يادي از اعضاي قديمي تالار

[آرمان 26]

<bgsound src="http://www.tarhebartar.ir/music/Hechkasi_moein.mid" loop="-1">
سلام خوش اومدين
راستش امروز يهو دلم هواي بچه هاي قديمي تالار رو كرد ياد حال و هواي اون روزا افتادم البته بيشتر اوقات به يادشون هستم ولي امروز نمي دونم يه جور احساس دلتنگي بهم دست داد هميشه با نگاه كردن به اين آواتارها و نامهاي كاربري ياد مراحل مختلفي كه تو تالار بودم مي افتم ياد اون همرايها و همدليها ،ياد شور و اشتياق اون اوايل ....... ياد وبلاگي كه داشتم .... هميشه به خاطر آهنگي كه روش گذاشته بودم قبل از ورود به تالار صحفه وبلاگم رو باز مي كردم و همين آهنگي كه الان داره پخش ميشه رو گوش مي دادم ...و با آرامش خاصي به مطالعه تالار مي پرداختم و مطلب مي ذاشتم ....ياد خاطرات حضور در اين فضاي صميمي مجازي واقعا حس خوبي به انسان دست مي ده يادش بخير ، ياداون كليپي كه با عشق به دوستان تو عيد همين امسال طراحي كردم همش با خودم مي گفتم چه آهنگي بزارم روش كه هم مناسب باشه هم نوعي همبستگي و صميميت رو نشون بده آخرش هر چي گشتم فقط همون آهنگ سلام همسايه رو پيدا كردم از اين لحظه هاي ناب واسه من تو تالار زياد بوده نميخوام به تك تكش اشاره كنم كه هم سر شما عزيزان به درد مياد هم بعضي چيزا تو ذهن و ياد آدم به عنوان خاطرات خوب و دوست داشتني بمونه بهتره ، فقط هدفم اين بود كه بگم دوستان گرامي هميشه به يادتون هستم چه اون دوستاي قديمي كه هنوز فعاليت مي كنند چه كسايي كه ديگه در تالار نيستند و فقط كارهاشون و ياد و خاطرشون باقي مونده

شما دوستان هم اگه خاطره اي، مطلبي ، حرفي از دوستان و هم تالاريهاي قديمتون داريد يا واسه اون دوستاني كه الان تو تالار نيستند سخني داريد كه ماييليد گفته بشه مي تونيد اينجا بگيد .

[گفتار نیک]

من قدیمی نیستم اما

به احساس پاک و قشنگ شما احترام می گذارم و به احترام خاطرات شماو بچه های قدیم تالار همدردی سکوت می کنم .

[keyvan]

سلام,
آرمان عزیز از یادآوریت ممنونم،
اتفاقا" من هم خیلی دلم برای دوستان قدیمی تنگ شده؛ به رسم دوستی هم تو تاپیک حال و احوال دل شما همدردای مهربون تالار چطوره؟ احوالی از دوستان گرفتم ؛ همون رو باز اینجا میذارم تا اگر گذرشون به اینجا اوفتاد .........

لحظه ها رفتنیست و خاطره ها ماندنی؛تمام ادبیات عشق را به یک نگاه می فروختم اگر:
لحظه ها ماندنی بود ,خاطره ها رفتنی

لیست اعضاء رو ورق زدم؛ خیلی از دوست های عزیز؛ غیبتشان طولانی شده؛ واقعا" دلم برای همه اونهای که دیگه ما رو از یاد بردن تنگ شده؛
غایبهای همیشه حاظر دلمان برای حضور سبزتان تنگ شده.

[gole maryam]

سورنا ی عزیز یادتون رفته




و همین طور انی مهربونم



دلم واسشون خیلی تنگ شده

[مدیرهمدردی]

با سلام
احسنت به آرمان عزیز، که با خلاقیت ها و ذوقش موجب همدلی و همراهی بیشتر اعضاء می شود. واقعا جای قدردانی دارد.
این حس مشترکی هست که هر انسانی نسبت به متعلقین خود دارد و خیلی زیباست.
با این حس، همبستگی ها و مهرورزی ها قوت می گیرد.

و این احساس پاک نشانی از انسانیت هست، آنگاه که هنوز آدمی در گیر روزمرگی های تکراری زندگی و هیجانهای کاذب آن نشده است. و امروزه فراموشی این احساسات در خانواده ها یکی از مسائل آسیب رسان و رنجزای زندگی بشر شده است.

