو

    هر کس یه طرز فکری داره پس حق هیچگونه انتقاد به طرز فکر طرف رو فکر نکنم داشته باشی حق نظر داری ولی انتقاد هیچ یک از دوستان هم ندارند
    چون دیدم دارم نوشتم
    بهتر از دوستان دیگه تو اجتماع بودم با افراد برخورد داشتم نمی خوام حرفی بزنم که بگم و برای دوستان از تجربه هام بگم نه ولی این کارا به درد من نمی خوره شاید برای کس دیگه به درد بخوره
    وجود این گونه افراد امروزه با این گونه کاراشون هستش که هر لحظه زندگی ها داره از هم پاشیده می شه
    هر چیزی حد داره و شما باید میانه روی رو اولویت زندگیت در تموم زمینه ها پیش بگیری نه کمتر نه بیشتر


    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر بیخیال نمایش پست ها
    متاسفانه اول جواب دادم بعد پست بقیه خوندم از جمله ستاره قطب

    متوجه شدم نظر من با ستاره قطب یکیه . و دوباره حرفایی که به اوشون زده شده بمنم نسبت داده میشه.متاسفانه امکان حذف پست نیشت. اگه میدونستم قبلا یکی این نظراتو داده و استقبال نشده و رد شده نر نمیدادم.
    شایدم زیاد بد نشد حداقل میبیننین که افراد زیادی نیستن که حق و بشما بدن حتی همون اقای متین که میگن شبیه شما هستن شاید پستای قبلاون و مشکلات و نخوندن واسه همین نتونستن درک کنن که خانومتون از چی میترسه.البته تکرار کنم شاید.

    درکل من تو تاپیکای قبلتون هم دیدم نظرات مخالف و زیاد دوست ندارین بیشتر دوست دارین هنه تاییدتون کنن متاسفلنه. اما جناب بی وفا ما شما رو نمیشناسیم خانومتون هم نمیشناسیم پس اصن دشمنی با زندگی شما نداریم اگه حرفی میزنیم براساس ابرداشتامونه بعنوان شخص سومی که داره هز دور زندگی و نگا میکنه و نظر میده . میدونم شما فقط بخشی از زندگیتونو میگین و ماها تو زندگی شما نیستیم پس نمیتونینم نظر درستی بگیم. این شمایین که باید نظراتو بخونین بعد ببینین کدومش ممکنه درست باشه.

    من بیشتر از تاپیکتون که نوشته بودین خانومم 22سالشه و شاید رفتاراش از سنشو نمیتونم درکش کنم. فکر کردم میخواین همسنای خانومتون نظر بدن بتونین با احساسات خانومتون بیشتر آشنایی پیدا کنین. نمیدونستم بیشتر دنبال تاییدیه هستین.تا شاید برین بخانومتون بگین نگا کن بقیه هم منو تایید کردن.
    یکم بیشتر رو تاپیکا فکر کنین.

    نظر من بعنوان یه دختر 22سالس .همسنم اما شخصیت با خانومتون فرق داره.. چون من به صبوری خانومتون نیستم. خانومتون با صبوری و دوست داشتن زیاد و اعتماد کردن بشما اون مشکلات و پشت سر گذاشتن حالا میخواد با ینکاراش مانع دوباره بروز مشکلات بشه.. اینکه شما بهش بگین دوستش دارین اونو دلگرم میکنه که دیگه اون اتفاقات نمی افته. میخواد جلو همکاراتون بگه ایشون شوهر منن زندگیشم دوست داره. حق هم داره.
    شما که تو ذهن بنده خدا نیستین از کجا میدونین واقعا اون مسایل دیگه اذیتش نمیکنه. شاید واقعا میترسه.

    بالاخره انسانه احساسا داره تازه هنوز دوماهه رفوه سرخونه زندگیش تازه هنوز 22 سالشه اوج جوانیشه باید شاد باشه .خداییش اون مسله واسه یزنی که چند سال زندگی کرده سختبوده درکش .چه برسه بیه دختر 22ساله . یکم درکشون کنین.

    شما هم حق دارین باهاش صحبت کنین یه حد اعتدال و پیش بگیرین.یا اگه حرفای بچههای اینجا رو قبول ندارین و فکر میکنین مثه خانومتون سطحی به مسایل نگا میکنن و مشکل شما چیز دیگس. خب برین پیش مشاور حضوری اینجوری بهتره. اوشون بهتر میتونن راهنمایی کنن تازه حرفای خانمتونم میشنون.
    اما بنده خدا انتظار زیادی هم نداره ها.
    بالاخره وقتی داریم ازدواج میکنیم یسری رویا پردازیا میکنیم وو انتظاراتی از طزف مقابل داریم.

