به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 23
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 بهمن 95 [ 21:16]
    تاریخ عضویت
    1394-5-28
    نوشته ها
    75
    امتیاز
    2,020
    سطح
    27
    Points: 2,020, Level: 27
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 130
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    76

    تشکرشده 30 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array

    یک ذرهاعتماد به نفس درست وحسابی

    سلام به دوستان

    ازبیشتر از سه سال پیش فهمیدم که مشکل اعتماد به نفس و عزت نفس دارم بخصوص اگه تحت فشار قرار بگیرمو الان طوری شده که توی موقعیت سو استفاده دشدن قرار گرفتم

    شدیدا و عمیقا به درمان این مشکل نیازدارم
    شاید خودم رو دوست ندارم
    قصه از بپگی شروع شد که همیشه مقایسه شدم و هیچوقت تشویق نشدم.زشت نبودم ولی مادرم بهم میگفت زشت.

    در دوران دانشکاه با اتفاقاتی که افتاد و اینکه به بعضیا اجازه دادم غرورمو بشکنند و تحقیرم کنند و اشتباهات خودم به جای بدی رسیدم

    الان بدجور دارم خودمو لو میدم.از نوعد کلماتیکه درباره خودم به کار میکیرم از دنبال تایید گرفتن و سریع ناراحت شدنم .گاهی هم مستقیما به زبان میارم
    متاسفانه بعضی هم شنیدن و فهمیدن که بچه هستم البته درسته اعتماد به نفس ندارم اما مواظب خودم هستم اما خب فهمیدن و میخوان هرجوریکه به نفعشون از اب دربیاد سوااستفاده کنند
    بعلاوه اینکه ای اعتماد به نفس پایین مانع موفقیتم میشه و خستگی و غم و اعصابخوردی همیشگی هم اوضاع رو بدتر میکنه

    چه کار باید بکنم. ؟ یه راه حلی بدید هر کردوم .من باید این مشکلو حل کم بالاخره

  2. 2 کاربر از پست مفید خطا پوش تشکرکرده اند .

    باغبان (سه شنبه 09 آذر 95), زندگی خوب (دوشنبه 08 آذر 95)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 دی 98 [ 01:15]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,016
    سطح
    50
    Points: 6,016, Level: 50
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    369

    تشکرشده 353 در 152 پست

    Rep Power
    44
    Array
    سلام.

    دکتر بهتون دارو نداده مگه؟ دارو هاتون اصلا تاثیر نداشته ؟

    من یه جمله مینویسم که یه جای خالی داره سعی کنید جمله رو بخونید و اصلا اون کلمه رو نفهمید. گر صبر کنی ز .... حلوا سازی. تونستید که اصلا اون کلمه رو متوجه نشید؟

    حالا تو جمله ی بعدی تلاش کنید حتی تو ذهنتون هم کلمه ی جای خالی رو متوجه نشید. توانا بود هر که .... بود.

    تونستید؟

    من فکر میکنم که نتونستید. می دونید چرا؟ حتی ممکنه با دیدن اولین کلمه تا آخر جمله رو یه بار تو ذهنتون بیارید چه برسه به اینکه بخواید تلاش کنید که نفهمید اون کلمه ی خالی چیه!!!!

    علت این اتفاق اینه که شما اون جمله ها رو یاد گرفتید.

    خب عزیزم فرق بین آدم ها هم همینه. یاد گرفتن.

    شما وقتی بچه بودید یه سری اطلاعات غلط گرفتید و اونها رو واقعیت مسلم و آیه ی نازله می دونید. در مورد ظاهرتون، در مورد شخصیتتون، در مورد اطرافیان، در مورد رفتارهای اجتماعی و ...

    مشکل شما چیزی نیست جز دانسته های غلط از خودتون. نزدیک به 30 درصد دانسته های شما از خودتون و دنیای اطرافتون اشتباهه.

