به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 13 1234567891011 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 122
  1. #1
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    نوشته ها
    481
    امتیاز
    5,996
    سطح
    50
    Points: 5,996, Level: 50
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 154
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,600

    تشکرشده 1,855 در 418 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array

    همسرم بیرحمانه کتکم زد میخواهم طلاق بگیرم

    بین منو همسرم بابت فروش خونه ام اختلاف شدیدی افتاد
    بهش گفتم ماشینت رو بفروش با پولش خونه رهن کنیم و اینجا رو میفروشم و پولشو میذارم بانک سودشو میگیریم استفاده میکنیم


    باهام لج کرد و گفت اگر ابنجا رو فروختی حق نداری خونه مادرت بیای و من سرت بلا میارم اجازه نمیدم از خونه بیرون بیای و رفتار و اخلاقم باهات بد میشه اینا همه اش نقشه های پلیده مادرته


    زنگ زد به برادرش جریبان فروش خونه ام رو گفت به گوش پدرشوهرم رسید اومدن خونمون و هزار جور لیچار بارم کردند شوهرم میگه عروستون میخواد باهاتون حرف بزنه اصلا قرار نبود من چیزی بگم خواست منو خراب کنه منم مجبور شدم گفتم

    میخوایم ماشینو بفروشیم و پولشو واسه رهن بدیم وظیفه من نیست مسکن تهیه کنم و میخوام خونمو بفروشم پولشو بزارم بانک از سودش استفاده کنم دیگه از این زندگی بی پولی خسته شدم


    پدرشوهرم گفت من که اجازه نمیدم پسرم خونشو بفروشه تو هم نباید بفروشسی چون خونه تو خونه شوهرتم هست فرقی نداره چه اشکالی داره پدرت خرجتون رو میکشه!!قدر این شوهرت رو بدون اتنقدر اذیتش نکن من نمیذارم ماشینشو بفروشه خودت میخوای خونتو بفروشسی خودتم باید پول رهن رو جورکنی
    شوهرم حرفای پدرشو تأیید میکرد


    بعد از اینکه رفتند من حسابی قاطی بودم بهش گفتم این بود عشق و علاقت؟اعصابم خورد شد حرفای بد بهش زدم گفتم تو وایبر با زنا هستی فکر میکنی نمیدونم با همکارت چه گندبازی دراوردید!!
    عصبانی سد گفت خفه شو منم لبتابشو با پا کوبیدم به پایه فلزی مبل اونم منو تا جون داشت با لوله جاروبرقی کتکم زد و رفت تو حیاط تمام تنم درد میکنه


    منم تبلت و لب تابشو از پنجره انداختم پایین خورد شد.
    پدرم متوجه صدا شد و اومد پایین دنبالم الان خونه پدرم هستم نمیدونم همسرم کدوم گوریه فقط میخوام هر چه زودتر طلاق بگیرم
    به پدرمم گفتم پدرم گفت باشه ولی میدونم جدی نیست و فقط واسه هاطر اینکه آرونم بشم گفته
    ببخشید معلوم نیست چجوری نوشتم حالم خرابه داغونم
    چرا تا برم از زندگیم لذت بلرم همه چی خراب میشه!!

  2. 4 کاربر از پست مفید آرام دل تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 16 شهریور 93), meinoush (یکشنبه 16 شهریور 93), terme00 (دوشنبه 17 شهریور 93), رها68 (دوشنبه 11 اسفند 93)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 آبان 93 [ 00:21]
    تاریخ عضویت
    1390-11-06
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    1,962
    سطح
    26
    Points: 1,962, Level: 26
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    63

    تشکرشده 34 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آرام دل نمایش پست ها
    ب