    - - - Updated - - -




    بله میدونم .
    اما من تاپیکای ایشونو خوندم متاسفانه ایشون حاضر نیستن قبول کنن اشتباه میکنن و سخت نظرات مخالف و قبول میکنن. خواستم یکم درجه مخالفتمو کم کنم . فعلا ابراز محبت جلو دیگران و شروع کنن و با یه دلیل بگم حق داره خانومشون شاید بهتر قبول کنن. اینجوری که ما یهو بگیم بهشون اشتباه میکنن و خانومشون حق دارن همچین انتظاری دارن یهو جوش میارن و تاپیکا نتیجه عکس میده متاسفانه.
    یه مسله دیگه ای که هست من یبار نظر کاملمو دادم ایشون یکم بد برخورد کردن
    متاسفانه شخصیتی که دارم قبول نمیکنه که یهو یکی بهم بتوپه . ناراحت میشم الانم سعی کردم طوری جواب بدم که یوقت باعث واکنش بدی ازجانب ایشون نشم.و تاپیکم یکم تاثیر بذاره روشون شاید سعی کنن رویه رو یکم تغییر بدن بگن پس نه یجاهایی خودشون مقصرن. اگه الانم خواستم نظر بدم بیشتر بخاطر خانومشونه چون گناه دارن هم سنش کمه هم هنوز چیزی از ازدواجش نگذشته حق داره یه زندگی شاد داشته باشه.

    - - - Updated - - -



    ببینین خانمتون وقتی ازجانب شما محبتی نبینه ناخوداگاه دنبال اینه که خودش محبت و بسازه. و ازتون بگیره. یعین وقتی خودتون بدون هیچ منتی این محبت و بهش ندین خودش سعی میکنه حقشو بگیره.
    با اینکاراش:
    مثلا بگه جلو همکاراتون بهم محبت کنین. یا سخنان محبت امیز بگین(اگه تو خونه از محبت سیراب شده بوداینجوری دنبالش نمیرفت)
    یا بزور بگه دفعه دیگه هم میاین دنبالم دانشکده. (مثلا افتخار میکنین که بگین دیگه نرفتین؟؟؟)
    نمیشد با محبت دلیل نرفتنتونو بگین؟ یا بگین کار دارین نمیتونین البته نه با دعوا با محبت .و منطقی
    یا اینکه خوبه ایشون هم بگن دوستانتتون آدم درستی نیستن؟ یا همکاراتون آدم درستی نیستن؟ یا تو فامیلتون یکی هست که آدم درستی نیست؟ مثلا مثالههه ها ااا دلخور نشین بگن دوست ندارن با دختر عموتون رفت امد کنین .!! چرا چون من ادمیم که با یه نگا میتونم بفهممم طرفم خوبه یا به !!!

    آدم درست یعنی کی؟ چه معبارایی باید داشته باشه که آدم درستی باشه؟
    بهرحال یسری معیارا از نظر من نوعی خوبه قابل اهمیت از نظر شما مممکنه نباشه. این دلیل نمیشه من مثلا آدم درستی نباشم.

    اینکه دوست ندارین وقتتون بیهوده هدر بره خیلی خوبه نشوندهنده ادم حسابگر بودنه.

    اما یسوال : مثلا اگه یوقتی واسه خانومتون بذارین تو خونه یا هرجای دیگه، نشوندهنده اینه که وقتتون هدر رفته؟
    میشه برای چند لحظه زندگیتونو ارزش گذاری کنین ؟ اولویتاشو مشخص کنین.ندگی یا کار کردن ؟ خانومتون یا کار کردن؟ کدومش ارجح تره؟ز

    شما کار میکنین که زنذگی کنین یا زندگی میکنین تا کار کنین؟کدومش واقعا درسته.

    تا اول شیرینی زندگی بودین خوش بودین یهو به تلخی مشکلاتش خوردین دنبال دکمه ویرایشین؟؟؟

    مادرتون و مشاور اشتباه گفتن درست نمیشه . اصن چی قراره درست بشه؟ زندگیتون ؟ خانومتون؟ یا طرز فکر شما ؟؟یا غرورتون؟ کدومش قراره درست بشه؟

    با فرار کردن از مشکلات و دنبال ویرایش بودن که چیزی درست نمیشه اقای بی وفا.

    دختر عموتون؟؟؟؟ ایشون مشاورن؟ که تو فکرتون درد دل کردن باهاشون اومد؟؟ میدونم فقط یفکر بود که گذرا رد شد. اما همین فکر هم نباید بیاد و بره. خب ببینین پس خانومتون حق داره یکم نگران اوضاع باشه. محبت نمیبینه اینم از فکر شوهرش که یدختر دیگه رو به همصحبتی ترجیح میده. خب حق داره . همش بخواد محبت بگیره تا مبادا زندگی که تازه شروع شده عمرش کوتاه شه.

    هنوز هیچی نشده میخواین یه مدت تنها باشین. خب اینو بشنوه چه انتظاری ازش دارین جز گریه !! اره خب گریه داره بحال خودش باید گریه کنه هنوز سنی نداره 22 سالشه.شوهرش ازش خسته شده میخواد یمدت تنها باشه.

