همسرم فقط حضوردارد

[نگاه]

من 25سال وهمسرم23سال داره کلی اصرارورفت وآمدوجواب ردشنیدتا بعداز6ماه عقدکردیم و6ماه بعدهم ازدواج کردیم.الان یه دختر1ساله داریم.همسرم اویل خیلی خوب بودحتی الان هم میدونم که دوستم داره.اماهمیشه خودش روباکامپیوتر،ماشینش،سیگار مشغول میکنه توی خونه است ولی نه تاحالا منونوازش کرده نه 2ساله که منوبوسیده نه اینکه ازمسئله وچیزی تعریف کنه.درحالی که من تمام وقت وانرژیم روبراش میزارم خیلی دلم میخوادبریم بگردیم بگیم بخندیم و................

[nosh nosh]

آیا همراه هستید باهاش مثل یه دوست؟؟؟ و چیکارا میکنید ؟؟یه کم با جزییات توضیح بدید چی شد کهن یه دفعه تغییر کرد همسرتون؟؟؟حرفی یا دعوایی؟؟؟؟ گفتید اوایل خوب بوده

[نگاه]

آره هم همراه هم دوست هم مادر هم خواهرنقش همه روبراش ایفامیکنم حتی زمانی که میخوام بهش اشتباهش روبگم موقع صحبت کردن اولش بهش میگم بیامثله دوتادوست باهم حرف بزنیم نه مثله زن وشوهریااگه یه موقع دعوامون بشه شروع میکنه به بی احترامی به خانواده ام که بلافاصله بهش میگم من اصلادوست ندارم به خانواده ات بی حرمتی کنم پس چیزی نگوتامن هم حرفی به خانواده تونزنم.اواسط دوران عقدمون یادم نیست چی شد کع بحثمون شدگفت بعدازاین نشون میدم بهت (که هشدارهمین رفتارهاش بود)ولی بخداحرف بدی نزدم شایدبه اجرت بتونم قسم بخورم که همه آدمامئقع بحث چنین حرفی بزنن واقعایادم نیست چی گفتم که بعدازاون اینطورشد

[نگاه]

دوستان دربهترشدن زندگیم منویاری کنید

[saman sanaye]

با سلام.راستش من مجردم و زیاد تجربه ندارم.ولی پست هایی که میزارم رو تو خانواده خودم دیدم.
شاید یک مشکل دیگه ای داره مثلا سر کارش اتفاقایی افتاده و اون ناراحتی های بیرون خونه رو به داخل میاره؟
شاید زندگیش روزمره شده؟اگه آره مسافرت خیلی خیلی کمک میکنه چون برادر من هم چند مدت عصبی بود ولی بعد اینکه رفتن مسافرت اصلا یک آدم نرمال شده
سعی کنین با خانواده همسرتون مثل دوست باشین.سعی کنین آرام آرام به خانواده همسرتون نزدیک شین.
وقتی با همسرتون صحبت میکنین حرف ها رو از قبل آماده کنین تا وقتی باهاش صحبت میکنین بتونین با آرامش حرفها و مشکلاتتون رو بهش بگین.در ضمن وقتی باهاش صحبت میکنین درست به چشماش نگاه کنین

- - - Updated - - -

در ضمن شما تمیتونین نقش مادر رو برای یه مرد بازی کنین.و اینطور در نظر نگیرین که شما از مادرش براش مهم هستین بلکه همسر و مادر هرکدام جایگه خودشون رو دارن(مخصوصا برای ما شهرستانیا در شهر غریب)

[نگاه]

من باخانواده همسرم خداروشکرخیلی خوبم ومتقابلن همدیگرودوست داریم.این مشکل ما ازاواسط دوران عقدشروع شدوتاحالا.شوهرم عاشق کیش رفتن وتقریباسالی سه چهاردفعه میریم هردوماه به دیدن خانواده اش میریم اما این مشکل همچنان همراه ماست

[saman sanaye]

نکیدونم نظرم درسته یا نه ولی اگه براش کمی بی محلی کنین چی میشه؟شما خیلی تو دسترس و دیدش بودین.مثلا ارزش یگ جواهر شاید تو طلافروشی کمتر از خونه یه آدم فقیر باشه

[asemani]

یعنی از بعد از اون دعوا همسرتون عوض شد به طور ناگهانی یا به مرور این اتفاق افتاد ؟
رفتارش با دخترتون چطوره ؟
الان مشکل شما فقط دریافت نکردن مهر و محبت از طرف ایشونه ؟

[نگاه]

آقاسامان وقتی بی محلی کنم که تا..................................انگارک ه ازخداش باشه که بیخیال وبی محل بشم.
آسمونی عزیزآره بعدازاون البته دعواکه نبودفقط بحث.دخترمون رودویت داره ولی انگاربایدبهش یادآوردی کنم بغلش کن مثلاوقتی مسافرت یکی دو روزه مجبورمیشم برم ودخترمون رونمیبینه مگه دلم برای صداش یه ذره شده بعدشم به نظرشما اگه بایه نفرزیریه سقف زندگی کنی واون اصلاانگارتورونمی بینه چیزکمیه

[zendegiye movafagh]

.اواسط دوران عقدمون یادم نیست چی شد کع بحثمون شدگفت بعدازاین نشون میدم بهت (که هشدارهمین رفتارهاش بود)
تا حالا شده بشینی باهاش صحبت کنی بگی تو اوایل رفتارات خیلی خوب بود از فلان موقع عوض شدی من دوست دارم بازم مثل اون موق ها باشی ...اگه واقعا حق داشته ازش معذرت خواهی کن
راستی چند ساله ازدواج کردین ؟
تو پستتون تو تاپیک خودم گفتین مشکلتون شبیه منه . امیدوارم اینطور نباشه .چون شوهر من جلوی چشم من با دخترا اس ام اس بازی می کنه و این بزرگترین بی احترامی به منه اما میگه من در حق خانومم هیچ بدی نکردم
امیدوارم هیچ زن و شوهری چنین تجربه تلخی نداشته باشن . از نطر من همه چی راه حل داره غیر از خیانتی که ...
بگذریم... امیدوارم بتونی با صحبت کردن حلش کنی