به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 19 , از مجموع 19
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 تیر 95 [ 22:48]
    تاریخ عضویت
    1395-3-25
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    90
    سطح
    1
    Points: 90, Level: 1
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط alireza198 نمایش پست ها
    سلام
    به نظر من اصلی ترین دلیل این مشکل نداشتن اعتماد به نفس هست که سعی داری خودت رو به دیگران ثابت کنی و از،این ظریق اعتماد به نفست رو بالا ببری
    به جای این کارها خودت باید خودت رو قبول داشته باشی و به دنبال کشف ارزش هایی که داری بگردی نه دیگران
    بعضی وقت ها چهره ی زیبا و موقعیت مناسب باعث ایجاد تکبر در قلب انسان میشه که خیلی بده
    خوندن این دوتا حدیث هم خالی از لطف نیست
    امام على عليه السلام :
    اَلحِرصُ وَالكِبرُ وَالحَسَدُ دَواعٍ إِلَى التَّقَحُّمِ فِى الذُّنوبِ؛
    حرص و تكبّر و حسادت، انگيزه هاى فرورفتن در گناهانند.
    نهج البلاغه(صبحی صالح)،ص541 ،حكمت 371

    حدیث (4) امام صادق عليه السلام :
    ما مِن أَحَدٍ يَتيهُ إِلاّ مِن ذِلَّةٍ يَجِدُها فى نَفسِهِ؛
    هيچ كس نيست كه تكبّر ورزد، مگر بر اثر خوارى و حقارتى است كه در خود مى بيند.
    الكافى(ط-الاسلامیه)، ج2، ص312
    چقدر اين دو حديث مفهوم عميق و زيبايي دارند، ولي واقعا من تكبر ندارم بلكه برعكس....
    خوب بخاطر اينكه هميشه مورد توجه و تعريف بودم ، ميدونم كه خدا بهم لطف كرده و اين نعمت زيبايي رو داده، ولي به شدت پريشان و مضطرب ميشم از اينكه احساس كنم كسي اين زيبايي رو نميبينه! حقيقت اينه كه من هيچوقت اعتمادبنفس كافي نداشتم، مثلا هيچوقت اتفاق نيوفته كه در دانشگاه داوطلبانه كنفرانس ارائه بدم و سخنراني كنم، هميشه غبطه ميخوردم كه چطور دوستهام با اعتمادبنفس و راحت ارائه ميدهند ولي من با اينكه شاگرد زرنگ كلاسم تا مجبور نباشم در اين نوع فعاليتها مشاركت نميكنم!
    هميشه داشته هام برام خيلي ارزشمند نيستند، شبانه روز تلاش ميكنم كه يه كاري رو انجام بدم( مثلا چاپ يه مقاله) ولي وقتي به خواسته ام ميرسم ،ازش لذت نميبرم و حتي به خودم افتخار نميكنم كه اونهمه تلاشم نتيجه بخش بوده!
    پوسته ظاهري زندگي من عاليه، ولي درونش پر از اين حسهاي بد و ناجوره كه همه زندگيم رو تحت تاثير قرار ميده.

  2. کاربر روبرو از پست مفید الناز1367 تشکرکرده است .

    alireza198 (دوشنبه 31 خرداد 95)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 تیر 95 [ 22:48]
    تاریخ عضویت
    1395-3-25
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    90
    سطح
    1
    Points: 90, Level: 1
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط skyzare نمایش پست ها
    سلام .

    قصد سرزنش ندارم ولی شما به بار تجربه داشتید ..... دیگه چرا دوباره .. ؟؟؟ این رابطه رو تموم کنید خیلی خلاصه ... یه حدیث از امام حیسن هست با این عنوان که :

    هر کس از راه حرام چیزی را بخواهد به دست اورد دوان دوان بر ضد مطلوب خود خواهد رفت ..

    شما الان میخواید از راه دوستی به ارامش نسبی برسی .. حتی اگه فرض کنیم خیلی هم پاک باشه !! در هر صورت میخواید از راه گناه به ارامش برسی در صورتی که طبق حدیث داری به سمت اظطراب و اشفتگی ذهنی پیش میرید اون هم با سرعتی غیر باور کردنی ..

    =================

    من یه چیزی بگم ... خطابم هم به شروع کننه تاپیک نیست به همه ادم هایی هست که این تصور رو دارند که زیبایی مهمترین عامل جذب از جنس مخالف هست :

    توی این انجمن خانم هایی که حالا وارد یه رابطه میشن ... معمولا خیلی از ظاهر زیبا و جذبشون توسط جنس مخالف صحبت می کنن ولی باور کنید دل دست خداست ... خدا بخواد یه اقای خوش تیپ و خوش چهره رو عاشق یه خانمی کنه که از دید عموم مردم ظاهر زشتی داره ... پس این همه از ظاهراتون تعریف نکنید ...