    تنهایی خوبه برین یکم تنها باشین فکر کنین ببینین ایا واقعا مشکل از شما نیس؟

    شما میدونین که زود عصبی میشین و صبور نیستین غرور زیادی دارین.از همه ما بهتر میدوننین. خب انتظار دارین زنتون این چیزا رو تحمل کنه ودم نزنه؟
    فکر نمیکنین انتظار زیادیه.
    ما آدما یه موقع هست ایرادامونو نمیدونیم پس تلاشی واسه رفعش نمیکنیم اما یه موقع هست میدونیم پس باید یه تلاشی بکنیم . نه اینکه کامل رفعش کنیم اما یه حدی واسش درنظر بگیریم که اطرافیانمونو اذیت نکنیم. البته اگه کامل رفع بشه بد نیست خیلی هم خوبه اما یهو نمیتونیم همشو رفع کنیم بهتره کم کم تلاشمونو بکنیم نه اینکه بگیم همینی که هست شما قبول کن خودتو تغییر بده!!!!!! فکر نمیکنین اونوقت باید صفت پرتوقعی هم به بقیه صفتای بدتون اضافه کنین؟

    الان یکم مشکل دارین بشما این فکر رسیده که برین با دختر عموتون درمیون بذارین که اونم یه فکر بوده فقط فکر کنم اگه مغرور نبودین حتما اینکارو میکردین تازه اون اول زندگی این فکر اومده بذهنتون وای بحال بعدا. ....... حالا یسوال چه حسی بهتون دست میده که از ذهن خانمتون هم این فکر بگذره که برن با پسر عمه ای خاله ای.... دردو دل کنن. فکرشم بده نه؟؟
    حالا خانمتون بجای این فکر داره سعی میکنه بخودش بقبوالونه که شوهرش دوستش داره و بزورررر سعی میکنه محبت دریافت کنه. شما هم بهتره یکم خودتون تغییر بدین و یکم جواب این درخواستارو بدین.
    حالا چی میشه در هفته دو سه بار وقتی از سرکار میاین یه شاخه گل بگیرین .
    یبار در هفته بگین دوستش دارین
    دوبار چلو همکاراتون قربون صدقش برین
    سه بار برین دنبالش دانشکده
    یبار دوستاشو برسونین.

    ببینین یکمی تلاش کنین میبیننین نه غرورتون لطمه خورده که همش حرف خانومتون باشه از یطرفم خانموتون نرمتر میشه و میبینه نه اشتباه میکرده شوهرش خیلی هم دوستش داره.

    وایییی میدونم الان با یه پست پراز انتقاد از جانبتون روبرو میشم. اما گفتم چون دلم واسه خامتون سوخت.
    امیدوارم بدون هیچ تعصب خاصی و کاملا بی طرفانه و منطقی بخونین .

    روزگار خوش







    من نمی دونم فن بیانم اینقدر ضعیفه که اینگونه فکر می کنن دوستان در موردمون یا خیر ادم بی منطق و اعصاب خورد کنی هستم
    الان می دونم همه دومی رو در فکرشون به من نسبت دادند

    قبل از همه چیز سلام و درورد و سپاس از شما رو دارم بابت پاسختون
    من مشکلم فقط احساس نیست مشکلم چیزای دیگه ای هم بد که شما فقط فوکوس کردی رو احساس
    احساس خوبه خیلی قشنگه خیلی دلنشینه قبولش دارم خودم هم ادم احساسی هستم ولی این زبونم تلخه زبونم
    من خداییش برای خانومم کم نمیزارم باور کنید
    هر 5شنبه می برمش بیرون یعنی میریم بیرون خیلی هم خوب و خوش با هم وقت میگزرونیم
    این چند روزه شمال بارونه همش اصرار داشته که پیاده بریم زیر بارون منم همیشه هر درخواستی از من داشته رو به گرمی پاسخ دادم و دیروز هم پیاده زیر بارون رفتیم خونه مادرش اینا وقتی که خودش بر میگرده میگه تو بهترین فردی هستی که تو زندگیم دیدم و الی اخر حتما حقیقته دیگه نیستش ؟؟؟ نخندین جدی میگم؟؟؟؟
    من برای خانومم خیلی ارزش قائلم خیلی وقت قائلم ادم وقت شناسیم ولی برای خانومم همیشه وقت دارم
    همیشه گاهی اوقات به طور سر زده میاد شرکت می دونم فقط میاد که خوشحالم کنه اینو تو چهرش می خونم منم کلی ذوق می کنم که میاد شرکت راستشو میگم و منم تو شرکت خیلی باهاش خوبم شوخی می کنم نم نمکی تو خونه مادرش یا مادرم اذیتش می کنم نم نمک که نه خیلی سر کارش میزارم تو خونه مادرشینا این کارا باعث شده که از من خیلی انتظارش بره بالاتر البته از نظر احساسی ااااا
    پس من فکر نکنم از نظر احساسی براش کم بزارم اینو از خودم مطمئنم
    گل می خرم براش بیشتر اوقات 2بار گل می خورم یه بار وواقعا از گل فروشی می خرم در کنار اون از باغچه هم می کنم تا میرم خونه اون باغچه هارو بهش میدم یکم بخوره تو ذوقش که می خوره بعدش اون گلرو که گرفتم بهش میدم این کارا در من موج میزنه ناراحت نمی شه خیلی هم استقبال می کنه
    این بود از نظر احساسی


