سلام دوستان خوبم چقدر خوبه که شماها هستین من دیشب از همسرم درخواست کردم منو به یه امامزاده ببره وقتی رفتیم اونجا خیلی گریه کردم از خدا خواستم منو ببخشه و منو یاری کنه من قدم اول رو برداشتم دوستان به کمکتون نیاز دارم حال روحی جالبی ندارم...
تشکرشده 28 در 11 پست
سلام دوستان خوبم چقدر خوبه که شماها هستین من دیشب از همسرم درخواست کردم منو به یه امامزاده ببره وقتی رفتیم اونجا خیلی گریه کردم از خدا خواستم منو ببخشه و منو یاری کنه من قدم اول رو برداشتم دوستان به کمکتون نیاز دارم حال روحی جالبی ندارم...
asemani (دوشنبه 13 خرداد 92), del (شنبه 18 خرداد 92), faghat-KHODA (دوشنبه 13 خرداد 92), reihane_b (دوشنبه 13 خرداد 92), rozaneh (دوشنبه 13 خرداد 92),tamanaye man(دوشنبه 13 خرداد 92), کامران (دوشنبه 13 خرداد 92), شیدا. (پنجشنبه 16 خرداد 92)
تشکرشده 2,440 در 754 پست
خوشحالم. فقط بدونید چند روز اولش (مثلا یک یا دوهفته) خیلی سخته! اگه مقاومت کنید هرچه جلو میرید بهتر و بهتر میشید
*به جادوی چشم تو شیدا شدم*
*ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
*من آن قطره بودم که با موج عشق*
*در آغوش مهر تو دریا شدم*
asemani (دوشنبه 13 خرداد 92), faghat-KHODA (دوشنبه 13 خرداد 92), reihane_b (دوشنبه 13 خرداد 92),tamanaye man(دوشنبه 13 خرداد 92), دریا72 (دوشنبه 13 خرداد 92), شیدا. (پنجشنبه 16 خرداد 92)
تشکرشده 1,278 در 497 پست
barfi جان خیلی خوشحال شدم برات
عزیزم تا اون آقا اومد توی ذهنت زود فکرت رو عوض کن ، مثلا از جات بلند شو و خودت رو به یک کاری مشغول کن .
سعی کن بیشتر به همسرت محبت کنی
به همه خوبی های همسرت مرتب فکر کن ،به تمام وفاداریش و خیلی خوبی های دیگه ای که داره .
وقتی خیلی ناراحت بودی فقط به خدا فکر کن ، بدون که خدا تنها کسی هست که از تصمیمی که گرفتی آگاهه و خودش بهت کمک میکنه .
هر روز که می گذره خودت رو تشویق کن ، که مثلا 2 روز گذشت ...10 روز گذشت ... 1ماه گذشت ...
وقتی که از این فکر ها راحت شدی ، احساس میکنی که یک بار خیلی سنگین از روی دوشت برداشته شده
و این رو هم یادت باشه که خیلی هاااااا توی این دنیا بودن که یک روز عشق چندین و چند سالشون رو به هر سختی بوده فراموش کردن ...شما که دیگه از اونا بدتر نیستید
تشکرشده 2,912 در 637 پست
سلام برفی عزیز
خیلی خوشحالمون کردی که راه درست رو انتخاب کردی و مطمئن باش بچه های تالار حواسشون بهت هست و تنهات نمی ذارن.
محکم و استوار این راهتو ادامه بده و ما هم برات دعا میکنیم که موفق بشی و از مکر و حیله شیطان نجات پیدا کنی.
نمی دانم چه کرده ام
اما
می دانم به تو نیاز مندم
تشکرشده 1,881 در 749 پست
عزیزم بهت تبریک میگم بابت تصمیم درست و قاطعانه ای که گرفتی.
اینو بدون که سخت ترین مرحله رو گذروندی و از امروز هر روز برای تو راحت تر میشه .
خیلی کار خوبی کردی که رفتی امامزاده و از انرژی های مثبت کمک گرفتی . مطمئن باش خدا بهت کمک می کنه .
