به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آذر 94 [ 04:50]
    تاریخ عضویت
    1391-12-25
    نوشته ها
    57
    امتیاز
    2,400
    سطح
    29
    Points: 2,400, Level: 29
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 15 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Icon17 برگشت از این رابطه برام ممکن نیست اما چطور ادامه بدم؟

    سلام دوستان.محمدم 26 ساله از پایتخت.با تحصیلات فوق دیپلم حسابداری مشمول به خدمت سربازی (تاریخ اعزام 1/10/94)
    از لحاظ کاری 4 مهارت دارم که تو هر کدوم اماده بکار هستم اما چون مشمولم فعلا اقدامی نکردم تا دو ماه اموزشی تموم شه و تکلیفم مشخص شه.
    اصل ماجرا اینجاست که حدود 5 ساله عاشق دختر داییمم.روزهای اول نامه میدادم از طریق پیغام دادن یا اس ام اس جوابمو میداد اما الان حتی حاضر نیست جوابمو بده چند شب پیش از طریق شبکه های اجتماعی بهش پیام دادم که یه بارم شده پیام بده تا مشکلمون حل شه بهم گفت: مشکل اینه من شما رو نمیخوام گفت اون پیامها و اس ام اسها واس این بود که قانعت کنم.برا من سواله ایا حسادت به دختر دیگه ام جز کارهاییه که ایشون برای قانع کردن من میکنه؟اگه ته دلش بی دلیل منو نمیخواد پس چرا به کسی نگاه میکنم چشم غره میره؟
    یه روزی به دخترای دیگه حسادت میکرد باهام خوب بود اما الان.....
    کلا منو بیخیال شده
    میدونم ته دلش یه چیزی هست اما چند دلیل اجازه اعترافشو نمیده و از اقدام به هر کاری پیشگیری میکنه:
    1-اختلاف شدید بین مادرامون که میدونم بی تاثیر نیست مقصر مادرمه اما هر کاری میکنم کوتاه نمیاد و برام ارزشی قایل نمیشه منم نمیتونم بخاطر این اخلاق مادرم از زندگیم دست بکشم
    2_تصورات ایشون راجبم غلطه منو اونجور که هستم ندیده
    3-مسلما ازم توقع قدرت مالی برای تامین اینده داره اما چطوری ثابت کنم با 4 مهارتی که دارم میتونم واسش اینده خوبی رقم بزنم
    4-مهارت ارتباطی خوبی در ارتباط با جنس مخالف ندارم گاهی اوقات با حرفام ناراحتش میکنم


    حالا ازتون میخوام راهنمایییم کنید
    میدونم احتمالش هست بخاطر اختلافات مادرامون با اطاعت از حرف مادرش بمن نه میگه چطور حلش کنم؟ایا حرف زدن با زنداییم کافیه؟
    تصورشو از خودم چطور اصلاح کنم ؟ایشون حتی حاضر نیست باهام بیاد بیرون حرف بزنیم با وجود اینکه قبلا دوبار کافی شاپ رفتیم اونشبم براش این امکانو داشت تا پیامهای منو پاک کنه و بعد از اتمام حرفامون همه رو پاک کرد
    چطوری مهارت ارتباطیمو افزایش بدم؟به اصطلاح عام دلبری کنم؟
    از دوستانی که در این زمینه تجربه ومهارت کافی دارند خواهش میکنم راهنماییم کنین


  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود
    دوست عزیز جواب شما خیلی خلاصه اش میشه این شرایط را مهیا کنید و رسما اقدام به خواستگاری نمائید تا ایشون متوجه نیت واقعی شما بشوند یا جواب مثبت میدهند یا منفی.
    برای مطرح کردن میتوانید از فردی بزرگتر یا فردی که مادرتان ازش حرف شنوی داشته باشه و برای حرفهایی که مینزه ارزش و احترام قائل میشه استفاده کنید.