    بعد از اینکه رفتند من حسابی قاطی بودم بهش گفتم این بود عشق و علاقت؟اعصابم خورد شد حرفای بد بهش زدم گفتم تو وایبر با زنا هستی فکر میکنی نمیدونم با همکارت چه گندبازی دراوردید!!
    عصبانی سد گفت خفه شو منم لبتابشو با پا کوبیدم به پایه فلزی مبل اونم منو تا جون داشت با لوله جاروبرقی کتکم زد و رفت تو حیاط تمام تنم درد میکنه

    منم تبلت و لب تابشو از پنجره انداختم پایین خورد شد.
    چرا تا برم از زندگیم لذت بلرم همه چی خراب میشه!!
    قبل از هر قضاوت و تصمیم گیری کلماتی که خودتون گفتین رو مرور کنید.

    مشاجره رو هم که خودتون از حالت لفظی به صورت فیزیکی در آوردید (گفتین :" لبتابشو با پا کوبیدم به پایه فلزی مبل " !!!!)

    عکس العمل شوهرتون که بدترین کار ممکن بوده و هیچ توجیهی نداره ولی شما با این اخلاق و اعصاب خراب با هر آدم دیگه ای و در هر رابطه دیگه ای هم به مشکل بر می خوردین .

    .
    ویرایش توسط Parsa1 : یکشنبه 16 شهریور 93 در ساعت 01:15

  4. 9 کاربر از پست مفید Parsa1 تشکرکرده اند .

    pasta (یکشنبه 16 شهریور 93), terme00 (دوشنبه 17 شهریور 93), فرهنگ 27 (یکشنبه 16 شهریور 93), فرشته مهربان (یکشنبه 23 شهریور 93), مهربونی... (یکشنبه 16 شهریور 93), خیال تو (یکشنبه 16 شهریور 93), رها68 (دوشنبه 11 اسفند 93), شیدا. (یکشنبه 16 شهریور 93), شاپرک 114 (یکشنبه 16 شهریور 93)

  5. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    من از اوضاع مالی و اقتصادیتون خبر ندارم
    اما کاش به جای دعوا می رفتی با پدرت مشورت می کردی که خونه اتو بفروشین یا نه. حتما می تونست بهتر راهنماییت کنه از نظر اقتصادی
    الان اینو کاراشو بکن که یه کمی اروم شی
    http://www.hamdardi.net/thread-26620.html
    عزیزم زندگی مشترک نداشتم که بتونم راهنماییت کنم
    اگه تونستی بازم اشتراک ازاد بگیر یه ماه مشورت کن و مشاوره حضوری هم برو
    الان سعی کن ارامشتو حفظ کنی

  6. 5 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 16 شهریور 93), terme00 (دوشنبه 17 شهریور 93), آرام دل (یکشنبه 16 شهریور 93), رها68 (دوشنبه 11 اسفند 93), شیدا. (یکشنبه 16 شهریور 93)

  7. #4
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    نوشته ها
    481
    امتیاز
    5,996
    سطح
    50
    Points: 5,996, Level: 50
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 154
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,600

    تشکرشده 1,855 در 418 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    من اشتباه کردم قبول اما بهم بدو بیراه میگفت تهدیدم میکرد خودشو خانوادش منو کوبیدند و هر چی دلشون خواست گفتند
    حالا همه چی تموم شده یا من مقصرم یا اون
    هر دومون تصمیم به طلاق گرفتیم
    حتی میگه استخاره کردم واسه طلاق خوب دراومد
    منم نمیتونم دیگه باهاش زندگی کنم
    از سال 82 تا الان جوونیمو تباه کردم
    میدونی چرا تو این مدت بهم محبت میکرد !! تا خونه ام رو نفروشم بخاطر سرمایه ام...
    منه خوش خیالو باش
    بهم گفت هیچ علاقه ای بهت ندارم
    بخدا اونم بی تقصیر نیست پیلم کرد میگفت اگه از این خونه بریم سرت بلا میارم نمیذارم از خونه بیرون بری شبا دیر میام خونه با لحن خیلی بدی حرف میزد
    از اولش هم منو نمیخواست انتخاب خودش نبودم
    حالا نیازی به این حرفا نیست همه چی تموم شده
    طلاق میگیرم

