به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 49 , از مجموع 49
  1. #41
    سرپرست سایت آغازکننده

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    قابل توجه دختران در سنجش خواستگاران :


    اهمیت دادن به مادیات در حد متعارف طبیعی هست و مهمتر اینکه شما با موضوع مادیات میزان مسئولیت پذیری فرد ، نوع شغلهایی که داشته ، گرایش ، توانایی و استعداد وی را خواهی سنجید . اگر با همین سنجش مادیاتش مشخص شد مسئولیت پذیر است ، فعال است ، توانمند است و استعداد و خلاقیت اقتصادی هم دارد ( همه فرضهای مثبت ) امااهل کسب درآمد و تلاش مستمر و ویژه نیست و معتقد به زهد گرایی هست و .... اینرا در عدم تلاش بیشتر و بهره گیری از توان و استعدادش نشان می دهد و .... این مقوله مهمی برای بررسی هست چون امروزه کم کاری ، دوری از بهره وری و دون شأن دونستن بعضی از مشاغل .... با توجیه ساده زیستی و زهد گرایی در میان بعضی شایع شده و .....

    باید بدانیم که در نگاه دینی افراد هرقدر فعال و کاری باشند و کار اقتصادی سالم کنند چرخه اقتصاد جامعه می چرخد و با انفاق و اجرای دستور خمس و زکات جامعه بدون فقیر می ماند و .... که با زهد گرایی غلط که در واقع در ظاهر زهد گرایی هست و در باطن کم کاری هست لطمه به جامعه می خورد و ..... امام علی علیه السلام راکه حتماً می شناسید و می دانید که چقدر پر زحمت کار می کرد ...... و
    کشاورزی می کرد و درآمد قابل توجهی هم از کار و زحمتش داشت اما همین امام ، ساده و زاهدانه زندگی می کرد و از آنچه به دست می آورد به فقرا انفاق می کرد آن هم ناشناس و غالباً شبانه و ایتام را حمایت می کرد و .....
    پس با این زاویه دید ، مادیات مهم هست در جای خود و برای هدفی والا . مادیگرایی و مادیات پرستی نباید باشد .....

    شعار مادیات مهم نیست ،غلط است بجای آن باید گفت مادی گرایی و مادیات پرستی درست نیست . هستند پردرآمدهایی که ساده زندگی می کنند و در کار انفاق و خیر هستند و هستند کم درآمدهایی که با بدهی و تحمل فشارها خود را غرق تجملات و خرج های غیر لازم کرده اند ( که متأسفانه این مدل نمونه های زیادی در جامعه ما دارد که همین هم باعث شده سطح زندگی به افراط بالا رود و تجمل گرایی رونق یابد

    اینکه چرا بعضی حتی با درآمد کم در پی تجملات در زندگی هستند و ...... خود بحثی مستقل است و .....





  2. 8 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 18 مهر 94), saeeded (یکشنبه 09 خرداد 95), terme00 (شنبه 26 مهر 93), فرشته اردیبهشت (شنبه 26 مهر 93), مدیرهمدردی (شنبه 16 آبان 94), مصباح الهدی (پنجشنبه 10 اردیبهشت 94), رزا (شنبه 26 مهر 93), شیدا. (شنبه 26 مهر 93)

  3. #42
    سرپرست سایت آغازکننده

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    آنچه آدمی را از پویا بودن و مفید بودن باز می دارد و یا در رنج نگه میداره یا متوقف میکنه ... انتظار داشتن هست .... انتظار نتیجه

    وقتی فقط به این مشغول باشی که راه را درست بروی ، انسانی مفید باشی ، فعال باشی و پویا آن هم نه با کمال گرایی منفی بلکه رشد یافته ، دیگر نتیجه گرا نخواهی بود ... و از فرآیند لذت می بری نه اینکه منتظر لذت بردن از برآیند باشی ....

    مثلاً کسی که خودشو برای ازدواج آماده کرده اما در عین حال از مجردیش هم لذت می برد .... فرقش با دیگری و در این است که او در مقابل آماده بودن یا شدن برای ازدواج رویا پردازی نمی کند .... عاطفه اش را محصور در انتظار رسیدن هرچه زودتر روزی که آمادگی و پتانسیلهایش را خرج کند متوقف نگه نمی دارد ، بلکه عاطفه اش حتی با دیدن یک گل زیبا هم لبریز می شود با استشمام عطری خوشایند در هوا .... با دیدن مناظر زیبا با شنیدن سخنی با معنا ..... یعنی بهانه های کوچک هم او را از نظر عاطفی تأمین می کند و روحش سرخوش می شود که جسم را هم تحت تسلط خود در میآورد و نیاز غریزی هم آرام می گیرد و ........ اما اگر در مقابل آموخته ها ، آمادگی و پتانسیلهایش ، در انتظار بماند و عواطفش را بلوکه کند برای آنروز ...... هرروز که می گذرد بیشتر آرامشش به هم میخورد چون منتظر نتیجه ای هست که به دست نیامده و این لذت فرصت هایی که در اختیار دارد را از او می گیرد .....یا ممکن است باعث شود انتخابهای اشتباهی در زندگی داشته باشد یا سرگردان بماند .....

    حتی تأکید بر اینکه بالاخره من به فلان می رسم و فلان برایم خواهد شد و متمرکز بر آن ماندن اگر چه امیدواری می دهد اما این امید هم وابسته به نتیجه است و مدتی که گذشت از اینکه تأخیر افتاده متألم می شود .... اما اگر رها شویم از همه این بندها ، و برای هر موقعیتی که بطور طبیعی ممکن است پیش آید آماده باشیم اما بدون نتیجه گرایی و در انتظار به سر بردن .... از لحظات به خوبی بهره می بریم و عواطف خود را محبوس نمی کنیم و با کوچکترین بهانه ای از زندگی لذت می بریم و رشد خود را در مسیر تعالی ، محور قرار می دهیم و از هر لحظه با قدمی به این تعالی نزدیک شدن لذت می بریم و نگاه را به دوردستهای آتی نمی دوزیم و از لذت قدمهای کنونی بی بهره بمانیم .....

    اگر نگاه و دیدمان اینگونه باشد از هر رنج و سختی ای در زندگی با در پی درس و بهره ای بودن هم لذت خواهیم برد ..... از نرسیدن به خواسته هامون از عدم ازدواج و طی نکردن مدارج عالیه تحصیلی و شغلی گرفته تا حتی درد و بیماری و فکر مرگ و .... چون معنا و محتوا را می نگریم و در پی پیامها و درسهایی هستیم که ما را به سوی تعالی رشد می دهد و این حقیقت هرگز در محدوده های مادی از جمله زمان و مکان نمی گنجد و وقتی این رویه و کردارمان شود ما سوار بر زمان و مکان شده و بر خود و جهان پیرامونمان اشرافی بصیرتی پیدا می کنیم و ...... چه لذتی دارد از این اوج همه چیز را دیدن ......

