به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 86
  1. #11
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array




    سلام آکوای عزیز


    قبل از هرچیز دلم میخواد نکات مثبت و پتانسیلی که برای یک زندگی خوب در تو هست را اشاره کنم :

    1 - صداقت

    صداقت خیلی مهمه برای اینکه آدمی بتونه راه درست را پیدا کنه . شنیدی میگویند نجات در راستی است ؟ واقعاً همینطور

    هست . مثلاً همین پاسخهای صادقانه ات به سئوالت صبای عزیز و بیان احساسات و نظراتت بدون لاپوشانی بسیار برای اینکه

    مابتوانیم کمکت کنیم مفید هست . همین خصوصیت توجه همه ما را به تاپیکت جلب کرده .


    2 - علاقه ات به همسرت و زندگیت

    این نیز یک پتانسیل مهم برای حفظ زندگیت هست و قدرش را بدان . همین خود باعث می شود اگر رشته زندگی شما به مویی

    هم رسیده باشد ، پاره نشود و دوباره امکان قطور شدنش باشد .


    3 - میل به رشد و پیشرفت

    این نیز ویژگی خوبی هست اگر چه راه را یک زمانهایی اشتباه می بینی اما اصل تمایل به رشد و پیشرفت در زندگی ویژگی

    مثبتی هست که اگر نگرشت را در این زمینه پخته تر کنی و مهارتهای لازم را یاد بگیری و به کار ببندی خیلی اثرات سازنده در

    زندگیت دارد


    4 - شور و هیجان

    در شما شور و هیجان و زمینه نشاط و سرزندگی می بینم که اینم در رونق و حفظ شادابی زندگی مهم هست


    5 - جرأت مندی

    جرأتمندی شما در بیان احساساتت چه منفی و چه مثبت بسیار مهم هست که اگر مهارتهای زندگی را بیاموزی و بر اساس آن

    تعامل مناسبی با همسرت پیدا کنی بسیار زندگی خوبی با هم خواهید داشت چون پتانسیل این جرأتمندی در همسرتان نیز

    هست


    در کل شما زوج بسیار خوبی هستید و هردو فقط کمی نابلد هستید و آگاهی هایتان را نیاز هست بیشتر کنید هم از

    تفاوتهای زن و مرد و هم نحوه تعامل و ارتباط مناسب با هم و مهمتر از آگاهی ، به کار بستن آن است .


    اکوای عزیز همسرت نشان داد که توجه به مشاوره ها دارد بخصوص وقتی هیجانش را کنترل می کند نسبت به راهنماییها

    عملگرا هست . حالا سئوالم این هست شما هم چنین هستی ؟


    به عبارتی
    همه ما دوست داریم به شما کمک کنیم آیا شما می پذیری ؟ یعنی قول می دهی راهکارها را توجه کنی و به کار

    ببندی ؟ ما هم در مقابل به شما قول می دهیم که نتایج خوبی بگیری .

    من به یکی از دوستان که تجربه مشابه شما را در زندگی داشته و به شرایطی بحرانی رسیده بود که وارد این تالار شد و به

    کمک همین دوستان و مهمتر از آن تلاش و همت خودش در پذیرش و به کار بستن راهنمایی ها موفق شد زندگیش را بازسازی

    کند خبر داده ام که به تاپیک شما سر بزند و کمک کند . تازه او همسرش عضو سایت نبود و اصلاً هم خبر ندارد همسرش در

    اینجور جایی عضو شده و راهنمایی گرفته ، یعنی یک طرفه و فقط روی خودش کار کرد و در روش و رویه خودش تغییرات

    ایجاد کرد . از اوخواسته ام به تاپیک شما بیاید و شما با او و تجربه هایش آشنا می شوی . مطمئنم می تواند بسیار به شما

    کمک کند .

    همینجا از صبای عزیز و روند و روش کارشناسانه اش در راهنمایی آکوا صمیمانه تشکر می کنم و البته بقیه دوستان نیز به

    فراخور توان خود دلسوزانه با شما سخن گفتند و خدا اجرشان دهد


    آکوا جان باز هم برایت حرف دارم ، اما مایلم اول با هم قول و قرار بگذاریم . به عبارتی بین شما و ما دوستانت در تالار یک پیمان

    نامه جاری شود تا ما بهت کمک کنیم و شما هم توجه و عمل کنی .

    منتظر پاسخت هستم .









  2. 4 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    Baran91 (دوشنبه 24 تیر 92), rozaneh (چهارشنبه 26 تیر 92), sookoot (سه شنبه 25 تیر 92), باران بهاری11 (پنجشنبه 27 تیر 92)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 13 آذر 95 [ 18:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-18
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    3,555
    سطح
    37
    Points: 3,555, Level: 37
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 61 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط صبا_2009 نمایش پست ها
    خوشحالم که به حرفام توجه کردی

    نه عزیزم من مشاور سایت نیستم
    منم یه کاربر معمولیم مثل شما. فقط سابقه عضویتم بیشتر از شماست و زندگی خیلی ها رو اینجا دیدم .
    یه تفاوت عمده دیگه هم با شما دارم. از زندگیم راضیم با وجودی که نه مثل شما اونقدر زیبام نه همسر دارم نه فرزند و نه پشتوانه مالی و نه حتی سلامتی کامل که واسه شما بدیهیه.


    کسی قرار نیست پژمان رو از شما بگیره به جز خود شما.
    یادته که تو دعواهاتون پژمان دچار مشکل قلبی شد. اون موقع هم می خواستی بری جیگرشو در بیاری؟!!

    یک نکته مثبت دیگه هم تو حرفات پیدا کردم کم و بیش همسرت رو می شناسی ولی
    یک نکته منفی اینکه بلد نیستی تو موقعیت های مناسب از شناختت استفاده کنی

    می دونی پژمان مغروره اینقدر که حاضر نیست هدیه پول و طلا رو قبول کنه. یعنی می شناسیش و به غرورش واقفی
    این یه ویژگی مثبته برای یه مرد هست.
    اما نه تنها سعی نمیکنی غرورش رو حفظ کنی بلکه بدون در توجه به این موضوع با اصرار به خواسته هات غرورش رو لگدمال میکنی.


    آکوا جان فکر کن و خوب هم فکر کن. ببین کجاها پژمان تو این زندگی اذیت شده؟ اگه خودت هم نمی فهمی از خودش کمک بگیر.
    دوستش باش. همسرش باش نه مادرش.

