به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 9 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 86
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array

    Bow کاش میشد برگردم به گذشته تا بالغانه تر رفتار کنم

    با سلام به همگی
    اگر تایپیک قبلیم رو بخونید کم و بیش در جریان زندگیم قرار میگیرید
    منو همسرم در شرف جدایی هستیم
    هنوز اقدام واسه طلاق نکردیم اما بزودی به اونجا میرسیم
    اون به هیچ وجه حاضر به ادامه نیست
    اعتمادشو نسبت بهم از دست داده و از ادامه نا امید شده
    وقتی ادم به یه مرحله جدایی و اختلاف شدید میرسه خودش میشینه و با منطقش گذشته رو مرور میکنه میفهمه چقد اشتباه داشته
    من در کنار همه تلاشی که واسه زندگیم کردم شاید اگر یکم بالغانه تر رفتار میکردم کارم به اینجا نمیکشید
    ما مثل دوتا بچه بودیم که سر هر چیزی رابطمون رو خراب میکردیم
    میزدیم توی سر هم داد و بیداد
    من میخاستم سریع مشکل رو حل کنم و نزارم با حالت قهر ازهم جداشیم اما همسرم دوست داشت توی لحظه هیچی نگه و سکوت کنه اینکارش حرصمو در میاورد
    تا اینجا کار اون درست بود اما اشتباهش این بود که دیگه جواب مسیج و زنگمو نمیداد
    بهم کم محلی میکر
    میرفتم در خونشون رو نشون نمیداد
    بعد کلی اصرار و خواهش بدون اینکه مسالمت امیز درباره مشکل حرف بزنیم و حلش کنیم ازش رد میشدیم
    روی هم جمع شد تا بالاخره زندگیمون نابود شد
    اون حرف خودشو میزد منم یکم زود جوش میاوردم
    حالا که رسیدیم به اخر خط میگم کاش یکم صبورتر بودم تا الان این وضع گریبان گیرم نبود...
    وقتی یه ادم مغرور و سرسخت و یکدنده(خانمم)
    و یه ادم کم تحمل و عصبی(خودم)
    با هم ازدواج کنن و هرکدوم ساز خودشونو بزنن عاقبتش میشه این
    احساس شکست و احساس گناه و ترد شدگی
    حال این روزای منه

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اردیبهشت 96 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1394-7-04
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    4,637
    سطح
    43
    Points: 4,637, Level: 43
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsOverdrive1 year registered
    تشکرها
    270

    تشکرشده 319 در 160 پست

    Rep Power
    52
    Array
    سلام روزتون بخیر

    شما الان عذابه وجدان داری که چراااااا به اینجا کشیده شد

    یا اینکه خودتو مقصر میدونی بشین برای خودت بنویس معایب همسرت و خوبی هاش

    دلیلهای اختلافتون بعد کارایی که انجام دادی برا حل مشکل

    ببین ایا تلاشی کردی برات یه مثال میزنم

    فکر کن فرزندی داری با تمام وجود اونو تربیتش میکنی تلاش میکنی چیزای مثبت بهش یاد بدی

    به قوله معروف براش سنگه تموم میزاری جوری که هیچ کم کسری نداشته باشه و خیالت از جانبه خودت راحته

    و پیش خودت میگی من اون کارای که لازم و وظیفه پدریم بود انجام دادم حالا اگه فردا روزی مشکلی پیش بیاد دیگه ناراحت این نیستم

    خلاصه پیش خدا و بندش شرمنده نمیشی

    حالا بیا در موقعیت خودت

    شما میگی عصبی میشدی ایا ازش عذر خاهی میکردی

    ایا تلاش میکردی دعوارا بخابونی یا گسترش میدادی به خانواده

    وقتی میدیدی حاضر نمیشه باهات صحبت کنه کم محلی میکرده شمام بایستی رفتاری مثله خودش نشون میدادی

