http://www.hamdardi.net/thread-28490.html
دیگه باهیچ کس نمیتونم ارتباط برقرارکنم خیلی احساس افسردگی وتنهایی میکنم
- - - Updated - - -
دلم برای اون خودپرشوروانرژی یه دنیاتنگ شده
تشکرشده 162 در 83 پست
http://www.hamdardi.net/thread-28490.html
دیگه باهیچ کس نمیتونم ارتباط برقرارکنم خیلی احساس افسردگی وتنهایی میکنم
- - - Updated - - -
دلم برای اون خودپرشوروانرژی یه دنیاتنگ شده
تشکرشده 1,784 در 580 پست
تشکرشده 633 در 254 پست
سلام خانم نگاه
یک پست جامع و کامل از مشکلتون بذارید من به اقای sci می گم بیان به تاپیکتون.
پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم
sci (دوشنبه 11 شهریور 92)
تشکرشده 5,973 در 1,154 پست
خانم نگاه،
چی شده؟ چرا رنجیده و بی قرارید؟ چرا برای اون دختر پر شور و پر انرژی دلتنگید؟ خب یه سری بهش بزنید ببینید چرا دیگه پر شور نیست!!! من اطمینان دارم که همه ماجرا تقصیر شوهرتون نیست و قسمتی از این درماندگی ( حدود ۹۸ درصد) مربوط به خودتون می شه
حالا بگو ببینیم چه خبره؟ خانم فرشته مهربان رو هم صدا کردم... همه کمک می کنیم حل می شه
تشکرشده 36,001 در 7,404 پست
نگاه عزیز
تاپیک قبلی ات طولانی هست و متأسفانه فرصت خوندن کل تاپیک را ندارم ... لطف کن و در همین تاپیک فهرست مسائلت با همسرت را بیان کنی و بعد فهرست وار بگی چه راهکارهایی را به کار گرفتی و وضعیت کنونی چگونه هست .
==========================
پاورقی :
جناب اس سی آی
تقاضا دارم در این تاپیک باز هم حضور داشته باشدی ... بنده بخاطر پاره ای مشغله ممکنه فرصت نکنم که به تاپیکهای
مشاوره ای سر بزنم و فقط کارهای مدیریتی را وقت کنم انجام دهم با این وجود به این تاپیک سر خواهم زد و اگر حرفی
در تکمیل فرمایشات شما داشته باشم خواهم گفت .
تشکرشده 162 در 83 پست
من 25سال وهمسرم23سال داره کلی اصرارورفت وآمدوجواب ردشنیدتا بعداز6ماه عقدکردیم و6ماه بعدهم ازدواج کردیم.الان یه دختر1ساله داریم.همسرم اویل خیلی خوب بودحتی الان هم میدونم که دوستم داره.اماهمیشه خودش روباکامپیوتر،ماشینش،سیگار مشغول میکنه توی خونه است ولی نه تاحالا منونوازش کرده نه 2ساله که منوبوسیده نه اینکه ازمسئله وچیزی تعریف کنه.درحالی که من تمام وقت وانرژیم روبراش میزارم خیلی دلم میخوادبریم بگردیم بگیم بخندیم و................
*باخانواده اش رابطه خوبی دارم وباهمشون دوست هستم.
*سالی حداقل4یا5دفعه مسافرت میریم
*توی خونه خیلی شیک ولباسهایی که بازومرتب وخوشگل باشه همیشه می پوشم.
*بیرون رفتنی هرطورهمسرم دوست داشته باشه لباس می پوشم.
*رابطه اش بادخترم خوبه اماجدیدا باهاش گاهی وقتا دعوامیکنه یادستشومیگیره پرتش میکنه/
*اکثراوقات توی خودش انگارکه داره باخودش حرف میزنه خیلی بیشترترجیح میده باخودش خلوت کنه تاباما.
*روزی یک پاکت سیگارمیکشه،گاهی اوقات زیادترش هم میکنه.
*به شدت کینه ای هستش برای مثال چندروزپیش بهم گفت بریم شمال گفتم تاماه بعدمافقط150تومن پول داریم برای مسافرت بایدپول داشت (البته همیشه میرفتم وآخرماه مجبورم میکردکه ازبابام بنزین بگیرم برای سفرازمامانم قرض بگیرم برای خرجی . من دیگه دوست ندارم شکسته وشرمنده بشم )بهش گفتم هروقت پول کافی داشتیم میریم بعداز2ساعت ساکت موندن برگشت گفت من جون بچه ام روقسم خوردم دیگه هیچ وقت بهت نگم بریم جایی واگه خودت یاخانواده ات بگن بیاتاسرکوچه هم نخواهم آمد.
*برای مسائل جنسی هیچ مشکلی باهم نداریم.
*پیش مشاورهم نمیادبریم
تشکرشده 1,784 در 580 پست
با توجه به اینکه من قبلا تاپیکتون رو خوندم خ کامل توضیه ندادی. خوبه یه سری کارا و برخودایی که با همسرت داشتی رو هم بگیمثلا شوهرت این کارو کرد شما چه کردی تا کارشناسان محترم بهتر بتونن کمکت کنن
meinoush (سه شنبه 12 شهریور 92), reyhan (سه شنبه 12 شهریور 92), فرشته مهربان (سه شنبه 12 شهریور 92)
تشکرشده 162 در 83 پست
تشکرشده 36,001 در 7,404 پست
اقداماتی که شما در تالار راهنمایی گرفته و انجام دادی را بیان کن و عکس العمل شوهرت را ....