    ولی در وهله اول درسته استعداد و توانایی دارید ولی اول شرایط محیا کنید بعد اقدام کنید با دست روی دست گذاشتن و اینجا تایپیک زدن چیز یحل نمیشه بجاش بجنب و یه تکانی بخودت بده پسر تا دیر نشده
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  3. 5 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    lover_24 (چهارشنبه 06 آبان 94), sevil73 (دوشنبه 11 آبان 94), نارجیس (شنبه 09 آبان 94), ستاره زیبا (چهارشنبه 06 آبان 94), شیدا. (جمعه 08 آبان 94)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آذر 94 [ 04:50]
    تاریخ عضویت
    1391-12-25
    نوشته ها
    57
    امتیاز
    2,400
    سطح
    29
    Points: 2,400, Level: 29
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 15 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خاله قزی ممنون اما یه بار خواستگاری کردم اما طبق چیزی که گفتم احتمال میدم به اطاعت از مادرش نه گفته باشه
    چون دقیقا 5 ماه بعد از خواستگاری دوبار با هم رفتیم بیرون
    مشکل اصلی من اینه چطور تصورشو راجب خودم درست کنم.چند شب پیش که بهش پیام دادم گفتم تصورت ازم غلطه گفت خداکنه غلط باشه..برداشت من از این حرفش این بود کاش
    (دوست دارم که)غلط باشه
    فکر کنم اگه یجوری تصورشو از خودم درست کنم خیلی چیزا خود ب خود حل شه
    اما چطوری اینکارو کنم؟
    ویرایش توسط lover_24 : چهارشنبه 06 آبان 94 در ساعت 00:22

  5. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیز ما هرچی بگیم باز شما حرف خودت را میزنی شما اول بهتره شرایط خودتان را محیا بکنید بعد اقدام به رفتن به خواستگاری بکنید.اینکه ایشون توی ذهنشان چه می گذرد فقط خودشان میدانند و خدایشان نه شما و نه ما و نه هیچ فرد دیگری نه ذهن خوانی بلده و نه پیشگوئی کردن که تشخیص بده ایشون چی توی ذهنشان میگذرد.شما بجای اینکه انرژی خودت را بیهوده صرف این موضوع بکنید که فایده چندانی ندارد بیشتر سعی کن مقدمات و پیش نیازهای مورد نیاز برای رفتن به خواستگاری رسمی و تشکیل زندگی مشترک را مهیا بکنید

