ادامه راهنمایی شما عزیزان برای خواستگاری کردن مجدد

[Alone boy..]

سلام به همه؛
من یه مشکلی داشتم که قبلا توی این تاپیک مطرح کردم و دوستان لطف کردن راهنمایی ها و نظرات خودشونو گفتن.
http://www.hamdardi.net/thread-41123.html
مشکلم این بود که از دختری که بهش علاقه داشتم خواستگاری کرده بودم و اون بهم جواب منفی داده بود.
دوستان گفتن یه ماه صبر کن و دوباره برو جلو؛ الان یک ماه گذشته، رفتارها و طرز برخورد اون دختر یه طوریه که انگاری از من بدش نیومده. رفتارش طوری شده که برخلاف قبلا که خودشو ازم می دزدید و من بهش سلام می کردم و اونم تا جایی که می تونست خودشو می زد به اون راه که انگار اصلا منو ندیده اما الان دیگه خیلی وقتا اون به من سلام میده و جواب سلامم هم خیلی خوب میده.
قبلا وقتی از سرویس شرکت پیاده می شد خیلی تند راشو می کشید و می رفت و من اگه می خواستم باهاش صحبت کنم باید می دویدم دنبالش و چند بار صداش می کردم تا وایسته اما الان از سرویس که پیاده میشه وقتایی که می بینه من پشت سرشم الکی عمدا لفتش میده سرعت راه رفتنشو کم می کنه حتی وامیسته و با کیفش ور میره اما من طوری رفتار می کنم که شاید الان پیش خودش فکر کرده که به کل قضیه رو فراموش کردم.
خیلی وقتا زیر چشمی نگام کرده؛ وقتایی که باهاش صحبت کردم یه جوری شده انگار که مثلا فک کنه میخوام درمورد ازدواج باهاش حرف بزنم دست و پاشو گم کرده و..
نمی دونم واقعا نمی دونم؛ شایدم همه اینا ساخته ذهن درگیر منه، شاید بازم توهم زدم و اصلا هیچ دوس داشتنی از جانب اون در کار نباشه.
الان راهنمایی می خوام که واقعا باید چیکار کنم؟
از همه خواهش می کنم که تاپیک قبلی منو بخونن بعد نظرشونو بگن.
ممنونم

[mohamad.reza164]

سلام دوست عزيز

پس بالاخره يك ماه رو تحمل كردي.

احتمالا تو اين يك ماه هم حسابي تصوير سازي و رويا سازي كردي

قرارمون اين بود كه صبر كني بدون اينكه فكرت مشغول اين خانوم بشه!

------------------
بگذريم،

اگر واقعا فكر ميكني بدرد هم ميخوريد تو دنياي اما او اگر زندگي نكن و اقدام كن. البته به روش قطعي و اصولي باشه. چون در غير اينصورت ممكنه دوباره پاسخي غير شفاف بگيري و دوباره بري تو برزخ چه كنم چه كنم.

ما به شما پيشنهاد اقدام از طريق خانواده رو داديم ولي گويا شما قبول نميكني.

فرض رو بر اين ميگذاريم كه برداشت هاي شما از رفتار اين خانوم، صحت دارد و اين خانوم در مورد شما فكر و تحقيق كرده و آمادگي لازم براي اقدام مجدد شما رو دارد. قطعا منتظر نباش ايشان اقدم كنند. خانوم ها به يك سري روش هاي غير قطعي پاسخ شون رو ميدهند كه مرد پيش قدم بشود.

اگر به خودت، انتخابت، برداشت هات ايمان داري، اقدام كن دوست من. از هيچي نترس، نهايت اش بايد بياي اينجا يه شيريني بدي ديگه!

---------------------

پ.ن: حتما طوري رفتار كن كه اعتماد به نفس شما پر رنگ باشه و عزت نفس ات خدشه دار نشه!

پ. ن2: راستي منظور شما اين نبود كه برم جلو به اون خانوم چي بگم؟

[Alone boy..]

