به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 13 آبان 95 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1393-8-03
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    2,490
    سطح
    30
    Points: 2,490, Level: 30
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 110
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    42

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    قهر طولانی من و همسرم به خاطر مشکلات خانوادگی

    سلام
    من در عقد هستم الان 2 هفته است که من و شوهرم با هم قهریم. مشکل ما سر مسایل خانوادگی و جشن عروسیمون بود که خانواده ها با هم صحبت کردن و برای گرفتن مراسم به توافق نرسیدن. سر یکسری مسایل بین خانواده هامون بحث شد من و شوهرم خودمون رو اصلا درگیر بحث نکردیم. هر دو خانواده تو دعوا مقصر بودیم. شاید یکم خانواده من مقصر باشن فقط و فقط از این لحاظ که اول خانواده من بحث رو شروع کردن و یک مقدار از کارهای قبلی خانواده همسرم گله گذاری کردن. بعدش خانواده اونا شروع به دعوا کردن و بحث راه افتاد. اما من و همسرم همچنان با هم قهریم و تو این مدت شوهرم هیچ صحبتی با من نکرده. زندگیم داره میپاشه لطفا کمکم کنید.

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 فروردین 95 [ 23:06]
    تاریخ عضویت
    1394-12-18
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    472
    سطح
    9
    Points: 472, Level: 9
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    23

    تشکرشده 56 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام رویا خانم. با توجه به اینکه گفتید شما و همسرتون خودتون رو درگیر بحث بین خانواده هاتون نکردید، می تونید توضیح بدید که چرا الان شما دو نفر با هم قهرید؟

  3. کاربر روبرو از پست مفید Rainbow-Dance تشکرکرده است .

    farnaz35 (شنبه 22 اسفند 94)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array
    سلام دوست عزیز
    انقد به خودتون فشار روحی و افکار منفی وارد نکنید
    خداروشکر قهرتون هنوز طولانی نشده و ازون بهتر اینکه شما و همسرتون وارد بحث نشدید
    الانم با شوهرتون تماس بگیرید انگار نه انگار حرفی بوده و بهش بگید بیاد دنبالتون برید بیرون
    اگر حرفی درباره اونشب و بحث خونواده هاتون زد بهش بگو ارزش تو برای من بیشتر ازیناست کخ با این چیزا ازت دلزده بشم
    جوری وانمود کن که انگار این حرفا توی این مراسمها عادیه و برای همس
    به هیچ وجه پیشش پشت سر خونوادش نیافت و نگو اونا فلان کردن
    اگر گفت خونواده تو شروع کردن بهش بگو اگر رفتاری شده که بی احترامی بوده من عذر میخام
    بهش بگو تو توان اینو داری که همچین مشکل کوچیکی رو راحت حل کنی و منم کمکت میکنم
    بعدش برو خونشون تا خونوادش فکر نکن باهاشون قهری و بعد یه مدت کوتاه ارشون بخواه باز بیان خونتون واسه رسیدن به تفاهم واسه عروسیتون
    فقط قبلش یکم حرفاتونو نزدیک هم کنید
    اخر اینکه نزار قهرت با شوهرت طولانی بشه و دوریتون عادی بشه‌...
    موفق باشی

  5. 3 کاربر از پست مفید amf66 تشکرکرده اند .

    farnaz35 (شنبه 22 اسفند 94), skyzare (یکشنبه 23 اسفند 94), ستاره زیبا (شنبه 22 اسفند 94)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 13 آبان 95 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1393-8-03
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    2,490
    سطح
    30
    Points: 2,490, Level: 30
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 110
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    42

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    واقعا الان نمیدونم چرا منو شوهرم با هم قهر کردیم. من احتمال میدم شوهرم به خاطر حرفای خانوادم اعصابش خورد شده. ولی به هر حال چرا شوهرم جللو نیاد؟
    درسته تو بحث ها جدا بودیم و دخالت نداشتیم اما تو همون بحث و دعوا شوهرم پیش همه از من سوال و جواب کرد و گفت اون شب تو این حرف به من نزدی؟؟؟ من خاستم طبیعش کنم دیگه مادرم جوابش داد. به من گفت تو ساعت 11 شب گفت برو خونتون ما دختر بزرگ داریم اونم جلو همه . میگه تو منو بیرون کردی نزاشتی برا خاب بیام خونتون. خوب ببینین چطور پشت منو خالی میکنه. بعدشم همش حرفش این بوده طرف من باش طرف خانوادت نباش . خوب خودش اینطوری هستش؟ فقط یکطرفه ی . اخلاق شوهر من طوریه که خانوادش پرش میکنن. کسی پرش نکنه خوبه. ما 2 هفته قهر بودیم برم چی بگم بهش اونم بعد 2 هفته؟ چرا اون جلو نیاد. شاد دلیل جلو نیامدنش برا خانواده من باشه و انتظار داشته باشه من بهش زنگ بزنم. اما خودش چی چرا اون حرف زد. واقعا نمیدونم چیکار کنم

