به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 مرداد 92 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1389-10-15
    نوشته ها
    600
    امتیاز
    6,453
    سطح
    52
    Points: 6,453, Level: 52
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    1,919

    تشکرشده 1,958 در 415 پست

    Rep Power
    75
    Array

    بعد از دوسال هنوز نتونستم با درد جدایی کناربیام و افسرده ام . کمکم کنید

    اگه از کاربرای قدیمی کسی باشه شاید منو بشناسه . و تو جریان طلاق و ماجراهای بعد اون باشه .
    الان دوسالی میشه که از طلاقم میگذره و من هر کاری تونستم کردم که آرامش پیدا کنم . اما نمیشه . جرات ندارم دیگه به کسی بگم چون تنها چیزی که می شنوم اینه که هیچکی نمی تونه برام کاری کنه و فقط خودمم که میت ونم خودمو نجات بدم .
    زندگیم داره به ظاهر روال عادی خودشو طی میکنه ولی من هر روز بدتر از دیروز قلبا شکسته تر و افسرده تر میشم .
    نیاز دارم به یه هم صحبت به یه کسی که منو دوست داشته باشه . ولی همه انگار فقط محبت یه طرفه می خوان . خیلی خسته ام . دیگه کارم شده بعداز ظهرا که از سرکار میام بی اراده و ناخوادآگاه همینطوری اشک از چشام میاد . الان دو ساعته تمامه که هق هق دارم گریه میکنم و نمی دونم چرا؟یعنی می دونم انگار از بی کسیمه.
    یاد دوستای قدیمیم افتادم اینجا.خواستم فقط درد دل کنم. می دونم که دردم چاره نداره . فقط خواستم سبک شم
    [poem]يك عمر هر دردي به من دادي حس مي كنم عين نيازم بود

    جايي كه افتادم به پاي تو زيباترين جاي نمازم بود

    هر جاي دنيايي دلم اونجاست من كعبه مو دور تو ميسازم

    من پشت كردم به همه دنيا تا رو به تو سجاده بندازم[/poem]

  2. 8 کاربر از پست مفید saboktakin تشکرکرده اند .

    barani (یکشنبه 16 تیر 92), del (یکشنبه 16 تیر 92), sanjab (شنبه 15 تیر 92), کلانتر جو (دوشنبه 30 بهمن 96), میشل (شنبه 15 تیر 92), احسان. (شنبه 15 تیر 92), بی نهایت (شنبه 15 تیر 92), دختر بیخیال (پنجشنبه 14 فروردین 93)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 10 اسفند 92 [ 21:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-06
    نوشته ها
    119
    امتیاز
    724
    سطح
    14
    Points: 724, Level: 14
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 76 در 56 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    22
    Array
    سلام
    عزیزم خیلی ناراحت شدم از اینکه زندگی شما به بند بست رسید ولی شروع دوبارتون نباید به بند بست برسه انگار خانواده شما رو حمایت نمیکنم میدونم عزیزم من دوستای زیادی مثل شما دارم که طلاق گرفتن و خانوادشون حتی خواهراشون اونرو رها کرده باشن میدونید زندگی پرو سرازیری ادم همیشه دست کسی بگیر بلند شه ولی نمیدونه چیکار کنه من به شما میگم بعد از سرکار برو استخر برو بازار برو کلاس بالخره یک دوست پیدا میکنی برو مسجد بیشتر مسجدها گروه بسیج دارن که توی اون میشینن درد دل میکنن کلاسهای ورزش همچی داره رایگان برید بپرسید از مسجدها اطرافتون حتما هست بالاره یکم سرتون گرم میشه هر چی خونه نباشید بهتر براتون ارزوی موفقیت میکنم
    ویرایش توسط niloo1 : شنبه 15 تیر 92 در ساعت 20:50

  4. 2 کاربر از پست مفید niloo1 تشکرکرده اند .

    barani (یکشنبه 16 تیر 92), کلانتر جو (دوشنبه 30 بهمن 96)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط saboktakin نمایش پست ها
    می دونم که دردم چاره نداره . فقط خواستم سبک شم
    سلام سبکتکین عزیز.