    اینها را که گفتم شعار نیست ... واقعیت است



  4. 4 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 18 مهر 94), mohamad.reza164 (یکشنبه 09 خرداد 95), saeeded (یکشنبه 09 خرداد 95), مدیرهمدردی (شنبه 16 آبان 94)

  5. #43
    سرپرست سایت آغازکننده

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    اینکه ما دنبال نتیجه هستیم برای این است که لذت را فقط منوط به آن می دانیم یعنی آموخته ایم که فقط وقتی لذت خواهیم برد که به نتیجه برسیم .... و باید این سیکل را تغییر داد ، یعنی اینکه یاد بگیریم و به کار ببندیم که از مسیری که طی می کنیم کاری که می کنیم لذت ببریم و خوشحال باشیم بدون اینکه چشممون به نتیجه باشد .... یاد بگیریم که مهم این است که خوب و درست بررسی و فکر کنیم که آنچه در حال در پیش گرفته ایم و هستیم .... درست باشد و در مسیر درست و از همین درست بودن رفتار و عملکرد وتصمیمها و انتخابها و مسیر ، لذت ببریم و تمرکز روی نتیجه نداشته باشیم و پاداش خود را همین بدانیم که داریم درست پیش می رویم .... اگر هم افت و خیز داشتیم و گاه اشتباهی مرتکب شدیم ناامید نباشیم و مهم بدانیم که توانایی اصلاح و یا جبران یا عدم تکرار را داریم و مهم بدانیم که غالب روند ما صحیح باشد و انتظار نداشته باشیم کمالگرایانه ( از نوع منفی ) همه چیز همیشه تمام و کمال درست و صحیح باشد بلکه بدانیم چون کامل نیستیم و در مسیر کمال هستیم گاه اشتباه و خطا هم ممکن است پیش بیاد وقتی پیش آمد از پذیرش آن لذت ببریم ، از درک اشتباهمان لذت ببریم ، از اینکه در غفلت نمانده ایم لذت ببریم و از اینکه انعطاف داریم و قدرت پذیرش و اصلاح و تغییر را داریم لذت ببریم و به خود از این بابت ببالیم ..... و اصولاً بدانیم ضعف نشانه بدبختی یا ناکارآمدی و ناتوانی نیست بلکه نقطه عزیمت به سوی قوت است .... تا مسئله ای نباشد قدرت حل مسئله بروز نمی یابد و تا ضعفی نباشد قوت ممکن نمی گردد .... ( ثنویتی که هست ، تا یکی را بزداییم برای تحقق دیگری )

    اینگونه اگر پیش رویم لحظات زندگی ما در میان سختی ها هم همراه با رضایت خواهد بود ... هرگز در برابر اشتباهات و مشکلات و به نتیجه مطلوب نرسیدنها ، دنیا را به آخر رسیده نمی بینیم .... خود را بدبخت و بیچاره نمی یابیم ... احساس حسرت ، یا حسادت نسبت به آنان که برخوردارند از آنچه ما نداریم به ما دست نمی دهد بلکه چنان از همه حیات لذت می بریم که گویی آنچه دیگران دارند مال ما هم هست ( این همان اشراف است و فوق زمان و مکان قرار گرفتن و سیال و روان و بسیط بودن ) و شادی دیگران و برخورداری آنها ما را هم شاد خواهد کرد و ... اصطلاحاً می شویم خیرخواه و مردم دار و اهل مهربانی و ...... اینگونه بیشتر از آنکه اسیر نیاز باشیم مدیر آن هستیم .... و بیشتر از آنکه طلبکار باشیم دهنده و اثر گذار خواهیم بود و اگر برخوردار هم نشویم از برخوردار کردن لذت می بریم و خود هم اینگونه تأمین می شویم .....

    و اینها همه شدنیست ،فقط باید باور داشته باشیم ، بخواهیم ، تلاش کنیم که بیاموزیم و بکار ببندیم

  6. 4 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 18 مهر 94), mohamad.reza164 (یکشنبه 09 خرداد 95), saeeded (یکشنبه 09 خرداد 95), مدیرهمدردی (شنبه 16 آبان 94)

  7. #44
    سرپرست سایت آغازکننده

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    وقتی کلاً در زندگیت اینو پیاده کردی که به چیزی وابسته نباشی به عبارتی به نماندنیها وابسته نباشی ... و در هر موقعیتی با هدفی که پشتوانه ای متعالی داشته باشد یعنی آنقدر پشتوانه آن هدف عمق و معنا داشته باشد که محدودیت بردار نباشد و در هر شرایطی دنبال کردنی باشد ، به طور طبیعی از هر موقعیتی در این راستا استفاده خواهی برد ( محدود به موقعیت و زمان و مکان و موضوع خاصی نخواهد بود ) و این استفاده بردن لذت دارد ...

    مثلاً وقتی هدفت این باشد که انسانی فرهیخته باشی و توانائیهای انسانی باالقوه ات را تا حدی که می توانی و امکانش را داری بالفعل کنی .... این هدف را متکی کن به محتوایی که عمیق و ماندگار و قوی باشد .... مثلاً متکی به اخلاق مداری ، انصاف و وجدان باشد ... یعنی در مسیر رشد به سوی فعال کردن استعدادهای انسانی ات در حد بضاعتت اینها را سرلوجه قرار می دهی و محتوای هدفت قرار می دهی .....

    ( اینجا لازم است خودت و تواناییهایت را ، هم از بعد انسانشناسی بشناسی ، هم فردیتت با توجه به شرایط و موقعیتت به عبارتی روانشناختی ..... در حوزه اخلاقیات و انصاف و وجدان هم آگاهی خودت را بالا می بری و معیار خودت قرار می دهی .... ) این با تو هست که بگردی ببینی کدام جهان بینی هست که از این نظر غنی هست ... آیا جهان بینی ماتریالیستی ، توحیدی ، امانیستی .... کدامیک ؟ .......................

