به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 46 , از مجموع 46
  1. #41
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 13:16]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,066
    سطح
    100
    Points: 287,066, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,577

    تشکرشده 37,079 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ملیکا 69 نمایش پست ها
    خواهشا نگید فوضولی نکن و این داستانا .چون حال من بدتر از این حرفاست .

    نقل قول نوشته اصلی توسط ملیکا 69 نمایش پست ها
    عوضی 60 سالشه یه جوری میخواد مخ بزنه انگار مثلا پسر 27 ساله دم بخته آشششغال ! (



    با سلام و احترام
    ملیکا 69 گرامی
    بنده متوجه موقعیت پر تنش و پرفشار شما شدم. به نظر آگاهی شما از مسائل خصوصی مادرتون ، موجب شده شما به شدت در تنگنا و بحران قرار بگیرید.
    خواهش می کنم به دقت مطالبی را که می گویم هم مطالعه کن و هم به کار بگیر. شاید در اینجا اعضاء نظرات متفاوتی به شما داده باشند، اما صرفا جوابهایی که همراستا با نظر کارشناسان و مدیران تالار هست مورد تایید ما هست. و انجام هر گونه کار دیگری که مغایر با بندهای ذیل باشد، مسئولیتش متوجه شخص شماست .


    یکم: لطفاصبور باشید. تا بتوانید با بررسی همه جوانب صحیح عمل کنید.
    گاهی ممکن است به خاطر عجله اشتباهی در روابط انسانی انجام شود که حل آن انرژی بر یا غیر ممکن باشد.




    دوم: ابتدا روی خودتون سرمایه گذاری کنید و قوی باشید.
    نحوه نگارش شما نشان می دهد که شما فردی حساس و بسیار بسیار برای حل مشکلات به این مهمی ضعیف هستید. ادبیاتی که در مورد آن آقا استفاده می کنید مثل : عوضی، آشغال و .. نشان می دهد رویکرد شما به حل مشکلتون احساسی هست. نحوه عجله در پیگیری این تاپیک نشان می دهد که هیجانات شما بالا بوده و آسیب زیادی دیده اید. لذا باید فعلا از کمک به مادرتان به کلی اجتناب کنید.
    مثل اینست که شما با مادرتان در یک ماشین بوده اید و تصادف کرده اید، مادرت دستش شکسته است و شما ستون فقراتت. لذا اگر شما زیاد احساسی بشوید و فعالیت زیادی بکنید، مادرت خیلی وضعش متفاوت نمی شود، اما شما ممکن است تا آخر عمر فلج شوید.
    الان همین وضعیت است. شما به خاطر احساساتی که داشتید و عملکردهایی که در این قضیه دارید روز به روز حالتون بحرانی تر می شود و به سوی فلج روانی در حرکت هستید، لیکن مادرتون آسیبش در همان حد قبلی هست.

    برای اینکه بتوانید از این رویکرد احساسی خارج شوید و روش منطقی پیش بگیرید، ابتدا نیاز هست آگاهی خود را بالا ببرید و بعدتمرین کنید. خواندن مقالات تالار ( مثلا مقاله در مورد کنترل احساس ونتایج مخرب احساسات انفجاری )، در این زمینه می تواند به شما کمک کند. تا آن هنگام که بتوانید کاملا آرام باشید، باید صبور باشید.





    سوم: برای کمک به دیگران نخست باید زیر پای خودمان محکم باشد.
    کسی که خودش دست و پا می زند تا غرق نشود، چگونه می خواهد غریق نجات شود و کس دیگری را نجات دهد. در واقع فرد باید ابتدا بر خودش مسلط باشد، آسیب نبیند، تا بتواند در مرحله بعد سنجیده عمل کند.





    چهارم: برای اینکه خودتون قوی باشید و به مادرتون کمک کنید، باید حریم خودتون و مادرتون را کاملا از هم جدا کنید و مرزهایتان را پر رنگ کنید.
    نقش شما صرفا فرزندی هست.
    باید در همین نقش باقی بمانید.
    شما نقش پلیس ندارید
    شما نقش کارآگاه ندارید
    شما نقش والد ندارید
    شما نقش زندانبان ندارید
    شما نقش قاضی ندارید
    شما نقش تصمیم گیرنده برای مادرتون ندارید.
    شما نقش بزرگتری ندارید.