    به نظرتون الان راه حل مشکل شما چیه؟

    ببین خانمم آدما کره ی ماه رو فتح کردن. ساختمونای 200 طبقه میسازن. هواپیما با ظرفیت 1000 نفر با چندین تن وزن داره تو آسمون پرواز میکنه. زیردریایی با همه ی ساکنینش سالها زیر

    دریا می مونه . کی این هواپیما و زیر دریایی رو ساخته؟ نیروی ماور طبیعه؟ یا نه انسانی دقیقا مثل شما؟

    بله درست حدس زدید. انسانی دقیقا مشابه شما. با مغزی مثل مغز شما. با دست و پا و هیکلی شبیه شما. با عزت نفس و اعتماد به نفسی در حد شما. با بیماری ها و مشکلاتی مانند

    مشکلات شما.

    این یعنی چی؟ این یعنی این که شما هم میتونید. شما میتونید خیلی بهتر از اونچه که الان هستید بشید.

    البته شما الان به اندازه ی کافی خوب هستید. چه از ظاهر که خودتون هم میدونید و چه از نظر رفتار و گفتار و روابط اجتماعی . از پست هاتون پیداست که به اندازه ی کافی خوبید.

    در مورد عزت نفس و اعتماد به نفس که گفتید چندان هم چیز سختی نیست بدست آوردنش. مطمئنا به اندازه ی نیاز مطالعه و تمرین نکردید وگرنه....

    در مورد گذشته و اشتباهاتتون. عزیز جان گذشته دیگه برنمیگرده پس چه لزومی داره که شما موندید توش؟ حتما خوب میدونید وقتی یه چیزی تو ذهنتون میاد یعنی دلتون نمیخواد ازتون جدا

    بشه. ناراحتی هاتون رو ول کنید. همه ی ما تو گذشته اشتباه داشتیم و مطمئن باشید تنها کسی که با وضوح کامل این اشتباهات یادشه شمایید وگرنه دیگران در بهترین حالت 30 درصد

    ماجرا رو به خاطر داشته باشن جای تعجبه!!! پس شما حتی اگه بچه گانه ترین کارها رو هم کردید امروز میتونید با رفتاری متین به همون اندک دیگرانی که فکر میکنید نکنه شما رو قضاوت

    کنن با گذشته تون ثابت کنید که اوضاع تغییر کرده.

    یه مقدار سواد نیاز دارید عزیز. دوای دردتون البته در کنار داروی موقتی چند ماهه همینه و بس. سواد هم برای اضافه کردن برچسب و تحقیر خودتون نیست. مثلا سواد این نیست که بگید

    مامانم تو پنج سالگیم بهم گفته زشت من الان اعتماد به نفس ندارم وا میسم دیگران از من سو استفاده کنن!!!! مطالعه بدون نگاه درست چیزی جز افسردگی برای شما نداره.

    توی کتاب یا اینترنت خوندید که کسی که عزت نفس نداره فلان میشه و بهمان پس حالا که شما عزت نفس نداری کلا دست خودت نیست که رفتار دیگران با خودت رو تنظیم و مدیریت

    کنی!!! خطا پوش عزیز اعتماد به نفس و عزت نفس هیچی نیست هیچی!!! شما بزرگش کردی و تبدیلش کردی به چوب زیر بغل چون شما دنیال بهانه ای برای گرفتار کردن خودت. عجب

    بهانه ی خوبیه. من چون تا دیروز بچه گانه رفتار میکردم دیگران حق دارن امروز سوار من بشن چون من تصمیم گرفتم از امروز سواری بدم!!! عزیزم واقعیت اینه که عشقت کشیده تا دیروز بچه

    باشی حالا امروز چی شده که میخوای بزرگ بشی؟ امروزم با افتخار بچه باش و با دندونات کسی رو که بخواد ازت سو استفاده کنه گاز بگیر!!! اگه از 10 کیلومتریت نزدیک تر اومد جیغ

    بنفش بکش حساب کار دستش بیاد. از چی میترسی ؟ بچگی کن اما بهانه ی صد من یه غاز برای توجیه بازی هات درنیار.

    باور کنید آدمی به شخصیت و هوش شما اگه بگه من عزت نفس خدشه دارم رو، با چند سال مطالعه نتونستم درست کنم در واقع داره مسخره بازی درمیاره!!!