    - - - Updated - - -

    من اشتباه کردم قبول اما بهم بدو بیراه میگفت تهدیدم میکرد خودشو خانوادش منو کوبیدند و هر چی دلشون خواست گفتند
    حالا همه چی تموم شده یا من مقصرم یا اون
    هر دومون تصمیم به طلاق گرفتیم
    حتی میگه استخاره کردم واسه طلاق خوب دراومد
    منم نمیتونم دیگه باهاش زندگی کنم
    از سال 82 تا الان جوونیمو تباه کردم
    میدونی چرا تو این مدت بهم محبت میکرد !! تا خونه ام رو نفروشم بخاطر سرمایه ام...
    منه خوش خیالو باش
    بهم گفت هیچ علاقه ای بهت ندارم
    بخدا اونم بی تقصیر نیست پیلم کرد میگفت اگه از این خونه بریم سرت بلا میارم نمیذارم از خونه بیرون بری شبا دیر میام خونه با لحن خیلی بدی حرف میزد
    از اولش هم منو نمیخواست انتخاب خودش نبودم
    حالا نیازی به این حرفا نیست همه چی تموم شده
    طلاق میگیرم

    - - - Updated - - -

    مینوش جان
    با پدرم مشورت کردم فروش خونه نتیجش شده بود
    الان اگر من طلاق نخوام اون میخواد طلاقم بده
    زدم سیستنمشو داغون کردم
    من گذشت دارم کتکم زد میلخشمش اما اون سنگدله
    انجمن آزاد میگیرم باشه

    - - - Updated - - -

    میخواستم خونه رو که فروختم با پولش زندگیمونو بچرخونم
    اما همسرمو خانوادش میگند خودت باید پول رهن رو بدی
    آخه این انصافه؟
    پس همسرم این وسط چکارست؟
    بریدم دیگه
    تمام صحبتها و پیامکهای منو ضبط و ذخیره کرد
    میگه مدرک داشته باشم
    اینجوری با من زندگی میکنه با مدرک

  8. 3 کاربر از پست مفید آرام دل تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 16 شهریور 93), meinoush (یکشنبه 16 شهریور 93), terme00 (دوشنبه 17 شهریور 93)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 دی 94 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1392-7-22
    نوشته ها
    178
    امتیاز
    3,383
    سطح
    36
    Points: 3,383, Level: 36
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    172

    تشکرشده 443 در 158 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام خانم ارام دل
    اسم به این زیبایی دارید برای چی اینقدر عصبانی
    داشتم پستهای بین 25 تا 27 مردادتون توی تاپیک کلافه ام از بیکاری رو می خوندم شما داشتید خوب مدیریت می کردید چی شد به اینجا رسید
    تو دعوا که حلوا خیر نمی کنند همیشه همین طوره یکی یه چیزی میگه نفر بعدی یه چیزی روش میزاره همین طور این سیکل بد ادامه پیدا میکنه
    فعلا سعی کنید خودتون اروم شید بعد کمی فکر کنید
    -----------------------------------------
    یه نکته :ببینید من خودم همیشه این نکته رو با همه (پدرم ، مادرم ، همسرم و ... )رعایت می کنم اونم اینه که اگه با اس ام اس بحثمون شده حد بحث و دعوا رو تو همون اس ام اس نگه میدارم حتی تو تلفنم بحث نمی کنم اگه تلفنی بود رودرو صحبت نمی کنم
    اخه همینطوری که به سرعت مرزها رو نمی شکنند
    فعلا اول آرامش خودتون رو بدست بیارید
    ویرایش توسط آونگ : یکشنبه 16 شهریور 93 در ساعت 08:59

  10. 3 کاربر از پست مفید آونگ تشکرکرده اند .