    شما باید فقط در حوزه استحفاظی خودتون با همه قوا باشید، تا بتوانید اثربخشی خوبی داشته باشید.
    یک فرزند اجازه ندارد هیچ کدام از این کارها که شما کردید را انجام دهد. و اگر انجام دهد صرفا خود را به هم می ریزد و در بحران قرار می دهد، بدون آنکه بتواند به کسی کمک کند یا او را نجات دهد.

    این بند به لحاظ عملی یعنی اینکه: اجازه بده او مادر بماند. حتی اگر اشتباه می کند. و شما هم فرزند. وقتی شما نقش والد و پلیس و قاضی و .... می گیرید، این همه فشار شما را از پا در می اورد. انرژی شما را به صفر می رساند. شما را عصبی می کند. مگر یک دختر چقدر می تواند نقش به خودش بگیرد. !!!!!






    پنجم: پای خودت را از حریم خصوصی ایشون بیرون بکش. گوشی موبایل را به او بده.
    مشکل از گوشی و ارتباط او نیست که بخواهی بگیری
    شما نمی توانید او را زندانی کنید.
    حتی والدین که قدرت دارند و در برابر فرزندان وظیفه دارند، با چنین روشهایی نمی توانند به فرزندشان کمک کنند. شما که اساسا وظیفه دخالت در حوزه خصوصی مادرتان ندارید و همین دخالتها مشکل برای شما ایجاد کرده است.





    ششم: شما در قبال مادرتان ، نقش تعاملی و هم پا دارید. مانند نقش امر به معروف و نهی از منکر که مسلمانان نسبت به همدیگر دارند. به علاوه نقش فرزندی.

    نقش فرزندی نقش سپاسگزاری نسبت به والدین هست. حتی اگر اشتباهاتی داشته باشند.
    نقش فرزندی نقش محبت هست، حتی اگر لغزش داشته باشند.
    نقش فرزندی اطاعت از فرمانهای آنهاست ، به جز موردی که از شما بخواهد شما به خطا بروید. اما اگر خودش به خطا می رود شما صرفا می توانید دلسوزانه محبت کنید ، موعظه کنید و غیر مستقیم کمک کنید.






    هفتم: روش کنونی شما ناکارآمد هست. چون به اشتباه فکر می کنید مشکل مادرتون به خاطر تنها و صرفا همین آقای خطاکار هست که مادرتون لغزش پیدا کرده است.
    اما اگر آن آقا نباشد، آیا هیچ آقایی در دنیا نیست که در سر راه مادرتون قرار بگیرد.
    پس اگر بخواهید اینگونه مسائل حل شود، راهش ابتدا غنی کردن مادرتون هست.
    دو فرض هست.
    1 - مادر شما به کلی آدم فاسد و با اختلالات باشد و هرزه باشد. و به هیچ وجه قابل اصلاح و تغییر نباشد و دنبال مردها باشد.
    اگر این فرض صحیح باشد، پس اساسا هر کاری شما بکنید چیزی عوض نمیشه.

    2 - مادر شما دچار لغزش شده، به خاطر تنهایی، یا به خاطر فشارها، یا به خاطر احساساتی شدن یا ....
    در این صورت اگر شما بخواهید کمک کنید با این بزن و ببند و پلیس بازی و درگیری و تجسس کار خراب می شود و مادرتان از این فرض خارج می شود و خدایی نکرده به فرض اول می افتدو برای اینکه به شما بفهماند دخالتهایش جواب نمی دهد ممکن است لج کند.


    پس وقتی می گوییم که رفتارتون باید با محبت باشد، با راز داری باشد، با حسن نیت باشد، با کنترل احساس باشد، با عدم دخالت و تجسس باشد، با قدر شناسی نسبت به نیکی های مادر باشد، با سپاسگزاری از همه زحمات مادر باشد، غیر مستقیم باشد، بدون مچ گیری باشد، بدون دام گذاشتن باشد، بدون سیاست بازی و دو دوزه بازی باشد، بدون حرف توهین آمیز باشد، بدون عجله باشد و .... ، همه برای اینست که مادرتان در فرض اول باقی بماند( یعنی لغزشی محدود که بتوان غیر مستقیم در بستر زمان کنترل کرد) و اگر بخواهید به روش خود احساسی و پرفشار بمانید به خاطر استرسهای شما و فشارهایی که وارد می کنید خدایی نکرده مادرتان به فرض دوم می افتد.