    من خودم از این موارد دیدم که این رو میگم .

    یا علی .
    يك دنيا ممنونم از اينكه وقت ميگذاريد و كمكم ميكنيد.
    حديثي كه نوشتيد دقيقا مصداق شرايط فعلي من هست، اتفاقا چندشب پيش باخودم داشتم فكر ميكردم كه چندوقت قبل كه تمام تمركزم روي پيشرفت شخصي ام بود چقدر آرامش بيشتري داشتم. از كله صبح تا اخر شب مشغول بودم ولي ذهنم و قلبم خيلي آرامش داشت . ولي از وقتي كه به اين اقا جواب مثبت دادم همه حسهاي خوب( دردودل با يه نفر، نياز به محبت و علاقه از جانبش و...) خيلي مقطعي و زودگذر بوده، و بعدش يه ذهن آشفته و فكرهاي مسخره و پوچ!
    در مورد قسمت دوم فرمايشتون، فكر ميكنم سو تفاهم شده. من قصدم تعريف از ظاهرم نبود، قصدم اين بود كه بگم اين اقايي كه خودش به سمتم اومد و خيلييي خوشحال بود از اينكه بهش جواب مثبت دادم چرا بي دليل ازم فاصله گرفت؟ اين بي توجهي اش منو خيلي آشفته كرده و منم بشدت تمايل دارم كه به سمتش برم و دوباره رابطه بينمون شروع شه، ولي دارم مقاومت ميكنم با اين تمايل.... ميترسم آخرش نتونم و تسليم شم...

  4. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 تیر 97 [ 09:43]
    تاریخ عضویت
    1393-3-26
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    4,305
    سطح
    41
    Points: 4,305, Level: 41
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    32

    تشکرشده 170 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    الناز خانم من میفهمم وقتی میگی دلم میخواد برم ولی نمیرم یعنی چی.
    میفهمم اون لحظات چند ثانیه ای که از مغزت میگذره یعنی چه.
    حس بدی که وقتی به نبودنش فکر میکنی.
    ولی قوی باش. اصلا نذار مغزت اون طرفی بره وقتی که فکرت رفت تو زود متوقفش کن. نتیجه میده دیدم که میگم. لطفا سعیتو بکن

  5. کاربر روبرو از پست مفید نیم پز تشکرکرده است .

    Shadi2 (دوشنبه 31 خرداد 95)

  6. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 تیر 95 [ 22:48]
    تاریخ عضویت
    1395-3-25
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    90
    سطح
    1
    Points: 90, Level: 1
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نیم پز نمایش پست ها
    الناز خانم من میفهمم وقتی میگی دلم میخواد برم ولی نمیرم یعنی چی.
    میفهمم اون لحظات چند ثانیه ای که از مغزت میگذره یعنی چه.
    حس بدی که وقتی به نبودنش فکر میکنی.
    ولی قوی باش. اصلا نذار مغزت اون طرفی بره وقتی که فکرت رفت تو زود متوقفش کن. نتیجه میده دیدم که میگم. لطفا سعیتو بکن
    یک دنیا ممنونم ازتون که راهنمایی ام میکنید. خیلی حسه خوبیه که یکی آدمو درک کنه.
    مشکل من این هست که این موضوع در کل روز ذهنم رو درگیر میکنه. شب از خواب بیدار میشم اولین و تنها فکری که به ذهنم میاد اون آقاست. من چطوری همیشه از توقف فکر استفاده کنم. طول روز تا به خودم میام میبینم که غرق فکر هستم!

  7. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 09 مرداد 95 [ 08:35]
    تاریخ عضویت
    1392-4-17
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    2,289
    سطح
    28
    Points: 2,289, Level: 28
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    19

    تشکرشده 6 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    چقدر خوب که اینهمه شجاع بودید و تا اینجا مقاومت کردید
    اگر این روزهای سخت را گذراندید و این ثانیه های سنگین را که انگار قراره برای همیشه بمونند پشت سر گذاشتید
    پس باز هم می تونید. و دعا میکنم که بتونید. و محکم باشید. چون خیلی واضحه که اون آقا داره با شما بازی میکنه و کناری نشسته تا نتیجه کارش را زودتر ببینه. اما شما خوب تونستید که ظاهرتون و شخصیتتون را حفظ کنید.

