به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 شهریور 93 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    530
    سطح
    10
    Points: 530, Level: 10
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 14 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Bow هرکاری کردم..عشقمونتونستم فراموش کنم...چه کارکنم وقتی رسیدنمون محاله...

    سلامبچه ها...واقعااعصابم خرابه توروخدافقط بجای سرزنش...ارومم کنین..

    قبلاتایپیک بازکرده بودم..که نمیتونم ولش کنم...http://www.hamdardi.net/thread-33118.html

    بچه هاجالبه بدونین......هنوزدرگیراون اقاهستم.......البته بعدمدتی کوتاهی ازون تایپیک خودش برگشت............دلیل کاراشم......فقط میگفت چون ...نمیشده میخواستم ازم متنفر شی..ولی نشدم...
    ..لطفانگین بهونه ست...چون هم من هم خودش میدونستیم رسیدنمون محاله.......من
    واقعاااادنبال فراموشیم...نگین رابطه روقطع کن...من بایدبتونم تسلیم سرنوشت بشم....باپاگذاشتن روی دلم.......واقعاشبووروزم گریه ست...حدود15روزه تصمیم گرفتم فراموشش کنم...ولی نتونستموازشدت فشارعصبی قفسه سینه م بشدت دردگرفته..................اعصاب برا م نمونده.............
    .....سرکوچترین چیزی اشکم درمیاد ....اره طبیعیه....ولی بگین چطوربااین موضوع کناربیام...میگین خودتوسرگرم کن...ولی حتی بااین راهم........موفق نشدم........البته اینم بگم این اقاباورنمیکنه...من میخوام بگذرم ازهمه چییییی....گاهی میگم کاااش مث اونروزاباهام بدمیشددد....ولی نمیشه...
    تواین مدت 3تاخواستگارداشتم....که همگی موردتاییدخونوادم بودنوشرایطشون هزاربراربهترازین اقابودن....ولی این دل احمق من.....هنوزدرگیره............. ....واقعاابریدم...دوس دارم یامتنفربشم ازش یااالزایمربگیرم......ولی محاله...هرچی بدیاشو که هوارتاس توذهنم میارم....بازم حسموکم نمیکنه......واقعااادرمونده شدم....اونقدرعصبیو خشن شدم که همه انگشت به دهن موندن...بابام بادرموندگی تموم ازم پرسید...دردت چیه؟؟؟؟؟؟؟؟ولی افسوس....هرگز هرگزهرگزنمیشه بگم.....همش درحال گریه م..............داغونم...کمکم کنین..و� �قعاااحالم خرابه..............فقط لطفااااااااااسرزنشم نکنین...به خاطراحساسم...چون به قدرکافی خودم خودمودلموسرزنش میکنم...ولی بی فایده س............فقط توروخدااااااااااااااااااا اااااکمککککککککککک


    - - - Updated - - -

    بچه هامن همیشه همدردی میومدم.. ومیام...هم قسمت سوالای ارتباط دختروپسرومیخوندم...هم اختلافات زن وشوهر...فقط وفقط براپررنگ شدن عیوب این اقا........وکم رنگ شدن احساسم بهش...ولی ..افسوس اثرش موقتیه...وببخشیددوباره حس لعنتیم ...مث خرسرشومیندازه پایین ومیادسراغم.............................. .......کمکم کنین...کسی نیست؟

    - - - Updated - - -

    اهههه هرچی نوشتم پاک شدددچرااااااااااااااااااا ااا
    من همیشه همدردی میومدم ومیام...هم قسمت سوالات دختروپسرهم اختلاف زن وشوهر....
    فقط وفقط وفقط براپررنگ شدن عیوب این اقا...وکم رنگ شده حسم بهش.....ولی چه فایده اثرش موقتی میبود...ودوباره بعدمدتی...حسم البته ببخشیدانومیگم..مث گاوسرشومینداخت پایینومیومدسراغم
    واقعاااادرمونده شدم...ازپس این احساس برنمیام......چراکسی جواب نمیده...
    ویرایش توسط مهمان93 : پنجشنبه 20 شهریور 93 در ساعت 03:53

  2. کاربر روبرو از پست مفید مهمان93 تشکرکرده است .