    هم آوا (یکشنبه 16 شهریور 93), آرام دل (یکشنبه 16 شهریور 93), شیدا. (یکشنبه 16 شهریور 93)

  11. #6
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    نوشته ها
    481
    امتیاز
    5,996
    سطح
    50
    Points: 5,996, Level: 50
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 154
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,600

    تشکرشده 1,855 در 418 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    آونگ من واقعا آروم شده بودم حتی الانم عصبانی نیستم فقط دارم گریه میکنم و مینویسم
    فهمیدم منو بخاطر خونه ام نگهم داشته
    پدرشوهرم میگه کاری نکن اون روم بالا بیاد
    شوهرمم هر چی دلش خواست به منو خانوادم بدو بیراه گفت
    آدمی که ذاتش بده عوض نمیشه منم فکر کردم محبتاش از ته قلبشه
    بهم گفته دیگه نمیخوامت همین حالاشم دخترای مجرد از خداشونه زن من بشند
    وقتی دوستم نداره چرا آویزونش باشم
    بیچاره پسرم طعم پدر داشتن رو نچشید

    - - - Updated - - -

    انجمن آزاد شارژ کردم بازم باید فرم پر کنم یا همون یه بار کافی بود؟؟

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    ارام عزیزم بهتره ارام باشی و به خودت مسلط بشی در موقع عصبانیت بهتره ادم نه حرفی بزنه نه کاری کنه تا عصبانیتش فرو کش کنه . حتی توصیه میکنم این پست رو بعد از اینکه ارامتر شدید بخونید . من توی زندگی خیلی از زوجها دقت و مطالعه کردم . هر جا که مرد خونه وضعش خوبه و زن اصلا چیزی نداره . زندگی شیرین تره . چون مردا عموما عادت ندارند منت سر زنشون بگذارند شاید هم چون وظیفه خودشون میدونند . و البته اگه اینکار رو نکنند باز هم اختلاف پیش میاد ولی هرجا که زن مال و اموالی یا درامدی داره موجب اختلاف و درگیری میشه . چون زن وظیفه خودش نمیدونه و اموالش رو فقط مال خودش میدونه .
    در زندگی زناشویی چه اموال مال مرد باشه چه زن وقتی که اونها باهم ازدواج کردند و یکی شدند هر چیزی که قبلا داشتند باید مال هر دوتاشون باشه . یعنی تو زندگی زناشویی من و تو باید از بین بره و ما جای اونو بگیره .
    حالا گذشته از اینها فروختن خونه کار عاقلانه ای نیست و شما بدون شک بعد از چند سال متوجه میشید که ضرر کردید . خدا رو شکر شما از خودتون خونه دارید و اجاره نشین نیستید . و ماشین هم دارید یعنی نصف مشکلاتی که بیشتر زوجها دارند برای شما حله . در مورد اداره خانه هم سعی کنید مسئولیت رو به همسرتون بدید چون مسئولیت ایشون هست . با اینکه نزدیک خانواده تون هستید ولی باید استقلال خانواده تون رو حفظ کنید و نه به خانواده خودتون و نه به خانواده همسرتون اجازه دخالت در زندگیتون رو ندید . شما به عنوان زن وشوهر خودتون باید فقط با همدیگه مشورت کنید و برای زندگیتون و خونه تون و ماشینتون و... تصمیم بگیرید . نه اینکه با پدرتون تصمیمی بگیرید و انتظار داشته باشید همسرتون اونو اجرا کنه . وقتی شما اینکار رو میکنید ایشون هم به خودش اجازه میده که بره پدرش رو بیاره برای مداخله .

