به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 51
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 فروردین 93 [ 08:46]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    132
    سطح
    2
    Points: 132, Level: 2
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 28 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    شوهرم ميگه فقط طلاق اما من دوسش دارم

    سلام من و شوهرم هفت سال پيش باهم ازدواج كرديم
    يه ازدواج سنتي
    خانواده هامون معرفان اين ازدواج بودن و ما خيلي زود تفاهم كرديم
    من سن كمي داشتم بيست و يك سال و رفتارهاي بچگانه زياد داشتم كه بار ها و بارها باعث مشاجره شد
    بعد از سه سال همسرم پيشنهاد طلاق داد و من انگار ازخواب بيدار بشم با التماس ازش خواستم طلاق نده و من رفتارهام رو درست مي كنم واقعا هم اينطور شد. ولي خوب ناخوداگاه يه مورد هايي پيش مي امد ولي من رابطه ام رو با خانوادش محكم تر كردم و سعي كردم به نظر شوهرم بيام اما اون برعكس بد اخلاق و بداخلاق تر شد
    و باز هم هر از چند گاهي طلاق رو مطرح مي كرد

    اينبار درست روز اول عيد اين مرضوع رو مطرح كرد و گفت دوستم نداره و بعد از عيد طلاق

    هرچي هم من مهربوني مي كنم فايده نداره
    روبط جنسي رو هم بيست روز قطع كرده حالم خيليبده
    من عاشقشم كمكم كنيد لطفا

  2. 5 کاربر از پست مفید اميدوار به اشتي تشکرکرده اند .

    salehe92 (سه شنبه 05 فروردین 93), کاغذ بی خط (سه شنبه 05 فروردین 93), هم آوا (پنجشنبه 07 فروردین 93), میشل (چهارشنبه 06 فروردین 93), سمیرا200 (سه شنبه 05 فروردین 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 بهمن 99 [ 21:18]
    تاریخ عضویت
    1392-12-19
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    13,898
    سطح
    76
    Points: 13,898, Level: 76
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,320

    تشکرشده 1,329 در 398 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    69
    Array
    سلام. سال نو مبارک. به همدردی خوش امدید

    ممکن کمی بیشتر درباره خودتون و همسرتون توضیح بدید تا دوستان بتوانند بهتر شما را راهنمایی کنند.
    ایشان چند سالشون هست؟ ایا بچه هم دارید؟
    میشه چند مورد از مشکلاتتون را مثال بزنید؟
    و اخیرا چه اتفاقی افتاد که ایشان دوباره موضوع طلاق را عنوان کردند؟
    نظر خانواده شما و ایشان درباره جدایی شما چیست؟ انها اقدامی جهت جلوگیری نمی کنند؟
    تا حالا به مشاور مراجعه کرده اید؟

    انشالله که هر چه زودتر مشکلاتتان حل شود.


    «آرامش» وقتی به سراغت می آید که «تلاش» کرده باشی.

    « من در رقابت با هیچ کس جز خودم نیستم، هدفم مغلوب نمودن اخرین کاری است که انجام داده ام. »

    « مهم انجام وظیفه است، نه نتیجه »

    http://www.hamdardi.net/imgup/5471954c9081a134ec.jpg


  4. 4 کاربر از پست مفید salehe92 تشکرکرده اند .

    کاغذ بی خط (سه شنبه 05 فروردین 93), پونه (چهارشنبه 06 فروردین 93), میشل (چهارشنبه 06 فروردین 93), شیدا. (سه شنبه 05 فروردین 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 فروردین 93 [ 08:46]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    132
    سطح
    2
    Points: 132, Level: 2
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 28 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ممنونم دوست عزيز
    ما بچه نداريم
    و مشغول درمان هستيم
    مشكلاتمون هم فعلا فقط سردي و بد اخلاقي و بي توجهي همسره

    من هر روز. با روي خوش به كارهام ميرسم و البته به ايشان هم رسيدگي زياد مي كنم
    در مورد مسائل زناشويي هم من پيش قدم ميشم

