به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 26 مهر 93 [ 01:26]
    تاریخ عضویت
    1392-11-11
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    33
    سطح
    1
    Points: 33, Level: 1
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    4
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    اهمیت تفاوت خانواده ها.....تا کجا؟

    سلام.
    راستش من بعد از خوندن این تاپیک تصمیم گرفتم تو این سایت عضو بشم و زیاد آشنا نیستم با سایت.
    http://www.hamdardi.net/thread-27300.html
    میخوام برسم به سوال خودم.
    من 24 سالمه و تازه تحصیلم تو مقطع ارشد تموم شده و قصد رفتن از ایران رو برای دکترا دارم و به دلیل شرایطم احتمال اینکه این اتفاق بیوفته بالای 99 درصده. ولی طبق چیزی که زندگی بهم نشون داده هیچوقت نمیگم صددرصد. من یک سال و نیمه با یکی از همکلاسیهام رابطه دارم و رابطمون هم روز به روز محکمتر شده. الان تقریبا شش ماهه که فکر ازدواج باهاش بصورت جدی برام مطرحه. اینو با خونواده هم مطرح کردم و خونواده هم تحقیقات اولیشون رو شروع کردن همون موقع.
    ولی مشکل از همونجا شروع شد. من میدونستم که خونواده دختری که انتخاب کردم از لحاظ مالی و تحصیلی از ما به مراتب پایینترن ولی وقتی خونوادم با این حقیقت روبرو شدن به طور کلی مخالف این ازدواج بودن.البته خونواده من اونقدر منطقی هستن که اگه من بگم فلانی رو میخوام و اصرار بر این داشته باشم و بدونن از انتخابم مطعمعنم مخالفتشونو کنار بذارن و مشکلات زیادی پیش نیاد.
    من نمیدونم باید چه چیزی رو بیشتر در نظر بگیرم.اینکه خونوادم موافق این ازدواج نیستن و خونواده طرفم از لحاظ مالی و تحصیلات خیلی پایینتر از خونواده ما هستن و روستایی هستن.
    یا این حقیقت که من دارم از ایران میرم و مهمتر از همه خود دختری هست که قراره باها باشم و از اونجایی که بسیاری از معیارایی رو داره که من تو هیچ دختر دیگه ای پیدا نکردم ( از دخترا شناخت بسیار کاملی دارم و رابطه ام اصلا بر مبنای دوست داشتن کورکورانه یا مثل خیلی های دیگه که اولین نفری رو که میبینن چون حس جذب دختر و پسر بینشون هست فکر میکنن عاشق شدن نیست.) و فکر میکنم برای هم خیلی خوب هستیم.
    واقعا کلافه شدم و نمیدونم باید چیکار کنم. از طرفی با خوندن تاپیکی که بالا لینکشو گذاشتم میترسم از اینکه بعدا پشیمون بشم و معیارام تغییر کنه. یعنی اینکه برام مهم بشه که با خونواده همسرم چجور تعاملی دارم. البته نمیگم مهم نیس.ولی باید اولویت بندی کرد بالاخره.
    ممنون میشم کمکم کنین.
    ازینکه وقت گذاشتین و مشکلم رو خوندین و پیشاپیش از اینکه جوابمو میدین یک دنیا ممنونم.

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام
    لطفا این لینک را بخونید.به خصوص پست اول.
    چند تا نکته هم بگم:
    فرهنگ را برای خودتون دقیق تر تعریف کنید.
    مثلا از نظر من کسی که به بزرگتر از خودش احترام نمی ذاره بی فرهنگه.کسی که ادب و تواضع نداره بی فرهنگه.کسی که متکبره بی فرهنگه.
    من خودم به شخصه فرهنگ را در مطالعات و ادب و تواضع می بینم.ممکنه یک شخصی روستایی باشه ولی خیلی آدم مودب و باوقاری باشه.در این صورت برام مشکلی نیست.
    مثلا برای من مادیات خیلی مهم نیست اما طرز برخورد و رفتار و حتی نوع نشستن و خوردن خیلی برام مهمه.
    البته طرز برخورد پدر و مادر طرف هم خیلی مهمه.مثلا متعصب نباشن.درکشون بالا باشه.اینا تا حدودی مشخص میشه.
    دقت کنید مثلا بیش از اندازه اهل مهمانی نباشن.عصبی نباشن.وقتی باهاشون صحبت می کنید با احترام جوابتون را بدن؛گوش کنند.برخوردشون را با عروس ها و دامادها ببینید.ممکنه کسی روستایی باشه اما اینا را خیلی عالی داشته باشه.
    خواستم بگم شما باید ببینید دقیقا چی براتون مهمه و اونو بررسی کنید.

  3. 4 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    ayda86 (شنبه 12 بهمن 92), Saman1 (شنبه 12 بهمن 92), فرهنگ 27 (یکشنبه 13 بهمن 92), شیدا. (شنبه 12 بهمن 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 26 مهر 93 [ 01:26]
    تاریخ عضویت
    1392-11-11
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    33
    سطح
    1
    Points: 33, Level: 1
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    4
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مصباح الهدی نمایش پست ها
    سلام

    لطفا این لینک را بخونید.به خصوص پست اول.