    هرکدام را غنی و درست یافتی اخلاقیات و انصاف و وجدان را از آن می گیری و رفتارت ( مجموعه عملکردت از نیت و تفکر و اندیشه گرفته تا اقدامات با حواس و اعضاء و جوارح ) را با این محتوا به ظهور می رسانی یعنی معیارت می شود و ارزیابیهایت براین اساس خواهد شد و همین چون برای انسان یک روند کاملاً محتوایی و اصیل است و منبطق با طبیعت انسانی ، به شما لذت می دهد احساس دارا بودن می کنی ، احساس وجود می کنی ، اعتماد به نفس و عزت نفست قوت می گیرد و ..... چون هدفت بر این مبنا در محدوده زمان و مکان نمی گنجد ... پویا خواهی بود و آن به آن ، هم داری عمل می کنی ، هم دستاورد داری و خود دستاوردها معرفت زا و بصیرت آفرین می شود و اینگونه وسیع تر و وسیعتر می شوی حتی تواناییها و استعدادهایت ترکیب می شود مثل حروف الفبا که فقط 27 حرف است اما از ترکیب آنها کلمات و جملاتی پدید می آید که نامحدود می شود .... و ظرف وجود شما روز به روز وسیع تر و وسیع تر می شود ... از هر واقعه و پدیده ای حتی سختی ها و تلخی ها متوجه می شوی داری در این جهت بهره می گیری .... مثلاً خودشناسی و خود پروری برایت پیوسته و مدام می شود لذا در هر واقعه و ماجرایی چه تلخ و چه شیرین واکنش های شما چه خودآگاه چه ناخودآگاه مورد توجه خود شما قرار می گیرد و .... ابعاد تازه تری از وجود خودت اثر پذیریهایش ، قوت و ضعفهایش و نیازهایش و ... را خواهی شناخت وبرایت جالب خواهد شد و در همین جریان می فهمی که باید با خودت چگونه باشی و خودت را چگونه در اینگونه ماجراها و وقایع مدیریت کنی و قوت ببخشی و ......

    همه اینها واقعاً لذت بخش است و ترا فراتر از روزمره گی هایی که ملال آور می شوند می برد ....

    یک کد اینکه هرچه نگاهت معنایی تر باشد لذت بیشتری خواهی برد و به رضایت عمیق تری از زندگی می رسی

    اینگونه ، خواهی دید انتخابهای مختلف در زندگیت اگر پیش آید همان موقع با درایت و حسابشده تصمیم می گیری ، آنهم تصمیمهای مبتنی برآن هدف اصلی که بر زندگیت احاطه دارد ....... و از پیش خود را درگیر آنچه که بخواهد پیش آید و یا می خواهی که پیش آید نمی شوی و آشفته آن .... مثلاً اینگونه از لحظه لحظه زندگی به خوبی بهره می بری و نشاط و لذت که ملازم آنست را بدست می آوری ... و در این مسیر هر وقت شرایط و موقعیتی برای ازدواج پیش آمد ریلکس و با درایت بررسی می کنی و تصمیم می گیری

    اینها شدنی هست و تلاش و زحمت برایش هم لذت دارد چه برسد به تحققش



  8. 4 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 18 مهر 94), mohamad.reza164 (یکشنبه 09 خرداد 95), saeeded (یکشنبه 09 خرداد 95), مدیرهمدردی (شنبه 16 آبان 94)

  9. #45
    سرپرست سایت آغازکننده

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    اصلاً نگران کند شدن و یا حتی گاهی متوقف شدن نشو ... مهم اینه که تا متوجه میشی کند شدی یا توقف داری با آرامش و بدون سرزنش خودت ، تحلیل و ریشه یابی کنی که چرا .... و با این چرایی وقتی توانستی پیدا کنی علت چیست راهکار هم میاد و می توانی باز حرکت کنی ....

    اگر اهل معنا هستی و جهان بینی توحیدی را برای خودت برگزیده ای ... پس
    بهترین منبع مطالعه ، آفاق و انفس هست یعنی تفکر کن ... حتی وقتی مطلبی می خونی در باره اش فکر کن و نقادی هم داشته باش .... مطالعه آفاق و انفسی ات هم با دید آیت بینی باشد ... عالم همه پر از آیات الهی است یعنی هرچه ببینی پیامی از خداوند دارد و هیچ چیز را بیهوده ننگریم ....
    این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
    هرکه فکرت نکند نقش بود بر دیوار


    یه زمانی در دوره نوجوانی به این باور رسیدم که من با هیچ چیز بیهوده مواجه نمی شوم و حتماً هرچه که با آن موجه میشوم چیزی برای من دارد ، درسی ، پیامی ، امتحانی ... که برایند همه اش می شود معرفت .... و اعتقادم این شد از کنار هرچیزی بی تفاوت گذشتن و در پی پیام و درس آن نبودن یعنی بیهوده نگری نسبت به خلقت و کار خدا .....

    نگاه خلقت گرا در این آیت بینی به آدم خیلی کمک می کند ... با این نگاه دید توحیدی به همه مسائل ایجاد می شود آنوقت گره خیلی از مسائل که با تحلیل های ساده به راحتی نمیشه حل کرد با این رویه باز می شود و به حکمت ها می رسی


    و چه لذتی دارد درک حکمتها .... مثلاً درک حکمت تا حالا مجرد ماندنت ......

    وقتی هدف والایت را مثلاً کم کم ارتقاء بدهی به اینکه هدفت شود رضای خدا ... یعنی اینکه دنبال این باشی که هرکاری می کنی مبتنی بر رضای خدا باشد بی چشمداشت پاداش بهشت و فرار از جهنم بلکه فقط و فقط رضا و خشنودی خدا برایت مطرح باشد ، آنوقت ابتلائات رشد دهنده و سطح بالا و ارتقاء بخشت به این سو پیش می آید و از مسائل روزمره معمول فراتر می رود ( حسنات الابرار سیئات المقربین ) .... آنوقت در امتحانها در معرض انتخابهایی قرار می گیری که بررسی ات می شود خدا به چه راضی و خشنود است نه اینکه خودت چه می خواهی و در این گیر و دار درگیریهایت می شود درگیری بین خواست خودت و آرزوهایت و نیازهایت و خواست خدا و خشنودیش ... حتی چه بسا در چکش کاریها ببینی آنچه خدا میخواد با آرزویی از تو همخوانی ندارد ... و این تو هستی که در معرض انتخابی .... انتخاب مسیری که خدا در آن است یا مسیری که خودت هستی .... هم خدا و هم خرما را هم نمیشه خواست ، یا خودت یا خدا ، یکی را باید انتخاب کنی و این واقعاً امتحانی هست که در عین سختی شیرین است وقتی موفق شدی از خودت بگذری و خشنودی خدا را برگزینی چه ها که نصیبت نمی شود ....

