سلام به
کیوان ، نقاب ، BABY
کیوان ، برادر خوبم
اولین پستی که در تاپیکم برایم زدی خیلی به من روحیه داد ...
بی مقدمه :::
اول از هر چیز ؛فکر طلاق را کنار بگذارید و احساس کنید این کلمه برای شما آشنا نیست در حقیقت هم همینطور است,
خیلی خیلی زیاد آرومم کرد ممنونم ازت
و چقدر زیبا تمرکز ذهن مرا از آشفتگی و طلاق و نگرانی به سوی امیدواری سوق دادی
هنگامی که مشغول خواندن نوشته های شما و دوستان بودم؛ یک چیز بیشتر از همه توجه من را به خود جلب کرد؛ و آن امضاء شما بود؛
به آنهایی که پاییز را دوست ندارند بگو پاییز همان بهاری است که عاشق شده است,
با وجود اینکه بارها این جمله را خوانده بودم اما این دفعه با گذشته فرق داشت؛ سرشار از \امید\ بود برای من
کیوان گرامی ، می دانم که خود دغدغه هایی زیادی داری
جوانی هستی در ابتدای راه ...اما 8 ماه پیش همچون برادری به مانند کوهی محکم حرفهایت آرامم کرد
بارها و بارها پستت را مرور کردم
هربار که می خونمدم به نکته ی دیگری پی می بردم
پستت سرشار از امید بود
و در اون بحران به امیدواری چقدر محتاج بودم
شوهر شما دیگر مثل سابق نیست,اما آیا این دلیل بر آن میشود که همسر و فرزندش را از یاد برده باشد,بیاید با دید دیگری به این قضیه نگاه کنیم :شاید او از راهی که رفته و باعث ناراحتی شما شده ,شرمنده باشد؛ شاید پیش خود اینگونه فکر کند که اگر من را نبینند بهتر است,
من رشته محبت تو پاره مي كنم ,؛,؛ شايد گره خورد به تو نزديكتر شوم؛
و اکنون برادر خوبم
برایت از اون پاک لایتناهی بهترین ها را خواستارم
موفق و پیروز باشی
امیدوارم که خبر موفقیت ها و سربلندی ات را در این تالار بشنوم تا خدا را بازهم شکر گویم
نقاب
راهگشای همراه
در این 8ماه همیشه در کنارم بودی
در اوج ناامیدی ام
در هنگام فرا گرفتن تصمیم گیری
در لحظه لحظه هایی که مشکلات به سویم سرازیر می شد
چقدر خوب راهنمایی ام کردی
تمام مطالبی که به من می گفتی پر بود از مشاوره و درس زندگی
می دانی که زندگی برای یک زن تنها چقدر در این جامعه سخت هست
و من هر بار که زیر این فشار در حال شکستن بودم
به فریادم می رسیدی و امید را در من زنده می کردی
یادت هست در مورد خراب شدن ماشینم .. در مورد سفره نذری که داشتم...
چقدر زیبا برایم مسائل را باز می کردی
دیدم را نسبت به دنیا عوض می کردی
نقاب هیچگاه چیزهایی را که ازت آموختم را فراموش نمی کنم
تو دیدی متفاوت به من دادی
کمکم کردی که با چشم دیگری به دنیا بنگرم
قشنگ ترین سخنی که به من گفتی این بود که
من مسئول رفتارهای دیگران نیستم
و اگر کسی رفتاری نادرست انجام می دهد
خودش باعثش هست نه من
و در اون 8 ماه که مرد زندگی ام در کنارم من نبود
و زیر فشار بودم
هر بار که رفتاری نادرست می دیدم
به یاد حرفت می افتادم و با خودم زمزمه می کردم
که من به خودم مطمئن هستم این دیگری است که به خودش مطمئن نیست
و بعدش چقدر آرام می شدم
و بدون عکس العمل نادرست و شتابزده
دوباره به رفتار عادی ام باز می گشتم
نقاب مهربان
شما دید متفاوتی در این 8 ماه داشتی
دوستانی مرا به ادامه این زندگی در کنار علی امیدوار می کردند
و تو مرا به سوی جدایی
و چقدر این تعارض برای من لازم بود
چرا که وقتی به صحبت های تو می اندیشیدم
بالهای صداقت گرامی یک توصیه از من برادر کوچکتان>>> انقدر خود را تقویت نمایید که هیچ گاه نه از بعد عاطفی و ..... به دیگران وابسته نشوید...حتی به همسر
وجود خودم را می یافتم
به خودم
به بالهای صداقت فکر می کردم
به اینکه بالهای صداقت کی هست و به کجا می خواهد برسد
می دانی وقتی کسی بهت امید می دهد ولی این امید به سرانجام نمی رسد خیلی داغون می شوی
و تو هنگامی که من از امید دادن دوستان نسبت به ادامه این زندگی خسته می شدم
مرا به طلاق سوق می دادی
اگر چه طلاق خواست قلبی ام نبود ولی وقتی کسی مرا به آن سو سوق می داد مقاومت می کردم و بیشتر سعی می کردم که برای ادامه این زندگی تلاش کنم و صبر به خرج دهم
و جمله ای که برایم گفتی " علی برای ازدواج مجدد متحمل هزینه های زیادی می شود"
بسیار آرامم کرد
نقابی که من در این 8ناه شناختم
گرچه دیدگاهش با من متفاوت بود ولی مشاوری دلسوز بود و متعهد نسبت به مراجه کننده
و اگر قبول کنی می خواهم آنچه را آموختم بگویمسلام بالهای صداقت عزیز....درود بر شما.
