به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6

موضوع: خودکشی

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 مهر 93 [ 23:06]
    تاریخ عضویت
    1393-7-13
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    15
    سطح
    1
    Points: 15, Level: 1
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    0
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    خودکشی

    سلام
    26سالمه
    دخترم
    هیچ انگیزه و امیدی واسه ادامه زندگی ندارم دنباله یه راه طبیعی خودکشی هستم لطفا راهنماییم کنید
    لطفا نصیحت واسه ازدواج نکنید چون ازدواج الکی نیست
    فقط بگید چیکارکنم کسی نفهمه خودکشی بوده نمیخوام خانوادم بی ابروبشن بخاطر خودکشی من لطفا راهنمایی کنید مرسی

  2. 2 کاربر از پست مفید y.dost تشکرکرده اند .

    SpecialBoy (دوشنبه 14 مهر 93), تیام (دوشنبه 14 مهر 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    72
    Array
    سلام

    دوست شما جای درستی رو برای حل مشکلتون انتخاب نکردی اینجا به شما کسی راه خودکشی کردن و اونم از نوع طبیعیش رو آموزش نمیده ضمن اینکه حتی عنوان تاپیکتون هم درست نیست...

    اگر راهنمایی دیگه ای میخوایید عنوان تاپیکتون رو عوض کنید و راهنمایی بگیرید ..اینجا دوستان زیادی هستند که کمکتون میکنن ولی نه درمورد این موضوع
    همه آبهای دریا هم نمی توانند یک کشتی را غرق کنند

    مگر اینکه در داخل کشتی نفوذ کنند

    بنابراین

    تمام نکات منفی دنیا روی شما تاثیر نخواهد داشت

    مگر اینکه شما اجازه بدهید...





  4. 2 کاربر از پست مفید رزا تشکرکرده اند .

    paiize (دوشنبه 14 مهر 93), SpecialBoy (دوشنبه 14 مهر 93)

  5. #3
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    نوشته ها
    481
    امتیاز
    5,996
    سطح
    50
    Points: 5,996, Level: 50
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 154
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,600

    تشکرشده 1,855 در 418 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    چی شده که به این فکر رسیدی؟
    از چیزایی که رنجت میده صحبت کن تا دوستان کمکت کنند
    میدونم حال روحی خوبی نداری ولی فکر به خودکشی واسه آدمای ضعیفه...
    عزیزم من درکت میکنم دلت میخواد یه هم صحبت داشته باشی تا غماتو بریزی بیرون
    خب بیا اینجا بنویس از چیزایی که اذیتت میکنند...
    شما درد دلتو بگو انشاالله آروم میشی
    ویرایش توسط آرام دل : دوشنبه 14 مهر 93 در ساعت 01:21

  6. 4 کاربر از پست مفید آرام دل تشکرکرده اند .

    paiize (دوشنبه 14 مهر 93), SpecialBoy (دوشنبه 14 مهر 93), میشل (دوشنبه 14 مهر 93), تیام (دوشنبه 14 مهر 93)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام
    خواهر گلم آخه چرا خودکشی ، میدونم زمانه بعضی وقت ها خیلی سخت میگیره نمیتونم بگم شرایطتون آسون هست ،حتماََ به نسبت توان خودتون خیلی سخت هست که تا اینجا پیش رفتید ولی به خدا خودکشی حتی اگر به دیگران هم فکر نکنید و فقط به فکر خودتون باشید مشکلاتتون رو خیلی بیشتر میکنه

    این پست رو قبلاََ برای یه کس دیگه هم توی تالار گذاشته بودم ان شاء الله که منصرفتون کنه