    برنده 1988 (شنبه 22 شهریور 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    درود.من تاپیک قبلیتو خوندم.کاملا حستو درک میکنم.این که میدونی یه نفر به هیچ وجه مناسبت نیست و با این وجود حس میکنی هنوز دوستش داری.درکت میکنم چون خودم تجربشو داشتم ومیدونم این حس چقدر میتونه ویرانگر باشه.هر چند من کنترلش کردم وهمه چیز تموم شد ودارم زندگیمو میکنم.در مورد شما با توجه به سنت شاید اینکار سخت تر باشه.ولی مطمءنا از عهدش برمیای.اگر فقط و فقط به اعتیاد اون آقا فکر کنی کنارگذاشتنش برات راحتتر میشه.(با توجه به شرایط خانواده خودت)
    من مطمئنم تو میتونی حس دوست داشتنو دوباره تجربه کنی با یه مرد مناسب خودت.این رابطه فقط برات درد و رنج داشته و تو عزیزم مستحق این همه درد ورنج نیستی .به آینده خوبی که میتونی داشته باشی فکر کن.تو هنوز خیلی وقت داری
    ویرایش توسط آنیتا123 : پنجشنبه 20 شهریور 93 در ساعت 06:56

  4. 2 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    parvaneh7 (یکشنبه 23 شهریور 93), مهمان93 (پنجشنبه 20 شهریور 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 شهریور 93 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    530
    سطح
    10
    Points: 530, Level: 10
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 14 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    انیتای عزیزم..ممنون...ازراهماییت...ا مااون اقاترک کرده............درین حتی ذره ای هم شک ندارم..............دوتاازبزرگتری ن مشکلات سرراهمون...یکی مطلقه بودنشه..یکی...بچه داربودنشه..ودیگری........دیپلم ه بودنشه...............واقعاااازته دل دوستش دارم....................ولی...بایدقی شوبزنم....................چون محاله خونواده م حتی به عنوان خواستگارقبولش کنن.....مشکله ویرانگریه.....دیوانه وارکسی روبخوای اونم همینطور...ولی مجبوربشی قیدشوبزنی..........من واقعاا...........اعصابم لهولورده شده..........هرچی سعی میکنم....به کس دیگه ای فکرکنم..نمیشه.................واقع ااا کم اووردم................خودموسرگرم کنم....ادامه تحصیل بدم..برم سراغ کا...هرکاری بکنم...یادش وحسم بهش کم نمیشه.................واقعااااااد مونده شدم................

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    درکت میکنم،طبیعیه که نتونی به راحتی فراموشش کنی،یه کاری رو من خودم انجام دادم و نتیجه گرفتم.میتونی راجب حست با خانواده یا دوستای صمیمیت اگر از جریان شما با خبرن حرف بزنی.این خیلی کمکت میکنه.یا با یه مشاور.وقتی معایب او آقا رو به زبون بیاری حست کمرنگتر میشه.و حرفهای اطرافیانم مسلما برات خیلی موثره.

  7. کاربر روبرو از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده است .

    مهمان93 (شنبه 22 شهریور 93)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 فروردین 97 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-17
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    8,056
    سطح
    60
    Points: 8,056, Level: 60
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 832 در 244 پست

    Rep Power
    72
    Array
    نمیدونم به تلقین چقد اعتقاد داری؟؟به نطر من تو فقط زبونی میگی می خوام فراموشش کنم و ته دلت دوست نداری فراموشش کنی..اول باید به این اعتقاد قلبی برسی که می خوای فراموشش کنی..می تونی در مرحله اول هرچی ازش خاطره و عکس و کادو و..داری دور بریزی(واقعابایداین کاروبکنی ونگی مثلا نه یادگاریه و..)در مرحله بعد تلقین زبونی می تونه مفید باشه مثلا روزی1000 بار بگو ازش متنفرم..اولش کارساز نسیت اما بعد یه مدتی تاثیرگذار میشه.نوشتنم روش خوبیه مثلا هر وقت میاد تو ذهنتو می خوای بهش فکرکنی سریع یه کاغذو قلم بیاروبنویس ازش متنفرم و یاد بلاهایی که سرت دراورده بیفت
    این راهکارایی که گفتمو یه مدت که انجام بدی حتما اثرمثبتشومیبینی ولی قبلش حتما وحتما باید از ته دل دوست داشته باشی که فراموشش کنی.
    در ضمن یه برنامه فشرده واسه خودت بچین که اصلاتوش وقت خالی نباشه.اولش یکم بی حوصله ای وترجیح میدی طبق برنامه پیش نری ولی اگه چندروز بابرنامت پیش بری عادت می کنی
    موفق باشی گلم