    چند تا نکته هم بگم:

    فرهنگ را برای خودتون دقیق تر تعریف کنید.

    مثلا از نظر من کسی که به بزرگتر از خودش احترام نمی ذاره بی فرهنگه.کسی که ادب و تواضع نداره بی فرهنگه.کسی که متکبره بی فرهنگه.

    من خودم به شخصه فرهنگ را در مطالعات و ادب و تواضع می بینم.ممکنه یک شخصی روستایی باشه ولی خیلی آدم مودب و باوقاری باشه.در این صورت برام مشکلی نیست.

    مثلا برای من مادیات خیلی مهم نیست اما طرز برخورد و رفتار و حتی نوع نشستن و خوردن خیلی برام مهمه.

    البته طرز برخورد پدر و مادر طرف هم خیلی مهمه.مثلا متعصب نباشن.درکشون بالا باشه.اینا تا حدودی مشخص میشه.

    دقت کنید مثلا بیش از اندازه اهل مهمانی نباشن.عصبی نباشن.وقتی باهاشون صحبت می کنید با احترام جوابتون را بدن؛گوش کنند.برخوردشون را با عروس ها و دامادها ببینید.ممکنه کسی روستایی باشه اما اینا را خیلی عالی داشته باشه.

    خواستم بگم شما باید ببینید دقیقا چی براتون مهمه و اونو بررسی کنید.
    سلام
    ممنون بابت جوابتون
    صددرصد همینطوریه که شما میگین. این حرفا حرف من هم هست. ولی یک دسته از موارد شاید فراتر از دید فقط من و شما باشه. اینکه ما نمیتونیم دید خانواده خودمون رو هم مثل خودمون بکنیم. تو اون تاپیکی که اول صحبتام بهش لینک دادم یه مطلبی خوندم که رام جالب بود. گفته بودن که خونواده من الان با خونواده همسر برادرم که باهم همسطح هستیم خیلی بیشتر تعامل دارند و این باعث شده من اذیت بشم که چزا با خونواده همسر من چنین چیزی وجود نداره. من از این موارده که میترسم.اینکه یک خونواده روستایی باشن و بافرهنگ باشن نه تنها دور از ذهن نیست بله به نظر من ممکنه حتی بیشتر از خونواده هایی که تو شهرهای برگ زندگی میکنن هم باشه. ولی حقیقتی که هست اینه که ما باید تا حدی دید بقیه رو هم در نظر بگیریم. مطمعنا گفته های دوستان و آشنایان هرچقدر هم که بی پایه و اساس باشه که من مطمعن نیستم کامل هم اینطور باشه ولی باز هم تاثیر زیادی رو زندگی آدم میذاره و خواه ناخواه آدم از اونا تاثیر میگیره. اینکه بگیم نه اینها مهم نیست و باید فرهنگ رو در تحصیل و وضع مالی ندونست به نظر من در خیلی از افراد فقط یه شعاره. از اون گذشته به دلیل این مواردی که خدمتون عرض کردم امکان تعامل الان بین خونواده ها به شکل گسترده وجود نداره تا من بتونم این مواردی که شما میگین رو خودم کامل بررسی کنم.الان بیشتر اطلاعات خونواده من و حتی من به تحقیقاتیه که انجام دادن و نه تقابل مستقیم با خونواده طرف.
    نمیدونم تونستم حق مطلب رو ادا کنم یا نه.
    باز هم ممنونم از وقتی که برای حواب دادن گذاشتین. یک دنیا ممنون.

  5. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Saman1 نمایش پست ها
    سلام
    ممنون بابت جوابتون
    صددرصد همینطوریه که شما میگین. این حرفا حرف من هم هست. ولی یک دسته از موارد شاید فراتر از دید فقط من و شما باشه. اینکه ما نمیتونیم دید خانواده خودمون رو هم مثل خودمون بکنیم. تو اون تاپیکی که اول صحبتام بهش لینک دادم یه مطلبی خوندم که رام جالب بود. گفته بودن که خونواده من الان با خونواده همسر برادرم که باهم همسطح هستیم خیلی بیشتر تعامل دارند و این باعث شده من اذیت بشم که چزا با خونواده همسر من چنین چیزی وجود نداره. من از این موارده که میترسم.اینکه یک خونواده روستایی باشن و بافرهنگ باشن نه تنها دور از ذهن نیست بله به نظر من ممکنه حتی بیشتر از خونواده هایی که تو شهرهای برگ زندگی میکنن هم باشه. ولی حقیقتی که هست اینه که ما باید تا حدی دید بقیه رو هم در نظر بگیریم. مطمعنا گفته های دوستان و آشنایان هرچقدر هم که بی پایه و اساس باشه که من مطمعن نیستم کامل هم اینطور باشه ولی باز هم تاثیر زیادی رو زندگی آدم میذاره و خواه ناخواه آدم از اونا تاثیر میگیره. اینکه بگیم نه اینها مهم نیست و باید فرهنگ رو در تحصیل و وضع مالی ندونست به نظر من در خیلی از افراد فقط یه شعاره. از اون گذشته به دلیل این مواردی که خدمتون عرض کردم امکان تعامل الان بین خونواده ها به شکل گسترده وجود نداره تا من بتونم این مواردی که شما میگین رو خودم کامل بررسی کنم.الان بیشتر اطلاعات خونواده من و حتی من به تحقیقاتیه که انجام دادن و نه تقابل مستقیم با خونواده طرف.
    نمیدونم تونستم حق مطلب رو ادا کنم یا نه.
    باز هم ممنونم از وقتی که برای حواب دادن گذاشتین. یک دنیا ممنون.
    خب پس زودتر رابطه رو قطع کنین وابسته ترشون نکنین تا تصمیم جدی تری بگیرین و رسمی تر اقدام کنین. اگه حرف مردم اینقد براتون مهمه پس چرا با ایشون رابطه برقرار کردین. زودتر تمومش کنین تا وابسته تر نشدن.
    من نمیفهمم اقایون چرا اینقد دیر به همچین مسله پرواضحی توحه میکنن حالا دختر خانوادشو پنهان کنه یه چیزی. اما اون دختر وقتی صداقت داشته و همه چیو گفته از اول و شما هم ادامه دادین خب فکر میکنع با این مسله مشکلی ندارین اگه داشتین ک از همون موقع دیگه ادامه نمیدادین. الان بنظرم ایشون انتظار دارن شما بخاطر هرچیزی قطع رابطه کنین جز این مورد ک از اول اطلاع داشتین.!!!!