    راستی اهل مطالعه هستی؟
    مقاله،کتاب؟

    از دیروز تا العان همش به حرفات فکر میکردم صبا جون
    فک کنم شووهرم واسه حرفها مامانم نسبت به خونه حساس شد. چون
    پیش از ای دعواهامون مامانمم میدونس شووهرم راضی نیس ما باهاشون ساختمون بسازیم یک بار واسه همین شووهرمو دعوا کردحرفای خوبی بهش نزد گفت به چیت مینازی به قیاقت اگه دختر بهت دادیم دلمون واست سوخت گفتیم بی مادره بیکس و کاره .آواره ی بدبخت و ... شووهرم خیلی ناراحت شد شب تا صب خونه نیومد بعدش از داداشش فمیدم شب تا صب توی قبرستون رفته بود تا صب اونجا بودنمیدونم توی قبرستون واسه چی رفت من حتا فکرش واسم ترسناکه.
    بعدش خونه اومد با پدرشووهرم دعوا کردند به داییم گفت این زندگیو تو واسم درست کردی اگ یه روز بمیری تا 100سال بعد از مردنت نمیبخشمت.از اونروز دیگه فمیدم سرد شد نسبت بهم بیتفاوت شد
    صباجون من دوست دارم پیشرفت کنیم تو زمینای چندصدساله خونواده پدربزرگم چن سال پیشا معدن در اومد پدرشووهرم مجوزشو گرفت ولی یکی دومیلیارد تومن پول میخواد واسه این نشد راه بندازنش
    به شووهرم گفتم ازپدرمو شوهرخواهرمو داداشم پول بگیریم ازپدرشوهرمم یمقدار میگیریم از بانکم وام میگیریم راه بندازش یکی دوسال بعدش پولاشونو با سود میدیم حرف داخلش نباشه.گفت نمیخوام
    گفتم پژمان زندگیمون از اینرو به اونرو میشه چهارروز دیگه داداشات انجامش میدن چراتو انجام ندی.گفت نمیخوام هرموقه پولدارشدم راهش میندازم. 20 سال دیگرو میگه
    میگم پژمان چراتوهمیشه ازبقیه کمترمیخوای. بده من میخوام شوهرم حقشو بگیره؟
    برادرشووهر بزرگم توی شرکت پدرشووهرم کارمیکنه کارشووهرم اونجا بیشتره ولی داییم به شووهرم کمتر اون حقوق می ده.شووهرم میگه اون بزرگتره دوتابچه داره .ینی چی ما هم یه بچه داریم چراشووهرم بایدکمتربگیره چرابه پدرش نمیگه اندازه اون حقوق بده.
    واسچی شووهرم خریدای خونه برادرشووهرمو انجام میداد.با جاریم دعوام شد گفتم مگه شووهرمن نوکردرخونه باباته شووهرمنو میفرستی واست خریدکنه.جاریم ناراحت شدبه درک ناراحت شد کله شم پوکید
    پولای بیشترو خودشون میگیرن کاراشونم ما انجام بدیم؟؟؟؟؟
    صباجون مطالعه خارج از یونی دارم از پاییزواسه ارشدمیخونم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان نمایش پست ها




    سلام آکوای عزیز


    قبل از هرچیز دلم میخواد نکات مثبت و پتانسیلی که برای یک زندگی خوب در تو هست را اشاره کنم :

    1 - صداقت

    صداقت خیلی مهمه برای اینکه آدمی بتونه راه درست را پیدا کنه . شنیدی میگویند نجات در راستی است ؟ واقعاً همینطور

    هست . مثلاً همین پاسخهای صادقانه ات به سئوالت صبای عزیز و بیان احساسات و نظراتت بدون لاپوشانی بسیار برای اینکه

    مابتوانیم کمکت کنیم مفید هست . همین خصوصیت توجه همه ما را به تاپیکت جلب کرده .


    2 - علاقه ات به همسرت و زندگیت

    این نیز یک پتانسیل مهم برای حفظ زندگیت هست و قدرش را بدان . همین خود باعث می شود اگر رشته زندگی شما به مویی

    هم رسیده باشد ، پاره نشود و دوباره امکان قطور شدنش باشد .


    3 - میل به رشد و پیشرفت

    این نیز ویژگی خوبی هست اگر چه راه را یک زمانهایی اشتباه می بینی اما اصل تمایل به رشد و پیشرفت در زندگی ویژگی

    مثبتی هست که اگر نگرشت را در این زمینه پخته تر کنی و مهارتهای لازم را یاد بگیری و به کار ببندی خیلی اثرات سازنده در

    زندگیت دارد


    4 - شور و هیجان

    در شما شور و هیجان و زمینه نشاط و سرزندگی می بینم که اینم در رونق و حفظ شادابی زندگی مهم هست


    5 - جرأت مندی

    جرأتمندی شما در بیان احساساتت چه منفی و چه مثبت بسیار مهم هست که اگر مهارتهای زندگی را بیاموزی و بر اساس آن

    تعامل مناسبی با همسرت پیدا کنی بسیار زندگی خوبی با هم خواهید داشت چون پتانسیل این جرأتمندی در همسرتان نیز

    هست


    در کل شما زوج بسیار خوبی هستید و هردو فقط کمی نابلد هستید و آگاهی هایتان را نیاز هست بیشتر کنید هم از

    تفاوتهای زن و مرد و هم نحوه تعامل و ارتباط مناسب با هم و مهمتر از آگاهی ، به کار بستن آن است .


    اکوای عزیز همسرت نشان داد که توجه به مشاوره ها دارد بخصوص وقتی هیجانش را کنترل می کند نسبت به راهنماییها

    عملگرا هست . حالا سئوالم این هست شما هم چنین هستی ؟


    به عبارتی
    همه ما دوست داریم به شما کمک کنیم آیا شما می پذیری ؟ یعنی قول می دهی راهکارها را توجه کنی و به کار

    ببندی ؟ ما هم در مقابل به شما قول می دهیم که نتایج خوبی بگیری .

    من به یکی از دوستان که تجربه مشابه شما را در زندگی داشته و به شرایطی بحرانی رسیده بود که وارد این تالار شد و به

    کمک همین دوستان و مهمتر از آن تلاش و همت خودش در پذیرش و به کار بستن راهنمایی ها موفق شد زندگیش را بازسازی

    کند خبر داده ام که به تاپیک شما سر بزند و کمک کند . تازه او همسرش عضو سایت نبود و اصلاً هم خبر ندارد همسرش در

    اینجور جایی عضو شده و راهنمایی گرفته ، یعنی یک طرفه و فقط روی خودش کار کرد و در روش و رویه خودش تغییرات

    ایجاد کرد . از اوخواسته ام به تاپیک شما بیاید و شما با او و تجربه هایش آشنا می شوی . مطمئنم می تواند بسیار به شما

    کمک کند .

