نمیدونم چی شد دیروز فقط یک مخالفت کوچیک داشت مادرم که بعد راضی شده بود
اما امروز زنگ زد گفت با پدرت صحبت کردم مخالف بود اینجور که معلوم شده خودش هم مخالف شده
ولی خودشون هم نمیدونم مخالفتشون جدی نیست یعنی دلیل منطقی ندارند
ولی همش فکر میکنم سو برداشت کردند که دختره اومده گفته من خوشم اومده ازت وشماره داده
میگم من رفتم پیش دختره درخواست کردم و ایشون هم خودش اول کار گفته اختلاف سنی دوسال داریم ایا مشکلی ندارید و ایا خانوادتون مخصوصا مادرتون با این اختلاف سنی مشکلی نداره؟نمیدونم اینها چرا سو برداشت کردند فکنم
میگم خوب اومده فرداش شماره تلفن داداششو داده میگه نکنه میخواهد داداشش بگه بیا خانه ما میگم این چه حرفیه از شما بعیده چنین حرفی بزنید
میگم به نظرتون یکی از یک دختری خواستگاری میکنه دختره چی باید واب بده به نظرم دختره منطقی ترین کار را کرده که شماره داداشش رو داده حالا قصد ونیتش نمیدونم ولی دید مثبت اینه که نمیخواد هینطوری حرف بزنیم شاید میخواهد درحضور داداشش یا اول داداشش یک بررسی کلی کنه بعد اجازه بده با خواهرش حرف بزنم کار بدی نکرده
میگه باشه بازم فکر میکنم با پدرت بهت میگم 10روز دیگر که دارم مام حضوری صحبت میکنم
میگم پس به داداشش زنگ نزنم یکدفعه دختره نگه اومد درخواست داده شماره گرفته دیگه در رفته؟ میگه مگه میخوای همین 1ماه دیگر عقدش کنی میگم نه یک سال دیگر 2سال دیگر اول باید اشنا بشیم اصلا ببینیم با هم سازگاریم بعد
نه به دیروز فکر کردیممادرمون راضی و نصف بیشتر کارها انجام شده نه به امروز
علاقه مندی ها (Bookmarks)