    قبلی که دیر بشه اولویتاتونو مشخص کنین و تکلیف هردورو روشن کنین.

    یادتون هم باشه زندگی و نمیشه با دلسوزی و عذاب وجدان پیش برد.

  6. 3 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    kamr (شنبه 19 بهمن 92), فرهنگ 27 (یکشنبه 13 بهمن 92), شیدا. (یکشنبه 13 بهمن 92)

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 بهمن 95 [ 01:37]
    تاریخ عضویت
    1392-3-28
    نوشته ها
    191
    امتیاز
    3,793
    سطح
    38
    Points: 3,793, Level: 38
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    146

    تشکرشده 406 در 140 پست

    Rep Power
    30
    Array
    سلام
    ای خدااااااا از دست این دوستان
    بابا سامان عزیزم وقتی از اول میدونستی اون خانم در سطح شما نیست چرا گذاشتی رابطه شما به اینجا برسه؟ 100 % مسایل فرهنگی مهمه.کاریشم نداریم مال شما درسته یا اونا ولی مهمه و بعدها مشکل ساز میشه.واقعا تعجب میکنم که چرا در ابتدا به این مسایل توجه نکردین که بعدا دختر خانما ...........

  8. 2 کاربر از پست مفید dokhtare kordestan تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (یکشنبه 13 بهمن 92), شیدا. (یکشنبه 13 بهمن 92)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 26 مهر 93 [ 01:26]
    تاریخ عضویت
    1392-11-11
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    33
    سطح
    1
    Points: 33, Level: 1
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    4
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر بیخیال نمایش پست ها
    خب پس زودتر رابطه رو قطع کنین وابسته ترشون نکنین تا تصمیم جدی تری بگیرین و رسمی تر اقدام کنین. اگه حرف مردم اینقد براتون مهمه پس چرا با ایشون رابطه برقرار کردین. زودتر تمومش کنین تا وابسته تر نشدن.
    من نمیفهمم اقایون چرا اینقد دیر به همچین مسله پرواضحی توحه میکنن حالا دختر خانوادشو پنهان کنه یه چیزی. اما اون دختر وقتی صداقت داشته و همه چیو گفته از اول و شما هم ادامه دادین خب فکر میکنع با این مسله مشکلی ندارین اگه داشتین ک از همون موقع دیگه ادامه نمیدادین. الان بنظرم ایشون انتظار دارن شما بخاطر هرچیزی قطع رابطه کنین جز این مورد ک از اول اطلاع داشتین.!!!!

    قبلی که دیر بشه اولویتاتونو مشخص کنین و تکلیف هردورو روشن کنین.