تو این دوره ارتباط خودت رو با خدا بیشتر کن و ازش آرامش برای روحت بخواه .
در طول روز از تکنیک توقف فکر استفاده کن. هربار که خواستی به این آقا فکر کنی ، زود خودت رو مشغول کاری کن که نتونی .
http://www.hamdardi.net/thread-16432.html
اگه می تونی با خواهر ، دوستانت ، مادر و .... به خرید و مراکز تفریحی برو تا سرت شلوغ باشه .
این رو هم دکتر فرهنگ برای فراموشی یه نفر به یه دختر پیشنهاد دادن . این راهم خوبه . حتما امتحان کن
هرشب قبل از خواب چندین مرتبه این تمرین رو انجام بده .
برای چند لحظه چهره اون آقا رو تصور کن و بعد در ذهنت با یه خودکار شروع کن صورتش رو خط خطی کن . بعد از اینکه کاملا صورتش رو خط خطی کردی شروع کن اونو تو ذهنت دور و دورتر کن تا جایی که تبدیل به یه نقطه بشه و کم کم محو بشه .
با این تمرین ذهنت کم کم باور می کنه که دیگه از اون خبری نیست .
در طی این مدت هرگز و هرگز وسوسه نشو که یه جوری ازش خبری بگیری.
گاهی حرفهات رو روی کاغذی بنویس تا سبک بشی و بعد اون کاغذ رو آتیش بزن .
ارتباطت رو با این تالار حفظ کن. مشکلات بقیه رو بخون و سعی کن از تجربیاتت در اختیار بقیه بذاری. این طوری هم سرت تا حدی گرم میشه و هم اینکه قدر زندگیت رو بهتر خواهی فهمید.
در نهایت اینکه اگه به نذر اعتقاد داری ، از حضرت فاطمه الزهرا (س) بخواه تا به تو کمک کنه و یه نذری برای از سر گذروندن صحیح این کار در نظر بگیر.
همواره به عواقب راهی که داشتی می رفتی فکر کن.
و بدون که هر روزت بهتر از دیروز خواهد بود .
rozaneh (دوشنبه 13 خرداد 92),tamanaye man(دوشنبه 13 خرداد 92), کامران (دوشنبه 13 خرداد 92), شیدا. (پنجشنبه 16 خرداد 92)
تشکرشده 28 در 11 پست
دوستای خوبم ازتون ممنونم من همه ی تلاشم رو دارم میکنم اما به شدت دلشوره واضطراب گرفتم تا به فکر اون آقا میفتم ذکر میگم نقاشی میکشم اما چون محل کارم تنها هستم درواقع توی اتاقم تنها هستم خیلی سخت میگذره امروز چندین بار به مادرم به بهانه های مختلف زنگ زدم کاش یکی از شماها حداقل اینجا پیش من بودین در ضمن من انقدر با همکارای خانمم راحت نیستم که بتونم حتی یه گوشه ای از این موضوع رو عنوان کنم خیلی تنهام... اما خواهشا برام دعا کنید.
تشکرشده 1,881 در 749 پست
نه عزیزم. به همکارات نیازی نیست موضوع رو بگی. کار خوبی می کنی که با خانوادت ارتباطت رو بیشتر می کنی.
اگه به هنر علاقه داری یه کلاس هنری ثبت نام کن تا بعد از کارت بتونی یکی دو ساعتی هم کلاس بری.
اگه تو اتاقت کاری نداری ، یه موقع هایی برو پیش همکارای خانمت و در مورد موضوعات متفرقه باهاشون صحبت کن.
ارتباطت رو با دوستانت بیشتر کن.
هر روزی که بگذره به موفقیت نزدیکتر میشی.
پست مدیر همدردی در تاپیک قبلیت رو هم بارها بخون .
تو تالار بچرخ و با مشکلات دوستان دیگه هم آشنا شو. این کار شدیدا مشغولت می کنه و متوجه گذر زمان نمیشی.