    همینجا از صبای عزیز و روند و روش کارشناسانه اش در راهنمایی آکوا صمیمانه تشکر می کنم و البته بقیه دوستان نیز به

    فراخور توان خود دلسوزانه با شما سخن گفتند و خدا اجرشان دهد


    آکوا جان باز هم برایت حرف دارم ، اما مایلم اول با هم قول و قرار بگذاریم . به عبارتی بین شما و ما دوستانت در تالار یک پیمان

    نامه جاری شود تا ما بهت کمک کنیم و شما هم توجه و عمل کنی .

    منتظر پاسخت هستم .




    فرشته جون خیلی ازم تعریف کردی
    آقا پژمان تحویل بگیر ببین چقدخصوصیات خوب دارم
    فرشته جون اول فک کردم همه میخوان ازپژمان طرفداری بکنند الانه فمیدم شما حد وسطو میگیرید میتونم اعتمادکنم.
    منم قول میدم راهکارهاتونو گوش بدم و عمل کنم
    بیصبرانه منتظرم

  4. #13
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array


    خب آگوای عزیز

    حالا که دست یا علی داده ای با هم پیش می رویم .

    اولین حرفم بریت این است و نیازه برای همینم ازت قول بگیرم . اینکه به توصیه خوب صبا که گفت حد اقل مدت 6 ماه انتظاراتت

    از شوهرت را بزار کنار توجه کنی .

    به عبارتی آگوای خوب و نازنین ، بهتره این مدت از تمرکز روی همسرت و هر اشکالی که در او می بینی و هر ناراحتی

    که از او داری بیرون بیا و فقط و فقط روی خودت متمرکز شو و تصمیم بگیر که مهارت بیاموزی و به کار ببندی و در یک کلام سهم

    خودت را ایفا کنی .


    برای این کار نیاز هست به تکنیکهای توقف فکر ، بستر زدایی و بستر سازی .

    توقف فکر >>> ذهنت را از هرگونه وسوسه اعتراض به همسرت و کنترل او و اعلام انتظارات حفظ کن و نگذار این ذهنیتها

    وادارت به رفتارهایی بامحتوای انتظارات و اعتراضات و ..... به شکل غرغر و سرکوب و تندی و منت گذاری و .... با بی صبری و

    عجله،کند .

    با کنترل ذهنت آرامش را مهمان دلت و خانه ات کن و آرام آرام با ما پیش برو تا گلستانی در کنار شوهرت بسازی پر از صفا و

    صمیمت و لذت



    بستر زدایی >>> از هرموقعیتی که ترا متمرکز بر شوهرت و اعتراضات و انتظاراتت نسبت به او می کند دوری کن . مثلاً

    اگر در کنار مادر دلسوزت قرار می گیری و او از شوهرت میگه یا حرف را عوض کن یا بشنو اما گوش نکن ( یعنی حواست به

    چیز دیگری باشد که عمق حرفها را نگرفته باشی ) یا از موقعیت دور شو یا با او نجرأتمندی ای که در تو سراغ دارم مادرت را

    ببوس و بگو قربونت برم که اینقدر به فکر مایی ، دلم نمیخواد این همه خودتو اذیت کنی ، دنیا دوروزه حیفه بخاطر ما بچه ها

    همهاش خودتو اذیت کنی . نگران نباش من گلیمم را از آب می کشم و از زندگیم راضی هستم و شوهرم هم مرد خوبیه و دوستش

    دارم و به این نتیجه رسیده ایم که عجله نکنیم و آرام آرام پیش بریم . اینه که ازت خواهش می کنم دیگه حرفی در باره شوهرم

    نزنی و بسپاری به خودم و نگران نباشی . دوست ندارم دیگه این حرفها را بشنوم چون روحیه ام خراب میشه و به زندگیم

    صدمه می زنم .



    بستر سازی >>> شرایط محیطی خونه را شاد و با نشاط کن . با همسرت رابطه ای گرم و صمیمانه داشته باش و با هم

    قول و قرار بگذارید و پیمان ببنید که به مدت 6 ماه به هیچ کدام از اختلافات سابق میدان ندهید و فقط خوش باشید و

    اجازه ندهید کسی در زندگیتان دخالت کند . اگوای نازنین ، نقش شما خیلی مهم و سازنده هست . اگر بتوانی محیطی

    با نشاط و پر از محبت و احترام به شوهرت و بچه فراهم کنی که می توانی ، نمیگم چه اثری دارد تا خودت ببینی . فقط عجله

    نداشته باش و آرام و صبور پیش برو .

    اگر می شود تغییراتی در دکوراسیون و چیمان خونه بده . یک طرفه همسرت را غرق محبت و دلدادگی کن .



    آقا پژمان این راهکارها را شما هم در پیش بگیر و سهم خودت را ایفا کن . اما هیچ کدام از دیگری هیچ انتظار تغییری نداشته

    باشد بلکه هرکس به تغییرات در خودش مشغول باشد و خودش را در رابطه با خودش موظف بداند .







  5. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    rozaneh (چهارشنبه 26 تیر 92), یکی مثل شما (دوشنبه 24 تیر 92), باران بهاری11 (پنجشنبه 27 تیر 92)

  6. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 خرداد 04 [ 02:44]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    33,210
    سطح
    100
    Points: 33,210, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    140
    Array
    سلام آکوا جان

    همه ما اینجا هدفمون بهتر شدن وضعیت زندگی شما و آقا پژمان هست و هدف نقد یا زیرسوال بردن شخصیت هیچ یک از شما دو عزیز نیست .

    شما هردو به مهارت نیاز دارید . به حرف های فرشته توجه کن و سعی کن اجراش کنی حتی اگر برات خیلی سخته و همیشه در نظر داشته باش که برای بالابردن کیفیت زندگی باید هزینه کرد و سختی هایی رو تحمل کرد و این در برابر نتیجه ی ارزشمندی که دریافت خواهی کرد ناچیز است .

    شما باید ذهنت رو از نکات منفی و مادیات و خواسته های برآورده نشده ات دور کنی . تمرکزت بر نکات مثبت زندگیت خاطره های شیرین و .... باشه . نیاز هست که هردو شما اینکار رو تا مدتها انجام بدید و ذهنتون رو از درگیری ها دور کنید حتی برای اینکار میتونید این نکات رو یادداشت کنید هرروز مرورش کنید و بهش نکات جدیدتری اضافه کنید .