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 13 آبان 95 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1393-8-03
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    2,490
    سطح
    30
    Points: 2,490, Level: 30
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 110
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    42

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کسی نیست واقعا راهنمایی کنه؟؟؟؟؟؟

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 فروردین 95 [ 23:06]
    تاریخ عضویت
    1394-12-18
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    472
    سطح
    9
    Points: 472, Level: 9
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 99.9%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    23

    تشکرشده 56 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خوب چه اشکالی داره شما جلو برید و قهر رو تموم کنید؟

  9. کاربر روبرو از پست مفید Rainbow-Dance تشکرکرده است .

    farnaz35 (یکشنبه 23 اسفند 94)

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 27 مهر 97 [ 11:47]
    تاریخ عضویت
    1394-12-14
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    2,463
    سطح
    30
    Points: 2,463, Level: 30
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    30

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظرمن منتظر نباش که اون جلو بیاد.تو پاپیش بزار.حداقل فقط به خاطر ارامش خاطر خودت هم که شده به شوهرا زنگ بزن.نزار تا فک کنه تو هم طرف خانوادتی.نزار فک کنه پشتشو خالی میکنی.تو بهش زنگ بزن.وقتی دیدیش بهش بگو من واقعا نمیدونم منو تو چراالان باهم قهریم.بگو که هردوخدنواده مقصر بودن.اما دوس نداری شما خودتونو دخالت بدید.بهش بگو به خاطر توو اینکه زندگیمونو دوس دارم میام خونتون.برو خونشون.شاید دو یا سه بار اول کم محلی یا شاید حتی بی احترامی ببینی.اما من جات بودم میرفتم که خانواده شوهرم بهونه جدد واسه پر کردن و دلسرد کردن شوهرم ازم نداشته باشن.اجازه نده تو گوشش بخونن که زنتم ولت کردو طرف خانوادشه.اگه ازشون بی احترامی دیدی احترام بزار که شوهرتم یاد بگیره.بزار بعدا اگه حتی شوهرت تو روی پدرو مادرتم چیزی گفت تو بتونی بهش بگی چرا.بهش بگی کارت اشتباه بوده.تو احترام بزار که اونم یاد بگیره حتی اگه بی احترامی دید احترام بزاره.
    به هیچ عنوان و ابدا وقتی دیدیش پشت خانوادش گله نکن که باااین کار خودتو کوچیک کردی.تنها بگو که هردوخانواده مقصر بودن و منو تو به خاطر رابطع و زندگیمون باید الان سعی کنیم میونه گیری کنیم.نه که ماهم قهر کنیمو همه چی بدتر شه.
    عزیزم نزار قهرتون طولانی تر شه.
    غرور تو رابطه ات با شوهرت جایی نداشته باشه.
    ایشالا زودتر مشکلت حل شه گلم.

  11. 3 کاربر از پست مفید مامان کوچولو تشکرکرده اند .

    farnaz35 (یکشنبه 23 اسفند 94), skyzare (یکشنبه 23 اسفند 94), ستاره زیبا (دوشنبه 24 اسفند 94)

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 96 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1391-8-17
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    5,053
    سطح
    45
    Points: 5,053, Level: 45
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    163