    براي يک ازدواج موفق، شرايط متعددي لازم است که مهم ترين آن ها عبارت است از: 1-بلوغ رواني و عاطفي، بلوغ اقتصادي براي پسر، بلوغ اجتماعي، بلوغ اخلاقي، بلوغ عقلاني و بلوغ جسماني.
    *در بلوغ رواني و عاطفي بايد مشخص شود فرد چقدر مي تواند هيجانات منفي و مثبت اش را کنترل کند؟ چقدر همدلي بلد است، وقتي عصباني مي شود چه کاري انجام مي دهد و...
    *در بلوغ اقتصادي، آقا پسر بايد داراي شغل و حداقل درآمد باشد. تا حد امکان استقلال اقتصادي داشته باشد و روي پاي خودش بايستد و...
    *در بلوغ اجتماعي، فرد بايد روابط عمومي خوبي داشته باشد، بتواند به خوبي با اطرافيان ارتباط بگيرد، قدرت نه گفتن داشته باشد، از جمع گريزان نباشد، بيان کلامي و تن صداي مناسبي داشته باشد و...
    *در بلوغ عقلاني، به اين مرحله رسيده باشد که همه چيز را نمي داند و بايد سوال کند و مشورت بگيرد. در مشکلات، تصميم گيري منطقي داشته باشد، نظر طرف مقابل هم برايش مهم باشد و...
    *در بلوغ اخلاقي و اعتقادي، بايد معيارهاي لازم مثل صداقت، خدامحوري، اعتماد، وفاداري، گذشت، مسئوليت پذيري و... ديده شود.
    * در بلوغ جسماني هم سلامت جسمي، نداشتن بيماري هاي جسمي، داشتن قدرت و توان جسمي و... وجود داشته باشد. علاوه بر اين ها دو نفر بايد از نظر فرهنگي، اقتصادي، هوشي، تحصيلات، سن، سطح خانوادگي با هم خيلي نزديک باشند و حتماً مشاوره قبل از ازدواج را دريافت کنند.
    ازدواج فقط برگزاری مراسم عقد و نامزدی و رابطه عاشقانه و جنسی نیست ازدواج یک عمر در کنار هم زندگی کردن هستش زمان زیادی را با هم بودن در طول روی مقداری صبور باشید دوست عزیز مقالا بالا را لطفا با دقت مطالعه کنید
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  6. 2 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    lover_24 (چهارشنبه 06 آبان 94), دل آرا (چهارشنبه 06 آبان 94)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آذر 94 [ 04:50]
    تاریخ عضویت
    1391-12-25
    نوشته ها
    57
    امتیاز
    2,400
    سطح
    29
    Points: 2,400, Level: 29
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 15 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    خاله قزی ممنون
    من حرف شما رو قبول دارم
    اما اگه همه اونطور باشن ک شما میگی پس چرا اینهمه اینجا تاپیک تشکیل شده؟
    این ویژگیهایی که شما نقل قول کردی اگر همه داشته باشن که نمیان اینجا مشکلات رو حل کنن.پس حتما همه کامل نیستن
    یکی با دروغ شروع میکنه که این مورد 5 از نقل قول شمارو کلا نقض میکنه
    یکی خیانت میکنه
    یکی با پنهانکاری موضوعات مهم زندگی ازدواج میکنه
    من دیشب بعضی از تاپیکها رو خوندم و جالب اینجاس مشکلات خیلی سطحی باعث نگرانی شده بود
    کسایی که کلی تحقیق کرده بودن تازه بعد از عقد متوجه خیلی چیزا شده بودن
    منم حداقل در امدمو دارم و حتی پس انداز هم دارم
    به پدرمم کمک میکنم
    اما توقع من از زندگی بیشتر از این درامدهاس
    چهار مهارت کاری من که اماده بکارم:
    1 -موزیک مجالس که خودتونم میدونید حداقل شبی یک میلیون تومن میگیرن برای نهایتا 4 ساعت کار
    2-بازاریابی که حداقل حقوقم سال 92 میانگین 1100000 بود
    3-تبلیغات که 100% سود داره یعنی یه کار 25000 تومنی راحت 25000 سود داره میشه 50 تومن
    4-اموزش دروس کامپیوتر و حسابداری و مهارت در نرم افزار حسابداری که الان مشغول بتدریس هستم و در نظر دارم کلاس خصوصی بگیرم تا شهریه بهتری دریافت کنم
    توقع من از این 4 تا کار ماهیانه حداقل 5میلیون تومنه با وجود اینکه من الان 1 میلیون در امد دارم بخاطر نداشتن سرمایه در کار تبلیغات و موزیک
    ضمنا پدر بنده کلی زمین و ملک و املاک داره که من بخاطر استقلال مالی و روی پای خود ایستادن حتی یک یه قرونی ازش نگرفتم و نخواهم گزفت
    ایا یه خانم ببینه ایندش تامینه حتی اگه الان یه کوچولو مشکل دارم حاضر به ازدواج نخواهد بود؟حتما باید ببینه من ماهی 4-5 تومن درمیارم تا بیاد همسرم بشه؟
    حرفای شما منطقی و درست اما واقعا چه کسی انقدر که شما میگید کامله؟

    در مورد مباحث فداکاری و مسولیت پذیری و گذشت و ....تا حد معمول هستم حالا تو برخی موارد مثل مسولیت پذیری بیشتر از حد معمول وتو بحث نه گفتن کمتر از معمول این ویژگیها رو دارم اما عمده بحث من اینه که یه دختر رو میخوام اونم حالا بنا به هر قضیه ای بهم نه گفته منم طبق عنوان تاپیکم راه برگشت ندارم مغزمم جواب نمیده چطور ادامه بدم چون بهیچ عنوان نمیخوام از دستش بدم واسه همین کمک خواستم
    یا راهی خواهم یافت یا راهی خواهم ساخت