    ما صنم طلبیدیم و او صمد دارد

    پیشنهاد می کنم تاپیک ** برای رسیدن به همه چیز باید از همه چیز گذشت ** را بخوانی .....



    اگر بر این سیاق پیش روی زمزمه ات می شود :

    آنکس که ترا شناخت جان را چه کند
    فرزند و عیال و خان و مان را چه کند

    دیوانه اش کنی هردو جهانش بخشی
    دیوانه تو هردو جهان را چه کند


    و به رهایی می رسی رهایی از غیر او ، و وقتی به رهایی رسیدی خودش آن غیر را هم به تو می بخشد ....

    دقت داشته باش که گاهی ابلیس در این گیر و دار وارد می شود تا به تو بگوید ..... مگر خود خدا نگفته لا یکلف الله نفساً الا وسعها .... و عقلانی سازی می کند که تسلیمت کند که رضای خودت را برگزینی بجای رضای خدا ... و به تو می گوید که تو ظرفیتت همین است و نمی توانی این کار را بکنی .... ( مثلاً فردی خواستگارت می شود که در بررسی می فهمی که خشنودی خدا در ازدواج با اوست اما بعضی معیارهای مادی تو را ندارد مثلاً ظاهرش اونجور که خیلی دلت میخواسته نیست یا ..... )

    اینجا گردنه هست و خطر ناک ... چون اگر بتوانی عبور کنی در اون موضوع به اخلاص و توکل می رسی و شیطان اینرا نمی خواهد چون وقتی به خلوص رسیدی در اون زمینه دستش بهت نمیرسه ..... چون خودش گفته همه را گمراه می کنم الا مخلصین ..

    پاسخی که من برای این عقلانی سازیش پیدا کرده ام این است که ....

    لا یکلف الله نفساً الا وسعها به معنی این نیست که من وسعم قابل ارتقاء نیست و حد یقف دارد بلکه در هر برهه ای با انتخابی در جهت مطلق رضای خدا می توانم وسعت بیابم و ظرفیتم را افزون کنم و .... و اینکه ابلیس ما را قانع می کند به اینکه ظرفیتت همین است ، تو نمی توانی فلان کار را بکنی ، فلان را بپذیری ..... و وادارت کند بگویی خدایا تو که خودت می دونی من نمیتونم ، من ال ، من بل ، از من نخواه ... مرا اینگونه امتحان نکن ... من ظرفیتم محدوده و ..... اگر قبول کنیم ظرفیت محدودی داریم و قابل ارتقاء نیست پس خود به خود نبوت و امامت و اصلاً هدف آفرینشمان را خط بطلان کشیده ایم و قدرت خدا را نادیده گرفته ایم و به نص قرآن گویی دستش را به گردنش زنجیر شده می پنداریم .... و تسلیم خود خواهی شده ایم و از خدا خواهی باز می مانیم چون نبوت و امامت و هدف خلقت ما برای همین است که از صفر شروع کنیم و در مسیر به سوی صد برای قرب او پیش برویم و مطمئن باشیم که او یاری می کند این طی طریق را .....

    در یک کلام ... امنیت و آرامش و لذت و عاقبت به خیری در همین است که انتخابها و رفتارها و کارهایمان منطبق بر رضای خدا باشد و این آن به آن است .... و دنبال نتیجه اش هم نباشیم ..... مهم ادای وظیفه در این جهت است

    و العاقبة للمتقین




  10. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 18 مهر 94), saeeded (چهارشنبه 22 مهر 94), مدیرهمدردی (شنبه 16 آبان 94)

  11. #46
    سرپرست سایت آغازکننده

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array



    ما غالباً خود را اسیر تفکرات قالبی کرده ایم
    و با به چالش کشیدن این قالبها می توانیم از زوایای دیگر هم خود و زندگی را ببینیم و وسعت دید پیدا کنیم و آنوقت است که خواهیم دید راستی که چقدر دستمان باز است و چقدر فرصت برای لذت بردن داریم و چقدر بهانه برای با هم شاد بودن و از هم لذت بردن داریم که از آن غافل مانده ایم و ذهنمان را روی ناامیدی ها ، نگرانی ها ، ترسها ، وابستگی ها ، و سخت گیریها .... قفل کرده ایم و رنج کاهنده و افسرده ساز نصیب خود ساخته ایم :

    دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش
    و از شما پنهان نشاید کرد سر می فروش

    گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
    سخت می گردد جهان بر مردمان سخت کوش

    وان گهم درداد جامی کز فروغش بر فلک
    زهره در رقص آمد و بربط زنان می‌گفت نوش

    با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام
    نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش

    تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
    گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

    گوش کن پند ای پسر و از بهر دنیا غم مخور
    گفتمت چون در حدیثی گر توانی داشت هوش



    باور کن حتی در میانه مشکلات و بیماریها ..... هم میتوان بهانه های رضایت از زندگی و لذت را یافت .... اگر نگاه ما به سوی مثبت ها باشد.... اگر در پی شکار بهانه های شاد و آرام زیستن باشیم، اگر اهل باز تعبیرهای مثبت باشیم

    اما متأسفانه غالب ما:
    بدون اینکه بخواهیم ، اندوه جوییم ، با فکوس نگاه و جستجویمان به سوی ذهن خوانی های منفی از روی ناامیدی ، ترس ، نگرانی ، اضطراب و .... همه هم ناشی از ریزبینی های نابجا و انتظارات وابسته ساز یا غیر لازم و لذت محوری و نتیجه گرایی و تکیه برخود ..... که اغلب ناشی از خود میان بینی و خودخواهی هایمان است....

    اگر سوی نگاه و نگرشما به خالق یکتا و حکمتها و الطاف و نعمتهایش باشد یعنی جهان بینی خود را غنی کنیم از این وضعیت خارج می شویم و تکیه گاهی قادر و قوی می یابیم که ما را وسیع تر از این حرفها و محدودیتها آفریده که غل و زنجیر دست و پای روانمان ساخته ایم ......

    مگر چند صباح بر این کره خاکی هستیم ؟!!..... و مگر کم نعمت هایی داریم ؟!! .... و مگر فرصتمان خیلی زیاد هست؟!! .... که ارزشش را داشته باشد اینگونه سپری کنیم و خود را محروم از زیباییها و لذتهای پایدار و ماندگار سازیم .....