    تشکرشده 177 در 80 پست

    Rep Power
    31
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط farnaz35 نمایش پست ها
    واقعا الان نمیدونم چرا منو شوهرم با هم قهر کردیم. من احتمال میدم شوهرم به خاطر حرفای خانوادم اعصابش خورد شده. ولی به هر حال چرا شوهرم جللو نیاد؟
    درسته تو بحث ها جدا بودیم و دخالت نداشتیم اما تو همون بحث و دعوا شوهرم پیش همه از من سوال و جواب کرد و گفت اون شب تو این حرف به من نزدی؟؟؟ من خاستم طبیعش کنم دیگه مادرم جوابش داد. به من گفت تو ساعت 11 شب گفت برو خونتون ما دختر بزرگ داریم اونم جلو همه . میگه تو منو بیرون کردی نزاشتی برا خاب بیام خونتون. خوب ببینین چطور پشت منو خالی میکنه. بعدشم همش حرفش این بوده طرف من باش طرف خانوادت نباش . خوب خودش اینطوری هستش؟ فقط یکطرفه ی . اخلاق شوهر من طوریه که خانوادش پرش میکنن. کسی پرش نکنه خوبه. ما 2 هفته قهر بودیم برم چی بگم بهش اونم بعد 2 هفته؟ چرا اون جلو نیاد. شاد دلیل جلو نیامدنش برا خانواده من باشه و انتظار داشته باشه من بهش زنگ بزنم. اما خودش چی چرا اون حرف زد. واقعا نمیدونم چیکار کنم
    سلام .

    اگر همسرت رو دوست داری و اون رو شخص قابلی برای زندگی مشترک میدونی .... لازم نیست منتظر بمونی اون جلو بیاد ....حتی اگه شما هم اقدام کنید هیچ مشکلی نیست ....فقط یه لحظه به اینده برو .... خوب خوب خوب فکر کن ..... فرض کن به خاطر همین مسئله پیش پا افتاده جدا شدید ... چه حسی بهت دست میده ؟؟ شاید اون لحظه فکر کنی کاش تماس گرفته بودی .... و از این که پیش قدم نشدی پشیمون بشی .....اگه یه هم چین حسی داری پس توی ایجاد رابطه برای اشتی معطل نکن ...من تا حدود زیادی با حرف های amf66 موافق هستم ..حتی جمله بندی هایی هم که گفته خوب هست ....

    یا علی ....
    ویرایش توسط skyzare : یکشنبه 23 اسفند 94 در ساعت 23:16

  13. 2 کاربر از پست مفید skyzare تشکرکرده اند .

    farnaz35 (یکشنبه 23 اسفند 94), ستاره زیبا (دوشنبه 24 اسفند 94)

  14. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 13 آبان 95 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1393-8-03
    نوشته ها
    65
    امتیاز
    2,490
    سطح
    30
    Points: 2,490, Level: 30
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 110
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    42

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    متشکرم از دوستان
    ولی باور کنید ما به غیر این بار قبلا هم زیاد قهر کردیم . و هر بار من پاپیش گذاشتم احساس م کنم ببخشید پرو شده و الان دوباره انتظار داره من برم جلو و آشتی کنم. درسته ما دو دعوا ب طرف بودیم ولی همسرم هم درسته تو دعوا دخالتی نداشت اما یک جمله گفت و من جلو همه خراب کرد گفت فلان شب اومده ساعت 11 میخاستم بیام خونشون منو از خونشون بیرون کرده. گفت فلان تو منو بیرون نکردی و نگفتی ما دختر بزرگ داریم خونمون نیا؟؟؟ خوب این کارش یعنی چی؟؟ یعنی پشت من نیستش دیگه. من از این کارش عصب شدم. یکی دیگه از قهرایی که ما با هم داشتیم چند روز مونده بود به تولد من که ما با هم قهر کردیم . در همون حین مادر ایشون هم مریض بود و از بیمارستان اوردنش. دقیقا فرداش تولد من بود . شبش بهش پیام دادم بیا دنبالم میخام برم دیدن مادرت. پیام داد باشه و اومد دنبالم. چنان تو ماشین پر باد بود نه من حرف زدم نه اون. رفتم خونشون شب هم بود. یک ربع بیشتر نبودم گفت پاشو بریم یک تعارف برا شام نکرد بهم و منو گذاشت خونمون. در تو مسیر رفت و نه برگشت هیچ کدوم با هم حرف نزدیم. حالا برا تولد خودش من همه کار کردم و واقعا تلافی نکردم. خوب ببینید جواب من چیه؟؟؟ چرا همش من کوتاه بیام خوب؟
    تازه نازش زیاده. به جا که من ناز ککنم. من باید ناز ایشون بکشم

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 96 [ 15:14]
    تاریخ عضویت
    1391-8-17
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    5,053
    سطح
    45
    Points: 5,053, Level: 45
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    163

    تشکرشده 177 در 80 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سلام .