    در بارهي مشكلات ، خانواده هاي ما در عين احترام با هم روابط صميمي ندارند و همسرم من رو فردي دمدمي مزاج و بي اراده مي دونه
    البته اصلا در گفتارش ديگه نمي گه و فقط عنوان مي كنه ما ادم هم نيستيم
    ميگه دويتم نزاره و از اين زندگي لذتي نمي بره
    با اين همه من زوسشدارم نمي تونم فرد ديگه رو كنار ايشون به جاي خودم تصور كنم
    چون الان ايشان پيشرفت كاري داشته و به خواسته هاش نزديكه
    در شرايطي من از هر لحاظ در مواقع سخت سعي در همراهي داشتم

    - - - Updated - - -

    اميدوارم هركسي مي تونه من رو راهنماييم كنه انشالله خدا خيرش بده

    - - - Updated - - -

    من هر كاري كه لازم باشه انجام ميدم
    البته ما با هم مشاوره نرفتيم اما فعلا ايشان هم اعتقادي نداره

    - - - Updated - - -

    خواهش مي كنم اگه با مورد اين چنيني برخورد دارين و تجربه اي در اين زمينه دارين بفرمايين
    و اين رو هم اضافه مي كنم ايشان به هيچ عنوان از حرف زدن و بحث كردن راضي نميشوند و فعلا هم اجازه هيچ بحثي رو نمي دن
    البته من بارها و بارها ازشون خواستم منطقي صحبت كنيم اما ايشون همه چيز رو به بعد از تعطيلات موكول كرده ! البته نه حرف زدن و ساحتن زندگي بلكه جدايي رو

    - - - Updated - - -

    از روز اول عيد تا به حال يه لحظه خوش نداشتم و همش استرس و ترس
    چند بارهم سعي كردم باهاش حرف بزنم
    يا رابطه زناشويي ايجاد كنم كه ايشون مانع شدن

  6. کاربر روبرو از پست مفید اميدوار به اشتي تشکرکرده است .

    میشل (چهارشنبه 06 فروردین 93)

  7. #4
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 فروردین 03 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,419
    امتیاز
    286,911
    سطح
    100
    Points: 286,911, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,575

    تشکرشده 37,077 در 7,001 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام
    معمولا وقتی چند سال زن یا شوهری به روشی خاص رفتار می کند، همسرش او را از روی آن رفتار می شناسد. طبیعی هست که عوض کردن جملات شما باعث نمی شود همسرتان به شما اعتماد کند.
    شما نیاز دارید:

    1 - خود را بشناسید.

    2 - ضعفهای خود را کشف کنید.

    3 - آگاهی هایی را در جهت حل ضعفها و مشکلاتت کسب کنید.

    4 - مهارتها و تمرین هایی برای تغییر رفتارت داشته باشید.

    5 - مهم: مدتی از طریق کلام سعی نکنی ارتباطت را با همسرت خوب کنید. بلکه از طریق رفتار باید با تغییرات مثبت نظر او را جلب کنید.

    6 - مهم: برای تغییر نظر همسرت شما به زمان نیاز دارید. بدون دلهره و ترس و نگرانی رفتار صحیح را یاد بگیرد و مدتی مثلا 3 ماه تا شش ماه ادامه بده. به بی توجهی شوهرت حساس نباش. بگذار هر طور دوست دارد رفتار کند. او در حال آزمودن شماست. که چند روز حرفهای قشنگ می زنی. یا اینکه رفتارت کلا برای مدت طولانی ثابت و بهتر شده است.

    7 - لینکهای ذیل را به دقت مطالعه کن و به کار بگیر:
    انرژی احساسی
    صلح آمیز


    بی ثباتی احساسی
    ارتباطات انسانی را تخریب می کند


    درباره هوش
    هیجانی چه می دانید؟(به همراه تست هوش هیجانی)


    خطاهای شناختی و
    مشکلات ما



    مهارتهای گوش
    دادن و مهارتهای ارتباطی



    مهارتهای ارتباطی
    بین زن و شوهر به تنهایی کافی نیست!!

