به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 مهر 93 [ 18:31]
    تاریخ عضویت
    1393-6-23
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    75
    سطح
    1
    Points: 75, Level: 1
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    شوهرم خونه رو ترک کرد چیکارکنم برگرده؟

    سلام من 24 سالمه شوهرم25سالشه
    من یه ازدواج ناموفق داشتم 1سال با کسی ازدواج کرده بودم که معتاد بود و دست بزن داشت خلاصه بگم روانی بود ازش جدا شم و باکسی ازدواج کردم که برای بار اول ازدواج کرد و از ازدواج قبلی من اطلاعات کامل داشت و گفت که با قضیه ازدواج قبلی من مشکلی نداره چون میدونه من مقصر نبودم و من رو دوست داره6ماهه که باهاش ازدواج کردم
    دو روز پیش شوهر قبلیم که به شدت اصرار داشت دوباره باهاش ازدواج کنم رو تو خیابون دیدم یه سی ثانیه ای دنبالم اومد و باهام حرف میزد که اشتباه کردم جدا شدم و منو دوست داره منم اصلا جوابش رو ندادم شب که رفتم خونه ایمیلم رو چک کردم دیدم برام نوشته که امروز که باهم بودیم دوباره عاشقت شدم شوهرم در اتاقم رو یهو باز کرد من تنم لرزید و هل خوردم شوهرم متوجه شد که من هل خوردم من رفتم یه اتاق دیگه بعدش شوهرم رفت پای کامپیوتر و ایمیلم رو چک کرد
    نوشته رو خوند من خبر نداشتم که خونده شب که خواستیم بخوابیم تا رفتم سمتش گفت دیگه اسم من رو نیار امشب پبشت میمونم که تنها نباشی از فردا من دیگه نیستم تو هم برو خونه پدرت بگو شوهرم بهم خیانت کرد طلاق میخوام منم به همه میگم که بهت خیانت کردم
    تا صبح پیشش گریه کردم که منو ببخش سو تفاهم شده من هیچ حرفی باهش نزدم کلا سی ثانیه هم ندیدمش باور نکرد فکر کرد هنوز دلم باهاشه الان اون خونه رو ترک کرد منم خونه خودم هستم هیچ کس از این قضیه خبر نداره حتی خونه پدرومادرش هم نرفته رفته خونه دوستش چیکارکنم که برگرده هرچی زنگ میزنم اسمس میدم اصلا جوابم رو نمیده شب و روز کارم شده گریه
    فقط1بار جوابم رو داد که دیگه بهش فکرنکنم و برم خونه پدرم و بگم که بهم خیانت کرده و طلاق میخوام

    الان دارم دیوونه میشم من هیچ کاری نکردم اون لعنتی بهم ایمیل زد
    من مدت ها بود که به ایمیلم سر نمیزدم نمیدونم چی شد اون شب رفتم سراغ ایمیلم
    هرچی بلا تو دنیا هست برای من هست من عاشق شوهرم و زندگیم شده بودم بعد اون تجربه ناموفق چرا باید این اتفاق برام بیفته
    به جان عزیزم من 1کلمه هم با شوهر قبلیم حرف نزدم

    انگار من آفریده شدم برای سرگرمی خدا که هرچی بلا تو دنیا هست رو سرمن امتحان کنه و بهم بخنده

  2. کاربر روبرو از پست مفید Fateme1369 تشکرکرده است .

    واحد (سه شنبه 25 شهریور 93)

  3. #2
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    نوشته ها
    481
    امتیاز
    5,996
    سطح
    50
    Points: 5,996, Level: 50
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 154
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,600

    تشکرشده 1,855 در 418 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانومم
    ببین زیاد بهش sms نزن
    من هم همسرم رفته بود اما شرایط من با شما فرق داشته
    وقتی sms میزد و تهدیدم میکرد اصلا جوابشو نمیدادم یا با نرمی و مهربونی و خیلی کوتاه
    البته همسر من قصد برگشت داشت...
    ببین اگر من هی پاپیچش میشدم هی بهش گیر میدادم اونم حالا حالاها نمیومد
    تاپیک منو بخون شاید کمکی بهت بشه چون موضوعت فرق داره

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام.
    همون موقعی که همسر سابقتون دنبالتون راه افتاده بود؛ باید به شوهرتون اطلاع میدادید.نمیفهمم چرا ایمیلتون رو باز گذاشتید؟ منطقی تر بود که پاکش می کردید. حالا, من این راهکارها به ذهنم می رسه:

    1- با دوست همسرتون صحبت کنید و جریان رو براش توضیح بدین و خواهش کنید با همسرتون صحبت کنن. البته خیلی وارد جزئیات نشین چون بدتر حساسیت همسرتون رو جریحه دار می کنه و غرورش پیش دوستش زیر سوال میره.