    ویرایش توسط lover_24 : چهارشنبه 06 آبان 94 در ساعت 15:56

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آذر 94 [ 04:50]
    تاریخ عضویت
    1391-12-25
    نوشته ها
    57
    امتیاز
    2,400
    سطح
    29
    Points: 2,400, Level: 29
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 15 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    کسی چیزی نمیگه؟

  9. #7
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    باید یاد بگیرید نمی توانید محبوب همگان باشید. شما می توانید بهترین آلوی دنیا باشید، رسیده، آبدار، شیرین و خوشمزه. اما یادتان باشد، هستند آدمهایی که آلو دوست ندارند. باید بفهمید که اگر مرغوبترین آلو هستید، اما دوست شما آلو دوست ندارد، حالا می توانید انتخاب کنید که موز بشوید، اما باید متوجه باشید که اگر تصمیم بگیرید موز بشوید، همیشه یک موز درجه دوم خواهید بود، در حالیکه می توانستید برای همیشه بهترین آلوی دنیا باقی بمانید.
    *زندگی عشق و دیگر هیچ
    *لئو بوسکالی
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  10. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    lover_24 (جمعه 08 آبان 94), فدایی یار (شنبه 07 آذر 94), کمال (جمعه 08 آبان 94), نارجیس (شنبه 09 آبان 94), سرشار (جمعه 08 آبان 94)

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آذر 94 [ 04:50]
    تاریخ عضویت
    1391-12-25
    نوشته ها
    57
    امتیاز
    2,400
    سطح
    29
    Points: 2,400, Level: 29
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 15 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    باید یاد بگیرید نمی توانید محبوب همگان باشید. شما می توانید بهترین آلوی دنیا باشید، رسیده، آبدار، شیرین و خوشمزه. اما یادتان باشد، هستند آدمهایی که آلو دوست ندارند. باید بفهمید که اگر مرغوبترین آلو هستید، اما دوست شما آلو دوست ندارد، حالا می توانید انتخاب کنید که موز بشوید، اما باید متوجه باشید که اگر تصمیم بگیرید موز بشوید، همیشه یک موز درجه دوم خواهید بود، در حالیکه می توانستید برای همیشه بهترین آلوی دنیا باقی بمانید.
    *زندگی عشق و دیگر هیچ
    *لئو بوسکالی
    سلام
    یه سوال؟
    اگر بهترین الوی دنیا باشی ولی بعد از گذشت مدتی کرم بزنی و نابود شی بهتره یا موز درجه 2 باشی و مورد استفاده قرار بگیری؟
    فقط من نیستم بلکه خیلیا هستن فقط یه نفرو میتونن تو دلشون جا بدن.بعد از اون نمیگم نمیشه زندگی کرد اما واقعا کسی جای بعضی ها رو نمیتونه تو زندگی ادم بگیره.
    برای بچه ای که مادرشو از دست داده شاید عمه یا خاله یا حتی مادر بزرگ سرپرستیشو بهعهده بگیره و مثل مادر ترو خشکش کنه و بزرگش کنه اما مادر یه چیز دیگست و بودنش یه نعمت دیگست و جاشو نمیتونه کسی بگیره.
    دختر داییم برا من حکم همچین ادمی رو داره.
    سختمه دختر دلسوز مهربون پاک ونجیب و ساده دلی که یه روزی براش مهم بودم شاید برای یه اشتباه از دست بدم و نتونم کاری کنم.
    این تعریفی که میگم بخاطر این نیست که عاشقشم
    یه دختری که به سادگی اهمیت میده صادق و بی ریاست برا من خیلی با ارزشه.اخلاق تند و غرورشم خب جزء بدیهاش هست اما نکات مثبت اخلاقیش به اصطلاح به بدیهاش میچربه
    الانم عاشق شدم برای نزدیک شدن بهش راهکار میخوام
    با حسی که بهش دارم فقط دو راه دارم
    1-یا ادامه راهو پیدا کنم و دلشو دوباره بدست بیارم که راهشو نمیدونم و واسه همین اینجام
    2-یا دست رو دست بذارم بشینم ببینم خواستگار بیاد و زن یکی دیگه شه ،که اونم حتی نمیتونم تصور کنم قراره چه بلایی سرم بیاد
    اشتباه برداشت نکنید ها
    من ادم ضعیفی نیستم
    اما خودمو خوب میشناسم
    میدونم اگه مال من نشه تاوان سختی رو میدم شاید بقیمت ایندم