    نه اینکه دادو بی دادکنی عصبانی بشی این جوری اون دستش درازتره

    یه کم تحمل میکردی غرورتو حفظ میکردی مردانگیتو حفظ میکردی و به این موضوع که تا اسم طلاق می اورد

    به جای اینکه جوش کنی یه کم بی تفاوت و کمی خودتو مشتاق نشون میدادی الان وضعییتت بهتر بودش

    یه کم منفعلانه برخورد کردی که نتیجش میشه پر خاشگرانه بودنت

    وقتی از کسی ناراحت میشین بهتره بروز بدی تا اینکه مخفیش کنی برای ارامشه خودتون و برای حفظ زندگیت

    موفق باشین

  3. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array
    ممنون هلنا خانم از راهنمایی قشنگتون
    به نکات خوبی اشاره کردید
    من اگر یه جدلی پیش میومد همون موقع قصد تموم کردنش رو داشتم مثلا میگفتم بریم بیرون یا بیام پیشت تا کش پیدا نکنه
    اما اگر باهم بودیم میگفت سریع منو برسون خونه و اکر جدا بودیم تا چند روز رو نشونم نمیداد که متاسفانه من به قول شما غرور و مردانگیم رو میذاشتم زیر پا و اصرار میکردم
    اما توی این بحثمون که الان ده ماهه ادامه داره اوایل رفتم پیشش گفتم ببین داره قهرمون طولانی میشه و بیش ازین به صلاح نیست چون خونواده ها میفهمن و پیچیده تر میشه اما اون گفت قصدش جدایی و تصمیمش قطعیه
    توقع داشت برم باز با التماس و خواهش پیش خودش و خونوادش راضیش کنم به اشتی
    اما اینبار نکردم اینکار رو چون فهمیدم چوب همین اصرار زیاد رو خوردم و اون بدتر ازم دور شده
    اما دیگه دیر شده بود و اون فقط باج میخاست و منم ندادم و الان رسیدیم به این نقطه...
    یک قدمی طلاق
    من الان پشیمونم که به قول شما چرا منغعلانه برخورد کردم و خودم عزت نفس و غرورم رو ارزون فروختم و باعث شدم برای همسرم بی ارزش و یه سربار بشم....
    کاش یوقتایی باهاش هم نظر میشدم و اجازه میدادم برای زندگی با من بیشتر تلاش کنه و انقد سهل و اسون همیشه اماده از خود گذشتگی نمیشدم...

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام جناب بسیار متاسفم
    همیشه ازین ستون به اون ستون فرجه همه چیز دست خداست اونه که محبتها رو تو دلا قرار میده و خودش گفته حتی یه برگ درخت هم بی اجازه من نمی افته پس باید صبور باشی و سعی کنی گذشته رو جبران کنی ازونجا که حق طلاق با شماست پس فعلا نترس اما باید خانومت رو دلگرم کنی تا برگرده
    من مطمینم تو این دوری حتما ایشونم در خلوتش به کم کاریهاش داره فکر میکنه شما فکر نکن الان ایشون با دمش داره گردو میشکنه پس صبور باش
    ازت میخام مو به مو خصوصیات خوب و بد ایشون از دید شما و خصوصیات خوب و بد شما از نظر ایشون رو بگی تا بهتر کمک کنیم
    من شخصا پیگیرم