    2- توپ رو بندازید توی زمین همسرتون! غیرتش رو تحریک کنید. بگید: تو همسر و تکیه گاه منی و وقتی کسی مزاحمم میشه باید ازم دفاع کنی. نه اینکه تنهام بزاری!

    3- با پدر (یا برادر بزرگترتون) صحبت کنید و جریان مزاحمت رو بهشون بگید و بخواید که اقدام جدی بکنن. بعد به همسرتون اطلاع بدید که خونوادتون در جریان بودن و به دنبال حل مشکل هستن. پس قاعدتا ارتباط شما به اون شکل نبوده.

  5. 5 کاربر از پست مفید mahasty تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (پنجشنبه 27 شهریور 93), omidoooo (سه شنبه 25 شهریور 93), واحد (سه شنبه 25 شهریور 93), مهربونی... (سه شنبه 25 شهریور 93), صبا_2009 (پنجشنبه 27 شهریور 93)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 اسفند 93 [ 16:58]
    تاریخ عضویت
    1393-6-01
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    165
    امتیاز
    2,364
    سطح
    29
    Points: 2,364, Level: 29
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    88

    تشکرشده 496 در 145 پست

    Rep Power
    37
    Array
    یه ضرب المثلی هست که میگه "آنکه حساب پاک است از محاسبه چه باک است"
    تو که کاری نکردی پس نباید اینهمه دست و پات رو گم کنی. به نظر من از یه نفر سومی استفاده کن. یا اگه امکاناتش برات هست براش نامه بنویس یا اگه ایمیلش رو چک میکنه بهش ایمیل بزن.
    مظمون نامه هم التماس و خواهش و این چیزا نباشه. بهش بگو من رُک و راست هرچی بود رو گفتم. از زندگیتون تعریف کن و بگو که کاملاً راضی هستی. بگو که تو با این کارت به من تهمت زدی در حالیکه واقعیت همونی بود که گفتم. ولی باز با این حال میتونم از تهمتی که بهم زدی بگذرم و ببخشم. چون تو و زندگیمون رو خیلی دوست دارم.

    به نظر من بهش بگو فکر میکنم صددرصد به من مطمئن نبودی که با یه تلنگر از هم پاشیدی و گذاشتی رفتی.
    بگو اگه این موضوع واسه تو پیش میومد و من میرفتم تو توی آتیش بی گناهیت نمی سوختی؟
    یکم از اعتماد به نفست استفاده کن. بگو نمیخوام کار به خانواده هامون بکشه و بفهمن که تو چقدر به من بی اعتماد بودی که حرف من رو باور نکردی و گذاشتی رفتی. ازش بخواه برگرده و به جای اینکه قهر کنه بره با همسر قبلی تو مثل یه مرد صحبت کنه و واسش خط و نشون بکشه که تو الان سایه بالا سرت داری و حق نداره پا به حریم تو بذاره.

    اگه خودتو گم کنی شاید هرگز نشه درستش کرد. پس اول آرامشت رو حفظ کن بعد هم به فکر چاره باش

  7. 2 کاربر از پست مفید مو فرفری تشکرکرده اند .

    footer (چهارشنبه 26 شهریور 93), مهربونی... (سه شنبه 25 شهریور 93)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 دی 94 [ 13:03]
    تاریخ عضویت
    1393-5-19
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    1,480
    سطح
    21
    Points: 1,480, Level: 21
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 214 در 65 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من نظری ندارم بگم ولی اینو بگم شوهرت دوستت داره که شب پیشت موند.وگرنه همون موقع میرفت
    یه کم بهش فرصت بده عصبانیتش بخوابه،بعد واسش توضیح بده کامل و بگو تصمیمو میذارم به عهده ی خودت
    قهر نکن با ما آبجی کوشولو