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  8. 5 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 06 فروردین 93), salehe92 (چهارشنبه 06 فروردین 93), هم آوا (پنجشنبه 07 فروردین 93), میشل (چهارشنبه 06 فروردین 93), عشق آفرین (یکشنبه 14 شهریور 95)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 فروردین 93 [ 08:46]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    132
    سطح
    2
    Points: 132, Level: 2
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 28 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من از راهنمايي شما بسيار بسيار ممنونم
    و واقعا قصدم تغييرات اساسي و بنيادي و حل مسئله است
    منتهي ضرب العجلي كه ايشان در نظر گرفته و تا پايا ن ان چيزي نمانده
    و از دست دادن فرصت ها باعث دلهره و اضطراب ميشود
    من از شما خواهشمي كنم چند راهكار كوتاه مدت به من بدهيد تا من حداقل زمان مناسبي پيدا كنم تا انشالله بتونم تغييرات را عملي كنم
    بسيار بسيار ممنونم

  10. 4 کاربر از پست مفید اميدوار به اشتي تشکرکرده اند .

    salehe92 (چهارشنبه 06 فروردین 93), پونه (چهارشنبه 06 فروردین 93), میشل (چهارشنبه 06 فروردین 93), مدیرهمدردی (چهارشنبه 06 فروردین 93)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 فروردین 93 [ 08:46]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    132
    سطح
    2
    Points: 132, Level: 2
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 28 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نجات اين زندگي براي من مثل رويا شده
    از طرفي هم مي ترسم با ورود خانواده خودم به اين مشكلات دامن بزنم
    من همانطور كه گفتيد از كلام بسيار استفاده مي كنم
    ولي احتياج دارم تا در بارهي رفتار كمك بگيرم
    نمي دونم اين درسته يا نه ولي من در خصوص رفتار مدام فكر مي كنم كه الان دقيقا چه كنمًببخشيد مثل نوازش كردن يا ماساژ دادن براي رفع خستگي
    كاريكه او بسيار دوست داشت و الان متاسفانه من به زور پيش قدم ميشوم و اصرار به انجام ان دارم
    مي ترسم كوتاهي كنم
    مي ترسم اگر من سر حرف را باز نكنم سرد تر ازاين شود
    مي ترسم اكر من كنارش نشينم او دورتر برود مي ترسم تنها به جاي بروم
    مي ارسم او تنها بخواد جايي برهواقعيت اينه كه بر اساس باور به محبت و گل شدن خارها ، محبتم رو بي حد و حصر در اختيارش مي زارم
    شايدغلطه ولي مي ترسم از دستش بدم
    خواهش ميكنم كمكم كنيد متاسفانه من در اين خصوص تمام اعتماد به نفسم از بين رفته و زمان به سرعت ما رو از هم دور مي كنه و من بسيار زياد به او وابسته شدم البته دلبستگي زيادي هم دارم
    احساس مي كنم اين وابستگي اون رو ازار ميده
    اما مي ترسم وابستگي رو كم كنم اون رو براي هميشه از دست بدم
    من نمي خوام زندگيم از هم بپاشخه عاشقانه همسرم رو دوست دارم و البته هشت سال عمرم رو با او سپري كردم از هر نظر كه فكر مي كنم طلاق من رو از بين مي بره از هر لحاظضرر مي كنمخواهش مي كنم كمك كنيد

  12. 3 کاربر از پست مفید اميدوار به اشتي تشکرکرده اند .

    salehe92 (چهارشنبه 06 فروردین 93), میشل (چهارشنبه 06 فروردین 93), مدیرهمدردی (چهارشنبه 06 فروردین 93)

  13. #7
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 فروردین 03 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,419
    امتیاز
    286,911
    سطح
    100
    Points: 286,911, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,575

    تشکرشده 37,077 در 7,001 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    مهمترین راهکار کوتاه مدت(و البته بلند مدت):


    1 - خونسردی

    2 - صبوری

    3 - عدم نگرانی و ترس

    4 - آرامش

    5 - شادابی و هیجان مثبت

    6 - کنترل احساسات منفی

    7 - یکنواختی خلق و خو - جزر و مد احساسی نداشته باشید. بالا و پایین نشوید.