    ببینید ... من توی زندگی شما نیستم ....برای همین هم نمیتونم قضاوت بکنم که حق با کی هست یا نیست ... ولی دو چیز از نوشته های شما متوجه شدم :

    1- هر دوی شما مقصر هستید این که به چه میزان نمیدونم ....

    2- نحوی بیان شما با همسرتون درست نیست . ( البته اگه به همین فرمی که نوشته بودید به ایشون گفته باشید )

    یه خورده از نحوه بیان می نویسم به همراه مثال که خوب جا بیفته ....

    بعد هم قرار نیست کسی کوتاه بیاد .... به نظر من خیلی از مسائلی که پیش میاد رو باید بین خودتون حل و فصل کنید ... البته باز هم تاکید می کنم با بیان خوب ....چون اگه همین ها روی هم انباشته بشه مطمئنا یه روزی که صبر تموم منفجر میشه !

    ===============

    در مورد تولد هم شاید بنده خدا تاریخ تولدتون رو فراموش کرده بوده ....مردها تاریخ خودشون هم یادشون بمونه خیلی هنر کردن !! ادم باید همیشه مثبت اندیش باشه .

    در مورد مورد این که شام دعوت نکرده ... خوب شاید امادگی مهمان رو نداشته ... شاید نمیتونسته اون طور که شایسته هست پذیرایی انجام بده ....

    در مورد این که توی ماشین حرف نزد ... خوب شما سر حرف رو باز می کردید . چرا شما صحبت نکردید ؟؟

    این که گفتید بیاد دنبالتون برای ملاقات مادرش نحوه بیان خوبی نیست ... ( اگه همین جوری گفته باشید ) باید می گفتید :

    خیلی دوست دارم بیام و مادرت رو ببینم ...الان حالش چه طور هست بهتره ؟ ... گوشی رو بده من هم باهاش صحبت کنم .....

    احتمال 50 درصد خودش میومد دنبالتون ... حتی اکه نمیومد هم به نظرم شما باید خودتون می رفتید .....اصلا عیادت از مریض یه وظیفه شرعی هست ....

    حالا این ها به کنار .... یه سوال :

    آیا وقتی اومد و شما رو برد خونه اشون توی راه برگشت شما از ایشون تشکر کردید ؟؟؟


    ببینید شکوه و جلال یه مرد در قدرت تامین کنندگی خانمش هست .... مثلا شما باید بعد از این که ایشون شما رو به خونه خودتون برد وقتی پیاده می شدید از ایشون تشکر می کردید ... البته باز هم نحوه بیان خیلی مهم هست این جوری می گفتید : مثلا وای علی نمیدونم چه جوری باید تشکر کنم همه اش توی این فکر بودم که چه جوری بیام دیدن مادر .....وقتی اومدی دنبالم انگار دنیا رو به من داده بودن ......در ازای این کار یه هدیه ناقابل تقدیمت می کنم ... چشمات رو ببند ...و بعد شما بوسه به گونه اش می زدید و خداحافطی می کردید و می گفتید رسیدی خونه خبرم کن ....

    ========================

    بهتر به خورده ادم مثبت اندیش باشه ... بعد به نظر من زندگی زناشویی ... جای معامله نیست ... ببینید زن و مرد در زندگی یه سری وظایف دارند ... این جوری نیست که اگه یکی وظیفه اش رو انجام نداد طرف مقابل هم انجام نده و تلافی کنه .... هر کسی باید وظیفه اش رو انجام بده و وابسته و منوط به انجام دادن طرف مقابل نباشه . اگه ایشون برای شما برای روز تولد کم گذاشت شما که نباید کم بزارید ...

    یا علی

    ====================



    اگه خانم ها می دونستند با این زبونش چه کار ها می تونستن بکنن ! ... ولی افسوس که بلد نیستن !!! و نمیدونن !!


    توی گریه ... قهر ... داد زدن ... مهارت دارن !!!

    همون هایی که یه مرد رو خرد می کنه !





  16. 5 کاربر از پست مفید skyzare تشکرکرده اند .

    mohanad28 (دوشنبه 24 اسفند 94), کمال (دوشنبه 24 اسفند 94), پاپیون (دوشنبه 24 اسفند 94), بارن (دوشنبه 24 اسفند 94), ستاره زیبا (دوشنبه 24 اسفند 94)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.