    خوب یه خبر خیلی بد میخوام بهت بدم، با خودکشی نه تنها از اون خود بدی که این قدر از اون منزجری دور نمی شی بلکه با اون خیلی بیشتر هم آغوش میشی.آدمی که میخواد خود کشی کنه به خاطر این نیست که بودن خودش رو نمیخواد به این خاطر که نحوه بودن درحال حاضرش رو نمیخواد ولی با اشتباه فکر میکنه مرگ پایان بودنشه در حالی که وقتی از بند بدنت رها میشی حس ها در وجودت بسیار قوی تر میشه و بیشتر با اون چیزی که ازش این جوری داری فرار میکنی روبرو میشی وبیشتر درکش میکنی و درنتیجه بسیار بیشتر از بودن در اون حالت رنج خواهی کشید.
    یه مثال خیلی روشنش توی خواب هست . توی خواب نفس ما توجهش رونسبت به بدن خیلی کم میکنه و در حالت بی زمان میره .نمی دونم تا حالا توی خواب ترسیدی یا نه ولی اگه دیده باشی حتما درک کردی که اون ترس خیلی از ترس هایی که توی بیداری عمیق تر و سخت تره.
    خوب حالا باید برات از مرگ و خودت بگم.تو اگه دستت قطع بشه به خودت میگی دستم قطع شد و ناظر قطع شدن دستت هستی و میبینی که دستت قطع شده.حالا اگه کسی ازت بپرسه تو کی هستی آیا از نبودن دستت احساس کمبود هویت میکنی .نه ،میگی من، من هستم و دستم جزیی از بدنم بود.حالا اگه پاهات قطع بشه چی ؟درسته که چون پاهات بخشی از جسمت هستن و اونارو دوست داری ولی با کم شدن نصف وزن بدنت نمیگی من حالا دیگه نیم من هستم ؟دوباره وضعت همونه میگی من ،من هستم ولی پاهایی که مربوط به جسسم بود حالا دیگه نیستن.
    حالا فرض کن سرت قطع بشه باز هم خودت ناظر قطع شدن سرت هستی ولی این بار دیگه اتفاقی افتاده که جسمت نمی تونه منی رو که باهاش بوده همراهی کنه چون شرایط ادامه دادن با اون رو دیگه نداره و به این میگن مرگ ،همون زمان هم اگه شرایط عادی بود و ازت میپرسیدن تو کی هستی میگفتی من،من هستم فقط جسمم سر نداره و من ترکش کردم.

    چیز عجیبی هم نیست بعضی وقت ها دیدی حتما نشستی توی یه جای شلوغ،چشمت باز و سالمه ،اصوات به گوشت میخوره و گوشت هم سالمه ولی چون نفست به جسمت نطر نداره نه چیزی میبینی و نه چیزی میشنوی،پس تو جسمت نیستی که با از بین بردن اون تموم بشی. ولی در مرگ یه اتفاق بزرگ میفته . نفس آدم توی این دنیا به خاطر بسته بودن به جسمش دارای کدورت ودر ک خیلی پایینی از خودش و هستی هست ولی وقتی من جسم رو ترک میکنه وجود آدم به شدت دارای درک قوی تری میشه به نسبت خیلی پایین یه چیزی شبیه خواب
    چون توی خواب هنوز من به جسم نظر داره وکاملا رفع تعلق نکرده وگرنه بدن نمی تونست به حیات خودش بدون من ادامه بده.

    خوب همه اینها رو گفتم که اگه بخوای خودکشی کنی با خودت به مراتب خیلی سخت تر روبرو میشی پس حداقل بذار دیرتر این اتفاق بیفته.فکر میکنم بد نباشه کتابی رو که برات لینکشو اون پایین گذاشتم بخونی اسمش
    آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین

    هست .انشاالله که بتونی خودتو با توسل به امام زمان نجات بدی کتابهای زیاد دیگه ای هم اونجا هست که انشاالله زندگیت رو تغییر میده.حتما حتما حتما پرس و جو کن یه روانپزشک خوب پیدا کن. اگه شیراز بودی میگفتم حتما بری پیش دکتر فراشبندی ولی روی خوب بودن متعهد بودنش حتما سرمایه گذاری کن.فعلا خداحافط