    خیلی خوب شد که اومدی اینجا نوشتی. درست می گی، نوشتن باعث می شه آدم سبک بشه. من هم امروز همینکارو کردم و الان احساس می کنم گره های ذهنم باز شدن!

    اما

    اما عزیزم هیچ دردی نیست که چاره ای نداشته باشه! خیـــــــــــــــــــــلی در اشتباهی...

    باور غیرممکن بودن یه چیز، ممکن شدنش رو سخت می کنه.

    مگه بن بست ها نیستن که باعث می شن پرواز رو یاد بگیریم؟ پس پرواز کن...

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  6. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    del (یکشنبه 16 تیر 92), کلانتر جو (دوشنبه 30 بهمن 96)

  7. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array
    سبکتین خوبی ، خودت رو بخشیدی ؟

  8. 3 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    taraneh89 (سه شنبه 18 تیر 92), ویدا@ (دوشنبه 17 تیر 92), دختر مهربون (یکشنبه 16 تیر 92)

  9. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 مرداد 92 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1389-10-15
    نوشته ها
    600
    امتیاز
    6,453
    سطح
    52
    Points: 6,453, Level: 52
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    1,919

    تشکرشده 1,958 در 415 پست

    Rep Power
    75
    Array
    نه شاید هنوز خودمو نبخشیده باشم . خودمم نمیدونم . خیلی وقت پیش بهش فکر کردم و خودمو بخشیدم به خاطر همه اشتباهاتم . ولی انگار نبخشیدم . چون دوباره هر از گاهی سر هر تلنگری می ریزم به هم . چیز کمی از گذشته یادم مونده خدا رو شکر بس که حافظه ضعیفی دارم .ولی اصلا هر کاری می کنم تا سر خودمو شلوغ کنم . دوستای زیادی داشته باشم اما از درون تنهام . یه وقتایی هر چی دوستام تلفن می کنن می پیچونمشون چون حوصلشونو ندارم و دوست دارم بشینم خونه تنهایی گریه کنم . نمی دونم چرا.از اینکه سعی کنم الکی بخندم و خودمو شاد نشون بدم خسته شدم . انگار این بغضام تموم نمی شه .
    من تنها زندگی می کنم پدر و مادرم از خداشونه برم پیششون ولی نمی تونم اونجا با اونا زندگی کنم . خونه هم تنهام.یعنی فرقی هم نمی کنه دوستامم که پیشم باشن باز تنهام . چون تو درونم احساس تنهایی می کنم .
    احساس می کنم جواب محبت هام همیشه بی محبتیه . فکر میکنم به هر کی علاقه مند میشم انقدر این علاقمو بهش نشون میدم که ازم زده میشه . همش تا وقتی دوستم دارن که من عاشقشون باشم و هر چی اونا میگن انجام بدن . احساس میکنم کسی نیست دیگه منو از ته دل دوست داشته باشه
    [poem]يك عمر هر دردي به من دادي حس مي كنم عين نيازم بود

    جايي كه افتادم به پاي تو زيباترين جاي نمازم بود

    هر جاي دنيايي دلم اونجاست من كعبه مو دور تو ميسازم

    من پشت كردم به همه دنيا تا رو به تو سجاده بندازم[/poem]

  10. 3 کاربر از پست مفید saboktakin تشکرکرده اند .

    barani (یکشنبه 16 تیر 92), کلانتر جو (دوشنبه 30 بهمن 96), ویدا@ (دوشنبه 17 تیر 92)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    151
    Array
    سلام سبکتکین عزیز

    دلمون برات تنگ شده بود حسسسسابی

    البته همه دوستان صاحب نظر دیگه هستن. من زیاد تجربه ندارم.
    ولی چند تا سوال،

    دوست عزیزم، چرا با پدر مادرت نمیتونی زندگی کنی؟
    بعد از طلاق، به مشاوری مراجعه کردی؟
    نظرت راجع به پیش مشاور رفتن چیه؟
    از زندگی چه می خواهی که در خدایی ِخدا، آنرا نمیابی؟

  12. 2 کاربر از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده اند .

