به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 17 بهمن 94 [ 16:15]
    تاریخ عضویت
    1394-11-17
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    24
    سطح
    1
    Points: 24, Level: 1
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    گذشته ی همسرم و ارتباطش با دختراو خانم های مختلف در گذشته و پنهان کاری های الانش آرامشو ازمون گرفته

    سلام
    من هشت ماهه عقد کردم و چهار ماهه بعد از یه دعوای مفصل با همسرم رفتیم زیر یه سقف
    من 26 ساله و کارمند و فوق لیسانسم و اونم 28 سالشه و فوق لیسانش و کارمنده
    همسر من تا حدود شش ماه قبل از آشنایی و عقدمون روابط زیادی با دخترها داشته و تو همه ی رابطه هاش رابطه ی جنسی داشته .سه موردشون رابطه ی جنسی کامل داشته
    مدت دو سال با یه خانم مطلقه دوست بوده و خودش میگه دوست عادی بودیم و بعد ایشون هر وقت نیاز جنسی داشتن اون خانم رفع میکردن و خودشون هم هر وقت اون خانم نیاز داشتن رفع میکردن تا زمانی که همسرم با یه دختری دوست میشه و اون خانم باهاشون قطع رابطه میکنه و به گفته ی همسرم بعد از شروع دوستیش با دوست دختر جدیدش دیگه وقتی ب اون خانم مطلقه زنگ میزده فحشش میداده و خلاصه رابطه شون تموم میشه و فقط هرازچندگاهی اون خانم زنگ میزده به همسرم یا همسرم بهش زنگ میزده که با فحش میگذشته و تموم
    تا زمانی که با دوست دخترش به هم میزنه و مجددا اون خانم مطلقه بهش زنگ میزنه و داشته فحش میداده که همسرم باهاش مهربون برخورد میکنه و میگه به هم زدم و دوباره میره با اون خانم .میشن دوست دختر دوست پسر مدت سه ماهم با هم زندگی میکنن
    تا یه شب همسرم میفهمه اون خانم بهش خیانت کرده و به هم میزنن
    اون خانم میره شهرشون بعد دو ماه زنگ میزنه به همسرم ک تنهام و شب بیا پیشم و همسر منم میره و تا صبح سکس و... بعدشم اون خانم تو گوشی همسرم پی ام هاش با بقیه رو میخونه و صبح ک همسرم برمیگرده سرکارش باز ب خانمه زنگ میزنه تا خانمه فشش میده و میگه گمشو و رابطه شون تموم میشه
    به من گفته ازون رابطه حدود یک سال میگذره
    طی مدت نامزدیمون هم دوسه بار اون خانم و دوست پسر اون خانم به همسرم زنگ میزدن و پی ام میدادن که هر بار همسرم بی جواب میذاشت یا میگفت دست از سرم بردارین
    به بارم اون خانم به همسرم اس داد که ازدواج کردی؟ و کلی منو نفرین کرد l
    خدا میدونه اینا رو مینویسم دارم اشک میریزم به قدری که خط به خطش برام آزار دهنده اس
    به جز این خانم پنج تا دوست دختر جدی دیگه هم داشته که با همه هم سکس داشته .سه مورد سکس کامل(البته هر سه مورد خانم بودن از قبل و دختر نبودن) و ما بقی رابطه ی مقعدی
    همه ی دوست دخترهاش هم بعد از دوستی و تموم شدن رابطه اگر نیاز جنسی داشتن زنگ میزدن بهش و ایشون هم پا میداده
    یکیشون حدود دو سال بعد از تموم شدن دوستیش از آمریکا برگشته بوده ایران و شب آخر به همسرم زنگ میزنه که ببرتش فرودگاه ,میرن فرودگاه از پرواز جا میمونه و میره خونه ی همسرم و تا صبح سکس l(( بعد صبح میره دنبال بلیط و شب بعدش برمیگرده آمریکا
    ببخشید نوشته هام خیلی درهمه .به شدت تحت فشارم وقتی در این مورد مینویسم و حرف میزنم و تمام مدت اشک میریزم
    همه ی این ها در شرایطیه که من قبل از همسرم هیچ رابطه ای نداشتم.هیچی!
    این جزییاتم قبل از نامزدی ب من نگفت –بعد عقد ک کنکاش کردم تو وسیله هاش مجبور شد بهم بگه
    وقتی اومد خواستگاریم گفت بابت گذشته اش پشیمونه .توبه کرده و میخواد زندگی درست حسابی داشته باشه .گفت الان فهمیده که یه خونه ی گرم و آروم و یه دختر که عاشقشه می ارزه به هزار تا تو آغوش هرزه ها ارضا شدن و.....
    من هم قبول کردم فکر نمیکردم با مرور زمان بیشتر شدن وابستگی و علاقه ام انقد گشدته برام آزار دهنده بشه