    شما حتما به دارو احتیاج دارید اما نه طولانی مدت. حتما پیگیر باشید که این همه فاز نا امیدی از طرف شما برای من قابل قبول نیست.

    راستی بچه ها و رفتارشون اصلا بد نیست.

  4. 3 کاربر از پست مفید زندگی خوب تشکرکرده اند .

    saeeded (دوشنبه 08 آذر 95), باغبان (سه شنبه 09 آذر 95), خطا پوش (دوشنبه 08 آذر 95)

  5. #3
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,821 در 2,406 پست

    Rep Power
    0
    Array


    سلام

    عزت نفس یعنی حس ارزشمندی ( خودمون و دیگران ) - اون هم در مقام یه انسان !

    یکی از راه های بالا بردن عزت نفس : خودآگاهیه !!


    این مقاله ها را بخون :


    http://www.hamdardi.net/thread-37224.html#post422546

    http://www.hamdardi.net/thread-14259.html

    http://www.hamdardi.net/thread-42866.html




    در پناه حضرت دوست


    ویرایش توسط باغبان : سه شنبه 09 آذر 95 در ساعت 16:26

  6. 3 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    mahasty (سه شنبه 16 آذر 95), خطا پوش (سه شنبه 09 آذر 95), زندگی خوب (چهارشنبه 10 آذر 95)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 بهمن 95 [ 21:16]
    تاریخ عضویت
    1394-5-28
    نوشته ها
    75
    امتیاز
    2,020
    سطح
    27
    Points: 2,020, Level: 27
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 130
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    76

    تشکرشده 30 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    زندگی خوب من داروهام فقط برای افسردگی وبی حالیه . هنوزهم زودهکه بخواد اثرکنه

    عزت نفس من و اعتماد به نفسم واقعامشکل داره بخصوص اگه خلقم پایین باشه

    نوسان خلق در من زیاده.هرچن اکثرا خوب نیستم ولی گاهی خیلی بدم



    اقای باغبان کجادیدی که ارزش ادمها رو به خودشون بدونن ه موفقیت ها و درستاوردها و چیزای دیگه

    همینجا اگه یکر خانم اذوم و تحصیلکرده ببینیم همگی تحسینش میکنیم واگه یکی رو هم ببینیم که دائم میناله کم کم از لیست ادمهای سایت خارجش میکنیم
    درمورد خود دوست داشتن واقعا دامهایی دیدم که از من مثلا با ملاکهابب که خودم دارم کمترن ولی هیچموقع دربارهدخودشونپایین صحبت نمیکنن.
    واقعانمیدونم چکارکنم که بفهمم ارزش و اعتماد به نفس ادم به خوشگلی و به نمره و تحصیل و مورد توجه بودنش نیست

    هرروز با اعصاب خورد میام خونه که یا نتیجه کارهای قبلیمه و توصیفات بدی که از خودم دادم و واکنش گرفتم یا از دلخوری ها و ناراحتی از مشکلات

    زندگی خوب وافعا نمیدونم باید بچه بشم یا محکم تر. فکر میکنم سادگی و بچکیم باعث سو استفاده ازم یا فکرش میشه

    من زود نا امید میشم زود میترسم زود عقب میکشم .گاهی میشه نصف امتیاز گرفت ولی به صفر راضی میشم

    الانم خلقم پایینه بخاطر ترس و نا امیدی و نگرانی واظطراب و استرس

    خدایا کمکم کن

  8. 2 کاربر از پست مفید خطا پوش تشکرکرده اند .

    باغبان (سه شنبه 09 آذر 95), زندگی خوب (چهارشنبه 10 آذر 95)

  9. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,821 در 2,406 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با سلام


    خانم خطاپوش به نظرم ما نمی تونیم رو دیگران کنترل داشته باشیم ! و یا از دیگران بخواهیم ما را بر اساس باورهای خودمان تعریف کنند !

    انسانها آزادند ،،، و ارزش زندگی خودشون و دیگران را بر اساس باورهای خودشان تعریف می کنند !