    ویدا@ (دوشنبه 17 تیر 92), بی نهایت (یکشنبه 16 تیر 92)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,583 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام سبکتگین

    امشب رفتم و تمام پستهات رو خوندم . ذره ذره بزرگ شدنت رو شاهد بودم . )کتابجدایی معنوی رو بخون .(
    در زندگی گاهی مسیر هایی جلوی پای ما باز میشه و ما در گام نهادن در اون دچارتزدید و گاهی تنش و اضطراب میشیم ولی اگر کمی آروم باشیم و به خدا توکل کنیم کم کمکه پیش می رویم متوجه خیریت آن میشیم .

    دوست عزیز اگر شوهر سابقت و خصوصا و خصوصا خودت رو کاملا ببخشی می تونی از فرصتهایی که داری کاملا بهره ببری و امیدوار و با نشاط پیش بروی . همین هایی را که بهعنوان (تنهایی و بی وفایی و شکست و...)تهدید می بینی تبدیل به فرصت و موفقیت کنی .می تونی با باز سازی خودت و استفاده از تجارب قبلیت یه انتخاب خوب و یک زندگیشیرین پیش رو داشته باشی .

    یه جایی می خوندم بعداز جدایی برای بازسازی و ترمیم شکست عاطفی 5سا ل مدت زمان مناسبی هست .

    دوست عزیز می تونی برای روزها و آینده ی خوبو روشنی که پیش رو داری طرح و برنامه بریزی . مطالعه , ورزش , آموزش , هنرهای دستیودنبال کردن علاقه مندی هات باعث میشه با انرژی و با نشاط باشی و فکر نکنی که عمرو وقتت همین طوری می گذره . مهارت هات رو بالاببری و با شور و نشاطی که در خودتایجاد می کنی از لحظه لحظه هات لذت ببری و انشاا... یه همراه و همسفر خوب رو جذبکنی و همراه بشی .


    یکی از راههایی که در موفقیتت موثر هست اینه که با مهارت و روشی درست بتونی دیگران رو نسبت به حمایت و یاری و همدلی و هم صحبتیبا خودت تشویق کنی .و در مواقعی هم تو در پی کمک و یاری و مساعدت و محبت کردن بهدیگران باشی . این نکته ظریفی هست اینکه در این دادو ستد و داد و بستان عاطفی می تونی بانک عاطفیت رو پرکنی با انرژی باشی و سرحال و امیدوار .

    منظورم اینه که با دیگران تعاملات زیادی داشته باش (خواهر, برادر ,دوستان ,خصوصا و خصوصا پدر و مادر) آنها را تشویق به حمایت(مالی ,عاطفی ,همدلی , هم صحبتی ) از خودت بکن . همینطور به تک تکشون توجه ویژه یاری و محبت داشته باش . یه نوع داد و بستان و هرروز ت رو روشنتر از دیروز کن.
    گاهی سر به دامان مادرت بگذار و بگو دست پرمهرش رو برسرت بکشه .گاهی دست پدرروتوی دستات بگیر و ببوس و التماس دعا بگو.چشم در چشمانشون با مهر و محیت بدوز و انرژی بگیر و آرومشون کن به خدا برای پدر ومادر هیچچیز شیرین تر از درخشیدن خوشحالی در چشم فرزندشون نیست و هیچ چیز طاقتفرسا تر از این نیست که در چهره که فرزندشون غم و تنهایی ببینن .بیشتر پیش اونهاباش و محبت نثارشون کن و همین طور محبت و دعای خیر وام بگیر و سپرده گذاری کن .

    الان در حال حاضر کوله باری از تجربه داری .می تونی مهارتهات رو زیاد کنی و در آینده ای خیلی نزدیک یه زندگی شیرین و موفق بسازی

    - - - Updated - - -

    ویرایش توسط setareh : یکشنبه 16 تیر 92 در ساعت 01:52

  14. 7 کاربر از پست مفید setareh تشکرکرده اند .

    baby (یکشنبه 16 تیر 92), del (یکشنبه 16 تیر 92), taraneh89 (یکشنبه 16 تیر 92), فکور (دوشنبه 17 تیر 92), ویدا@ (دوشنبه 17 تیر 92), بی نهایت (یکشنبه 16 تیر 92), دلنشین (یکشنبه 16 تیر 92)

  15. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array
    سبکتکین عزیز
    سلام ، امیدوارم که حال و روزتون بهتر و بهتر بشه.
    اول از همه حال خوب رو باید از کسی بخوایم که او تغییر دهنده همه چیزه. خداوند قادره که در کمتر از لحظه ای حال بسیار بد ما رو به بهترین حال تغییر بده ، انرژی مون رو بسیار زیاد بکنه ، احساس خوشبختی رو نصیبمون کنه ، بنابراین اساسی ترین کار اینه که بریم در خونه اش و ازش بخوایم .