  5. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array
    ممنونم ستاره خانم که پیگیر مشکل من هستید و قصد کمک دارید
    اگر زحمت بکشید و تایپیک من در انجمن متارکه و طلاق رو بخونید مفصل تر توضیح دادم
    http://www.hamdardi.net/thread-41573.html
    اما خصوصیات خودم و خانمم که فرمودید رو میگم
    خصایص خوب همسرم
    مهربون و احساساتی
    مودب
    متین و با وقار
    دارای پوشش مناسب و مقید به اخلاقیات
    نجیب و قابل اطمینان
    سرزنده و شاداب
    اما خصوصیات بدش
    یکم زیادی مغرور و خودخواه
    ناپخته و بی تجربه
    قدرت سازگاری و پذیرش خیلی پایین
    یکم راحت طلب و ارمان گرا
    تزلزل در امید به اینده و سیاه و سفید دیدن زندگی
    حالا خصوصیات خوب خودم
    مهربون و احساساتی
    مستقل و قاطع
    مقاومت و سرسختی در برابر مشکلات
    توان سازگاری بالا
    منطقی و اهل صحبت و همفکری
    خصوصیات بدم
    یکم مغرور و یکدنده
    عصبی و واکنش سریع مقابل ناملایمات
    زود باور و یکم ساده
    زدن هر حرفی بدون تامل
    ایشون میگن خسیسم اما من خرجمو طبق دخلم تنظیم میکنم و این موضوع رو شدیدا تکذیب میکنم
    ایشون میگفت دنبال حرفو
    میگیرم که اوایل یکم بودم اما به مرور گذاشتم کنار
    البته من نمیتونم درست خودمو از دیدگاه ایشون توصیف کنم ولی سعیمو کردم انعکاس بدم
    بعید میدونم ایشون خیال برگشت به سرش باشه
    از رفتاراش و حرفاش فهمیدم
    بعد شش ماه دوری باهاش حرف زدم میگفت
    نه دلتنگم نه پشیمون
    حتی طلاقم ندی میشینم خونه بابام مهریه مو بده
    اما نمیام سر زندگی
    البته از حالتش فهمیدم داره داغون میشه اما غرورش نمیزاره کم بیاره و نرمش به خرج بده

  6. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 شهریور 96 [ 00:37]
    تاریخ عضویت
    1394-4-23
    نوشته ها
    641
    امتیاز
    12,858
    سطح
    74
    Points: 12,858, Level: 74
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 392
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,477

    تشکرشده 767 در 424 پست

    Rep Power
    111
    Array
    سلام من دوباره تاپیکهای گذشتتون خوندم اگه میشه کامل دعوای اخرتون توضیح بدین
    تو دعواها شما چکارمیکردین ؟ایشون چی؟
    و اینکه متوجه شدم ایشون ده ماهه با شما قهره تو این مدت بجز واسطه فرستادنشما چقدر رفت امد و تماس بینتون ردو ببدل شد؟؟؟
    رابطه شما قبلابا خونوادش چطوربود؟
    همسرتون چندسالشه؟ شغل و تحصیلات شما و همسرتون
    ایشون چطور قبلا به شما ابراز علاقه میکرد؟
    شما چطور؟
    اخرین باری که باهم تماس یا دیدارداشتین کی بوده و چطور بود؟؟
    ایاشماپدر دارین؟
    ویرایش توسط ستاره زیبا : دوشنبه 17 اسفند 94 در ساعت 02:29