    وقت بیشتری رو باهم باشید و در تمام مدت سعی کنید که از صحبت درمورد مسائل تنش زا (خونه ، کار،مادیات و...) دوری کنید . حتی اگر ناخواسته پیش آمد خودتون روکنترل کنید و بحث رو عوض کنید .

    ابراز محبت هاتون رو بیشتر کنید حتی اگر براتون سخت هست خودتون رو مجبور به بیان احساسات مثبت کنید تا کم کم براتون راحت تر بشه .

    اولویت همیشه با همسرتون باشه نه اطرافیان یعنی هر حرف از جانب دیگران موجب واکنش شما دو نفر نسبت به هم نشه و فقط و فقط به این فکر کنید که چه حرف یا رفتاری احساس بدی رو به طرف مقابل منتقل می کنه و از این موارد دوری کنید . مثلا آکوا عزیز شما متوجه شدی حرفهای بدی که مادرت زده موجب سردی رابطه و... شده ، این هنر زنانه شماست که نگذاری اثر حرف مادرت در شوهرت باقی بمونه و با همدردی و مهارت های زنانه همسرت رو به آرامش برسونی نه با طرفداری یا زدن حرفهایی باعث خرابتر شدن اوضاع بشی .


    این حرفها برای هردو شما هست . اما به طور اختصاصی باید بگم آکوا عزیز عدم خودکنترلی در عصبانیت در رابطه با هرشخصی ممکنه اثرات نامطلوبی بجابگذاره چه برسه در زندگی مشترک . باید روی این مورد کار کنید . این اصلا خوب نیست که شما در عصبانیت حرفهایی بزنید که بعد خودتون هم پشیمون بشید .

    نکته دیگه اینکه آکواجان باید این رو اضافه کرد که شما شناختت از روحیات مردانه کمه و این ناخواسته سبب جبهه گیری شما نسبت به رفتارهای همسرت میشه . هردو باید سعی کنید روحیات دیگری رو بشناسید تا از تنش ها دور بشید .

    ببینید اکثر مردها دوست دارند که در دید همسرشون مردی قدرتمند باشند مردی که از پس زندگی برمیاد و خواسته های زنش رو برآورده میکنه .هر مردی دوست داره خودش تامین کننده زندگیش باشه دوست نداره زیر بار منت هیچکس حتی پدر و مادر خودش باشه . مردها میخوان که در چشم زنشون منحصر به فرد باشند (یک شاهزاده ی افسانه ای)نه اینکه با دیگران مقایسه بشن . مردها از انتقاد و غرغر متنفرند و از چنین محیطی فراری میشند .حتی انتقاد از یک مرد نیازمند مهارت زنانه است و باید به صورت غیر مستقیم باشه . مرد در همین قدرتمندی دوست داره مسئولیت و تصمیم گیری های زندگی به عهده ی او بشد .و........


    حالا فکر کنید تاکید بیش از حد شما به پیشرفت و خواسته هاتون چه احساسی به همسرتون میده؟ براتون مینویسم

    شوهرمن شما نمیتونی پیشرفتی که مدنظر من هست رو بدست بیاری یعنی یک فرد ناتوان هستی . تو از پس زندگی بر نمیای . تو حتی نمیتونی خواسته های من رو برآورده کنی . من و پسرم با تو به هیچ جا نخواهیم رسید . تو بی عرضه ای . و در یک کلام تو چیزی که من میخوام نیستی .

    تعجب نداره این میتونه پیام های احساسیه یک مرد در مقابل چنین رفتاری باشه در حالیکه شاید اصلا منظور شما این نبوده باشه .نتیجه چنین احساسی ناامیدی ، سردشدن رابطه و فاصله گرفتن از خود شماست چون شما شدی منبع این احساسات منفی .

    احساس دیگه ی همسر شما اینه که اگر با پدر شما کار کنه زیر بار منت اوست . حتی در خانه پدر خود بودن نوعی منت پذیری به حساب میاد طوری که به فکر خانه مستقل هست . پذیرفتن کمک شما هم یعنی اینکه خودش به تنهایی نتونسته زندگیش رو تامین کنه و به شما نیازمند شده . درخواست حقوق بیشتر از پدر خودش هم براش سخته چون به نوعی زیر بار منت پدر رفتن براش به حساب میاد. تمام اینها برای مردی که غیرت داره سخت و حتی غیر قابل قبول هست درحالی که شاید از دید شما عادی باشه . و به نظر من شما از بابت این غیرت شوهرت باید شاکر باشی. مردی که برای هرچیزی از دیگران توقع کمک داشته باشه قابل اتکا نیست .

    آکواجان اگر شناختت از روحیات مردانه بیشتر بشه دلیل خیلی از رفتارها رو میفهمی و حتی متوجه میشی چطور خواسته های معمولیت رو بیان کنی که با جبهه گیری شوهرت مواجه نشی. در این تالار مقالات مفیدی هست. سری به انجمن زنان و شوهران چه انتظاراتی از یکدیگر دارند بزن . کتابهای معجزه صمیمیت(3جلدی) و چراغ دل شوهرت را روشن کن رو بخون . به تاپیک شوهرتان را دلبسته خود کنید هم سر بزن و حتی اگر نکته ای به نظرت میرسه اضافه کن .


    آقاپژمان شما هم به این انجمن سر بزن . خانم ها به محبت و تایید از جانب همسر نیاز دارند و حتی اگر مخالفت شما با موردی همراه با ابراز محبت و عشق باشه پذیرشش برای خانم راحت تر میشه . به همسرتون اطمینان بدید که تکیه گاه محکمی برای او خواهید بود و از هیچ تلاشی برای زندگیتون فروگذار نخواهید بود و بابت آینده به همسرتون اطمینان بدید و از او هم بخواید که به شما اعتماد کنه . هیچ وقت منزل رو ترک نکنید این اثر فوق العاده بدی روی خانم ها داره . شما باید منبع آرامش بخش برای همسرت باشی حتی در موقع عصبانیت ، و بگذارید این عصبانیت فروکش کنه و از حرفهای تنش زا دوری کنید و بعد از اتمام این طوفان درهمسرتون فقط بهش محبت کنید . ابراز عشق و علاقه ای که به همسرتون دارید روحیه همسرتون رو عوض میکنه . ظاهرا هم همسرتون نیاز به این کسب آرامش و اطمینان از جانب شما داره .

  7. کاربر روبرو از پست مفید baran.68 تشکرکرده است .