    مشکل من سطحی بودن طرز فکرشه یعنی چی : اون مثل من فکر نمی کنه اره مثل من جنب و جوش نداره بهتر بگم اینه که من یه جا اروم و قرار ندارم همش دوست دارم کارام سریع پیش بره ولی خانوم من به نسبت من اروم تره و این منو اذیت می کنه بار ها باهاش با محبت که میگی صحبت کردم نه که نه عمرا به نتیجه برسونتش
    من بیشتر میرم دنبال کارای دانشگاش تا اون چون میدونم اگه بخواد بره دنبال کاراش یه 3هفته ای طول می کشه چون بلد نیست راه و کار و اینارو ولی من میرم دنبالش تو یه روز همه کارارو انجام میدم براش نه منت میزارم سرش نه ولی اون همرو به یه دید می بینه این یکی از موارد زیاد سطحی بودن کارهاش و ساده بودنش و ایناس
    همه چیز رو با دید + می بینه صفات خوب یه ادم رو بیشتر می بینه تا صفات منفی اش رو برای مثال فامیلاش
    بازم می گم تا سوئ تفاهم نشه خانوم من خانوادش خیلی با شخصیتن ولی خالش اینا یا بهتر بگم فامیل های مامانش زیاد ادمای درستی نیستن و منم بهش گفتم اینا زیاد ادم های نرمالی نییستن ولی میگه نه تو بد متوجه میشی
    سادس تو یه مهمونی میریم بیشتر به دیگران توجه می کنه مخصوصا فامیلاش و همش می خواد جلوشون کم نزاره و با اینکاراش منو پاک فراموش می کنه من میمونم و دیوار دو هم صحبت این دو ماه در بین مهمونی ها
    اینارو نوشتم تا بدونی که صبرم با اینکهع کمه ولی بازم هم صبورم
    مشکل زیاده نمی دونم چی و به چی ربط بدم و از اونجایی که فن بیانم خوب نیست نمی تونم یعنی نمی دونم چی جوری به شما بگم بازم نمی دونم چند % از صحبتم دریافتی داشتید ؟؟؟؟
    به هر حال اینارو نشوتم نه اینکه به شما بتوپم فقط بدونید که من مقصر نیستم من چیزی کم نزاشتم براش باجناق من ادم خشکیه و خودش که میگه تنها کسی هسی که تو خانواده خانومش که می شه خواهر خانومم راحتم و خیلی هم با من خوبه نمی دونم چرا دیگران با من خیلی خوبن و به قول امروزی ها حال می کنن حتما مهره مار دارم دیگه نه؟؟؟


    اینارو نوشتم تا بدونید دوستان که من چجوریم بازم هم قضاوت با شما ببینم باز هم میگید بنده مقصرم
    بهتون حق میدم به عنوان شخص سوم اگه نگاه کنید به زندگیم مطمئنن اون کسی که داره بازگو می کنه زندگیشو. مقصر می دونید شما باید زندگی رو از نزدیک ببینید مشکلات رو از نزدیک ببینید بعد پیش داوری کنید
    بعد اون فن بیانمم ضعیفه نمی تونم خوب همه چیز رو بگم اینم می تونه دلیلش باشه بعد اون نداشتن وقت چون دارم از تو اتاقم می نویسم


    تا بعد

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط هدف نمایش پست ها
    سلام
    من تاپیک های شمارو دورادور دنبال کردم
    متاسفانه در تمام موارد شما خودتون رو حق به جانب می دونید و به قول دوستان بیشتر دنبال تایید شدن حرف خودتون هستید
    منم مثل شما مردم و از کار خیلی خیلی خسته میشم
    اما همیشه در ذهنم اینه که به زنم محبت کنم و خستگی کار رو در خونه فراموش کنم ( البته زن ندارم اما همین رویه نسبت به افراد خانوادم برقراره )
    یه زن نیاز به محبت مردش داره
    شما بهش بگید عزیزم ، عشقم و ... چی میشه ؟ کوته فکریه ؟!
    بعضی موقع ها بغلش کنی ، موهاشو نوازش کنی و ... اتفاقی میافته ؟ از غرور مردونت کم میشه ؟
    شما زندگی مشترک رو با محل کارت اشتباه گرفتی
    شما به توجه نیاز داری اما به توجه همسرت دیگه کاری نداری
    یادمه یه تاپیک زدی که همسرت رفته با پسر خاله و دختر خاله ها نشسته بازی کنه ، از شدت ناراحتی از خونه زدی بیرون و ...
    حالا همون نیاز به توجه رو که همسرت نیاز داره رو ضروری نمی بینی
    شاید یکم متنم تند بود ، اما شما بزار به حساب اینکه دوستت داریم نمی خوایم زندگیت به مشکل بر بخوره

    مرسی از نظرت برادر چشم حتما پیگیری می کنم ممنون

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط مصباح الهدی نمایش پست ها
    سلام جناب بی وفا
    کاش اسمتون را عوض کنید.آخه چرا بی وفا؟؟؟
    ان شالله که همیشه روی عشق و محبتی که به همسرتون دارین؛وفادار بمونید و این وفاداری را به خوبی ابراز کنید.

    ببینید من خودم یه دختر مجردم.اولین نیازی که برای من در مورد ازدواج هست؛این هست که همسرم بهم محبت کنه!یعنی اگر ازدواج کنم و ببینم اون محبت و عاطفه ای که باید از همسرم دریافت نمی کنم؛از ازدواج باهاش کاملا پشیمون می شم!!!(جدی می گم!)
    اون موقع فکر می کنم که من که داشتم مثل آدم زندگی می کردم.داشتم مثل آدم درس می خوندم.پس چرا برای خودم یه مسئولیت بزرگ به نام ازدواج درست کردم.قبلا راحت تر بودم که.قبلا که بهتر می تونستم به درس و اهدافم برسم....
    بعد احتمالا اون موقع پیش خودم فکر می کنم ؛حالا که کار از کار گذشته و راهی برای بازگشت نیست تا با یه آدم باعاطفه ازدواج کنم؛سعی می کردم که به یه طریقی همسرم را تغییر بدم.شاید هم بهانه گیر می شدم و اگر اهل مطالعه و... نبودم شاید روش های غلطی را هم در پیش می گرفتم.و کار را هم خراب تر می کردم...

