طلاق بالاتر از همه یک پدیده روان شناختی است؛
باید توجه داشت که در شرایط یکسان اجتماعی، تمامی انسانها به طلاق تمسک نمی جویند
5 خصلتی که راه طلاق را می بندد
1- انتقاد پذیری
نباید چنین پنداشت که همواره دیگران باید به تعریف و ستایش از ما برخیزند.
هر کس دارای جهات قوت وضعف است ، اما باید آموخت که با هر تلنگر و آسیبی در زندگی راه چاره در پاره کردن و پاک کردن نیست. حال می خواهد در دوران ابتدایی دانش آموز مدرسه باشی و یا آنکه یک انسان بالغ و شریک یک زندگی .
آنکس که روحیه انتقاد پذیری دارد ، درصدد حل مشکل برمی آید و زود تسلیم نمی شود.
2- روحیه ترکیبی
منظور روحیه ای است که دستخوش لحظه ها و یا به عبارتی" آنی بودن" نباشد.
روحیه ای که به هیجان تسلیم نشود.
در هر واکنش بیندیشد و دراین اندیشه همه عوامل را مدنظر قرار دهد. هرگونه رفتارهای آنی، و هیجانی دربهبود ارتباط انسانها کارساز نیست.
آنان که به هیجان دامن می زنند، روابطی بسیار پر نوسان دارند.
آنچنان که با یک خبر خوش چنان به شعف می آیند که تعادل از دست می دهند و درعین حال، با یک حادثه نامطلوب چنان به غم می نشینند که امکان هر آسیب روانی و جسمانی می رود .
باید آن چنان خویش را بار آوریم که در برابر هر رفتار یا واکنش احیانا نامطلوب، یکبار از کوره در نرویم.
بلکه گذشته را به خاطر آورده و به آینده نیز بیندیشم و در نهایت کنترل و مهار هیجان را مد نظر قرار دهیم.
بسیاری از طلاق ها ناشی از همین هیجانهای آنی است، همان طور که بسیاری از جنایت ها چنین اند.
3- تعلیم بلوغ
منظور این است که ازدواج تنها منوط به بلوغ جسمانی نیست و باید با بلوغ روانی نیزهمراه باشد. با این آمادگی روانی چند هدف تحقق می پذیرد:
الف: انطباق پذیری متقابل
باید توجه داشت هر ازدواج دستخوش فرآیندی از انطباق پذیری متقابل است.
فرآیند انطباق متقابل تا آنجا پیش می رود که "اشباع" صورت گیرد و خانواده و روابط زوجین به نوعی تعادل دست یابد بنابراین نباید اندیشید که صرفا یکی از طرفین به خواست وسلیقه دیگری تن در دهند.
ب: دوری از رویا و توهم
بنای خانه را نمی توان برناکجا آباد و رویاهای دور و دراز نهاد.
باید بر عکس، واقعیت را دید و شناخت و در برابرش تمکین کرد.
هرگز نباید اندیشید که انسانی بی هیچ عیب و نقص وجود دارد. همه انسانها دارای نقاط قوت وضعف هستند. بدین سان می توان پذیرفت که درهر ازدواج انسان به نوعی به مبادله دست می زند.
هر انسانی توانایی دیدن ، نارسایی و نواقص و ابعاد ناخواسته در جسم و روان دیگری را دارد ، اما این درحالی است که می بایست جهات مثبت را در کنار نواقص مورد بررسی قرارداد.
به عنوان مثال ممکن است همسرش کمی هیجانی باشد، اما در مقابل بسیار مهربان است. ما انسانها معمولا تمایل داریم که صفات مثبت یا دستاوردها را دریافت داریم، ولی در مقابل هر صفت یا بعدی منفی یا آنچه خود منفی می انگاریم فریاد بر می آوریم
که درست نیست یا بهتر بگوییم با انصاف انطباق ندارد.
بنابراین بیاموزیم که هیچ انسانی بدون نارسایی نیست و هیچ رابطه انسانی نیز بدون هیچ مشکلی نیست. نباید به دنبال رویاها و توهم رابطه موجود را گسست.
4- تسری پذیری
در بحث از روان شناسی طلاق باید بدین نکته نیز توجه داشت که طلاق یکی از واگیرترین پدیده ها درحیات انسانی است.
با دیدن طلاق و تعدد آن مخصوصا در محیط پیرامون خویش، انسانها به نوعی تساهل نسبت بدان می رسند.
قبح عمل کاهش می یابد و به تبع آن، انسانها دربرخورد با اولین مشکل به اندیشه طلاق می افتند.
در پی آن باشیم که اساسا اندیشه طلاق پدید نیاید. چه همان درنهایت در واقعیت امکان تجلی خواهد یافت.
5- روحیه اغماض یا تساهل
باید اندیشدید که هر انسانی جایز الخطاست.
باید پذیرفت که ما نیز خود خطا کرده ایم و امکان تکرار آن را نیز داریم پس نباید به تبلور و بزرگ سازی خطای دیگری پرداخت.
این جمله معروف همیشه مد نظر ماست: " اگر بدی را با بدی پاسخ دهیم، کی بدی از میان برخیزد؟"
هنگامی که می پذیریم هیچ کس از جمله خود ما بی عیب نیستیم وهنگامی که قبول می کنیم هرکس از جمله خود ما ممکن است اشتباه کند و عملی به خطا از ما سر زند، پس نباید و نمی توان آنچه را خود خطای طرف مقابل می خوانیم، بزرگ سازیم و بر آن تاکید کنیم تا در دور تسلسل افتد و بنای رابطه را فرو ریزد.
فراموش نکنیم با یک گذشت، سلسله ای از مسائل را خنثی ساخته ایم به جای آنکه با واکنش خود آتش غضب دیگری را برافروزیم و سپس با واکنش او، خود شدیدتر واکنش نماییم، ایا بهتر نیست اساسا با یک اغماض، آب را از چشمه قطع کنیم؟
از آنجا بشر از ابتدا موجود ساخته و پرداخته ای نیست؛ بلکه با برگزیدن اخلاق خود، خویشتن را می سازد و نیز ویژگی های شخصیت، مادر زادی نبوده بلکه اکتسابی است ، برای ساختن یک زندگی خوب و ارزشمند ، می توان 5 خصلت بالا را در خود ایجاد کرد
منبع: سایت میگنا با اندکی تلخیص
علاقه مندی ها (Bookmarks)