    باران بهاری11 (پنجشنبه 27 تیر 92)

  8. #15
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array
    سلام aqua_68

    خوبی ؟

    پستم را خوب خوندی ؟ دقت کردی ؟ توی توی این مدت چیزی هم در راستای پست قبلم به عمل در آوردی ؟



    آگوا جان ، یکی از چیزهایی که به تو و زندگیت و همسرت آسیب میزنه که اگر درست ازش استفاده کنی برعکس میشه ،
    تیزی

    احساسات
    ت هست . همنیجا و همین تالار فرصت خوبی و محل مناسبی برای تمرین هست . می دونم که بعضی پستها اذیتت

    میکنه . می دونم احساساتت جریحه دار میشه . دوستان واقعیتهایی را اما رک و تیز بیان می کنند و تو برآشفته می شوی و

    جبههمی گیری و .... چون ت
    رس از سرکوب شدن داری احساساتت میاد وسط و برات تصمیم میگیره . تصمیم می گیره

    که بزنه توی سر اونی که حرفی زده که خوشایندت نیست . حالا به نظر تو غیر از اینکه بزنی توی سرشون ( جوابشون بدی )

    و چند تا هم بارشون کنی ، چه راه دیگه ای هست . چطور می توانی با این چیزی که خوشایندت نیست برخورد کنی ،

    غیر از تندی و برخورد تند با اون فرد ؟

    دوست دارم راه و روشهای دیگه برخورد را اینجایی که از کسی یا پستی ناراحت می شوی را برایم لیست کنی .


    راستی این تاپیک طولانی و فرسایشی شده . من بزودی یک کپی از آن می گیرم و بعضی پستها را در آن نگه می دارم و

    بقیه را حذف می کنم و در آن تاپیک کپی شده و حذفیات انجام شده روند تخصصی مشاوره را ادامه می دهیم . اماشرطش

    اینه که خوب به حرفهام گوش بدهی و تمام تلاشت برای اجرای راه کارها را به کار ببندی .


    لینک زیر را هم بخوان :


    http://www.hamdardi.net/thread-14220.html










  9. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    sookoot (چهارشنبه 26 تیر 92), باران بهاری11 (پنجشنبه 27 تیر 92)

  10. #16
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array
    .
    نقل قول نوشته اصلی توسط بی دل نمایش پست ها
    من با همه وجودم آکوایی رو درک میکنم که

    به شوهرش علاقه داره
    شوهرش به ایشون علاقه داره
    و هر کدام خواستار تغییراتی هستند

    اشکالات آقا پژمان قبلا گفته شده و بعدا هم من باز خواهم گفت اما چون اینجا صحبت راجع به آکوا هست:

    آکوای عزیز از عدم مهارت ارتباطی و نداشتن سیاست های لازم زنانه رنج میبره! چطور؟

    برای رسیدن به خواسته مادی اش (که شاید اگر کمی صبر میکرد و با سیاست اونو دنبال میکرد، بهتر بهش میرسید)، زندگیش تا آستانه جدایی و آبروریزی و دلخوری خودش و همسرش و خانواده و فامیل پیش رفت،‌مجبور شد رقم زیادی از مهریه اش رو ببخشه،‌در آخر هنوز هم به خواسته اش نرسیده. آنچه که در این میان بدست آورد یک ۲۰۶ بود که شاید بدون هیچ کدام از این هزینه ها هم براحتی بدست میاورد. تازه بعد از برگشتش همچنان تنش و لج و لجبازی ها بوده!

    حـــــالا! به همین دلایل خشم آکوا و تکه پرانیشهاش به راحتی قابل درکه! که منهم اگه اینهمه متضرر شده بودم الان حالم زیاد خوب نبود به زمین و زمان هم فحش میدادم.

    حالا من معتقدم اگر آکوا با توجه به هم کفو بودن با همسرش (در کنار عشقولانگی و آرامش زندگیش) تا اونجایی که مادیات را در حد توان خودش و همسرش برای زینت زندگی اش و تامین رفاهیات ضروری اش نیاز داره طلب کند و یا تهیه کند، منطقی است. اما اشکال از جایی پیدا میشود که آکوا مادیات را هدف قرار داده.

    آکوا رشد و تعالی خودش رو در تامین مادیات بیشتر می بینه و در این راه حاضره از همسرش و فرزندش و عشق اش و آرامش زندگی اش هزینه کنه تا به اون هدف برسه.

    فکر میکنه اگر ماشینش یک مدل از جاری بالاتر باشه اونوقت به ارامش میرسه. در صورتی که همین جاری فردا ممکنه یک چیز دیگه بخره مثل طلا و جواهر، ویلا و...که باز آکوا احساس عقب افتادن از دور رقابت بکنه.

    این چرخه معیوب هیچگاه تمام نخواهد شد!

    به نظرم آکوا یا باید دست از چشم و هم چشمی بر دارد، یا اینکه در این چشم و هم چشمی به مهارتهایی که در اون براحتی بیشتری میتونه خودش رو بالا بکشه و برای خودش نفع و لذت بیشتری در دراز مدت دارد ، مجهز بکنه. مثل چی؟

    مثل عشقولانه تر کردن زندگیش با همسرش
    مثل بالا بردن تحصیلاتش در زمینه مورد علاقش
    مثل تربیت صحیح فرزندش و فراهم کردن امکانات تحصیلی و فرهنگی و ورزشی و هنری در جهت علاقه های فرزندش و با هدف ترقی و تربیت یک فرزند صالح و موفق
    و الی ما شالله که خودش میتونه به این لیست اضافه کنه.


    آکوا اگر ساده و احساس مدار نبود، تا به اینجای کار اینهمه هزینه نمیکرد! و خودش رو اذیت نمیکرد!
    آکوا اگر اینقدر ساده و احساس مدار نبود قطعا سعی میکرد پاسخهای دوستان را یکطوری بدهد که اینقدر سرزنش نشود.

    آکوای عزیز! با این روش اگر پیش بروی خودت ضرر میکنی!
    فکر کن! تا دهن باز میکنی همه شما را متهم میکنند نه آقا پژمان را!

    اگر میخواهی حتی قواعد دعوا را هم یا د بگیری، و بدانی که طرفت را در دعوا چطور هشت هفت لکو کنی، باز هم این سایت جای خوبی است.
    چون حد اقل هر چند تا پست، خودت هم که نخواهی، یکی دو نفر برات شاخ میشن! و اینجاست که میتونی تمرین صبر و فرو خوردن خشم و یا کنده گیری و زیر یه خم دو خم رو یاد بگیری!