    یادتون هم باشه زندگی و نمیشه با دلسوزی و عذاب وجدان پیش برد.
    دوست عزیزم اول اینو بگم که نظرات شما رو تو خیلی از تاپیک ها خوندم و از اونجایی که بسیار فعال بودین انتظار اینکه در تاپیک منم نظر بدین رو داشتم و اتفاقا همچین جوابی رو از جانب شما پیش بینی میکردم. چون بنظرم جوابهاتون بشدت جانب گرایانه و صرفا با دیدگاه قربانی قرار گرفتن دخترهاست. ولی اینا باعث نمیشه ممنون نباشم از وقتی که برای جواب دادن گذاشتین.
    یه نکته ای رو برای دوستان خوبم میخوام مشخص کنم.
    اول اینکه این موردی که در مورد خونواده ی ایشون که به من گفتن رو عرض کردم بعدها و در خلال رابطه زده شده. ولی رابطه ای که ما داشتیم به هیچ عنوان بر این مبنا نبوده و حتی الانم بر این مبنا نیست که تعهدی در اون وجود داشته باشه. هم ایشون و هم من با آگاهی از این مسئله که خدمتون عرض کردم از همون اول اصلا قصد ازدواج نداشتیم و این من بودم که بعدها با دیدن اخلاقای خوبش مجذوبش شدم و به این موضوع فکر کردم. حتی بعد از مطرح کردن این مسئله با خانواده خودم هم من این موضوع رو به ایشون نگفتم و اون از این موضوع اطلاع نداره که من همچنین نیتی دارم. خونواده ایشون هم فعلا قصدی برای ازدواج دخترشون حداقل به طور جدی ندارن و تا به حال موارد خواستگاری دخترشونو به ایشون انتقال نمیدادن و نمیدن تا موجب عدم تمرکزش روی درس و سایر موارد نشه. حالا اینکه اینا درسته یا غلط خارج از حوزه تصمصم گیری منه.
    ولی من یه خواهش برادرانه دارم.
    ببین خواهرم من اصلا اینطور آدمی نبوده و نیستم که بخوام از کسی سوئ استفاده کنم یا بخوام کسی رو به غلط یا به بهانه های واهی به خودم وابسته کنم. این طرز تفکر که بگید چرا رابطه رو ادامه دادید در صورتی که میدونستید این معیار براتون مهمه به نظر من کاملا بی منطقه. براتون دلیل میارم. من عرض کردم این مورد برای من جزو مواردی بوده که مهم بوده ولی نگفتم که مهمترین موضوع بوده.هنوز هم میگم برام مهمه و مطمعنا جزو معیارهام هست. ولی اینطور نیست که آدم بتونه همه معیارهای مناسب همسر آیندشو در یک نفر پیدا کنه. ایده آل فکر کردن تو ازدواج بنظر من نه صحیحه نه بر مبنای واقعیت. من چندین وقته درگیر این مسئله بوده و هستم و حتی رابطمو با ایشون در مقطعی قطع هم کردم. البته دلیلم رو چیز دیگه بهش گفتم ولی ایشون خودش مایل به رابطه با من هست و بشدت به من علاقه داره. درسته طبق چیزهایی که از پست های شما خواهر عزیزم خوندم میگید حتما شما این وابستگی رو ایجاد کردید ولی دوست دارم اگر ممکنه کمی خارج از این دید فمنیستی به مسئله من نگاه کنید. مطمعنم با تجربیاتی که دارید میتونید در اونصورت کمک زیادی بهم بکنید. ممنونم.
    فقط بعد از خوندن دوباره نظر شما این مورد به ذهنم رسید که دوباره بگم. من نظر دیگران برام مهم هست. بله. ولی نمیدونم چرا شما واژه "اینقدر" رو بکار بردین. من متوجه موضوع نمیشم. یعنی واقعا آیا کسی هست که ادعا کنه نظر دیگرا اصلا براش مهم نیست؟ یک لحظه...فقط یک لحظه به ذات درونی خودتون رجوع کنید و اگر ججوابتون بله بود من واقعا تحسینتون میکنم. ولی همه ما به واسطه ذات اجتماعی آدم به اطرافیونمون و به تبع اون به افکار اونا وابسته ایم. این موضوع بالا و پایین داره و در هر کسی متفاوته. در من هم اصلا شدید و زیاد نیست. به هیچ عنوان. ولی اگر کمی این جمله بعد من رو با عمق بیشتری و به دید کسی که هزاران چیز جدید رو تو زندگی دیده بخونین شاید متوجه نگرانیم بشین. میترسم ازینکه در ادامه و در زندگی مشترکمون این حرفا و اهمیت گاهی رنگ بیشتری به خودش بگیره و باعث بشه از همدیگه و یا از خونواده های همدیگه فاصله بگیریم.
    اگر تمام حرفایی که زدم رو خوب و با لطفی که داری با دقت بخونی میتونم امیدوارم باشم که دور از غرض و با یه دید باز یه نظر در مورد اصل موضوع و اینکه چطور تصمیم بگیرم نه با نگرانی برای اون شخص بهم بدین.ممنونم.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط dokhtare kordestan نمایش پست ها
    سلام
    ای خدااااااا از دست این دوستان
    بابا سامان عزیزم وقتی از اول میدونستی اون خانم در سطح شما نیست چرا گذاشتی رابطه شما به اینجا برسه؟ 100 % مسایل فرهنگی مهمه.کاریشم نداریم مال شما درسته یا اونا ولی مهمه و بعدها مشکل ساز میشه.واقعا تعجب میکنم که چرا در ابتدا به این مسایل توجه نکردین که بعدا دختر خانما ...........
    دوست عزیزم اول از همه ممنون ازینکه قدم رو چشمای من گذاشتی و لطف کردی و وقتتو با پاسخ دادن به من سپروندی.
    دوم اینکه من خدمت "دختر بیخیال" هم عرض کردم.این یکی از معیارها برای زندگیه. واقعا نمیدونم چطور باید کامل و با شفافیت کامل این موضوع رو ابراز کنم که واقعا توی دوراهی هستم.
    از طرفی خصوصیات فکری و اخلاقی ایشون هست که صددرصد در کمتر دختری پیدا میشه. و از طرفی خونواده هامون هستن که من اصلا هم نمیگم ما ازی خونواده ایشون بالاتر هستیم. برعکس شاید ایشون و خونواده روستاییون با فرهنگ باشن و ما نه. ولی به هرصورت چیزی که قطعی هست اینه که تفاوت در سطح درآمدی و حتی دیدگاهها نسبت به اهمیت ها در زندگی مطمعنا بینشون وجود داره و این ممکنه باعث جدایی دو تا خونواده بشه.
    باز هم یه نکته رو دوباره جسارا تاکید میکنم.
    اینکه من قصدم رفتن از ایران بوده و هست و هنوز که هنوزه هم اگه به خودم باشه میگم خونوادشون برای من حتی اگه بدترین هم باشن ( که مطمعنا اینطور نیست) باز هم برای من مهم نیستن و در اولویت های خیلی پایین انتخاب من هست.
    دوستان عزیزم ممنون میشم نظرات موشکافانه ترتون رو با یه دید بازتر بشنوم.
    فقط عاجزانه درخواست دارم قبل از پیش داوری هرسوالی که دارید رو لطفا ابتدا بپرسین ازم من قول میدم با تمام جزییات و در حد خودم توضیح کامل خدمتتون بدم.
    پیشاپیش از نظرات همتون ممنونم