    هشتم: بابت تجسستون از مادرتون معذرت خواهی بکنید، روی او را ببوسید. از اهانتهایی که احتمالا به او کرده اید معذرت خواهی کنید. و با ادبیاتی ، شبیه ادبیات ذیل با او سخن بگویید.
    << مادرم منو حلال کن، از اینکه در کار شما تجسس کردم معذرت می خواهم. شما برایم خیلی ارزشمند هستید، همه وجودم از شماست. اما به خاطر این همه دوست داشتن ، زیاده روی کردم، برای اینکه قصد کمک به شما داشتم از روشهای اشتباه استفاده کردم. مادر شما اجازه دارید هر تصمیمی که صحیح ، عاقلانه و شرعی باشد بگیرید. و می دانم هر تصمیمی بگیرید خود شما مسئولش هستید. خواهش می کنم به من و برادرم اعتماد کنید. و اگر مواردی هست را با ما در میان بگذارید. و اگر فکر می کنید ما صلاحیت مشورت را نداریم، خواهش می کنم به یک مشاور خانواده مراجعه کنید. و تصمیم صحیحی بگیرید. مادر عزیزم اگر قول بدهی منو حلال کنی و از اشتباهاتم در گذری، من هم قول می دهم دیگر از روشهای ناصحیح مثل تجسس و فشار ، بدخلقی و ... استفاده نکنم. مادرم، الان که پدرم در کنار ما نیست. به تو بیشتر احساس نیاز می کنیم. شاید همین امر منجر به زیاده روی ما شده است. من مثل فردی هستم که در بیابان تشنه هست. با عجله هر کاری می کند که قمقمه آب خودش را حفظ کند. مادر من به تو نیاز دارم. خیلی خیلی زیاد. تصور نکن بزرگ شده ام و رهایت کردم و به تو نیاز ندارم. هرگز، هرگز، شما باید همیشه بر ما نظارت داشته باشید. ازطرفی می دانم مادر تو هم یک انسانی، اختیار داری، حق انتخاب داری. می توانی ازدواج بکنی یا نکنی، می توانی هر کسی که خود انتخاب کردی ازدواج کنی، ما هم در کنارت هستیم. حتی می توانیم کمکت کنیم. آنچه تا کنون پیش آمده است ، به خاطر نگرانی افراطی بنده بوده است که تصور لغزشت را داشته ام. خواهش می کنم با حرفهایت به من ایمنی بده، اگر ممکنه برایم شفاف سازی کن تا من هم درست درکت کنم و دچار سوء تفاهم نشوم. خواهش می کنم این دختر خاطی خودت را ببخش و به حال خودم رهایم نکن. >>





    نکته بسیار بسیار مهم:
    خواهش می کنم زیرک باش و این پست من را چندین بار بخوان. تا برایت سوء تفاهم نشود.
    خلاصه: تو باید ابتدا مورد اعتماد مادرت قرار بگیری. مثل مادر و دخترهای دیگر برای هم از رازهایتان بگویید و از هم مشورت بگیرید.
    تو نباید یواشکی و به زور به حوزه شخصی او وارد شوی. بلکه باید با حرفهایت و از آن مهمتر با رفتارت آنقدر او را دلبسته خود کنی، که او در را به روی تو باز کند و به درون خودش دعوتت کند.
    در آن صورت، هم در جریان همه چیز قرار می گیری. و هم به لحاظ محبت و ا حترامی که به او کردی می توانی روی او تاثیر بگذاری. با بهتر بگویم او از شما تاثیر را می پذیرد.

    ببین خودت را با آن آقا مقایسه کن:
    او با شیفتگی به مادرت ابراز محبت می کند و تنهایی را به صورت مثبت پر می کند.
    اما شما با خشونت ، اشتباه مادر را به سرش می زنی، گوشی اش را مثل یک بچه می گیری و در نظرت او مثل یک زن هرزه می ماند.

    خودت مقایسه کن. مادرت باید به طرف کدامیک از شما برود.
    او که محبت و توجه نشان می دهد.
    یا آنکسی که او را حبس می کند ، تجسس می کند و تحت فشارش قرار داده است.

