سلام دوستان
چند بار تا حالا تاپیک گذاشتم ولی هر بار دو سه نفری اومدن نظر دادن و تمام . دیگه هیچ کس نه راهنمایی ن هیچ .
شوهرم با خانوادم قطع رابطه کرده الان دو ماهه . میاد دم خونه دنبالم ولی میگه حتی مامانت اینا حتی دم در نیان که اگه سلام کنن من جواب نمیدم . منم از ترس اینکه مامانم اینا خورد نشن بهشون گفتم نیان پایین . اما نگفتم شوهرم اینجور گفته .
شوهرم هر چند ماه درمیون با یه بهونه ای قطع میکنه رابطشو . اما این سری میگه دیگه تمام انگار همچین کسایی نیستن . میگم پدر مادرمن میگه به من چه . شوهرم دهن بینه و همینطور وابسته به خانواده خودش خصوصا مادرش . هرکار بگن میکنه .
الانم مامانم اینا رفتن مشهد رفتنی شون نیومد بهشون سر بزنه حالاک امشب دارن میان نمیاد باهام برم خونه مامانم . من تک دخترم .
یعنی الان مامانم اینا فقط منو دارن . حالم خیلی خرابه . به من میگه خودت برو. میگم مامانم اینا خستن الان میرسن من برم براشون غذایی چیزی درست کنم اونام که کسی رو ندارن میگه خب برو خودت برو میگم تو هم بیا یه نیم ساعت بشین زشته میگه نه .توی این مدت من با خانوادش و خواهراش رفت و امد داشتم باهاشون خوب بودم بهشون احترام میزاشتم .
تصمیم دارم اگه امشب باهام نیومد که میدونم نمیاد دیگه بهش بگم منم با خانوادش قطع رابطه و تمام . نمیدونم قراره بعدش چی بشه. تو ذهنم همش به جدایی فکر میکنم .
تورو به خدا یه نفر راهنماییم کنه. مشاورای سایت نمیان سر بزنن یه راهی برام باز کنن. آیا درسته منم بگم قطع .آخه دیدم خوب بودن من با خانوادش توو رفتاراش نسبت به خانوادم تاثیر نداره .خیلی حالم بده . تو رو خدا وقتم ندارم . یه راهنماییم کنین
علاقه مندی ها (Bookmarks)