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 مهر 93 [ 19:20]
    تاریخ عضویت
    1392-10-11
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    680
    سطح
    13
    Points: 680, Level: 13
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    390

    تشکرشده 100 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    اقای سامان یه مسئله ای تو حرفاتون نظرمو جلب کرد. شما میگین که دوستیتون با این خانم یه دوستی اجتماعیه و هیچ تعهدی بینتون نیست . از اولم قرارتون همین بوده.

    جای دیگه ای گفتین که ایشون خودش مایل به رابطه با من هست و به شدت به من علاقه داره.

    قسمت اول دیدگاه شماس در مورد این ارتباط و قسمت دوم نشون میده ایشون دیدگاهش با شما یکی نیست و وابسته شده . ما در جریان ارتباط یک سال و نیمه ی شما نیستیم و قضاوتی هم نمی کنیم کی باعث وابستگی کی شده . مهم اینه که کات کردن واسش سخته و این یعنی وابستگی . پس به اسم اینکه ما فقط دوستیم ، از اول قرارمون همین بوده و اون خانم از قصد ازدواج من خبر نداره ، اجازه ندین این دوستی کشش بیاد . اگه اون متوجه نیست داره چی کار میکنه ،شما هوشیارانه پیش برید و زو دتر تکلیفو معلوم کنین.


    در مورد تفاوت فرهنگیتون، به نظرم شما اول بشینین با خودتون فکر کنین (بدون در نظر گرفتن این خانم و شرایطش) که میزان رفت و امدتون با خونواده ی همسر ایندتون میخواید در چه حد باشه? با اقوام درجه یک همسرتون چی? خونوادهی خانم چه ویژگی هایی واستون مهمه که داشته باشن ?( اخلاقی ، معنوی ،مادی ، تحصیلی ) با خودتون روراست باشین . مثلا من یه خواستگار داشتم که از شرطای اصلیشون این بود که گفتن میخوام با پدرومادر همسرم ارتباط صمیمانه داشته باشم. و این پنجاه درصد قضیه ازدواج شونه . گرچه که از نظر من خیلی منطقی نبود ، احترام با صمیمیت فرق داره ولی اخب ایشون نظرش این بود . شمام تایین کنین اولو یتاتونو. بعضیاش مثل سطح مالی و تحصیلی از اولم پیداست ولی اخلاقو ادبو فرهنگ فقط با رفت و امد دو تا خونواده میشه فهمید . فکر میکنم از همین رفت و امدای قبل ازدواج و نوع برخورد پدرو مادرا و سایر اعضای خونواده میتونین حدس بزنین در اینده ارتباطشون در چه حد خواهد بود.

    و اینکه نظر دیگران تا چه حد میتونه بعدنا رو زندگیتون اثر بزاره . به امروزتون نگاه کنین . ببینین تا امروز نظر دیگران چقدر واستون مهم بوده ، کجاها نظر " مردم " باعث شده علارغم میل باطنیتون کاریو (هرچند کوچیک ) انجام بدین یا انجام ندین . اگه واستون خیلی مهمه ، فردا توی زندگیتون مهمتر و پر رنگ ترم میشه .

    موفق باشید

  11. 2 کاربر از پست مفید ayda86 تشکرکرده اند .

    Saman1 (یکشنبه 13 بهمن 92), شیدا. (یکشنبه 13 بهمن 92)

  12. #8
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    من نمی دونم توی فامیلهای دیگه چطور هست.
    توی فامیل ما و تاجایی که از اطرافیان خبر دارم، رابطه و رفت و آمد چندانی بین خانواده عروس و داماد نیست.
    منظورم اینه که اینطور نیست که خواهر شما به عنوان مهمان سالی چند بار بره خونه مادرزنتون یا مثلا دایی خانومتون زنگ بزنه به مادرشما بگه یه سر داریم می آییم اونجا بهتون سربزنیم.