    همه اش شده ایم حسرت گذشته و احساس ناکامیهای آن ..... و نگرانی برای آینده و ترس از ناکام ماندن از آرزو و آمال هایمان .... و چشممان را بر روی هم اکنون و فرصت ها و امکان ها و نعمت ها و بهانه های خوب می بندیم و خود را گرفتار رنجوری و درد و حتی بیماریهای روان تنی می کنیم

    باور کن ارزش نداره

  12. 5 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    ammin (شنبه 16 آبان 94), khaleghezey (شنبه 16 آبان 94), گیسو کمند (شنبه 16 آبان 94), نارجیس (شنبه 16 آبان 94), مدیرهمدردی (شنبه 16 آبان 94)

  13. #47
    سرپرست سایت آغازکننده

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    چرا بعضی دعاها اجابت نمی شود؟؟؟

    می گن خدا گاهی حاجت بنده اش را دیر می ده که ما باهاش بیشتر حرف بزنیم.چون مناجات بنده اش را دوست داره. یعنی گاهی دلیل خدا اینه!!!(نه چیز دیگه!)
    من با بقیه دلیل ها که ما نمی دونیم کاری ندارم. یعنی مثلا مصلحت نیست یا ... من سوالم دقیقا سر این یکی دلیل خداست که چرا خدا برای اینکه ما بیشتر باهاش حرف بزنیم حاجتمون را دیر می ده؟ چرا یه راه دیگری انتخاب نمی کنه برای بیشتر صحبت کردن ؟ چرا گاهی دوست داره غمگین باهاش حرف بزنیم نه خوشحال؟

    چرا خدا گریه بنده اش را دوست داره؟ خدا که مهربانترینه.
    و اینکه خدا صمد هست و یعنی بی نیاز... پس چه طور در عین به نیازی این قدر دوست داره و می خواد ما باهاش حرف بزنیم؟ برای خودمون؟ برای خودش؟

    این نمونه سئوالات و این نکته در کلام بعضی دوستان که خداوند بعضی از دعاها را اجابت نمی کند و ذخیره آخرت قرار می دهد اگر درست درک نشود شبهه پیش می آید .

    بسیاری از این سئوالت اینچنینی با یک رویه و روند دقیق و مبتنی بر منطق توحیدی پاسخ درست را می یابد .... آن هم این روند است که ما از سوی خدا به سوی پدیده ها بیاییم ..... غالباً ما از پایین به بالا نظر می کنیم یا به عبارتی از جزء به کل ، یعنی از سوی پدیده ها و مخلوقات و خودمان به سوی خدا نظر می کنیم و می خواهیم درک کنیم و اینجاست که چون نقص در فهم و بصیرت داریم حقیقت را در نمی یابیم و شبهه پیش می آید .....

    نوع سئوال تا حدی به همان شکل از کل به جزء است که وقتی نظر به مطلق بودن خدا را داشته باشد به صورت سلبی مطرح نمی شود یا به عبارتی سئوال معترضه نخواهد بود بلکه سئوال می شود حکیمانه و جنبه حقیقت جویی می یابد ....

    روشنتر بخواهم بگویم یعنی اینکه مثلاً ما کلام خدا را که می فرماید ادعونی استجب لکم را مطلق می پذیریم و مطمئنیم که صدق است، یا کلام معصوم را و وقتی جای سئوال برایمان پیش می آید ، به گوینده که نظر می کنیم می بینیم جای نقص و هیچ شبهه ای ندارد پس اگر به ظاهر ، اشکالی مثل آنچه در سئوالات بالا اشاره شده در آن ( کلام خدا یا معصوم ) تصور کنیم می گوییم نمی تواند اشکال داشته باشد پس لابد حکمتی هست که من باید آنرا بفهمم، آنوقت سئوال و چرایی جنبه جستجوی حکمت را پیدا می کند آن هم حکمت از سوی خود خدا ، یعنی با جهتی توحیدی ، چون با نگاه توحید نظری و عملی دنبال جوابیم یعنی گویی از خود خدا جواب می خواهیم جواب دهنده کامل است پس پاسخ می شود حقیقت و حکمت موضوع مورد سئوال ما ....

    مثال :
    در مورد همین دعا کردن مثال می زنم و اینکه می گویند گاه عدم اجابت ذخیره آخرت است ....

    من اینرا قبول ندارم و می گویم خب گاه آنچه من میخواهم یقین دارم خیر و رشد این دنیای مرا به گونه ای رقم می زند که قرب مرا باعث می شود و خیر آخرت را نیز ..... آیا برآورده نشدنش و برای آخرت نگه داشتنش مرا بی بهره از آنچه به همین طراز یا بیشتر ، خیر آخرت مرا هم رقم میزند و این دنیایم را هم آباد می کند تنها ذخیره آخرت بگذارد ( نقد را به نسیه سپردن ) از عدالت بدور نیست .....؟

    اکنون این یک شبهه است ....

    وقتی از سوی خدا نظر می کنم که ذره ای نقص در کارش نیست و با نظر به باوری که به صفاتش دارم به بررسی می پردازم و می فهمم که اگر من یقین داشته باشم که ذره ای شر در آنچه می خواهم نمیتوان لحاظ کرد و آداب را هم بجا آورده ام و مانع هم ندارم .... آنگونه که خدا را شناخته ام امکان ندارد اجابت نکند و مطلوبم را ندهد چون خدا عادل است ، لطیف است و کلی از صفات جمالیه را ردیف کنید است پس حتماً اجابت می شود و شک ندارم و دلم هم قرص خواهد بود ....

    پس یقین این است ، مبتنی بر باور ناشی از صفاتی که از او شناخته ام ( نگاه و نظری توحیدی )


    آنجا که اجابت نمیشود :

    یا مانع از خود ما در میان است ( حق الناسی ، گناهی و ..... هرآنچه راه را مسدود کرده ) ، یا مهمترین عامل را بگویم ، باور و اعتماد به اجابت نداریم ( من معتقدم درصد بسیار زیادی از ما می خواهیم ، دعا می کنیم اما ته ته دلمون باور نداریم که خدا اجابت می کند و اگر هم می گوییم فقط زبانی است باور قلبی نداریم)

    یا اینکه میخواهیم و اعتماد نداریم که خدا خیر ما را می خواهد و اگر نداد حتماً خیر نیست و لذاپیشاپیش گله مند خواهیم بود و ناامید و غمزده ایم مثل آقای گلان که می گوید من که میدونم نمیشه ......

    ریشه عدم باور و یقین به اجابت شدن در وقت خواستن هم به همین بی اعتمادی به خدا و خیر خواهی و قادر بودنش بر می گردد

    پس اگر یقین و باور به اجابتش داشته باشیم .... به اضافه اعتماد به او و خیر خواهیش ...... می خواهیم ، جدی هم می خواهیم ، عمیق هم می خواهیم اما ..... اما می سپاریم .....