    اینجا و خیلی جاهای دیگه، مردم نگاه میکنند که شما چطور و با چه ادبیاتی مشکلتو مطرح میکنی.
    باور کن آدم بوده توی این سایت،‌ که از خودش غیر قابل تحمل تر و رو اعصاب تر و پر مدعا تر و لوس و ننر تر نبوده، اما چون بلد بوده با کلمات بازی کنه، ششصد نفرو برای مدتهای طولانی مچل خودش کرده. همه هی به به و چه چه اش کردن! و دست آخر هم...

    حالا من میگم: چه بخواهی یک مسئله را حل کنی چه بخواهی یک مسئله را چماق کنی و توی سر یکی بزنی!!! باید بتونی مسئله درست طرح کنی! که عقل سلیم (غیر از عقل سلیم مامانت ) اونو بپذیره.

    نگاه کن! اول که اومدی توی این تاپیک تا دهن باز کردی گفتی پدر شوهرم برام پزو خریده مگان نخریده! وای من ناراحتم و اینها چنین اند و چنانند،‌
    همونجا ترتیب خودت رو دادی! پرونده ات آماده شد برای صدجور حمله! و صدور قطعنامه!

    خلاصه اوصیکم به یاد گیری مهارت های ارتباطی و تمرین اون و سیاست ورزی!

    فعلا برای اینکه طولانی نشه تا همینجا بسه





  11. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    بی نهایت (دوشنبه 24 تیر 92), باران بهاری11 (پنجشنبه 27 تیر 92)

  12. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 آذر 95 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1392-3-03
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    5,830
    سطح
    49
    Points: 5,830, Level: 49
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    158

    تشکرشده 390 در 142 پست

    Rep Power
    44
    Array
    فرشته مهربان
    برای ایجاد این تایپیک تخصصی از شما ممنونم

    aqua_69
    عزیزم از این پس اینجا مشاوره رو ادامه بده

    کسی حرف منو انگار نمیفهمه
    مرده زنده،خواب و بیدار نمی فهمه
    کسی تنهاییمو از من نمی دزده
    درد ما رو در و دیوار نمیفهمه
    واسه تنهایی خودم دلم میسوزه
    قلب امروزی من خالی تر از دیروزه

  13. 5 کاربر از پست مفید پژمان تشکرکرده اند .

    aqua_68 (سه شنبه 25 تیر 92), baran.68 (سه شنبه 25 تیر 92), she (سه شنبه 25 تیر 92), فرشته مهربان (سه شنبه 25 تیر 92), باران بهاری11 (پنجشنبه 27 تیر 92)

  14. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 13 آذر 95 [ 18:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-18
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    3,555
    سطح
    37
    Points: 3,555, Level: 37
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 61 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فرشته جون. من اینجا منتظرم مرسی

  15. 2 کاربر از پست مفید aqua_68 تشکرکرده اند .

    baran.68 (سه شنبه 25 تیر 92), sookoot (چهارشنبه 26 تیر 92)

  16. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 خرداد 04 [ 02:44]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    33,210
    سطح
    100
    Points: 33,210, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    140
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط پژمان نمایش پست ها
    سلام

    مگر تا الان چند نفر مثل من چنین کاری رو انجام دادن و همسرشون رو در چنین جایی با خودشون رودر رو کردن؟
    من همه این مسائل رو به جون خریدم چون فکر میکنم شاید اینجا آخرین یا بهترین جایی هست که خانمم میتونن برا این مسئله تکانی به خودشون بدن و شرایط رو تغییر بدن.
    وقتی می بینن من همه حرفهای دلم رو در معرض دیدشون گذاشتم قطعا سعی میکنن تغییراتی درونشون ایجاد کنن. میدونم یه ریسکه که کمتر کسی انجامش میده اما تصمیم دارم تا ته این جریان پیش برم چون دیگه بدتر از این نخواهد شد.
    سلام

    این پست آقای پژمان که بسیار تحسین برانگیز بود ، اشاره جالبی داشت به اینکه همسرشون رو اینجا آوردن تا حرفاهای دلشون رو بخونند برای همین یک بار دیگه مشکلات یا به نوعی
    حرف های دل یا خواسته های آقا پژمان از همسرش رو مرور میکنیم تا راهنمایی ها مفیدتر واقع بشند . آکوای عزیز شما هم همینطور به صورت موردی خواسته هات رو یک بار دیگه در این تاپیک بنویس تا به روند تاپیک کمک بشه و بتونی استفاده بیشتری از راهنمایی های فرشته ببری . آکوا جان خیلی خوشحالم که بدون جبهه گیری داری به زندگیت کمک میکنی و به راهنمایی ها عمل میکنی .



    مشکلات مطرح شده ازجانب آقای پژمان :



    · خسته از فشار های زندگی و حس تنهایی :

    من
    23 سال دارم شش ساله ازدواج کردم. کلا راضی نیستم. از اول که زندگی خوبی نداشتم کسی رو نداشتم من رو حمایتم کنه. فضای زندگی برام سنگینه.زندگی خیلی فشار روی من آورده و احساس خلا دارم.


    · سلطه گری پدر و برادران :

    از سمت پدرم و برادرای بزرگترم تحت آزار جسمانی قرار داشتم فکر میکردم خونه جدا داشته باشم کمتر سر به سرم میگذارند
    .
    کلا آدمی نیستم که بله قربان گو باشم همیشه بیشتر دعواهای ما توی خونه با پدرم و داداش هام برا همین موضوع بود.حرفشون رو گوش نمیدادم چون دوست نداشتم کسی به من بگه چکار کن یا چکار نکن.


    · خواهان استقلال در کار و جداشدن از پدر :

    کار میکنم تو شرکت پدرم اما میخوام بعد درسم اونجا نباشم چون الان از سر ناچاری اونجا هستم
    .


    · دخالت اطرافیان :

    همه به خودشون اجازه میدن تو زندگیم دخالت کنن. کسی من رو درک نمیکنه. تو زندگیم دخالت میکنن. من تنها نمیتونم از پس همه بربیام خانمم همکاری نمیکنه.


    · دخالت مادر زن در زندگی و پذیرش سلطه ی ایشان روی زندگی از جانب همسر:

    مادر خانمم که عمه بنده میشن خیلی تو زندگی ما دخالت میکنن. خانمم خیلی تحت نظر مادرشون تو زندگی هستن
    .مادر خانمم رو زندگی همه بچه هاشون دوماداشون عروسهاشون تسلط دارن میخوان رو زندگی من هم داشته باشن .من نمیخوام .دوست دارم خودم حد و حدود زندگیم رو معلوم کنم. دوست دارم خانمم هرکاری فکر میکنیم درسته و به صلاح هر دوی ماست رو انجام بدن نه هر کاری که مادرشون دیکته میکنن.