البته این بدان معنا هم نیست که وقت با هم بودن قدر یکدیگر را ندانیم و زمان حال را کم ارزش بدانیم و از داشته های فعلی خود صرف نظر کنیم و به از دست رفته های قبلی حسرت بخوریم.

خط و مسیر زندگی همیشه جاری هست و باید شور و نشاط هر لحظه آن را حس کنیم و همزمان باید قدردان نعمتهایی باشیم که شاید در زمان گذشته بیشتر از آنها بهره مند میشدیم.

شکر نعمت و سپاسگزاری به ما می آموزد که کسانی دلسوزانه و بدون چشمداشت به ما کمک کردند را فراموش نکنیم در غیر اینصورت این عین کفران هست.
همچنین شکوفا بودن و آزادگی به ما می آموزد که آنچنان درگیر گذشته و وابستگی های قبلی نباشیم که نتوانیم در زمان حال پویا و مفید باشیم.

من از دوستان عزیزی چون آرمان 26، محمد ابراهیمی و بسیاری از عزیزان که با تاپیکهای قشنگشون حس همبستگی و همراهی گروهی را تقویت می کنند قدردانی می کنم.
و به یک نکته مهم هم توجه شما را جلب می کنم.
بعضی از دوستان قدیمی هنوز هم همراه ما هستند. اما با توجه به موقعیت خود آنها و شرایطشان و همچنین موقعیت تالار و شرایطش نحوه فعالیتشان تفاوت کرده است.

گاهی یک خانواده هر چه هم که صمیمی باشد، به جایی می رسد که فرزندانش آنچنان مستقل و بالنده می شوند که ارتباطشان با آن متفاوت می شود. کمیت ها کاهش می یابد و کیفیت ها تغییر می کند.

و نباید غافل باشیم عزیزان تازه واردی که امروز در تالار فعالیت می کنند، فردا یاران قدیمی تالار هستند و این ما هستیم که امروز از آنها استفاده کنیم یا اگر توانستیم باری را از دوششان برداریم.
همه اعضاء چه قدیمی چه تازه انتظارات متفاوت و زیادی از یکدیگر و مجموعه تالار همدردی دارند که اگر چه ما هرگز قادر به سرانجام رساندن همه انتظارات آنها نیستیم. اما همه انرژی و توان و علم خود را باید بسیج کنیم تا به اندازه وسعمان پاسخگو و فعال در قبال آنها احساس وظیفه کنیم.

من هم در همین جا از همه عزیزان تالار چه قدیمی ها و چه جدیدی ها که در واقع سرمایه های اصلی تالار و منابع ارزشمند همدردی هستند تشکر و قدردانی می کنم. و این را می دانم که به عنوان یک مدیر هرگز نتوانستم و نخواهم توانست از عهده قدردانی و قدرشناسی آنها بر آیم و از این بابت از همه عزیزان عذر تقصیر می خواهم. و امیدوارم بتوانم بیش از پیش در توجه به اعضاء محترم تالار ساعی باشم. و در این مسیر به فکر و اندیشه و همت همه شما عزیزان نیازمندم.

[محمدابراهیمی]

سلام ارزو خانم خانم روزن يادتون رفته و همين طور اني مهربونم دلم واسشون خيلي تنگ شده

[گفتار نیک]

چقدر مهرتان زیباست .

این موزیک و این همه احساس قشنگ ،اشگ شادی توام با رنج و دردی خوش آیند را از چشم من سرازیر کرد.

پاینده باشید و برقرار ای دلهای صاف و آسمانی .

ممنون که محفل دوستانه شما جایی شد برای عقده گشایی دل .

[گرد آفرید]

با درود
دوستان گرامی خود می دانم که جای این نوشتار ایجا نمی باشد،پس به مدیران خبر دهید تا آن را به گفتاری با نام:

یاد اعضای قدیمی تالار

منتقل نمایند (پست منتقل شد)

اما آنچه که می بایست بگویم:
آقای آرمان بنده با شجاعت کامل و با توکل به خدا از شما پوزش می خواهم و به نیکخواهی شما غبطه می خورم.امیدوارم من را حلال کنید و نیز همه آنهایی را که در این تارنمای ارجمند با نوشتارهایم آنان را آزرده ام.
جناب سنگ تراشان،آرمان جان،کیوان،دانه ،آنی و . . . من دوماه و نیم پیش به بیماری تومور غده هیپوقیز دچار شدم و با اینکه خوش خیم بود،باز هم به خدا توکل کردم که از عمل جراحی تندرست بیرون بیایم که آمدم و دردی را هم پس از عمل احساس نکردم و این همه لطف خدای بزرگ بود بس.
این بیماری برایم به همان اندازه بسیار غیر مترقبه بود که برایم موهبتی شد برای دوباره شناختن خودم و اندکی شاید دگرگونی درونیم.خدا را سپاس می گویم.
من را دعا کنید که زندگی اصلاً و اندازه پر کاهی ارزش ندارد و عمر ما نسبت به سن کائنات ثانیه ای بیش نیست،چنانکه کجاست کودکی ما و کجایند درگذشتگان؟ . . .