    التماس می کنیم ، قسمش می دهیم .... اما در اون آخر التماسها و نذر و نیازها و ..... می گوییم آخدا من میخوام اما نمیدونم خیر من در آن هست یا نه ، تو آگاه تر از منی ، تو بر حال و آینده من اشراف داری ، اگر تایید می کنی و رضایت داری و صلاح می دانی اجابتم کن ... اگر صلاح نمی دانی و اجابت نمی کنی راضیم کن و دلمو آروم کن به هرچه خود می خواهی و باور داریم که چنین می کند ......

    اما کجاست که اجابت نمی کند و ذخیره آخرت قرار می دهد ؟؟

    آنجا که آنچه ما می خواهیم به خیر و صلاح ما نیست ، مضر است برایمان و ... واو ما را دوست دارد ، خیر ما را می خواهد ، سلامت ما را می خواهد و نمی دهد اما چون به دعا بودیم ، چون تضرع داشتیم ، چون به درگاهش رو آوردیم ، چون دست به سویش بلند کردیم که همه عبادت به معنای بندگیست .... و او به قدر ذره ای کار خوب هم انجام شود بی پاسخ نمی گذارد .... می شود اینکه این دعا کردن ... پاداش اخروی دارد و خواسته ای که به صلاح نبوده اجابت نمی شود اما عوضی برای آن جهت آخرت ذخیره می شود و یا حتی در همین دنیا اون خواسته اجابت نمی شود اما بنده ای با حب خاص و حال رضا و تضرع و اعتماد و توکل و امید به درگاهش رفته و خواسته و مصر بوده اما متواضع و گفته راضیم به رضای خودت و ... وقتی اجابت هم نشده لب به گله نگشوده و شکر کرده و برزبان جاری ساخته که لابد صلاح نبوده و راضیم به رضای خدا .... اینجا دیگر عوض در دنیا هم دارد یعنی چه بسا خدا بهتر از آنچه خواسته را در همین دنیا به او می دهد و پاداش آخرت را هم می دهد ....

    گاه خواسته های ما را خدا ویرایش شده اجابت می کند .... یعنی ما چیزی می طلبیم و .... اجابت می شود اما نه آنگونه که ما خواسته ایم و لذا ما حواسمان نیست که فلان پیشآمد ، فلان موقعیت ،در واقع پاسخ درخواستمان بوده چون تصورمان این است که باید عین همانطوری که خواسته ایم بشود، نمی بینیم و نمی فهمیم که اجابت شده ایم . در واقع آنچه خواسته ایم خوب بوده و خیر اما یه نقصهایی داشته و خدا ویرایش کرده و اجابت کرده و ما هم چون وسعت دید نداریم فقط همان شکل ترسیمی خود را به رسمیت می شناسیم و دقت نداریم که محتوای خواسته ما اجابت شده ....

    پس با یقین و باور و اعتماد و توکل و راضی به هرچه که شود بخواهیم ، تضرع کنیم ، اسباب را بکار گیریم و خواهش و تمنا و بسیج دعا و ...... مطمئن باشیم و شک نکنیم که اگر خیرمان در آن باشد خواهد شد ..... و اگر نشد هم مطمئن باشیم که خیرمان در آن نبوده و خدا ما را بیش از خود ما و هر کس دیگر دوست می دارد و برایمان جز خیر نمیخواهد ....


    و اما :

    با تضرع و گریه خواستن و گفتگو با خدا به هیچ وجه نیاز خدا را نمی رساند بلکه نیاز ماست که از آن غافلیم ..... برای سخت و زمخت نشدن از انواع امواج منفی از سوی شیاطین جن و انس و نفس خود ما .... و همچنین تخلیه شدن از زنگارها .

    ما هر از گاهی و حتی در طی شبانه روز ، وقت هایی نیاز به تجلیه و تخلیه و تحلیه داریم اما ما کجا و این جهد کجا لذا به اعتقاد من دعا با این احوالاتی که گفته شده راه میانبر است و بهانه ای از سوی خدا ،
    یعنی چنان ارتباطی بین بنده و خدا برقرار می نماید که این انس و الفت و محبت که باید با تجلیه و تحلیه و تخلیه پدید آید ، برعکس می شود ، یعنی با دعا و مناجات همراه با تضرع و گریه و شکر و استغفار این لطافت و محبت و انس و .. ایجاد می شود و این انس و محبت و به خدا نزدیک شدنها خود موجب اعراض آدمی از ناصواب می شود و در نتیجه موجب تجلیه و تخلیه و تحلیه و عاقبت فنا در او شدن می گردد و زهی سعادت ..... ( چیزی مثل مجذوب
    سالک شدن یعنی اول جذب می شود و بعد سلوک ....)

    دعا و نماز از نظر من دو میانبر و راه نزدیک هستند که کار سالها سلوک را می کنند به همین خاطر هم سنگین می نماید و غالباً بی تمرکز و باور به آنها می پردازیم چون ابلیس به شدت و با تمام قوا مقابل این اعمال می ایستد .... و اینجاست که با درک حکمت این اعمال که باور را محکم می کند و نگاه توحیدی می بخشد بیشتر بر انگیخته می شویم به سوی این امور ....

    این همه سفارش به دعا و نماز برای همین است







  14. #48
    سرپرست سایت آغازکننده

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    به اعتقاد من خداوند در مسیر رشد و کمال همه انسانها را با میزان ظرفیتهایی که از خود بروز می دهند در نظر گرفته و مطابق ظرفیت ها در هر مقطعی راه نشون داده که چطور خود را بشناسند و بفهمند و رشد دهند و ارتقاء دهند ....مهمتر اینکه همانطور که آگاهی داشتن کافی نیست و عمل لازم می آید خدا هم فقط درس و راهنمایی نظری برای ما ندارد بلکه عملی هم هست .... تصور کنید آموزشهایی که در آموزشگاه های با کیفیت و علمی عمیق معمولاً بطور عملی مطالب را آموزش می دهند چون نهادینه می شوند ..... خداوند متعال هم آنچه به ما به عنوان ذریه آدم آموخته و ما به وسیله انبیاء باز آموزی می شویم یا به عبارتی در موضع یادآوری قرار می گیریم را در بوته عمل قرار داده تا بهتر بفهمیم و پیش رویم یعنی زندگی در این کره خاکی برای همین است ... از این جهت همه صحنه های زندگی درسهای عملی آموزه های خداست ....

    من به شخصه در تجربه های شخصی فراوان دیده ام که آنچه به آگاهیم وارد شده در صحنه زندگی رخ نموده تا بهتر یاد بگیرم که این نوع فهم و یادگیری خود به خود منجر به عمل می شود .... به عبارتی
    زندگی صحنه عملی آموزه های نظری هست همان که امتحانش می نمامیم ...