    خب به نظرت مهمه !! - به نظرت مهمه دیگران ارزش را چی معنی می کنند ؟؟!

    ولی مهم اینکه ما ارزش را چی تعریف کنیم !

    شاید به طور کلی بتونیم بگیم : اگر دوست داریم بدونیم ارزش یه انسان چقدره ، بریم ببینیم طرف به چی علاقه داره و به چی عشق می ورزه.




    مثلا اگر یکی عشق کل زندگیش ماشینشه ! ارزش اون شخص به انداره اون ماشینه !

    یا .............................................. آپارتمانشه ................................................. آپارتمانه !

    یا ............................................. دنیاشه ................................................. دنیاشه !

    لذا دیدیم آدم ها برای رسیدن به چیز مورد نظرشون هزار تا کار ناجوانمردانه انجام میدن - چون ارزش خودشون را دنیاشون گذاشتند .

    ولی اکر کسی عشقش خدا باشه ،،، ارزشش به اندازه ی خداست !

    حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید :قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ؛ ( ارزش انسان به اندازه ی چیزی ست که دوست دارد )





    متاسفانه انتقاد ها بالاست - تشویق ها و تحسین ها کمه !! و این یعنی خیلی از ماها عزت نفس زیادی نداریم ! ( معمولا کسانی که زیاد انتقاد - شکایت می کنند یا .... عزت نفس بالایی ندارنند )

    ما نیاید ارزشمند بودن خودمان را از دیگران گدایی کنیم - چون ما کنترلی نداریم از دیگران - بلکه باید ارزش خودمان را بدونیم ( حد آن ) و در مسیر تعالی قرار بگیریم .

    عزت نفس میگه من انسانم - و چقدر برای خودم ارزش قائلم !

    عزت نفس میگه من انسانم مثل تو ! تو هم انسانی مثل من !!

    عزت نفس با خود پسندی فرق میکنه - خود پسندی میگه من دیگران را نمی بینم - من از شماها بالاترم و ......

    مهم اینکه ما به این راز پی ببریم و مسیر زندگیمان را درست بپیماییم .

    ولی اگر نگران حرف مردم باشیم و اینکه چگونه ما را قضاوت می کنند ،،،، همیشه در زندگی ناراحت و افسرده خواهیم بود !




    عزت نفس ما نباید حزب باد باشه ! ( وابسته به دیگران - محیط و ....)

    باید برای رسیدن به این مهم به خودآگاهی برسیم !!

    در این مسیر تلاش کن - خودت را برای خودت محکم و زیبا تعریف کن


    ok.

    ................................




    ویرایش توسط باغبان : چهارشنبه 10 آذر 95 در ساعت 00:11

  10. 3 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    mahasty (سه شنبه 16 آذر 95), خطا پوش (چهارشنبه 10 آذر 95), سرشار (جمعه 19 آذر 95)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 بهمن 95 [ 21:16]
    تاریخ عضویت
    1394-5-28
    نوشته ها
    75
    امتیاز
    2,020
    سطح
    27
    Points: 2,020, Level: 27
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 130
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    76

    تشکرشده 30 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ما نمی تونیم رو دیگران کنترل داشته باشیم ! و یا از دیگران بخواهیم ما را بر اساس باورهای خودمان تعریف کنند !


    اینو امروزبه خودم گفتم

    بهرحالمن یه ادم تبل و بی ارادم کاریش هم نمیتونم بکنم.کاش بجای اینقدر بیانگیزی کمی حسود بودم.
    کاش در خومدو بیشتر میدونستم
    کاش درست تصمیم میگرفتم
    کاش قدر خودمومیدونستم
    کاش درست فکر میکردم
    کاش قدر خودمومیدونستم

    ممنونم اقای باغبان

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 دی 98 [ 01:15]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,016
    سطح
    50
    Points: 6,016, Level: 50
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    369