  7. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array
    سلام ستاره خانم
    باید بگم البته به خیلی از سوالاتتون توی تایپیکهای قبل اشاره کردم اما سعی میکنم تا حد ممکن شرح بدم
    من ۲۸سالمه و همسرم چندماه کوچکتره هر دو دیپلمه هستیم ایشون شاغل نیست و من شغلم ازاده و کارگاه تولیدی دارم
    ازدواجمون سنتی بود و یه شناخت سطحی نسبت به هم داشتیم
    خانواده هامون توی بعضی زمینه ها اختلافات فاحشی دارن مثلا ما شدید برون گرا و اهل معاشرت و مراوده ایم اما اونا برعکس
    متاسفانه یکم دچار بدبینی و شک هستن و فکر میکنن دیگران باهاشون خصومت دارن
    مشکل اصلیمون همین بود
    همسرم نسبت به رفتار خونوادم خیلی حساس و ریزبین بود و همش سو تعبیر میکرد
    حالا فکر کنید من چه باید میکردم
    هر رفتاری رو به بدترین شکل تعبیر میکرد
    اگر میگفتم اشتباهه میگفت حمایت میکنی اگر چیزی نمیگفتم خودش حکم صادر میکرد و معمولا رفت امد و کم میکرد که خونوادم اعتراض میکردن و دلخور میشدن
    من مونده بودم این وسط
    میدونستم رفتارش اشتباهه اما خودمو زدم به بیخیالی و سپردم به خودش اونم طبعا رفت امدش رو به حداقل رسوند و همینطوری نتونست جایگاه خوب و نزدیکی توی خونوادم پیدا کنه
    از اونطرف خونوادش بخاطر درونگرا بودن منو توی جمعشون نپذیرفتن و منم اصلا حس نمیکردم دامادشونم و حاضر نبودن یکم منو بپذیرن
    دعوای اخرمونم سر همین گلایه کردنای همسرم از دیگران بود که من دیگه لبریز شده بودم و اعتراض کردم که تو باید فقط من مدنظرت باشم نه اطرافی و رابطمونو بخاطر دیگران خراب نکنی(البته یکم با صدای بلند و حالت عصبانیت)و اون قهر کرد و هنوز.....
    خطشو عوض کرد رفتم در خونشون رو نشون نداد
    من سعیمو کردم دلش رو به دست بیارم اما اون تصمیمش قطعی بود و ناچارا علیرغم میلم راضی شدم به جدایی فقط به شرط جبران خسارات مالیم....
    و همچنان بلاتکلیفیم...
    اگر بخام منطقی بدون احساسات زندگیم رو تحلیل کنم باید بگم انتخاب من از طرف همسر به عنوان شوهر فقط از روی یه اشتباه و سو تفاهم با چشمای بسته و حس ترحم بود که بعد مدت کوتاهی عزمش رو جزم کرد برای جدایی فقط ترس از قضاوت دیگران و ابروی خونوادش تا الان نگهش داشت و بار این زندگی فقط به دوش من بوده تا الان
    بزرگترین گله من ازون اینه که هیچوقت منو به عنوان یه مرد مقتدر و مستقل نپذیرفت و همیشه غرور و شخصیتم رو سرکوب کرد و احساس بی ارزشی بهم القا داد..
    ویرایش توسط amf66 : دوشنبه 17 اسفند 94 در ساعت 22:51

  8. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 اردیبهشت 03 [ 18:39]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    329
    امتیاز
    14,886
    سطح
    79
    Points: 14,886, Level: 79
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 464
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    955

    تشکرشده 655 در 231 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام اقایamf66
    امیدوارم به زودی مشکلتون حل بشه و خدا خودش بهترین هارو واستون رقم بزنه

    ببخشید که این سوالو میپرسم
    اما چون همسر سابق منم مثل شما البته بیشتر پدرش ،موقع جدایی از ما خسارت میخواستن و اینحرفشون واقعا منو ناراحت میکرد،چون تو اون شرایط که دختر بیشترین ضربه رو میخوره اونا دنبال خسارت بودن البته در مورد ما مشکل بیشتر از طرف اون اقا بود و من در مورد زندگی شما نمیدونم مقصر بیشتر چه کسیه
    میخواستم بدونم علت اصلی بیان خسارت از طرف شما چیه،میتونه به خاطر این باشه که شما هنوز زندگیتون رو دوست دارید؟،یا اینکه دست پیشو گرفتید که مهریه نخوان،یا .......
    البته بازم معذرت میخوام بابت سوالم

  9. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 تیر 97 [ 15:04]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    206
    امتیاز
    7,253
    سطح
    56
    Points: 7,253, Level: 56
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    143