    یک وقت در کلاس درس یک ترکیب شیمیایی و حاصل آنرا به ما می گویند و ما در ذهن ترسیم می کنیم و فهم ما همانقدر است ... اما یک وقتی ما را می برند آزمایشگاه و عملاً به ما نشان می دهند ( صحنه زندگی دیگران ) و یک وقت استاد، کار را به ما می سپارد و می خواهد آن ترکیب را عملاً به انجام برسونیم ( صحنه زندگی خود ما ) در این شرایط ما بهتر می بینیم ... بهتر می فهمیم و وقتی دست به عمل می زنیم نهادینه می شود .....

    همچنین به اعتقاد من خداوند در میان دستورات و راهنماییهایش همانطور که گفتم برای افراد به میزان ظرفیتشان در هر مقطعی روشهایی هایی دارد در مسیر رشد و توسعه ظرفیت که البته همه در چهارچوب چهار گزاره اصلی واجب ، مستحب ، حرام و مکروه هست ( در سه بستر عقاید و احکام و اخلاق )..... اما راه های میان بری هم قرار داده که افراد زیرک و با هوش از آن بهره میگیرند یعنی هرچه رشید تر شویم راه به راه های میان بر و ..... می بریم

    مثال :

    سرلوحه دین اصول آن است و
    اصول دین کامل و مترقی اسلام هم 5 تا هست که فردی می تواند بگوید مسلمان هست که این 5 تا را باور داشته باشد این یعنی عقاید .....

    یعنی
    تا اصول دین یا همان عقایدمان درست نشود در حوزه احکام و اخلاق چندان موفق نخواهیم بود و معمولاً پای بندی به احکام همراه با رنج و اکراه خواهد شد و از روی رغبت و شوق و احساس نیاز نیست و .....

    در میان عقاید سرلوحه که راه میان بر هم هست توحید است و توحید جنبه نظری و عملی دارد و اگر خوب فهم و درک شود بقیه اصول خود بخود خواهد آمد .... چو 100 آید 90 هم پیش ماست خواهد شد

    پس به نظر من یک راه میان بر که همه دردها را علاج می کند و کلاً راه روشن زندگی را برای ما مشخص می کند توحید و نگاه توحیدی هست که دنبال همین بروید


    در میان فروع دین یا همان احکام ... هم
    راه میان بر از نظر من نماز است ... هرقدر نماز کیفی تر و عمیق تر شود آرامش و بهداشت روانی ما بیشتر و بیشتر تأمین می شود که سلامت رفتار و زندگی را هم تحقق خواهد بخشید

    همه بزرگان طریقت تأکید می کنند فقط کافیست از نبایدها ( محرمات ) دوری کنید و به باید ها ( واجبات ) عمل کنید .
    به نظر من درپی آن راه به سوی لایه های عمیق تر باز می شود

    تقوی پیشگی .... خلوص ..... توکل و ..... همه اینها به دنبال نگاه توحیدی که اصل اولیه اش درک و باور خود خداست با صفات ثبوتیه و سلبیه اش جلوه پیدا می کند و ما را مشتاق خود می کند تا به توحید عملی دست یابیم .... و صحنه زندگی هم آزمایشگاه است برای عمل کردن و نهادینه کردن ..... شهید دستغیب رحمت الله علیه که توصیه می کنم کتابهای ایشان برای خود سازی مطالعه شود( در حوزه اخلاقیات ) در فکر کنم کتاب قلب سلیم است که می فرمایند " امتحان مقدم بر خلقت است "

    در زمینه عقاید هم کتابهای شهید مطهری را پیشنهاد می کنم


  15. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    mohamad.reza164 (یکشنبه 09 خرداد 95)

  16. #49
    سرپرست سایت آغازکننده

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    .
    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها



    ما مسلمانان که پیامبرمان آخرین فرستاده خداست، اعتقاد داریم که آفریننده ما توسط پیامبران و به ویژه آخرین پیامبرش دفترچه راهنمای هر انسانی را کامل از طریق وحی ابلاغ کرد.

    ما اکنون اعتقاد داریم که اولا هیچکس نیست که همه ابعاد انسان را حتی قبل از تولد و بعد از مرگ بداند، و خصوصیات انسان را بشناسد، و راهکارهای صحیح را به او توصیه کند.

    بر این اساس به این نتیجه می رسیم که باید طبق وحی زندگی کنیم.

    اما مشکل کجا ایجاد می شود؟

    1 – وقتی کاملا آگاهی نداریم به اینکه خدا چه چیزهایی را از ما خواسته است؟
    2 – وقتی نفس و خواست های شخصی ما در برابر خواست خدا قرار می گیرد و لذتها و دلبخواهای آنی جایش را به آرامش و رشد جاویدان ما می دهد.
    3 – وقتی که هدفی که خدا برایمان ایجاد کرده است ، با هدفی که خودمان برای خودمان تعریف می کنیم متفاوت هست
    4 – وقتی کسانی به طور ناقص فقط بعضی از توصیه های خدا و راهنمایی های خدا را بزرگ کرده و از بقیه فروگذاری می کند.

    پس ما هم منابع شناخت را متوجه شدیم.
    هم آفتها و موانع کامیابی را شناختیم.

    چگونه این مشکلات را حل کنیم
    دین اسلام دین میانه روی هست.
    نه سهل و بی مسئولیت ، انسان را ، رها می کند.
    نه با سخت گیری زندگیش را تباه می کند.
    دین اسلام در چارچوب 4 معیار زندگی انسان را تحت مدیریت آنها قرار می دهد.
    حرام
    واجب
    مستحب
    مکروه
    هدف انسان را عبودیت تعریف می کند. و سعادت دو دنیا
    برای رسیدن به این هدف مسیر را با اخلاق، اعتقاد، و احکام مشخص می کند.
    حرام ، واجب، مستحب و مکروه خطوط اصلی و غیر قابل تغییر رسیدن انسان به آرامش و رشد هست.
    در این میان حداقل ها حرام و واجبات هست.
    اگر این چارچوب رعایت شود فرد در مسیر هست. و اگر توانایی او اجازه داد مستحبات و مکروهات او را سرعت بیشتری می دهند.
    برای سوخت و انرژی هم نیاز به اخلاق و اعتقاد دارد.
    اگر کسی اعتقادش ضعیف باشد و آنطور که باید خدا و خودش را نشناسد. و آنطور که خدا اخلاقهای حسنه را مشخص کرده است ما نپذیریم ، انرژی کافی نداریم که در این مسیر حرکت کنیم.