    این کتاب رو هم که توی لینک زیر گذاشتم اگه میتونی دانلود کن و بخون

    آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین - گروه فرهنگی المیزان


    این پست رو هم قبلاََ یه جای دیگه گذاشتم ان شاء الله یه کم دلتون باز شه

    سلام فرشته‌ی خدا! سختی‌کشیدن که اینقدر ناامیدی نداره، تقصیر خودته دیگه به خدا بله گفتی (قالوا بلی) و از سر نادونی امانتی رو که هیچ کس توی این عالم حاضر به برداشتنش نشد برداشتی (آخ که خدا از اون نادونی چه کیفی کرد و چقدر بیشتر عاشق بنده هاش شد) حالا بقول معروف بکش.
    آخه اون لحظه دیوونه بودیم، خدا یه کرشمه اومده بود
    و فقط توی خلقت ما بود که اون کرشمه رو درک کنیم. اونم از فرصت استفاده کرد و امانت رو روی شونه های این انسان نحیف که به قول خودش ضعیف آفریده شده (خَلَقَ الإنسان ضعیفاً) گذاشت، گفت من وجود تو رو توی بهترین حالتی که میشد ساختم، و یاد این کرشمه رو تو وجودت گذاشتم حالا پاشو برو پایین ترین مرتبه خلقت (لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم. ثمّ رددناه اسفل سافلین). ما هم که بله رو با اجازه یا بی اجازه پدر و مادرمون (عقل و حب ذات) داده بودیم و کار از کار گذشته بود.
    هیچی دیگه یه رعد و برق
    (شک الکتریکی خدا) زدن تو سرمون و تخم این محبت کاشتن ته ته دلمون، خدا هم بهمون اونجا یه تقلب رسوند گفت میری اونجا من یکی رو از طرف خودم میفرستم یادت بده چه جوری این تخم رو که همه وجودت در پرورش و مراقبت از نهالیه که از این تخم به بار میاد مراقبت کنی. ما رو فرستادن تو دنیا (دور ترین جایی که میتونه از خدا وجود داشته باشه یا همون اسفل سافلین) ما هم که بدجوری از شک الکتریکی که بهمون داده بودن فراموشی گرفته بودیم، حالا دچار بحران هویت شده بودیم.
    اندر عوارض اون کرشمه ناجوانمردانه
    ، خلقتی بی تاب ( إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا) و عجول (خُلق الإنسان عجولاً- خُلِقَ الإنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ) بود و اون موجودی که بعد از دیدار کرشمه روی خدا در عالم وحدت مشتاق و بی تاب کرشمه دیگه ای بود برای یه کرشمه دیگه هم به شدت عجله داشت با سر اونو انداختن توی عالم کثرت. حالا این بیچاره از همه جا بیخبرِ بی تابِ عجول که در فطرتش به شکلی ماهرانه هم یاد اون کرشمه رو جوری گذاشته بودن که میفهمید یه چیزی هست که اونو خیلی خیلی بی نهایت زیاد میخواد و هم اون چیز رو نمی فهمید درست و حسابی چیه و هم یه جورایی توی ذاتش بود که در هر چیزی جلوه ای از اون محبوب رو ببینه افتاد تو دنیا و هر چیزی که به خیال خودش مظهری از اون نمی دونه چی چی رو دید بهش محبت پیدا کرد و امان از دل انسان وقتی تخم محبت چیزی توش کاشته بشه یه مزرعه تام و تمام برای پرورش هر محبتی.
    حالا دیگه بت هم میساخت تا در اون مظهر اون کرشمه رو ببینه و خوب به شدت هم به اون علاقه مند شده بود. حالا هر فرستاده ای که از جانب خدا میومد نمی تونست اون حب رو از دلِ این آدمِ بی تاب و عجول بیرون کنه مگر یه کسایی که هنوز به این مظاهر از ته دل امید نبسته بودن و دلشون میگفت نه این اون نیست.
    توی داستان خلقت آدم یه موجود بود که اگرچه کمال طلب بود ولی خود برتر بین و پر از خُردِ شیشه بود ولی بد جور ظاهرش فرشته ها رو گول زده بود
    نه بابا این بوده در حدی که برای فرشته ها کلاس عرفان و معارف میذاشت. ولی خدا این ناخالصی رو نمی تونست ببینه اون هم وقتی اون رو توی عالم وحدت راه داده بود، آخه اونجا جایی نیست که کسی در برابر خدا منم منم راه بندازه خدا هم برای اینکه دستشو رو کنه یه بهانه جور کرد. گفت من انسانی از خاک آفریدم همه به اون سجده کنید و بقیه داستان رو هم که حتما میدونید...