  9. کاربر روبرو از پست مفید SOGAND. تشکرکرده است .

    مهمان93 (شنبه 22 شهریور 93)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 شهریور 93 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    530
    سطح
    10
    Points: 530, Level: 10
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 14 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون انیتای عزیزم......ولی اصلاوابداااا...نمیتونم...باک سی راجع به این قضیه حرف بزنم....برام گرون تموم میشه..................حتی اگه این اقاخواستگاریم میومدن....عواقب بدی برام

    داشت..این کار......که تاابدممکن بود..گریبان گیرم...بشه......بهرحال ازوقتی که گذاشتی برام ممنونم........


    سوگندعزیزم............گفته بودی...تلقین کنم.......باشه سعیمومیکنم...ولی من بیشترازهرکس دیگه ای عیوب این اقارومیبینم.....مشکل اینجاست...باوجودتموم بلاهایی که سرم اوورده این

    حسودارم...بهش..............واقعاا درمونده شدم....میخوام...اینجوراسیرش نباشم...میخوام..برم سراغ زندگیم...ولی................ازبقیه دوستای خوبم میخوام...بیانوبهو راه حل بدن..........

  11. #7
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 دی 93 [ 18:45]
    تاریخ عضویت
    1393-2-07
    نوشته ها
    300
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsSocial3 months registered
    تشکرها
    806

    تشکرشده 750 در 251 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    0
    Array
    مهمان عزیز مشکل شما رو فقط و فقط زمان حل می کنه.
    فقط حواستون باشه تو طول گذشت این زمان به خودتون از لحاظ ختلف آسیب نزنید.
    وارد روابطی از روی احساس و غیره نشید.
    بعد مدتی کاملا فراموش میشن.
    باهاش کنار بیایین.
    توقع نداشته باشید که ایشون با یه راه حل یه روزه از ذهنتون بره.
    اینقدر بهش فکر کنید که بالاخره خسته شید و جواب قانع کننده کم کم میاد تو ذهنتون.
    کاملا حق دارین به ایشون فکر کنین اما کار دیگه ای نکنین.به خودتون فشار نیارید..فقط صبر.

  12. 2 کاربر از پست مفید pasta تشکرکرده اند .

    مهمان93 (شنبه 22 شهریور 93), رزا (شنبه 22 شهریور 93)

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 شهریور 93 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    530
    سطح
    10
    Points: 530, Level: 10
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 14 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    پستای عزیزم..ممنون ازنظرت....ولی این قضیه.......خیییلی کش دارشده.................خییلی وقت بودکه این اقامنوپس میزدن...بخاطرشرایطشون......من خودم

    نمیتونستم...بیخیال بشم......الان 3ساله درگیراین قضیه م...واقعااااااااااااا...اعصا ب برام نمونده..اینم بگم......هیچ پسری هم به چشمم

    نمیاد...............واقعاا...درمون ده ...