    به عنوان یک دختر این قدر نیاز عاطفی و ابراز محبت برای من مهمه که بعضی از خواستگارام را فقط به این دلیل که عاطفی نیستن رد می کنم!شاید باورتون نشه ولی نیاز عاطفی در خانم ها اولویته.حتی مسائل جنسیشون را هم تحت تاثیر قرار می ده!

    به نظرم شما انسان عاطفی هستین.اما در ابراز این عواطف مشکل دارین.
    خب بهترین راهکار اینه که در این زمینه مطالعه کنید.
    حتی شاید به نظرتون خنده دار باشه ولی به نظرم فیلم هندی هم زیاد نگاه کنید تا این ابراز عواطف براتون عادی بشه.

    اول از کم شروع کنید.بعد یواش یواش زیادش کنید.البته نه تا این حد که خانمتون بگه از دست ابراز احساسات شما خسته شده ها!

    سعی در ابتکار و تنوع در نحوه ابراز محبتتون هم داشته باشین

    با آرزوی موفقیت برای شما

    - - - Updated - - -

    این تاپیک ها را هم پیشنهاد می کنم که مطالعه بفرمایید:
    روزی فقط 5 دقیقه
    " خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم"
    خاطرات قشنگ و عاشقانه من و همسرم (2)


    درود بر شما

    مشکل بنده احساسی نیستش که راهکار دادید بنده خودم بهتر از هر کسی می دونم چگونه برخورد کنم و چجوری طرفم رو به خودم جذب کنم نیاز به چیز دیگه ای نبود نه فیلم نه .....به هر حال بسیار ممنونم خیلی لطف دارید

    تشکر

  9. #16
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام بی وفا ، خوبی ؟
    راستش باید یک واقعیت رو بهت بگم ، که همون قدر که شما آقایون روابط جنسی براتون اهمیت داره ، ما خانم ها هم ابراز محبت همسرمون .
    خیلی خوشحال شدم از کارایی که برای همسرت انجام دادی و ذوقی که به خرج دادی . این خیلی عالیه ، ولی سعی کن بیشترش کنی ، میگی! سخته ، ولی دیگه چاره ای نیست ، زندگی متعهلی همینه .در عوض همسر شما هم برای شما از خیلی چیزا کم نمیزاره .

    این که گفتی همسرم سطحی بین هست و خیلی آدم آرومی هست و اینا ..... برو خدا رو صد هزار مرتبه شکر کن ، جدی میگم ، اگر یک آدم جدی و عجولی مثل خودت بود الان معلوم نیست زندگیتون دوام آورده بود یا نه . زن و مرد مکمل همدیگه هستن ، الان شما دو نفر هم همین طور هستید . یعنی این و بهت بگم که اگر اخلاق شما دو نفر مثل هم بود زندگیتون داغون میشد . برای همین آرومی و صبور بودنش خدا رو شکر کن . شاید گاهی اوقات اذیت میشی ولی مطمئن با ش خیلی جاها به نفعت هست .

    همسرتون آدم احساساتی به نظر میرسه ، البته اکثر خانم ها همین طور هستند ، ولی یک چند تا کارای رمانتیک مثل همون تولد به یاد موندنی که براش گرفتی انجام بدی ، خیلی به چشمش میاد ، البته نه کارایی مثل تولد که خیلی زمان گیر هستند . مثلا میتونی در طول روز بهش اس ام اس بزنی ، که خانمی دلم برات تنگ شده . خانمی دوستت دارم .... از این کارا ... وقتی میرید توی مهمونی و یا یک جمع شلوغ ، یواشی در گوشش بهش بگید که دوستش دارید ، یا بهش بگید که از همه زیباتر هست ...

    یک وقتی توی خونه هستید ، براتون کدبانو گیری خودش رو به نمایش میازه ، ازش تشکر کنید و بهش بگید که ، خوش به حال من شده که همچین خانم کدبانویی دارم .
    یا وقتی آرایش میکنه براتون ، ذوق کنید و بهش بگید که خوشگل بودی ، خوشگل تر شدی و ....
    کارای خیلی کوچیکی که اصلا زمان بر نیستند و از غرورتون کم نمیکنه ، اتفاقا وقتی خانم ها میبینند که شوهراشون بهشون توجه میکنه و یا ازشون تشکر میکنه ... یعنی در کل بگیم که وقتی میبینن که شوهراشون قدرشون رو میدونه بیشتر عاشق شوهر و زندگیشون میشن ... نه تنها از شما چیزی کم نمیشه ، بلکه به عنوان تنها مرد عاشق پیشه توی ذهن خانموتن نقش میگیرید . این طوری ارزش خودتون رو پیش خانمتون بالاتر میبرید .