سلام؛ راستش توقع داشتم جوابای بیشتری ببینم. بازم ممنون از شما که وقت گذاشتید و نظر خودتون رو گفتید اما اصلا توقع نداشتم که همچین استقبال گرمی از موضوعی که باز کردم بشه!
درهرصورت بازم ممنون از شما.
درمورد راهنماییتون باید بگم که راستش من واقعاً نمی دونم باید الان دقیقا چیکار کنم؟
با توجه به عکس العملی که یک ماه پیش ازش دیدم می ترسم اگه از طریق خانواده اقدام کنم بدتر بشه و پیش خودش فکر کنه من برای حرفش ارزشی قائل نبودم و بازم کار خودمو کردم.
از طرف دیگه هم نمی دونم اگه بخوام با خودش حرف بزنم باید دقیقا چی بگم؟
راستش تو اون شرایط خیلی هول میشم و اصلا مغزم کار نمی کنه. حتی اگه قبلا هم تمرین کرده باشم که باید چیا بهش بگم اما اون لحظه نصف حرفامو یادم میره و اون نصفه دیگه شم کلا عوض می کنم و اصلا در مقایسه با چیزایی که از قبل آماده کرده بودم کلا یه چیز دیگه میگم!!
اما اگه متن کوتاهی پیشنهاد بدید می تونم بهش بگم؛ فقط طولانی نباشه و توش کلمات خیلی عاشقانه نباشه چون مطمئنم که نمی تونم بگم و گند می زنم!!
اینم بگم که من واقعاً مطمئنم که ما به هم میایم و اخلاقامون اعتقاداتمون به هم نزدیکه، اینو صرفا از روی احساس نمیگم چون من دیگه اون آدم احساسی قبل نیستم. (آخه قبلا هم یکیو دوس داشتم اونم خیلی خیلی زیاد، در حد بی نهایت اما بعد اون دیگه نتونستم هیشکیو تا اون حد دوس داشته باشم.)
البته نه اینکه الان این خانوم رو دوس نداشته باشما، اتفاقا قلبا بهش علاقمندم فقط دیگه اون حس عاشق بودن دیوانه وار قبل رو ندارم. چهار سال از اون موقع می گذره و من به ندرت پیش اومده که از کسی خوشم بیاد، بعد چهار سال این اولین موردیه که میتونم اسمشو علاقه بزارم.

[mohamad.reza164]

آقای تنهای عزیز قرار شد خودت باشی نه اینکه اون خانوم چه طور میپسنده!

اگر بری جلو و مثلا بهت بگه ک اگر منو می خوای باید فلان کار رو بکنی، انجام میدی؟ خوب پس از الان باید خودت باشی و کاری رو انجام بدی که به صلاحت هست!

در ضمن منظور من این نبود اصلا که مادرت رو بفرست جلو.
خود من تو شرایط شما بودم، ریسک نمیکردم تا احتمال پنجاه پنجاه مادر یا خواهر من موفق بشوند یا شکست بخوردند.
من میرفتم خیلی واضح میگفتم تا حدودی شما رو به ملاک های خودم برای ازدواج نزدیک دیدم، اگر شما هم چنین دیدی نسبت به بنده دارید جهت شناخت بیشتر اقدام کنیم! یک سری هم خورده ریز باید بهش اضافه کنی.

در ضمن بازهم میگم رفتارت اگر از قالب خودت برگرفته باشه و از جایی وام نگرفته باشی و تغییری مصنوعی در خودت ایجاد نکرده باشی، بهتره. چون فقط در این شرایط شخصی مثل شما اعتماد به نفس اش نمایان میشه!

تو یک نامه برای ایشان متنی ساده آماده کن، در ذهنت چنیدین بار مرور کن و برای چند جواب مختلف از ایشان خودت رو آماده کن.


زیاد هم سخت نگیر

قوی باش دوست من.

خانوم ها از مردان قوی و با اعتماد به نفس خوششون میاد.

[Alone boy..]

چشم؛ ایده نوشتن روی کاغذ و حدس زدن جواب ها واقعا جالب بود. ممنونکسی دیگه نظری نداره؟

[خبرخوش]

سلام

با توجه به عکس العملی که یک ماه پیش ازش دیدم می ترسم اگه از طریق خانواده اقدام کنم بدتر بشه و پیش خودش فکر کنه من برای حرفش ارزشی قائل نبودم و بازم کار خودمو کردم.

اشتباه فکر می کنید.

اگر می توانید شماره تلفن دختر خانم رو بدست بیارید و به صورت سنتی خواستگاری کنید ترجیحا هم مادر شما آشنایی اولیه ندهند که همکار هستید

نباید شائبه ی دوستی شما برای خانواده دختر پیش بیاید

خانواده های مذهبی روی دوستی های قبل از ازدواج حساسیت دارن

من جای شما بودم از طریق خانواده خواستگاری رسمی می کردم.

اگر دختر خانم موافق هم باشن اما خانواده اش مخالف باز هم شما راه به جایی نمی برید

دختران مذهبی خواستگاری رسمی رو بیشتر می پسندن.

[Alone boy..]

تشکر خانم یا آقای خبر خوش؛ نمی دونم، از طرفی حرفای شمام درسته. ولی آخه سری قبل بهم گفته بود که بهتر بود اوول نظر خودشو می پرسیدم بعد خانوادمو در جریان می ذاشتم. حتی ازش خواستم اجازه بده که با خانواده خدمتشون برسیم اما انگار به شدت مخالف بود که خانوادش در جریان قرار بگیرن. می گفت چه فرقی می کنه؟ خانوادمم نظر منو می خوان و اگه نظر من برای شما مهمه من جوابم منفیه!
نمی دونم شما لینک تاپیک قبلی منو باز کردید یا نه. اما من واقعا دلیل تضاد رفتارش و حرفاشو نمی فهمم و اینکه بالاخره جواب قطعیش چیه.
از طرفی رفتارش همیشه باهام خوب بوده؛ شاید بعضی وقتا خودشو از من قایم می کرده اما هیچ وقت بد رفتاری و بی احترامی ازش ندیدم. همیشه نهایت احترام رو برام قائل بوده. از طرفی هم اون طوری بهم جواب داد...

