نگار جان،
توی تاپیکهای قبلیت تقریبا همه بهت گفتند که سهم شما در این جدایی بیشتره و داری سخت می گیری.
بهانه الکی گرفتی و جدا شدی.
به این دلیل این حرف را زدم که بهت بگم دلت برای ایشون نسوزه که زندگیش خراب می شه و
سرنوشت خوبی نداره. توی هر دو پست تکرار کردی که برای آینده اش دلت می سوزه !!
نگران نباش و اصلا فکر نکن که فرداش چی می شه.
هم مشکلش حاد نبود و هم این که آقایون از این جور بحرانها راحت تر بیرون می آن.
به خودت برس.
هم تغذیه و هم ورزش و هم استراحت.
حتی شده به زور.
مقاله های مربوط به جدایی توی تالار هست، بخونشون.
یه مدت به خودت برای گریه و درد و دل و ... فرصت بده.
اما براش تاریخ بذار و از اون به بعد دیگه کنترلش کن. طولانی نشه.
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
علاقه مندی ها (Bookmarks)