به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 08 خرداد 96 [ 22:33]
    تاریخ عضویت
    1396-3-08
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    18
    سطح
    1
    Points: 18, Level: 1
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    New 2 بعد از آشنا شدن با سه نفر برای ازدواج هنوز مجردم

    سلام
    من دختری 29 ساله هستم دانشجوی دکترا تا 24 سالگی با هیچ پسری رابطه نداشتم بغیر از دانشگاه که در مورد درس با یکی دو نفر از پسرای دانشگاه صحبت می کردم با هیچ کس صحبتی نمی کردم تا اینکه تو این سن با ابراز علاقه یکی از همکلاسیام که از خیلی وقت پیش منو میخواست احساساتی شدم و نتونستم بهش نه بگم .
    راستش من اصلا نمیدونستم رابطه دختر و پسر چطوریه وقتی باهام صمیمی شد و از شما تبدیل به تو شدم فهمیدم اشتباه کردم ولی انقد دوستش داشتم نمیتونستم این رابطه رو تموم کنم.

    البته من هیچوقت نذاشتم خیلی گناه کنیم ولی رابطمون در حد دست گرفتن و بوسیدن بود. و اصلا شرایط ازدواجم نداشت بعد سه سال فهمیدم اون آدمی که میخوام نیست و از نظر فکری و خیلی چیزا با هم فرق داریم و این رابطه رو تموم کردم .

    اشتباه من این بود بخاطر تحمل دوری ازش وارد یه رابطه جدید شدم که اون هم بعد یک سال با مخالفت خانوادم برای ازدواج بهم نرسیدیم . حالا من دختری که اصلا اهل دوست پسر نبودم به بهانه آشنا شدن برای ازدواج و دوست داشتن با دو تا پسر صمیمی شدم. اما این اشتباه آخرم نبود وقتی دیدم خواستگار یا نمیاد یا وقتی میاد میذاره و میره و هیچ خبری نمیشه یا با اون چیزی که میخوام فرسنگ ها فاصله داره از تنهایی ترسیدم و باز اشتباه کردم و یه نفرو که واقعا بهش علاقه داشتم وارد زندگیم کردم اما الان بعد یک سال فهمیدم تا دو سه سال دیگه شرایط ازدواجو نداره.

    الان با اینکه خیلی دوستش دارم نمیدونم چکار کنم. اما بازم خدا رو شکر سعی کردم با این اقا پسر رابطمون به گناه کشیده نشه حتی دست همم نگرفتیم این روزا واقعا آرزوی مرگ دارم میدونم اشتباه از خودم بوده اینکه زود احساساتی شدم و بدون تحقیق این آدما رو وارد زندگیم کردم .
    گاهی اوقات تصمیم می گیرم ازدواج نکنم یعنی پسری هست منو با این گذشته ام قبول کنه . خیلیا میگن نباید از گذشتت چیزی بگی بهش اما اگه خودش آدم پاکی باشه و اهل دوست دختر نباشه چی؟

    من واقعا نمیتونم خودمو ببخشم . نمیدونم این اشتباهاتو چطور کردم. الانم که سنم رفته بالا خیلی کم خواستگار میاد دارم کم کم خودمو برای تنهایی آماده می کنم.

    واقعا نمیدونم چکار کنم اگه میتونین کمکم کنین لطفا بگین چون از لحاظ روحی واقعا داغونم. چطور با این عذاب وجدان کنار بیام؟

    ممنون

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 اردیبهشت 98 [ 18:50]
    تاریخ عضویت
    1394-2-31
    نوشته ها
    777
    امتیاز
    14,904
    سطح
    79
    Points: 14,904, Level: 79
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 446
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    700

    تشکرشده 1,168 در 528 پست

    Rep Power
    144
    Array
    سلام

    حد بین محرم و نامحرمی رو رعایت نکردید و میتونید توبه کنید

    بین چن ساله گذشته و الانتون یه دیوار بکشید و از الان زندگیتونو مرور کنید

    هر چی بود در گذشته از بدی خوبی حلال حرام و بذارید کنار و ببینید الان پیشه روتون چه کارهائی برای بهبود آیندتون لازمه( فک کنید و بنویسید حتما )

    بودن با کسی که هنوز شرایطش مشخص نیست و معلوم نیست حتما تا دو سال آینده بیاد خواستگاریتون ( ریسک کردنه)

    اگه خواستگار خوبی دارید که که تقریبا بالای پنجاه درصد معیارهاش بهتون نزدیکه بهش فکر کنید

    پشیمونی از بابت کارهای قبلیتون خوبه , ولی به هیچ کدوم از خواستگارهاتون نگید و اگه پرسیدن بگین در حد یه اشنائیه ساده بوده

  3. 2 کاربر از پست مفید جوادیان تشکرکرده اند .