    · نیاز داشتن به تفریحات و اوقاتی را به اختیار خود گذراندن:

    دوست داشتم مثل هرجوان دیگری با دوستانم باشم.رفیق هام شبها خانه هم هستند با هم سفر میرن
    .تا به حال سمت هیچ زن و دختری واسه دوستی یا هر چیزی نرفتم.جمع های دوستانه من با دوستانم همیشه مردونه است.


    · عدم رضایت در مسائل زناشویی :

    خانم من با وجود اینکه طبع گرمی دارن و با این حال که میدونن من نیاز جنسی بالایی دارم سعی میکنن با این موضوع من رو کنتزل کنن یعنی خیلی اوقات باید حرف یا نظر یا کار ایشون در اولویت باشه تا بگذارند من با ایشون باشم
    . یک سری دو هفته نگذاشتن من نزدیکشون بشم.
    من از اینکه از این رابطه برا تنبیه یا تشویقم استفاده میشه خوشم نمیاد.من هم یک جاهایی یه اشتباهاتی دارم اما درستش نیست با این دستاویز با من برخورذ بشه. همونطور که من اینطوری با ایشون برخورد نمیکنم انتظارم از اون هم همینه.من نمیفهمم اگر سر مادرخانمم با هم حرفمون میشه یا سر اینکه ماشین رو بنزین نزده تو خیابون من رو تلفن کش میکنه آی برس به دادم ماشین بنزین نداره و.... این موارد چه ربطی به این داره که من رو از رابطه جنسی مون محروم کنه.


    · با خبر شدن اطرافیان از جریان زندگی:

    مایل نیستم با خانوادم یک جا زندگی کنم. هرکس که به خانه بقیه آمد و رفت داره از دور هم از زندگی ما سر درمیاره و من خوشم نمیاد
    .
    اینطوری هم خانوادم یعنی پدرم و برادرانم رو زندگی من سیطره دارن واقعا نمیخوام این طور باشه.


    · سلطه گری و حس تملک همسر :

    همسرم حساسن و دوس دارن کنترل همه چیز تو دستشون باشه .اخلاق ایشون مثل مادرشون هست.عمه ام همین اخلاق رو دارن و تو این موضوع زبانزد فامیل هستن.حتی یه مدت موبایل من روی موبایل خانمم دایورت بود .خیلی سر این موضوع بحث کردیم کار به دعوا کشید
    .


    · استفاده همسر از نفوذ پدرشوهر و برادر شوهرها برای رسیدن به خواسته ی خود :

    خانمم من رو با بازگو کردن مشکلاتمون یا رفتارهای من به پدرم یا برادرهام تهدید میکنه.پدرم رفتارشون درست نیست به جرات میگم عامل بیشتر برخوردهای خانواده همسرم شخص پدرم هستن.


    · عدم پذیرش مستقل زندگی کردن از جانب پدر و نداشتن شرایط مالی در این زمینه :

    پدرم به هیچ عنوان نمیخوان من از اینجا برم.شخصا هزینه عوض کردن محل زندگیم رو هم ندارم.نهایتا میتونم ماشینم رو بفروشم و جایی رو رهن کنم. اون هم اگر همسرم راضی باشن و .... اون هم مستلزم دعوا و قهر با پدرم میشه
    .


    · حرف های تند همسر در هنگام عصبانیت و درهم شکستن حرمت ها:

    آدمی نیستم موقع عصبانیت تو خونه بد دهنی کنم یا وسیله بشکنم یا دست بزن داشته باشم.برعکس خانمم حرفمون میشه حتی ازفحش دادن به مادر من هم که 20 ساله فوت کرده و فحش دادن به خواهرم که اون سر دنیا زندگی میکنه و تو این شش سال فقط یک مرنبه دیدتش نمیگذره
    .
    هر چی دم دستش می بینه میشکنه تو صورت آدم پرتاب میکنه .چاره اش یه چک یا کف گرگیه که یکی از من بخوره سه تا از دیوار اما نمیزنم. اون همین رو میخواد که من دست بلند کنم تا دنیا رو روی سرم خراب کنه نمیزنم که روزی که نبودم حسرت بخوره چه کسی رو از دست میده.
    من مثل برادرم نیستم که زن حامله اش رو جوری زد که از پله های ساختمون پایین افتاد الان هم خانمش بعد از ده سال نشسته زندگیش رو میکنه جیکش هم درنمیاد .برا یه عمر خودش رو راحت کرد.
    من میخوام مثل آدم زندگی کنم . زندگی که با دعوا و کتک و کتک کاری و زور و دخالت این و اون باشه برای من زندگی نیست.
    من نیازها و خواسته هام رو واضح به همسرم میگم اما یه جاهایی تو روی من میزنه برا همین همه چیز رو نمیگم.


    با خانمم چند مرتبه صحبت کردم میگن باشه اما تو دعوای بعدی فراموششون میشه.مثلا میگن بالاخره باید یکی باشه توی دهنت بزنه که سرجات بشینی یا حرفهای این مدلی.
    فکر میکنن من بچه ام. بارها گفتن فلانی میگه پژمان بچه است گفتم اگر بچه بودم چرا با من ازدواج کردی.همه تون دوره ام کردید و...


    · عدم تایید و احترام از جانب همسر :

    مهمترین رکن برا یه مرد تو زندگی مشترک آرامش و تایید شدن از سمت خانمش هست و من تو زندگیم ندارم. همسرم باید این دو رو به من بدن .


    · نیاز به غار تنهایی مردانه :

    من واقعا نیاز دارم گاهی تنها باشم تا خودم رو پیدا کنم. هیجوقت این خواسته غریزی من انجام نشده
    .


    · روحیه ی بسیار حساس، حسادت ، چشم و هم چشمی و حس مالکیت در همسر و نمونه های آن :

    موضوع دیگه که خیلی من رو ناراحت میکنه خانمم خیلی اهل چشم و هم چشمی هستن.یا اگر پدرم پولی یا هدیه ای به زن برادرهام یا برادرهام بدن سریعا خانمم جبهه گیری میکنن و تلافیش رو سر من درمیارن
    .
    پدرم برا من و خانمم و بچه مون هم از این کارها انجام میدن اما اون هیچوقت راضی نیستش.مثلا قبل از عید پدرم به دو تا داداشم یکی چند تومن پول داد گفتش سرویس خونه تون رو عوض کنین. به ما ندادن.
    خانمم شاکی که چرا پدرت به اونها پول داده مگر من چه چیزم از زن داداشهای مسخرت کمتره.
    گفتم ما سال گذشته دکوراسیون خونه رو کامل تغییر دادیم .پدرم هزینه دانشگاه آزاد من و تو رو میده سالی چند میلیون همینطوری برای ما هزینه میکنه من نمیتونم بگم پول بده. شاید اصلا نمیخواد پول بده زور که نیست.