    دوم اینکه هر چقد به دردهامون بیشتر بها بدیم بیشتر دردمون میاد ، پس بهتره که ذهنمون رو کنترل کنیم و اجازه ورود افکار منفی ، یا خاطراتی که جز ناراحتی و تاسف ارمغان دیگه ای برامون نداره ، ندیم.

    سوم اینکه تلاش کنیم به دیگران بدون چشمداشت محبت ، محبت کنیم . باور کنید بسیار ادمهائی هستند که حال و روزشان از ما بدتره ، دردهائی تو دلشون نهفته اس که به هیچ کس نمی تونن بروز بدن ، یافتن اینجور ادمها اصلا کاری نداره ف کافیه یه سری برید بهزیستی نزدیک خونه تون. چند شاخه گل هم بگیرید ببرید ، هیچ کاری لازم نیست بکنید به هرکدوم یه شاخه گل بدید برگردید.
    نه گل خریدن هزینه داره ، برید اونجا فقط با پرستارا سلام و احوالپرسی کنید و خسته نباشید بهشون بگید. همین.
    ببینید چقدر تو روحیه تون موثره ، فقط کافیه که تغییر نگرش بدید
    تغییر از گیرنده عشق و محبت ، به دهنده عشق .

    (شروعش یه کمی سخته ، اما بمرور میوه های شیرینش رو خواهی چشید و به هدفتون - دریافت محبت - خواهی رسید)

    روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی.
    اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!
    دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی !
    سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی !!!

    پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟
    لقمان جواب داد :
    اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد .
    اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است .
    و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای می گیری و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست...

    «خدا گوید:تو ای زیباتر از خورشید زیبایم،
    تو ای والاترین مهمان دنیایم،
    بدان آغوش من باز است،
    شروع کن، یک قدم با تو،
    تمام گامهای مانده اش با من…»

  16. 9 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    barani (یکشنبه 16 تیر 92), del (یکشنبه 16 تیر 92), sanjab (یکشنبه 16 تیر 92), taraneh89 (یکشنبه 16 تیر 92), فکور (دوشنبه 17 تیر 92), فرشته مهربان (دوشنبه 17 تیر 92), کلانتر جو (دوشنبه 30 بهمن 96), ویدا@ (دوشنبه 17 تیر 92), بی نهایت (یکشنبه 16 تیر 92)

  17. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    141
    Array
    سبکتکین جان! خیلی دلم برات تنگ شده بود. خوبی؟
    یادمه لحظه به لحظه با تاپیک هات زندگی میکردم و دنبالشون میکردم. مطمئنا تقدیری برات رقم زده شد که خیرهای زیادی برات داشته و خواهد داشت. اما یه آیه از قرآن کریم رو داریم که خداوند اشاره ی مستقیم به تلاش مردم میکنه برای تغییر حالشون!
    یعنی تغییر در امور شما در گرو تلاش شماست! چقدر تلاش میکنی برای تغییر حالت؟
    سبکتکین جان! احساست رو درک میکنم، حالت رو میفهمم، اینکه بعضی وقت ها آدم دوست داره که فقط خودش باشه و خودش و حوصله ی هیچ کس رو نداشته باشه، این برای گاهی اوقات طبیعیه!
    اما موندن در این حال خطرناک و غیرطبیعیه! البته خوبه که یه بررسی هم بکنی و ببینی این حالاتت از کجا نشات میگیره.
    نزدیک دوران ماهیانه ات نیست؟ جدیدنها وارد رابطه ی جدیدی نشدی؟ اتفاق تازه ای که تو رو به اون دوران برگردونه ندیدی؟
    نمی دونم؟ تفریحاتت کمتر نشده یا اینکه توجه به ظاهر و شادابیت و حال خودت کمتر نشده؟
    آرزوهایم مشخص است و دست یافتنی و
    من
    برای رسیدن به آنها نهایت تلاش خود را خواهم داشت!
    و امروز
    من شاکرم! شاکرم که خداوندی دارم که
    آرزوهایم رو به من هدیه دادند و
    منه انسان
    چیزی رو نخواهم ساخت، حتی دیگر لیستی نخواهم نوشت، من!!
    من سر طاعت در برابر لیستی که به من هدیه میدهد برمیآورم.