    8 - عدم بحث های کلامی، عدم مقابله، و به حداقل رساندن مباحثه و دلیل آوردن و ...

    9 - نوازش های غیر کلامی و لمس و نگاه مهربانه

    10 - شروع مطالعه و به کارگیری مطالب پست قبلی ام در کنار اینها.

    11 - مهم: سعی کن رفتار دلبسته به جای رفتار وابسته داشته باشی. دوستش داشته باش بدون محدودیت. آنطور که او دوست دارد.
    این لینک را مطالعه کن: عشق: دلبستگی ؟ یا وابستگی؟



    خلاصه:
    بحث جدایی و طلاق یک موضوع دو طرفه هست. هر وقت یکی از طرفین به جد تمایل به ادامه داشته باشد همانطور که همسرش را قبلا به طرف طلاق سوق داده است ، می تواند با تغییرات مثبت به سمت یک زندگی عشقولانه سوق دهد. مهم اینست که در کدام مسیر ثابت قدم باقی می ماند.


    فراموش نکن اگر همسرت می خواهد طلاق دهد. خانمی را می خواهد طلاق دهد که در کنارش آسیب می بیند و خسته می شود.

    هیچ آدم عاقلی همسر مهربان، دلچسب خود را طلاق نخواهد داد.


    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  14. 5 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 06 فروردین 93), salehe92 (چهارشنبه 06 فروردین 93), she (یکشنبه 10 فروردین 93), میشل (چهارشنبه 06 فروردین 93), عشق آفرین (یکشنبه 14 شهریور 95)

  15. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    امیدوار عزیزم امیدوارم سال خوبی پیش رو داشته باشید به خودت مسلط باش و زیاد هم این حرف رو جدی نگیر شما مدت 7سال با هم بودید و روز های خوبی هم باهم داشتید مطمئنم ایشون هم به شما علاقه داره و طلاق به این راحتی نیست . ایشون هم حتما متوجه این موضوع میشه که شما سعی داری خودتو تغییر بدی . ولی در اینکار اونقدر افراط نکن که فکر کنه اعمال شما ظاهر سازی و موقتیه . سعی کن ابتدا افکارت و سپس اعمالت رو کم کم بهبود ببخشی . میتونید بگید قبل از عید چه اتفاقی افتاد که ایشون به این نتیجه رسیدن ؟ ایا ایشون در رابطه جنسی همیشه سرد هستن ؟ و شما همیشه پیشقدم میشید؟ ایا علت بچه دار نشدن شما مربوط به ایشون هست یا شما ؟

  16. 4 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 06 فروردین 93), salehe92 (چهارشنبه 06 فروردین 93), میشل (چهارشنبه 06 فروردین 93), مدیرهمدردی (چهارشنبه 06 فروردین 93)

  17. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام امیدوار عزیز،

    به همدردی خوش اومدی گلی.

    خوشحالم که خانومی مثل شما به جمعمون اضافه شده. چون با توجه به استرسی که داری، پست 3 با متانت خاصی نوشته شده. منم دلم میخواد در شرایط استرس زا بتونم هرچه بیشتر ذهنم رو فعال نگه دارم. و فکر میکنم همین کلید حل مشکل شماست.

    قبل از عید داشتم به اهدافم برای ادامه زندگیم سروسامان میدادم. شخصی ازم پرسید که ازدواج هم جزء اهدافت هست؟ نبود. اون لحظه توضیح خاصی نداشتم که به اون فرد بدم، و فقط گفتم که ازدواج موازی با بقیه اهدافم هست. اما بعد بهش فکر کردم که واقعا چرا نیست؟ و به این نتیجه رسیدم که خونواده یه بستر برای رسیدن به اهداف معنوی و شخصیتی و مادی و غیره هست. ترویج بیشتر صلح و آرامش و شادی در خونواده فعلی و شاید آینده ام، یه هدف هست، اما خود خونواده هدف نیست. خونواده بستریه که درش من به اهداف قبل و بعد از مرگم میرسم.