می خواهم بگویم تمام این مدت و راهنمایی ما و دوستان تنها بخاطر همین لحظه ای بود که من با شما سخن می گویم.
حال می گوید کدام لحظه؟؟؟
این لحظه که من با خواندن جملات و نوشته های شما احساس غرور می کنم و می بینم چطور بالهای صداقت بالهایش را گشوده و به پیش می رود... دیگر این بالهای صداقت آن بالهای صداقت عجول...احساساتی..گاهی مغرور....چند ماه قبل نیست. این از نحوی نوشته ها و رفتارتان قابل مشاهده است.
بالهای صداقت عزیز حال که این توان خوب را در خود ایجاد کرده ای...یعنی """وابستگی"" را از خود دور کرده ای.... می توان دو حالت پیشبینی کرد:::
1>شما دیگر به همسرتان وابسته نیستید و بدون او هم می توانید در آرامش به سر برید .بنابراین یا باید جدا شوید تا ازدواج مجدد نماید و یا همین گونه ادامه دهید
2>شما بدلیل عدم وابستگی حتی بدون وجود همسر دیگر(ازدواج مجدد) می توانید به زندگی پر آرامش خود ادامه بدهید.زیرا خود را سرگرم تدریس...کلاس ها وغیره.. می کنید
اما در بین دخترتان قطعا نیاز به یک پدر دارد.جال چه همسر قبلی شما و چه فرد دیگر
..........................
بنابراین از این دو حالت چنین نتیجه حاصل میشود.
نتیجه>> دیگر نباید اصرار بیش از حدی برای جدایی(طلاق) زودهنگام داشته باشید.. اما متقابلا باید "غیرت"" همسر خود را تحریک کنید. که البته با همین کار(گرفتن مهریه و اقدام جدی به طلاق) غیرت ایشان تحریک شده .... پس بالهای صداقت عزیز شما در مورد موضوع طلاق و گرفتن مهریه """جدی""" باشید اما هرگز اصرار به طلاق زودهنگام نفرماید به نوعی ماجرا را کش دهید.
این کار(کش دادن طلاق) دو فایده دارد::
1>اگر به گفته ی خودتان و اعضای دیگر که می گویند فرصتی به همسرتان بدهید ..... ایشان بنا بر تحریک غیرت دوباره پا پیش نهاد و ابراز علاقه و ایجاد رابطه کرد شما باید با او و خودتان به نزد یک مشاور خانواده بروید و تحت نظر او رابطه را ادامه دهید....
2>در غیرت این صورت ..... اگر همسرتان در این مدت(کش دادن طلاق) تمایل یا تلاشی برای برقراری رابطه نکرد... بهترین گزینه و آخرین آن ""طلاق"" است آنهم با گرفتن مهریه
نقاب گرامی
باز هم در کمک کردن و مشاوره دادن به دیگرانی چون من بکوش
هیچگاه از هدف والا " کمک کردن به دیگران" دور نشو
اعتقادت مهم هستند ... اعتقادتت را با مشاوره هایت آمیخته نکن ... خیلی سریع نسخه طلاق را برای زندگی ها تجویز نکن ...
چرا که ممکن هست مراجعی بدون اینکه خودش سنگین و سبک کند ...بدون فکر و سنجیدن
اقدام کند و بعدش پشیمون بشه
زندگی زناشویی پیمانی مقدس هست
رشته ای است که به آسونی نباید پاره بشه
می دانم که تو نیز معتقدی و قرآن را خوانده ای
منفورترین حلال ها نزد خدا "طلاق" هست
و ما بندگان خدا می بایست نهایت تلاشمون رو داشته باشیم تا این پیمان مقدس از بین نرود
...حتی وقتی یکی از طرفین تعهداتش زا زیرپا گذاشت ...طرف دیگر می تواند او را به یاد تعهداتش بیندازد و او را متنبه کند ..
همه ما انسانها می دانیم اگر از حدود خدا خارج شویم جهنم در انتظارمان هست اما خدای بزرگ با اولین خطایی که از ما سر میزنه ما را از این دنیا به جهنم نمی برد بلکه به ما فرصت میده
بارها و بارها به ما فرصت میده تا راه درست را پیدا کنیم ...حتی گاهی اوقات سختی هایی نیز بهمون میده که ما را به یاد تعهداتمون بندازه تا اصلاح بشویم و این دقیقا یعنی زندگی
زن و شوهری که زندگی را شروع کرده اند .. هنگامی که به مشکلی بر می خورند و وقتی به سمت مشاوره و کمک گرفتن از دیگران می آیند (حتی اگر یکیشون بیاد) شک نکن که خواست قلبیشون حل مشکل و ادامه زندگی است ... چرا که اگر زندگی برای هردونفرشون تموم شده باشه قاطعانه اقدام می کنند
حتی وقتی یکی از طرفین تمایل به ادامه زندگی داشته باشه ( مثل من) 50درصد قضیه حل هست و کافی است 50درصد طرف مقابل را که صفر شده است را به یک رسوند تا با 51 درصد زندگی بازهم ادامه یابد
دو نفری که با هم ازدواج می کنند بدون شک علاقه ای بینشون وجود داشته و به وجود هم میاد
وقتی قفلی عوض میشه ...کلید اون قفل نیز به ناچار باید عوض بشه
علاقه مندی ها (Bookmarks)