    تشکرشده 353 در 152 پست

    Rep Power
    44
    Array
    من تحملم برای برخورد با آدمای ناراحتی که به معنای واقعی کلمه نمیتونن بالاست ولی در مورد شما من بدون ذره ای دروغ میگم که میتونید. بنابراین نه تنها ناراحت میشم بلکه عصبانی هم
    میشم!!! چون این چیزی که میگید نمیتونید رو ، عین آب خوردن میتونید انجام بدید. گویا مثلا اعتمادی به نفس خودتون ندارید از نظر من تا حدودی دارید وگرنه دختر جسوری نبودید.پست شماره
    ی 4 تون خوب بود از نظر اعتماد به نفس. نمیدونم به کدوم یکی از رفتاراتون میگید بچه گانه من همچنان منتظرم یک برخورد به اصطلاح بچه گانه رو تو کلامتون ببینم . واقعیت رو بگم از
    نظر من مشکل شما اینه که دیگران رو بچه فرض میکنید والسلام!!!. اگه دیگران رو آدم هایی بالغ ببینید شما هم بالغانه رفتار خواهید کرد. این حقیقت تلخ زیربنای تفکر شماست.
    اما من نگاهم به شما رو توضیح خواهم داد و سعی میکنم توجیه کنم شما رو.
    بیشتر چیزی که در شما میبینم یه جور بازی با کلام زیرکانه است. یه جورایی میخواید من یا سایر مخاطبان رو گول بزنید تا ما هم همنوا با شما نوای غم و بدبختی بسراییم!!! من رو نمیتونید
    گول بزنید.متاسفانه باید بگم اشتباه فرض کردید من بچه یا یک آقا نیستم.
    در مورد پست شماره 6 متوجه میشم که دارید با خودتون صحبت میکنید ولی هدفتون چیه؟ جمله ی اول تخریب خودتون مانند یک جانی، جمله ی های بعدی آرزوی دور که
    به نظر میاد دارید فکر میکنید به واقعیت نخواهد پیوست و جمله ی آخر ممنون آقای باغبان که این عالی بود :) . اما برداشت شخصی من فکر میکنم موضوع مکالمه تون با آقای باغبان تقویت
    اعتماد به نفس بود دیگه. الان با پست شماره ی 6 شما آقای باغبان باید به افق بپیونده عایا؟؟ !!! جدای از شوخی با آقای باغبان عزیز که فردی بسیار بسیار محترمن من نظر شخصی خودم رو
    میگم این پست شما مصداق کامل بی ادبی و توهین به افرادی بود که میخوان به شما کمک کنن. دقیقا تفکر شما رو داره مثل روز نشون میده. شما دیگران رو بی ارزش حساب میکنید.دم
    خروس زده بیرون !!!
    شما چه طور این قدر آدم بی توجهی هستید که کمک میخواید اما در عمل فقط وقت یک آدم رو میگیرید؟ جز اینه که شما عادت دارید همیشه و همه جا دیگران رو بچه حساب کنید؟
    چرا؟ چون میایید به من میگید من اعتماد به نفسم در عرض سه سال خوب نشده من هم کاملا متوجه بازی شما میشم بنابراین با مخالفت من که رو به رو میشید تو پست بعدیتون تاکید دوباره
    دارید به اینکه مشکلتون اعتماد به نفسه . من میفهمم!!!! مشکلتون اعتماد به نفس هم هست اما اصل مشکلتون نادان حساب کردن منه.
    آقای باغبان مشاوری بسیار حامی و مهربونه. در ضمن به نظر میاد ایشون یک آقا باشن. آیا رفتار شما با یک آقا در جامعه ی واقعی هم همین طوره؟ آیا مشکل شما اینه که اعتماد به نفس
    ندارید یا نه شما فکر میکنید که میتونید با چنین شیوه ی کلامی ای (ضعف و بدبخت جلوه دادن) یک آقا رو تحت تاثیر قرار بدید؟ نقطه ضعفه یک آقا چیه؟ آهان یک آقا که خانم نیست. میتونم
    راحت گولش بزنم!!! اون دلش به حال من میسوزه. اون که نمیفهمه در درون من چی میگذره!!!!
    من از پست شما ناراحت نشدم و واقعا هم میگم قصدم فقط این بود بهتون نشون بدم قسمت ناخودآگاه مغز شما چه چیزی در درونش نهفته داره امیدوارم متوجه شده باشید که مشکل شما در
    برخورد با دیگران تنها اعتماد به نفس نیست بلکه از تفکری ناشی از اینکه دیگران بچه هستن بر میخیزه. بنابراین از امروز دیگران رو افرادی بالغ ببینید. لطفا.
    تاکید میکنم اینجا فضای مجازیه. ممکنه نظر من اشتباه باشه. من قصدم ناراحت کردن یا آزار شما نیست. من شما رو نمیبینم یا تو ذهن شما نیستم. بنابراین من اگه چیزی بهتون بگم و قبول
    کنید به عنوان برچسب به خودتون نزنید یا اگه قبول ندارید من رو اهل خصومت یا دشمن شخصی و فردی بی سواد و عقب لفتاده از قافله نبینید. من به حرفای شما فکر میکنم و امیدوارم شما
    هم به حرفای من فکر کنید.
    بعد از اینکه فکر کردید که دلیل واقعی رفتاراتون چیه و تصمیم گرفتید من واقعا دوست دارم برخورد و تفکر شما رو در مورد دیدگاهم بدونم. شاید بتونم کمکی کنم بلکه قرصی از قرصاتون کم
    شد!!! من به شما امیدوارم.
    داروهاتون من فکر کردم نزدیک به یک ماه هست مصرف میکنید. به هر حال اگه یک ماه هست باید تاثیر داشته باشه روتون.