    الان هر چند وقت یه بار سر اون مسائل دعوا راه میندازم
    یک ثانیه فکر و خیالم آروم نیست
    تا چند ساعت غیبش میزنه و میره دنبال کاراش یاد روابطش و... میفتم یاد اینکه با دخترای دیگه.....و گریه میکنم
    آدم مخفی کاری هم هست-دروغ نمیگه ولی بعد از گفتن گذشته اش و دعواهای من الان دو بار پیش اومده که به من موضوعات مختلفیو نگفته و خودم فهمیدم
    بعدش میگه میترسیدم بگم دعوا راه بندازی
    البته فقط دوبارشو فهمیدم و مطمعنم موضوعات بیشتری هم بوده
    مثلا همون دوران عقد یه بار زنگ زد گفت خواهرم گفته فلان دخترها از همسر فعلیت خیلی بهترن کاش اونارو میگرفتی و منم بهش گفتم خب دیر نشده برو بگیر و گفت برو بابا و خندید
    بعد شبش بهش گفتم اگر من برات بهترینم چرا وقتی خواهرت گفته فلان دخترها نگفتی نه و گفتی عه مگه چ جورین؟؟؟ گفت همین جوری از رو کنجکاوی و بعدم کلی دعوام کرد که تو منظورت اینه که من هرزه ام و دارم بازیت میدم و....
    این ماجرا گشذت تا سه روز بعدش بیرون قرار داشتیم.تو کافی شاپ رفت بیرون با تلفن حرف بزنه من اون یکی گوشیش که تلگرام روشه رو برداشتم چک کردم و رفتم تو چتش با خواهرش و دیدم بله چه خبره!!!!! خواهره براش عکس کلی دختر فرستاده بود ک اینا از خداشونه باتو ازدواج کنن و باهات باشن و اینم در مورد دونه دونه شون نظر داده بود بعد عکس خودشم داده بود به خواهرش بده به دخترای دوستش و.. ک نظرشونو بگن
    اصلا دنیا رو سرم خراب شد
    همون شب نامزدیمو به هم زدم و فرداش دادخواست دادم .سه روز بعد هم برای پیگیری طلاق اومدن با خانوادش ک تا دیدمش و دو کلمه حرف زدیم باز دلم نرم شد و گفت فقط از رو کنجکاوی بوده که نظر بقیه رو در مورد خودم بدونم و منم با اینکه میدونستم دروغ محضه الکی باور کردم l
    بعد ازون کاری نکرد تا همین هفته گذشته یه دختری تو ادلیستش بود گفتم آنفرندش کن گفت نمیکنم گفتم چرا؟گفت طرفدار آهنگای مورد علاقه ی منه و پیجش جالبه
    چند روز پیش یهو دیدم دختره یه آهنگیو شیر کرده و رو پیج همسرمم گذاشه و از همسرم تشکر کرده ک این آهنگو بهش پیشنهاد داده
    بعد دعوامون شد گفتم باهاش چت کردی؟؟ گفت آره فقط دو تا لینک فرستادم .بعد چتو باز کردم دیدم دوتا لینک و چار پنج تا پی ام بوده در همون مورد .دختره قلب اینا هم برا همسرم گذاشته بود ک همسرم جواب نداده بود
    بهش گفتم چرا بهم نگفتی ؟؟؟؟ تو ک گفتی همه چتا و همه چیو بهت میگم گفت میگفتم شر را مینداختی و خبری نبوده ک بگم و....
    یه بار هم تو داشت سرم غر میزد که تو رابطه ی جنسی چرا کارهایی ک اون میخواد رو انجام نمیدم (من چون تجربه ی اولمه اصلا به اندازه ی همسرم مهارت ندارم و واقعا نمیتونم ) بعد من گفتم خب دارم سعی میکنم یاد بگیرم دیگه
    گفت تو عاشفم نیستی دخترا وقتی عاشق میشن همه کاری برای عشقشون میکنن .من گفتم اونا ک میگی هرزه بودن ک ماهر بودن من اولین تجربه مه و نمیتونم مثله یه هرزه باشم
    گفت ای حرفا همش مزخرفه مثلا فلان دوست دخترم به خاطر عشق ب من فلان کارو کرد یا فلان دوست دخترم فلان کارو کرد و..
    ک وقتی گفت دنیا رو سرم خراب شد
    بهش گفتم لیاقتت همون آشغالان ک همزمان و قبل تو با صد نفرن .داشتم میرفتم خونه بابام ک اومد التماس کرد گفت بمون و غلط کردم و شوخی بود حرفام و.....
    خیلی زندگی سخت شده برام .همش استرس.همش ذهن خوانی ک الان تو فکرش ب چی فکر میکنه و.....
    در ضمن همسرم با یه خانم متاهل که ساکن خارج از ایرانن هم قبلا دوست بوده و روزی چار پنج ساعت تلفنی حرف میزدن ک از همون شروع آشنایی مون رابطه شونو قطع کردن ولی اون خانم ول نمیکنه .گه گاهی یه کارای میکنه که زندگیمو به هم بریزه و شک بندازه تو دلم والانم یه هفتس هی میناله از دلتنگی و پیغام پسغام میفرسته و همسرمم به من میگه خیالت راحت محلش نمیذارم ولی دلم آَشوبه
    چه خاکی تو سرم بریزمl((