  12. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 09 مرداد 95 [ 14:09]
    تاریخ عضویت
    1394-3-31
    نوشته ها
    288
    امتیاز
    5,658
    سطح
    48
    Points: 5,658, Level: 48
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    502

    تشکرشده 446 در 203 پست

    Rep Power
    59
    Array
    سلام... لطفا به این سولات با دقت جواب بدین تا بهتر بشه راهنمایی کرد:

    1- میزان تحصیلات خودتون و دختر داییتون...

    2- نکات منفی که دختر داییتون معتقده شما اونها رو دارید؟ لطفا دقیق بگید چه رفتارهایی در شما دیده که ناراحتش میکنه؟

    3- گفتید یه بار رفتید خواستگاری. با کی رفتید؟ ایا خانواده شما موافق این وصلته؟ تا حالا با داییتون صحبت کردی؟ تو جلسه خواستگاری چه موضوعاتی از طرف خانواده دختر مطرح شد؟ ایا جواب قطعی به شما داده شده؟


    کمی بیشتر برامون توضیح بدین... مخصوصا در مورد علت ناراحتی های دختر دایی از شما رو دقیق بگو.... در مورد نحوه برخورد خودت هم بیشتر بهمون بگو.... زمانی که اون میگه ما به درد هم نمیخوریم عکس العمل شما چیه؟

    فعلا بهتره تا رمانی که تکلیف خودت رو نمیدونی زیاد نرو سمتش (این خودش باعث میشه بیشتر ازت زده بشه)... اگه تا الان مرتب بهش پیام و زنگ میزدی یه مدت کاری بهش نداشته باش... تو این مدت تلاش کن کمی رو رفتارهای خودت کار کنی...

    به این سوالات کامل جواب بده تا بهتر بشه راهنمایی کرد.

  13. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 آذر 94 [ 04:50]
    تاریخ عضویت
    1391-12-25
    نوشته ها
    57
    امتیاز
    2,400
    سطح
    29
    Points: 2,400, Level: 29
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 15 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط نارجیس نمایش پست ها
    سلام... لطفا به این سولات با دقت جواب بدین تا بهتر بشه راهنمایی کرد:

    1- میزان تحصیلات خودتون و دختر داییتون...

    2- نکات منفی که دختر داییتون معتقده شما اونها رو دارید؟ لطفا دقیق بگید چه رفتارهایی در شما دیده که ناراحتش میکنه؟

    3- گفتید یه بار رفتید خواستگاری. با کی رفتید؟ ایا خانواده شما موافق این وصلته؟ تا حالا با داییتون صحبت کردی؟ تو جلسه خواستگاری چه موضوعاتی از طرف خانواده دختر مطرح شد؟ ایا جواب قطعی به شما داده شده؟


    کمی بیشتر برامون توضیح بدین... مخصوصا در مورد علت ناراحتی های دختر دایی از شما رو دقیق بگو.... در مورد نحوه برخورد خودت هم بیشتر بهمون بگو.... زمانی که اون میگه ما به درد هم نمیخوریم عکس العمل شما چیه؟

    فعلا بهتره تا رمانی که تکلیف خودت رو نمیدونی زیاد نرو سمتش (این خودش باعث میشه بیشتر ازت زده بشه)... اگه تا الان مرتب بهش پیام و زنگ میزدی یه مدت کاری بهش نداشته باش... تو این مدت تلاش کن کمی رو رفتارهای خودت کار کنی...

    به این سوالات کامل جواب بده تا بهتر بشه راهنمایی کرد.