    رفت و آمد صمیمانه و فامیلی برقرار نمی شه. اما واسه مراسمهای بزرگ ممکنه دعوت بشن مثل عروسی یا خدای نکرده عزا یا ... یا مثلا عید دیدنی همدیگه برن (اونم تا یک درجه ای، نه این که کل فامیل شما برن عید دیدنی فامیل عروس )

    برای همین به نظر من نگرانی برای رفت و آمد و صمیمیت خیلی موردی نداره. مخصوصا که شما خودتون هم دارید از ایران می رید و شاید این رفت و آمدها کمتر معنی پیدا کنه.

    اما اون تفاوت فرهنگی که باعث بشه شما و خانمتون در درک همدیگه، تصمیم گیریهاتون، برنامه ریزیهاتون، نحوه زندگی و ... مشکل داشته باشید باید دقت کنید.
    تفاوت بین خانواده شما و ایشون، اگر تفاوتهای فاحشی بین شما دو نفر ایجاد می کنه که باعث اختلاف می شه، جدی بگیرید.
    و البته در مورد افراد درجه یک خانواده اش مثل خواهر و برادر و پدر و مادرش که در آینده فامیل شما می شن و رفت و آمد با شخص خودتون خواهند داشت. دایی و خاله وپدربزرگ مادربزرگ بچه هاتون می شن.
    اما فامیل دورتر یا رابطه بین اونها و پدرو مادرتون، فکر نمی کنم خیلی مهم باشه.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  13. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    ayda86 (دوشنبه 14 بهمن 92), Saman1 (یکشنبه 13 بهمن 92), فرهنگ 27 (یکشنبه 13 بهمن 92), ستیلا (یکشنبه 13 بهمن 92)

  14. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 26 مهر 93 [ 01:26]
    تاریخ عضویت
    1392-11-11
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    33
    سطح
    1
    Points: 33, Level: 1
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    4
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ayda86 نمایش پست ها
    سلام

    اقای سامان یه مسئله ای تو حرفاتون نظرمو جلب کرد. شما میگین که دوستیتون با این خانم یه دوستی اجتماعیه و هیچ تعهدی بینتون نیست . از اولم قرارتون همین بوده.

    جای دیگه ای گفتین که ایشون خودش مایل به رابطه با من هست و به شدت به من علاقه داره.

    قسمت اول دیدگاه شماس در مورد این ارتباط و قسمت دوم نشون میده ایشون دیدگاهش با شما یکی نیست و وابسته شده . ما در جریان ارتباط یک سال و نیمه ی شما نیستیم و قضاوتی هم نمی کنیم کی باعث وابستگی کی شده . مهم اینه که کات کردن واسش سخته و این یعنی وابستگی . پس به اسم اینکه ما فقط دوستیم ، از اول قرارمون همین بوده و اون خانم از قصد ازدواج من خبر نداره ، اجازه ندین این دوستی کشش بیاد . اگه اون متوجه نیست داره چی کار میکنه ،شما هوشیارانه پیش برید و زو دتر تکلیفو معلوم کنین.


    در مورد تفاوت فرهنگیتون، به نظرم شما اول بشینین با خودتون فکر کنین (بدون در نظر گرفتن این خانم و شرایطش) که میزان رفت و امدتون با خونواده ی همسر ایندتون میخواید در چه حد باشه? با اقوام درجه یک همسرتون چی? خونوادهی خانم چه ویژگی هایی واستون مهمه که داشته باشن ?( اخلاقی ، معنوی ،مادی ، تحصیلی ) با خودتون روراست باشین . مثلا من یه خواستگار داشتم که از شرطای اصلیشون این بود که گفتن میخوام با پدرومادر همسرم ارتباط صمیمانه داشته باشم. و این پنجاه درصد قضیه ازدواج شونه . گرچه که از نظر من خیلی منطقی نبود ، احترام با صمیمیت فرق داره ولی اخب ایشون نظرش این بود . شمام تایین کنین اولو یتاتونو. بعضیاش مثل سطح مالی و تحصیلی از اولم پیداست ولی اخلاقو ادبو فرهنگ فقط با رفت و امد دو تا خونواده میشه فهمید . فکر میکنم از همین رفت و امدای قبل ازدواج و نوع برخورد پدرو مادرا و سایر اعضای خونواده میتونین حدس بزنین در اینده ارتباطشون در چه حد خواهد بود.

    و اینکه نظر دیگران تا چه حد میتونه بعدنا رو زندگیتون اثر بزاره . به امروزتون نگاه کنین . ببینین تا امروز نظر دیگران چقدر واستون مهم بوده ، کجاها نظر " مردم " باعث شده علارغم میل باطنیتون کاریو (هرچند کوچیک ) انجام بدین یا انجام ندین . اگه واستون خیلی مهمه ، فردا توی زندگیتون مهمتر و پر رنگ ترم میشه .