    ...zahra (پنجشنبه 25 خرداد 96), ستاره زیبا (سه شنبه 09 خرداد 96)

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,880 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام تبسم عزیز
    ماهی رو هروقت از اب بگیری تازه است

    چه گذشته ای ؟ چند مورد رابطه اشتباه داشتی و الان فقط باید تکرارش نکنی
    حس های مخربی مثل عذاب وجدان و حسرت و .... رو از خودت دور کن .

    الانم که سنم رفته بالا خیلی کم خواستگار میاد دارم کم کم خودمو برای تنهایی آماده می کنم.

    اگر خودت رو برای تنهایی اماده کنی تنها هم میمونی
    خودت رو رفرش کن و فکر های منفی رو ازخودت دور کن دوروبری ها خوب تشخیص میدان و ناخوداگاه باعث جذب یا دفعشون میشیم

    تو خونه نشین منتظر باشی خاستگار بیاد خودت تو جامعه با ظاهری اراسته و رفتاری مناسب فعال باش و باب اشنایی رو باز بذار برا موردهایی که میتونن کیس مناسبی باشن .
    دخترها که زرنگی های خاص خودشونو دارن .

    عزیزم سه نفر که چیزی نیست ناامید شدی من شاید با صد تا صدو پنجاه نفر و خانواده اشنا شدم ولی ناامید نشدم با اینکه بسیار خسته بودم ولی ادامه دادم .

    تبسم جان برای رسیدن به هرجایی باید تلاش کرد.
    ویرایش توسط فرشته اردیبهشت : سه شنبه 09 خرداد 96 در ساعت 10:56

  5. 2 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    ...zahra (پنجشنبه 25 خرداد 96), ستاره زیبا (سه شنبه 09 خرداد 96)

  6. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 فروردین 03 [ 00:47]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,961
    امتیاز
    33,036
    سطح
    100
    Points: 33,036, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 54.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,372

    تشکرشده 6,343 در 1,786 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    همینکه عذاب وجدان داری و روابط گذشته رو درست نمیدونی ،خودش یک نشانه خیلی خوب هست...

    مساله اصلی اینه که تو یک ارزشهایی برای مسیر آینده زندگیت انتخاب کردی هر زمان خلاف این ارزشها رفتار کنی دچار آشفتگی و هرج ومرج روحی میشی.

    با ادامه و تکرار عذاب وجدان کمتر میتونی کمک خودت کنی.این حس آزار دهنده به ما هشدار میده که داریم راه رو کج میریم پس اگر میخوای آرامش پیدا کنی براساس ارزشهای قلبیت عمل کن.

    اما برای اینکه در آینده با اطمینان قدم برداری میتونی چندتا ازمقالات همین تالار رو مطالعه کنی و اطلاعات خودت رو بیشتر کنی...


    http://www.hamdardi.net/thread-7585.html


    http://www.hamdardi.net/thread-4821.html

    http://www.hamdardi.net/thread-8893.html
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  7. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    ...zahra (پنجشنبه 25 خرداد 96), ستاره زیبا (سه شنبه 09 خرداد 96)

  8. #5
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,051
    امتیاز
    146,648
    سطح
    100
    Points: 146,648, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,651

    تشکرشده 35,973 در 7,399 پست

    Rep Power
    1091
    Array
    با سلام

    اینکه شما نقطه آسیب پذیری خود را درک کرده و مهمتر از آن پذیرش اشتباه داری بزرگترین حسن است که بسیار در زندگی کارساز است و همین هم شما را از ادامه این روند باز داشته و به سوی مشاوره و دریافت کمک کشانده و از این بابت به شما تبریک می گویم و از بابت ارزش مداری شما که اگر تحت هر شرایطی برهمینها پای بند بمانی مطمئناً فردی موفق و با احساس رضایت درونی قوی خواهی بود و در معرض الطاف الهی ....

    همانطور که متوجه شده ای که از احساس تنهایی و برای رفع عوارض جدایی به رابطه ای دیگر رو آورده ای و ..... متوجه باش که راه حل هم همینجاست .... یعنی استقامت در برابر احساساتت که برایت نسبت به تنهایی مرثیه سرایی می کند و ترا از تنها ماندن و ازدواج نکردن می ترساند چاره کار است ....