  13. کاربر روبرو از پست مفید زندگی خوب تشکرکرده است .

    خطا پوش (چهارشنبه 10 آذر 95)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 بهمن 95 [ 21:16]
    تاریخ عضویت
    1394-5-28
    نوشته ها
    75
    امتیاز
    2,020
    سطح
    27
    Points: 2,020, Level: 27
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 130
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    76

    تشکرشده 30 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام . بالاخره اون فوریت دو هفته ای من گذشت
    خانم زندگی بهتر. من قطعا مشکل اعتماد به نفس و ناشی بودنم یا همون بچه بودن در مسئله ای رو دارم وگرنه نمیرفتم به استادمون بگم من ضعیفم ولی قوی میشم
    خب من هرکاری هم بکنم استاد به چشم ضعیف به من نگاه میکنه و من از رفتارش مفهمم و روم تاثیر داره

    اعتماد به نفس من در حال حاضر که فقط بحث زندگیم ذرسه اعتماد نفس نداشتن به خودم در موفق بودن یا انجام کارها به شیوه ای کامل و درسته

    درمورد اقای باغبان من ایشون رو فردی با اخلاق شاید خوش اخلاق و کسی که برای رضای خدا به افرادی مثل من کمک میکنه بعلاوه مسائل رو خوب میفهمه و باز میکنه مال من رو که ایننجور بوده
    همونطور که من گفتم من مواقعی بیشتر میام اینا بخصوص وقتایی که وقتمکمه که از لحاط روحی خوب نباشم یا دنبال راه حل فوری باشم
    اون روزی هم که اون پست 6 رو نوشتم حالم خوب نبود و منظورم از ممنون اقای باغبان این بود که ممنون که اومدید و باعث شدید کمی حال من بهتر بشه
    بدرضمن منورم از حرفام هم این بود که کاش قدر خودم و استعدادهام رو میدونستم و فقط بهانه گیری نمیکردم
    من ادمها رو نادان نمیدونم. اونها رو افرادی حسود و بدخواه میبینم و اینقدر این چندماه از 11 تاهمکلاسی و بخصوص خانم هاشون بدی و حسادت و بد طیت=نتی دیدم که نمیدونم چی بگم. فقط بی توجه سعی کردم بگذرم

    ************************

    اما سلام
    امروز و البته توی طول هفته اومدم و میخواستم بگم که چیا فهمیدم
    من خیلی به این که کی چه کار میکنه و چکار نمیکنه توجه مکنم همیشه فکر میکردم عملم کمه و بادی مثل دیگرون باشه