    یک سری کارا مثل همون کارای اداری که گفتید رو به عهده خانمتون بگذارید تا خودش انجام بده ، حتی اگر خیلی طول بکشه ، یاد میگیره ، بهش اچازه بدید که اونم به کارایی که توی اجتماع هست عادت کنه و سختی کار رو یکم احساس کنه تا به شما کمتر گیر بده .
    وقتی میری خونه فامیل های خانمت ، به جای اینکه بهش بگی که فامیلاتون نرمال نیستند ، بهش بگید من دلم میخواد خانمم کنارم باشه ، بشین پیشم ، وقتی کنارت میشینه ، دست بنداز دور گردنش و .... یکم هم بهش فرصت بده که در کنار خانم های دیگه ، زنانگی کنه ، حرفای زن ها با هم خیلی به هم روحیه میده . من چون یک زنم این رو میگم ، شما هم با آقایون خودتون رو سرگرم کنید ، مثلا تخته نرد ، ورق بازی و صحبت کردن و ....

    در مورد دوستاش هم بهش بگو ، اگر میخوای با دوستات بری ، برو ، نمیخوام به کاری مجبورت کنم ، ولی عزیزم من راضی نیستم . همین رو بگید و آزادش بگذارید تا تصمیم بگیره ، خودش کم کم به حرف شما گوش میده . باهاش لجبازی نکنید ، بزارید احساس کنه که حق تصمیم گیری داره .
    ویرایش توسط tamanaye man : شنبه 02 آذر 92 در ساعت 16:05

  10. کاربر روبرو از پست مفید tamanaye man تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (شنبه 02 آذر 92)

  11. #17
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 شهریور 93 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    316
    امتیاز
    168
    سطح
    3
    Points: 168, Level: 3
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive100 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    157

    تشکرشده 226 در 130 پست

    Rep Power
    42
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط tamanaye man نمایش پست ها
    سلام بی وفا ، خوبی ؟
    راستش باید یک واقعیت رو بهت بگم ، که همون قدر که شما آقایون روابط جنسی براتون اهمیت داره ، ما خانم ها هم ابراز محبت همسرمون .
    خیلی خوشحال شدم از کارایی که برای همسرت انجام دادی و ذوقی که به خرج دادی . این خیلی عالیه ، ولی سعی کن بیشترش کنی ، میگی! سخته ، ولی دیگه چاره ای نیست ، زندگی متعهلی همینه .در عوض همسر شما هم برای شما از خیلی چیزا کم نمیزاره .

    این که گفتی همسرم سطحی بین هست و خیلی آدم آرومی هست و اینا ..... برو خدا رو صد هزار مرتبه شکر کن ، جدی میگم ، اگر یک آدم جدی و عجولی مثل خودت بود الان معلوم نیست زندگیتون دوام آورده بود یا نه . زن و مرد مکمل همدیگه هستن ، الان شما دو نفر هم همین طور هستید . یعنی این و بهت بگم که اگر اخلاق شما دو نفر مثل هم بود زندگیتون داغون میشد . برای همین آرومی و صبور بودنش خدا رو شکر کن . شاید گاهی اوقات اذیت میشی ولی مطمئن با ش خیلی جاها به نفعت هست .

    همسرتون آدم احساساتی به نظر میرسه ، البته اکثر خانم ها همین طور هستند ، ولی یک چند تا کارای رمانتیک مثل همون تولد به یاد موندنی که براش گرفتی انجام بدی ، خیلی به چشمش میاد ، البته نه کارایی مثل تولد که خیلی زمان گیر هستند . مثلا میتونی در طول روز بهش اس ام اس بزنی ، که خانمی دلم برات تنگ شده . خانمی دوستت دارم .... از این کارا ... وقتی میرید توی مهمونی و یا یک جمع شلوغ ، یواشی در گوشش بهش بگید که دوستش دارید ، یا بهش بگید که از همه زیباتر هست ...

    یک وقتی توی خونه هستید ، براتون کدبانو گیری خودش رو به نمایش میازه ، ازش تشکر کنید و بهش بگید که ، خوش به حال من شده که همچین خانم کدبانویی دارم .
    یا وقتی آرایش میکنه براتون ، ذوق کنید و بهش بگید که خوشگل بودی ، خوشگل تر شدی و ....
    کارای خیلی کوچیکی که اصلا زمان بر نیستند و از غرورتون کم نمیکنه ، اتفاقا وقتی خانم ها میبینند که شوهراشون بهشون توجه میکنه و یا ازشون تشکر میکنه ... یعنی در کل بگیم که وقتی میبینن که شوهراشون قدرشون رو میدونه بیشتر عاشق شوهر و زندگیشون میشن ... نه تنها از شما چیزی کم نمیشه ، بلکه به عنوان تنها مرد عاشق پیشه توی ذهن خانموتن نقش میگیرید . این طوری ارزش خودتون رو پیش خانمتون بالاتر میبرید .