    من این تحلیلهایی که شما از خودتون نوشتید را خیلی دوست داشتم
    به من که خواننده ناشی این تالار هستم کمک کرد که دید بازتری داشته باشم
    حالا که خودتون به این حقیقت رسیدید که مشکلتون ریشه ای و عمیقه چرا کار را به مشاورین مجرب نمی سپارید؟
    حتمن میدونید که اینجا مشاورهای خوبی داره و شما میتونید با پرداخت مبلغ مشخصی از نظراتشون استفاده کنید

  8. #16
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 14:46]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,408
    امتیاز
    286,176
    سطح
    100
    Points: 286,176, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,537

    تشکرشده 37,033 در 6,989 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    انسان مجموعه ای از نیازمندیهای جسمی و روانی دارد که باید برای ارضاء صحیح آنها برنامه داشته باشد.
    غذا ، پوشاک، مسکن، ازدواج، فرزند و ....

    کسانی که این نیازمندی ها و اولویت هایشان را متوجه نشوند یا انکار کنند ممکن است موجب شود به شیوه ناصحیحی به یک نیازشان پاسخ دهند.
    ازدواج یکی از نیازهای اساسی هر انسانی هست. و باید به وقتش انجام شود. حالا ممکن است که به خاطر موانعی چند ماه یا چند سالی عقب بیفتد.
    اما اینکه یک فردی به بهانه تحصیل، بهانه شغل، بهانه رفاه، بهانه آزادی، بهانه لذت بردن از زندگی، بهانه کمالگرایی برای انتخاب همسر یا ...؛ ازدواج خودش را عقب بیندازد. از آن به بعد این فرد نیست که دست به انتخاب برای این نیازش می زند، بلکه نیازهای عاطفی و جنسی سرکوب شده اش، او را مدیریت می کند.
    شاید در زمان عادی فرد بتواند برای انتخاب همسر تصمیم بگیرد. اما در زمان نیاز بحرانی
    این نیازهای عاطفی و جنسی بدون در نظر گرفتن عقلانیت و بر اساس احساس و هیجان برای فرد تصمیم می گیرد.

    از طرف دیگر وقتی ازدواج به عقب می افتد، فرد شناختش نسبت به ازدواج به شدت تحریف می شود. و روش کار برای ازدواج را اشتباه می رود، معیارهای ازدواج را اشتباه می کند. و هیجانات و احساسات کلا زندگی او را دستخوش امواج سهمگین می کند. و او متوجه نمی شود ریشه ضربه ای که می خورد از چیست.

    راه درمان این مشکل هم فهم اینست که نیاز اساسی ما یک مرد خاص یا زن خاص نیست. بلکه نیاز اساسی ما نیاز به جفت و جنس مخالف هست.
    اما چرا در یک فرد خاص متمرکز می شود. به خاطر همان تحریفاتی که به خاطر بی توجهی به اولویت های زندگی کرده ایم و به حالت بحرانی رسیده ام.

    حالا که متوجه شدیم نیاز ما ازدواج هست نه یک فرد خاص چه باید بکنیم؟
    باید آگاهی کافی و مهارت کافی در مورد شناخت ازدواج و همسر یابی و معیارهای انتخاب همسر ور وش های آن را کسب کنیم. و از دنباله روی احساسی که منجر به وابستگی و تحریف انتخاب ما می شود ، حذر کنیم.

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  9. 8 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    kaspian (پنجشنبه 03 تیر 95), maryam240 (یکشنبه 20 تیر 95), nardil (سه شنبه 23 شهریور 95), فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 03 تیر 95), winter (پنجشنبه 03 تیر 95), سرشار (پنجشنبه 03 تیر 95), شیدا. (سه شنبه 15 تیر 95), عشق آفرین (شنبه 07 مرداد 96)

  10. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 تیر 95 [ 22:48]
    تاریخ عضویت
    1395-3-25
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    90
    سطح
    1
    Points: 90, Level: 1
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Baran91 نمایش پست ها
    سلام
    چقدر خوب که اینهمه شجاع بودید و تا اینجا مقاومت کردید
    اگر این روزهای سخت را گذراندید و این ثانیه های سنگین را که انگار قراره برای همیشه بمونند پشت سر گذاشتید
    پس باز هم می تونید. و دعا میکنم که بتونید. و محکم باشید. چون خیلی واضحه که اون آقا داره با شما بازی میکنه و کناری نشسته تا نتیجه کارش را زودتر ببینه. اما شما خوب تونستید که ظاهرتون و شخصیتتون را حفظ کنید.