    تنها ماندن ، بالا رفتن سن برای ازدواج یا حتی موفق به ازدواج نشدن مشکل اصلی یک دختر نیست ... بلکه مشکل اصلی اینجور رابطه های بی سرانجام و وابسته ساز و یا انتخابهای اشتباه است

    در برابر احساس تنهایی باید همین احساس را تعدیل کرد شما قطعاً تنها نیستید و خانواده و فامیل و دوستانی دارید که می توانید اوقاتی را با آنها سر کنید ... بنا براین تنهایی معنی نمی دهد بلکه این احساس تنهایی است که با تصور ازدواج و تحریک احوالات رمانتیک وقتی تصور ازدواج و داشتن همسری مناسب پیش می آید بروز می کند والا تنهایی واقعی معنی ندارد .... لذا در این مورد کافیست مهارتهای لازم زندگی را بیاموزی و بکار بگیری و راهکارهای مناسب همسریابی را بدون اینکه تمرکز سرطانی روی ازدواج داشته باشی را در پیش بگیری و خودت را از این بعد هم که اگر ازدواجی هم پیش نیامد چگونه زندگی کنم هم آماده کنی ... در این صورت برای هردو مدل زندگی خود را ساخته ای و در خصوص ازدواج هم کوتاهی نداشته ای پس هرچه پیش آید خیر است





  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 مرداد 96 [ 11:50]
    تاریخ عضویت
    1396-3-13
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    398
    سطح
    7
    Points: 398, Level: 7
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 2
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 29 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اولا رابطتون در گذشته در حد دوستی و لمس و ... (که خوب قاعدتا اشتباه بوده) گذشته. و به قول شاعر گذشته ها گذشته. رابطه رسمی و عقد و ازدواج نبوده که ملزم به بیان اون باشید.
    بعد هم وقتی ادم توبه میکنه و نشانه ای از گذشته و اونچه در اون بوده وجود نداره، از نظر عقل هم درست نیست چیزی به نفر جدید بگید. مهم از این به بعده مهم اینه که اشتباهتون تکرار نشده.
    در مورد ازدواج هم بهتون بگم، حتما مراقب این افکار منفی باشید، به خدا توکل کنید. الان ازدواج برای اکثر جوونا سخت شده. مثل شما زیادن.
    حالا تو این شرایط هرکسی هم وارد میشه نباید بدون تحقیق و از ترس تنها موندن زودی بدون فکر و بررسی کافی قبولش کنید. از ترس تنهایی نیفتین تو دیگ.
    تنها موندن بهتر از ازدواج بده.
    حتما و حما کتابای روانشناسی در مورد ازدواج بخونید. به نظر من اول از همه هم (نه صرفا برای شما برای هر جوونی که قصد ازدواج داره) کتابی با عنوان " آیا تو گمشده من هستی" نوشته باربارا دی آنجلیس انتشارات نسل نواندیش رو بخونید. قطعا کمکمتون میکنه فکرتون رو درمورد ازدواج و شرایطی که دارین روشن میکنه.
    ضمنا مراقب باشید خاطرات گذشته رو پیش از هرچیزی فراموش کنید تا به دام مقایسه غلط نیفتید.
    درضمن الان تو هر دانشگاهی واحدهای فرهنگی دارن که مشخصاتتون رو برای معرفی خواستگار میگیرن. به اونها هم سری بزنید. سخت هم نگیرید.
    ایشالا که خداوند یه آدم خوب قسمتتون کنه و خوشبخت بشین.
    ویرایش توسط saied66 : شنبه 13 خرداد 96 در ساعت 09:20

  10. کاربر روبرو از پست مفید saied66 تشکرکرده است .