    موفق باشید
    سلام و ممنون از وقتی که برای پاسخ دادن گذاشتین.
    همونطور که به درستی شما توی حرفاتون گفتین علاقه ایشون به من از علاقه من به ایشون فکر میکنم بیشتر باشه. ولی نکته ای که اشتباه فکر میکنم بیان کرده باشم یا اشتباه متوجه شده باشید اینه که دیدگاه ما هردو یکسانه. منظورم از دیدگاه اینه که چون به روشنی از ابتدا بیان شده که این رابطه قرار نیست لزوما به جایی ختم بشه مشکلاتی که شما ازش یاد میکنین حداقل به شکل خیلی حاد وجود نداره.
    البته من نگرانی شما رو درک میکنم و کاملا متوجه حرفتون هستم. و از اون دسته پسرهایی هم نیستم که احساس یک دختر رو متوجه نشم و نفهمم که هرچند از جانب طرفین ممکنه عدم تعهد داده بشه ولی دختر طبق ذات درونی خودش ناخودآگاه وابتگی و خیالپردازی های خودشو داره. شاید براتون جالب باشه که بگم براتون که در این مدت چه به شکل غیر مستقیم و چه مستقیم بارها سعی در فهموندن این موضوع و یاداوری این مسئله بهش به عناوین مختلف کردم و تمام تلاشمو در این باره انجام دادم. نمیخوام از خودم رفع مسئولیت کنم و بگم چون اینکارها رو انجام دادم دینی به گردنم نیست. نه برعکس خودمو بیشتر از همه مسئول میدونم و معتقدم همونطور که شما میگین حتی اگه اون متوجه نباشه وظیفه منه که نذارم بیشتر وابسته بشه. اما در شرایطی که اولا ایشون قصد ازدواج نداره و هیچ گزینه ای از طرف خونوادشون با ایشون در میون گذاشته نمیشه و من حس این رو ندارم که مانع بررسی گزینه های دیگر ایشون هستم و همینطور به خاطر اینکه ایشون خودش حتی بیشتر از من به دلایل حتی درسی غیره مایل به در ارتباط بودن با منه من دلیل روشنی برای قطع رابطم نمیبینم. در ضمن این نکته هم شاید باعث آسودگی خاطر دوستان بشه که روابط ما بسیار محدود و صرفا حداقل از جانب من در جهت شناخت ایشونه و نمیدونم قرار گذاشتن یا بیرون رفتن یا هزاران موارد متاسفانه شایع بین دختر پسرهای امروزی در رابطه ما دیده نمیشه.
    ولی نکته اصلی برای من این هست که من نمیخوام به این موضوع بپردازم.دقدقه من الان بیشتر تصمیم گیری برای آینده این قضیه و قدم برداشتن یا برنداشتن جهت ازدواج با این خانومه. و فکر هم میکنم اگر این مسئله حل بشه خودبه خود مشکل بالا هم حل میشه. اگر من به هر دلیلی به نتیجه برسم که قصد ازدواج با این خانوم رو ندارم مطمعن بدونین رابطه من سریعا قطع میشه. پس خواهشم از شما و سایر دوستان خیلی عزیز که لطف میکنن و وقتشون رو برای راهنمایی من میذارن اینه که لطف کنن بیشتر به مسئله اصلی مد نظر من بپردازن. یک دنیا ممون.
    بخشی که در مورد میزان رفت و آمد فرمودین رو هم تو جواب شیدا جان که لطف کردن و نظر دادن در زیر توضیح میدم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    من نمی دونم توی فامیلهای دیگه چطور هست.
    توی فامیل ما و تاجایی که از اطرافیان خبر دارم، رابطه و رفت و آمد چندانی بین خانواده عروس و داماد نیست.
    منظورم اینه که اینطور نیست که خواهر شما به عنوان مهمان سالی چند بار بره خونه مادرزنتون یا مثلا دایی خانومتون زنگ بزنه به مادرشما بگه یه سر داریم می آییم اونجا بهتون سربزنیم.

    رفت و آمد صمیمانه و فامیلی برقرار نمی شه. اما واسه مراسمهای بزرگ ممکنه دعوت بشن مثل عروسی یا خدای نکرده عزا یا ... یا مثلا عید دیدنی همدیگه برن (اونم تا یک درجه ای، نه این که کل فامیل شما برن عید دیدنی فامیل عروس )

    برای همین به نظر من نگرانی برای رفت و آمد و صمیمیت خیلی موردی نداره. مخصوصا که شما خودتون هم دارید از ایران می رید و شاید این رفت و آمدها کمتر معنی پیدا کنه.

