به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 شهریور 95 [ 13:19]
    تاریخ عضویت
    1395-6-23
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    46
    سطح
    1
    Points: 46, Level: 1
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    3

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ازدواج در سن بالا و مشکلات احتمالی

    سلام دوستان گرامی.
    امیدوارم حال همگی خوب و ایام به کام باشه.

    پسری 31 ساله هستم و درحال گرفتن تخصص در رشته پزشکی هستم. حدودا 4 سال دیگه تخصصم رو میگیرم.
    خداروشکر و به لطف پدر و مادرم هم خونه و هم ماشین دارم و طی این چند سال پس اندازی رو هم دارم که امورات روزمرم از همین راه میگذره. بعلت سنگینی دروس دوره تخصص توانایی انجام کار دیگه ای ندارم. البته حقوق ناچیزی هم بعنوان دستیار تخصصی دریافت میکنم که خب البته خیلی چشمگیر نیست.

    دوستان عزیزم ؛ سوال من اینه که اگر بخوام بعد از دوره تخصصم ازدواج کنم ایا این شک و شبهه برای خانواده دخترخانم پیش نمیاد که ایشون تا 35 سالگی چیکار میکرده که ازدواج نکرده ؟

    ببینید من همین الانش هم شرایط ازدواج دارم ولی حقیقتش نمیخوام 4 سال به طرف مقابلم باتوجه به سختی کار من ( درس + شیفتهای سنگین ) بد بگذره و ایشون از زندگی با من احساس ناخوشایندی داشته باشه.
    از طرفی بعد از اتمام تخصصم قطعا هم شرایط کاری بهتری دارم و هم درامد خیلی بهتری.
    متاسفانه شرایط تخصص پزشکی یجوریه که واقعا تایم خیلی ازادی نداری و به قول معروف مال خودت نیستی !
    تنها دغدغه من اینه که موقع ازدواج برای دختر و خانواده دختر این شبهه ایجاد بشه که ایشون چرا تا 35 سالگی صبر کرده.
    ممنون میشم عزیزان بزرگوار بنده رو راهنمایی کنن.

  2. #2
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    این پست مدیر همدردی را بخونید.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  3. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    REDAXE (چهارشنبه 24 شهریور 95)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 آبان 00 [ 22:30]
    تاریخ عضویت
    1394-11-10
    نوشته ها
    98
    امتیاز
    6,561
    سطح
    53
    Points: 6,561, Level: 53
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    67

    تشکرشده 120 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز.
    خوش اومدی به همدردی !
    اتفاقا پستی از مدیر که خانمشیدا. زحمت کشیدن یادآوری کردن رو تو همون تاپیک قبلا خونده بودم الان که فکر کردم دیدم چقدر با استراتژی خرید من قرابت معنایی داره : )
    من معمولا از روی تنبلی یا وسواس خرید، مخصوصا خرید لباس دو حالت برام پیش میاد. یا اینکه قشنگ نیت می کنم که میرم خوب می گردم و بهترین بهترین ها رو انتخاب می کنم ولی بعد از کلی گشتن و عیب و ایراد گذاشتن، بالاجبار یکی از آخرین موارد رو انتخاب می کنم که رفع تکلیف کرده باشم و خودمو راحت کنم. در حالی که شاید گزینه های اولی خیلی بهتر بودن!

    حالت دوم اینه که بازم از روی نیاز و اجبار به قصد خرید میرم، نه لذت خرید! بازم از روی نیاز خرید می کنم تا رفع تکلیف بشه.

    مخلص کلام اینکه صرف وقت برای انتخاب همسر و زمان ایده آل اون در حد اعتدال خوبه ولی بیشتر از اون نه تنهای موثر نیست بلکه اثر عکس هم داره.

    ولی در مورد شما، طبق تجربه دوستانم که بینشون پزشکی هم بوده. خوشبختانه خیلی از خانواده هایی که فهم و شعور درست و حسابی دارن به این مساله واقف هستن که تاخیر چند ساله ایشون برای ازدواج به خاطر یللی تللی نبوده و مشغول تحصیل بودن. اونم تو رشته پزشکی که دیگه هیچ پزشکی مطمئنا از گشنگی نمیمیره و می تونه برای دخترشون رفاه نسبی تامین کنه. مگر اینکه تو مرحله تحقیق و بررسی آقا پسر(برخلاف شما)، متوجه بشن که یه ریگی به کفشش هست که خوب این مورد تو هر خواستگاری امکان داره اتفاق بیوفته.

    اصلا نگران نباش و ماشالا با وضعیت مناسب مالی که داری از اواخر دوره تخصص و اوایل طرح دیگه آستین ها رو بزن بالا
    خیره انشالا
    ویرایش توسط Wishbone : سه شنبه 23 شهریور 95 در ساعت 23:12

  5. کاربر روبرو از پست مفید Wishbone تشکرکرده است .