    من هم سه روز پراسترس رو گذروندم. امروز صبح، تو خلسه ی بین خواب و بیداری، این آگاهی درم زنده شد که شرایط هرچه که باشه، و هر شرایطی که در آینده پیش بیاد، فقط مهم اینه که تو معقول باشی. این تابش نوری بود که بعضی صبح ها باهام حرف میزنه، و امروز همین حرفش که اینجا مهم اینه که تو چطور قدم برداری، بی نهایت روح و ذهنم رو سبک کرد و آروم شدم.... به این فکر کردم که بله، شرایط من روی این سیاره، فقط حکم یه بستر رو داره. مهم اینه که من در این بستر (با موج ها و تلاطم هاش) چطور میتونم به اهدافم برسم. چطور رشد میکنم. چطور چیزی ازم ساخته میشه. و روزیکه از این دنیا برم، چقدر از جنس پروردگارم هستم که بتونم بهش برگردم و در تاریکی بی پناه نمونم....

    الان خیلی آرومم. اثر خیلی ناچیزی از استرس سه روز گذشته درم باقی مونده. ابهامی که باعث استرسم شده بود هنوز هم هست، یعنی شرایط هنوز هم همونه، اما من دیگه استرس ندارم... احساس امنیت قلبی میکنم چون سعی نمیکنم همه ی مولفه های این زندگی که درش انسان های مختلفی دخیل هستند، تحت کنترل من باشه، اما تصمیم دارم از این شرایط برای افزایش کنترل بر خودم، و ذهن و احساس و هیجاناتم استفاده کنم....

    فکر نکنی من آدمی با هوش هیجانی بالا هستم، اتفاقا دیروز داشتم این تاپیک رو میخوندم، و دیدم که چقدر جای کار دارم: http://www.hamdardi.net/thread-268.html

    نتیجه تست من این بود که هرچند از نظر هوش هیجانی بالاتر از متوسط هستم، اما از فضای احساسی ای که دیگران ایجاد میکنند، اثر پذیر هستم. درست میگه، بنابراین این دقیقا اون چیزیه که باید روش کار کنم.

    خب... پس شرایط فعلی ای که درش هستم، یه موقعیت عالی برای تمرین کردنه. تمرین آرامش و هیجان زده نشدن در حالیکه فضا مبهمه، تمرین استقلال احساسی، تمرین معقول بودن و غیره...

    برای تو هم همینه عزیزم. فضای تو هرچه که باشه، یه بستره برای رشدت. پس ازش استفاده کن.

    تو یه انسانی، پس تو توانایی ارتقاء توانایی هات رو داری، و هرچه توانایی هات بیشتر میشن، دیگران هم (از جمله همسرت) تو رو زیباتر و زیباتر میبینن. چون انسان ها چه بخوان و چه نخوان به سمت پروردگارشون کشش درونی دارن و صفات اون (شامل تدبیر، قدرت، آرامش و غیره) رو در هرکس و هر چیزی که ببینن، بهش کشش پیدا میکنن و به چشمشون زیبا میاد.


    نقل قول نوشته اصلی توسط اميدوار به اشتي نمایش پست ها
    خواهش مي كنم اگه با مورد اين چنيني برخورد دارين و تجربه اي در اين زمينه دارين بفرمايين
    بله داریم. ما در این تالار بالهای صداقت رو داریم که از شرایطی مثل شرایط شما به خوبی و سلامتی بیرون اومد.

    پیشنهاد می دهم از ایشون کمک بخواهید. ایشون از مدیران تالار هستند.

    پست 9 از این تاپیک هم میتونه خیلی بهت کمک کنه: http://www.hamdardi.net/thread-1676.html، چون الان اولویت اول اینه که حالت خوب بشه. بعدش همه چی خیلی خیلی بهتر پیش میره.