    از اینجا دشمنی بزرگی توی وجود شیطان نسبت به آدم شکل گرفت، اونهم از بزرگترین نقطه قوت آدم بر علیه خودش استفاده میکرد و میکنه و اون اینه که آدم عاشق کرشمه و زیبایی بود. هیچی دیگه اون اومد برای گمراهی آدم هر چیزی رو به شکل غلو آمیزی زینت داد، آدم هم که طبق عادت مسبوق به سابقه با هر کرشمه ای از هوش و حال میرفت.
    خدا هم همین جوری که بیکار ننشسته بود تا شیطون هر کاری میخواد دلش بکنه و از طرفی به آدم قول هدایت داده بود
    (إن علینا للهدی: همانا هدایت بر عهده ماست) به خاطر قولش خدا چه کارها که نکرد صد و بیست و چهار هزار از بهترین و دوست داشنی ترین بنده هاش و که خیلی دوستشون داشت فرستاد تا آدما رو یاد عهد روز الست بندازه و بگه بابا گول نخور اون زیبایی حقیقی وجود منه اگه گل زیباست به خاطر اینه که تجلی وجود من توش بیشتره و اگر سوسک هم توی نظرت زشته به خاطر اینه که تجلی وجود من در آن محدودِ ولی خوب وجودش لازمه.
    بازم خدا راضی نشد و به خاطر عهدش پیامبری رو فرستاد که روح و وجود اونو قبل از خلقت همه چیز خلق کرده بود و از اون چهارده نور واحد ساخته بود که واقعا در نهایتی که میشه خدا چیزی رو دوست داشته باشه این چهارده نور واحد رو دوست داشت. حالا خدا به خاطر عهدش باید اونو به عالم کثرت، به اسفل سافلین میفرستاد و بالاخره فرستاد و حرف دل خودش رو به پیامبرش نسبت داد(به هر حال این خداست که نازه و ما نیاز) و در وصف پیامبرش که درواقع حرف دل خودش بود این جوری گفت: (لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ: همانا شما را پیامبرى از خودتان آمد که رنج و زیان‏تان بر او گران است، به [هدایت‏] شما اصرار دارد و به مؤمنان دلسوز و مهربان است)و چون خیلی ما رو دوست داشت یه نامه ششصد صفحه ای هم برامون فرستاد (لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ کِتَابًا فِیهِ ذِکْرُکُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ-کتابی فرستادیم که در اون به یاد شما بودیم آیا نمی اندیشید) اینجا به نظرم منظور خدا از این اندیشیدن این بود که من که دارم اون روز رو به یادتون میارم آخه چرا دیگه یاد من ازتون دلبری نمیکنه؟ البته جوابش معلومه توی دل دو محبت در عرض هم قرار نمگیرند، و اگر محبتی در دل ما کنار محبت خداست خود خدا خواسته باشه.
    خدا برای هدایت ما پاشو فراتر گذاشت حضرت زهرا (س) بین در نیم سوخته عزیزش رو از دست داد، فرق علی اش شکافت، جگر حسن اش تکه تکه شد، و دیگه از کجای حسین (ع) بگم که بدن پاکش زیر سم اسب ها لگد کوب شد و کمرش با رفتن قمر بنی هاشم شکست و سر مطهرش بر روی نیزه یادنامه خدا برای مارو تلاوت میکرد و... تا خدا نور چهاردهمش رو هم فرستاد ولی باید دیگه این یکی رو از سنت های طبیعی این دنیا حفط میکرد برای همین ابری رو که نماد دلتنگی اش بود جلوی خورشید وجود اون قرار داد که نه ماها از وجود خورشیدگونه‌ی او بی‌بهره باشیم و نه دل‌هایی که محبت اشتباهی رو توی دلشون پرورش دادن (فی قلوبهم مرض) به حدی که دیگه جایی برای پرورش نهال محبت خدا در اون دل ها نیست کمر به قتل آخرین خورشید خدا نبندند، و ما هم چشم به‌راه باشیم و نشان دهیم از یاد او نرفته‌ایم چون محبت خدا را فراموش نکردیم.
    خدایا معرفت وجود اون خورشید رو توی دلهای سرد ما بارور کن و هر چه زودتر این دنیای ظلمت زده رو به نور اون خورشید منور بفرما. الهی آمین