    یک سری کارا مثل همون کارای اداری که گفتید رو به عهده خانمتون بگذارید تا خودش انجام بده ، حتی اگر خیلی طول بکشه ، یاد میگیره ، بهش اچازه بدید که اونم به کارایی که توی اجتماع هست عادت کنه و سختی کار رو یکم احساس کنه تا به شما کمتر گیر بده .
    وقتی میری خونه فامیل های خانمت ، به جای اینکه بهش بگی که فامیلاتون نرمال نیستند ، بهش بگید من دلم میخواد خانمم کنارم باشه ، بشین پیشم ، وقتی کنارت میشینه ، دست بنداز دور گردنش و .... یکم هم بهش فرصت بده که در کنار خانم های دیگه ، زنانگی کنه ، حرفای زن ها با هم خیلی به هم روحیه میده . من چون یک زنم این رو میگم ، شما هم با آقایون خودتون رو سرگرم کنید ، مثلا تخته نرد ، ورق بازی و صحبت کردن و ....

    در مورد دوستاش هم بهش بگو ، اگر میخوای با دوستات بری ، برو ، نمیخوام به کاری مجبورت کنم ، ولی عزیزم من راضی نیستم . همین رو بگید و آزادش بگذارید تا تصمیم بگیره ، خودش کم کم به حرف شما گوش میده . باهاش لجبازی نکنید ، بزارید احساس کنه که حق تصمیم گیری داره .

    با سلام و درود بر خانوم تمنای عزیز که بی نهایت به بنده لطف داشته اند چه در این تاپیک چه در موضوعات مختلف
    انگار به یه راهنمایی اساسی از سوی یه شخص متاهل همچون شما نیاز داشتم در این تاپیک
    چه خوب تشریف اوردید


    اول از همه خیلی ممنونم بابت پاسخت خیلی شرمنده کردی
    خانوم تمنای عزیز طبق سخنان خودت باور کن که منم واقعا همین کارارو نمی گم انجام نمی دم خیر انجامش میدم همشونو ولی نمی تونم زیاد انجامش بدم شاید بلد نیستم خیلی طبع ما دوتا گرمه خیلی تو خونه به حرفاش گوش میدم ولی اون زیاد گوش نمی ده به حفام همش فکر می کنه می خوام یه جورایی بهش گیر بدم
    با هاش اروم منطقی حرف میزنم اون یه جوری جواب میده به من که ببخشید خودم فکر می کنم می خواد یه جورایی سرمو شیره بماله تا دوباره اون کارو تکرار کنمش مثلا همین دانشگاه رفتنش همش میگه که نمی دونم منو برسون و اینا می دونم محبت خوبه ولی از این راه؟؟؟؟؟
    منم تابع حرف زور نیستم بار ها بهش گفتم عزیزم من تو زندگیم زیر بار حرف زور نرفتم ولی احترام به حرف دیگران و خواسته های دیگران میزارم یه جورایی تیکه انداختم بهش دیدم بهش برخورد اخه خداییش زندگی توش لجبازی قشنگ نیست

    من شور ازدواج رو تو چیزای دیگه میدیدم ولی راستشو بخوای از اون شور ازدواج زیاد نسیبم نشده
    همیشه فکر می کردم وقتی دو نفر با هم ازدواج می کردن باید با هم دیگه مشکلاتشونو حل کنن ولی تو این مدت همش من دارم تموم مشکلاتو حل می کنم من دارم زندگی رو پیش می برم
    نمی دونم متوجه حرفام میشی یا نه ولی احتیاج دارم به تنهایی
    اون زمان که کسی تو زندگیم نبود خیلی خوب بود رفتارم ولی یه دو ماهه گفتم با خودم کهع ازدواج می کنم خیلی رفتارم بهتر میشه ولی هر روز داره بد تر میشه تو شرکت حوصله کسی رو ندارم میام خونه با خانومم خوبم خوشم ولی کاراش طرز فکراش اذیتم می کنه و باعث میشه ازش ناراحت شم و به روش نیارم
    اون زمان که کسی نود تو زندگیم بعد از ظهر هام با دوستان می گزروندم باشگاه میرم ولی حالا همه چی عوض شده می دونم وقتی ازدواج می کنی باید به همون نسبت متعهد بشی ولی یه طرفه؟؟؟؟؟

    نمی دونم دلم گرفته از همه چیز انگار امید برام نمونده


    به هر حال ممنونم ازت خیلی کمک کرد این راهکارات نمی دونم مشکلات شما هم حل شد یا خیر
    بازم ممنونم که تو این همه مشکلات خودت به منم سر زدی
    بینهایت تشکر


    یا علی

  12. کاربر روبرو از پست مفید بی وفا تشکرکرده است .

    tamanaye man (شنبه 02 آذر 92)

  13. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    64
    Array
    من نوشته هات رو خوندم و به نظرم رسید که بد نیست اگه به همراه خانومت پیش یک روانشناس یا حتی روانپزشک بری. بهرحال ما همه که اینجا هستیم یه جورایی ایرادهایی داریم و این اصلن بد نیست. مهم اینه که برای درست شدن مون یه کارهایی بکنیم.