    پدرم برا مادربزرگم سرویس طلا گرفته بودن.نه پدرت چرا برا من سرویس طلا نگرفت. میگم خانم اون برا مادرش گرفته .میگن خوب منم عروسشم.
    برا تولدش پارسال پاش رو تو یه کفش کرد من لپ تاپ میخوام. چطور برا تو گرفته .به پدرت بگو برا تولدم لپ تاپ بگیره.گفتم من نمیتونم همچین حرفی به پدرم بزنم.پدرم پول داد.خانمم رفتش پول رو روتختی جدید گرفت بعد به پدرم میگفت پول تولدم رو روتختی برا تخت پسرتون گرفتم هدیه تولدم محفوظ باشه.یعنی من لپ تاپ میخوام.
    چرا خواهرت وقتی اومد به بچه مون گفتش مثل بابات قدبلند و خوشگل میشی. خواهرت منظورش این بود من کوتاهم.
    چرا تی شرت آستین کوتاه میپوشی بیرون میری میخوای دستها و بازوهات رو همه ببینن.چرا بوی اودکلنت هرجا هستی تا دو ساعت بعد تو باقی می مونه. چرا موهات رو بلند میگذاری موهات نباید از گوشت پایین تر بیاد.
    تو چرا ساعت اینقدری میخری.چرا کفش و اودکلن اونقدری میخری.میگم خودم کار میکنم دوست دارم بخرم تو هم که داری میخری.میگن نه من زنم به تجملات نیاز دارم تو پولها رو خرج نکن پس انداز کن برا من ماشین بگیر.
    میگم چطور دستبند دو میلیونی برا روز مادر و مایکرو فر یه میلیونی برا تولد مادر و .... میخری اشکالی نداره اما من با همین پول زحمت کشیده خودم نمیتونم برا خودم خرج کنم.یعنی پول من به مادرت و خانوادت رواست به من حرامه.
    چرا توی غذا پیازهاش رو جدا میکنی.میگم من پیاز سرخ شده تو غذا دوست ندارم تو که میدونی. میگن نه تو میخوای به من بی احترامی کنی .
    ویرایش توسط baran.68 : سه شنبه 25 تیر 92 در ساعت 19:45

  17. 8 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    asemani (سه شنبه 25 تیر 92), del (چهارشنبه 26 تیر 92), sookoot (چهارشنبه 26 تیر 92), پژمان (سه شنبه 25 تیر 92), یکی مثل شما (چهارشنبه 26 تیر 92), ویدا@ (چهارشنبه 26 تیر 92), باران بهاری11 (پنجشنبه 27 تیر 92), شیدا. (چهارشنبه 26 تیر 92)

  18. #20
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array
    سلام آگوا

    ابتدا ازت میخوام که پستهایم در این تاپیک را بخوانی و بگو چه نتیجه ای از آنها میگیری .



    بعدش هم یک پیمان نامه برای ادامه مشاوره احتیاج هست با بندهای زیر :


    1 - آیا می پذیرید که در کنار نکات قوت و ویژگیهای مثبتی که داری نقاط ضعفی داری که زندگیت را به مخاطره می کشد (

    همانطور که همسرت هم چنین هست ، نقاط قوتی که باید حفظش کند و ضعفهایی که نیاز هست تغییر دهد و همانطور که

    همه ما چنین هستیم )؟

    2 - اگر پاسخ سئوال اول مثبت هست ، آیا قبول داری که نیاز هست تغییراتی در خودت بدهی و نقاط قوتت را حفظ کنی و

    روی نقاط ضعف کار کنی و آنها را از بین ببری ؟

    3 - برای اینکه مشاوره موثر باشد و شما نتیجه مفیدی بگیری نیاز هست که نسخه های مشاوره را اجرا کنی ، حتی اگر

    برایت تلخ باشد و ناخوشایند و سخت ، نیاز هست مثل اعتمادی که به پزشک می کنی و داروی تلخ او را به امید بهبود مصرف

    می کنی و بخاطر ناخوشایندی دورش نمی ریزی اینجا هم در روند مشاوره همینگونه عمل کنی . آیا حاضری چنین کنی ؟ اگر

    حرفی ناخوشایندت بود صبور باشی و پذیرش داشته باشی ؟ اگر راهکاری سخت بود و زمان بر باشه تا نتیجه بده حاضری

    صبوری کنی و رها نکنی ؟

    4 - نیاز هست احساساتت را کنترل کنی و اگر حرف تلخی از اعضاء شنیدی از پوسته تلخ آن عبور کنی و محتوای حرفش را

    ببینی . به من قول بده که اگر چنین اتفاقی در تاپیک افتاد که البته سعی می کنیم پیش نیاد شما اقدام به پاسخ گویی و بروز

    احساسات منفی نشوی و صبور باشی و اگر خدای ناکرده کسی توهینی کرد فقط گزارش کنی تا مدیران رسیدگی کنند ؟


    خلاصه :


    این پستم دو بخش عملیاتی دارد :

    یکم >>> پستهایم را به دقت مطالعه کنی و لینکهایی که داده ام را بخوانی و نتیجه بگیری و دقت کنی تا بفهمی که چی

    میخواسته ام بهت بگم و آنرا به عنوان نتیجه ذکر کنی

    دوم >>> پیمان نامه را مطالعه کنی و موافقت یا عدم موافقتت را اعلام کنی تا بدانم که کار را باید دنبال کنیم یا رها سازیم .





  19. 5 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    del (چهارشنبه 26 تیر 92), sookoot (چهارشنبه 26 تیر 92), taraneh89 (چهارشنبه 26 تیر 92), بی نهایت (چهارشنبه 26 تیر 92), باران بهاری11 (پنجشنبه 27 تیر 92)


 
صفحه 2 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نحوه دسترسی به انجمن های همدردی(مشاوره تخصصی عمومی و مشاوره تخصصی خصوصی )
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 01 شهریور 99, 19:28
  2. مشاوره تخصصی صداقت بی پایان با آقای sci
    توسط صداقت بی پایان در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 30 شهریور 92, 13:32
  3. مشاوره تخصصی با آقای sci ( مشکل: روابط)
    توسط اسناء در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 27 تیر 92, 11:38

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.