  2. #2
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    چرا گذاشتی همسرت همه این حرفها و جزییات را بهت بگه؟

    هم خودت عذاب بکشی و هم اون روش اینقدر به شما باز بشه که راحت رفتارها و کارهات را با اونها مقایسه کنه؟

    باید برید مشاوره
    باید ذره ذره این همه خرابی را درست کنی
    همسرت باید یاد بگیره که شما دوست دخترش و خانم ... نیستی که راحت از قبلیها و ... با شما حرف بزنه
    یه سری حرمتها و ملاحظات را باید یاد بگیره

    ازش سوال نکن
    نذار بیشتر روش باز بشه
    بگو فقط مشاوره ......
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  3. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 17 بهمن 94), هلیاجون (شنبه 17 بهمن 94)

  4. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود

    بخدا تعجب میکنم اینایی که نوشتی برای یک دختر 14 ساله هستش یا یک خانوم کارمند 26 ساله فوق لیسانس؟!!!

    این آقا توی خواستگاری برگشته گفته قبلا رابطه داشتم و دیگه میخوام ازدواج کنم و رابطه نداشته باشم!!!
    توی دوران عقد و نامزدی و خواهرش براش فرستاده و گفته برای کنجکاوی بوده و اینکه بدونم هنوزم جذاب هستم یا نه؟
    خیلی راحت در مورد گذشته اش حرف میزنه و شما هم وایمیستی گوش میدی؟!!!

    فقط برید پیش مشاور الکی وقتت را توی سایت همدردی تلف نکن یا اینکه میتوانی از بخش انجمن آزاد هم پیگیر باشی مشاورینی خوبی توی سایت هستند.


    http://www.hamdardi.net/payments.php

    حق اشتراک يکماهه انجمن آزاد 40/000 تومان
    حق اشتراک 3ماهه انجمن آزاد 100/000 تومان
    چنتا حسن داره.
    1.بصورت انلاين مشاوريد سايت در اختيار شما هستن و لازم نيست وقت بگيريد يا از منزل خارج بشيد.
    2.قيمت مناسب نسبت به بيرون
    3. از همه مهمتر حداقل خيالت راحته سايت داراي مشاورين متخصص و باتجربه اي هستش

    شما فعلا تا وقتی میرید پیش مشاور چنتاکار انجام بده:
    1.ازش هیچ سوالی دیگه پیرامون روابط قبلی نمیپرسی
    2.اینکه کنجکاوی نمیکنی چون فقط خودت آسیب میبینی
    3.گذشته هرچی بود بزار کنار فقط خودتی که آسیب بهت وارد میشه برای رفتن پیش مشاور اول باید آرامش خودت را حفظ کنی شما تا آرام نباشی هیچ کاری نمیتواند بکند حتی مشاور
    4.استفاده از تکنیک توقف فکر
    با اجازه بانو مینوش گرامی