    برنامه خودسازی انسان را صرفا خالق او می تواند کامل ارائه دهد.
    این برنامه جامع بوده و از هیچ چیز کوچک و بزرگی فروگذار نکرده است.
    در این برنامه هیچ نیاز جسمی، روانی و معنوی انسان فروگذار نشده است.
    خداوند لذت همه حواس و جسم انسان را در نظر گرفته است و همه نیازهایی که دارد را در قالب برنامه شرع خود لحاظ کرده است.
    نه فرمان به زیاده روی داده است. نه به کم کاری.
    این عرفانهای نوظهور و این فرقه های متفاوت که هر کدام فقط بخشی از پازل آدمی را پوشش می دهند، به مرور انسان را خسته و از راه به بیراهه می کشانند.

    به طور جزئی:
    شما نیاز به آگاهی دارید.
    این آگاهی ها از چند طریق کسب می شود.
    1 – قرآن
    2 – نهج البلاغه
    3 – دعاها از جمله : دعای کمیل ، مکارم اخلاق،
    4 – احکام : رساله های عملیه
    5 – کتب اخلاقی مثل بهشت اخلاق
    برای همه این بندها تفسیر ، شرح و توضیحات توسط متخصصین نوشته شده است. که بدون مطالعه آنها ممکن است به همه ابعاد آن راه نیابیم. لذا مطالعه این 5 مورد حتما باید زیر نظر اساتید یا تفاسیر و ترجمه های آنها انجام گیرد.

    اما 5 بند فوق فقط آگاهی دهنده هست. و فقط وقتی اثر بخش هست که موارد ذیل انجام گیرد.

    1 – عملگرایی. چون در خود قرآن ایمان و عمل صالح با هم آمده است.
    لذا ایمان به دل و آگاهی به سر، کافی نیست. باید پای رفتار و احکام هم پیش بیاید.

    2 – عملگرایی بدون نیت و بدون خلوص گمراهی هست.
    شیطان هم ایمان داشت و هم عمل می کرد، لیکن خلوص نداشت. خالص نبود.

    خلوص چیست؟
    خلوص این است که همه این آگاهی ها و همه این عملگرایی ها فقط برای رضایت خدا باشد نه هیچ هدف دیگری.
    چون خدا هدف انسان را عبودیت و تبعیت از خدا قرار داده است.
    اگر ما ایمان و عمل خود را وسیله نان و شهرت کنیم.
    اگر ایمان و عمل را برای لذت و خودخواهی خود هزینه کنیم.
    همه اینها موجب گمراهی می شود.

    3 – شیعیان مسئله توسط و سلسله مراتب را هم رعایت می کنند.
    یعنی می گویند ما نیاز به الگوی عملی هم داریم.
    آگاهی
    عملگرایی
    و خلوص که برای رسیدن به عبودیت هست نیاز به امامان و الگوهایی دارد که در شرایط مختلف چگونه عمل کرده اند؟
    بر اساس این بند راز و نیاز آنها به همراه واسطه کردن خدا به درگاه خدا هست.
    یعنی چون امامان به خاطر عمل و ایمان و خلوص و معصومیت پیش خدا عزیز هستند، واسطه می شوند که کمی و نقصان ما را خدا ببخشد.
    بر اساس بند 3 تضرع و مناجات همراه با توسل به ائمه اثر معنوی زیادی روی انسان ها دارد.

    4 – بر اساس آگاهی ها که قید کردم، مسائل اخلاقی را هم می آموزیم که بسیارند.
    عملگرایی اخلاقی موجب می شود گشایش های زیادی در روان ما و در زندگی ما ایجاد شود.
    چنانکه می گویند عکس العمل هر رفتاری به خود ما بر می گردد.
    پس بازخوردهایی که از آگاهی، عملگرایی و خلوص ما ، به ما بر می گردد، خودش هدایت گر و کمک کننده و رشد دهنده و آرامش دهنده و تعیین کننده خوشبختی ماست.
    مثل دعایی که دیگران به خاطر خیرات به ما می کنند.



    خلاصه و نتیجه گیری:
    در اسلام نه ریاضیت و نه ساده انگاری هیچ کدام سفارش نشده است.
    چارچوب و معیارها در اسلام در 3 شاخه اعتقادات ، اخلاق و احکام مشخص شده است.
    و مسیر هم به وسیله حرام، واجب، مکروه و مستحب خط کشی شده است.
    خطوط قرمز حرام و واجب، خطوط زرد مکروه و مستحب.

    توصیه من اینست که از سایت هایی که تخصصی در این زمینه ها فعالیت می کنند کمک بگیرید و عضو شوید و مطالعه کنید.
    مثل سایت
    www.Askdin.com



    اما نکات روانشناسی مرتبط:

    ما انسانها به خاطر شخصیت و تربیتی که شده ایم، ممکن است بعضی چیزها را خیلی خوب جذب کنیم و بعضی چیزها را خوب جذب نکنیم.
    مثلا اگر شخصیت خسیسی داشته باشیم ممکن است احادیث مربوط به انفاق و بخشش ، خمس ، زکات، خیرات مالی را خوب به کار نگیریم.
    اگر شخصیت افسرده و منزوی داشته باشیم ممکن است احادیث و آیات جهد، و تلاش و سعی و ارزش کار و .... را و عملگرایی را خوب جذب نکنیم.

    اگر شخصیت ترسویی داشته باشیم ممکن است آیات جهاد، جنگ و ... را خوب درک نکرده و به کار نگیریم.
    اگر شخصیت عصبانی داشته باشیم، ممکن است آیات و احادیثی که مربوط به کنترل خشم باشد را خوب در نظر نگیریم

    و هزاران مورد دیگر.....
    پس وقتی ما به مطالعه مسائل دینی می پردازیم و آن 5 بند آگاهی زا را مطالعه می کنیم ، باید همه موارد آن را مهم قلمداد کنیم و گزینشی برخورد نکنیم.

    پیشنهاد ویژه:
    سایت رادیو معارف در حوزه های مختلف آگاهی دهنده دینی ، سخنرانی، مطالب و مصاحبه هایی با اساتید موضوعات مختلف آگاهی دهنده داشته و دانلود آنها را هم اجازه می دهد.
    شما می توانید با مراجعه به آن سایت و انتخاب موارد دلخواه اطلاعات خود را بالا ببرید و به کار بگیرید.

  17. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (یکشنبه 09 خرداد 95), saeeded (یکشنبه 09 خرداد 95)


 
صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.