    سلام ممنون از توجهتون
    بنده فوق دیپلم رشته حسابداری از دانشگاه پیام نور و ایشون مشغول به تحصیل در رشته مترجمی زبان از دانشگاه ازاد
    یه تاپیکی ایجاد کرده بودم با لینک زیر:
    http://www.hamdardi.net/thread-26336.html
    تو این تاپیک جزییات ارتباط من در گذشته با این خانم مطرح شد
    من اردیبهشت سال 92 چون احساس خطر میکردم که خواستگار دیگه ای ممکنه براش بیاد(دختر عموی زنداییم برای پسرش دنبال دختر میگشت)مادرم و پدرم رو دو جلسه برای خواستگاری فرستادم منزلشون.جلسه اول فقط موضوع مطرح شد اما حرف خاصی نزدند اما جلسه دوم راجب کار خدمت و خونه صحبتهایی شد بعد جواب منفی دادن.
    باید متذکر شم مادرم با زنداییم اختلافاتی از گذشته داشتن و دارن که مطمعنم تاثیر گذاره و متاسفانه نکته منفی ای که اینجا هست و منم بشدت نگران میکنه اینه که مادرم بخاطر غرورش حاضر نیست کوتاه بیاد از هر فرصتی بخاطر نیش و کنایه زدن به زنداییم استفاده میکنه یه بارم مادربزرگم اززنداییم دلیل پرسیده که چرا دخترتونو نمیدید به محمد،زنداییم گفته اخلاق مادرش بده!!!
    یه موضوع که کمی باعث نگرانی این خانواده در مورد اینده دخترشونه بحث صفت تنبلی ای که از گذشته رو من مونده.این موضوع برمیگرده به چند سال پیش که کار نداشتم تا ظهرمیخوابیدم و از اونطرف شبا بیدار.این موضوع ملکه ذهن خانواده شده.همه میگفتن محمد تاظهر میخوابه.اونموقع اختلافا کم رفت و امدها خوب بود و این موضوع قشنگ دیده میشد اما حالا ک این عادت ترک شده باز همون اسم هنوز رو من هست.اونموقع من کارم موزیک بود شبا تا اخر شبا مراسم بودیم روزا دیر بیدار میشدم الانم روزهای تعطیل راحت تا 11 خوابم.اما از یه طرف شبا اگه بیدارم دارم کار انجام میدم.من 8 ساعت عادی روزانه رو میخوابم 16 ساعت بیدار اما کسی نمیبینه اگر شبا تا 2 بیدارم دارم چیکار میکنم؟مدتی از این ساعتها صرف یادگیری کار تبلیغات شد.مدتی صرف مرور دروس برای تدریس بهتر و .......اما کسی شبهای منو نمیبینه.که الکی بیدار نیستم.
    یه موضوع دیگه.تو تاپیک قبلی من دوستانی بودن که اتفاقاتی که برا من افتاده رو تجربه کردن و راهنمایی های درستی انجام میشد منم اونارو عمل میکردم.من معتقدم راه حل تجربی بهتر از راه حلهای علمی.در بعضی موارد راهکارهای علم روانشناسی کارامد نیست.
    ضمنا تو تاپیک قبلی من دوستان گفتند ایشون بچه است و دارای هیجان و مشتاق شیطنت کردنه.گفتند برو خواستگاری تا بفهمه قصدت جدیه با مادرش مشورت کنه.الانم با توجه به اختلافات حدس میزنم نه رو از زبون مادرش بهم گفته چون وقتی ازش میپرسم دلیلت چیه میگه بی دلیل میگم نه...با وجود اینکه بعد از نه گفتنش دوبار با هم رفتیم کافی شاپ بهمونم خوش گذشت و از اینکه راجب عشق و عاشقی باهاش حرف میزدم اعتراضی نداشت و نمیگفت همه چی تمومه
    امیدوارم جواب سوالاتتون رو داده باشم.بازم ممنون از توجهتون.


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. میل به ازدواج در کنار ترس از آن ، راه حل چیست ؟
    توسط یه آدم در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: چهارشنبه 10 تیر 94, 15:02
  2. همسرم پشت من نیست
    توسط hamdard20 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 27 مرداد 93, 09:00
  3. چک لیست بهداشت روانی = چک لیست مسلمانی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن دین و روانشناسی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 خرداد 93, 03:00
  4. در مسابقه ی زندگی گل زدن هنر نیست بلکه گل شدن هنره !
    توسط مو طلایی در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 مرداد 90, 10:40

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.