  18. 5 کاربر از پست مفید del تشکرکرده اند .

    barani (یکشنبه 16 تیر 92), hamrahi (دوشنبه 17 تیر 92), کلانتر جو (دوشنبه 30 بهمن 96), ویدا@ (دوشنبه 17 تیر 92), بی نهایت (یکشنبه 16 تیر 92)

  19. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 مرداد 92 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1389-10-15
    نوشته ها
    600
    امتیاز
    6,453
    سطح
    52
    Points: 6,453, Level: 52
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    1,919

    تشکرشده 1,958 در 415 پست

    Rep Power
    75
    Array
    دختر مهربون عزیز سلام
    ممنون عزیزم من هم دلم برای همتون تنگ شده .
    پیش پدر و مادرم نمی تونم زندگی کنم چون اونا خودشون خدای مشکلاتن . دائما دعوا و جر و بحث . یه روزم که تو هفته میرم خونشون از استرس می میرم و دوست دارم زود برگردم خونم . خودم کم بدبختی دارم میرم اونجا بدبختیام صد برابر میشه .
    آره رفتم ولی هیچ بهتر نشدم یعنی مقطعی خوب میشم ولی باز همون آش و همون کاسه . خودم دیگه از دست خودم خسته شدم بس که آدم احساساتی هستم . این داره خودمو داغون میکنه ., و به دیگران اجازه میده از احساساتم سواستفاده کنن و بدونن من همیشه می بخشمشون هر کاری بکنن

    - - - Updated - - -

    دختر مهربون عزیز سلام
    ممنون عزیزم من هم دلم برای همتون تنگ شده .
    پیش پدر و مادرم نمی تونم زندگی کنم چون اونا خودشون خدای مشکلاتن . دائما دعوا و جر و بحث . یه روزم که تو هفته میرم خونشون از استرس می میرم و دوست دارم زود برگردم خونم . خودم کم بدبختی دارم میرم اونجا بدبختیام صد برابر میشه .
    آره رفتم ولی هیچ بهتر نشدم یعنی مقطعی خوب میشم ولی باز همون آش و همون کاسه . خودم دیگه از دست خودم خسته شدم بس که آدم احساساتی هستم . این داره خودمو داغون میکنه ., و به دیگران اجازه میده از احساساتم سواستفاده کنن و بدونن من همیشه می بخشمشون هر کاری بکنن
    [poem]يك عمر هر دردي به من دادي حس مي كنم عين نيازم بود

    جايي كه افتادم به پاي تو زيباترين جاي نمازم بود

    هر جاي دنيايي دلم اونجاست من كعبه مو دور تو ميسازم

    من پشت كردم به همه دنيا تا رو به تو سجاده بندازم[/poem]

  20. 5 کاربر از پست مفید saboktakin تشکرکرده اند .

    barani (دوشنبه 17 تیر 92), کلانتر جو (دوشنبه 30 بهمن 96), ویدا@ (دوشنبه 17 تیر 92), بی نهایت (دوشنبه 17 تیر 92), دختر مهربون (دوشنبه 17 تیر 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. یک سال گذشت و من هنوز نتونستم کنار بیام
    توسط MK000 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: یکشنبه 14 بهمن 97, 11:32
  2. پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 01 بهمن 93, 00:18
  3. هنوز نتونستم همسرم رو ببخشم
    توسط عشق نوجوانی در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 28 اسفند 92, 20:34
  4. همکارمجردم روز تولدم یک شاخه گل رز به من متأهل هدیه کرد، نگران آیرویم هستم....
    توسط آسمان آفتابی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 شهریور 91, 01:50

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:01 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.