به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array

    تاپیک پایانی من: تجربیات فردی در مسیر خواستگاری و رسیدن به همسر آینده

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام دوستان
    طاعات و عباداتتان قبول درگاه حق باشه.

    ان شاالله قصد دارم همان طور که قبلا وعده داده بودم تاپیک پایانی خودم را در این انجمن بنویسم و توی این تاپیک تجربیات فردی خودم را در زمینه خواستگاری هام و مشاوره های تخصصی که در انجمن آزاد گرفتم را باهاتون درمیون بذارم.
    امیدوارم جمع بندی خوبی بشه و برای کسانی که مشکلات مشابهی دارند به درد بخوره.

    موضوعاتی که در این تاپیک در نظر دارم خدمتتون بیان کنم:

    1. حل کردن سخت گیری پدرم
    2. ایده آلگرایی های خودم نسبت به ازدواج
    3. تغییر برخی معیارهام در گذر زمان
    4. مقایسه نگاه من به ازدواج قبل از عقد و بعد از عقد
    5. توکل و قسمت
    6. چند تا نکته جهت رفع برخی از اشتباهات که در بعضی پستهایم داشتم و پایان.


    لازم به ذکره ممکنه به ترتیبی(و حتی همین قسمت بندی) که در این پست بیان کردم نتونم مطالبم را عنوان کنم.ولی حدودا همین محتوا را در نظر دارم بیان کنم.شاید یه کم کمتر یا بیشتر


    توی این ماه عزیز از همتون واقعا التماس دعا دارم.
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  2. 7 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    mohamad.reza164 (چهارشنبه 19 خرداد 95), nokte (سه شنبه 18 خرداد 95), parsa1400 (سه شنبه 25 خرداد 95), هلیاجون (سه شنبه 18 خرداد 95), مدیرهمدردی (چهارشنبه 19 خرداد 95), باغبان (چهارشنبه 19 خرداد 95), صبا_2009 (چهارشنبه 19 خرداد 95)

  3. #2
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سخت گیری پدرم

    اگه راستش را بخواهید در این خصوص بنا به دلایلی برایم خیلی سخت بود که بنویسم.ولی چون می بینم خیلی از ماها با این معضل سخت گیری والدین هر کدام به نحوی در ازدواجمون مواجه هستیم ضروری دونستم بنویسم...
    فکر می کنم اگر پست کامل آقای مدیر همدردی در خصوص سوالاتم در انجمن آزاد را اینجا بگذارم نیاز به گفتن خیلی از مطالب نباشه و خودش کامله.و اگر دختر خانومی همچین مشکلی داره می تونه کاملا از این پست استفاده کنه و متن داخل پست را برای پدر یا مادرش بنویسه.من نوشتم و واقعا موثر واقع شد.
    فقط بعد از این پست چند تا نکته را عرض می کنم تا احیانا سوء برداشتهای احتمالی و ضعف عزت نفس برخی دختر خانم ها (و جسارتا خود شیفتگی برخی آقایون) در مواجهه با مفهوم انتخاب شوندگی دختران و انتخاب کنندگی پسران برداشته شود.

    پست آقای مدیر همدردی:

    با سلام و احترام
    من به لحاظ پاسخ سئوال شما را به دوبخش عمده تقسیم می کنم.
    یکم: نحوه تاثیر گذاری های احساسی یا اشتباه پدرتون روی خواستگارهایتان که ممکن است خواستگار خوبی بی جهت طرد بشود.
    دوم: احساس گناه شما به خاطر بدتموم شدن یک خواستگاری نه نتیجه منفی آن.