  9. #6
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 مهر 93 [ 14:37]
    تاریخ عضویت
    1393-5-09
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    816
    سطح
    15
    Points: 816, Level: 15
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 138 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array
    راز موفقیت تو هرچیزی خونسردی هست تو آرامش نداری و بدون آرامش تو زندگیت موفق نمیشی
    خودت یه ذره فکرکن کاملا مشخصه شوهرت خیلی دوستت داره وگرنه شب پیش نمیموند که تنها نباشی وگرنه بهت نمیگفت برو پیش خانوادت و بگو من بهت خیانت کردم و طلاق
    اون اگه دنبال طلاق بود هیچوقت خودش رو بدنام نمیکرد با این عنوان که پخش شه که بهت خیانت کرد چون برای زندگی بعدیش این حرف که بهت خیانت کرده گرون تموم میشه
    اون فقط نمیخواد از دستت بده یا به نوعی فکرت پیش یه مرد دیگه باشه
    اون داره با این کارش تو رو میترسونه تا بیشتر حواست به خودت و شوهرت باشه
    اگه دنبال طلاق بود میرفت پیش خانوادش تا کی میخواد پیش دوستش بمونه
    به نظر من تو این قضیه رو به هیچ کس نگو چون شوهرت هم بدون اینکه به کسی بگه احتمالا برمیگرده اگه میخواست قضیه رو پخش کنه خودش به خانوادش میگفت
    به نظرمن یجورایی داره گدایی عشق و محبت میکنه
    من درکت میکنم که بخاطر تجریه ناموفقی که داشتی و علاقه زیادی که به شوهرت و زندگی جدیدت داری عصبی هستی و تنت میلرزه
    اما یادت نره راز موفقیت خونسردی هست
    بهش بگو انقدر منتظرت میمونم تا برگردی بهت هم اسمس نمیدم تا آروم شی و با خودت کنار بیای
    من هیچ کاری نکردم پس منتظرت میمونم که برگردی
    من فکرمیکنم برمیگرده تو کمتر از یه هفته
    چیزایی که گفتی نشون میده اصلا به هیچ وجه دنبال طلاق نیست

  10. #7
    Banned
    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 مهر 93 [ 19:36]
    تاریخ عضویت
    1393-5-16
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    368
    سطح
    7
    Points: 368, Level: 7
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    18

    تشکرشده 110 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خب بنده خدا فکر کرده تو رفتی باهاش بگردی ترسیده یاد خاطرات گذشته بیفتی و شوهرسابقت با مظلوم نمایی تو رو بدست بیاره
    منم فکرنمیکنم دنبال جدایی باشه داره بهت میگه اگه یه بار دیگه با شوهر سابقت بگردی ازت جدا میشم اگه دنبال جدایی بود که خودش رو بدنام نمیکرد چون بخواد با یکی دیگه ازدواج کنه هم به مشکل میخوره اونوقت اون زن با تحقیق متوجه میشه که به تو خیانت کرده و تو جدا شدی
    پس دنبال طلاق نیست نگران نباش تازه من فکرمیکنم اون داره بهت نشون میده که چقدر دوستت داره و داره میگه من حاضرم بخاطر تو فداکاری کنم و بگم من خیانت کردم و جدا شدیم

  11. کاربر روبرو از پست مفید Sara1370 تشکرکرده است .

    footer (چهارشنبه 26 شهریور 93)

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 تیر 97 [ 03:25]
    تاریخ عضویت
    1393-4-14
    نوشته ها
    172
    امتیاز
    4,248
    سطح
    41
    Points: 4,248, Level: 41
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    472

    تشکرشده 247 در 75 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام فاطمه جان
    خیلی راحت حرفت راباهاش بزن وبگومن دیگرهیچ علاقه ای به اوندارم وهمه ی قلبم راتوگرفته ای وازخوبیهایش بگوودلیل اینکه اورابه عنوان مردزندگی ات انتخاب کرده ای
    انشاالله هرچه زودترمتوجه می شودومی آیدازصمیم قلبم برایت دعامی کنم

  13. کاربر روبرو از پست مفید سرگشته دوست تشکرکرده است .

    footer (چهارشنبه 26 شهریور 93)

  14. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 08 خرداد 95 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-30
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    6,216
    سطح
    51
    Points: 6,216, Level: 51
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 134
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,079

    تشکرشده 1,505 در 452 پست

    Rep Power
    72
    Array
    سلام...فعلا یه مدت سمت همسرت نرو چون ایشون الان عصبانی هستند و حتی ممکنه تو این حالت خودشم یه تصمیمی بگیره که بعد پشیمون بشه..اجازه بده یکم آروم بشه و عصبانیتش فروکش کنه

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 29 دی 97 [ 23:07]
    تاریخ عضویت
    1392-4-06
    نوشته ها
    57
    امتیاز
    4,770
    سطح
    44
    Points: 4,770, Level: 44
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 180
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    315

    تشکرشده 78 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم این تایپیکو بخون کاملا مشابه مشکل شماست راهنمایی های خوبی بچه ها کردن

    http://www.hamdardi.net/thread-28594.html

  16. کاربر روبرو از پست مفید paniz93 تشکرکرده است .

    deljoo_deltang (پنجشنبه 27 شهریور 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.