    اما اون تفاوت فرهنگی که باعث بشه شما و خانمتون در درک همدیگه، تصمیم گیریهاتون، برنامه ریزیهاتون، نحوه زندگی و ... مشکل داشته باشید باید دقت کنید.
    تفاوت بین خانواده شما و ایشون، اگر تفاوتهای فاحشی بین شما دو نفر ایجاد می کنه که باعث اختلاف می شه، جدی بگیرید.
    و البته در مورد افراد درجه یک خانواده اش مثل خواهر و برادر و پدر و مادرش که در آینده فامیل شما می شن و رفت و آمد با شخص خودتون خواهند داشت. دایی و خاله وپدربزرگ مادربزرگ بچه هاتون می شن.
    اما فامیل دورتر یا رابطه بین اونها و پدرو مادرتون، فکر نمی کنم خیلی مهم باشه.
    سلام و ممنون از اینکه قدم رنجه کردین و وقت گذاشتین و جواب سوال منو دادین
    در مورد توضیحاتتون عرض کنم که اولا من با شما هم عقیده هستم و میدونم که رابطه پدر مادر من با پدر و مادر همسر آیندم (صرف نظر از اینکه چه کسی باشه) محدود (البته بسته به نوع ازدواج مثلا فامیلی یا از شهر خودمون و یا از شهر دیگه هم به شدت داره) و فامیل درجه دو من با خونواده ایشون منحصرا به مراسم بزرگ همونطور که شما گفتین برمیگرده.
    ولیکن من طبق تحقیقاتی که کردم این تفاوت به نسبت فاحشه و شاید حتی در مراسم بزرگ هم این مسئله باعث ایجاد تضاد بشه. برای مثال میگم خونواده درجه دوم این خانوم (برعکس خونواده درجه اولشون) اعتقاد جندانی به مراسم مذهبی ندارن و معمولا مراسم هاشون یا بصورت مختلط و یا به صورت خیلی بازتری از مراسم های مرسوم در خونواده من انجام میشه. البته به شخصه برای من این فاکتور از درجه اهمیت نسبتا پایینی برخورداره ولی ممکنه این مسائل برای خونواده درجه دو و یا حتی پدر و مادرم ( که البته باز هم چندان مذهبی شدیدی نیشتن) مشکل ساز باشه. این ها مواردیه که شما به درستی از دقدقه های من اشاره کردین. و من متاسفانه معیار درستی برای ارزیابی میزان اهمیت این موصوعات ندارم. شاید این به روابط کمتر ما در فامیل برگرده که من زیاد با این شرایط آشنا نیستم و نمونه هاشو خیلی کمتر دیدم و شنیدم. ولی به هر حال در این موارد قادر به ارزیابی درستی نیستم.
    نظر مردم خیلی کمتر از اونچه در تصورمه بر من تاثیر گذاشته تا الان حداقل. و هیچوقت باعث نشده من کاری رو علی رغم میلم ( البته ضرف نظر از حرمت نگه داشتن و مواردی مثل اون) کاری رو انجام بدم. ولی اونجور که شنیده های من بیان میکنه این مسائل معمولا بعد از شروع زندگی مشترک خیلی پررنگ تر میشه. چون شما دیگه خودتون سرپرست خانوار هستین و همه شما رو مسئول تصمیم گیری های ریز و درشت خونوادتون میدونن ( در بحث های اجتماعی منظورمه)

    نکته دیگه ای که هست من پسر اول خونواده و نوه اول هستم و بشدت حساسیت روی ازدواج من از طرف حتی دایی ها و مادربزرگ و پدربزرگ زیاده. البته نه اینکه از اونها تاثیر چندانی بگیرم. چون صدالبته به نشر من اگر اینطور بود اصلا هنوز آمادگی ازدواج رو نداشتم از لحاظ استقلال فکری. ولی به هرحال تاثیر اونها رو که طبیعتا نمیشه اونها رو در واژه "مردم" خلاصه کرد بیشتر از سایرینه و من بیشتر از کلمه "مردم" مقصودم اونها و کلا خونواده درجه دومم هستن. خواستم اینم روشن تر بیان کنم.

  15. کاربر روبرو از پست مفید Saman1 تشکرکرده است .

    ayda86 (دوشنبه 14 بهمن 92)

  16. #10
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    من فقط موردی را که مثال زدید جواب می دم.
    چون نظر جامع و کلی برای سوالتون ندارم.

    در مورد عروسی های مختلط و حجاب و مراسم مذهبی، من فکر می کنم شما حتی در یک فامیل نزدیک هم یکدستی نمی بینید.
    اگر فرزندان، نوه ها و نبیره های یک مادربزرگ در یک مراسم عروسی کنار هم باشند،
    شما می بینید که بعضی ها لباس های بازتری پوشیدن، بعضی ها در حد رعایت حجاب بدن و بعضی ها هم با حجاب کامل هستند.

    اگر تفاوت اونقدر شدید نیست که توی زندگی خودتون و عروسی خودتون به مشکل بربخوردید، شاید بشه این تفاوت را نادیده گرفت.
    خودت می تونی تصمیم بگیری. از دور نمی شه فهمید منظور شما چیه.

    بعضی از اقوام هستند که بخاطر رسوماتشون مراسم مختلط دارند. اما متانت و شرم و حیا و ... همه چیز توی مراسمشون رعایت می شه.
    اینطور نیست که رقص و مشروبات و ... در مهمانی هاشون نا متعارف باشه و .... فقط به شکل سنتی مراسم مختلط دارند.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  17. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    ayda86 (دوشنبه 14 بهمن 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اهمیت اینطور تفاوت خانوادگی چه مقدار است؟؟
    توسط niaam در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: دوشنبه 24 آبان 95, 19:30
  2. ماموریت این دو فرشته چه بود .... ؟؟؟؟؟؟ هاروت و ماروت
    توسط parsa1400 در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 17 فروردین 94, 06:46
  3. شباهت ها و تفاوت های میان خود و همسرمان را چگونه مدیریت کنیم؟
    توسط فرشته من در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 دی 91, 18:24
  4. تفاوت دیدگاه زن و شوهر و نقش آن در موفقیت
    توسط mostafavi9090 در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 23 آبان 91, 14:35
  5. قومیت متفاوت و ازدواج
    توسط armin3xxx در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: شنبه 01 مهر 91, 10:41

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:36 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.