    کلا روشهای تهاجمی و سخت افزاری برای مدت بسیار کوتاه ممکن است نتیجه بدهد. اما در صورت ادامه برای همیشه مادرتان از دست می رود

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  2. 12 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    Aram_577 (سه شنبه 21 آبان 92), del (دوشنبه 20 آبان 92), gisu (دوشنبه 20 آبان 92), kamr (دوشنبه 20 آبان 92), khaleghezey (شنبه 12 بهمن 92), malakeh (دوشنبه 20 آبان 92), she (دوشنبه 20 آبان 92), پسرایرونی (پنجشنبه 23 آبان 92), بالهای صداقت (دوشنبه 20 آبان 92), دختر مهربون (دوشنبه 20 آبان 92), رنگین (یکشنبه 15 دی 92), عشق آفرین (سه شنبه 02 شهریور 95)

  3. #42
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 دی 92 [ 00:42]
    تاریخ عضویت
    1392-7-25
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    243
    سطح
    4
    Points: 243, Level: 4
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    4

    تشکرشده 13 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من بی نهایت و از اعماق وجودم از مدیر همدردی,فرشته مهربان و تک تک کاربرای عزیزی که من رو در این شرایط راهنمایی کردند و تنهام نذاشتند سپاسگزارم .
    طبق درک کلی از کلیه نظرات اقدام خواهم کرد مطمئنم نتیجه بخش و اثر گذار خواهد بود
    مرسی از همه . مرسی که به برگردوندن آرامش ذهن من کمک کردین
    من عاشق همدردی هستم . مطمئنم حالا حالاها اینجارو ول نمیکنم

  4. 6 کاربر از پست مفید ملیکا 69 تشکرکرده اند .

    Aram_577 (سه شنبه 21 آبان 92), kamr (دوشنبه 20 آبان 92), khaleghezey (شنبه 12 بهمن 92), مدیرهمدردی (دوشنبه 20 آبان 92), بالهای صداقت (دوشنبه 20 آبان 92), رنگین (یکشنبه 15 دی 92)

  5. #43
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 دی 92 [ 00:42]
    تاریخ عضویت
    1392-7-25
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    243
    سطح
    4
    Points: 243, Level: 4
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    4

    تشکرشده 13 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مشکل من حل نشده هنوز
    من طبق گفته ها و نظرات اینجا یه نامه دقیقا با همون متنی که مدیر عزیز همدردی نوشته بودن به همراه نامه ی دیگری با متنی از احساسات خودم و بیان گفته های بال های صداقت عزیز رو برای مادرم نوشتم و با گوشیش بهش برگردوندم بعد خودم از خونهرفتم بیرون و شبش بازم یکم راجب قضیهباهم صحبت کردیم
    ولی همچنان رفتارهای مشکوک میبینم یا هر بار که میره بیرون یا گوشیش دستشه با خودم نگرانم و فکر میکنم که همچنان ادامه دارن میدن
    خیلی عذابم میده اینکه همش میگم نکنه داره به اون پیام میده یا نکنه داره میره پیش اون
    چیکار کنم من؟

    - - - Updated - - -

    تورو خدا راهنماییم کنید
    مشکل من همچنان ادامه داره

    - - - Updated - - -

    تورو خدا راهنماییم کنید
    مشکل من همچنان ادامه داره

  6. #44
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 13:16]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,066
    سطح
    100
    Points: 287,066, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,577

    تشکرشده 37,079 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام
    شما نگاهت به آدمیزاد و جهان و خلقت را باید اصلاح کنید.
    شما که یک فرزند بیش نیستید!!!
    خدای جهان، که قدرت مطلق هست، انسان را با حق انتخاب آفرید.
    خداوند به انسان گفت در انتخاب تو اجبار نیست. اما راه خیر و رشد و نتایجش برایت مشخص هست و راه شر و طغیان هم مشخص هست.
    از آن به بعد خداوند که صاحب قدرت هست با فشار انسان را به خیر نکشاند. بلکه با موعظه و روشن کردن تبعات انتخابهایش به او گفت چه کار بکند و چه کار نکند.

    خب ، ما که انسان هستیم. و قدرت محدود داریم و صاحب آدمها هم نیستیم.
    ما در بهترین صورت می توانیم امر به معروف و نهی از منکر کنیم. و تبعات خوب و بد را با زبان نرم به دیگران بگوییم و خودمان هم عمل کنیم.
    اما اینکه نتایج چگونه می شود به حق انتخاب افراد بستگی دارد.