    نیلوفر:-) (شنبه 13 خرداد 96)

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 19 خرداد 96 [ 14:05]
    تاریخ عضویت
    1395-9-12
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    429
    سطح
    8
    Points: 429, Level: 8
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تو ایران ما یا باید کاملا آمریکایی و غربی فکر کنیم , یا کاملا اسلام ناب محمدی باشه !!
    اینکه شما رفتی دست پسر نا محرم رو گرفتی و بوسیدیش انتظار زیادی نداشته باش ...
    چون یکی هم مثل خودت میاد خاستگاریت که شاید تازه رابطه جنسی هم داشته قبلا !!!
    بنظر من ایرانی ها باید راه خودشون رو انتخاب کنن , یا مسلمان باشن یا بی دین
    دلیل نمیشه دختریکه قبلا هزار مشکل و رابطه داشته منتظر خاستگار باشه و طبق مسائل شرعی و اصول اسلامی ازدواج کنه !
    یا پاک و سالم منتظر باشید یک خاستگار بیاد و مثل آدم های سالم ازدواج کنید , یا مثلا دنبال آزادی های کشکی باشید و هر ماه با یکی دوست باشید ...
    انتخاب دیگه با خودتونه , چون مطمئن باش با زمینه هایی که داری دو روزه کارت به طلاق میکشه !!!

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 25 شهریور 96 [ 08:22]
    تاریخ عضویت
    1396-3-21
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    363
    سطح
    7
    Points: 363, Level: 7
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 24 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تبسم عزیز سلام
    درسته که اشتباهاتی داشتی اما قطعا ارزش های بسیار بالاتری داری که تو رو تبدیل به یک کیس مناسب برای ازدواج کنه. پس به جای تمرکز بر اشتباهاتت بر خوبیهات تمرکز کن.اصلا عذاب وجدان نداشته باش که از روابط گذشتت چیزی به نفر بعدی نمیگی. چون گذشته هر کس به خودش ربط داره و اگر گذشته تو بر ایندت تاثیر گذار نباشه نیاز به بیانش نیست. این رو هم عقل و هم شرع بهش تاکید دارند. تو زندگی هر کسی رازهایی هست بین خودش و خدای خودش که اگه قرار باشه دیگران اون رازها رو بفهمند دیگه هیچ ادمی رو نمیشه خوب دونست چون همه بالاخره یک اشتباهاتی دارند.
    و اما مورد دوم: برای ازدواج بالاخره شناخت لازمه اما این شناخت حداکثر شش ماهه و تو این مدت تو براحتی میتونی بفهمی طرفت چیکارست و ایا میتونی برای ازدواج روش حساب کنی یا نه. کش دادن این موضوع به سه سال اشتباه بوده.
    برای فراموش کردن نفر قبلی سراغ بعدی رفتی . این هم اشتباهه.
    الان ناامیدی و فکر میکنی که برای جبران اشتباهت دیگه باید در دلت رو به روی همه پسرها ببندی اینم اشتباهه.
    پس لطفا از یک اشتباه به اشتباه دیگه نرو.
    بعد از هر مرحله سختی ادم ها چند مرحله رو طی میکنند: اول مرحله سوگواری و بعد مرحله بازسازی.
    شما الان در مرحله سوگواری هستی. دلت برای خودت میسوزه عذاب وجدان داری از خودت شرمنده ای . و این خیلی خوبه که الان اینجایی و داری خودت رو تخلیه میکنی.اما حواست باشه که مرحله سوگواری نباید زیاد طول بکشه و اگه توش بمونی دیگه نمیتونی ازش دربیای.
    خب اگه دلت به اندازه کافی برای خودت سوخته الان دیگه وقتشه که بری سراغ بازسازی.
    درحال حاضر به رابطه دیگه ای نباید فکر کنی تا وقتی که حال دلت با خودت خوب بشه خودت رو ببخشی و با خودت در صلح و دوستی باشی و به قول معروف دوباره خودت رو دوست داشته باشی و برای خودت ارزش قائل باشی.اگه خودت رو دوست داشته باشی دیگه نباید بگی که یعنی پسری هست که منو با این گذشته بخواد یا نه؟ چون تو قطعا هزاران حسن داری که قابل انتخاب شدن باشی.
    زمانی که حال دلت خوب شد شروع کن به گسترش ارتباطات اجتماعی و کار کردن روی ذهنت برای اینکه به لطف خدا زندگی ایده الت رو بسازی.
    امیدوارم بتونی برای زندگی ایندت تصمیمات خوبی بگیری. پیشنهاد میکنم کتاب" میخواهم ازدواج کنم" رو بخونی. تمرینات این کتاب میتونه برای پاکسازی ذهنت و اماده شدن برای یک ازدواج خوب بهت کمک کنه.
    موفق باشی