در ضمن عنوان مناسبی برای این تاپیک انتخاب کن تا جایگزین کنم . این عنوان گوای مسئله نیست .
del (چهارشنبه 13 شهریور 92)
تشکرشده 1,784 در 580 پست
سلام. این پست من خلاصه ای است از تاپیک خانم نگاه. این رو می زنم تا کارشناس محترم بیشتر در جریان زندگی ایشون قرار بگیرن هرچند که ممکنه خودشون تاپیک رو خونده باشن:( بنفش رنگها پیشنهادات دوستان همدردی بوده)
آیا با شوهرتون همراه هستید مثل یه دوست؟؟؟ و چیکارا میکنید ؟؟
آره هم همراه هم دوست هم مادر هم خواهرنقش همه روبراش ایفامیکنم حتی زمانی که میخوام بهش اشتباهش روبگم موقع صحبت کردن اولش بهش میگم بیامثله دوتادوست باهم حرف بزنیم نه مثله زن وشوهریااگه یه موقع دعوامون بشه شروع میکنه به بی احترامی به خانواده ام که بلافاصله بهش میگم من اصلادوست ندارم به خانواده ات بی حرمتی کنم پس چیزی نگوتامن هم حرفی به خانواده تونزنم.اواسط دوران عقدمون یادم نیست چی شد کع بحثمون شدگفت بعدازاین نشون میدم بهت (که هشدارهمین رفتارهاش بود)ولی بخداحرف بدی نزدم شایدبه جرات بتونم قسم بخورم که همه آدمامئقع بحث چنین حرفی بزنن واقعا یادم نیست چی گفتم که بعدازاون اینطورشد ( خودنگاه خانم شروع رو از اینجا می بینن)
یه مدت به شوهرت کم محلی کن
بی محلی کنم که تا..................................انگارک ه ازخداش باشه که بیخیال وبی محل بشم.
به نظرشما اگه بایه نفرزیریه سقف زندگی کنی واون اصلاانگارتورونمی بینه چیز کمیه
باهاش صحبت کردی؟
صحبت کردم وهمیشه درپاسخم سکوت بوده.درضمن هرموقع ازش پرسیدم عزیزم اگه ازنظرتومشکلی توی زندگی هست یااگه من موردی دارم که تواذیت بشی بهم بگوتارفعش کنیم
وشایدتواین 4سال ما به تعدادانگشتای یک مشت هم دعوانکرده باشیم اماخودم خیلی افسرده وعصبی شدم ودارم اذیت میشم.
من واقعانمیدونم ازچی خوشش میادجزاینکه اگه توی خونه بشینیم جایی نریم وباهم حرفی نزیم فکرکنم بهترین زمان برای شوهرم باشه تازه اگه دوستش هم بیادوصداش کنه جلوی در،که همه چیزبراش عالی میشه .
یه مشکل دیگه هم هست اونم اینه که بازم فردامیخوایم بریم شهرستان منزل پدرشوهرم ازحالا بداخلاقی روشروع کرده وهروقت ما میریم اونجا چندروزی که اونجاهستیم مدام همه ازما میپرسن شماقهرهستیداینم فقط بخاطربی توجهی زیادهمسرم هستش
من درحال حاضر خانه دارهستم اماتا2ماه پیش کارمیکردم.هردودیپلم هستیم.
ناخواسته بچه دارشدیم
وقتی بی محلی میکنم انگارکه ازخداشه راحت تربه کاراش میرسه واصلاهم کنجکاونمیشه .
ازسرکارکه میادمیرم استقبالش باهاش دست میدم(به زوردستشومیاره بالا تابه من دست بده)چای تازه دم وشیرخرمابراش آماده کردم رومیدم بخورکه معمولا هروقت خودش دلش بخوادمیره میخوره وباآوردن من نمی خوره بعدمیگم چه خبرخوبی درجوابم میگه هیچی ومیره تواتاق تاوقت شام که اونم زمانش وقتی که خودش بگه شام بیارسفره روبازمیکنم ومیادمیخوره وسریع برمیگرده تواتاق سفره روجمع میکنم تاوقت خواب هم هرازچندگاهی میاد چای میوه میخوره ومیره (که البته اگه منم براش بزارم که چه بهترمیشه براش همون چنددفعه رودیگه بیرون نمیاد)
همسرم توی خلوت بودن درهرشرایط روترجیح میده
کلا شوهرشون بیشترین وقتش رو چای کامپیوتر هستن. دوستان متاهل دارن
دوستان پیشنهاد دادن ایشون سیاست جذبی بکار بگیرن و..
امیدوارم خلاصه مفید باشه
- - - Updated - - -
در یک کلام شوهرشون انچنان که شایسته و بایسته است تلاش و انگیزه ای برای زندگی متاهلی ندارن
- - - Updated - - -
ایشون با خانواده همسرشون مشکلی هم ندارن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)