[آی تک]

سلام.وقت بخیر دوستان


من طبق گفته های خودتون نظر میدم. شاید نظرم اشتباه باشه ولی چیزی که از حرفاتون برداشت کردم رو میگم.

شاید بعضیا با خوندن تاپیک شما فکر کنند این خانم به اصطلاح داره ناز میکنه ولی به نظر من این طور نیست.جواب ایشون حالا به هر دلیلی به شما منفیه.

حالا اینکه چرا بازم یه چراغ سبزایی به شما نشون میده میتونه چند تا علت احتمالی داشته باشه:

1-شاید واقعا چراغ سبزی در کار نیست و شما رفتارهای ایشون رو به عنوان چراغ سبز برداشت می کنید.
2-شاید واقعا ایشون چراغ سبز نشون میدن ولی هدفشون آشنایی بیشتر برای ازدواج نیست. من خودم دخترم و خیلی دیدم که بعضی از دخترخانما از اینکه یه پسر مدام پیگیرشون باشه خوشحال میشن.کلا اینکه یه دختر واسه یه پسر خواستنی و دوس داشتنیه حس خوبی به اون دختر میده حتی اگه اون پسر از خیلی جهات پایین تر از اون دختر باشه و حتی اگه جواب دختر خانم هم بهش منفی باشه از اینکه یه نفر مدام ازش تقاضای ازدواج بکنه حس خوبی داره. اینو گفتم تا با روحیه عجیب و غریب بعضی از دختر خانم ها آشنا بشید.



و اینکه شما گفتین اگه جوابش به شما منفیه پس چرا بازم با احترام باهاتون برخورد میکنه؟منم یه سوال از شما دارم مگه دو نفر همکار خانم و آقا که یه پیشنهاد آشنایی از طرف آقا به خانم داده شده و خانم جواب رد داده آیا بعد از این جواب رد باید مدام به همدیگه چشم غره برن و به همدیگه بی احترامی کنن؟



من خودم یه همکار آقا داشتم که همکلاسی دوره کارشناسی بنده هم بودند. تو محل کار اتاق ما دقیقا روبروی هم بود.ایشون خواستگار من بودند و جواب من به دلایلی بهشون منفی بود. ولی بعدها بازم با احترام با همدیگه سلام و احوالپرسی میکردیم.اون وقت اون آقا باید میگفت پس معلومه این آی تک خانم از من خوشش میاد داره چراغ سبز نشون میده هر چند ایشون بعدها ازدواج کردن ،از اون جایی که من عروس خوشقدم هستم هر کی پیشنهاد آشنایی بده بهم و من بخوام یه کوچولو ناز کنم فردا خبر ازدواجش بهم میرسه


به نظرم از فکر ایشون خارج بشید بهتر باشه براتون. از نظر من کار شما درست بوده که اول از خودشون اجازه خواستید تا اگه تمایل داشتند با خونوادشون تماس بگیرید.من به عنوان یه دختر خوشم نمیاد همکارم بدون اینکه از قبل به خودم گفته باشه فردا با گل و شیرینی نشسته باشه خونمون


یه نکته دیگه هم بگم:خیلی خوبه که وقتی یکی از طرفین تمایلی برای آشنایی بیشتر نداره و یجورایی جوابش منفی هست دلیل یا دلایلش رو به طرف مقابل بگه ولی اگه نگفت به نظرم نباید زیاد اصرار کرد.شاید شنیدن اون دلایل اعتماد به نفس مارو تضعیف بکنه(شاید اصلا معایبی که اون فرد از ما گرفته واقعی نباشه ولی شنیدنش آزرده خاطرمون بکنه).شاید هم دلیل اون فرد برای جواب منفی اصلا مربوط به ما نباشه و یه دلیل کاملا شخصیه ولی تمایلی به گفتنش نداره، پس اصرار کردن تو این مواقع جایز نیست.



موفق باشید.

[شیدا.]

سلام

من هم با آی تک عزیز موافقم
ولی برای بسته شدن مساله و راحت شدن خیالتون یه بار دیگه از طریق دیگه ای درخواستتون را مطرح کنید و اگر نشد پرونده اش را کامل ببندید.

[Alone boy..]

ممنون از همه؛ خانوم آی تک، من نگفتم که اگه یه دختر به یه پسر جواب منفی داد از اون به بعد باید به هم بی احترامی کنن!!منظور من این بود که به من بیشتر از بقیه محترمانه صحبت می کنه.خانوم شیدا؛ از شمام بابت نظرتون ممنونم.طی یه هفته آینده می خوام سر یه فرصت مناسب ازش اجازه بگیرم که از طریق خانوادم اقدام کنم، اگه جوابش مثبت بود که فبها اگرم بازم جواب منفی شنیدم دیگه پی شو نمی گیرم. بی خیالش میشم.هرچند واقعا بهش علاقمندم و به دلم نشسته اما وقتی خودش صراحتا بگه نه (اونم برای بار دوم) پس یعنی با این ازدواج کاملا مخالفه.تا اون موقع که برم جلو و برای بار دوم ازش خواستگاری کنم خوشحال میشم نظرات بقیه دوستان رو هم بدونم.