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 تیر 00 [ 19:21]
    تاریخ عضویت
    1393-1-17
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    6,926
    سطح
    54
    Points: 6,926, Level: 54
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 7 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط tabasom67 نمایش پست ها
    سلام
    من دختری 29 ساله هستم دانشجوی دکترا تا 24 سالگی با هیچ پسری رابطه نداشتم بغیر از دانشگاه که در مورد درس با یکی دو نفر از پسرای دانشگاه صحبت می کردم با هیچ کس صحبتی نمی کردم تا اینکه تو این سن با ابراز علاقه یکی از همکلاسیام که از خیلی وقت پیش منو میخواست احساساتی شدم و نتونستم بهش نه بگم .
    راستش من اصلا نمیدونستم رابطه دختر و پسر چطوریه وقتی باهام صمیمی شد و از شما تبدیل به تو شدم فهمیدم اشتباه کردم ولی انقد دوستش داشتم نمیتونستم این رابطه رو تموم کنم.

    البته من هیچوقت نذاشتم خیلی گناه کنیم ولی رابطمون در حد دست گرفتن و بوسیدن بود. و اصلا شرایط ازدواجم نداشت بعد سه سال فهمیدم اون آدمی که میخوام نیست و از نظر فکری و خیلی چیزا با هم فرق داریم و این رابطه رو تموم کردم .

    اشتباه من این بود بخاطر تحمل دوری ازش وارد یه رابطه جدید شدم که اون هم بعد یک سال با مخالفت خانوادم برای ازدواج بهم نرسیدیم . حالا من دختری که اصلا اهل دوست پسر نبودم به بهانه آشنا شدن برای ازدواج و دوست داشتن با دو تا پسر صمیمی شدم. اما این اشتباه آخرم نبود وقتی دیدم خواستگار یا نمیاد یا وقتی میاد میذاره و میره و هیچ خبری نمیشه یا با اون چیزی که میخوام فرسنگ ها فاصله داره از تنهایی ترسیدم و باز اشتباه کردم و یه نفرو که واقعا بهش علاقه داشتم وارد زندگیم کردم اما الان بعد یک سال فهمیدم تا دو سه سال دیگه شرایط ازدواجو نداره.

    الان با اینکه خیلی دوستش دارم نمیدونم چکار کنم. اما بازم خدا رو شکر سعی کردم با این اقا پسر رابطمون به گناه کشیده نشه حتی دست همم نگرفتیم این روزا واقعا آرزوی مرگ دارم میدونم اشتباه از خودم بوده اینکه زود احساساتی شدم و بدون تحقیق این آدما رو وارد زندگیم کردم .
    گاهی اوقات تصمیم می گیرم ازدواج نکنم یعنی پسری هست منو با این گذشته ام قبول کنه . خیلیا میگن نباید از گذشتت چیزی بگی بهش اما اگه خودش آدم پاکی باشه و اهل دوست دختر نباشه چی؟

    من واقعا نمیتونم خودمو ببخشم . نمیدونم این اشتباهاتو چطور کردم. الانم که سنم رفته بالا خیلی کم خواستگار میاد دارم کم کم خودمو برای تنهایی آماده می کنم.

    واقعا نمیدونم چکار کنم اگه میتونین کمکم کنین لطفا بگین چون از لحاظ روحی واقعا داغونم. چطور با این عذاب وجدان کنار بیام؟

    ممنون
    سلام
    با توضیحاتی که دادین شما در گذشتتان در ارتباط با دیگران به ویژه در ارتباط با جنس مخالف" رفتارهایی ماننداشکال در مهار کردن هیجان ها،شدت و گوناگونی آنها،اشکال در اغماض در برابر ناکامیها،وابستگی عاطفی،نیاز به ایمنی،تلقین پذیری و مواردی دیگر داشته اید که نشانه رشدنایافتگی عاطفی(هیجانی) است ونیاز به کار تخصصی یه روانشناسی بالینی دارید برام از اتفاقات دوران کودکی و ارتباط پدر و مادر باهم وبا باشما بیشتر بنویسید تا تحلیل دقیق تری ارائه بدم موفق باشید


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: یکشنبه 12 اردیبهشت 95, 09:19
  2. پاسخ ها: 57
    آخرين نوشته: شنبه 14 آذر 94, 14:57
  3. نامزدم عصبیه..روز به روز مشکلاتومن بیشتر میشه
    توسط dokhtare_asemoon در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 تیر 92, 18:39
  4. یک ماه پس از جدایی،هنوز مثل روز اول جدایی
    توسط bahar_N در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 06 مرداد 91, 10:17
  5. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 اردیبهشت 88, 08:22

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:35 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.