    پیامبر خدا که جان همه ما فدای او، که رحمت العالمین هست. و می بینید که اکنون میلیاردها انسان به دین اسلامی هستند که او دعوت به آن کرد، اما نتوانست ابوالهب که عموی اوست را مسلمان کند و او و همسرش راه را بر او می بستند.
    اینها نشان می دهد که گاهی ما نقش خودمان را در عالم گم می کنیم. و حتی خودمان را بالاتر از خدا می نشانیم. خدا با همه قدرتش انتخاب آدم را از او نمی گیرد. و اجازه می دهد که راهش را خودش انتخاب کند و قطعا نتایجش را هم خواهد دید ، چه خوب! چه بد!

    به شما هم توصیه می کنم. یاد بگیرید که کار صحیح را در قبال دیگران و مادر خود انجام دهید و روش درست را انتخاب کنید. اینکه نتایج چه می شود در اختیار ما نیست. نتایج به انتخاب خود آن آدمها هم بستگی دارد.
    شاید مادر شما روش صحیحی دارد و با توصیه های شما در انتخابش دقت هم می کند ونتایجش مثبت هست.
    اما اگر علیرغم روشنگری شما و روش صحیح شما که ارتباط مناسب و محبت آمیز با مادرت هست، خدایی نکرده راه خطا رفت، دیگر شما مسئول نیستید.
    اما اگر دلت نمی خواهد او به هر قیمتی خطا کند. این دیگه حرف دل شما و خواست شماست. و شما احتمالا دچار خطا شده اید که تصور می کنید که دنیا را می توانید به خواست دل خود هدایت کنید.

    لطفا روی مطالبم زیادی تامل کن. زیاد فکر کن. باید صبور باشی تا بهتر بیندیشی

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  7. 9 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    Aram_577 (چهارشنبه 22 آبان 92), asemaneabi222 (چهارشنبه 22 آبان 92), del (پنجشنبه 23 آبان 92), khaleghezey (شنبه 12 بهمن 92), she (شنبه 25 آبان 92), toojih (چهارشنبه 22 آبان 92), ملیکا 69 (چهارشنبه 22 آبان 92), دختر مهربون (پنجشنبه 23 آبان 92), رنگین (یکشنبه 15 دی 92)

  8. #45
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 دی 92 [ 00:42]
    تاریخ عضویت
    1392-7-25
    نوشته ها
    18
    امتیاز
    243
    سطح
    4
    Points: 243, Level: 4
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    4

    تشکرشده 13 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سپاس فراوان از پاسخگویی شما
    مدیر عزیز حرفاتون موجب اطمینان خاطر من شد و خیالم رو آسوده کرد از بابت اینکه من اونچه رو که باید انجام دادم
    دیگه صلاح مملکت خویش خسروان دانند
    سپاس از همه

  9. 5 کاربر از پست مفید ملیکا 69 تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 23 آبان 92), khaleghezey (شنبه 12 بهمن 92), she (شنبه 25 آبان 92), مدیرهمدردی (جمعه 24 آبان 92), رنگین (یکشنبه 15 دی 92)

  10. #46
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 بهمن 92 [ 16:06]
    تاریخ عضویت
    1392-11-10
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    63
    سطح
    1
    Points: 63, Level: 1
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    منم یه وضعیته شبیهی دارم اما فرقش اینه مادر من با وجود پدرم همچین حرکتی میزنه :((

    - - - Updated - - -

    منم یه وضعیته شبیهی دارم اما فرقش اینه مادر من با وجود پدرم همچین حرکتی میزنه :((


 
صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. همسرم حرفامو نمیپذیره ....
    توسط fariba293 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 دی 95, 15:44
  2. چرا به من کمک نمکنید زندگیم از هم میپاشه!!
    توسط مامان آرشا در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: سه شنبه 30 تیر 94, 19:08
  3. باورم نمیشه به این راحنی زندگیم داره میپاشه
    توسط شمیم الزهرا در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: یکشنبه 20 مرداد 92, 12:37
  4. سریپدی به همسر
    توسط z.helen در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: شنبه 06 آبان 91, 12:30
  5. شرکت سایپا-فرهاد مهرداد
    توسط mohajer در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 26 دی 87, 16:07

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:12 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.