به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 25 اردیبهشت 93 [ 17:59]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    855
    سطح
    15
    Points: 855, Level: 15
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    چطوری با شوهرم رفتار کنم که جذب من شود . احساس می کنم منو نمیخواد؟ ( همسر دوم هستم و با وجود مخالفت خانواده و سرخود ازدواج کردم و .....)

    سلام...
    من قبلا مشکلاتمو نوشتم..اما یسری اتفاقات تازه توزندگیم افتاده که نیاز به کمک دارم...لطفا مشکلاتمو جدی بگیرید وراه حل بدید نه اینکه مسخره کنید...
    همونطور که گفتم من دو سال بامردی که زن وبچه داشت صیغه بودیم..خانمش از روز اول باقضیه هیچ مشکلی نداشت..چند بار اون اقا میخواست منو ول کنه البته بعد از زن شدن من..اما باز هم ذوستم داشت و برمیگشت ومن هم چون عاشقش بودم بع رابطه ادامه میدادم..
    تا اینکه تابستون یک روز زنش از روی حسادت به خونه ما زنگ زد و همه چیز رو به خانوادم گفت..هرروز زنگ میزد و اتیش خانوادمو تندترمیکرد و من هرروز بدتر از روز قبل کتک میخورد 2ماه همینجور گذشت حتی اقدام به خودکشی هم کردم..بابام تو دستشویی هم همراهم میومد..انصرافمو از دانشگاه درخواست داد و برام شوهر پیدا کرد و گفت ازدواج نکنی میکشمت فقط بخاطراینکه زنه دست از سرمون برداذه میخواست منو به کسی شوهربده که صد درجه ازمن پایینتر بود..اون اقا هم بخاطر اینکار زنش و ابروریزی هایی که کرده بود دادخواست طلاق داد...تا اینکه رضایت زنه رو برا ازدواج گرفت...اما پرونده طلاقش هنوز باز بود..بابام بخاطر تهدیدهای خانواده زنه زاضی به ازدواج ما نمیشد وما به ناچار فرار کردیم..ذو سال به من میگفت زنمو نمیخوام...بعد از فرارمون خانواذم عقذمون کردن ومنو طرد کردن..زنش باهاش خیلی خوب شد و به هرنحوی میخواست ادرس خونمون رو گیر بیاره..تا اینکه فهمیدیم زنه باعموی من تلفنی رابطه داره و علیه من به عموم حرف زده و غیرتیش کرده که منو نابود کنه و قرار گذاشتن ادرس خونه رو پیدا کنه وبده به عموم و خوب بودن زنه نقشه بوده...شوهرم هیچی بهش نگفت فقط ده روز پیشش نرفت...من از همه چیزم بخاطرش گذشتم اما اون الان با اینکه زنش اینقدر بهش بد کرده میگه میخوامش بعد عقدمون پرونده طلاقو بست..یروز درمیونم کرده..میگه نمتونی تحمل کنی برو..من هیچ جایی ندارم برم تازه باردار هم هستم..اما اون میگه میخاستی نیای..وقتی حرفاشو بهش یادوری میکنم میگه اون مال قبلا بود الان ایجوریه چکار میتونی بکنی؟!
    احساس میکنم بهم خیانت میکنه منو نمیخواد..میگم اگه منو میخواست زنه اینقدر بلا سرم اورده نمیرفت پیشش...زنه هرروز یه بهونه جدید میگیره..بخاطریکه منو میبره دکتر دعوامیکنه..من حق ندارم وسایلمو تو ماشین جا بزارم چون زنه دعوا میکنه..زنه به همه گفته که شوهرمو نمیخوام و فاسده..ولی به شوهرم میگه من بغلتو میخام..10 سال ازدواج کردن یه شب تو بغلش نبوده اما حالا..شوهرم دردودل میکنه میگه که همش داره برام فیلم بازی میکنه اما بخاطر بچهام مجبورم..

    - - - Updated - - -

    جدیدا یک ماهیه که شوهرم گفته باید باهم رفت وامد داشته باشید من سریع قبول کردم اما اون با ناز و شرط قبول کرد..الان شوهرم وقتی من و اون زنه باهمیم براینکه ناراحت نشه اصلا محل من نمیزاره باهام حرف نمیزنه و توجه نداره..منم مجبورم همش خوذمو بهش بچسبونم..بهش هم که میگم میگه تحمل کن فقظ میخوام اون دعوا نکنه..فقط یک شب صدای من زد گفت بیا اونجابشین زنه تاچنذ روز باهاش دعوا کرد...منم ناراحت میشم اما نمتونم حرفی بزنم چون میترسم به اون سمت کشیده بشه...احساس میکنم منو نمیخواد..حس یه ادم سربار رو دارم..فقط دعوا کردن و بستن زبون اون زنه براش مهمه..چون اگه محلش نزاره زنه تلافیشو سربچهاش در میاره..اخرین بار زنه که خوب شده بود غیر عادی شده بود بعد باز دعوا کرد که چرا منکه خوب شدم باز اونو ذوست داری وقتی خوب شدم باید اونو ول کنی..میترسم یروز بخاطر دعوا نکردنش منو بزاره کنار...واقعا جلو زنه ضعیفه..نمتونم ای رفتاراشو تحمل کنم زنه هرروز همه جا از من بد میگه اما باز هم اون سمتش میره میگم اگه عاشقمه باید جلوش ازمن دفاع کنه اما اون میگه زنم دیونست نمتونم جلوشو بگیرم بخاطربچهام مجبورم...کمکم کنید