    خودم رو شناخته دبودم ما میخواستم مثل بقیه باشم تا بهتر باشم
    من تونستم . خوابمو کم کردم. استراحتموکم کردم. اما نتیجه نگرفتم.
    سر جلسه امتحان گیج بودم. یا موقعی که درس میخوندم ذهنم کار نمیکرد
    وسواس فکری هم که امانمو بریده بود. اما متاسفانه به مشکل وسواس فکری تشخیص داده نشدم و داروهام فقط برای افسردگی هستن

    واقعا فهمیدم که ادم بادی هوشمندانه کار بکنه نه اینکه فقط خودشو اذیت بکنه. وقتی من همه روزهام رو میذاشتم اما یا درست درس نمیخوندم یا شاید به دلیل نداشتن مرور سرجلسه ساده ترین چیز یادم نمیومد فهمیدم. مئفقست کم خوابیدن نیستو شادی اکه همون هشت ساعت خودمو میخوابیدم بهتر نتیجه میگرفتم .عحبم از اینه که مثلا یک فرمول ساده ای رو که صبح اول وقت خونده بوم هم یادم نمیومد
    این هفته حالم بد نبود از اون جهت که مثل همیشه اعصابم خورد باشه ولی

    اومدم چندتا چیز رو اینجا بگم و ازتون مشورت بخوام . ادمهای اطرافم همگی اذیتم میکنن.هرکدام رو به نحوی نقطه ضعف دستشون دادم و میخوان اذیتم کنن. همشون مشکلات زیادی دارم و قدرت تصمیم یری درست ندارم نمیدونم چه کاری بادی انجام بدم که درست باشه
    نمیدونم تاحالا چیکار میکردم که هیچ کار نمیدونم. نمیدونم قصه اتحانات خراب شده ودرس های نخونده شده و کارهای سخت اینده رو و ترس از معدل رو چکار بکنم

    الان توی نقطه مناسبی هستم ه به جاهای بهتر برم اکه بتونم درس بگیرم اگ بدونم که باید چکار بکنم اگه همه جیز رو رها نکنم

  15. 2 کاربر از پست مفید خطا پوش تشکرکرده اند .

    باغبان (سه شنبه 16 آذر 95), زندگی خوب (سه شنبه 07 دی 95)

  16. #9
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,821 در 2,406 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط خطا پوش نمایش پست ها
    ************************

    اما سلام
    امروز و البته توی طول هفته اومدم و میخواستم بگم که چیا فهمیدم
    من خیلی به این که کی چه کار میکنه و چکار نمیکنه توجه مکنم همیشه فکر میکردم عملم کمه و بادی مثل دیگرون باشه

    خودم رو شناخته دبودم ما میخواستم مثل بقیه باشم تا بهتر باشم
    من تونستم . خوابمو کم کردم. استراحتموکم کردم. اما نتیجه نگرفتم.
    سر جلسه امتحان گیج بودم. یا موقعی که درس میخوندم ذهنم کار نمیکرد
    وسواس فکری هم که امانمو بریده بود. اما متاسفانه به مشکل وسواس فکری تشخیص داده نشدم و داروهام فقط برای افسردگی هستن

    واقعا فهمیدم که ادم بادی هوشمندانه کار بکنه نه اینکه فقط خودشو اذیت بکنه. وقتی من همه روزهام رو میذاشتم اما یا درست درس نمیخوندم یا شاید به دلیل نداشتن مرور سرجلسه ساده ترین چیز یادم نمیومد فهمیدم. مئفقست کم خوابیدن نیستو شادی اکه همون هشت ساعت خودمو میخوابیدم بهتر نتیجه میگرفتم .عحبم از اینه که مثلا یک فرمول ساده ای رو که صبح اول وقت خونده بوم هم یادم نمیومد
    این هفته حالم بد نبود از اون جهت که مثل همیشه اعصابم خورد باشه ولی


    چند تا چیز بهت میگم اگر انجام بدی ذهنت را بهتر میتونی کنترل و قوی تر کنی !