  14. کاربر روبرو از پست مفید toojih تشکرکرده است .

    shabnam z (یکشنبه 03 آذر 92)

  15. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 دی 92 [ 22:35]
    تاریخ عضویت
    1390-10-23
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    1,630
    سطح
    23
    Points: 1,630, Level: 23
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    24

    تشکرشده 37 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array

    King

    عصبانی نشینا جناب بی وفا
    من بازم میخوام نظر بدم
    متاسفانه ازدواج باچیزایی که ما قبلش تصور میکردیم خیلی فرق داره
    چون رویا ها با زندگی واقعی یکی نیست
    وتوی رویاها فقط خوبی ها رو تصورمیکنیم نه سختی ها واختلاف نظرهاو...
    براهمونم مدت کمی بعد ازدواج خیلیا خسته میشن وناامید وکم میارن حتی فکر جدایی
    درضمن من به این اعتقاد ندارم که بعد ازدواج زن ومرد فقط باید باهمدیگه باشن وتمام وقتشون وخوشی هاشون باهم باشه
    وگرنه ازهم دیگه خسته وزده میشن
    هرچندروز یه چندساعت ازهم دور باشین
    خب چه ایرادی داره شما گاها بادوستاتون به باشگاه برین استخر برین...
    خانومتونم با دوستاش یا فامیلش تنهایی خوش باشه یا بیرون وخرید بره...
    این کارها به تمدد اعصاب وافزایش روحیه خیلی کمک میکنه
    شما از دنیای مجردی یهویی وارد دنیای متاهلی شدی وتمام دلخوشیهای قبلی تونو حذف کردین واین خلا اذیتتون میکنه
    خودتونو دوست داشته باشین وبه علایق خودتونم توجه کنین
    وگرنه استرس شرکتتون + اختلافات معمول اول زندگی مشترک خفتون میکنه
    ویرایش توسط ستاره قطب : شنبه 02 آذر 92 در ساعت 20:48

  16. 2 کاربر از پست مفید ستاره قطب تشکرکرده اند .

    shabnam z (یکشنبه 03 آذر 92), فرهنگ 27 (شنبه 02 آذر 92)

  17. #20
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام آقای بی وفا
    احساس کردم بعضی از راهنمایی ها و لینک های پیشنهادی در تاپیک زیر به درد شما هم می خوره:
    نیاز به راهنمایی در روابط دوران عقد

    به نظر من اگر در خونه از نظر ابراز عواطف کم نمی ذارید خب این واقعا عجیبه که از شما می خوان که بیرون بهشون ابراز محبت کلامی بکنید!
    این قسمتش اشتباه ایشونه.باید در این زمینه ایشون را متوجه اشتباهشون بکنید.
    بهتره دوستان تو این قسمت راهنمایی بکنند.

    به نظر من یه روز که از نظر احساسی و... خوب بودن و شما هم خیلی بهشون محبت کرده بودین بهشون بگید که عزیزم خودت می دونی که من بیشتر از هر چیزی تو را دوست دارم.چه بیرون چه منزل. به نظرت دور از شان تو نیست که کلماتی که مربوط به محیط خونه است را پیش دیگران بگیم؟
    تو که این قدر مهربون و با عاطفه ای ؛به نظرت این حرکت ما باعث نمیشه دختر یا پسر جوانی که فعلا نمی تونه ازدواج کنه با دیدن و شنیدن این جملات تو دلش حسرت و آه بکشه؟
    دوست داری خانمی آه بکشه که کاش همسر من ....
    اصلا من می ترسم اگه این قدر از داشتن تو در بیرون ابراز رضایت کنم چشمم بزنند که آقای بی وفا را ببینید چقدر خوشبخت شده...

    بعد هم بهشون بگید که از نظر روانشناسی باید طرف مقابل را تا حدی تشنه محبت نگه داشت.یعنی ابراز محبت مداوم هم باعث میشه این حرکت بی معنی و تکراری بشه و من هرگز دوست ندارم ابراز محبت من برای عشقم از روی عادت باشه!دوست دارم از ته دلم این حرف ها را به تو بزنم.و تا حالا هم این حرفام به تو واقعی و از ته دلم بوده.

    فکر کنم اینا را بگید قانع بشن و وقتایی که بیرون هستین انتظار ابراز محبت از شما نداشته باشن.چون این حرف ها یادشون میاد و حتی این ابراز نکردن محبت شما را از مهربونی شما میبینند!
    پیش خودش میگه چه همسر مهربونی دارم که حواسش به بقیه هم هست.حواسش به اینکه عشق زندگیمون ادامه دار و واقعی بمونه هست و....

    کتاب راز هایی در مورد مردان را هم براش بخرید.البته برای خودتون هم کتاب راز هایی در مورد زنان بخرید.و بگید که دوست دارم برای اینکه زندگیمون همیشه با عشق باشه هر دو تاییمون مطالعه کنیم.(اگه فقط برای ایشون بخرید تاثیر خوبی نداره.یه جوری بهشون القا میشه که تو اشتباه می کنی و ممکنه لجبازی بشه)
    موفق باشید

  18. 2 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    shabnam z (یکشنبه 03 آذر 92), فرهنگ 27 (شنبه 02 آذر 92)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. راهنمایی جهت راه اندازی شغل
    توسط *مونا* در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 11 اسفند 96, 01:34
  2. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: پنجشنبه 17 فروردین 96, 11:33
  3. اشنایی مجازی و دودلی بیش از حد من برای قطع رابطه
    توسط Maryammi در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: دوشنبه 05 مهر 95, 21:58
  4. گام های آشنایی:(آماده سازی ذهنی برای ازدواج)
    توسط مدیرهمدردی در انجمن انتخاب و خواستگاری
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 23 تیر 93, 08:48
  5. آشنایی با کارگاه پاکسازی درون
    توسط yaaldaa در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 09 آبان 91, 13:08

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.