    - - - Updated - - -

    حس میکنم میگه باهم رفت وامذ کنید فقط بخاطر اینه که به زنه نشون بده که من براش مهم نیستم و اونو میخواد...

    - - - Updated - - -

    دلم میخواد بمیرم اگه بچه نبود تا حالا خودمو خلاص کرده بودم...هیچکس حمایتم نمکنه نه شوهرم نه خانوادم

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    تمنا جان ما مسخره ات نمیکنیم ولی عزیزم ما چی داریم به شما بگیم خود کرده را تدبیر نیست . شما خودت رو تو آتیش انداختی و اسیر هواهای نفسانی یه مرد هوسران شدی . مردی که قدر زن و بچه اش رو نمیدونه انتظار داری قدر تو رو بدونه ؟ اگه شما هم به جای اون زن بیچاره بودی شک ندارم که همین کارا رو میکردی . اون زن بیچاره با چنگ و دندون سعی میکرده زندگیش رو حفظ کنه همین . و شما با تمام قدرت سعی کردی زندگی خودت و زندگی اونا رو نابود کنی . حالا از ما انتظار داری چی بهت بگیم ؟ افرین ؟ عروسیتون مبارک ؟ یا قدم نورسیده مبارک؟ مبخشی که تند رفتم ولی شما یه زندگی رو اتیش زدی و روی خاکستر اون برای خودت خونه ساختی . چرا احساس رضایت نمیکنی ؟ چرا خوشبخت نیستی ؟ مگه هدف تو رسیدن به مرد رویاهات نبود ؟ حالا بهش رسیدی!

  3. 7 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    fariba s (سه شنبه 09 اردیبهشت 93), khaleghezey (سه شنبه 09 اردیبهشت 93), mohammad6599 (پنجشنبه 11 اردیبهشت 93), فرشته مهربان (سه شنبه 09 اردیبهشت 93), zendegiye movafagh (سه شنبه 09 اردیبهشت 93), بالهای صداقت (سه شنبه 09 اردیبهشت 93), ذمانح (سه شنبه 09 اردیبهشت 93)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 25 اردیبهشت 93 [ 17:59]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    855
    سطح
    15
    Points: 855, Level: 15
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من زندگی اون زن رو نجات دادم...زنه ده سال مشکل جنسی داشت با اومدن من فکر مداوا افتاد و دوماهه درست شده..شوهرم ده سال بیکاربود وبافروش خونهاش خرجشو میگذروند الان کاروبار پیدا کرده بخاطرمن...رابطه زناشویی اصلا نداشتن ده سال جدا خابیدن اما بعذ عقدمن یادش افتاده شوهرمیخاد اونم بخاطر رقابت نه دوستداشتن..خوب بودنهاش فقط سرماهه برا گرفتن خرجی..شوهرم روزایی که بهش پول میده اجازه داره شبا خونش بخابه...اینا نشونه های حفظ زندگیه؟؟؟؟؟

  5. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    تاپیک های قبلی ات رو بخون ، توی اون تاپیک ها کلی مشاوره بهت شده بود که چنین روزی برایت اتفاق نیفتد ، متاسفانه گوش نکردی ،

    الان دقیقا چه می خواهی ؟
    با روند مشاوره پیش بروی یا اینکه باز هم بدون توجه باشی ...

    بعدش هم ، فکر می کنی ، خودکشی کنی ، مشکلات حل میشه؟!!!!

    از بد هم بدتر میشه

    به خودت مسلط باش ، و برای یک بار هم که شده ، سعی کن درست قدم برداری و در مسیر صحیح زندگی کنی

  6. 3 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 09 اردیبهشت 93), mohammad6599 (پنجشنبه 11 اردیبهشت 93), فرشته مهربان (سه شنبه 09 اردیبهشت 93)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 25 اردیبهشت 93 [ 17:59]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    855
    سطح
    15
    Points: 855, Level: 15
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    زنه بعد ده سال ای چندماهه اشپزی میکنه..خونشو ماهی یکبارتمیز میکنه ..ده سال صبحونه درست نمیکرده الان دعوامیکنه که صب باید بیای خونه صبحونه بخوری!من کاری به رفتارای اون زنه ندارم..بگید با شوهرم پطور رفتارکنم ..میگه من هیچ کمبودی ندارم باوجود تو...اون زنه برا من زن نیست//میگه تو رو گرفتم که زنذگیمو خوب کنم که ارامش داشته باشم نیازهام برطرف بشه باهاش دعوا نکنم..حس یه ادم قربانی رو دارم

  8. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    لطفا عنوان را بر اساس مشکلي که داريد تغيير بديد.