    در مورد بخش نخست:
    آدمهای احساسی را نه صرفا با منطق بلکه گاهی باید با همان احساس تحت کنترلشان گرفت و مخصوصا در لحظات مهم مثل تصمیم سازی آنها را کنترل کرد.
    این که گفتم یعنی چی:
    شما گفتید او شما را خیلی عالی می داند.
    این گرچه خوب هست ، اما موجب رفتارهای احساسی پدرتان می شود که بد هست.
    یعنی وقتی ما یک جنس داریم تصور می کنیم یک میلیارد می ارزد، آنگاه اگر سر معامله طرف حتی 100 میلیون هم داشته باشد، او را به سادگی طرد می کنیم و حتی از آنکه کم دارد و کم هست عصبانی می شویم که چطور به خودش اجازه داده است برای این جسن گرانبهای ما با چنین مبلغی پا پیش بگذارد.
    پس:
    دراینجا باید ابتدا آن همه عالی بودن خود را تعدیل کنید. اما چگونه؟
    باتوجه به اینکه پدرتان احساسی هست و با دیسپلین وهمچنین رک. پس شما هم با احساس و با تهدید دیسپلین او و همچنین رک با او یک گفتگوی بسیار مودبانه و خونسردانه اما قاطعی ترتیب بدهید:
    مثلا
    "پدر می خواستم به عنوان دختر شما یک مطلب خصوصی و مهم را بهتون بگویم. چون می دانم دوستم دارید و در انتخاب همسر قصد کمک به من را دارید. باید شما دخترتان را بیشتر بشناسید تا بهتر بتوانید کمکم کنید. من یک دختر هستم و مثل پسر ها آنقدر حق انتخاب ندارم که همه شهر را برای مورد ایده آل بگردم و انتخاب کنم. بلکه بیشتر باید منتظر انتخاب شدن باشم. از طرفی من هم یک آدم هستم و معصوم نیستم. نیازمندیهای عاطفی وجنسی دارم و تحت فشار هستم. محیط آلوده است. و همچنین آقایانی هم که معصوم و ایده آل باشند و همه چیزشان 20 باشد بسیار کم هستند. من نیاز ضروری به ازدواج دارم و نمی خواهم برای خودم و شما هم مشکلاتی پیش بیاید. من آقایی که خصوصیات اصلی و مهم را داشته باشد برایم کفایت می کند و منتظر شخصی نیستم که کامل باشد. و از طرفی چون مسئولیت ازدواج با من هست. نمی خواهم فردا طلاق بگیرم و بگویم این همان بود که شما برایم تایید کردید. من دوست دارم خودم در نهایت یک خواستگار را رد کنم یا قبول کنم. تا اگر فردا به خاطر انتخابم مشکلاتی داشتم ، پایش بایستم و خودم حل کنم و مسئولیتش را گردن شما نیندازم. دوست دارم در رد کردن یاقبول خواستگار در خلوت با هم مشورت کنیم و به هرنتیجه ای هر دو رسیدیم شما اعلام کنید. شما باید بدانید که من سنی ازم گذشته است و هر روز حق انتخاب هایم محدود می شود ، من دوست ندارم یک طرفه و بدون مشورت من خواستگاری رد شود. چون من نیازمندیهای شدیدی دارم که با ازدواج حل می شود و برایم اولویت بالایی هست. من از روی شکم سیری ازدواج نمی کنم. من برای پاسخگویی به نیازهای نسبتا شدید عاطفی ، جنسی، اجتماعی خود باید سریعتر اقدام کنم."

    ملاحظه: ببیند من اینجا صرفا یک الگو دادم. نه اینکه دقیقا اینها را به پدرت بگویی. بلکه با شناختی که از پدرت و میزان تاثیر پذیری او داری ، باید قاطعیت به خرج دهید و متغیرهایی که در بالا مورد تاکید قرار دادم در فرمت و شکل مناسبی که بلد هستید به پدرتان انتقال دهید و نقش دختر خوبه را بازی نکنید و سکوت نکنید. یا نخواهید که با رفتار به پدرتان نشان دهید. باید کلامی، رک با احساس اما مودبانه با او در میان بگذارید.

    در مورد بخش دوم:
    شما نباید خود را بابت اشتباهات دیگران ملامت یا سرزنش کنید و احساس گناه پیدا کنید.
    اگر پدرتان بد خواستگاری را جواب کرد یا تحقیر کرد اصلا به شما ربطی ندارد و نباید بیش از اندازه به خودتان نقش دهید.
    این نحوه تفکر که گناه و مشکل دیگران را به نوعی به خود نسبت دهید اشتباه هست.


    یک نکته مهم و لازم:
    ببین هر خواستگاری که با شما در نهایت ازدواج می کند. همه چیز شما را باید بپذیرد مثل:
    اندازه بینی شما
    شکل گونه شما
    قد شما
    وزن شما
    قیافه شما
    تحصیلات شما
    نحوه تفکر شما
    خصوصیات شما
    فرهنگ خانواده شما
    و خصوصیات و نحوه فکر، احساس و روش پدر شما

    پس شما دارای مجموعه خصوصیات شخصی و خانوادگی هستید از جمله خصوصیات والدین شما که خواستگار شما در نهایت باید همه را مثبت و منفی کند و به نتیجه برسد.
    نیاز نیست قصد حذف کردن ضعفهای پدرت را داشته باشی. اجازه بده خواستگار شما خودش تصمیم بگیرد بله بگوید یا نه

    شما صرفا همانهایی را که گفتم برای تغییرات سازنده پیگیری کن.
    با تشکر
    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  4. 4 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    parsa1400 (سه شنبه 25 خرداد 95), مدیرهمدردی (چهارشنبه 19 خرداد 95), توت فرنگی (چهارشنبه 19 خرداد 95), صبا_2009 (چهارشنبه 19 خرداد 95)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درس، کار، ازدواج; اولویت با کدومه؟ میشه به همه‌ش رسید؟ پیچیده‌س!
    توسط Eatebar در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: یکشنبه 15 فروردین 95, 22:41
  2. ورود به یک رابطه بسیار پیچیده
    توسط parvizz در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: جمعه 18 دی 94, 20:24

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.