    یه مورد دیگه ای که به ذهنم میرسه بجز توقف فکر که خیلی خیلی موثره

    تکنیک توقف فکر

    مکمل خوبی هستش براش میتوانی ازش استفاده کنی بعد اینکه یه ایست محکم دادی به اون فکری که میخواد وارد ذهنتان بشود براش یه زمانی را تعیین کنید مثلا ساعت 8 شب بعد اون زمان تعیین کنید تا چند دقیقه به این موضوع فکر کنید بعد تمام شدنش دیگه ادامه ندید و تمامش کنید.با انجام دادن مداوم این کار مطمئنا دفعات کمتری این فکر به ذهن شما خطور میکنه.

    تقریبا خیلی خلاصه برای شما توضیح بدم در مورد توقف فکر:

    توقف فکر یعنی اولا هر چیزی که اونو یاد تو میندازه بنداز دور..
    هر وقت هم فکرش اومد تو ذهنت بدون سرزنش خودت ذهنتو ازش منحرف کن.حتی اگه دو دقیقه طول بکشه..هر دفعه هم واسه اینکه تونستی فکرتو ازش منحرف کنی از خودت تشکر کن یا به خودت جایزه بده...اگه هم نتونستی ناراحت نشو و باز امتحان کن.
    اجازه نده این افکار وارد ذهنت بشه بهشان بها نده هرووقت اومد به سراغت بلند شو و مشغول به یک کاری بشو مهم نیست هرکاری باشه فرقی نمیکنه ظرف بشور لباس بشور خونه را تمیز کن غذا درست کن میتوانی برو باشگاه ورزش کن پیاده روی سریع انجام بده خلاصه:
    هرکاری بکن اما فکر نکن
    اگه اینجور افکار توی ذهنت اومد یک stop بهشان بده.

    فرزند چندم خانواده هستید شما و تعداد خواهر برادر و اختلاف سنی
    3تا از نکات مثبت ایشون که بهشان جواب مثبت داید
    نکات مثبت و منفی خودتان را بنویسید لطفا با توضیحات باشه
    الان از شوهرت بپرسیم 3تا ایرادی که به شما میگیره چیه بنظرت؟
    و یک سوال بسیار مهم شما الان توی دوران عقد هستید یا ازدواج کردید و مستقل شدید؟
    اگر در دوران عقد هستید رابطه جنسی کامل برقرار کردید.
    سوال آخر آیا در زمان خواستگاری ایشون عنوان کردن روابط متعدد دوستی و رابطه جنسی داشتند؟این موضوع را کی متوجه شدید
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  5. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    Wishbone (یکشنبه 18 بهمن 94), آرامش باران (یکشنبه 18 بهمن 94)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 آبان 00 [ 22:30]
    تاریخ عضویت
    1394-11-10
    نوشته ها
    98
    امتیاز
    6,561
    سطح
    53
    Points: 6,561, Level: 53
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 189
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    67

    تشکرشده 120 در 63 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    شاید این نظر من رو مدیران صلاح ندونند و حذف کنند ولی
    خانم من موندم شما چطور با این آقا با همچین دوسیه غنی و پرباری ازدواج کردید با اینکه طرف خودشم به اشتباهاتش اذعان کرده و باز نشانه هایی از اون روهم مشاهده کردید.
    به نظر من ایشون بهتره یه پ*ورن استار بشن تا یه شریک زندگی!
    واقعا که...
    دوستان، رفقا به نظر شما آیا این شخص میتونه اصلاح بشه؟

  7. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 00:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,968
    امتیاز
    33,342
    سطح
    100
    Points: 33,342, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,392

    تشکرشده 6,370 در 1,793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باسلام.

    چنین موضوعاتی شامل بند۲۲قوانین تالار میشه.ودر تایپیکهای عمومی امکان پگیریش نیست.لطفا یا عضو انجمن آزاد بشید وخصوصی طرحش کنید یا اینکه حضوری به مشاور بالینی مراجعه کنید.

    باتشکر
    .
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  8. کاربر روبرو از پست مفید ammin تشکرکرده است .

    khaleghezey (یکشنبه 18 بهمن 94)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.