    موفق باشی عزیزم. امیدوارم در آینده وقتی دوست هایی مثل تو مشکلشون رو در همدردی مطرح کردن، تاپیک تو رو هم کنار تاپیک بالهای صداقت بهشون معرفی کنیم.

    - - - Updated - - -

    این تاپیک رو هم نگاه کن :
    http://www.hamdardi.net/thread-25790.html

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...


    ویرایش توسط مدیرهمدردی : چهارشنبه 06 فروردین 93 در ساعت 10:21 دلیل: اصلاح لینک به تاپیک

  18. 6 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 06 فروردین 93), meinoush (شنبه 09 فروردین 93), salehe92 (چهارشنبه 06 فروردین 93), واحد (چهارشنبه 06 فروردین 93), نارینا92 (شنبه 09 فروردین 93), هم آوا (پنجشنبه 07 فروردین 93)

  19. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 فروردین 93 [ 08:46]
    تاریخ عضویت
    1393-1-05
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    132
    سطح
    2
    Points: 132, Level: 2
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 28 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوباره به دوستان عزيز و همراهم
    ازتون متشكرم
    گفته هاتون ارومم مي كنه و البته مصمم

    بله من به اين نتيجه نزديك شدم كه شايد رفتارم اغراق اميز بوده و اون اين برداشت رو كرده باشه كه مصنوعيه
    فكر مي كنم بايد راهي پيدا بكنم كه اولا خوب همسرم رو درك كنم ثانيا اون درك كردن رو حس كنه ولي راهي به ذهنم نمي رسه جز گفتگو ولي فعلا كفتگو نتيجه بخش نيست و در رفتار بايد درك ومحبتم رو نشون بدم

    عزيزانم پيشنهادي داريد؟

    - - - Updated - - -

    دوست عزيزم واحد
    واقعا اتفاق خاصي نيوفتاد
    شايد هم توقعي داشته كه من متوجه اش نشدم
    ولي ما چند روزي اتفاقا با هم به مشهد رفتيم اوضاع خوب بود
    در مورد بارداري شانسي كه داريم اينه كه هر دو كمي مشكل داريم و البته انشاله قابل حل است چون من اذر ماه از طريق اولين اي وي اف باردار شدم ولي بنا به خواست خدا حاملگي خارج رحمي تشخيص داده شد و جنين از طريق دارو دفع شد
    همسرم وقتي مطمئن شديم كه من باردارم خيلي مهربان و خوشحال بود ( بي سابقه) و وقتي موضوع مشهص شد براي من واقعا تلخ ترين روز زندگي ام بود چون احساس مي كردم دو نفر را از دست دادم همسر و فرزند
    از همسر منظورم محبت همسر بود

    - - - Updated - - -

    البته ايشان در سال هاي اغازين ازدواج بسيار مهربان و ملاحظه كار بودن كه كم تر و كم تر شد
    منظورم مهرباني و رفتارهاي عاشقانه است

    - - - Updated - - -

    مدير عزيز و محترم همدردي مسكل من اين جاست كه نمي دانم چطور دلچسب باشم
    چطور همسرم رو جدب كنم


 
صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دوسش دارم اما نمیدونم بهش بگم یا نه
    توسط jellybean در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: چهارشنبه 24 دی 93, 14:34
  2. 8 ماه تنهام همسرم وسایلشو برد مهریه ونفقه اجرا گذاشته
    توسط ali.amamverdi در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: شنبه 25 آذر 91, 01:44
  3. نمیدونم با گذشته ناپاک دختری که دوسش دارم چیکار کنم؟
    توسط esy در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 25
    آخرين نوشته: دوشنبه 21 آذر 90, 14:22
  4. مشكلات نو عروسان
    توسط گلسا شاملو در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 05 شهریور 90, 14:06
  5. *يافتن وسایل ضد بارداري در وسايل شخصي اش(کاندوم؛مساله این است!)
    توسط sepideh در انجمن سوء ظن، تجسس و خیانت همسر
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: دوشنبه 12 اسفند 87, 15:09

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.