[آرمان 26]

سلام و درود خدمت دوست و برادر بزرگوارم جناب گردآفريد گرامي

دوست گرامي ابتدا خيلي متاثر شدم كه مدتي در بستر بيماري بوديد كاش در آن زمان از طريقي خبر دار مي شديم تا كوچيكترين كار ممكن يعني همدردي و دعا براي سلامتي شما را به جا بياوريم هر چند كه خدا مي دونه هميشه واسه تمام اعضاي تالار دعاي خير و سلامتي دارم .

به هر حال خوشحالم كه اين امتحان الهي رو با سلامتي و روحيه عالي پشت سر گذاشتيد و الحمدالله الان هم با تندرستي در جمع دوستانتون هستيد .

برادر بزرگوار از اينكه در اين جمع از بنده حقير عذر خواهي مي كنيد باور كنيد جز شرمندگي و خجالت چيزي براي من ندارد ، اگر كدورتي بوده حتما هر دوي ما اشتباهاتي داشته ايم كه باعث سؤ تفاهم گرديد لذا اين نيست كه يك طرف مقصر باشد و بنده ي حقير نيز بايد از شما عذر خواهي كنم مخصوصا به خاطر اينكه شما از من بزرگتر هستيد و احترام بزرگتر هم واجب است پس لازم بوده و هست كه بنده احترام و حرمت : شما را داشته باشم

و اما دوست گرامي بنده هم در اين مدت دريافتم كه اختلاف عقيده و نظر نبايد باعث ايجاد كدورت و آزردگي خاطر گردد ، همه ما انسانيم و انسانها فراتر از اعتقادات خود فطرتي پاك و الهي دارند . مهرباني ، نيك خواهي ، ايثار و فداكاري ، همدلي و همراهي و.... بسياري از خلق و خوهاي پسنديده هيچ ارتباطي به اعتقادات انسان ندارد و در ذات هر شخصي از هر دين و آييني ممكن است باشد .

پس چه خوب است ما انسانها به اعتقادات و نظرات همديگر احترام بگذاريم و همچنين شخصيت خود و ديگران را به خاطر بحثها و جدلهاي بي مورد زير سئوال نبريم .

براي شما برادر بزرگوار و ساير دوستان آرزوي موفقيت ، تندرستي و عاقبت بخيري دارم .

[سارا بانو]

سلام:

نبود دوستان قدیمی که البته من خودم جز جدیدها هستم و تنها نام برخی از اون ها را شنیدم به راستی حس میشه..من هر روز سرگذشت خیلی از اون ها رو می خونم و خیلی دلم می خواد پیداشون کنم و از روزهایی که بودند و الان رفتند ازشون بپرسم..
همیشه یاد گرفتیم از رفته ها بگیم ولی قدر اونهایی که الان هستند رو نمی دونیم..
فکر اینکه همین ها روزی جز رفته ها خواهند بود...
و ما اون زمان باید بیایم همین جا بگیم کاش.....................

همه انسان ها پر از ای کاش ها هستند ولی من در لا به لای این قدیمی ها با وجودیکه اصلا ...................تنها به یک دلیل پست زدم و اون نام بردن از یک فرد بود که هنوز نامش برام زیباست....

خیلی ها بودند که الان نیستن و من هم باهاشون دوست بودم و منتظر هستم که بیان....
می دونم میان .....
مثل گرد آفرید که همیشه پایدار ولی ساکت هست و من چقدر خوشحالم که سالم هستند و فرصت آشتی پیدا کردند ...

منتها من خوب یک کاربر قدیمی رو به یاد دارم که خیلی به من کمک کرد و من در روزهای اول ورودم به ذوق پاسخ اون دوست روی لاین تالار همدردی می آمدم ولی متاسفانه نفهمیدم چرا رفتند و سرانجامشون چی شد...
اون فرد نامش marjanp است..این هم آواتورش :

یادمه اون روزها چه در فضای تالار چه پیام خصوصی مدام با من بود و من بسیار از اظهار نظراتش لذت می بردم....
جاش به واقع برای من خالیست....
امیدوارم هرجا هست موفق باشه.....