    دوستان تا وقتي عنوان گوياي مشکل کاربر نيست از گذاشتن نظرات خود داري کنيد

    کاربر گرامي لطف کنيد از طريق تماس با ما (بالاي سايت) يا پايين کادر روي مثلث مشکي(کنار کلمه تشکر) کليک کرده و عنوان مناسب را به مديريت سايت اطلاع دهيد با سپاس

    اينکار سه تا حسن داره يکي اينکه مديران و مشاورين سايت به تاپيک شما سر ميزنن
    دوم اينکه شما با فکر کردن و متمرکز کردن افکار خودتان دليل اصلي مشکل خود را بيان ميکنيد اينجوري متوجه مي شويد واقعا مشکل شما چيست و خودش خيلي به شما در حل جواب کمک ميکند
    و دليل سوم با مشخص شدن دقيق مشکل کاربران سايت بهتر مي توانند شما را راهنمايي کنند
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  9. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام
    نه عزیزم اینطور که شما فکر میکنی نبوده اونها دوتا زندگی خوبی رو با هم داشتن شما رفتی وارد زندگیشون شدی و اون آقا که مثل همه با خانومش یه سری اختلاف نظرها داشتن به جای اینکه وقت بزارن اختلاف نظرها رو حل کنن وقتشون رو با شما پرکردن
    اونها هم مشکل جنسی نداشتن دو تا بچه هم دارن و این نشون میده که مشکلی بینشون نبوده ..مگه شما شیها اونجا بودی که میگی 10 سال یه شب هم تو بغل شوهرش نبوده پس این دوتا کوچولو چه طوری متولد شدن؟
    ما اون موقع به شما خیلی هشدار دادیم که پاتونو از زندگی ایشون بکشید کنار
    مردی که متعهد نبوده و به همسر اولش خیانت کرده به شما هم خیانت میکنه اما شما گوش ندادی

    شما میتونستی با یه آدم مجرد ازدواج کنی اما رفتی زندگی خانمی که همجنس خودت بود اون هم زن بود سختی کشیده بود رو خراب کردی
    پس انتظاری نداشته باش و چشمهات رو نبند . اون همسر اولش بوده و حق با اونه
    همسر شما هم یه آدم دروغگو هست وگرنه اول از اون جدا میشد بعد سراغ شما میومد
    اون داره از هر دوتاتون سواستفاده میکنه
    چقد به شما گفتیم فریب این آدم رو نخور . حالا شما هم براش عادی شدی

    همسر اولش همیشه آشپزیشو میکرده به شوهرش محبت میکرده همسرشو میبوسیده و در اغوش میگرفته اما نمیدونسته شوهرش مردهوسرانیه که قدر زحمتهاش رو نمیدونه و بهش خیانت میکنه
    اتفاقا شوهرش دوستش داره و به خاطر همین هم نمیتونه ازش جدا شه و مطمئن باش اگه جلوی همسر اولش به تو محبت نمیکنه اینه که حیا میکنه و شرمش میاد از پستی خودش جلوی خانم فداکار و وفادارش بیاد پیش شما بشینه
    **************
    خواهشا به من نگید که تند میرم ما تو تاپیکای قبلی خیلی به این خانم گفتیم زندگیتو رو خرابه های زندگی یکی دیگه بنا نکن تو مجردی میتونی زندگی خوبی داشته باشی دست از سر این مرد متاهل بردار ولی ایشون گوش نداد و زندگی همه شون رو نابود کرد


    یادته میومدی تو تاپیک من میگفتی اگه میخوای مشکلت حل شه هر روز یه تیپی برا شوهرت بزن بزن موهاتو یه جور درست کن من اینکارا رو میکنم همسرم هر چی بگم گوش میده
    اون موقع شما جوون تر بودی دانشجو بودی . زایمان نکرده بودی . برا اییشون تازه تر بودی اون روز من به شما گفتم تا وقتایی دخترایی مثل شما هستن که خودشونو رایگان در اختیار مردای متاهل بذارن مردا راحت ترن که با اینا رابطه برقرار کنن تا بخوان بیان مشکلاتشون رو با همسرشون حل کنن
    آیا الان اون راه حلها برای شما جواب میده یا همسرتن سر و گوشش مینبه ؟
    ویرایش توسط zendegiye movafagh : سه شنبه 09 اردیبهشت 93 در ساعت 13:11


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.