  13. 7 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    pasta (یکشنبه 16 شهریور 93), فرهنگ 27 (یکشنبه 16 شهریور 93), هم آوا (یکشنبه 16 شهریور 93), آرام دل (یکشنبه 16 شهریور 93), رزا (یکشنبه 16 شهریور 93), سنجاقک ابی (یکشنبه 16 شهریور 93), شیدا. (یکشنبه 16 شهریور 93)

  14. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    ا
    انجمن آزاد شارژ کردم بازم باید فرم پر کنم یا همون یه بار کافی بود؟؟
    بانک حضوری پول دادی؟ شماره فیشت فرق کرده دوباره باید پرکنی
    اگه با کارت دادی نمی دونم
    ولی قاعدتا دوباره فرم باید پر کنی چون اشتراک قبلیت تموم شده الان جدید پول دادی خوب اطلاعاتت جدید میشه
    میتونی از مدیر سایت بپرسی

  15. 3 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    هم آوا (یکشنبه 16 شهریور 93), آرام دل (یکشنبه 16 شهریور 93), شیدا. (یکشنبه 16 شهریور 93)

  16. #9
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 شهریور 94 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1393-4-04
    نوشته ها
    481
    امتیاز
    5,996
    سطح
    50
    Points: 5,996, Level: 50
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 154
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,600

    تشکرشده 1,855 در 418 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    خونه واسه منه ارث پدریمه چرا باید با همسرم مشورت کنم وقتی با هاش مشورت میکنم میگه من نمیدونم خونه خودته وقتی هم تصمیم میگیرم تهدیدم میکنه
    قبول دارم هر چی داریم واسه هر دوتامونه
    ولی پدرش میگه من نمیذارم پسرم خونشو بفروشه
    واحد عزیز بخدا واسه روبراه شدن زندگیم میگم که اینحا رو بفروشم
    چون همسرم هیچ استقلالی نداره
    من اگر با پدرم مشورت کردم خونه خودم بودن اما همسرم واسه فروش خونه من با پدرش مشورت کرد!!!
    اینجا که هستم همسرمو خانوادش توقعاتی دارند
    من هر حرفی بزنم همسرم میکه مادر و پدرت یادت دادند؟؟یا به پسرم میگه بالا رفتی ماماتن جون بهت غذا داد یا به من میگه اگر جدا زندگی میمردیم پسرمون بهتر از اینا تربیت میشد
    خب منم میگم جدا شیم میگم مستقل شیم اما اونا میخواند من خرج پسرشون رو بدم
    تمام خورد و خوراک و لباس منو پسرم همه از خانواده خودمه
    حتی پول دکتر رو هم میگه ندارم
    من باید متخصص قلب و زنان برم اما پول ندارم و مجبورم از خانواده ام بگیرم
    من میخوام همسرم مقتدر باشه خودش رو پای خودش وایسته

    - - - Updated - - -

    مینوش جان نه اینترنتی همین الان شارژ کردم
    باشه دوباره پر میکنم ممنونم از راهنماییت

  17. 3 کاربر از پست مفید آرام دل تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 16 شهریور 93), meinoush (یکشنبه 16 شهریور 93), terme00 (دوشنبه 17 شهریور 93)

  18. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 98 [ 13:15]
    تاریخ عضویت
    1393-4-15
    نوشته ها
    382
    امتیاز
    12,547
    سطح
    73
    Points: 12,547, Level: 73
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 303
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    894

    تشکرشده 1,236 در 375 پست

    Rep Power
    99
    Array
    سلام خانم آرام دل ،

    بینهایت ناراحت میشم وقتی مردی دست روی همسرش بلند میکنه اون هم جلوی بچه اش ،چه ناامنی ای توی دل اون بچه به وجود میاد ، بابا به خدا هیچ مردی از لحاظ اسلامی هرگز چنین اجازه ای نداده ،مگه گناه کردن فقط زنا کردن هست ، حضرت رسول میفرمایند اگر خدا بدخلقی رو به شکل موجودی خَلق میکرد زشت ترین موجود عالم می شد.