    اگه دوست داشتید یه کامنت هم اینجا گذاشتم شاید برای تغییر ذائقه تون بد نباشه
    دوزخ تضاد -- مشکل مزمن در بی علاقگی به همسرم و احساس خلا در زندگی

    نماز روزهاتون خیلی قبول باشه وبیش از هر چیز برای ظهور آقامون دعا کنید که به قول معروف (نام احمد نام جمله انبیاست*چونکه صدآید نود هم پیش ماست)
    دعاتون میکنم ،شما هم سعی کن زمینه پذیرش دعا رو به اندازه یه قدم کوچولو بردارین.

  8. 6 کاربر از پست مفید hamed-kr تشکرکرده اند .

    paiize (دوشنبه 14 مهر 93), rayehe (دوشنبه 14 مهر 93), SpecialBoy (دوشنبه 14 مهر 93), terme00 (دوشنبه 14 مهر 93), میشل (دوشنبه 14 مهر 93), تیام (دوشنبه 14 مهر 93)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 15 آذر 93 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-19
    نوشته ها
    311
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    958

    تشکرشده 757 در 256 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    45
    Array
    سلام.

    به همدردی خوش اومدی. بیشتر از سه تا پست توی 24 ساعت نمیتونی بدی. مگه اینکه مشترک سایت بشی.

    میشه دلایلتو بگی؟ سنت که پایینه 26 سال.

    میدونی برای همه ی مشکلات راه حل هست و خودکشی اصلا انتخاب خوبی نیست. مخصوصا برای شما که تازه 26 سالته و خوب خیلی فرصتا و راه ها داری. خوشحالم که اینقدر به

    خانواده ات اهمیت میدی و برات مهم ان. نشون میده که میشه بهت اعتماد کرد و دختر مهربون و عاقلی هستی.

    چه طوره مشکلتو بگی تا اینجا دوستان بیان نظر بدن و شاید تونستی با مشورت یه راه حل خوب پیدا کنی و اصلا لازم نباشه که به خودکشی فکر کنی.

  10. 4 کاربر از پست مفید تیام تشکرکرده اند .

    paiize (دوشنبه 14 مهر 93), SpecialBoy (دوشنبه 14 مهر 93), میشل (دوشنبه 14 مهر 93), آویژه (دوشنبه 14 مهر 93)

  11. #6
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    سلام

    خوشحالیم که شما هم جزء خانواده همدردی شدی

    خوش آمدی

    بهتره اول کمی از خودت بگی و بخصوص از آنچه ناراحتت می کنه و .......

    منتظریم برامون بگی و بیشتر بشناسیمت عزیز





  12. 9 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    fariba s (دوشنبه 14 مهر 93), paiize (دوشنبه 14 مهر 93), rayehe (دوشنبه 14 مهر 93), SpecialBoy (دوشنبه 14 مهر 93), terme00 (دوشنبه 14 مهر 93), یه تنهای خسته (دوشنبه 21 مهر 93), میشل (دوشنبه 14 مهر 93), آویژه (دوشنبه 14 مهر 93), رزا (دوشنبه 14 مهر 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.