    شدم....قاعدتا...بایدباگذشت زمان...وپس زدنای ایشون...دراون مقطع من بایستی سردمیشدم...ولی نشدم.........
    ویرایش توسط مهمان93 : شنبه 22 شهریور 93 در ساعت 20:33

  14. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 08 تیر 94 [ 18:26]
    تاریخ عضویت
    1393-6-02
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    753
    سطح
    14
    Points: 753, Level: 14
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    62

    تشکرشده 22 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست من شما عاشق شدید و عشق کوره و فقط الان این اقا را میبینی و فکر میکنی به ادم دیگه ای حسی نداری.اشتباه نکن.من حالتو درک میکنم چون خودم قبلا همین فکرو میکردم که نمیتونم فراموشش کنم.و این اقا فرشتس.مشکل اون اقا مقه شما که میگید اعتیاد!!!مطلقه!!!!بچه دار!!!!!نبوده . من به شما پیشنهاد میکنم کتاب ایا تو ان نیمه گمشده ام هستی-از باربارا انجلیس دانلود کن.یه برگه بذار کنارتو با خودت صادق باش و حرفایی که زده با دقت بخونو ووتمریناتش را انجام بده.اون وقت می فهمی این 3 مورد که برات نوشتم واقعا نکات هشدار دهنده هست -چیزایی که وقتی تو رابطه هستیم نمیفهمیم و توجه نمیکنیم.لطفا بخون و بعد بم نتیجشو بگو.من که حالم خیلی بهتر شده امیدوارم تو هم بهتر شی.

  15. کاربر روبرو از پست مفید parvaneh7 تشکرکرده است .

    مهمان93 (یکشنبه 23 شهریور 93)

  16. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 شهریور 93 [ 17:23]
    تاریخ عضویت
    1393-1-24
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    530
    سطح
    10
    Points: 530, Level: 10
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 14 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    پروانه ی عزیزم.. ممنون ازنظرت.................اعتیادوکه مطمئنم گذاشته کنار................حتی قدسرسوزنی....شک ندارم.....این ازاین...........این اقاباوجودتموم مشکلاتی که

    داشتن...وخودم بهترازهرکس دیگه ای...ازشون خبردارم...ومشکلاتشودیدم...وم یبینم..برام عزیزبودن.....پس نمیشه گفت عشق من کورکننده بوده............من تموم عیوبشودیدم....ولی

    حسی بهم داده که تاحالاتجربه نکردم.......یک توجه بسیارشیرین..( اینم اضافه کنم...90درصدارتباط ماتلفنی بوده وسرهم 5باربیشترهموندیدیم..وفقط دوبارمعاشقه داشتیم اونم

    توپارک...وباحجاب کامل).البته نه ازجنس...پسرای این دوره

    زمونه...که فقط زبون بازی میکنن.............توجهی به من کردن...که هنوزکه هنوزه....تشنه شم.........تاییدی منوکردن...که هرگزتجربه نکردم....حتی ازطرف نزدیکترین اعضای خانواده

    م.............دوست داشتنش........ازجنسی بود...که برام.......شیرین ترین بود. ..............من برافراموش کردنش...چنذباررالطه مجازی وتلفنی..روتجربه کردم........ولی...اونقد..اون رابطه

    هابرام مسخره بودن...که بیشترینش فقط9روزدووم اوورد...........واقعاا...تموم غم من اینه که جنس احساسشودوس دارم..............ولی......رسیدنمون محاله................واینه که منوبه

    جنون کشونده.. ..........من الان هرچی بگم....شمافکرمیکنین...عشقم کورکننده س.....درصورتی که تموم حرف من اینه......که....حس قشنگ ودلچسبی...که باحرف زدن بااون تجربه

    کردمو.............نتونستم............ اکسی داشته باشم..............ولی نمیتونم باهاش باش.....میخوامم فراموشش کنم................ولی هرچی زورمیزنم...نمیشه.........دلم

    میخواددوباره...عاشق بشم......ولی عاشق کسی که برام عشق ممنوع نباشه......ولی......واقعااا.به جرات میتونم بگم...همچین کسی روپیدانخواهم کرد.....واقعااعصابم لهولورده

    شده.........................کمکم کنین.کاش احساسم ازجنس...این احساسای پیشوپاافتاده بود...تامیتونستم..چشمموروش ببندم...ولی......

  17. کاربر روبرو از پست مفید مهمان93 تشکرکرده است .

    برنده 1988 (دوشنبه 24 شهریور 93)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. در مرحله اشنایی بسیار احساساتی هستم
    توسط mano-gozashte در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 آبان 94, 12:59
  2. پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 بهمن 92, 14:10
  3. پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 03 مهر 92, 22:35

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.