    من این تحلیلهایی که شما از خودتون نوشتید را خیلی دوست داشتم
    به من که خواننده ناشی این تالار هستم کمک کرد که دید بازتری داشته باشم
    حالا که خودتون به این حقیقت رسیدید که مشکلتون ریشه ای و عمیقه چرا کار را به مشاورین مجرب نمی سپارید؟
    حتمن میدونید که اینجا مشاورهای خوبی داره و شما میتونید با پرداخت مبلغ مشخصی از نظراتشون استفاده کنید
    دوست خوبم،يك دنيا سپاس كه مشكل من و توضيحات طولاني ام رو خونديد و راهنماييم ميكنيد. برام خيلي دعا كنيد، من با تمام توانم سعي ميكنم كه اون اقا و اون رابطه نافرجام رو فراموش كنم، اغلب اوقات تمايل بهش بقدري هست كه حس ميكنم واقعا عاشق شدم ! ولي خودم رو كه نميتونم گول بزنم، نه حس من و نه اون عشق نبود..من بهش بشدت وابسته شدم و از طرفي نياز هميشگيم به توجه طلبي هم در اين شرايط كه دارم بهم بيتوجهي ميكنه ،اين مشكل رو تشديد كرده....من خيلي فكر كردم و واقعا به اين نتيجه رسيدم كه مشكل من اون فرد خاص نيست! من هميشه همينطوري بودم، هميشه دوروبرم خاطرخواه هاي زيادي داشتم و بهشون بي توجه ام، ولي امان از روزي كه يكي از همين آدمها بخواد بهم كم توجهي كنه........چه خوب كه گفتيد ميتونم از مشاوره همين سايت استفاده كنم، اطلاع نداشتم و مطمئنم كه خيلي كمكم ميكنه. ممنونم ازتون...برام دعا كنيد كه بتونم در مقابل وسوسه برگشتن به اون آدم مقاومت كنم.

  11. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 03 تیر 95 [ 22:48]
    تاریخ عضویت
    1395-3-25
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    90
    سطح
    1
    Points: 90, Level: 1
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    مدير همدردي عزيز، وقتي ديدم شما هم قصد كمك و راهنمايي من رو داريد خيلي حس خوبي پيدا كردم، ازتون سپاسگذارم.
    تا حدود زيادي حرفهاتون رو قبول دارم ولي واقعا من الان شرايط ازدواج ندارم.... من براي يك مدت كوتاه (حدود ١.٥ سال) بايد خارج از كشور باشم، و حداقل تا اونموقع برام مقدور نيست كه ازدواج كنم، خيلي مشكل پيش مياد،مثلا اينكه اون فرد نميتونه كار، خانواده و... رو در ايران رها كنه و همراه من بياد... يا اگر هم بياد اونجا وضعيت كارشون چطور ميشه؟ نهايتا اگر نتونه همراه من بياد و من تنها برم رابطه اي كه انقدر قراره از هم دور باشيم خالي از ايراد نيست.
    من براي به دست آوردن اين موقعيت يك سال شبانه روز تلاش كردم، و ميترسم الان اگر بخاطر ازدواج از موقعيتم چشمپوشي كنم بعدها پشيمون شم و اون همه زحمت بي نتيجه بمونه!
    بخاطر همين دلايل واقعا ازدواج براي من مقدور نيست.

  12. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 دی 98 [ 01:15]
    تاریخ عضویت
    1395-4-04
    نوشته ها
    194
    امتیاز
    6,016
    سطح
    50
    Points: 6,016, Level: 50
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    369

    تشکرشده 353 در 152 پست

    Rep Power
    44
    Array
    سلام خیلی دوست داشتم کمکتون کنم و هم صحبت باشیم ولی واقعا حافظه ام یاری نمیکنه من چند وقت پیش صحبت های خانمی دقیقا مثل شما رو با آقای دکتر فرهنگ هولاکویی که روانشناس هستن و در رادیو و برنامه ی رازها و نیازها صحبت میکنن رو شنیدم اما فایلشو ندارم و متاسفانه و فکر میکنم باید وقت بذارید و پیداش کنید و چون ایشون در طول هفته 12 برنامه دارن تعداد فایل هاشون تو اینترنت زیاد هست و به نظرم این سوال شما که ریشه ی مشکلتون چیه رو خیلی عالی توضیح دادن اما من یادم نیست.اگه دوست داشتید با ایشون تو آمریکا تماس بگیرید.


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1402 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:31 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.