موفق باشی.
reihane_b (دوشنبه 13 خرداد 92),tamanaye man(دوشنبه 13 خرداد 92), کامران (دوشنبه 13 خرداد 92), شیدا. (پنجشنبه 16 خرداد 92)
تشکرشده 2,440 در 754 پست
تجربه خودمو در اختیارتون میذارم
1-تحت هیچ شرایطی(تاکید موکد) گوش کردن به موسیقی های عاشقانه و فیلمهای رمانتیک توصیه نمیشود
2-ممکنه همسرتون بخواد دعوتش کنه یا ازش تو خونه تعریف کنه! اینو بدونید اگه ببینیدش یا ازش چیزی بشنوید برمیگردید سر خونه اول! باید اگه صلاح میدونید به همسرتون بگید از این شخص خوشتون نمیاد و با دیدنش حال بدی بهتون دست میده و ازش بخواین نه ازش تعریفی کنه و نه دعوتش کنه! (یک دلیل موفقیت من ندیدن طرف بود)
3-هیچ اس ام اس یا ایمیلی را ازش نگه ندارید چون با دیدنش تحریک میشید
4-باز اگه موقعیتش هست بهش بگید یا اس ام اس بدید و ضمن توضیح واقعیت ازش بخواهید باهاتون نه تماس بگیره و نه اس ام اس بده! میتونید متاهل بودن خودتون و ایشون را هم بهانه کنید(هم واسه ایشون و هم شوهرتون جا بندازید دیگه نباید ارتباطی بینتون باشه-حالا هرکدوم را به یه بهانه و استدلال سر ببرید!)
5-تا میتونید رابطه جسمی با همسرتون را مدتی زیاد کنید تا کوچکترین کشش و نیاز غریزی تو تن و روحتون نمونه و همش تخلیه بشه! این خیلی در فکر نکردن بهش موثر میشه (درست مثل اینکه شما حسابی غذا بخورید و بعد به یک مهمانی برید که غذاهای متنوعی هست اما شما دیگه دلتون نمیخواد و کششی بهش ندارید!)
6-شدیدا خودتون ر امشغول نگه دارید (کار - ورزش - درس - کمک به مراجعین همین تالار در حد توان و ...)
7-به هر طریقی زندگی با همسرتون را به سمت رمانتیک شدن و ایجاد فانتزی های جدید پیش ببرید
هیچوقتم تنها نیستید همیشه میتونید بیاید اینجا و صحبت کنید!
*به جادوی چشم تو شیدا شدم*
*ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
*من آن قطره بودم که با موج عشق*
*در آغوش مهر تو دریا شدم*
asemani (دوشنبه 13 خرداد 92), shabe niloofari (دوشنبه 20 خرداد 92),tamanaye man(دوشنبه 13 خرداد 92), tati (سه شنبه 14 خرداد 92), شیدا. (پنجشنبه 16 خرداد 92)
تشکرشده 839 در 268 پست
سلام
بزرگترین نیروی هستی بعد از اراده خداوند،اراده انسانه.
شما اراده کن.خدا کمکت می کنه.تو این راه بارها خسته و ناامید می شی اما نباید حتی یک لحظه پا پس بکشی.
خیلی ها منتظر روزی هستن که بیای و بگی همه چی تموم شد.یکیش خودم
فقط خدا
asemani (دوشنبه 13 خرداد 92),tamanaye man(دوشنبه 13 خرداد 92), کامران (دوشنبه 13 خرداد 92), شیدا. (پنجشنبه 16 خرداد 92)
تشکرشده 12 در 5 پست
قوی باش تو اولین قدم روبرای قطع رابطه ات بااون آقابرداشتی..توکل به خداکن وازاون بخواه تواین راه اراده کافی روبهت بده. اگه توکلت به اون باشه خیلی راحتتراز اونی که فکرش روکنی فراموشش میکنی ومشکلت حل میشه.
میتونی زندگیت رو ازاین تهدید حفظ کنی فقط سست نشو....
asemani (دوشنبه 13 خرداد 92),tamanaye man(دوشنبه 13 خرداد 92), کامران (سه شنبه 14 خرداد 92), شیدا. (پنجشنبه 16 خرداد 92)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)