    تشکرشده 309 در 147 پست

    Rep Power
    46
    Array
    خواهش میکنم
    حقیقت اینه که این تقاضای من دو جنبه داره
    یکی اینکه منو همسرم در اوایل قهرمون باهم صحبت کردیم و هرچی سعی کردم متقاعدش کنم اشتی کنه حاضر نشد و ازم خاست که در قبال بخشش مهریه طلاقش بدم منم بهش گفتم هیچوقت راضی به جدایی نیستم چون بهت علاقه دارم اما بخاطر احترامی که بهت میزارم حاضرم تمومش کنم
    باهم توافق کردیم بدون اطلاع خونواده ها
    گفت من میگم که خودم خواهان طلاقم
    اما زیر حرفش زد و انداخت گردن من و به اصرار پدرش مهریه گذاشت اجرا و ده ماهه منو کشوندن توی دادگاه و هزینه وکیل و دادگاه و ابروریزی و هزار چیز دیگه
    الان که رسیدن به ته خط و مهریه قسط بندی شده میگن توافقی جداشیم
    شما بگید من بازیچه دستشون بشم و بگم هرچی شما بگید من مطیعم..؟؟!
    دومین جنبه اش اینه که من با شناختی که روی پدرش دارم و میدونم خسیسه حاضر نمیشه خسارت بده و من میخام بگم من حاضرم به طلاق ولی به این شرط بلکه فکر کنه دیگه تموم شدست و شاید اینطوری دوباره برگشت
    و متوجه بشه کسایی که ازش حمایت کردن و تحریکش کردن برای شروع لجبازی و شکایت متعدد حاضر نیستن با وجود وضع خوب مالی یکم خرج کنن تا دخترشون رو از گیر شوهر بدی مثل من نجات بدن
    شاید به خودش اومد....
    اما باید اقرار کنم زندگیمون افتاده روی لجبازی و انتقام گیری
    برای خودم متاسفم با این سرنوشتم
    ویرایش توسط amf66 : سه شنبه 18 اسفند 94 در ساعت 01:08

  10. کاربر روبرو از پست مفید amf66 تشکرکرده است .

    dooo (سه شنبه 18 اسفند 94)

  11. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 اردیبهشت 03 [ 18:39]
    تاریخ عضویت
    1393-12-14
    نوشته ها
    329
    امتیاز
    14,886
    سطح
    79
    Points: 14,886, Level: 79
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 464
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    955

    تشکرشده 655 در 231 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام
    من به طور پراکنده تاپیک قبلیتون رو خوندم،و اینطور که فهمیدم مشکل اصلی خانوم شما جدای از خانوادتون،برخورد تند و صدای بلند شما موقع بحث کردنتونه،نمیدونم از آخرین دفعه ای که با همسر تون صحبت کردید چه مدت میگذره و اصلا شما چه قدر تلاش واسه حفظ زندگیتون کردید که بازهم جواب ایشون فقط جدایی بوده،اما زه عنوان کسی که از همسرش جدا شده و تجربه ی تلخ طلاقو داره خواهش میکنم اگه جا داره بازم تلاش خودتون رو بکنید،اگه قبلا زود جوش میاوردید این دفعه خیلی اروم بشینید جدی با همسرتون صحبت کنید چون ممکنه قبول نکنه که بیاد باهاتون صحبت کنه بگید این آخرین فرصت زندگیمون هست و نهایتش هرچی تصمیم ایشون هست شما به تصمیمشون احترام میذارید
    خدا میدونه خانومتون چه شرایط سختی رو میگذرونه

    جدای از خصوصیات بد اخلاقی همسر سابقم،یکی از خصوصیات خوبش که منو جذب خودش میکرداین بود که اکثر مواقع موقع بحث کردن،منو شما خطاب میکرد و کلی باهام سر و سنگین میشد و خیلی اروم و ریلکس حرفاشو میزد،و با پنبه سر میبرید،برعکس من که اصلا سیاست نداشتم

    البته چون بیشتر وقتها اروم بود وقتی سرم داد میزد بازم خوشم میومد،شمام یه ذره سیاست به خرج بدید ان شاالله درست میشه همه چیز
    باور کنید هیچ.تضمینی نیست زندگی بعدی بهتر باشه

  12. کاربر روبرو از پست مفید dooo تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (سه شنبه 18 اسفند 94)


 
صفحه 1 از 9 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:36 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.