    - شما تو ذهنت زیاد بازی گوشی می کنی و ذهن یاد گرفته تمرکز نداشته باشه - یکی از کارها سکوت فکره !

    برو یه جای خلوت پیدا گن و سعی کن رو به قبله بشینی ( با وضو ) و به چیزی فکر نکن (مثلا 15 دقیقه ...... هر چی بیشتر بهتر )

    اگر این کار را کنی ذهنت میره خلا و آببندی میشه - اون موقع سریع تر یاد میگیری و مثلا حل کردن انتگرال های سه گانه برات بچه باز میشه (روند یادگیریت آسون تر میشه و فراموشی دیرتر ) !




    - راه دوم اینکه تو ذهنت ضرب و تقسیم انجام بدی !!

    مثلا وقثی بیکار میشی در ذهنت اعداد دو رقمی و سه رقمی را ضرب کن

    مثلا : 15 * 67

    تو ذهنت این جوری ضرب کن :
    عدد بزرگتر را بردار 67
    عدد دومی را تقسیم بندی کن : 5+ 10=15

    سپس :
    67*10=670
    67*5 = 335
    جمع کن " 1005

    همه ی اینها باید در ذهن انجام بشه - با تمرین اعداد سه رقمی و ...هم میتونی .

    یا روش ابتکاری خودت .

    ................

    اومدم چندتا چیز رو اینجا بگم و ازتون مشورت بخوام . ادمهای اطرافم همگی اذیتم میکنن.هرکدام رو به نحوی نقطه ضعف دستشون دادم و میخوان اذیتم کنن. همشون مشکلات زیادی دارم و قدرت تصمیم یری درست ندارم نمیدونم چه کاری بادی انجام بدم که درست باشه
    نمیدونم تاحالا چیکار میکردم که هیچ کار نمیدونم. نمیدونم قصه اتحانات خراب شده ودرس های نخونده شده و کارهای سخت اینده رو و ترس از معدل رو چکار بکنم

    الان توی نقطه مناسبی هستم ه به جاهای بهتر برم اکه بتونم درس بگیرم اگ بدونم که باید چکار بکنم اگه همه جیز رو رها نکنم

    یه بار بیا تمام ترس هایت را بنویس - وقتی نوشتی بی خیال ترس ها شو و فقط تلاش کن !!! از زمانت استفاده کن !!

    بعد بیا بعد چند ماه ببین چقدر این ترس ها اهمیت داشت !!

    Ok





    خب این هم ازحکایت باغبان

    شاعر می فرماید ( محمد 93 ) :


    دس دس دس ،،،،،باغبان مرخص


    ویرایش توسط باغبان : چهارشنبه 17 آذر 95 در ساعت 00:52

  17. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    خطا پوش (چهارشنبه 17 آذر 95)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 بهمن 95 [ 21:16]
    تاریخ عضویت
    1394-5-28
    نوشته ها
    75
    امتیاز
    2,020
    سطح
    27
    Points: 2,020, Level: 27
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 130
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    76

    تشکرشده 30 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط باغبان نمایش پست ها



    خب این هم ازحکایت باغبان

    شاعر می فرماید ( محمد 93 ) :


    دس دس دس ،،،،،باغبان مرخص
    بلی دقیقا مشکل همینه تمرکزکم و بازیگوشی زیاد ذهن
    بازم ممنون

  19. کاربر روبرو از پست مفید خطا پوش تشکرکرده است .

    باغبان (چهارشنبه 17 آذر 95)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اعتماد به نفسم رو بعد از اشتباهات همسرم از دست دادم
    توسط RIRAYA در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 20 بهمن 95, 22:41
  2. به خاطر دوری طولانی از محیط کار اعتماد به نفسم رو به شدت از دست داده ام
    توسط S.H.I.D.E.H در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 06 اردیبهشت 93, 13:39
  3. درخواست مهریه و بی اعتماد شدن به همسرم
    توسط mohammad2012 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 10 فروردین 92, 13:30
  4. اعتماد به نفسمو به خاطر ظاهرم از دست دادم ...
    توسط sfm67 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 دی 91, 11:47

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.