    REDAXE (چهارشنبه 24 شهریور 95)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 آذر 96 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1395-3-08
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    1,279
    سطح
    19
    Points: 1,279, Level: 19
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 15 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اولا اینکه ازدواج با این تفکر و دلیل کاملا کار اشتباهیه و ثانیا اینکه اگه یه دختری همچین تفکری در مورد سن داشته باشه معلومه آدم کوته فکری هست و همون بهتر که باهاتون ازدواج نکنه. ثالثا شما که شغلتون گویای همه ی چیز هست پس نگران تفکر افراد نباشید. وقتی ازدواج کنید که کاملا آمادگی دارید و احساس میکنید الان وقتشه. تا بعدا هر وقت به ازدواجتون فکر میکنید راضی باشید که من کاری که کردم بنا به اجبار موقعیت نبوده . موفق باشید.

  7. کاربر روبرو از پست مفید shadan1990 تشکرکرده است .

    REDAXE (چهارشنبه 24 شهریور 95)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 شهریور 95 [ 13:19]
    تاریخ عضویت
    1395-6-23
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    46
    سطح
    1
    Points: 46, Level: 1
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    3

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم از همه عزیزانی که راهنمایی کردن.

    ببخشید دیر جواب میدم باور بفرمائید از دیروز که من این تاپیک رو زدم تازه الان تایم آزاد پیدا کردم.

    دوستان من قلبا و باطنا خیلی دوست دارم زودتر ازدواج کنم. شاید گفتن این حرف صحیح نباشه و قبل از بیان کردنش ابراز شرمندگی میکنم ولی من با 31 سال سن فشار جنسی خیلی زیادی رومه چون ذاتا مرد گرم مزاجی هم هستم ولی خب طی این سالیان اخیر که مشغول درس بودم سعی کردم با خویشتن داری رو به یه سری لذت های زودگذر نیارم. از طرفی هم اصلا دوست ندارم دختر رو خدای نکرده بعنوان وسیله ای ببینم که صرفا برای تامین نیازهای مرد خلق شده.
    به همین دلیله که سعیم بر اینه در موقعیتی ازدواج کنم که بتونم تمام خواسته های مادی و معنوی همسرم رو براورده کنم. دوست دارم زمانی ازدواج کنم که به همسرم محبت کنم و متقابلا ازش محبت دریافت کنم نه اینکه در موقعیتی ازدواج کنم که بعد از کشیک های چند ساعته بیمارستان میام خونه و تازه وقتیم میام خونه مشغول درسم بشم.

    این شرایط شاید برای من " سخت " باشه ولی برای شریک زندگیم " فاجعه " تلقی میشه چون هر دختری از شوهرش توقعات معنوی زیادی داره.

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مرداد 96 [ 15:07]
    تاریخ عضویت
    1394-12-02
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    4,191
    سطح
    41
    Points: 4,191, Level: 41
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    414

    تشکرشده 240 در 117 پست

    Rep Power
    40
    Array
    سلام
    من شرایط مشابه خودم رو تشریح میکنم که ممکنه البته برای همه ی دخترها صادق نباشه، من 27 سالمه و دانشجوی دکتری هستم، مدتی قبل خواستگاری داشتم که جراح فک و صورت بودن تو شهرمون و البته اون زمان 42 ساله که با من گپ سنی 15 ساله داشتن، من به تحصیلاتشون، شغلشون، دارایی شون، نظر خیلی مساعدی داشتم و 100 البته خانواده م، اما مشکلی داشتم و اونم این بود که از ته دلم دوستش نداشتم، یعنی نمیتونستم دوستش داشته باشم، هیچ حس خاصی کنارشون نداشتم، حتی کوچک ترین تحریک جسمی یا روحی رو نداشتم، کنارشون حس میکردم که بابام پیشمه تا همسر اینده م، خیلی با خودم کلنجار رفتم که مورد خیلی خوبیه و شانس در خونتو زده اما نتونستم روحا بهش نزدیک بشم، حتی وقتی به من محبتی میکردن مثل اینکه برادرم اون محبت رو به من کرده باشن. برای منی که این همه تحصیلات و شغل همسر اینده م مهمه کنارش این فاصله ی سنی زیاد تحمل کردنی نشد، جدا ایشون شکسته شده بودن و طراوت جوونی رو نداشتن دیگه، جذابیت جسمی نداشتن برای من. برای من شیرینه که لحظات سخت تحصیلی خودم همسرم کنارم باشه و در لحظات سخت تحصیلی و شغلی ایشون هم من کنارشون باشم و این رویداد رو یک فاجعه نمیدونم. اون موقع که تو خونه اصرار بود قبول کنم فقط از خدا میخواستم کاش این اقا یه 10 سالی کوچکتر بودن، حتی همراه همسرم به اقصا نقاط کشور رفتن برای گذروندن طرحشون برای من راحت تر از پذیرش همه چیز اماده اما همسر شکسته بود. واقعا الان سن مناسب برای ازدواج شماست و اصلا از دستش ندین. البته همه ی اینا نظرات منه و قابل تعمیم نیست. یه موردی هم که هست قطعا شما اگر تو 35 سالگی به سراغ خانمی 33 ساله برید مثلا ممکنه موردی پیش نیاد ولی سراغ یه دختر 26-27 برین شاید یکم مشکل داشته باشه.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.