    این استفتا از رهبری هست:

    اگر همسر حجاب را رعایت نکند آیا شوهر باید او را با دعوا و درگیری وادار به حجاب کند؟

    ج: در رعایت حجاب واجب و انجام سایر تکالیف شرعیه شوهر حق دعوی و درگیری و کتک کاری را ندارد و فقط مجاز است با ملایمت امر به معروف و نهی از منکر زبانی کند.

    داستان سعد بن معاذ رو شنیدین:

    امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد : گروهى نزد پيامبر خدا آمدند و او را به مرگ سعد بن معاذ خبر دادند ، پيامبر با اصحاب براى تجهيز سعد حركت كردند ، و در حالى كه بر چهارچوب در غسّال خانه قرار داشتند به غسل دادن بدن سعد فرمان دادند . هنگامى كه او را حنوط و كفن كردند و بر تخته اى براى حمل به سوى بقيع قرار دادند ، حضرت با پاى برهنه و بدون عبا دنبال جنازه حركت كردند ، سپس گاهى طرف راست جنازه را بر دوش مى گرفتند و گاهى طرف چپ را تا به قبر رسيدند . پيامبر وارد قبر شد و با دست مباركش لحد چيد و از اصحاب مى خواست كه سنگ و خاك به حضرت دهند تا روزنه هاى بين لحد را بگيرد ; چون فارغ شدند و خاك روى لحد ريخته شد و قبر به طور كامل بسته شد ، فرمود : من مى دانم به زودى جنازه مى پوسد ولى خدا بنده اى را دوست دارد كه هرگاه كارى مى كند محكم و استوار انجام مى دهد ، به اين خاطر در چينش لحد و بستن روزنه هاى آن با سنگ و خاك دقت كردم .در آن لحظه مادر داغديده سعد از گوشه اى فرياد برداشت : اى سعد ! بهشت بر تو گوارا باد ، ولى پيامبر فرمودند : اى مادر سعدا مطلبى را بر پروردگارت در مورد فرزندت اين گونه قاطع و يقينى نسبت مده ; زيرا فشار سختى به سعد وارد شد !!چون پيامبر و مردم از دفن سعد برگشتند ، گفتند : اى پيامبر خدا ! كارى را از شما در مورد سعد ديديم كه بر كسى نديديم ، با پاى برهنه و بدون عبا تشييع جنازه آمديد . فرمودند : در اين حالت به فرشتگانى كه به تشييع آمده بودند اقتدا كردم . گفتند : گاهى جانب راست و گاهى جانب چپ جنازه را بر دوش گرفتيد . فرمود : در تشييع جنازه دستم در دست جبرئيل بود ، آنچه او انجام داد من انجام دادم . گفتند : شما براى غسلش اجازه دادى و بر او نماز گزاردى و لحدش را چيدى آن گاه گفتى : فشارى سخت بر او وارد شد ! فرمود : آرى ، زيرا با خانواده اش بداخلاق بود !!

    بعدا کمی در مورد رفتار شما هم شاید چیزی بگم ولی قطعا مقصر اصلی شوهر شماست، یعنی چی که مرد کنار خانوادش باشه و هی با تبلت ور بره ، خانم بیچاره هم یه جایی از سرش سر میره دیگه، ممکنه عکس العمل تمام بی محلی ها رو که توی خودش ریخته یه جایی نتونه کنترل کنه و به شکل عصبانیت توی رفتارش بروز پیدا کنه، به هر حال از دست مردای این جوری خیلی ناراحت میشم.

    انشاالله که خدا براتون شرایط رو آسون کنه ،
    دست امام رئوف پشت و پناهتون.




  19. 4 کاربر از پست مفید hamed-kr تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (یکشنبه 16 شهریور 93), هم آوا (یکشنبه 16 شهریور 93), آرام دل (یکشنبه 16 شهریور 93), شیدا. (یکشنبه 16 شهریور 93)


 
صفحه 1 از 13 1234567891011 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.